هر یک از ما میباید مزرعه جان خویش را شخم بزنیم و در این مزرعه بذر معارف بپاشیم و این بذر ها را آب یاری کنیم و از آن مراقبت نماییم تا به وقتش آن را درو نموده و از ملکات نفسانی خویش متنعم گردیم.
کسیکه این نفس بهیمی وحشی را ذبح نکند جز بذر شهوت و گناه در جان خویش نخواهد کاشت و در فردای قیامت جز صورتهای مثالیه آزار دهنده درو نخواهد نمود زیرا که گندم از گندم بروید جو ز جو.
میبایست مراقب بود که ملکات رذیله در جان رسوخ نکند که اگر رسوخ نمود ازاله آن بسیار دشوار خواهدبود. شاید رنگ زرد و یکدست بودن این رنگ و مسرور کننده بودندش اشاره به این واقعیت دارد که این نفس بهمی هنوز نو ژاست و در جوانی است.
هنوز ان کثافات گناهان در وجودش رسوخ نکرده و آن لکه های سیاه صفحه جانش را فرا نگرفته است.
رنگ روشن و شاد نشانه از قریب العهدبودن این نفس به مبدا و عدم رسوخ ملکات رذیله در جان وی دارد.
حال که گاوی با این مشخصات یافتیم چه کنیم؟ او را میباید ذبح کنیم و قسمتی از بدن او را ( دم) به بدن مقتول بزنیم تا مقتول زنده شود.