مشاهده RSS Feed

آيه هاي انتظار

╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز بیستم ماه رمضان *╣◄*►╣

به این مطلب امتیاز بدهید


╣◄*►╣
لحظه های ناب عشق و نیایش ╣◄*►╣

*** ویژه نامه روز بیستم ماه مبارک رمضان
***






دعاى روز بیستم ماه مبارك رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ
واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ
وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ
یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.


خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت
وببند برایم درهاى آتش دوزخ را
و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن
اى نازل کننده آرامش در دلهاى مؤمنان







تلاوت ترتیل جزء
بیستم قرآن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید



20-مژده به روزه ‏داران


قال الصادق عليه السلام

من صام لله عزوجل يوما فى شدة الحر فاصابه ظما
و كل الله به الف ملك يمسحون وجهه و يبشرونه حتى اذا افطر.

امام صادق عليه السلام فرمود:

هر كس كه در روز بسيار گرم براى خدا روزه بگيرد و تشنه
شود خداوند هزار فرشته را مى ‏گمارد تا دست ‏به چهره او بكشند
و او را بشارت دهند تا هنگامى كه افطار كند.

الكافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247





شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو
شدم تا مست دانستم كه هستم ای خدا با تو

در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می‌خواهم
تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو


مخواه از من كه هرگز راه عقل و عافیت پویم
كه من دیوانه از روز الستم ای خدا با تو


دویدم سال‌‌ها اما به دور افتادم از كویت
چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با تو


سر از خاك زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم
ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با تو


تو هر جا جلوه كردی من تو را دیدم پرستیدم
به هر صورت جمالی می‌پرستم ای خدا با تو


محمد خلیل مذنب (جمالی)



ستایش مخصوص تست و بخشش و بزرگی و مقام بلند بزرگواری ترا سزد
كه به هر كه خواهی عطا كنی و از هر كه خواهی منع كن

ای خدای آفریننده من و نگبان و پناه من
من در هر حال سختی و آسودگی بسوی تو مینالم


ای خدا اگر چه گناه من بزرگ و بسیا ر است
باز عفو و بخشش تو از گناه من بزرگتر و وسیعتر است

ای خدا اگر من خواهشهای نفس خود را پیروی كردم
ای خدا تو حال زار مرا میبینی و از فقر و پریشانیم آگاهی
و تو منا جات ئو راز و نیاز پنهانی ام را میشنوی


ای خدا امیدم را از درگاه كرمت قطع مكن و دلم را
به نو میدی تاریك مگردان كه چشم امیدم همع بر عطای بی انتهای تو ست


ای خدا تو اگر مرا نا امید كنی یا از درگاهت برانی
دیگر كیست كه بوی امیدوار باشم و كه را نزد تو شفی آرم


ای خدا مرا از قهر و عذابت در پناه خود گیر كه من
بنده اسیر و ذلیل تو ام و ترسان و خاضع به درگاه تو


ای خدا بمن حجتی بیاموز كه مرا مایه انس و آرامی می گردد
و در آن ساعت سخت كه قبر منزل و خوابگاه من خواهد بود


ای خدا اگر مرا هزار سال عذاب كنی
باز رشته امیدم از رحمتت قطع نخواهد گردید


ای خدا شیرینی لذت عفوت را روزی بمن بنشان
كه مال و فرزندان را در آن روز سوذی نخواهد بود


ای خدا اگر تو بكرم رعایت حال مرا نكنی كارم ضایع است
و اگر از لطف رعایت كنی تباه نخواهم گشت


ای خدا اگر تو از غیر مردم نیكوكار عفو بخشش نفرمایی
پس آنان كه به هواینفس زشتكارند كه آنها را خواهد بخشید


ای خدا اگر من در راه تقوا كوتاهی كردم
اینك از پی عفو و بخشش بی حساب تو می آیم


ای خدا اگر من از جهل و نادانی خطاها كردم
امیدم به كرم و رحمتت بسیار بوده تا انجا كه گویند چقدر بی باك است

ای خدا گناهان من از كوههای بلند افزون تر است
و عفو و بخشش تو از گناه من بسی بزرگتر و بلند تر است


ای خدا یاد لطف و احسان تو سوز دل و پریشانیم را آرام می بخشد
و یاد خطاها و گناهان دیده ام گرینم می سازد


ای خدا از خطایم در گذر و گناهانم را محو كن
زیرا من به گناه خود مقر و از آن ترسان و به درگاه تو نالانم


ای خدا از جانب خود مرا نشاط و آرامش خاطر عطا كن
كه من جز درهای فضل و كرمت را تنمی كوبم


ای خدا اگر تو مرا از درگاه فضل و كرمت برانی یا خوار گردانی
پس چه چاره اندیشی و چكار توانم كرد


ای خدا انكه مشتاق توست شب همه را بیدار است
و به مناجات و دعا مشغول ام غافلا ن تا صبح خوابند


ای خدا این مخلوق ضعیف بین خواب
و بیدار است و بسی به درگاهت ناله و تضرع كند


و همه به احسانت چشم دارند و به رحمت بی پایان
به تو امید دارند و به بهشت ابدیت امید دارند


ای خدا امیواریم به لطف تو مرا به سلامت نوید می دهد
ولی قبایع مرا به سرزنش و رسوایی می كشد

ای خدا اگر مرا ببخشی عفو تو نجات بخش من است
وگرنه من به گناه مهلك هلاك خواهم شد


ای خدا به حق پیغمبر هاشمی نسبت حضرت محمد
و به حرمت بنذگان پاكت كه نزد تو خاضع و خاشع اند

ای خدا به حق حضرت مصطفی و پسر عمش علی
و احترام نیكان كه همه به درگاهت متواضعند


در حالی كه به درگاهت با ناله و تقوا و تواضع آیم
ای خدا مرا به دین پیغمبرت احمد محشور گردان


ای خدای من و ای سید و مولای من مرا ازشفاعت
كبرای پیغمبر ت محروم مگردان كه شفاعت او پذیرفته است


و ددرود فرست بر او الش مادامیكه نیكان و موحدان
دعا مناجات كنند و به درگاهت راكع باشند




ادا کردنـد هنگـام عبــادت حـق مـولا را
ز خـونش آبـرو دادنـد بیـت حـق‌تعالی را


از آن فزت برب الکعبه گفت و چشم خود را بست
که بعد از فاطمه زندان خود می‌دید دنیا را


میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش
چو شمع انجمن کشتنـد آن تنهای تنها را


ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون
الا یا اهـل عالـم تسلیت، کشتند مـولا را


علی بی‌هوش در محراب خون افتاده بود اما
به زخم خویش حس می‌کرد اشک چشم زهرا را


دوباره از درون زخم او فـواره مـی‌زد خون
ز رویش هرچه یاران پاک می‌کردند خون‌ها را


الهی تا قیـامت خـون بگرید چشم زیبایی
که از خون لاله‌گون کردند آن رخسار زیبا را


حسن جان! فرق مولا را بپوشان پاسداری کن
کـه چشـم دختـر زهـرا نبینـد زخم بابا را


سلام سجـده تـا صبح جزا تقدیم مظلومی
که بخشید آبرو با خون خود شب‌های احیا را


گنه کردی مشو مأیوس از عفو خدا «میثم!»
علی با چهرۀ خونین شفاعت می‌کند ما را




معارفی از جزء بیستم قرآن کریم

سه شرط کلیدی برای استجابت دعا


أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)


[آیا آن شریكان انتخابى شما بهترند] یا آنكه وقتى درمانده‏اى او را بخواند اجابت مى‏كند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى‏نماید؟



قید «اضطرار» براى این است كه در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی كه در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.



قید دیگرى که براى دعا آورده این است كه فرموده: « إِذَا دَعَاهُ ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و این براى آن است كه بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى‏كند كه دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینكه در دعا رو به خدا كند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى‏گیرد كه امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند كه دیگر هیچ كس و هیچ چیز نمى‏تواند گره از كارش بگشاید. آن وقت است كه حقیقتا متوجه خدا مى‏شود و در کمال صداقت تنها او را مى‏خواند.[1]

دو نکته ای که از آیه به دست می آید:



1. از شرایط استجابت دعا آن است که حال دعا کننده حال اضطرار باشد؛ یعنی تمام درهاى عالم اسباب به روى خود بسته ‏شده و كارد به استخوانش رسیده بیند و یقین داشته باشد تنها كسى كه مى‏تواند قفل مشكلات او را بگشاید و بن‏بستها را بر طرف سازد، تنها و تنها ذات پاك خداوند است و نه غیر او.[2]


2. سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که بنابر همین آیه کریمه در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.

تعیین تکلیف برای خدا ممنوع!


فَسَقَى‏ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلّ‏ِ فَقَالَ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىَّ‏َّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ(24- قصص)
پس موسى‏، دام‏های آن دو را آب داد؛ سپس به سوى سایه برگشت و گفت: پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل مى‏كنى، نیازمندم‏.


وقتی موسی(ع) بعد از چند روز سفر با پای پیاده به شهر مدین رسید در بدو ورود اجتماع جمعیتی چوپان که برای آب دادن به دامهایشان بر سر چاهی تجمع کرده بودند توجه اش را جلب کرد. همانجا دو دختر جوان را دید که با فاصله ایستاده و در انتظار خلوت شدن دور چاهند تا برای گوسفندانشان آب بکشند. موسای خسته، گرسنه و بی جا و مکان برای رضای خدا به پیش رفت و برای آن دو از چاه آب کشید. بعد آمد و زیر سایه ای نشست و این جمله را به خدا عرض کرد که: «رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىَّ‏َّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ»؛ هر خیرى كه بر من فرستى به آن نیازمندم‏.[3]


نکته قابل توجه در این دعا این است که موسی(ع) با وجود نیازهای متعدد اعم از مسکن، خوراک، همسر و از همه مهمتر محل امنی که بتواند از دست فرعونیان در امان بماند و نیازهای دیگر؛ اما هیچ کدام از اینها را بر زبان جاری نکرد و فقط از خداوند متعال طلب خیر کرد. که یعنی خدایا تو بهتر و بیشتر از من عالم به نیازمندیهای من و توانا به برآوردن آنهایی و نیز جز خیز از تو نازل و صادر نمی شود. حال که اینگونه است من نسبت به آنچه که به خیر و صلاح من است اعلام نیاز می کنم.


ادب دعای موسی این است که یک: تقاضایی از خدا نکرد؛ بلکه فقط اعلام نیاز کرد. دو: برای خدا تعیین تکلیف نکرد به اینکه اشاره به کار خاصی کند و از خدا بخواهد که آن را برایش انجام دهد. سه: در آن اعلام نیازی هم که کرد تنها نیازمندی اش به هر آنچه که برایش خیر است را به خدا عرض کرد.


پس ادب در دعا این شد که بگوییم: خدایا! ما سراسر نیازیم و تو عالم و توانا به آن نیازها؛ گر صلاح است هر چه خیر ماست به ما عنایت کن. نکته دیگر آنکه از تعیین مصداق و اصرار بر خواسته پرهیز کنیم چرا که « عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» و حال آنکه «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏»[4] اگر ما کار را به خداوند عالم خیر واگذار کردیم یقین کنیم که جز خیر نصیبمان نخواهد شد.

عاقبت پیروی از دل


فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیرِْ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(50- قصص)
پس اگر پاسخ تو را ندادند بدان كه آنها فقط تابع تمایلات نفسانى خویشند و هیچكس گمراه‏تر از آن نیست که پیرو هواى خویش است و از رشد و هدایت الهى محروم است. بی شک، خدا مردم ستمكار را هدایت نمى‏كند.


در این آیه رابطه گمراهی و هواپرستی با صراحت بیان شده و حتى گمراهترین مردم گروهى معرفى شده‏اند كه رهبر خود را هواى نفس خویش قرار داده‏اند که این عده هرگز از هدایت الهى بهره نخواهند برد. علت این است که هوای نفس چون پرده ضخیمی مانع دید عقل می شود و قدرت درك حقایق را از او می گیرد.


در روایات، آیه فوق به كسانى تفسیر شده است كه امام و رهبر الهى را نپذیرفته‏اند و تنها به آراى خویش تكیه مى‏كنند.[5]
این روایات كه از امام باقر و امام صادق و بعضى دیگر از ائمه هدى علیهم السلام نقل شده در حقیقت بیان مصداق روشن این آیه است. به تعبیر دیگر، انسان نیازمند به هدایت الهى است؛ این هدایت گاهى در كتاب آسمانى منعكس مى‏شود و گاه در وجود پیامبر و سنت او و گاه در اوصیاى معصومش و گاه در منطق عقل و خرد. مهم آنست كه انسان در خط هدایت الهى باشد و نه هواى نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهره‏مند گردد.[6]

روح قارونی در فرهنگ ما


قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ‏ عِلْمٍ عِندِى (78- قصص)
قارون با همان تكبرى كه ناشی از ثروت بی حسابش بود چنین گفت: من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آورده ‏ام‏.


قرآن کریم ابتدا با ترسیم شخصیت قارون او را معرفی کرده و بعد دلیل انحراف او را بیان می کند تا ما و هر شنونده دیگر مراقب این خطر فکری بوده و خود را از آن حفظ کنیم.


در دو آیه قبل آمده: «إِنَّ قارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسىَ‏ فَبَغَى‏ عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَِهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلىِ الْقُوَّةِ »؛ قارون از قوم موسی(ع) بود که بر حقوق آنها تجاوز كرد، و ما آنقدر به او گنج و ثروت دادیم كه حمل كلیدهاى آنها جماعتى نیرومند را خسته مى‏كرد.


آنگاه که مومنین قومش از در نصحیت وارد شده و به او گفتند: آنچه تو از مال و ثروت داری همه را خدا به تو داده و احسان و فضلى از او به توست در حالی که تو خود می دانی که استحقاق چنین ثروت هنگفت را نداشتی؛ پس تو هم با انفاق بخشی از آن به مردم نیازمند، خانه آخرتت را آباد کنی و با تكبر و طغیان در زمین، فساد نکنی.(مضمون آیه 77) او در پاسخ آنها اساس استدلال آنها را خطا خواند و گفت: به شما مربوط نیست که من با ثروتم چه می کنم. آنچه من دارم احسان خدا نیست تا در راه او خرج کنم؛ من همه اینها را من با علم و كاربلدی خود به دست آورده ام؛[7] من خودم زحمت کشیده ام، رنج برده‏ام، خون جگر خورده‏ام تا این ثروت را اندوخته‏ام. با این منطق بود که او سر به طغیان گذاشت و ضمن اعلام بی نیازی از خدای متعال، نهایت بی رحمی را نسبت به بندگان خدا روا داشت.

فکر قارونی در فرهنگ امروز

متاسفانه این فکر قارونی که من خودم زحمت کشیدم به اینجا رسیدم؛ تاجر شدم، دکتر شدم، مهندس شدم، کاره ای شدم و ... فکر رایجی است که مبنای برخی از عملکردها قرار گرفته و عده ای آن را مجوزی برای بخشی از تصمیم های نادرست خود می دانند.
راه درمان

تمام داشته های خود را نعمت و موهبت الهی بدانیم و در دل و با زبان بگوییم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست »[8] و تلاش کنیم تا با مصرف آن نعمت در مسیری که رضای خدا در آن است شکر نعمتش را بجا آوریم که او وعده داده است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزیدَنَّكُمْ؛ اگر شکر نعمت را بجا آورید خدا افزونش می کند. »[9] و این همان نکته نابی است که فکر قارونی با آن بیگانه است و از نتایجش محروم.
ادعای ایمان، بی امتحان نمی ماند


أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْكُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ(2) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ(3- عنکبوت)



آیا مردم گمان كرده‏اند، همین كه بگویند: ایمان آوردیم، رها مى‏شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث‏] مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟ در حالى كه یقیناً كسانى را كه پیش از آنان بودند، آزمایش كرده‏ایم [پس اینان هم بى‏تردید آزمایش مى‏شوند]، و بى‏تردید خدا كسانى را كه [در ادعاى ایمان‏] راست گفته‏اند مى‏شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز مى‏شناسد.
آیه هشدار به کسانی است که گمان می کنند به صرف گفتن شهادتین و ادعای ایمان از امتحان الهی و سختی های آن رسته اند و بی زحمت بهشت در انتظار آنهاست. این آیه خط بطلان بر چنین تصور غلطی کشیده و می فرماید: آیا مردم گمان كرده‏اند به صرف اینكه بگویند ایمان آوردیم دیگر با بلاها و مصیبت‏ها آزمایش نمى‏شوند؟ آزمایشى كه با آن آنچه در نهان دارند از صدق و كذب آشكار شود؟


این نوشته را با جمله ای معروف از شهید چمران(ره) که متناسب با این بحث است به پایان می بریم:
«وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود.»





روز بیستم: توفیق تلاوت قرآن


دعای روز بیستم


«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ
وَ وَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّكینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین»






آثار تلاوت قرآن

1 - بهره‏ مندی از پاداش‏های الهی:

«ان الذین یتلون کتاب الله ... یرجون تجارة لن تبور؛
آنان که کتاب خدا را تلاوت می‏کنند امید تجارتی دارن
د که زیان و زوال ندارد» (1)


2 - شکوفایی ایمان:

علی علیه السلام: «لقاح الایمان تلاوة القرآن؛
شکوفایی ایمان با قرآن خواندن است» (2)


3 - همنشین تنهایی:

علی علیه السلام: «من انس بتلاوة القرآن لم توحشه مفارقه الاخوان؛
هر که به تلاوت قرآن انس بگیرد، جدایی از دوستان، او را به وحشت نمی‏اندازد» (3)


آداب تلاوت قرآن

1 - پاکی و نظافت دهان:

رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«طیبوا افواهکم فان افواهکم طریق القرآن؛ دهانهای خود را پاکیزه نگه
دارید، زیرا دهان‏های شما راه قرآن است» (4)


توضیح:

مراد از پاکی، پاکی ظاهری و باطنی است;
یعنی هم مسواک زدن و هم پرهیز از گناهان زبانی مانند غیبت و دروغ و ... .


2 - تدبر:

«ا فلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؛ آیا به آیات قرآن نمی‏اندیشند؟
یا [مگر] بر دل‏هایشان قفل‏ها نهاده شده است؟» (5)


3 - خشوع:

«الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله‏؛
آیا نوبت آن نرسیده که گرویدگان دل‏هایشان به یاد خدا خاشع گردد؟» (6)





عوامل ارتقای ارزش روزه





انفاق

از اعمالی که سبب افزایش ارزش معنوی روزه می شود، انفاق
و صدقه دادن در راه خداست.

در این ماه، هر روز زبان روزه داران به دعاهایی مترنم است
که در آنها بر گره گشایی از کار نیازمندان تأکیده شده است.


هر روز پس از نمازهای واجب می خوانیم:
«خدایا! فقیران را غنی ساز و از آنان دستگیری کن.
خدایا! همه گرسنگان را سیر گردان.

خدایا! همه برهنگان را بپوشان.
خدایا! قرض همه قرض داران ادا کن».


حال چه نیکوست در کنار این دعاهای زبانی، روزه دار در عمل
نیز با کمک مالی به این نیازمندان، سهم کوچکی در برطرف سازی
مشکل آنها بر عهده بگیرد.



عفو و گذشت


عفو و گذشت از خطاهای دیگران، از فضیلت ها و کمال های
اخلاقی به شمار می رود. در ماه رمضان که ماه فضیلت ها و نیکی هاست.

بر ما لازم است تا از خطاها و اشتباه های دیگران بگذریم تا
خدا نیز به کرم و لطف بی نهایت خویش، از گناهان فراوان ما درگذرد.

روحیه عفو و چشم پوشی، دل را لطیف و نورانی می کند و
باعث افزایش ارتباط بین افراد می شود و همچنین
زمینه صله رحم را فراهم می آورد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«شریف ترین عملکرد انسان بزرگوار، چشم پوشی از
خطاها و نامهربانی های دیگران است».


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در خطبه شعبانیه تأکید نمود تا
روزه داران در این ماه بیشتر اهل عفو و گذشت باشند.






نظرات

© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi