مشاهده RSS Feed

آيه هاي انتظار

╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز بیست و یکم ماه رمضان *╣◄*►╣

به این مطلب امتیاز بدهید

╣◄*►╣
لحظه های ناب عشق و نیایش ╣◄*►╣

*** ویژه نامه روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
***





دعاى روز بیست و یکم ماه مبارك رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً
ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً
واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً
یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.

خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودى هایت راهنمایى

و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى
وقرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه
اى برآورنده حاجتهاى جویندگان











تلاوت ترتیل جزء
بیست و یکم
قرآن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید



21-شادى روزه دار

قال الصادق عليه السلام

للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه


امام صادق عليه السلام فرمود:


براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:
1 - هنگام افطار
2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قيامت)


وسائل الشيعه، ج 7 ص 290 و 294 ح‏6 و 26.




خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن
نده جواب مرا لااقل جواب مکن


تمام خواسته هایم برای نفسم بود
دعای من که دعا نیست مستجاب مکن


صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم
مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن


همینکه ترس برم داشته خودش کافیست
تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن


عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست
جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن


چقدر جار زدم من که "دوستم داری"
بیا مقابل مردم مرا خراب مکن


خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم
زیاد روی من و توبه ام حساب مکن


اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم
مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن


سوا نکن که همه با همیم جان حسین
همه غلام حسینیم انتخاب مکن


علی اکبر لطیفیان




خدايا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن
و مكر مكن به من با حيله ات

از كجا خيرى بدست آورم اى پروردگار من
با اينكه خيرى يافت نشود جز در پيش تو

و از كجا نجاتى برايم باشد
با اينكه نجاتى نتوان يافت جز به كمك تو


نه آن كس كه نيكى كند بى نياز است از كمك توو رحمتت
و نه آنكس كه بد كند و دليرى بر تو كند
و خوشنوديت نجويد از تحت قدرت تو بيرون رود

اى پروردگار من !
بوسيله خودت من ترا شناختم


و تو مرا برخود راهنمايى كردى و بسوى خود خواندى
و اگر تو نبودى من ندانستم كه تو كسيتى

ستايش خدايى را كه مى خوانمش و او پاسخم دهد
و اگرچه وقتى مى خواندم بكندى به درگاهش روم


و ستايش خدايى را كه مى خواهم از او و به من عطا مى كند
و اگرچه در هنگامى كه او از من چيزى قرض خواهد من بخل كنم

و ستايش خدايى را كه هرگاه براى حاجتى بخواهم او را ندا كنم
و هر زمان بخواهم براى راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد


ستايش خدايى را كه جز اوكسى را نخوانم
و اگر غير او ديگرى را مى خواندم دعايم را مستجاب نمى كرد

و ستايش خدايى را كه بجز او اميد ندارم
و اگر به غير او اميدى داشتم نااميدم مى كرد

و ستايش خدايى را كه مرا به حضرت خود واگذار كرده
و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مرا خواركنند

و ستايش خدايى را كه با من دوستى كند
در صورتى كه از من بى نياز است


و ستايش خدايى را كه نسبت به من بردبارى كند
تا به جايى كه گويا گناهى ندارم

پس پروردگار من ستوده ترين چيزها است نزد من
و به ستايش من سزاوارتر است


خدايا من همه راههاى مقاصد را به سوى تو باز مى بينم
و چشمه هاى اميد را بسويت سرشار مى يابم

و يارى جستن به فضل تو براى آرزومندانت مباح و بى مانع است
و درهاى دعاى بسوى تو براى فريادكنندگان باز است


و به خوبى مى دانم كه تو براى اجابت شخص اميدوار آماده اى
وبراى فريادرسى اندوهگين مهياى فريادرسى هستى

پس به تو پناه می آورم ای فریاد رس بی کسان
وای توبه پذیر گناهکاران


پروردگارا! به حرمت این شبهای نورانی
وبه حرمت مقام مولای متقیان

عذرم بپذیر و دستم بگیر
به رحمانیت یا ارحم الراحمین


آمین یا سمیع الدعاء‌المستجرین






کوفه شده در ماتمت شام غريبان يا علي
چون گيسوي زينب بوَد عالم پريشان يا علي


دردا که همچون فاطمه آرام و مخفي از همه
شب گشت درخاک زمين جسم تو پنهان ياعلي


تو روح قرآني علي، تو شاه مرداني ولي
مردي نديده مثل تو ظلم فراوان يا علي


طفل يتيم بي‌غذا قوتش شده اشک عزا
امشب صدايت مي‌زند با چشم گريان يا علي

ديدم به اشک غربتت بنوشته روي تربتت
عمر تو با خون جگر آمد به پايان يا علي


سر بر زمين بگذاشتي اي کاش زهرا داشتي
بودند بالاي سرت عمار و سلمان يا علي


فرقت دو تا شد غم مخور از هم جدا شد غم مخور
با اشک زهرا مي‌شود زخم تو درمان يا علي


رويت تو از خون لاله‌گون محراب شد درياي خون
فرق تو از هم باز شد مانند قرآن يا علي


اجر محبت‌هاي تو شمشير زهرآلوده شد
خون دلت شد از جبين جاري به دامان يا علي

نخلي که با سوز و گداز خواندي کنار آن نماز
امشب ز هجرت مي‌برد سر در گريبان يا علي


دل گشته درياي غمت شب خيمه اي از ماتمت
گرديده روز «ميثمت» شام غريبان يا علي



معارف جزء بیست و یکم


مرز اطاعت از پدر و مادر
هدایتی که نصیب هر کس نمی شود

وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهَْدِیَنهَُّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ(69- عنکبوت)


كسانى كه در راه ما جهاد كنند ما آنها را به طرق خویش هدایت مى‏كنیم، و خداوند با نیكوكاران است‏.
«مجاهدة» یعنى به كار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهرى، جهاد با شیطان و جهاد با نفس.(1) «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست‏» کنایه از این است كه جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در امورى است كه متعلق به خداوند متعال است.



« سُبُلَنَا؛ راه‏هاى خدا» عبارت است از راه ‏هایى كه آدمى را به سوى او هدایت و به او نزدیك مى‏كند؛ چون به عنوان مثال وقتى مى‏گویند این راهِ سعادت است، معنایش این است كه: این راه به سعادت ختم مى‏شود.(2)



نکته قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه انسانها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف(3). مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی(4) است که در جمله بعد آمده است.

عاقبت گنهکاری که توبه نکند


ثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَِا یَسْتَهْزِءُونَ(10- روم)


سرانجام كسانى كه اعمال بد انجام دادند بجایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره كردن آن برخاستند.
این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند.

حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است.


آرى گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را مى‏خورد و آن را از بین مى‏برد تا كار به جایى مى‏رسد كه سر از تكذیب آیات الهى در مى‏آورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهى وامى‏دارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذارى در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهى، راهى باقى نمى‏ماند.(5)


سیل و زلزله ای که ما می سازیم

ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(41- روم)
به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام داده‏اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند.
مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایى عمومى است كه منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود مى‏كند؛ مانند زلزله، قحطى، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم ‏زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مى‏ورزند، و گناهانى است كه مى‏كنند.(6)

چند نکته:

1. این آیه مخصوص به یك زمان و یا به یك مكان و یا به یك واقعه خاص نیست(7) در نتیجه مراد از « الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ » همان معناى معروف است كه همه روى زمین را در بر می گیرد.
2. این آیه ناظر به پیامد دنیوى گناهان و چشاندن اثر بعضى از آنها (نه همه آنها) در دنیاست و نسبت به عذاب و پیامدهای اخروى گناهان ساكت است.


3. اینكه فرمود: « بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ؛ بعض اعمالشان را» به این جهت است که خداوند متعال از بیشتر گناهان آنها صرف نظر كرد و فرمود: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ كَثِیرٍ».(8)
4. هر كار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عكس العمل نامطلوبى دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد مى‏كند و خیانت در امانت، روابط اجتماعى را بر هم مى‏زند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد.(9)
5. از روایات اسلامى استفاده مى‏شود كه آثار شوم بسیارى از گناهان، حداقل از نظر طبیعى شناخته شده نیست؛ مثلا در روایات آمده است: قطع رحم، عمر را كوتاه و خوردن مال حرام، قلب را تاریك و زنا سبب کوتاهی عمر و کمی روزى می شود.(10)

عده ای که امیدی به هدایتشان نیست


وَ مَا أَنتَ بِهَدِ الْعُمْىِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بَِایَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ(53- روم)


و تو نمى‏ توانى كوردلان را از گمراهى‏شان نجات دهی. فقط كسانى سخن تو را مى‏شنوند كه ایمان به آیات ما آورده و در برابر حق تسلیم‏ اند.



قرآن کریم غیر از حیات و مرگ بدنی و همچنین شنوایى و بینایى ظاهرى، نوع دیگرى از حیات و مرگ، دید و شنود را مطرح می کند که هم فراتر از نوع مادی و ظاهری آن است و هم سعادت یا بدبختى انسان به آن بستگی دارد.
در فرهنگ قرآن، سعادت انسان در گرو ایمان و عمل صالحی است که انسان بر اساس دستورات وحی و فطرت انجام می دهد.(11) دریافت آموزه های وحیانی از فرستادگان الهی هم تنها در صورتی ممکن است که دریافت کننده صاحب گوش درونی شنوا و روح ایمانی زنده باشد و اگر کسی در اثر گناه و پلیدی گوش باطنش کر شد و روح ایمانش مُرد(12)؛ دیگر امیدی به هدایت او توسط فرستادگان حق نخواهد بود؛ هر چند هدایتگری مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بخواهد او را هدایت کند؛ چون او ابزار لازم برای سعادت را به سوء اختیار خود از دست داده است؛ بنابراین امکان هدایت او دیگر وجود ندارد.

در مقابل کسانی که روح تسلیم و ایمان در آنها زنده است و گوش و چشم دل به گناه کر و کور نکرده اند در برابر ندای وحی و فطرت تسلیم اند و همین امر سبب سعادت و خیری عاقبت آنها می شود. بر این اساس خدا به پیامبرش توصیه می کند که این قدر مشغول این گونه افراد سست عنصر نشو و غم بى ایمانیشان را مخور؛ اینها به آیات ما ایمان نمى‏آورند و در آنها تعقل نمى‏كنند؛ چون اینان مردگانى كر و كورند و تو نمى‏توانى چیزى به ایشان بفهمانی و هدایتشان كنى؛ تو تنها كسانى را مى‏ توانی هدایت ‏كنى كه به آیات ما ایمان داشته باشند؛ یعنى در این جهت‏ها تعقل كنند و تصدیق نمایند.(13)



احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حرام



وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا (15- لقمان)


و اگر پدر و مادر تلاش كردند تو چیزى را شریك من قرار دهى كه از آن آگاهى ندارى، از آنان اطاعت مكن‏ ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش.
از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود:
1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد.
2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.(14)

یکی از دلایل عذاب در دنیا


وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنىَ‏ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبرَِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(21- سجده)


و بى‏تردید آنان را از عذاب نزدیك‏تر [در دنیا] که غیر از عذاب بزرگ‏تر [در قیامت‏] است مى‏چشانیم، باشد كه [از فسق و فجور دست برداشته و به سوی خدا] برگردند.
از این آیه به دست می آید که خداوند بندگان نافرمانش را قبل از وقوع قیامت به سختی و فشاری از قبیل قحطى و مرض و جنگ و خونریزى و امثال آن مبتلا می کند تا شاید به خود آیند و از شرك و لجبازیشان توبه نمایند و به سوى او برگردند.(15)
البته باید به این نكته توجه داشت كه در این دنیا عذابهایى وجود دارد كه به هنگام نزول آن، درهاى توبه بسته مى‏شود که به آن عذاب استیصال گفته می شود؛ یعنى مجازاتهایى كه براى نابودى اقوام سركش به هنگامى كه هیچ وسیله بیدارى در آنها مؤثر نگردد نازل مى‏شود که این نوع عذابها از بحث این آیه خارج است.(16)



روز بیست و یکم: ایمنی از شر شیطان

دعای روز بیست ویکم

«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِكَ دلیلاً و لا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً و اجْعَلِ
الجَنّهِ لی منْزِلاً و مَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»







شیطان و انسان

قرآن کریم: «ان الشیطان للانسان عدو مبین‏؛ بدرستی که
شیطان برای انسان دشمن آشکاری است.» (1)


کسانی که از شر شیطان مصونند

1 - مخلصین:

«قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین‏؛
شیطان می‏گوید: به عزت و جلالت که همه آن‏ها را فریب دهم جز مخلصین را.» (2)


توضیح:

مخلص کسی است که در صدد اخلاص خود است و سعی دارد اعمالش خالصانه
باشد و مخلص کسی است که با اعمال خالصانه به مقامی می‏رسد که خداوند
او را برای خودش خالص می‏گرداند.


2 - مؤمنین:

«انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا؛
به درستی که شیطان بر مؤمنین (واقعی) تسلطی ندارد.» (3)


3 - فرد با انصاف

4 - کسی که در مصائب، جزع و ناله نکند.

5 - راضی به قسمت الهی


امام صادق علیه السلام فرمود:
«قال ابلیس: خمسة لیس فیهن حیلة و سائر الناس فی قبضتی ... و من رضی لاخیه
المؤمن ما یرضاه لنفسه و من لم یجزع علی المصیبة حتی تصیبه و من رضی بما قسم
الله له ولم یهتم لرزقه؛ ابلیس گفت: مرا به پنج کس راه نفوذ نیست و بقیه مردم در دست
من هستند ... [و از جمله آن‏هاست ]کسی که آنچه بر خود می‏پسندد برای برادرش بپسندد،
کسی که در مصائب جزع و ناله نکند و صبر نماید، کسی که به قسمت‏خدا راضی باشد
و غم روزی نخورد.» (4)





«انسان کامل»






علی جان، دست تو دشت برکت و چشمانت چشمه عاطفه.

نگاهت خواستگاه مهر و قلبت قبله اخلاص بود.
در زندگی تو، ایمان، ایثار، عشق و عرفان تفسیر
می‏شد و انسانیت به اوج می‏رسید.


تو والاترین آرمان بشری و تو شکوهمندترین قاموس ارزش‏هایی.
در محراب نیایشگر اشک‏ریزی که سر بر خاک می‏سایید؛

در میدان، رزم‏ آور قهرمانی که شمشیرش حماسه می‏ آفرید؛
در کوچه، پیر دل‏جویی که دستش گره می‏گشاد؛

در بازار، ناظری عادل که با نیرنگ ستیز می‏کرد؛
بر منبر، خطیب سخن آفرینی که طوفان احساس‏ها را بر
می‏انگیخت و گنجینه خردها را می‏گشود؛


و در همه جا اسوه و الگویی که انسانیت، با عطش
او را می‏طلبید.

علی، اسوه انسان کامل بود.











نظرات

© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi