84. ترازوهاى عدل برپا مى شود و به احدى ظلم نمى شودو نضع الموازين القسط ليوم القيامه فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبه من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين .
انبياء: 47.
روز قيامت ترازوهاى عدل را تعبيه مى كنيم ، و به هيچ كس ستم نمى شود. اگر عملى به سنگينى يك خردل هم باشد، به حسابش مى آوريم ، كه ما حساب كردن را بسنده ايم .
((موازين )) از ريشه ((وزن )) به معناى سنجش و اندازه گيرى است ؛ و ((ميزان )) آلت وزن است ؛ و آن هر چيزى است كه با آن سنجش و اندازه گيرى شود و جمع آن ((موازين )) است .
((قسط)) به معناى عدالت است .
((مثقال )) مصدر ميمى است به معناى ثقل و سنگينى .
((خردل )) دانه اى بسيار ريز است - دانه اى مخصوص با خاصيت دارويى ؛ و نيز به تخم تره تيزك نيز ((خردل )) مى گويند. در اين آيه خداوند مى فرمايد: ميزان قسط و حق و عدل است ؛ و به حدى ميزان قيامت دقيق است كه يك ذره ، اگر چه به اندازه خردل باشد، در محاسبه مى آيد و معلوم مى شود كه آن ذره آيا خدايى بوده و به سمت خدا بوده يا غير خدايى و براى هواى نفس بوده است .
از امام صادق (عليه السلام) درباره موازين قسط پرسيدند. حضرت فرمودند: ((هم الانبياء و الاوصياء))(450) (آنان انبيا و جانشينانشان اند.) دليل اين سخن هم اين است كه انبيا و اوصيا و امامان (عليهم السلام ) به عنوان انسانهاى كامل تحقق عينى حق و از مصاديق و معيارهاى حق و عدل و قسطاند.
ميزان چرا؟ و چگونه ؟هشام بن حكم روايت مى كند كه ((زنديقى از مخالفان امام صادق (عليه السلام) از حضرت پرسيد: آيا چنين نيست كه اعمال وزن مى شوند؟ امام فرمودند: نه . حقيقت اين است كه اعمال جسم نيستند تا وزن شوند، بلكه وزن كردن در چگونگى و كيفيت و جهت آنچه عمل مى كنند است . (نه در خود اعمال ، يعنى سلسله حركات طبيعى كه از انسان صادر مى شود؛ و اعمال به اين معنا صفاتى است كه وزنى براى آنها نيست .) وانگهى كسى به وزن كردن چيزى نياز دارد كه عدد اشيا و سنگينى و سبكى آنها را نداند، در حالى كه هيچ چيزى بر خداوند پوشيده نيست . زنديق گفت : پس معناى ميزان چيست ؟ امام فرمودند: ميزان يعنى عدل . او گفت : معناى اين آيه در قرآن چيست : من ثقلت موازينه ؟(451) امام فرمودند: يعنى من رجح عمله (كسى كه عملش بچربد و راجح باشد.))(452)
در واقع امام از دو طريق پاسخ فرمودند: 1) عمل صفتى است كه وزنى ندارد تا توزين شود؛ 2) خداوند نياز به توزين اشيا ندارد، زيرا به عدد و وزن آنها عالم است .
پس مراد از توزين بررسى كيفيت و جهت و چگونگى عمل است . دو عمل نگاه كردن را در نظر بگيريد: يكى نگاه به حلال است و يكى نگاه به حرام . توزين براى خود عمل نگاه كردن نيست ؛ زيرا در نفس هر عمل طبيعى كه از انسان سر مى زند طاعت و معصيت شريك اند و تفاوى بين آنها نيست ، بلكه صفات و كيفيات و جهاتى كه به اعتبار قوانين اجتماعى يا دينى الهى بر آن عمل بار مى شود توزين مى شود.
بنابراين و بر اساس ادله قوى ، در عالم حشر، پس از قرار گرفتن انسان در برابر نامه عمل خود، نظمى پيش مى آيد كه كل نامه اعمال و رفتار و جهت گيرى هاى انسان در عالم دنيا به وزن گذاشته مى شود؛ به اين معنا كه حقيقت روش و حركت و ماحصل زندگى معلوم مى شود كه به لحاظ ظاهر و باطن گرايش به سوى خدا داشته يا به سوى غير خدا.