یه جمله واسه همه اوناییکه عاشق رفتن به زیارت خدا و اهل بیت هستن میگم واسه درمون دل تنگشون و خودم هم همینطور...
"" بعضی وقتا اوناییکه عزیزیتر هستن،بیشتر از بقیه باید غم هجران رو تحمل کنن"" درمورد خود من هم همین صدق میکرد....حالا داستان داره،بخواین بهتون میگم دوستان
من نزدیک 2/5 سه سال عاشق این بودم که برم جمکران آقام امام زمان!اما هی قسمت نشد و به نظرم اومد که آقام منو نطلبید، راستش یه بار همین پارسال تا قم رفتیم، عمه جونم حضرت معصومه قربونش بشم رو هم خداروشکر با عنایات الهی و امام رضا و عمه جونم زیارت کردم ، دیگه شب شده بود و داییمینا میخواستن صبح زود برن تبریز، بعد من هی گفتم بریم جمکران ،بریم جمکران! اما چون دیر شده بود کسی به حرفم گوش نداد و جمکران نرفتیم و برگشتیم!!!
اما این عشق من با آقاجون مهربونم تا یک سال پیش چندان کامل نبود و آقامو درست درمون نمیشناختم! اما توی این یک سال از محرم پارسال تا الان خداروشکر به لطف خدا و امام زمانم و اهل بیت عزیزم بیشتر بیشتر عاشق آقاجونم شدم...الان که فک میکنم میبینم حتما اون موقع وقتش نرسیده بود که برم و آقامو زیارت کنم! به نظرم آقام میخواسته من دختر بهتری بشم تا بذاره بیام پیشش! وقتی توی روز تاسوعای همین امسال، ینی تقریبا چند هفته پیش آقام یهو ناگهانی منو طلبید که برم پیشش،اصلا باورم نمیشد!!! وقتی هم که رفتم و عکس و فیلمامم از حرم آقام گرفتم و داشتم برمیگشتم بازم باورم نمیشد که رفتم جمکران! فک میکردم توی خوابم! و مث یه رویا بود اینکه خودمو زیر گنبد آبی آقام میدیدم!!!
قربون آقام بشم که ما اینهمه گناه میکنیم و بازم آقام ما رو میبخشه و بازم دوسمون داره