صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: مراتب عبودیت (ذل عبودی و عز ربوبی)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض مراتب عبودیت (ذل عبودی و عز ربوبی)





    مراتب عبودیت (ذلّ عبودی و عزّ ربوبی)







    ویرایش توسط مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) : 26-10-2013 در ساعت 16:37
    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    درس اخلاق حضرت آیت اللَّه العظمی مظاهری«مدظله العالی»




    موضوع: مراتب عبودیت (ذل عبودیت و عزّ ربوبیت)




    تاریخ: 16/ 8/ 1375



    اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم بسم اللَّه الرحمن الرحیم

    رب اشرح‏ لی صدری و یَسِّرلی امری و احْلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.



    بحث ما در مراتب عبودیّت بود و نظیر بحث خلوص که با هم داشتیم بحث عبودیّت هم انصافاً بحث خوبی است. برای اینکه بالاترین افتخار این است که انسان بنده خدا باشد. به قول امیرالمؤمنین (سلام‏اللَّه‏علیه) که می‏فرمایند:

    «کفی بی عبداً اَن تکون لی عبداً».

    انصافاً بالاترین افتخار این است که ما بنده خدا باشیم. بالاترین افتخار این است که ما بپذیریم خدا، ربّ ماست. خدا ربّ همه هست «الحمدللَّه رب العالیمن» نه ربّ انسانها بلکه رب «ماسوی اللَّه».

    امّا پذیرفتن، غیر این است که بپذیریم خدا ربّ است. غیر از این انسانها، همه و همه پذیرفته‏اند که خدا ربّ است. درک کردن آنهم بصورتیکه درک ربّ در عمق جانشان وجود دارد.

    «یسبح للَّه ما فی السموات و ما فی الارض».

    امّا این انسان بدبخت است چون گاهی به جای اینکه بپذیرد خدا ربّ است می‏پذیرد که خودش برای خودش ربّ است، می‏پذیرد که دیگران برای او ربّ هستند. و علی کل حال بالاترین افتخار این است که انسان بپذیرد خدا رب است. ما بنده‏ایم و این در عمق جان ما نفوذ کند. این را عرض کردم که عبودیّت مراتب دارد.

    مرتبه اوّلش ایمان است که اوّل مرتبه ‏ای بود که درباره‏ اش صحبت کردیم تا رسیدیم به حق الیقین.



    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    مرتبه دوّم مقام خضوع و خشوع است. دل باید در مقابل پروردگار عالم خاضع باشد چنانچه جسم هم باید در مقابل پروردگار عالم خاضع باشد، خاشع باشد به خصوص در نماز، این را هم در موردش صحبت کردیم.

    مرتبه سوّم مرتبه تسلیم و رضا است. تسلیم تکوینی و تسلیم تشریعی که آنچه که برای ما طلبه‏ ها مهمّ است تسلیم تشریعی است.

    «فلا و ربک لایؤمنون حتی یُحکِّموکَ فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی أَنفسهم حرجاً ممّا قضیت و یُسلِّموا تسلیما.»[1]

    تکوین در تشریع کار مشکلی است. برای همه مخصوصاً ما طلبه‏ ها در این مورد هم فی الجمله صحبت کردیم.

    مرتبه چهارم، مرتبه بهجت و نشاط است و درباره بهجت و نشاط هم مقداری صحبت کردیم.مراد از بهجت و نشاط این است که انسان به جایی برسد که عبادت مخصوصاً نماز بهترین لذّت برای او باشد.

    دیگر از نماز خسته نشود و نماز برای او سنگین نباشد.

    «و استعینوا بالصّبر و الصّلاة و إنّها لکبیرةٌ إلّا علی الخاشعین»[2]


    و اگر انسان بتواند به این مرتبه بهجت و نشاط برسد انصافاً به مفهوم بالایی دست پیدا کرده است. مرتبه دیگر که الان موضوع بحث ماست این است که درک کند و بیابد «ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت» را.
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    یک موقع انسان می‏داند که باید در مقابل پروردگار عالم ذلیل باشد، می‏داند که باید به اندازه‏ای که ممکن است عظمت پروردگار حفظ شود، لذا مثلاً سجده را که بیانگر این حالت است زیاد به جا می‏آورد و این خوب است.


    دانستن اینکه سجده از نظر عمل یعنی «ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت» و زیاد سجده می‏کند که بهترین حالات برای بنده هم همین سجده است.

    چون سجده علامت «ذل عبودیت و عزّ ربوبیت» است ایستادن در مقابل خدا، دعا و راز و نیاز در مقابل او، رکوع در مقابل خدا، اینها همه‏ اش علامت «ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت» است، امّا اینکه مهم است سجده است.

    سجده نمایانگر این است که او می‏داند ذلّ عبودیت را و اینکه عبد می‏داند باید در برابر خداوند ذلیل باشد.

    دیگر خودیّت و منیّت که صفتی از صفات در مقابل خدا است، اینها نه. می‏داند اینکه باید در سجده بنمایاند که هرچه هست خدا است نه من، نه ما و اینها دانستنی‏هایی است که قبلاً درباره‏اش صحبت کرده‏ ام.

    ولی آنچه که باید پیدا شود یافتنی‏هایی است که انسان در سجده می‏یابد «ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت» را.

    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    یافتن، نظیر آدمی تشنه که آب می‏خورد سیر می‏شود. چگونه تشنگی را می‏یابد؟ این دانستنی نیست، یافتنی است.

    همینکه انسان در سجده بیابد عبد است. و آن ربوبیّت را بیابد و به عبارت دیگر آن ربوبیت را که یافتنی است نظیر آدم تشنه، بیابد.

    خوب، این یافتن کار دارد، به همین زودیها برای انسان پیدا نمی‏شود. این همان «کمال انقطاع» است که در مناجات شعبانیه است که یک وقتی عباراتش را خواندیم:

    «ربّ هب لی کمال الانقطاع إلیک»

    انسان برسد به جایی که مقام «انقطاع إلی اللَّه» پیدا کند.

    مقام انقطاع الی اللَّه ممکن است در هر حالتی برای انسان پیدا شود ولی این خیلی ریاضت می‏خواهد، ریاضت دینی. هیچ چیز، هیچ کس در دل انسان نباشد جز خدا.

    اتّکا به هیچ چیز، هیچ کس نداشته باشد جز خدا. بریدن از همه چیز، وصل به خدا. انقطاع عن النّاس انقطاع الی اللَّه.

    و خوب عالمی است، اگر این برای انسان پیدا شود. خدا یاور اوست. حتی می‏رسد به جایی که دیگر شیطان با او کاری ندارد
    «إنه لیس لهُ سلطانٌ علی الذین امنوا و علی ربّهم یتوکّلون»[3]

    این یتوکلون اینجا یعنی انقطاع إلی اللَّه. با این تأکیدها

    «انه لیس له سلطانٌ علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون»

    کسیکه زیر پرچم اوست و زیر پرچم شیطان نیست و راستی صد درصد زیر پرچم خدا باشد این وعده خدا است که شیطان دیگر با او کاری ندارد. یعنی نه اینکه کاری ندارد بلکه کاربرد ندارد.



    ویرایش توسط مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) : 04-10-2013 در ساعت 00:16
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    در سوره «و الصافات» بعضی جاها تأکید شده که شیطان وقتی قسم خورد گفت با «مخلَص» کاری ندارم یعنی دیگر نمی‏توانم با «مخلَص» کاری داشته باشم.

    گفت
    «فبعزتک لَأُغوینَّکُم أَجمعین الّا عبادَکَ منهم المُخلصین»[4] که ظاهراً مخلَص یعنی معصومین.

    بعید است انسان بتواند به مقام مخلَص برسد به مقام مخلَص رسیدن با آن مراتبی که گفتم مشکل است (ولی می‏شود رسید).

    رسیدن به مقام مخلَص به طوری که پروردگار عالم او را قبول کند صد درصد بعید است که به غیر از معصوم باشد و اگر هم باشد بسیار کم است.

    آن آیه می‏فرماید که شیطان با «مخلِص» هم کار دارد. این جمله‏ای که در مصباح الشریعه آمده:

    «النّاس کلّهم هالکون الّا العالِمون و العالمون کُلُّهم هالکون الا المخلصون و المخلصون فی خطرٍ عظیم.»

    شیطان بالاخره درصدد است و از آن «مخلِص» مأیوس نیست ولی از «مخلَص» مأیوس است این آیه‏ ای که خواندم

    «انه لیس له سلطانٌ علی الذین امنوا و علی ربّهم یتوکلون» می‏گوید که اگر انقطاع إلی اللَّه پیدا شد، اگر توکل به آن معنای اخلاص پیدا شد دیگر شیطان با او کاری ندارد دیگر این «فی خطرٍ عظیم» نیست و خیلی مهم است که انسان به جایی برسد که دیگر «فی خطرٍ عظیم» نباشد.

    و این انقطاع إلی اللَّه و انقطاع عن الناس اینگونه است و باید اینگونه باشد و راستی اگر کسی فقط خدا را داشته باشد و فقط و فقط خدا پناه او باشد و دست خدا روی سر او باشد خوب، معلوم است که دیگر شیطان کاربرد ندارد. شیطان روی کسی کاربرد دارد که خدا را نداشته باشد.


    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    و امّا کسی اگر پناهش خدا باشد خدا هم او را پذیرفته باشد دیگر معنا ندارد که شیطان در او کاربرد داشته باشد.

    و این درک کردن «ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت» معلوم است که نتیجه ‏اش این است که دیگر شیطان در او کاربرد ندارد.

    یعنی نمی‏تواند (کاربرد داشته باشد)، می‏خواهد ولی نمی‏شود.

    «لاغوینکم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین»
    ظاهراً استثناء استثنای منقطع است. نه این که معنی‏ اش این باشد که می‏توانم ولی نمی‏کنم بلکه نمی‏توانم یعنی نمی‏توانم کاربرد داشته باشم.

    رسیدن به این مقام انقطاع الی اللَّه و انقطاع عن الناس مشکل است. اگر یک صفت رذیله‏ ای (ولو کم رنگ) در انسان ریشه داشته باشد معلوم است که این انقطاع عن الناس نیست.

    این برمی‏گردد به انقطاع إلی «این رذیله». یک آدم متکبّر که تکبّر روی او کاربرد داشته باشد، این «انقطاع إلی التکبّر» است و این خودش شرک است.

    تکبّر به جای ربوبیت روی او کاربرد دارد. اصلاً معنای ربوبیّت همین است که خدا ربّ ماست. یعنی این خداست که در تشریع و در تکوین چه از نظر روحی، چه از نظر جسمی روی ما کار می‏کند. خوب، امّا اگر کس دیگری روی ما کار کند می‏شود شرک.


    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ما نباید آیات قرآن را فراموش کنیم و سرسری از آن بگذریم.

    در سوره «یس» می‏گوید «افرادی که گناهکارند شیطان‏پرستند».

    «الم اعهد اِلیکم یا بنی ادم أن لاتعبدوا الشیطان إنّه لکم عدوٌ مبین».[5]

    معلوم می‏شود در حال «ازل» این تعهّد از ما گرفته شده است. من خیال نمی‏کنم که این تعهّدها تکوینی باشد. این را بعضی می‏گویند تکوین است یعنی روح انسان است که در ذات او خوابیده تا شیطان در او کاربرد نداشته باشد، روح انسان است که در عمق جانش خوابیده است.

    «ألَسْتَ بربّکم قالوا بلی» بعضی اینگونه معنی کرده‏اند ولی خیال نمی‏کنم که این گونه باشد. پروردگار عالم اینطور که از ظاهر آیه واضح است در ازل که روح، بوده است، از این ارواح، همه و همه، پیمان گرفت. گفت:

    «الست بربکم» همه گفتند «بلی» آمدند اینجا (دنیا)، این روح بدبخت حبس شد در این جسم، صفات رذیله آمد و شد سرپوش و بر این روح غلبه کرد. معاویه شد، استکبار جهانی شد و....
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    یکی از چیزهایی که آنجا تعهد گرفته شد همین است. پروردگار عالم به روح من و تو خطاب کرد، گفت:

    ای آقا! به تو بگویم که شیطان «عدّوٌ مبین» است و مواظب باش به جای اینکه مرا عبادت کنی شیطان را عبادت نکنی، دشمن را عبادت نکنی، ولی این موضوع اینجا فراموش شد به جای اینکه خدای مهربان را عبادت کند شیطانِ دشمن را عبادت می‏کند یعنی متابعت از شیطان و این معنایش این است که «انقطاع عن الناس» که نیست «انقطاع إلی غیراللَّه» است، آنهم «انقطاع إلی شیطان سرسخت» دشمن قسم خورده.

    یا در آن آیه می‏فرماید:

    «أفرأیت من اتخذ الهه هواه و أضل اللَّه علی علم».[6]
    پیغمبر نمی‏بینی که بعضی‏ها هوی و هوس می‏پرستند این چه پرستیدنی است،

    در ازل معاهده شده ما فقط خدا را بپرستیم. وقتی آمد اینجا هوی و هوس نمی‏گذارد به جای اینکه خدا بپرستیم هوی و هوس می‏پرستیم. حالا بعضی‏ها هوی و هوس می‏پرستند، صد درصد می‏شوند کافر، بعضی نصف، نصف هوی و هوس می‏پرستند این می‏شود شرک.
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    «افرایت من اتّخذ الهه هواه و اضله اللَّه علی علم».


    دانسته پا روی حق می‏گذارند و دانسته گمراه می‏شوند. شما جهنّمی نیستید نمی‏دانید که جهنمیان دانسته جهنم می‏روند. پروردگار عالم معنی ندارد حجّت تمام نکند. و جهنمی‏ها دانسته جهنم می‏روند.

    یعنی صفت رذیله نمی‏گذارد، وقتی صفت رذیله نگذاشت آدم شود، تابع حسادت می‏شود دانسته می‏داند بد است ولی حسد نمی‏گذارد این عمل را انجام ندهد او را وادار می‏کند که انجام دهد.

    منیّت و خودیّت نمی‏گذارد که به راه راست برود و انقطاع الی اللَّه پیدا کند، دانسته پا روی حق می‏گذارد تا منیّت خود را ثابت کند. انقطاع إلی اللَّه، انقطاع الی غیراللَّه را که اصطلاحاً به آن «انقطاع عن الناس» می‏گویند خیلی است این که من وابسته به شما و شما وابسته به من باشید امّا عمده وابستگی‏ها به خود است و عیب اینجاست که من خودپرستم خودپسندم و صفات رذیله دیگر.
    امضاء


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi