❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (01-04-2016), ال یاسین (02-04-2016), حسنعلی ابراهیمی سعید (02-04-2016), شهاب منتظر (02-04-2016)
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (01-04-2016), ال یاسین (02-04-2016), حسنعلی ابراهیمی سعید (02-04-2016), شهاب منتظر (02-04-2016)
❤ |
سبزه ها را گره زدم به غمت
غم از صبر، بیشتر شده ام
سال تحویل زندگیت به هیچ
سیزده های در به در شده ام
سفره ای از سکوت می چینم
خسته از انتظار و دوری ها
سال هایی که آتشم زده اند
وسط چارشنبه سوری ها
بچه بودم... و غیر عیدی و عشق
بچه ها از جهان چه داشته اند؟!
در گوشم فرشته ها گفتند
لای قرآن «تو» را گذاشته اند!
خواستی مثل ابرها باشی
خواستم مثل رود برگردی
سیزده روز تا تو برگشتم
سیزده روز گریه ام کردی
ماه من بود و عشق دیوانه!
تا که یکدفعه آفتاب آمد
ماهی قرمزی که قلبم بود
مُرد و آرام روی آب آمد
پشت اشک و چراغ قرمزها
ایستادم! دوباره مرد شدم
سبزه ای توی جوی آب افتاد
سبز ماندم اگرچه زرد شدم
«وانْ یکاد»ی که خواندم و خواندی
وسط قصه ی درازی ها!!
باختم مثل بچه ای مغرور
توی جدی ترین بازی ها!
سبزه ها را گره زدم اما
با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟
مثل من ذره ذره می میرند
همه ی سال های بی تحویل!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (01-04-2017), ال یاسین (02-04-2016), شهاب منتظر (02-04-2016)
❤ |
قسم به خورشید، قسم به ماه، قسم به زمین، قسم به آسمان
در ذره ذره های طبیعت، نشان اوست.
قطره در دریا و ریشه در خاک، بانگ برداشته اند
به توحید، به عشق.
جویباران، بی قرار بوی دل آویز شکوفه ها و کوهساران
دل بسته عبور و مرور ابرها؛
دعوتمان کرده اند به دیدن، به شنیدن؛
دعوتمان کرده اند که زمزمه های دوست را
در حوالی سبز خویش بشنویم.
صدای زندگی می آید که خوش آمد می گوید به دل های زیباپرست.
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
❤ |
قسم به خورشید، قسم به ماه، قسم به زمین، قسم به آسمان...،
در ذره ذره های طبیعت، نشان اوست.
قطره در دریا و ریشه در خاک، بانگ برداشته اند به توحید، به عشق.
جویباران، بی قرار بوی دل آویز شکوفه ها و کوهساران، دل بسته عبور و مرور ابرها؛
دعوتمان کرده اند به دیدن، به شنیدن؛
دعوتمان کرده اند که زمزمه های دوست را در حوالی سبز خویش بشنویم.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
چه زیباست صدای دلپذیر بهاری در این فصل از زندگانی!
درختان زیبا لبخند شکوفه بر لبانشان نشسته است و به قناریان گوش می دهند که می خوانند:
" خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد".
باران ، نم نم از دلم و قلبم و احساسم می بارد و مرا بیش تر از قبل دلتنگ می سازد.
با هر گره ای که بر چمنزار میزنم آرزو میکنم او بیاید.
خدایا مهدی بیاید تا همه ی وجودم را به پایش بریزم
و برایش آوای خوش عاشقی را بخوانم همرا با نوای شیرین انتظار.
این روزها همه منتظرند کاش انتظار به سر آید .
مهدی می آید .میدانم .همین روزها می آید .
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
روز طبیعت، فقط یک بهانه است؛
بهانه ای برای رفتن، دیدن و گره خوردن
با آنچه پیش روی چشمانت رشد می کند
و تو صدایِ رشد طبیعت را از
میانِ آن همه تازگی و طراوت، می شنوی.
هر کجا گیاهی سر از خاک برون آورده، گُلی روییده،
یا طراوتِ بهاری به آن دمیده
و نوای نغمه و سرود شادی در هوا آکنده است،
آن جا جایگه شادی و شعف مردم است.
مهم نیست؛ کنار خیابان، تویِ بوستان،
کنارِ بزرگ راه یا خارج از شهر و میانِ زمین هایِ خاکی،
مهم فرار از چهار دیواری هایِ خسته کننده است
و ترس از خفه شدن و پوسیدنِ دل، میانِ این دیوارها.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اکنون در پایانِ تعطیلات نوروزی و روز پیوند با طبیعت،
آرزویمان این است که همگام با یکدیگر،
آینده را در شادمانی عمومی جشن بگیریم
و آن گونه که خورشید، بی دریغ بر همگان می تابد،
بکوشیم ثروت های عظیم و خداداده این سرزمین
نیز از آنِ همگان باشد و آن گونه که بهار
از میانه روی و رستاخیز عدالت سخن می گوید،
ما نیز باید در راه استقرار عدالت و آزادی که از آرمان های
همیشگی ایرانیان و از شعارهای محوری انقلاب اسلامی ماست، بکوشیم.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
تمام این دشت ها مال توست که یک روز تمام را در آن بگردی و با آن زندگی کنی؛
یک روز خارج از آن هیاهو، بگذار لحظه ای به خاطر بیاوری که تو هم عضوی
از این پهنه طبیعتی و تمام دشت ها و دریاها مال توست.
بگذار تا بفهمی که خود را حبس کرده ای و بفهمی بدون آن همه لوازم آسایش،
چه آرامشی در این دشت خوابیده است و دویدن در میان این دشت چه حس کودکانه ای دارد!
پا گذاشتن بر خاکی بدون سنگ فرش، دست زدن در آب جاری رودخانه ها،
دیدن پرواز پرنده ای در آسمان واقعاً آبی، حس زندگی است.
بگذار یک روز را در دسترس نباشی!
باید دیده ها را در چشمه سار وحی شست و طبیعت را با نگاه تقدیس نگریست
که مأوای اشرف کائنات است!
باید پاک بودن را تجربه کرد و چون آب، بی آلایش بود و چون کوه، استوار!
باید جاری بود چون رود و بی کران بود چون دریا!
باید به آفتاب اقتدا کرد و به همه یکسان تابید!
باید چون ابر، کریم بود و چون رعد، با هیبت!
باید در کنج غروب، زانوی «الامان» بغل گرفت و «العجل» سر داد!
باید با چشمانی بارانی، به بدرقه شب رفت و «العفو» خواند!
باید گل واژه ای شد در یک صبح و بر کرانه شفق، تکبیر سر داد
تا بیاید آن که همه در انتظارش لحظه ها را می شمارند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
«ايمان بياوريم به آغاز فصل سبز»
از زرد بى ترانه ى اكنون سفر كنيم
باور كنيم باور فرداى عشق را
درباوردوباره ى اين شاخه هاى خشك
خنياگر قبيله ى باران، بيا! بيا!
پر كرده ايم دفتر احساس خويش را
در انتظار ديدنت اى گل نشسته ايم
ما در كنار پنجره ى باز فصل سبز
تا بشكفدشكوفه هاى اعجاز فصل سبز
تا درك شاعرانه ى آغاز فصل سبز
در بيت،بيت شعر غزلساز فصل سبز
بيدار شو صميميت راز فصل سبز!
همراه چون تو مى طلبد سازفصل سبز
از واژه هاى ناب هم آواز فصل سبز
مادر كنار پنجره ى باز فصل سبز
ما در كنار پنجره ى باز فصل سبز
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)