ملکوت* گامی تارهایی *
08-01-2011, 00:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61549129413626126683.gif
هر كه را جامه زعشقي چاك شد او زحرض وعيب كلي پاك شد
ارتباط دو گونه است: مستقيم و غير مستقيم. ارتباط مستقيم،ملاقات و رؤيت و مشاهدة حسي است كه كليد خزانة آن در ارتباط غير مستقيم است. ارتباط غير مستقيم مقدمة لازم و جدا ناپذير ارتباط مستقيم است و تنها نردباني است كه ميتوان با آن از ملك به ملكوت وارد شد و بر آسمان انسانيت قدم گذاشت و از شعاع مهرانگيز خورشيد (بلند ترين آسمان هستي) بهره برد.
ارتباط غير مستقيم، قلبي وعاطفي و علمي و عملي است. به بيان ديگر: گاهي عاملي موجب مي شود كه ما فردي را دوستداشته باشيم مثلاً فردي را در مراتب عالي ايمان، تقوا، عدالت خواهي، و رحمت ميبينيم. فطرتِ حقيقت گرا و كمال طلبِ ما او را به خاطر ويژگي هايش دوست دارد و به سوي او گرايش و پيدا مي كند، بدون آن كه نياز يا و درخواستي از او داشته باشد.
گاهي ويژگي ها و كمالاتِ آن فرد را عالي ترين و محبوب ترين مي پنداردو او را نماد فضيلت يا مي بيند. در نتيجه دلباختة او مي گردد و او را الگو مي داندو مي خواهد به او نزديك شود، با او ارتباط بر قرار كند، با او سخن بگويد و راه هاي رشد و كمال را از او بپرسد و؛ يعني رابطه مراد و مريد.
گاهي شيفتگي ودلباختگي برخاسته از عقل و معرفت، با احساسات و عواطف عالي انساني آميخته مي گردد وبه اوج مي رسد و رابطة مريد و مراد به رابطة معشوق و عاشق تبديل مي گردد، در نتيجه عشق و علاقه، وجود عاشق را مسخّر و مطيع بي چون و چراي معشوق مي سازد.
حبّ وعلاقه وقتي شدت پيدا كرد و به حد عشق رسيد همانند پيچك، بر جان و روح عاشق مي پيچدو آن را در تسخير معشوق در مي آورد. مرحلة عشق و فنا از دو مرحلة پيش حتي عقل ومعرفت برتر است، زيرا مرتبة عقل، رتبة علت خواهي و پرسش گري است، ولي عاشق به رتبهاي از معرفت و شناخت رسيده است كه تسليم محض معشوق مي گردد و حق و عدالت و خوبي وفضيلت را آن مي داند كه معشوق مي گويد و عمل مي كند.
جذبه و رابطة برخاسته از عشق را نمي توان با هيچ چيزي مقايسه كرد زيرا در آستان عشق، مطالبي چون سختي، مشكلات وشكست و پيروزي، غم و شادي و ... دگرگون مي شود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58961489223618336547.gif
هر كه را جامه زعشقي چاك شد او زحرض وعيب كلي پاك شد
ارتباط دو گونه است: مستقيم و غير مستقيم. ارتباط مستقيم،ملاقات و رؤيت و مشاهدة حسي است كه كليد خزانة آن در ارتباط غير مستقيم است. ارتباط غير مستقيم مقدمة لازم و جدا ناپذير ارتباط مستقيم است و تنها نردباني است كه ميتوان با آن از ملك به ملكوت وارد شد و بر آسمان انسانيت قدم گذاشت و از شعاع مهرانگيز خورشيد (بلند ترين آسمان هستي) بهره برد.
ارتباط غير مستقيم، قلبي وعاطفي و علمي و عملي است. به بيان ديگر: گاهي عاملي موجب مي شود كه ما فردي را دوستداشته باشيم مثلاً فردي را در مراتب عالي ايمان، تقوا، عدالت خواهي، و رحمت ميبينيم. فطرتِ حقيقت گرا و كمال طلبِ ما او را به خاطر ويژگي هايش دوست دارد و به سوي او گرايش و پيدا مي كند، بدون آن كه نياز يا و درخواستي از او داشته باشد.
گاهي ويژگي ها و كمالاتِ آن فرد را عالي ترين و محبوب ترين مي پنداردو او را نماد فضيلت يا مي بيند. در نتيجه دلباختة او مي گردد و او را الگو مي داندو مي خواهد به او نزديك شود، با او ارتباط بر قرار كند، با او سخن بگويد و راه هاي رشد و كمال را از او بپرسد و؛ يعني رابطه مراد و مريد.
گاهي شيفتگي ودلباختگي برخاسته از عقل و معرفت، با احساسات و عواطف عالي انساني آميخته مي گردد وبه اوج مي رسد و رابطة مريد و مراد به رابطة معشوق و عاشق تبديل مي گردد، در نتيجه عشق و علاقه، وجود عاشق را مسخّر و مطيع بي چون و چراي معشوق مي سازد.
حبّ وعلاقه وقتي شدت پيدا كرد و به حد عشق رسيد همانند پيچك، بر جان و روح عاشق مي پيچدو آن را در تسخير معشوق در مي آورد. مرحلة عشق و فنا از دو مرحلة پيش حتي عقل ومعرفت برتر است، زيرا مرتبة عقل، رتبة علت خواهي و پرسش گري است، ولي عاشق به رتبهاي از معرفت و شناخت رسيده است كه تسليم محض معشوق مي گردد و حق و عدالت و خوبي وفضيلت را آن مي داند كه معشوق مي گويد و عمل مي كند.
جذبه و رابطة برخاسته از عشق را نمي توان با هيچ چيزي مقايسه كرد زيرا در آستان عشق، مطالبي چون سختي، مشكلات وشكست و پيروزي، غم و شادي و ... دگرگون مي شود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58961489223618336547.gif