صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

موضوع: ستاره‏ ای از آفریقا، فضه زهرا (سلام الله علیها)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll ستاره‏ ای از آفریقا، فضه زهرا (سلام الله علیها)







    شمیم نوازشگر کوثر چند گاهی آسمان مدینه را آکند و رایحه حضور «بانوی آب‏» فضای شهر را لبریز ساخت. در همین زمان اندک فاطمه فرزانگانی را پرورش داد که از جاری معرفت نوشیدند. و بر تارک تاریخ درخششی ابدی یافتند.
    گذر بر زندگانی پروانگان فاطمی، ضمن تبیین فضای دینی بعد از عروج رسول اکرم(ص)، و بررسی جریانهای سیاسی منحرف، نقش اسوه ‏های جاودانه را که ثباتشان در مسیر حق زبانزد تاریخ شد، آشکار می‏سازد و راه های عملی دفاع از حکومت علوی را در چشم‏ انداز نسل امروز به تصویر می‏کشد.
    از این مجموعه، گروهی همچون اسماء بنت عمیس و ام‏ سلمه، انسانهایی آزاد و صاحب موقعیتهای قبیله ‏ای و خویشاوندی بودند و برخی دیگر مانند فضه نوبیه، بردگانی آزاده، که از مسیر حق پای به عقب نکشیدند، هر چند پایگاه اجتماعی در اختیار نداشتند و فشارهای اجتماعی مستقیما روح و جانشان را آزار می‏داد. از این روی مروری بر رخدادهای زندگی آزادگان، بهترین الگو برای نسل پویای امروزی است.




    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 07:32 دلیل: جداکردن کلمات بهم چسبیده
    امضاء




  2. تشكرها 3


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دیار فضه

    فضه در دامنه رشته کوههای سرخ و برافراشته نوبه در شرق آفریقا به دنیا آمد. این رشته ‏کوهها در جنوب مصر، مناطق وسیعی را شامل می‏شود و گرداگردش را شهرهای مختلفی احاطه کرده‏ اند. کوه معروف نوبه نیز با قامتی راست و سینه‏ ای سرخ در جزیره حواب واقع شده است. مناطق نوبه‏ ای سرزمین مظلومیتهاست. عوامل طبیعی از قبیل رنگ پوست، فقر، گرمای شدید و کم‏ غذایی، طمع انسان‏ فروشهای بی‏رحم و سودجو را برمی ‏انگیخت. از این روی کودکان این سرزمین از خردسالی با اسارت دلخراش پدران و مادران جوان خویش روبرو بودند و گاه خود نیز طعمه آدم‏فروشان می‏ شدند.

    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 07:31 دلیل: جداکردن کلمات بهم چسبیده
    امضاء




  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فضه کیست؟
    صورتی گندم‏گون و نمکین داشت، گرم و شیرین سخن می‏گفت. چهره ‏ای مهربان، قلبی غمخوار، قریحه‏ ای دلپذیر و ذوقی ظریف داشت. استعدادهای شگرفی که از خود نشان می‏داد، از نسب و اصالت ویژه ‏اش حکایت می‏کرد. از این روی ابن‏ حجر او را دختر یکی از ملوک هند یا حبشه دانسته است. نخستین بار در دوران اولیه بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، از این بانوی پرهیزکار در کتب تاریخ نام برده شده است. به نظر می‏رسد، تا آن تاریخ جنگی بین مسلمانان و سایر کشورها رخ نداد. از طرفی در همین دوره کنیزهای دیگری از نوبه در مدینه به خدمت اشتغال داشتند. از جمله عایشه، حاطب و ... که هر یک کنیزی از نوبه در اخیتار داشتند. بنابر این می‏توان گفت: این گروه از کنیزها از نوبه و سرزمینهای اطراف، توسط تاجران برده جمع‏ آوری و به مناطق داخلی عربستان آورده شدند. و در جنگهای داخلی مسلمین و مشرکین به اسارت مسلمانان درآمدند.






    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 07:32 دلیل: جداکردن کلمات بهم چسبیده
    امضاء




  7. تشكرها 2


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    لحظه حضور

    انسانهای دلباخته از نقاط مختلف به عشق پیامبر و دیدار روی آخرین فرستاده خدا به مدینه می‏ آمدند و چون مهر پیامبر جانشان را شعله ‏ور می‏کرد، حاضر به ترک او نمی‏شدند آنان سرپناهی نداشتند و محتاج غذا و امکانات زندگی بودند. ناچار پیامبر اکرم(ص) بخشی از فعالیت هایش را برای تهیه حداقل امکانات مورد نیاز مهاجران غریب به کار می‏برد. پیامبر آنان را در کنار مسجد جای داد و از غنایم و ... برای تامین نیازهایشان استفاده می‏کرد.
    هر چند به تدریج وضع عمومی مردم مدینه بهتر می‏شد، اما مهاجران ساکن در صفه عموما در فقر بودند و همچنان به کمک های مستقیم رسول خدا وابسته بودند. دلیل اصلی این امر نداشتن زمین و زراعت که سرمایه اصلی آن روز به شمار می‏رفت، بود. همین معضل اقتصادی مهاجران از مکه را نیز گرفتار کرده بود که با ایثار و همیاری انصار برطرف شد و اختلاف عمده ‏ای در بین آنان به چشم نخورد. اما این همیاری در باره مهاجران غریب که بدون سر و صدا و تک‏تک وارد شهر می‏شدند، هرگز دیده نشد.
    خانواده رسول گرامی خصوصا حضرت امیرمؤمنان علی و فاطمه زهرا(علیهم السلام) بر خلاف وضع عمومی با رنج و سختی امور خانه را اداره می‏کردند. تا آنجا که بر اساس نصوص تاریخی از شدت خستگی رنگ از رخسار دختر رسول خدا پریده، دستانش پینه بسته بود و هر روز بیشتر از قبل قوایش به تحلیل می‏رفت. گاه شب را با آسیاب کردن به صبح می‏رساند و علی(ع)، رنجور از زخم مشکی که تا شب بر دوش می‏کشید، به خانه می‏آمد و حسن و حسین را در آغوش کشیده، تا صبح از آنها پرستاری می‏کرد.
    عزت نفس فاطمه(س) مانع از آن می‏شد که اعتراضی به وضع سخت زندگی کند، از این روی هر گاه پیامبر اکرم از حال و روزش سؤال می‏کرد، ابراز رضایت می‏نمود. تا اینکه روزی امیرمؤمنان از ورود عده ‏ای اسیر به مدینه مطلع شد. بی‏درنگ خود را به نزد فاطمه رساند و از آمدن اسیران خبر داد. آن دو لختی اندیشیدند. آنگاه فاطمه نزد پدر آمد. اما بی آنکه سخنی از نیاز بر زبان آورد، به خانه بازگشت. وقتی خود را در مقابل امیرمؤمنان دید، فرمود: از هیبت آن بزرگوار قدرت سخن گفتن از من گرفته شد.
    این بار هر دو به حضور رسول خدا آمدند و علی(ع) رشته سخن را در دست گرفت. او از سختی کار خانه برای فاطمه(س) و کار بیرون برای خود حکایتها گفت و در نهایت‏ خدمتکاری از رسول الله درخواست کرد. اشک در چشمان رسول خدا حلقه زد و فرمود:

    «یا فاطمة والذی بعثنی بالحق ان فی المسجد اربعماة رجل مالهم طعام و لاثیاب ولولا خشیتی خصلة لاعطیتک ما سالت‏یا فاطمة انی لا ارید ان ینفک اجرک الی الجاریة و انی اخاف ان یخصمک علی بن‏ابی‏طالب یوم القیمة بین یدی الله عزوجل اذا طلب حقه منک‏».

    ...مدتی بعد از این جریان آنگاه که وضع عمومی اصحاب صفه نیز بهتر میشد آنگاه این اسیرها باید فروخته شود و درآمدش برای اصحاب صفه هزینه شود» آنگاه تسبیحات حضرت زهرا(س) را به فاطمه آموخت.

    روایتی دیگر حکایت از این دارد که; آنگاه که پیامبر درخواست آن دو را شنید از جای برخاست و خانه را ترک کرد. در همان حال آیه ‏ای نازل شد
    «و اما تعرض عنهم ابتغاء رحمة ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا»
    در پی نزول آیه پیامبر(ص) خدمتکاری از میان اسیران برگزید و به خانه فاطمه(س) فرستاد و نامش را فضه گذاشت. به این ترتیب فضه افتخار یاری‏ رسانی به بهترین بانوی جهان رایافت.

    صاحب کتاب «نخبة البیان فی تفضیل سیدة النسوان‏» معتقد است که: اعطای خادمه به فاطمه زهرا(س) بعد از زمانی بوده که همه فقراء مدینه از جمله اصحاب صفه به تمکن مالی رسیده بودند او می‏نویسد:

    و اما ما هو المعروف من انه کانت لفاطمة خادمة اسمها فضة قدوهبها النبی «صلی الله علیه و آله‏» لها فهذا انما کان اخیرا بعد ما کثر اولادها و زادت کلفتها علی ما قبل و کثرت الفتوح و المغانم و سلط الله رسوله علی من شاء من خیبر وبنی قریظة و النضیر و غیرهم و استرسلت الدنیا للمسلمین فارتفع الفقر و العناء عن اهل الصفة و ضعفاء المدینة اذ کان الرسول «صلی الله علیه و آله‏» یعطیهم من تلک الاموال فصاروا فی سعة و فضل من الله فمن سعة الله و فضله علی المسلمین فی ذاک الوقت وسع النبی «صلی الله علیه و آله‏» ایضا علی ابنته کما ورد عنه انه قال ان المؤمن یاخذ بادب الله تعالی وسع الله علیه استع و اذا امسک عنه امسک.»

    آنچه که معروف است، فاطمه خادمه ‏ای داشت اسمش فضه بود و پیامبر به او بخشیده بود، این بعد از زمانی است که اولادش و کارهایش بیشتر از قبل شد. و پیروزی و غنایم افزونتر گشت. رسول خدا بر آنچه از خیبر و بنی ‏قریظه و نضیر و غیر آن به دست آمد مسلط شد. و دنیا به مسلمانان رو کرد. فقر و عنا از اهل صفه و ضعفای مدینه روی برگرداند چه‏ سان که رسول خدا از این اموال به آنها بخشید و آنان به وسعتی که خدا عنایت کرده بود، روی آوردند. پیامبر نیز بر دخترش در این وقت گشایش ایجاد کرد. (روایت کافی در باب کفایة عیال و توسع از کتاب زکاة از امام صادق از پیامبر)
    همانطور که از پیامبر وارد شده، مؤمن روش خدا را در پیش می‏گیرد وقتی خدا توسعه داد او نیز توسعه می‏دهد و آنگاه که امساک گزید او نیز امساک می‏کند.

    امام صادق(ع) به نقل از امیرمؤمنان در این باره فرمود:
    «ان رسول الله(ص) اخدم فاطمة ابنته جاریة اسمها فضه النوبیه و کانت تشاطرها الخدمة‏»
    رسول خدا برای دخترش فاطمه خادمی استخدام کرد که اسمش فضه نوبیه بود و فاطمه(س) کارهای خانه را بین خود و او تقسیم می‏کرد.

    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 13:21
    امضاء




  9. تشكرها 2


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در مکتب رسول
    فضه تنها چند سالی توانست از وجود رسول اکرم(ص) بهره ببرد اما در همین مدت اندک ارتباطی مستحکم بین آنها به وجود آمد. تا آنجا که پیامبر از عمق صفای دل و خلوص این بانوی پاکیزه آگاه بود از این روی دعایی به وی آموخت که هنگام دشواری با خواندن آن گرفتاریش حل می‏شد. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره فرمود: فضه برای تهیه هیزم به بیرون خانه رفت. دسته بزرگی از هیزم تهیه کرد اما به دلیل سنگینی نتوانست‏ بیاورد به یاد دعای پیامبر افتاد پس لب گشود و گفت
    «یا واحد لیس کمثله احدا تمیت کل احد و انت علی عرشک واحد لا تاخذه سنة و لا نوم‏» ای یگانه ‏ای که مانند تو کسی نیست. می‏میرانی هر کسی را و تو بر عرش خود تنهایی، و تو را خواب فرا نمی‏گیرد.» در همان حال شخصی آمد و او را یاری کرد. گویی او نیز همان دعا را زمزمه می‏کرد.
    روح بلند فضه تا به آن حد اوج گرفت و معنویت در سیمایش جلوه‏ گر شد که شگفتی امیرمؤمنان را برانگیخت و پیامبر خدا از مقام احتیاط و طهارت فضه او را آگاه ساخت. امام صادق(ع) فرمود:
    امیرمؤمنان(ع) به اتاق عایشه که مجاور اتاق فاطمه(س) بود آمد و سه بار فضه را صدا زد تا آب برای وضو بیاورد. اما از فضه خبری نشد. هاتفی ظرفی پر از آب زلال حاضر کرد و ... امیرمؤمنان بعد از وضو نزد رسول اکرم(ص) آمد. حضرت از آب وضویش که مانند قطرات مروارید ریزان بود سؤال کرد. علی(ع) نیز آنچه گذشته بود را باز گفت، پیامبر فرمود: آنکه تو را صدا زد جبرئیل، آن ظرف از بهشت و آن آب یک سومش از مغرب و یک سومش نیز از بهشت‏ بود. جبرئیل از قول خود و خدا به تو سلام می‏رساند و می‏گوید
    «فضه حائض بود نخواست‏ با آن حال آب وضو حاضر کند». امیرمؤمنان بعد از رد جواب سلام در حالی که از مقام فضه و احتیاط او در شگفتی بود. با تحسین تمام فرمود: «اللهم بارک لنا من فضتنا» خدایا برای مادر فضه‏ مان برکت قرار بده.


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 13:23
    امضاء




  11. تشكرها 2


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    زهد علی(ع)، عدل زهرا(س)
    فضه غالب عمرش را با فاطمه(س) و امیرمؤمنان(ع) گذراند زهد علی و عدالت فاطمه دو اصلی بود که از همان روزهای آغازین حضور خود در بیت نبوت شاهدش بود. هر چند آن دو از منسوبین و بستگان درجه اول پیامبر(ص) بودند، اما کوچکترین امتیازی بر دیگران نداشتند فضه به این حقیقت روز اول ورود به خانه پی برد. دیوارهای کوتاه، اتاق تنگ و کوچک ظروف گلی، زیراندازهای کهنه و نخ‏ نما، لباسهای ساده آنان، چشمان فضه را خیره ساخت.
    حافظ رجب برسی در این باره داستانی بیان می‏کند که در هیچ یک از کتب دیگر از آن یاد نشده است. او مردی صوفی بود و شیخ حر عاملی می‏نویسد: در کتابش «مشارق الانوار» افراط کرده است و او را به غلو نسبت داده ‏اند. از این روی احتمال ساختگی بودن می‏رود. روشن‏ترین دلیل در این باره را محمد علی عالمی در کتاب پیغمبر و یاران یادآور می‏شود او می‏نویسد: تا اول قرن نهم که برسی این کتاب را نوشته از این مطلب سراغی نیست. و در کتابی قبل از آن یافت نشده است. و اما اصل داستان او که از آن پس بارها در کتب دیگر نقل شده چنین است.
    «وقتی فضه به خانه زهرا(س) آمد، در آنجا غیر از شمشیر و سپر و آسیا نبود او دختر پادشاه هند بود و مقداری از «اکسیر» به همراه داشت قطعه ‏ای از مس را برداشت و به شکل شمش درآورد. دوا بر آن زد و طلا ساخت وقتی پیش امیرمؤمنان آمد و طلا را روبرویش گذاشت و علی(ع) آن را دید فرمود: آفرین ای فضه اما اگر جسم را آب می‏کردی، رنگش بهتر و قیمتش بالاتر می‏شد.
    فضه گفت: ای آقای من آیا تو هم این عمل را می‏شناسی؟
    فرمود: بله و این کودک (هم آن را بلد است).
    فضه با شگفتی پرسید: و این کودک هم می‏شناسد.
    فرمود: این کودک هم می‏شناسد. آنگاه به حسین(ع) اشاره کرد. آمد و مانند علی(ع) توضیح داد.»
    به هر روی هر چند این واقعه از قرن نهم به بعد در کتابهای مختلفی تکرار شده است. و منشا برخی توهمات نیز گشته مانند اینکه برخی فضه را اهل هند پنداشته‏ اند، با این حال روایات و وقایع فراوان دیگری وجود دارد که بیانگر زندگی زاهدانه امیرمؤمنان(ع) است و ما را از مراجعه به این گونه اخبار بی‏ نیاز می‏کند. از جمله در کشف الغمه، الغارات، المناقب و دهها سند دیگر به نقل سوید بن‏غفله آمده است که: عصر یکی از روزها نزد امیرمؤمنان رفتم. دیدم سفره‏ ای پیش روی گسترده که در آن شیر ترش شده قرار داده ‏اند و از شدت ترشیدن، بویش از فاصله دور به مشام می‏رسید، در دستش نیز تکه نانی دیدم که سبوس جو روی آن پیدا بود و حضرت آن را با دست می‏شکست و هر گاه نمی‏توانست آن را به زانو فشار می‏داد و می‏شکست و می‏خورد. از من خواست جلوتر بروم و غذا بخورم. امتناع کردم و گفتم روزه‏ ام.
    فرمود: «سمعت رسول الله یقول من منعه الصوم من الطعام یشتهیه کان حقا علی الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها» هر شخصی که روزه گرفتن او را از خوردن غذایی که سیرش می‏کند بازدارد، حق است‏ بر خدا که از غذای بهشتی اطعامش کند و از شراب بهشتی سیرابش سازد. به فضه که نزدیک حضرت بود گفتم: وای بر تو ای فضه در حق این پیرمرد از خدا نمی‏ترسی؟ چرا سبوس نان را نمی‏گیرید، نخاله آن روی نان حضرت معلوم است فضه گفت: به ما فرموده است که سبوس غذا را نگیریم. گاه آن را در کیسه‏ ای می‏گذارد و مهر هم می‏زند تا نتوانند سبوسش را بگیرند.
    فضه همواره غذای حضرت را که در منزل آماده می‏شد به ایشان می‏رساند و به این ترتیب با وی ملازم بود از این روی چندین بار که اشخاص مختلف حضرت را در حال خوردن غذای ساده بعد از خستگی ناشی از کشاورزی می‏دیدند به فضه اعتراض می‏کردند و او که در مقابل این سؤالها قرار می‏گرفت‏ خود بهتر از دیگران به مقام والای امیرمؤمنان وصی و برادر رسول بزرگ خدا پی می‏برد عمروبن حریث نیز یکی از اشخاصی است که به فضه اعتراض‏کرد.
    امیرمؤمنان فرمود: «یا عمرو لقد هانت هذه - و مد یده الی معانیه - و خسرت هذه ان ادخلها النار من اجل الطعام و هذا یجزونی‏»فاطمه(س) نیز با اینکه دختر رسول خدا(ص) بود، هرگز کوچکترین بی‏عدالتی در حقش روا نداشت. همانند خود به وی نیز اجازه و فرصت عبادت می‏داد. و از تمام امتیازات چون خودش بهره‏مند می‏ساخت.
    قطب رواندی می‏نویسد:
    روزی سلمان به خانه فاطمه(س) آمد. آن حضرت را دید که در کنار آسیاب نشسته و به آرد کردن جو برای خانواده مشغول است دست‏ بانوی دو سرا مجروح شده و پینه بسته و خونش بر چوب آسیا لخته بسته است. در همان حال فرزند کوچکش حسین در گوشه ‏ای از خانه از گرسنگی در اضطراب و گریه است.
    سلمان گفت: ای دختر رسول خدا دستهای شما از آسیاب کردن مجروح شده است. فضه خادمه‏ تان حاضر است چرا این کار را به او نمی‏سپارید؟
    فرمود: «اوصانی رسول الله ان یکون الخدمة لها یوما ولی یوما» رسول خدا(ص) به من وصیت کرده است که خدمت‏ خانه یک روز با او باشد و روز دیگر با من و امروز نوبت من است.
    ابن حجر عسقلانی در باره عدالت فاطمة روایتی از امام صادق(ع) که از امیرمؤمنان نقل شده را آورده و می‏نویسد:
    «ان رسول الله(ص) اخدم فاطمة ابنته جاریة اسمها فضة النوبیة و کانت تشاطرها الخدمة. فعلمها رسول الله(ص) دعاء تدعو به فقالت لها فاطمة اتعجینی او تخبزین؟ فقالت: بل اعجن یا سیدتی و احتطب...»
    رسول خدا زنی را به استخدام فاطمه درآورد که (فضه نوبیه) نام داشت. رسول خدا به این زن دعایی آموخته بود که پیوسته از آن دعا استمداد می‏کرد. یک روز فاطمه گفت: آیا خمیر کردن را به عهده می‏گیری یا نان پختن را؟ فضه گفت: خمیر کردن و هیزم آوردن به عهده من...»



    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 13:29
    امضاء




  13. تشكرها 2


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مقام نیکان
    اندک زمانی از آشنایی فضه با خاندان طهارت می‏گذشت. در این مدت اوبا دریای زهد و عدل پیوندی مستحکم یافت. انس و الفت وی با خاندان پیامبر(ص) تاآنجا پیش رفت که چشمه جوشان معارف را فرا رویش گشود و کام جانش را با عالی‏ترین‏ معارف الهی و انسانی آشنا ساخت.
    «استجابت دعا» از مراتبی است که نصیبش شد. (1) این کمال روحی، که نشان ازموقعیت ممتاز روحی دارد، بارها در زمان رسول اکرم(ص) ظاهر گشت.
    در مصابیح القلوب می‏خوانیم «امیر مومنان، فاطمه، حسن و حسین(ع) هر یک شبی ازماه رمضان رسول الله را برای افطار دعوت کردند، فضه با اینکه خانه ‏ای جداگانه ‏نداشت، برای شب پنجم پیامبر را دعوت کرد. هنگام افطار نگاههای ناباورانه فضه به‏ دیدار چهره رسول اکرم(ص) روشن شد. اهل خانه که غافلگیر شده بودند، گفتند: ما رادر جریان می‏گذاشتی تا تدارکی ببینیم. فضه که آرزوی میزبانی رسول خدا را داشت،از درگاه الهی طعام خواست و آنگاه که غذا حاضر شد، سفره افطار را گسترد». (2)
    علاوه بر این نشانه ‏های زیادی از مستجاب الدعوه بودن فضه در این دوران به چشم‏ می‏خورد که همه حکایت از یک واقعیت دارند. آری، فضه در خانه ولایت پرورش یافته ‏بود، و این امر باعث‏ شد به مرور زمان به والاترین مقام انسانی دست‏ یابد. اوج ‏همراهی و دلبستگی او به اهل بیت را در ماجرای اطعام می‏یابیم که به واسطه آن فضه‏ به مقام «ابرار» دست‏ یافت. قرآن کریم اینگونه از اطعام فقیر و اسیر و یتیم ‏یاد می‏کند:
    «همانا نیکان از جامه ایی می‏نوشند که آمیخته به کافور است. چشمه ‏ای که بندگان‏ خدا از آن می‏نوشند و آن را به هر جای که خواهند روان می‏سازند. به نذر وفامی‏کنند و از روزی که شر آن فراگیر است، می‏ترسند. و طعام را در حالی که خود دوست‏ دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می‏خورانند و در دل چنین می‏گویند. جز این نیست که‏ شما را برای خدا اطعام می‏کنیم و از شما نه پاداشی می‏خواهیم و نه سپاسی.
    ما از پروردگار خود می‏ترسیم در روزی که آن روز سخت و هولناک است. خداوند آنان‏را از شر آن روز نگاه داشت‏». (3)


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 13:31
    امضاء




  15. تشكرها 2


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فضه در خانه ولایت پرورش یافته بود.

    در کتب روایی و تفسیری شان نزول این آیات را چنین بیان می‏کنند.
    حسن و حسین(ع) فرزندان امیرمومنان(ع) مریض شدند. پیامبر به همراه اصحاب به ملاقات آنان آمد.
    وقتی حالشان را نگران کننده دید، یکی از آنان پیشنهاد کرد که ای علی اگر نذرکنی برای سلامتی کودکانت امید ست‏ خدا شفایشان دهد. (4)
    علی(ع) فرمود: اگر خدا شفایشان داد، سه روز روزه می‏گیرم. دختر رسول الله(ص) وخادمش فضه نیز چنین نذر کردند. بعد از مدتی آن دو سلامت‏ خود را بازیافتند.
    اینک وقت وفا به نذر رسیده بود.
    امیرمومنان به نزد شمعون خیبری رفت (5) و مقداری پشم برای ریسیدن و سه پیمانه جو به عنوان اجرت گرفت و به منزل بازگشت. حضرت فاطمه(س) یک سوم از جو را آرد کرد ونان پخت.
    هنگام افطار فقیری آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد(ص) فقیری ازمسلمانان هستم غذایی به من دهید; خدا غذایی از بهشت‏ به شما دهد. همه سهم‏ افطارشان را یکجا جمع کرده به او دادند. روز دوم یتیم و روز سوم اسیری آمد وآنان نیز تمام غذایشان را با رضایت قلبی تقدیم کردند. (6)
    سه روز بود که علی، فاطمه، حسن، حسین و فضه بی هیچ غذایی روزه گرفته بودند.
    صبح روز چهارم پیامبر به خانه فاطمه آمد. حسن و حسین از شدت ضعف بر خود می‏لرزیدند. حال رسول اکرم دگرگون شد و از امیرمومنان علت را سؤال کرد و گفت‏ دخترم را به من نشان بده. علی(ع) رسول خدا را به طرف فاطمه راهنمایی کرد. او در محرابش نماز می‏خواند در حالی که آثار گرسنگی از سیمایش پیدا بود. ضعف به جسم‏ فاطمه غالب شده و رنگ رخسارش به زردی گراییده بود. پیامبر تا این منظره را دیدفرمود:
    «وا غوثاه بالله! انتم هذا ثلاث فیما اری؟» پناه بر خدا، شما سه روز به این‏حال بودید. جبرئیل نازل شد و گفت:
    «خذ یا محمد هناک الله فی اهل بیتک‏» بگیر ای محمد! خدا گوارای اهل بیت تو کند. پیامبر فرمود: چه را بگیرم. جبرئیل سوره «هل اتی‏» تا «ان هذا کان لکم‏ جزاء و کان سعیکم مشکورا» را خواند. (7)
    حسن بن مهران معتقد است آنگاه که پیامبر داخل خانه شد و آنها را دید گریان شد و ... جبرئیل این آیات را فرود آورد: «ان الابرار یشربون من کاءس کان مزاجهاکافورا عینا یشرب بها عبادالله یفجرونها تفجیرا». (8)
    علامه طباطبایی در ذیل این آیات تفسیری از امام صادق(ع) آورده، می‏نویسد:
    «یوفون بالنذر» یعنی علی، فاطمه، حسن، حسین و خادم آنها فضه (9) در این میان ‏علامه مجلسی بعد از نقل 15 روایت مختلف از شان نزول این آیات می‏نویسد: «بعد ازآنکه بر اجماع مفسرین و محدثین بر اینکه این سوره در حق اصحاب کساء نازل شد، پی‏ بردی هیچ کس شبهه نیندازد زیرا; اینگونه ایثار از غیر ائمه برنمی ‏آید و نزول این‏ سوره به همراه غذا برای آنها دلیل بر جلال و رفعت و کرامت آنها نزد خداست و اختصاص آنها به این نیکو داشت‏ به همراه مکارم دیگر باعث می‏شود که نسبت دادن این‏ فضل به غیر آنها که هیچ مکارمی ندارند، قبیح باشد».
    این تعریض علامه مجلسی در حقیقت پاسخی به گروههای ناصبی و منحرفین است که غیراهل بیت را مستحق چنین پاداشی دانسته‏ اند و اساسا مدنی بودن این سوره را زیرسؤال برده‏ اند (10) و گرنه تعریض وی به عدم سهیم بودن فضه در این پاداش عظیم نمی‏تواندصحیح باشد.
    استاد ذبیح الله محلاتی در ریاحین الشریعه می‏نویسد: «سی آیه در حق امیرمومنان‏ بدون استثنای فضه وارد شده است که از فوائد و علائم متابعت‏ خلوص مودت اوست. و آن‏بر حسب ظاهر صبر و شکیبایی بر گرسنگی در مدت سه روز است که در اطعام قرص نان به‏ مسکین و یتیم و اسیر با موالی خود همراهی می‏کرد.
    فضه گرسنه بود زمانی که اهل بیت گرسنه بودند و تشنه بود وقتی تشنه بودند.
    نمی‏خوابید وقتی نمی‏خوابیدند روزه می‏گرفت وقتی روزه بودند...» (11) آنچه برای‏ بانوان ما می‏تواند راهکاری در عصر حاضر برای دستیابی به قله ‏های معرفت و شرافت ‏معنوی باشد پی بردن به سر مقاماتی است که بانوانی شایسته چون فضه به آن دست‏ یافته‏ اند.
    و این راز چیزی جز همراهی با اهل بیت و محو شدن در خواسته آنان نیست. چهاراصل مقدمات همراهی فضه با اهل بیت را فراهم ساخت. این اصول عبارتند از:


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 09:02
    امضاء




  17. تشكرها 2


  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1 وفای به نذر: بشر به هنگام گرفتاری در دام رنج و سختی روی به خدا می‏آورد،اما به محض خلاصی، خدا از یادش می‏رود. نذر انسان را به پروردگار توجه می‏دهد تاگرفتاریش برطرف شود. وفای به عهد و نذر انجام عملی است که خدای تعالی به آن‏ دستورداده و عدم وفا به فراموشی سپردن خداست و به این صورت بین دستیابی به ‏شرافت معنوی و وفاء به نذر رابطه ‏ای عمیق وجود دارد.

    2 ترس از روز حساب: مشخصه دوم ابرار به فکر حساب و روز جزاء بودن است چه‏ انسانهای نیکوکار نیز نمی‏توانند به طوری که شایسته خداست او را عبادت کنند ازاین روی همواره نقص و کاستی در اعمال انسان وجود دارد و فضه با آگاهی از این‏ نقیصه و ترس از حساب بود که توانست ‏با میل خود به یاری مستمندان بپردازد.

    3 و 4 اطعام به نیازمندان و رضایت الهی: سرکوب خودخواهی و برتری‏ جویی درسایه اطعام به دیگران خصوصا نیازمندان تحقق می‏یابد. اطعام به این معنی است که‏ شخص تنها غم خود را نمی‏بیند بلکه دیگران را نیز مستحق یاری می‏داند و به آنان‏ نیز عشق می‏ورزد. رضایت الهی نیز اساس اعمال است تا آنجا که هیچ درخواستی ازفقیر و اسیر و یتیم ندارند و در هنگام گفتگو نیز با خدا سخن می‏گویند و از او پاداش می‏خواهند.

    از این روی امام صادق(ع) فرمود:

    «و یقولون اذا اطعموهم «انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا»قال والله ماقالوا هذا لهم و لکنهم اضمروه فی انفسهم فاخبر الله باضمارهم‏یقولون:
    لا نرید جزاء تکافوننا به شکورا تثنون علینا به ولکنا انما اطعمناکم لوجه الله‏و طلب ثوابه‏». (12)

    «به خاطر خدا غذا می‏دهیم و از شما جزا و شکری نمی‏خواهیم‏» امام صادق(ع)فرمود: به خدا قسم این را نگفتند بلکه با خود چنین گفتند و خدا از باطن آنهاخبر داد...







    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 13:36
    امضاء




  19. تشكرها 3


  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    رحلت پیامبر

    فضه ضمن کسب فضایل والای انسانی، یاوری دلسوز و مهربان برای ‏فاطمه(س) و فرزندانش بود (13) او در خدمت رسول اکرم سالهایی را سپری کرد تا اینکه‏ سال دهم هجری با تمام حزن و اندوهش فرا رسید. در این سال حال رسول اکرم پس ازحجه الوداع رو به وخامت گذاشت و سرانجام در غروب روز دوشنبه 28 صفر سال 10 هجرت‏ به دیدار حق شتافت. (14)
    فضه از آن روز تلخ اینگونه یاد می‏کند:
    وقتی پیامبر وفات یافت کوچک و بزرگ سوگوار شدند و گریه بر او زیاد شد ودلداری‏ دهنده نبود و مصیبت وی بر نزدیکان، اصحاب، اولیاء، دوستان، و بیگانگان وخویشان گران بود و کسی را ندیدم از زن و مرد مگر آنکه گریان بود و فریاد می‏زد. (15)
    دوران بعد از رحلت
    محور و تکیه‏ گاه های اصلی انقلابی که پیامبر اکرم(ص)بنیانگذاری کرد، از سوی عوامل خارجی مانند روم و تهدیدهایی داخلی همچون منافقان‏ و اقلیتهای دینی ناراضی که در قالب مسلمانان وارد جامعه اسلامی شده بودند، شدیدا در معرض مخاطره بود.
    آنچه باعث‏ شد فضه راه حق را برگزیند و در مقابل سیل تحریف واقعیتها و غصب‏ حقوق مسلم مقاومت کند، معرفت عمیقی بود که در سایه اهل بیت(ع) به دست آورد.
    بنابراین او نمی‏توانست‏ باور کند بانویی که در تقسیم کار خانه با خادمی تنها و بی‏ سرپرست، عدالت را تا آخرین حد رعایت می‏کند در ادعایش دروغگو باشد. و یا امیرمومنان به حکومت ذره‏ ای دلبستگی داشته باشد.
    همه این عوامل موجب شد در میان کشمکشهای سیاسی او راه صحیح را برگزیند ومانند تعداد انگشت‏ شماری از جامعه زنان (اسماء بنت عمیس، ام ایمن و ...) در راه ‏مستقیم ثابت قدم بماند. این گروه از زنان هر چند اندک بودند، اما توانستند به‏ طور شگفت‏ انگیزی از سیطره فکری و تبلیغی جریان حاکم خارج شوند و این در حالی بودکه بعضی نزدیکان پیامبر همچون برخی همسران وی به وضع موجود و حکومت ایجاد شده ‏رضایت دادند.
    ارزش رویکرد فضه در این فضای بحرانی آنگاه آشکار می‏شود که به کنیزان هم گروه‏ و هم‏وطن وی نظری بیفکنیم که هر یک در خانه ‏ای از خانه ‏های مدینه به خدمتکاری‏ مشغول بودند و هرگز در کشمکشهای سیاسی وارد نمی‏شدند. از این روی آنگاه که از کنیز عایشه می‏پرسند از عایشه چه دیدی تنها با این کلام (از او جز خیر ندیدم) خود را خلاص می‏کند اما سکوت در مکتب فضه جای نداشت. فضه بعد از رحلت رسول اکرم(ص) به‏ گروه اقلیتی از زنان پیوست که با مظلومیت تمام از افشای حقیقت اباء نکردند و درصف طرفداران امیرمومنان، فاطمه زهرا(س) قرار گرفتند.


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 09:06
    امضاء




  21. تشكرها 3


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi