نکو بارگاهی بود جمکران
بود جای عشق و یم بیکران
**موعود** (24-12-1389)
ناامیدم مکن از سابقه روز ازل
توچه دانی که پس پرده که خوب است؟و که زشت؟
خراباتي (24-12-1389)
تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
تنگهای شکر مصری بسی دیدیم، لیک
شکر شیرین دهان او ز تنگی دیگرست
از میان دلبران شنگ و گل رویان شوخ
یار ما را میرسد، شوخی و شنگی دیگرست
رفتن دلیل نبودن نیست
http://www.ayehayeentezar.com/galler...2332154524.gif
در اوج نیزارهای پشیمانی ، به ابرهای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام میگویم
تو باور نکن اما من عاشقم
رفتن دلیل نبودن نیست ...
تکيه بر تقوي و دانش در طريقت کافريست
راهرو گر صد هنر دارد تحمل بايدش
شرابي بي خمارم بخش يا رب
كه با وي هيچ درد سر نباشد
ملکوت (24-12-1389)
در دیده کس نیامد و دل یاد کس نگردد
تا دل مقام او شد و تا دیده جای اوست
در عشق او چگونه توان داشت زر دریغ؟
چون سر که میکشیم به دوش از برای اوست
رفتن دلیل نبودن نیست
http://www.ayehayeentezar.com/galler...2332154524.gif
در اوج نیزارهای پشیمانی ، به ابرهای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام میگویم
تو باور نکن اما من عاشقم
رفتن دلیل نبودن نیست ...
شكوه انتظار (24-12-1389)
تو از تیر سپهر ار باختی رنگ
مرا نیز افکند دست جهان سنگ
نخواهد ماند کس دائم بیک حال
گل پارین نخواهد رست امسال
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
ملکوت (24-12-1389)
لحظهای قصه کنان قصه تبریز کنید
لحظهای قصه آن غمزه خون ریز کنید
در فراق لب چون شکر او تلخ شدیم
زان شکرهای خدایانه شکرریز کنید
مولوی
رفتن دلیل نبودن نیست
http://www.ayehayeentezar.com/galler...2332154524.gif
در اوج نیزارهای پشیمانی ، به ابرهای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام میگویم
تو باور نکن اما من عاشقم
رفتن دلیل نبودن نیست ...
شكوه انتظار (24-12-1389)
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
**موعود** (24-12-1389)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)