به یک مثال توجّه کنید:
در اوایل انقلاب، داشتن حجاب و پوشش اسلامی یک ارزش به حساب می آمد و نوجوان به سوی همان حجابی کشیده می شد که در جامعه به عنوان یک ارزش مطرح بود. در طول سال های 61 و 62 وقتی زنی بدون حجاب اسلامی و با آرایش بیرون می آمد، تمام نگاه ها و برخوردها نسبت به او نگاهی تحقیرآمیز و سرزنش کننده بود. بنابراین، فرد به سوی رعایت حجاب مناسب کشانده می شد. در حال حاضر، شما دختری را در شمال شهر تهران با حجاب خوب و پوشش مناسب در نظر بگیرید، بی شک، بیش از هفتاد درصد نگاه ها به سوی این نوجوان محجبّه، نگاهی تحقیرآمیز خواهد بود. همچنان که در بسیاری از شهرهای مذهبی یا کوچک ایران، هنوز حجاب و مسائل دینی یک ارزش به حساب می آید، ولی در بعضی از شهرهای بزرگ و بعضی مناطق تهران، یک ضد ارزش و عمل نابهنجار تلقی می شود. وقتی نوجوان از فلسفه حجاب اطلاع کافی نداشته باشد و از طرفی هم در کوچه و خیابان و مدرسه و جاهای دیگر، بی اعتنایی و توهین و تحقیر را نسبت به حجاب ببیند، به سبب استحکام نداشتن هویت و شخصیت، تسلیم می شود و می کوشد خود را هم رنگ جماعت نشان دهد. بدحجابی، یکی از ناهنجاری هایی است که در جامعه ما وجود دارد. مدگرایی ها، مدرک گرایی ها، پول پرستی ها، خوش گذرانی ها، هرزگی ها و
ص: 124
هزاران ضد ارزش ملی و اسلامی که در ذهن و عمل بسیاری از افراد، به یک هنجار تبدیل شده است، عواملی هستند که سبب می شوند تا نوجوانان شخصیت خود را براساس همین هنجارهای غلط پایه ریزی کنند و به ستیز با خانواده و هنجارهای آن برخیزند.