عهد قرآن و نهج البلاغه روز پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403
صفحه 573 سوره مبارکه جن آیات 14تا28
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً (14)
و اینکه گروهی از ما مسلمان و گروهی ظالمند؛ هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است،
وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (15)
و امّا ظالمان آتشگیره و هیزم دوزخند!
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً (16)
و اینکه اگر آنها [= جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم!
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ يَسْلُکْهُ عَذَاباً صَعَداً (17)
هدف این است که ما آنها را با این نعمت فراوان بیازماییم؛ و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند، او را به عذاب شدید و فزایندهای گرفتار میسازد!
وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (18)
و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید!
وَ أَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ کَادُوا يَکُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً (19)
و اینکه هنگامی که بنده خدا [= محمّد (ص)] به عبادت برمیخاست و او را میخواند، گروهی پیرامون او بشدّت ازدحام میکردند!»
قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَ لاَ أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً (20)
بگو: «من تنها پروردگارم را میخوانم و هیچ کس را شریک او قرار نمیدهم!»
قُلْ إِنِّي لاَ أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرّاً وَ لاَ رَشَداً (21)
بگو: «من مالک زیان و هدایتی برای شما نیستم!»
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً (22)
بگو: «(اگر من نیز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هیچ کس مرا در برابر او حمایت نمیکند و پناهگاهی جز او نمییابم؛
إِلاَّ بَلاَغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسَالاَتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً (23)
تنها وظیفه من ابلاغ از سوی خدا و رساندن رسالات اوست؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن میمانند!
حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً (24)
(این کار شکنی کفّار همچنان ادامه مییابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببینند؛ آنگاه میدانند چه کسی یاورش ضعیفتر و جمعیّتش کمتر است!
قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً (25)
بگو: «من نمیدانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرارمیدهد؟!
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً (26)
دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد،
إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27)
مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد...
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ أَحْصَى کُلَّ شَيْءٍ عَدَداً (28)
تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصاء کرده است!»
يُعْرِضْآیه 17: ریشه عَرَضَ در آیه 71 آیه و 78 بار تکرار شده.
أَعْرَضَ عنّي: به روشنى روى از من برگرداند، در آيات: (ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها- 22/ سجده) (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ- 63/ نساء) (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ- 199/ اعراف) (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي- 124/ طه) (وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ- 32/ انبياء) و چه بسا كه حرف (عن) حذف شود مثل آيات: (إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ) (ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ) و (فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ) (وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ- 133/ آل عمران)
ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج2 580
عرض
: العَرْض: پهنا، نقطه مقابل طول يا دراز است- اصلش اين است كه- عَرْض- در باره اجسام گفته مىشود و سپس در غير جسم نيز بكار مىرود چنانكه گفت:
(فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ- 51/ فصّلت) واژه- عَرْض- مخصوص كنار و جانب چيزى است، در عبارات: عَرَضَ الشّيءُ: عرض و پهنايش ظاهر شد.
عَرَضْتُ العودَ على الإناءِ: چوب را بر كنار ظرف به پهنا قرار دادم اعْتَرَضَ الشّيءُ في حلقه: در گلويش گير كرد.
اعْتَرَضَ الفرسُ في مشيه: آن اسب در رفتنش چموشى و توسنى كرد فيه عُرْضِيَّةٌ: توسنى كردن و با سختى رفتن.
عَرَضْتُ الشّيءَ على البيع و على فلان و لفلان: آن چيز را براى فروش بر او عرضه كردم، مثل آيات: (ثُمَ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ- 31/ بقره) (وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا- 48/ كهف) (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ- 72/ احزاب) (وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً- 100/ كهف) (وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ- 20/ احقاف) عَرَضْتُ الجندَ: سپاه را سان ديدم.
العَارِض: كسى كه چهره خود آشكار كند و گاهى اين واژه مخصوص پيدا شدن ابر در آسمان است مثل آيه: (هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا- 24/ احقاف) و به چيزى و حالتى كه از بيمارى به انسان عارض مىشود، مىگويند: بِهِ عَارِضٌ من سقمٍ: آثارى و نشانههايى از بيمارى در او نمايان، و آشكار است و گاهى به چهره و گونه، عَارِض- گويند مثل- أخذ من عَارِضَيْهِ دو طرف رخسارش را فرا گرفت و گاهى در مورد دندانها بكار مىرود مثل:
العَوَارِض للثّنايا: دندانهايى كه در خنديدن نمايان مىشود.
فلان شديد العَارِضَة: كنايه از خوش زبانى و شيرين سخنى است.
بعيرٌ عَرُوضٌ: شترى كه از گرسنگى و بى علفى با دو طرف دهانش خار مىخورد.
عُرْضَة: آهنگ و قدرت آنچه را كه براى برخورد با چيزى آماده و ظاهر مىشود، در آيه گفت: (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ- 224/ بقره) بعيرٌ عُرْضَةٌ للسّفر: شترى كه آماده براى مسافرت است.
أَعْرَضَ: جانب خويش ظاهر كرد، و اگر گفته شود:
أَعْرَضَ لي كذا: چهره خويش آشكار كرد و دسترسى به او ممكن شد أَعْرَضَ عنّي: به روشنى روى از من برگرداند، در آيات: (ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها- 22/ سجده) (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ- 63/ نساء) (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ- 199/ اعراف) (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي- 124/ طه) (وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ- 32/ انبياء) و چه بسا كه حرف (عن) حذف شود مثل آيات: (إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ) (ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ) و (فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ) (وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ- 133/ آل عمران) گفته شده همان عرض و پهنايى است كه نقطه مقابل طول و دراز است چنين تصوّرى از وجوه مختلفى است:
1- يا اينكه مىخواهد بگويد عرض بهشت در جهان و نشأة آخرت مثل فراخنا و پهناى آسمانهاى دنيا و نشأة اوّل است چنانكه گفت: (يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ- 48/ ابراهيم).
2- و يا اينكه آسمانها و زمين در آخرت بزرگتر از چيزى كه اكنون هست مىباشد و حصولش ناممكن نيست، روايت شده است كه شخصى يهودى از عمر (رض) در باره اين آيه پرسيد و گفت: فأين النّار؟ پس آتش و عذاب كجاست، عمر پاسخ داد: وقتى كه شب فرا مىرسد روز كجاست.
3- گفته شده واژه- عَرْضُهَا- در آيه: (32/ آل عمران) وسعت و بزرگى بهشت است نه از جهت مساحت بلكه از جهت گسترش مسرّت و شادمانى در آن، چنانكه در ضدّ آن معنى مىگويند: الدّنيا على فلان حلقة خاتم و كفّه حابل (دنيا بر او از نظر اندوه و سختى و تنگى حال همچون حلقه انگشترى است و همچون كفه دام كه محدود است.) و مثل عبارت- سعة هذه الدّار كسعة الأرض: فضاى وسيع اين خانه مثل زمين بزرگ است.
گفته شده- عَرْض- در اينجا از عبارت عرض البيع- گرفته شده چنانكه مىگويند: بيع كذا بعرض: در وقتى كه چيزى به متاعى فروخته مىگويى: عرض هذا الثّوب كذا و كذا: عرض اين جامه چنين و چنان است يعنى عوض آن.
عَرَض: هر چيزى است كه ثباتى نداشته باشد و متكلّمين آن را به طور استعاره در باره چيزى كه جز با جوهر يا اصل هر چيز ثباتى ندارد بكار بردهاند مثل: رنگ و طعم.
الدّنيا عَرَضٌ حاضرٌ: هشدارى است بر اينكه دنيا پايدار نيست و ثباتى ندارد، خداى تعالى گويد:(تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ- 67/ انفال) (يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى- 169/ اعراف) (وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ- 169/ اعراف) و آيه: (لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً- 42/ توبه) يعنى: مطلبى سهل و آسان و باطنى. گفت: (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ- 235/ بقره) (اگر در امر همسر گزينى و خطبه نكاح يعنى عقد همسرى به كنايه چيزى بگوئيد گناهى بر شما نيست) مثل اينكه به همسرش بگويد: أنت جميلة و مرغوب فيك: تو زيبا هستى و مورد آرزوئى، و از اين قبيل سخنان ..