نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: شادي در اسلام

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض شادي در اسلام


    شادي براي انسان يك امر ضروري است و در سايه شادي و نشاط، زندگي معنا و مفهوم خاصي پيدا مي كند و دلها به هم نزديك و ترس و بدگماني و ناكامي و نگراني بي اثر مي گردد. شادي نه تنها بر روح و روان تأثير مي گذارد، بلكه جسم را نيز تحت تأثير قرار مي دهد. غم و شادي فرد فقط مربوط به خودش نيست، بلكه شادي يا غمگين شدن يك فرد در تمامي جامعه تأثير مي گذارد؛ يعني غم و شادي به صورت فردي و در يك جا باقي نمي ماند و به همه افراد سرايت مي كند.

    دين اسلام كه دين فطرت است، به تمام نيازهاي انسان، از جمله شادي توجه دارد. شهيد مرتضي مطهري مي نويسد:
    "بعضي از مقدس مآبان و مدعيان تبليغ دين، به نام دين با همه چيز به جنگ برمي خيزند. شعارشان اين است كه اگر مي خواهي دين داشته باشي، به همه چيز پشت پا بزن! به دنبال مال و ثروت نرو! حيثيت و مقام را ترك كن! از علم بگريز كه حجاب اكبر و مايه گمراهي است! شاد مباش و شاد زندگي نكن! از خلق بگريز! به انزوا پناه ببر و امثال اينها."

    آن متفكر شهيد اين نظر را مخالف منطق اسلام مي داند و در پاسخ مي گويد: "يكي از مختصات دين اسلام اين است كه همه تمايلات فطري انسان را در نظر گرفته و هيچ كدام را از قلم نينداخته و معناي فطري بودن قوانين اسلامي هماهنگي آن قوانين و عدم ضديتِ آن با فطريات بشر است." (1)


    اسلام پيروان خود را به شاديهاي مثبت و سازنده دعوت مي نمايد؛ چرا كه استفاده از امور مفرّح در اوقات مناسب با رعايت حدود لازم، براي تجديد نشاط و كاستن از يكنواختي زندگي بسيار مؤثر است. امام علي عليه السلام در روايتي مي فرمايند: "لِلْمُؤْمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ فَساعَةٌ يُناجي فيها رَبَّهُ وَساعَةٌ يَرُمُّ مَعاشَهُ وَساعَةٌ يُخَلّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِها فيها يَحِلُّ وَيَجْمُلُ؛(2) مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم كند: زماني براي نيايش و عبادت پروردگار و زماني براي تأمين هزينه زندگي و زماني براي واداشتن نفس به لذتهايي كه حلال و مايه زيبايي است."

    البته اين نياز چون نيازهاي ديگر انسان اگر مهار نشود، به طور حتم زيانهايي به دنبال خواهد داشت؛ لذا بايد مرز شاديها و تفريحات سالم و مشروع از شاديهاي ناروا روشن گردد.
    به اين جهت، در اين نوشتار شاديهاي پسنديده و ناپسند را از منظر اسلام بيان مي كنيم:

    شاد كردن ديگران
    اين مضمون كه شاد كردن برادر مؤمن، يكي از عبادات بزرگ است، به صورتهاي گوناگون در روايات وارد شده و ابوابي از مجموعه هاي روايي، مثل: كافي، وافي، وسائل الشيعة و... را به خود اختصاص داده است.
    مضمون بعضي روايات اين است كه بهترين و يا محبوب ترين عبادت نزد خداي متعال اين است كه انسان دل برادر مؤمن خود را شاد كند و يا به تعبير معروف، در قلب مؤمن "ادخال سرور" كند. در اين باره مرحوم كليني روايتي از پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل كرده است:
    "اِنَّ اَحَبَّ الْاَعْمالِ اِلَي اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ اِدْخالُ السُّرُورِ عَلَي الْمُؤْمِنينَ؛
    (3) محبوب ترين اعمال نزد خداوند، شاد كردن مؤمنين است."

    الف. شاديهاي پسنديده
    همان طوري كه بيان شد، انسان فطرتاً طالب شادي است، مهم مصاديق شادي است كه برخي گمان مي كنند با ثروت اندوزي، استفاده از نوارها و موسيقيهاي مبتذل، شركت در مجالس گناه و فساد و استفاده از تجملات مي توانند خوشي و شادي براي خود فراهم كنند؛ ولي از نگاه دين، شادي پسنديده آن است كه جهت گيري الهي داشته باشد و يا مقدمه اي براي انجام وظايف شرعي باشد؛ چون طبق نظام ارزشي اسلام، مطلوب واقعي تقرب به خداست و همه حركات و سكنات و افعال انسان بايد در راستاي آن انجام گيرد تا تكامل حاصل گردد. با توجه به معيارهاي كلي مي توان براي شاديهاي پسنديده ويژگيهاي ذيل را برشمرد:
    1. همراه با گناه نباشد؛ 2. با غفلت از خدا مقرون نباشد؛ 3. اعتدال و ميانه روي در آن رعايت گردد.



    اينك به چند نمونه از شاديهاي پسنديده اشاره مي كنيم:

    1. ذخيره آخرت
    امام علي عليه السلام در نامه خود به عبد اللّه بن عباس مي فرمايد: "وَلْيَكُنْ سُرُورُكَ بِما قَدَّمْتَ وَاَسَفُكَ عَلي ما خَلَّفْتَ؛
    (4) و بايد شاد باشي به چيزي كه از پيش فرستاده اي و افسرده باشي به چيزي كه گذاشته اي."

    2. ملاقات با برادران ديني
    پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در وصيت خويش به علي عليه السلام فرمود: "يا عَلِيُّ ثَلاثٌ فَرَحاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِي الدُّنْيا لِقاءُ الْاِخْوانِ وَالْاِفْطارُ مِنَ الصِّيامِ وَالتَّهَجُّدُ في آخِرِ اللَّيلِ؛
    (5) اي علي! براي مؤمن در دنيا سه خوشحالي است: ديدار برادران ديني، افطار از روزه و شب زنده داري در آخر شب."

    3. حل مشكلات علمي
    يكي از شاديهاي معقول و سازنده، خوشحالي براي رشد علمي و رفع مشكلات علمي است. كساني كه عشق به مطالعه و دانش دارند، لحظه هاي تحصيل و مطالعه خود را بهترين لحظه ها مي دانند. درباره شيخ طوسي گفته اند: "گاهي تا صبح روي مسئله اي فكر و مطالعه مي كرد و وقتي براي حل آن مشكل موفق مي شد، آن چنان بهجت و مسرّتي به او دست مي داد كه فرياد مي كرد: اَيْنَ الْمُلُوكُ وَاَبْناءُ الْمُلُوكِ مِنْ هذِهِ اللَّذَّةِ؛ پادشاهان و پادشاه زادگان [كه شبها را به عيش و عشرت و لذّت به سر مي برند] كجا هستند كه بيايند و اين لذّت را درك كنند؟"
    (6)

    4. ذكر و ياد خدا
    كسي كه به خدا محبت دارد، طبعاً به ياد اوست و از ياد او لذّت مي برد و تمامي دلخوشيها و لذتش به اين است كه به ياد او مشغول باشد. فرد مؤمن وقتي كه يك غمي به سراغ او مي آيد و همه درها به روي او بسته مي شود و حالت گرفتگي و افسردگي پيدا مي كند، اگر در همان حال به نماز بايستد يا به راز و نياز با خدا و به حرف زدن با او بپردازد و تنها او را ببيند و تمام حوادث را از حكمت خداوند بداند و به غير او دلخوشي و اميدي نداشته باشد، بعد از راز و نياز با خدا سبك مي شود و شادي و خوشحالي در اعماق وجود او موج مي زند و احساس مي كند كه محبوبش از او راضي و خشنود است.

    5. شادي در روز شادي معصومان عليهم السلام
    يكي از شاديهاي پسنديده، تشكيل مجالس جشن و سرور به مناسبت مواليد ائمه معصومين عليهم السلام است. امام رضاعليه السلام به ريان بن شبيب فرمود: "...اَنْ تَكُونَ مَعَنا فِي الدَّرَجاتِ الْعُلي مِنَ الْجِنانِ فَاَحْزَنْ لِحُزْنِنا وَافْرَحْ لِفَرَحِنا؛
    (7) اگر دوست داري در درجات عاليه بهشت با ما باشي، به حزن ما محزون و به شادي ما شاد باش!"


    ب. شاديهاي ناپسند
    انسان به طور طبيعي مي خواهد در دنيا شاد باشد و اين شاديها از راههاي مختلفي پيدا مي شود. گاهي شاديها غمهاي طولاني را در پي دارند كه با هدف تكاملي انسان سنخيت ندارد و يا با گناه، لهو و لعب، اتلاف وقت و هيجان و آزار و اذيت ديگران توأم است. از نظر شرع مقدس، اين گونه شاديها مذموم و ناپسند است و مؤمنان بايد از آنها پرهيز كنند.
    تجربه نشان داده است كه هر كس در هر حال به ديگران بخندد، ديگران هم به او خواهند خنديد. متأسفانه افرادي هستند كه اگر صدها خبر درباره شادي و موفقيت ديگران بشنوند، اصلاً به روي خودشان نمي آورند و گويي چنان خبري را نشنيده اند؛ درحالي كه از شنيدن خبر شكست ديگران چنان به وجد و نشاط مي آيند كه آن را بزرگ هم مي كنند؛ غافل از اينكه روزي ممكن است از خود آنان نيز چنين لغزشي سر بزند

    در ذيل به برخي از شاديهاي ناپسند اشاره مي كنيم:

    1. شادي از طريق گناه
    كسي كه با گناه و معصيت خدا به شادي بپردازد، با اين كار دو عمل زشت انجام داده است: يكي ارتكاب خود معصيت و ديگري شادي به گناه و چه بسا شادي به گناه از خود گناه قبيح تر است.
    علي عليه السلام فرمود: "التَّبَجُّحُ بِالْمَعاصي اَقْبَحُ مِنْ رُكُوبِها؛
    (8) شادي كردن به گناه زشت تر از انجام دادن آن است."

    2. شادي تمسخرآميز
    يكي از شاديهاي منفي، شاديهاي تمسخرآميز است كه به منظور تحقير و تضعيف حق، انجام مي شود. مانند خنده فرعون در برخورد با دلايل منطقي و معجزات روشن حضرت موسي عليه السلام؛ چنان كه قرآن كريم مي فرمايد:
    "فَلَمَّا جَآءَهُم بَِايَتِنَآ إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ "؛
    (9) "چون آيات ما را بر آنها آورد، [او را مسخره كردند و] بر او خنديدند."
    اين شيوه همه طاغوتها و جاهلان متكبر است كه مي خواهند بدين وسيله به ديگران بفهمانند كه اصلاً سخن و نظر آنها قابل بررسي، مطالعه و جوابگويي نيست و ارزش يك برخورد جدي را ندارد.
    (10)


    در عصر حاضر نيز متكبران و افراد خودخواه و فاسد چنين رفتارهايي را به صورتهاي مختلف، همچون فيلم، طنز و... دارند و براي اينكه حرف باطل خود را به كرسي بنشانند و زير بار حق نروند، هر قدر دليل و برهان برايشان آورده شود، باز با خنده تمسخرآميز سعي مي كنند دلايل طرف خود را ناديده بگيرند و بر باطل اصرار ورزند. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد:
    "إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا يَضْحَكُونَ "؛
    (11) "همانا بدكاران بر اهل ايمان مي خندند [و مسخره مي كنند]."
    آري، بدكاران پيوسته به مؤمنان مي خندند؛ خنده اي كه از روح طغيان، كبر، غرور و غفلت ناشي مي شود؛ غافل از اينكه روزي مي رسد مؤمنان به آنها بخندند. قرآن كريم مي فرمايد:
    "فَالْيَوْمَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ "؛
    (12) "پس امروز [كه روز جزاي نيك و بد است ] اهل ايمان به كفار مي خندند."
    روز قيامت كه بازتابي از اعمال انسان در دنياست و در آنجا بايد عدالت الهي اجرا شود، عدالت ايجاب مي كند كه مؤمنان پاك دل به كفار لجوج و معاند و استهزاء كننده، بخندند و اين خود نوعي عذاب دردناك براي مغروران متكبر است.

    3. شادي به خاطر غرور و سرمستي
    بعضي از انسانها به قدري مغرور و از خود راضي هستند كه خيال مي كنند همه اعمال آنها دقيق و درست است و از اين بابت، خوشحالي مي كنند و گاه دوست دارند حتي به خاطر كارهايي كه نكرده اند، مردم آنها را بستايند.

    قرآن كريم درباره چنين افرادي مي فرمايد:
    "لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَآ أَتَوا وَّيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ "؛
    (13) "[اي پيغمبر!] مپندار آنهايي كه به كردار خود شادمان اند و دوست دارند به خاطر كارهايي كه انجام نداده اند ستايش شوند، از عذاب خدا رهايي يابند. بلكه براي آنها عذاب دردناكي خواهد بود." از اين آيه استفاده مي شود كه فرح و سرور در برابر كار نيكي كه انسان توفيق انجام آن را يافته، اگر به صورت معتدل باشد و مايه غرور و خودپسندي نگردد، نكوهيده نيست. (14)

    4. شادي به مشكلات ديگران
    هر كس در طول زندگي، لغزشها و اشتباهاتي دارد و گاهي در موقعيتهايي قرار مي گيرد كه ممكن است مورد مضحكه و خنده ديگران قرار بگيرد همچون: شكست در كارها، لكنت زبان، توپوق زدن در سخن گفتن، به زمين خوردن و... كه نبايد در چنين مواقعي، ديگران خوشحالي كنند. علي عليه السلام فرمود: "لا تَفْرَحَنَّ بِسَقْطَةِ غَيْرِكَ فَاِنَّكَ لا تَدْري ما يُحْدِثُ بِكَ الزَّمانُ؛
    (15) به لغزش ديگران خوشحال مشو! زيرا تو نمي داني زمانه با تو چه خواهد كرد."

    تجربه نشان داده است كه هر كس در هر حال به ديگران بخندد، ديگران هم به او خواهند خنديد. متأسفانه افرادي هستند كه اگر صدها خبر درباره شادي و موفقيت ديگران بشنوند، اصلاً به روي خودشان نمي آورند و گويي چنان خبري را نشنيده اند؛ درحالي كه از شنيدن خبر شكست ديگران چنان به وجد و نشاط مي آيند كه آن را بزرگ هم مي كنند؛ غافل از اينكه روزي ممكن است از خود آنان نيز چنين لغزشي سر بزند.



    نقل شده: عرب باديه نشيني محضر رسول خداصلي الله عليه وآله رسيد، در حالي كه بر ماده شتري چموش سوار بود. پس از عرض سلام، شترش او را از آن حضرت دور كرد. اين جريان تكرار شد و همراهان پيامبرصلي الله عليه وآله به او خنديدند. مرد عرب ناراحت شد و شترش را كشت. اصحاب به پيامبرصلي الله عليه وآله عرض كردند: مرد عرب شترش را كشت. حضرت فرمود: "بله، دامنهاي شما پر از خون آن شتر است؛ شما خنديديد و او از رفتار شما عصباني شد و آن را كشت."
    (16)

    5. شادي با دروغ
    پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: "وَيْلٌ لِلَّذي يُحَدِّثُ فَيَكْذِبُ لِيُضْحِكَ بِهِ الْقَوْمَ وَيْلٌ لَهُ وَيْلٌ لَهُ وَيْلٌ لَهُ؛
    (17) واي بر كسي كه سخني دروغ بگويد تا مردم را بخنداند! واي بر او! واي بر او! واي بر او!"

    6. خنديدن هنگام مصيبت
    علي عليه السلام در تشييع جنازه اي شركت كرده بود. ناگهان صداي خنده مردي را شنيد. در اين هنگام، فرمود: "گويي مرگ براي غير ما نوشته شده! گويي حق بر غير ما واجب گشته! گويي اين مردگاني كه مي بينيم مسافراني هستند كه به زودي به سوي ما بازمي گردند؛ آنها را در قبرشان مي گذاريم و ميراث آنها را مي خوريم و گويي بعد از آنها جاودان هستيم!"
    (18)

    و نيز خنده و شادي در برابر افراد محزون و غصه دار صحيح نيست. امام عسكري عليه السلام فرمود: "لَيْسَ مِنَ الْاَدَبِ اِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ؛
    (19) از ادب انساني به دور است كه انسان در برابر افراد محزون اظهار شادي كند."
    يا به قول شاعر:
    گر لب پرخنده داري شادمان باش
    ترك شادي كن چو ديدي چشم گريان كسي


    حق و باطل هميشه بوده است و همواره مظلوماني در تاريخ به دست ظالمان و ستمگران كشته شده اند. بزرگ ترين ظلم تاريخ، ظلم به اهل بيت عليهم السلام و شهادت جانسوز سالار شهيدان، امام حسين عليه السلام و ياران باوفايش بود. بني اميه، آل زياد و آل مروان بر اين جنايت بزرگ تاريخ شادي كردند؛ چنان كه در فرازي از زيارت عاشورا آمده است: "وَهذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ؛
    (20) روز عاشورا روزي است كه آل زياد و آل مروان به كشتن امام حسين عليه السلام شادي كردند." و با شادي و سرور خود رضايت و ارتباط خود را با اين فاجعه تاريخ به تماشا گذاشتند. امروز هم اگر ظلمي در هر جاي جهان صورت بگيرد و كسي به آن ظلم، خشنود و شادمان باشد، شريك ظالم خواهد بود.







    1) امداد غيبي، مرتضي مطهري، صص 56 - 57.
    2) نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 382.
    3) همان، ص 189.
    4) همان، نامه 66.
    5) بحار الانوار، ج 77، ص 52.
    6) آشنايي با قرآن، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ص 38.
    7) وسائل الشيعة، ج 14، ص 502.
    8) ميزان الحكمة، ج 3، ص 493.
    9) زخرف/47.
    10) تفسير نمونه، ج 21، ص 79.
    11) مطفّفين/29.
    12) همان/34.
    13) آل عمران/188.
    14) تفسير نمونه، ج 3، ص 210.
    15) ميزان الحكمة، ج 7، ص 149.
    16) محجة البيضاء، ج 5، ص 233.
    17) بحار الانوار، ج 77، ص 88.
    18) نهج البلاغة، حكمت 118.
    19) بحار الانوار، ج 78، ص 374.
    20) بحار الانوار، ج 98، ص 293.







    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكرها 2

    نوای عشق (29-10-2011), باران نور (13-07-2011)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi