صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 66 , از مجموع 66

موضوع: ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    40
    نوشته
    474
    تشکر
    12,787
    مورد تشکر
    1,962 در 449
    دریافت
    1
    آپلود
    5

    پیش فرض پاسخ : ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩


    _ بعد از بررسی شخصیت حضرت فاطمه معصومه ( س) به نظر می رسد مهمترین مسئله در زندگی ایشان که باید برای ما شیعیان تبیین شود ، هجرت ان بزرگوار به ایران بود.در خصوص علت این هجرت بفرمائید:



    مستحضر هستید كه علت اصلی مهاجرت، حضور امام رضا (ع) در مرو بود.

    امام رضا (ع) در سال 201 هـ. ق به دستور مامون عباسی از مدینه به مرو آمدند. این اقدام، یك حركت سیاسی توسط عباسی‌ها بود كه از زمان هارون الرشید آغاز شد.

    آنها بر اساس ترفندی نگذاشتند ائمه (ع) در بیت وحی بمانند. چرا كه مردم بدان‌ها اقبال زیادی داشتند و حكام وقت می‌خواستند ائمه را زیر نظر خود داشته باشند. بر این اساس امام رضا را به مرو كشاندند و بقیه ائمه هم هر یك را به نقطه‌ای كشاندند.


    علت بعدی هجرت علاقه وافری بود که بین حضرت معصومه و حضرت امام رضا (ع) وجود داشت و شاید سؤال شود كه چرا سایر برادر‌ها و خواهرهای امام رضا به دیدار ایشان نشتافتند؟

    جا دارد علت آن را هم بیان كنم.

    كتابی است از علمای بزرگ ما در قرن سوم و چهارم به نام « دلایل الامامه» . در این كتاب وقتی به شرح احوال فرزندان امام موسی بن جعفر می‌رسد و اولاد را ذكر می‌كند می‌گوید: «علی و فاطمه من ام» یعنی هر دوی این بزرگواران از یك مادر و پدر بودند. طبیعی است این اشتراک باعث علاقه وافر و ویژه بین خواهر و برادر می شود.


    -----------------
    ادامه دارد...

    .
    ویرایش توسط parsa : 26-03-2010 در ساعت 20:41
    امضاء

    دلا غافل ز سبحاني چه حاصل

    مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نميداني چه حاصل


    و ناگهان چه زود دير مي شود، ولي هيچگاه براي شروع دير نيست...



  2. تشكرها 3

    نرگس منتظر (27-03-2010), صافات (26-03-2010)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #62

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    40
    نوشته
    474
    تشکر
    12,787
    مورد تشکر
    1,962 در 449
    دریافت
    1
    آپلود
    5

    پیش فرض پاسخ : ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩


    _ در اینجا سوالی مطرح می شود که چرا آن بزرگوار در مسیر حرکت ، قم را به عنوان محل مورد اقامت خود انتخاب کردند؟


    در این خصوص اقوال مختلفی است که به بیان آنها می پردازیم.


    وقتی حضرت معصومه به ساوه رسیدند یك نقل می‌گوید كه در آن‌جا بیمار شدند.

    نقل دیگری هم هست كه می‌گوید بین کاروان حضرت معصومه و حاكم ساوه درگیری پیش آمد ، ولی آن‌چه كه در كتاب «تاریخ قم» نوشته «محمد بن حسن قمی» آمده این است كه آن حضرت بیمار شدند و پرسیدند تا قم چند فرسخ است گفتند ده فرسخ. فرمودند من را به قم برسانید.


    اما در این بین توجه به یک نکته تاریخی می تواند علت اصلی ورود به قم را مشخص کند. بر اساس مستندات تاریخی ، شهر قم در آن زمان مركز محدثان بود.

    برای نمونه « محدث قمی » نقل می‌كند زمانی در قم بیش از سی‌هزار محدث وجود داشته است كه نكته بسیار جالب توجهی است. این مسأله نمایانگر آن است كه قم مهد تشیع، علم و حدیث بوده است. این محدثان می‌دانستند كه چه شخصیتی در نزدیك قم است.

    «محدث قمی» نقل می‌كند كه مردم قم تا نزدیكی ساوه رفتند و کاروان ایشان را با عظمت و شوکت به قم آوردند. «موسی بن خزرج» به حالت احترام مهار ناقه حضرت معصومه را به دوش می‌كشید.


    اما پرداختن به علت این احترام هم جالب است.
    با بیان یك حدیثی علت احترام قمی‌ها به آن حضرت معلوم می‌شود.

    امام صادق (ع) فرمود: «قم بلد ما و بلد شیعیان ما است. در این شهر فرزندی از فرزندان ما به نام فاطمه دفن می‌شود كه به شفاعت او شیعیان من به بهشت می‌روند»

    راوی می‌گوید كه این خبر را من زمانی از امام صادق شنیدم كه هنوز امام موسی كاظم متولد نشده بود.


    اهالی قم طبیعتاً این احادیث را که به ویژه در مورد شهرشان بود حفظ کرده و نقل می کردند و می دانستند كه منطبق به این بانوی كریمه است.

    لذا موسی بن خزرج آن حضرت را به منزل خود دعوت كردند. نزدیك به هفده روز حضرت معصومه در منزل وی بودند و بعد از دنیا رفتند.


    ---------------
    ادامه دارد...

    .
    امضاء

    دلا غافل ز سبحاني چه حاصل

    مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نميداني چه حاصل


    و ناگهان چه زود دير مي شود، ولي هيچگاه براي شروع دير نيست...



  5. تشكرها 3

    نرگس منتظر (27-03-2010), صافات (26-03-2010)

  6. Top | #63

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    40
    نوشته
    474
    تشکر
    12,787
    مورد تشکر
    1,962 در 449
    دریافت
    1
    آپلود
    5

    پیش فرض پاسخ : ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩


    _ درباره علت رحلت حضرت معصومه ( س) نقل های مختلفی وارد شده است . بویژه آنکه آن حضرت در سنین جوانی فوت کردند.به نظر شما قول صحیح در باره علت اصلی فوت آن بزرگوار چیست و آن حضرت به چه صورت تشییع و به خاک سپرده شدند؟


    طبیعی است زمانی كه انسان در سن جوانی از دنیا برود، باید به دنبال یك علت خاصی بگردیم.

    ایشان نیز تقریباً در سن 28 سالگی از دنیا رفتند.

    به این علت نقل‌ها و احتمال‌های مختلفی در مورد رحلت ایشان در این سن بیان شد.

    از جمله آن‌كه در كتاب «كریمه اهل بیت» آمده است كه به احتمال زیاد ایادی مأمون به آن حضرت زهر داده باشند و حتی جمعی از همراهان ایشان هم به همین علت به شهادت رسیده‌اند.


    پس از رحلت آن بزرگوار ، بدن ایشان را با عظمت زیادی تشییع كردند. به هنگام دفن جنازه ناگهان دو نفر از سوی قبله پیدا شدند كه نقاب زده بودند.

    همان‌گونه كه می‌دانیم روایت داریم كه باید معصوم (ع) را یك معصوم دفن كند. همان‌گونه كه درباره امام حسین (ع) و امام رضا (ع) این مسأله روی داد. معصوم بعد از این ائمه یعنی امام سجاد (ع) و امام جواد (ع) با اذن خدای متعال از فاصله بسیار دوری كنار پیكر مطهرشان حاضر و پیكر پدرانشان را دفن كردند.

    این اتفاق شاهدی بر قداست آن حضرت است كه اگر چه امام نیستند، اما مرتبه‌ای بسیار بلند دارند و كسی باید پیكرشان را دفن كند كه معصوم باشد.

    این مسأله پیام دارد و نشان می‌دهد حضرت معصومه شخصیت معمولی یا یك امام‌زاده معمولی نیست.

    یك شخصیتی كه در پیشگاه خدا جایگاه والایی دارد. همان‌گونه كه در زیارت‌نامه ایشان آمده است: «فان لك عند الله شأناً من الشأن»


    در روایتی از امام رضا نقل شده كه «من زار اختی المعصومه بقم كم زارنی» جالب آنكه لقب «معصومه» را امام رضا (ع) به خواهر بزرگوارشان دادند.

    بنابراین آمدن دو نفر كه چهره آنان بنا بر دلایلی بر مردم مشخص نشد، مقام و منزلت حضرت معصومه را می‌رساند.

    --------------
    ادامه دارد...

    .
    امضاء

    دلا غافل ز سبحاني چه حاصل

    مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نميداني چه حاصل


    و ناگهان چه زود دير مي شود، ولي هيچگاه براي شروع دير نيست...



  7. تشكرها 3

    نرگس منتظر (27-03-2010), صافات (26-03-2010)

  8. Top | #64

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    40
    نوشته
    474
    تشکر
    12,787
    مورد تشکر
    1,962 در 449
    دریافت
    1
    آپلود
    5

    پیش فرض پاسخ : ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩


    _ وجود حضرت فاطمه معصومه ( س ) یقینا برکات زیادی برای شهر قم و کشورمان دارد . درباره برکات حرم آن حضرت بفرمایید:


    یكی از بركات معنوی حضرت معصومه به كشور ما همین حوزه علمیه قم است كه زیر سایه این بانوی مكرمه است.

    این حوزه هم اینك مركز هدایت علمی و معنوی جهان تشیع و جهان اسلام را بر عهده دارد.


    همچنین حضور حضرت ولی عصر (عج)در قم را هم باید یکی دیگر از برکات حرم حضرت معصومه ( س) بدانیم.

    چرا كه امام رضا (ع) فرمودند: «خدا حرمی دارد كه مكه است، پیامبر حرمی دارد كه مدینه است، امیر المؤمنین حرمی دارد كه نجف است و حرم ما قم است»


    برداشت من این است كه نمی‌شود قم ، حرم اهل بیت و امام زمان باشد و ایشان به این حرم نیایند. ضمن آنكه بارگاه عمه‌ ایشان است. آن‌هایی كه اهل معرفت و اهل دل هستند فضای معنوی این شهر را احساس می‌كنند.



    _ با تشکر از اینکه وققتتان را در اختیار ما قرار دادید ، در پایان اگر نکته ای یا تذکری دارید بفرمایید:


    در پایان نكته ا‌ی را باید عرض كنم.

    می دانیم كه بسیاری از معلومات ما انسانها آیتی است. یعنی از نشانه‌ها به صاحب نشانه پی‌می‌بریم.

    این روایاتی كه راجع به زیارت حضرت معصومه (س) وارد شده است. مانند روایتی از امام جواد كه می‌فرماید: «من زار عمتی بقم فله الجنه» یا آنچه كه در زیارتنامه ایشان وارد شده كه «فان لك عند الله شأناً من الشأن» همه دلیل بر جایگاه والای ایشان است.

    بنابراین باید همه مردم به ویژه ما علما اهمیت وافری به زیارت آن بانوی كریمه داشته باشیم.


    ------------------
    منبع: تبیان

    .
    امضاء

    دلا غافل ز سبحاني چه حاصل

    مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نميداني چه حاصل


    و ناگهان چه زود دير مي شود، ولي هيچگاه براي شروع دير نيست...



  9. تشكرها 3

    نرگس منتظر (27-03-2010), صافات (26-03-2010)

  10. Top | #65

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,888
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩




    کرامات معصومیه

    شفاى طلبه نخجوانى

    حضرت آيت الله مكارم شيرازى (دام ظله) مى فرمايد: بعد از فروپاشى شوروى سابق و آزاد شدن جمهورى هاى مسلمان نشين (و از جمله جمهورى نخجوان) مردم شيعه نخجوان تقاضا كردند كه عده اى از جوانان خود را به حوزه علميه قم بفرستند تا براى تبليغ در آن منطقه تربيت شوند.

    مقدمات كار فراهم شد و استقبال عجيبى از اين امر به عمل آمد. از بين سيصد نفر داوطلب، پنجاه نفر كه معدل بالايى داشتند و جامع ترين آن ها بودند براى اعزام به حوزه علميه قم انتخاب شدند. در اين ميان، جوانى با داشتن معدل بالا، به سبب اشكالى كه در يكى از چشمانش وجود داشت انتخاب نشده بود، اما با اصرار فراوان پدرش مسؤول مربوط ناچار به پذيرش ايشان شد.

    هنگام فيلمبردارى از مراسم بدرقه اين كاروان علمى، مسؤول فيلم بردارى دوربين را روى چشم معيوب اين جوان متمركز مى كند و تصوير بر جسته اى از آن را به نمايش مى گذارد كه جوان با ديدن اين منظره بسيار ناراحت و دل شكسته مى شود. خلاصه كاروان به سوى قم حركت كرده و بعد از ورود در مدرسه مربوط ساكن مى شود . جوان بيمار بعد از اسكان به حرم مشرف و با اخلاص تمام متوسل به حضرت مى شود، و در همان حال خوابش مى برد. در خواب عوالمى را مشاهده كرده و بعد از بيدارى مى بيند چشمش سالم و بى عيب است.

    وقتى خبر آنى كرامت به نخجوان مى رسد، آن ها مصرانه مي خواهند كه اين جوان بعد از شفا يافتن و سلامتى چشمش به آن جا برگردد تا باعث بيدارى و هدايت ديگران و استحكام عقيده مسلمين شود.

    نزول رحمت الهى

    بار ديگر شبانگاهان دست فياض الهى ازآستين كريمه به در آمد و چراغى به روشنى خورشيد برافروخت. سخن از گذشته هاى دور نيست، بلكه حقيقتى است محقق در جمعه شب 23/2/73. آرى بار ديگر در آن شب شاهد گشوده شدن خزائن غيب و نزول رحمت الهى گشتيم. آن كه مورد عنايت قرار گرفت، مسافرى بود از راه دور، دخترى چهارده ساله از اهالى «شوط» ماكو، از شهرهاى آذربايجان، كه خود چنين مى گويد: رقيه امان الله پور هستم از اهالى «شوط» ماكو، چهار ماه پيش بر اثر يك نوع سرما خوردگى از ناحيه هر دو پا فلج شدم. خانواده ام مرا به بيمارستان هاى مختلف در شهرهاى ماكو، خوى و تبريز بردند، ولى همه پزشكان پس از عكس بردارى و انجام دادن آزمايش هاى مكرر، ازدرمانم عاجز شدند و من ديگر نمى توانستم پاهايم را حركت دهم تا اين كه چهارشنبه شب 21/2/73 در عالم رويا ديدم كه خانمى سفيد پوش سوار بر اسبى سفيد به طرف من آمد و فرمود: «چرا از همان ابتداى بيمارى پيش من نيامدى تا شفايت دهم؟». با اضطراب از خواب پريدم و جريان خواب راباعمو و عمه ام در ميان گذاشتم و آن ها نيز بلافاصله مقدمات سفر به قم را فراهم كردند.

    لذا روز جمعه 23/2/73 به قم آمديم و ساعت 30/7 دقيقه بعد از ظهر به حرم مطهر مشرف شديم. پس از نماز، مشغول خواندن زيارتنامه شدم كه ناگهان صداى همان خانمى كه در خواب ديده بودم به گوشم رسيد كه فرمود: «بلند شو راه برو، كه شفايت دادم» من ابتدا توجهى نكردم و باز مجدداً همان صدا با همان الفاظ تكرار شد ; اين بار به خود حركتى دادم و مشاهده كردم كه قادر به حركت مى باشم و مورد لطف آن بى بى دو عالم قرار گرفته ام .

    نسيم رحمت

    خواهر پروين محمدى اهل باختران در سال سوم دبيرستان مبتلا به تشنج اعصاب شد و پس از بى اثر بودن معالجات مكرر و نااميدى از همه جا، همراه خانواده به اميد گرفتن شفا از امام رضا (ع) عازم مشهد مقدس مى شود.

    مادر ايشان اين كرامت را اين گونه بيان مى كند:

    وقتى به قم رسيديم، با خود گفتيم خوب است اول به زيارت خواهر امام رضا (ع) برويم، اگر جواب نداد به مشهد مى رويم ; ساعت دو بعد از نيمه شب بود كه به قم رسيديم ; ساعت نه صبح به حرم مشرف شديم و دخترم را كه به سختى خوابش مى برد و در اثر تشنج اعصاب دچار مشكلاتى مى شد، با حال توجه و توسل به حضرت معصومه(س)، به نزديك ضريح بردم و به راحتى خوابيد.

    پس از مدتى كه نماز ظهر و عصر گذشت، بوى عطر عجيبى حرم را گرفت و ديدم دست راست دخترم سه مرتبه به صورتش كشيده شد و رنگ او بر افروخته گرديد و گوشه چادر او كه به ضريح بسته بودم باز شد; در همين حال دخترم از خواب بيدار شد و گفت : مادر كجاييم؟
    گفتم: حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها).

    گفت: مادر گرسنه ام! من كه ماه ها بود حسرت شنيدن اين كلمه را از او داشتم , به او گفتم : برويم بيرون حرم ; با هم داخل صحن شديم. از او پرسيدم: احساس ناراحتى نمى كنى؟ گفت: نه، الحمدالله خوب هستم. من احساس كردم كه حالت او طبيعى شده، فهميدم كه از حضرت معصومه شفا گرفته است.(اين كرامت در روز پنجشنبه 2/4/73 به وقوع پيوسته است. )



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكر

    نرگس منتظر (27-03-2010)

  12. Top | #66

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,888
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : ۩۞۩ ويژه نامه وفات جانگداز فاطمه معصومه (س) ۩۞۩



    نجات گروه سرگردان

    سال هاى قبل از انقلاب تعدادى زائر در فصل زمستان، براى زيارت كريمه اهل بيت عازم قم شدند، اين گروه درچند فرسخى قم به دليل فرا رسيدن شب و برف و بوران شديد راه گم كردند و در بيابان سرگردان شدند. زائران وقتى جان خود را در خطر ديدند دست توسل به دامن حضرت معصومه (سلام الله عليها) گرفتند تا با نشان دادن راه به آن ها نجات شان دهد.

    طبق سند موثق، يكى از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله عليها) مرحوم «سيد محمد رضوى» مى گويد: آن شب (بدون اطلاع از وجود زائران سرگردان در بيابان) در حرم بودم، هنوز اندكى از خوابم نگذشته بود كه در عالم رؤيا ديدم بى بى دو عالم حضرت معصومه (سلام الله عليها)، نزد من آمد و فرمود:

    «برخيز، چراغ گلدسته را روشن كن!»

    شتابزده از خواب بيدار شدم و نگاه به ساعت كردم، ديدم تازه اندكى از نيمه شب گذشته و برف سنگينى همه جا را فرا گرفته است و هنوز چهارساعت به اذان صبح باقى مانده (طبق معمول اندكى قبل از اذان صبح چراغ هاى گلدسته ها را روشن مى كرديم.)

    لذا مجدداً خوابيدم، و دوباره همان خواب تكرار شد، ولى اين بار حضرت با تندى به من فرمودند: «برخيز، مگر نگفتم چراغ هاى گلدسته ها را روشن كن!» لذابراى دومين بار شتابزده از خواب برخاستم، و باوجود برف و سرماى شديد كه همه جا راگرفته بود، با خود گفتم، چرا امشب چراغ ها را زودتر از معمول بايد روشن كنم؟ به سمت گلدسته ها رفتم و چراغ ها را روشن كردم .

    آن شب به سرآمد و صبح روز بعد كه از حرم عبور مى كردم، شنيدم چند نفر از زائران به هم ديگر مى گويند: «حضرت معصومه (س) به دادمان رسيد، چقدر بايد از محضر مقدسه اش تشكر و سپاسگزارى نماييم! اگر چراغ هاى گلدسته ها روشن نمى شد ما در آن تاريكى شب و آن بيابان پر از برف جان سالم به در نمى برديم.»

    لذا آن موقع بود كه راز خواب خود را دريافتم كه چرا حضرت معصومه (سلام الله عليها) به من فرمود: «بر خيز و چراغ گلدسته ها را روشن كن!»

    شفاى چشم بيمار

    در عصر مرجعيت آيت الله العظمى بروجردى چند نفر از آشنايان و بستگان معظم له براى درمان بيمارى چشم يك بانوى علويه از خانواده خود به قم آمده بودند تا پس از زيارت مرقد مطهر حضرت معصومه(س) و ديدار آيت الله بروجردى براى مداواى چشم آن علويه به تهران بروند. آن ها پس از ديدار با معظم له به حرم مطهر مشرف مى شوند. يكى از اساتيد مورد اطمينان مى گفت: در همان روز (پس از درس) همراه حضرت آيت الله العظمى بروجردى به منزلش مى رفتيم، در مسير راه چند نفر از اهالى بروجرد به حضور آيت الله بروجردى آمدند، آيت الله بروجردى از آن ها پرسيد: «پس چرا براى درمان چشم بانو علويه به تهران نرفتيد؟!»

    آن ها با خوشحالى جواب دادند آن علويه در حرم حضرت معصومه(س) متوسل شد و به بركت آن حضرت، چشمانش شفا يافت!
    آيت الله بروجردى بى آن كه ترديد كند، با شنيدن اين كرامت، از رفتن به منزل منصرف شده و همان دم براى تشرف به حرم حضرت معصومه(س) روانه شد و با نهايت تواضع به زيارت و شكرگزارى پرداخت. به اين ترتيب آن بانوى علويه شفا يافت و ديگر براى معالجه به تهران نرفت.

    نكته قابل توجه اين كه، مرجع كل آيت الله العظمى بروجردى به صحت اين گونه كرامت ها اطمينان داشت، از اين رو بى درنگ و خاضعانه از خداى بزرگ و سپس از حضرت معصومه تشكر مى كرد.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكر

    نرگس منتظر (27-03-2010)

صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi