PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩ |♥|♥|♥| ۩ اشگ غم٬سرشگ قلم٬درسوگ مولاي کريمان۩ |♥|♥|♥| ۩



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 22:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84464870095049264996.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84464870095049264996.gif)



کنید ماتمیان گریه در عزایحسن
که شد بلند به ماتم زنو لوای حسن

اگر گذشت محرم رسیده ماه صفر
حسینیان بخروشید در عزای حسن

پی تسلی زهرا ، خوش آنکه میگرید
گهی برای حسین و ، گهی برای حسن

ببرد بار ملالی حَسَن ، که بردن آن
ز ما سوا نتواند کسی ، سوای حسن

غمی که داشت حسن در دل حزین ،شرحش
ز من مجو که حَسَن داند و خدای حسن

کند به دشمن خود بهر حفظ دین، بیعت
مقام حلم تماشا کن و رضای حسن

ز چشم اهل نظر سر زد آن عصاکز ظلم
فرو برد همان کور دل به پای حسن

چه دیده بود از او خصم او ،که دائم بود
به قصد جانِ به اندوه مبتلای حسن

فغان که رنگ زمرد زَ سوده الماس
پدید شد به لب لعل جانفزای حسن

به حق او بنگر جور چرخ وطغیانش
که بعدِ قتل ، عدو کرد تیربارانش




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07834018876576053668.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07834018876576053668.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19794045329150400218.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19794045329150400218.gif)


طومار جان جن و بشر پاره پاره گشت
قرآن به چشم اهل نظر ، پاره پاره گشت

بی پرده چون به شر گروهی بشر نما
صد پرده از حریم بشر پاره پاره گشت

بر زد شبی شراره ظلمت به قلب نور
دل از سپیده ، وقت سحر پاره پاره گشت

آبی به جای رفع عطش ریخت آتشی
بر دل ، که تا بروز شُمَر پاره پاره گشت

از قلب کلّ هستی و ، از پیکر وجود
آتش گرفت جان و ، جگر پاره پاره گشت

دردا که از سپهر بنی هاشم ، آنکه بود
یک مه دو جا به ماه صفر ، پاره پاره گشت

یک جا بزهر فتنه و ، یک جا به تیر کین
یک جسم خسته از دو شرر پاره پاره گشت

قلبی که بود در اثر زهر ، چاک چاک
با تیر کینه بار دگر پاره پاره گشت

در پیش چشم آنهمه اختر ، چنان شهاب
بارید تیر شب که قمر پاره پاره گشت

باران تیر بر کفن و بر بدن نشست
جیب صدف درید و ، گهر پاره پاره گشت

ایدل دگر مجو هنر حُسن ، بی حَسن
شیرازه کتاب هنر پاره پاره گشت

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27735711276078274957.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27735711276078274957.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05298449690296413486.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05298449690296413486.gif)


گشته ام بیمار غربت ، درد درمانم شده
همدمم در کنج عزلت ، آه سوزانم شده

مجتبایم ، آنکه از بی یاری و بی همدمی
آه ، تنها محرم اسرار پنهانم شده

می کنم در خانه خود هم به غربت زندگی
من ندانم با چه جرمی خانه ، زندانم شده ؟

مرد را در خانه ، همسر محرم راز است و من
محرم رازم دریغا قاتل جانم شده !

می خورم هر روز از زخم زبان خون جگر
هر شب از بی یاوری ، شام غریبانم شده

رهبر تنهای تاریخم ، که بیش از هر گناه
بیگناهی باعث رنج فراوانم شده

از همه نزدیکتر بر من که شده همسر، بزهر
میزبان روزه لبهای عطشانم شده

وارث صبر پدر گشتم که در طفلی به ظلم
مادرم نقش زمین در پیش چشمانم شده

با زبان حال می گویم ، که در دیوان عدل
مدرک مظلومی من ، قبر ویرانم شده

ظلم بی تکرار در تاریخ مظلومان دهر
قصّه بعد از شهادت ، تیر بارانم شده

کفت جدّم کور در محشر نخواهد آمدن
در جهان با معرفت ، چشمی که گریانم شده

دارد امید شفاعت در جزا بر مادرم
آنکه با اخلاص در دنیا ثنا خوانم شده
محمد موحدیان


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14263490460401241053.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14263490460401241053.gif)


بت غم عشق تو تا يار دل زار من است
بهتر از خلد برين گوشه بيت الحزن است

نه غم حُور و نه انديشه جنّت دارم
از زمانى كه مرا بر سر كويت وطن است

قصّه عشق من و حُسن تو اى مايه ناز
نقل هر مجلس و زينتْ دِه هر انجمن است

بعد از اين ياد، كس از ليلى و مجنون نكند
حُسْن اگر حُسْن تو و عشق اگر عشق من است

توئى آن يوسف ثانى كه ز يك جلوه حُسن
محو ديدار تو صد يوسف گل پيرهن است

از پى ديدن رخسار تو موساى كليم
سال ها بر سر كويت به عصا تكيه زن است

آدم و نوح و سليمان و مسيحا و خليل
همه را مِهر ولاى تو به گردن رسن است

خلق گويند به من ، دلبر و معشوق تو كيست
كه تو را در غم او اين همه رنج و مِحَن است

چه بگويم كه نم از يم نتوان گفت كه آن ماه جبين
سرو سيمين بدن و خسرو شيرين سخن است

ثمر باغ رسالت ، گهر بحر وجود
والى مُلك ولايت ، ولىّ مؤ تمن است

اوّلين سبط و دوّم حجّت و سيّم سالار
چارمين عصمت حقّ و يكى از پنج تن است

نام ناميّش حسن ، خلق گراميّش حسن
پاى تا فرق حسن ، بلكه حسن در حسن است

روى حسن موى حسن بوى حسن خوى حسن
يك جهان جوهر حُسن است كه در يك بدن است

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49044202320088537198.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49044202320088537198.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/13569658272800593314.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/13569658272800593314.gif)


دردهای سینه ام اندازه یک عالم است
این دل زهرایی ام آماج هر درد و غم است

هر که درد خویش را با همسرش عنوان کند
وای بر مردی که حتی در حرم بی محرم است

با که گوید درد دل مردی که یارش بی وفاست
بی وفا محرم چو باشد باز هم نامحرم است

یارو یاور داشتن بهر غریبان پیش کش
وای از حال امامی که غریب عالم است

تیر نیزه تیز اما طعم طعنه تیز تر
زخم خنجر سخت اما درد غربت هر دم است

من همان صاحب عزای کوچه تنهایی ام
اهل آن بیتم که دربش رد پایی محکم است

من مقیم خانه ای هستم که تا روز تقاص
سر درش یک چادر خاکی همیشه پرچم است

آنچه منه دیدم به چشم خویش حیدر هم ندید
بر مصیبت های عالم این مصیبت اعظم است

با همان دستی که بیعت کرد ثانی در غدیر
زد بر آن رویی که جای بوسه ها ی خاتم است

بر زمین افتاده بود و اب میشد مادرم
روی برگ یاس دیدم چشمه ای از شبنم است

قد و بالای رشیدم را دگر زینب ندید
از همان روزی که دید آن نخله طوبا خم است

رودها و چشمه ها از پیش چشمم جار ی اند
آب یک چشمم فرات چشم دیگر زمزم است

گرچه عمری محرمم شد اشک چشم و خون دلش
ای خدا حالا برایم مرگ تنها مرهم است


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34221089038907095376.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34221089038907095376.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59969225158424207893.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59969225158424207893.gif)


هرگز دلى ز غم چو دل مجتبى نسوخت
ور سوخت اجنبى دگر از آشنا نسوخت

هر گلشنى كه سوخت ز باد سموم سوخت
از باد نوبهارى و نسيم صبا نسوخت

چندان دلش ز سرزنش دوستان گداخت
كز دشمنان زهر بد و هر ناسزا نسوخت

هرگز برادرى به عزاى برادرى
در روزگار چون شه گلگون قبا نسوخت

آن دم كه سوخت حاصل دوران ز سوز دهر
در حيرتم كه خرمن گردون چرا نسوخت

تا شد روان عالم امكان ز تن روان
جنبنده اى نماند كزين ماجرا نسوخت

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18445413698627889549.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18445413698627889549.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:50
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__30_.gif


آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است
افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است

آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
یاقوت خون زلعل لب او روان یکی است

آن لعل درفشان که زمرد نگار شد
داد از وفا به سوده الماس، جان، یکی است

آن نخل طور کز اثر زهر جانگداز
از فرق تا قدم شده آتش فشان یکی است

آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم
نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است

آن خضر رهنما که شد از آب آتشین
فرمانروای مملکت جاودان یکی است

آن نقطه بسیط محیط رضا که بود
حکمش مدار دائره کن فکان یکی است

آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد
هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است

چشم فلک ندیده بجز مجتبی کسی
شایان این معامله، آری همان یکی است

طوبی مثال گلشن آل‌عبا بود
ریحانه رسول خدا مجتبی بود

ايت الله غروي اصفهاني

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_17.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10684818745409843461.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10684818745409843461.gif)


آه از مـصیـبـت حـَـسـن و حـال مـضـطـرش
اَحـشــای پــاره پــاره و، قــلــب مــکــدرش

آن دردها کـه در دل غـمگین نهفتـه داشـت
و آن زهــرهـا کـه در جـگــر افـروخـت آذرش

آن طـعـنـه‌ها کـه خورد ز دشمـن به زندگی
و آن تـیـرهـا کــه زد پـس مـردن بـه پـیکرش

یـک لـحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
بــعــد شـهـــادت پـــــدر و فـــوت مــــادرش

الله اکـبـر از لــب آبـــی کــه نـیــمــه شـب
نـوشــیــد و سـر زد از جــگــر الله اکــبــرش

ز الـمـاس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیـم
یـاقـوت کرد جـَزع و چـو بــیـجـاده، گـوهـرش

آهـی کـشید و طشت طلب کرد و خون دل
در طـشت ریــخـت نـزد ستـمدیده خواهرش

زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
گـویـی بـه خـاطـر آمـد از آن طـشت دیگـرش

چـنـدان کـشیده آه کــه آتـش گـرفـت چـرخ
چندان گریست خون که گذشت آب از سرش

"ادیب الممالک فراهانی"امیری

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42996859655792888745.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42996859655792888745.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:54
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__27_.gif

یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
آن سیدی که سفره ی دستش کریم بود

خورشید بود و ماه از او نور میگرفت
تا بود ، آسمان وزمین را رحیم بود

سر می کشید خانه به خانه محله را
این کارهای هر سحر این نسیم بود

آتش زبانه می کشد از دشت سبز او
چون گلفروش کوچه ی طورکلیم بود

این چند روزه سایه ی یثرب بلند شد
چون حال آفتاب مدینه وخیم بود

حقش نبود تیر به تابوت او زدن
این کعبه در عبادت مردم سهیم بود

بی سابقه است حادثه اماجدید نیست
این خانواده غربتشان از قدیم بود

آقا ببخش قصد جسارت نداشتم
پای درازم از برکات گلیم بود

رضا جعفري

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_14.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-01-2011, 23:55
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__25_.gif

شاهی که حکم بر فلک و بر ستاره داشت
آزرده شد چنان که ز مردم کناره داشت

عمری اسیر محنت و از عمر خویش سیر
جز صبر چون دچار بلا شد چه چاره داشت؟

حق خلافتش چو به ناحق گرفته شد
از سوز دل به رونق باطل نظاره داشت

گر می‌شنید کوه گران آنچه او شنید
از هم شکافت،‌گر چه دل از سنگ خاره داشت

آن دم که از سمند خلافت پیاده شد
شوریده بر سرادق او هر سواره داشت

چون در رسید خنجر برّان به ران او
یک باره رفت اگر که نه عمر دوباره داشت

روی زمین مگر همه سینای طور بود
از بس که آه سینه شکافش شراره داشت

آن کس که بود رابطه حادث و قدیم
از زهر جانگزا جگری پاره پاره داشت

تنها نشد ز سوده الماس خون جگر
تا عمر داشت خون جگر را هماره داشت

خونابه غم از جگر اندر پیاله ریخت
یا غنچه گل از دهن شاخ لاله ریخت

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/8_12.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-01-2011, 03:19
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__24_.gif


شاهی که بود گوشه ‌نشینی شعار او
محنت قرین او شد و غم بود یار او
آن کو دمید صبح ازل از جبین او
شد تیره‌تر زشام ابد روزگار او
محکوم حکم دیو شد آن خسروی که بود
روح الامین چو بنده فرمانگزار او
موسی اگر به طور غمش می‌زدی قدم
بیخود شدی ز آه دل شعله بار او
یک باره‌گر مسیح بدید آنچه او بدید
می‌شد دوباره چرخ چهارم چو دار او
آن سرو سبزپوش چو گل سرخ روی شد
آری ز بس که خون جگر شد نگار او
روی حسن چو سبز شد از زهر غم فزود
تا شد سرشک دیده و دل جویبار او
طوبی نثار آن قد و قامت که بعد مرگ
از چار سو خدنگ سه پر شد نثار او
پرورده کنار پیمبر بد از نخست
محروم شد در آخر کار از کنار او
آن سروری که صاحب بیت‌الحرام بود
بیت‌الحرام بهر چه بر وی حرام بود
آیة‌الله غروی اصفهانی

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/11_2.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-01-2011, 04:04
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__26_.gif

من يه غريبي مي‌شناسم داغِ هزار ساله داره
بهش مي‌گن امام حسن كه غربتش ناله‌ داره

شبِ شهادتش همه به گريه عادت مي‌كنند
همه مي‌آن با ناله‌شون نيّتِ حاجت مي‌كنند

مي‌گن كريمِ فاطمه‌است، گريه براش ثواب داره
هر كي بهش سلام بده، سلامِ اون جواب داره

اگه كسي دردي داره، دردش و درمون مي‌كنه
مي‌آد شبِ اوّلِ‌ قبر، يارش و مهمون مي‌كنه

امّا بگم كه اين آقا، يه يار بي‌وفايي داشت
دشمن اون تو خونه بود، همسرِ بي صفايي داشت

يه شب به دستِ همسرش، غصه و غم كشيده بود
ز دستِ يارِ بي‌وفاش، زهرِ جفا چشيده بود

سوزش سينه و جگر، ديگه فراوون شده بود
من بگم و تو ناله كن، لباش پر از خون شده بود

از شدت زهرِ جفا، لحظه به لحظه تب مي‌كرد
زينبش و صدا زد و، يه طشتي رو طلب مي‌كرد

مي‌گفت برو زينبِ من، نامِ من و صدا نكن
با اشكِ چشمات خواهرم، به طشت خون نگا نكن

اما حالا حالِ آقا، ديگه پريشوني شده
گفت كه بيا داداش حسين، كه وقت مهموني شده

دست من و بگير داداش، چشات توي چشام باشه
لحظه‌ي جون دادن مي‌خوام، اسمِ تو رو لبام باشه
حسن فطرس

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_10.jpg

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-01-2011, 07:24
http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/882800oyl340j0dw.jpg


خورشيد حريم اهل بيت است حسن
مجموع شميم اهل بيت است حسن
امشب تو از و هر آنچه خواهى بطلب
زيرا که کريم اهل بيت است حسن




در جود و کرم، دست خدا هست‏حسن
دست همه را وقت عطا بست‏حسن
نوميد نگردد کسى از درگه او
زيرا که او کريم اهل بيت است حسن


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/e/ec/Imam-Hasana.s
http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/882800oyl340j0dw.jpg

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-01-2011, 07:28
http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/1527928o9njqyxhuu.jpg

بیا ای کسی که دل شکسته ای
اونی که دخیل به گریه بسته ای
هر چی می خوای بگی بگو آخه
سر سفره کریم نشسته ای
اشک من نذر غمای حسنت
دلمو زدم به نام حسنت

http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/1527928o9njqyxhuu.jpg

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-01-2011, 07:30
http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri1/59240cagp9wa1sa.gif

جنّت نشانی از حرم توست
یا حسن

فردوس سائل کرم توست
یا حسن

تنها نه آسمان و زمین عالم وجود
در زیر سایۀ علم توست
یا حسن

عرش خدا مدینه، دل انبیا بقیع
جان شمع روشن حرم توست
یا حسن

عالم اگر ثنای تو گویند صبح و شام
تا صبح روز حشر کمِ توست
یا حسن

http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri1/59240cagp9wa1sa.gif

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-01-2011, 07:36
http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/684900e22c429em2.gif



ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی
مهربانی دل رحیمی یا حسن
صاحب رزقی و جودت بی کران
ریزه خوار سفره ات هر انس و جان
آن قدر بخشنده ای محبوب من
بر سر خوان تو حاتم میهمان
از می کوثر چو آبم می دهی
بر خم زلفت چو تابم می دهی
آن قدر خوبی که هر چه بد کنم
با کریمی تو جوابم می دهی
تا خدا پرداخت جسم و جان وتن
پر نمودم از غم و رنج و محن
روی قلبم از ازل حک کرد او
هست این مخلوق مجنون الحسن
بی کس شهر پیمبر یا حسن
غربت تو همچو حیدر یا حسن
من چه گویم شرح دردت ای غریب
ای عصای دست مادر یا حسن
گریه کردن کار هر روز و شبت
آمده از گریه ها جان بر لبت
من نمی گویم که در کوچه چه شد
آن قدر گویم کمان شد زینبت
در میان کوچه دشمن راه بست
حرمت صدیقه زهرا شکست
آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد
بی تأمل مادرت از پا نشست
خیره مانده چشم هایت سوی در
داغ آن کوچه هنوزت بر جگر
تا زمانی که به دنیا زیستی
دیگر از آن کوچه ننمودی گذر


http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/684900e22c429em2.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-01-2011, 09:29
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__28_.gif

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
تو کریم بن کریمی یا حسن

داری از زهرا نشان یا مجتبی
مهربانی دل رحیمی یا حسن

صاحب رزقی و جودت بی کران
ریزه خوار سفره ات هر انس و جان

آن قدر بخشنده ای محبوب من
بر سر خوان تو حاتم میهمان

از می کوثر چو آبم می دهی
بر خم زلفت چو تابم می دهی

آن قدر خوبی که هر چه بد کنم
با کریمی تو جوابم می دهی

تا خدا پرداخت جسم و جان وتن
پر نمودم از غم و رنج و محن

روی قلبم از ازل حک کرد او
هست این مخلوق مجنون الحسن

بی کس شهر پیمبر یا حسن
غربت تو همچو حیدر یا حسن

من چه گویم شرح دردت ای غریب
ای عصای دست مادر یا حسن

گریه کردن کار هر روز و شبت
آمده از گریه ها جان بر لبت

من نمی گویم که در کوچه چه شد
آن قدر گویم کمان شد زینبت

در میان کوچه دشمن راه بست
حرمت صدیقه زهرا شکست

آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد
بی تأمل مادرت از پا نشست

خیره مانده چشم هایت سوی در
داغ آن کوچه هنوزت بر جگر

تا زمانی که به دنیا زیستی
دیگر از آن کوچه ننمودی گذر

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/8_11.jpg

شكوه انتظار
11-01-2011, 10:24
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/11_2.jpg

http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif



آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است
افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است
آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
یاقوت خون زلعل لب او روان یکی است
آن لعل درفشان که زمرد نگار شد
داد از وفا به سوده الماس، جان، یکی است
آن نخل طور کز اثر زهر جانگداز
از فرق تا قدم شده آتش فشان یکی است
آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم
نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است
آن خضر رهنما که شد از آب آتشین
فرمانروای مملکت جاودان یکی است
آن نقطه بسیط محیط رضا که بود
حکمش مدار دائره کن فکان یکی است
آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد
هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است
چشم فلک ندیده بجز مجتبی کسی
شایان این معامله، آری همان یکی است
طوبی مثال گلشن آل‌عبا بود
ریحانه رسول خدا مجتبی بود
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_10.jpg

نرگس منتظر
11-01-2011, 13:39
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__28_.gif
<h1>بنال چو قمری درین عزا</h1>



ای روح عقل اقدم و ریحانه نبی
کز خون دل زغصه دوران لبالبی
ای شاه دادگر که ز بیداد روزگار
روزی نیارمیده، نیاسوده‌ای شبی
از دوستان ملامت بیحد شنیده‌ای
تنها ندیده‌ای الم از دست اجنبی
چون عنصر لطیف تو با خصم بدمنش
هرگز ندید کس قمر برج عقربی(1)
زهر جفا نمود ترا آب خوشگوار
از بس که تلخ‌کامی و بیتاب و پرتبی
از ساقی ازل نگرفته است تا ابد
چون ساغر تو هیچ ولی مقربی
آری بلا به مرتبه قرب اولیاست
و اندر بساط قرب نبود از تو اقربی(2)
گردون شود نگون و رخ مهر و مه سیاه
کافتاده در لحد چو تو تابنده کوکبی
نشنیده‌ام نشانه تیر ستم شود
جز نعش نازنین تو در هیچ مذهبی
ای «مفتقر» بنال چو قمری درین عزا
کاین غصه نیست کمتر از آن زهر جانگزا


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/7_26.jpg

شكوه انتظار
11-01-2011, 18:27
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifغربت غریب اهل بیت http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://img.tebyan.net/big/1384/01/1738180172782562200641612424437100145.jpg
ز آن طشت پر زلخت جگر در مقابلش

پیدا بود که زهر چه کرده است با دلش

مظلوم چون علی و به مظلومیش گواه

آن پاره های دل، که بود در مقابلش

او حاصل نبوّت و بیداد دشمنان

از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش
عمر حسن ز عمر علی سخت تر گذشت

تا آن که مرگ آمد و حلّ کرد مشکلش

از ورطه ای که بود کران تا کران ملال

موجی زد و رساند، شهادت به ساحلش

هر مرد راست محرم دل همسرش، ولی

غربت ببین که همسر او گشته قاتلش

از زهر، پاره پاره و از صبر، ریز ریز

قرآن برگ برگ شهادت بود دلش

چشمش به لطف اوست "مؤید" که دم زند

گاه از مصائب وی و گاه از فضائلش
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

نرگس منتظر
11-01-2011, 18:51
http://img.tebyan.net/big/1388/06/18812219617199235150172292320229301433200.jpg

http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

کسی ندیده یه کریم پاره جگر شه
دلش ز زخم زبونا پر از شرر شه
کسی ندیده یک کریم پاره کفن شه
میان تابوت ز جفا خونین بده شه
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

شكوه انتظار
11-01-2011, 19:58
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif


اسیر محنت

در سوگ امام حسن مجتبی
http://img.tebyan.net/big/1386/12/2401031671432195109251152181756914928137181.jpg
شاهی که حکم بر فلک و بر ستاره داشت
آزرده شد چنان که ز مردم کناره داشت
عمری اسیر محنت و از عمر خویش سیر
جز صبر چون دچار بلا شد چه چاره داشت؟
حق خلافتش چو به ناحق گرفته شد
از سوز دل به رونق باطل نظاره داشت
گر می‌شنید کوه گران آنچه او شنید
از هم شکافت،‌گر چه دل از سنگ خاره داشت
آن دم که از سمند خلافت پیاده شد
شوریده بر سرادق او هر سواره داشت
چون در رسید خنجر برّان به ران او(1)
یک باره رفت اگر که نه عمر دوباره داشت
روی زمین مگر همه سینای طور بود
از بس که آه سینه شکافش شراره داشت
آن کس که بود رابطه حادث و قدیم
از زهر جانگزا جگری پاره پاره داشت
تنها نشد ز سوده الماس خون جگر
تا عمر داشت خون جگر را هماره داشت
خونابه غم از جگر اندر پیاله ریخت
یا غنچه گل از دهن شاخ لاله ریخت
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif



1- هنگامی که امام حسن (علیه‌السلام) به همراه شیعیان و یاران خود قصد رفتن به مداین داشت و می‌خواست از تاریکی‌های ساباط مداین عبور کند مردی نابکار از قبیله بنی‌اسد که او را جراح بن سنان می‌گفتند ناگهان بیامد ولگام مرکب آن حضرت را گرفت و گفت: ای حسن! کافر شدی چنان که پدرت کافر شد و سپس مغولی که ظاهرا عصابی است که در میان آن تیغی برنده کار گذاشته‌اند به دست گرفت و برران مبارک آن سبط اکبر و امام معصوم (علیه‌السلام) زد که تا استخوان بشکافت. (ر. ک: باب چهارم منتهی الامال محدث قمی، صفحه14)
آیة‌الله غروی اصفهانی

نرگس منتظر
11-01-2011, 21:44
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/monasebat/e.hasan/24.jpg

ای جانِ جهانیان فدایت
«هستی» همه سائل و گدایت

ای تکیه‏گه گناه کاران
دیوار بقیع با صفایت

گریان نبود به روز محشر
چشمی که بگرید از برایت

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/5_27.jpg

نرگس منتظر
11-01-2011, 21:48
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__28_.gif

خواست بنا را به سوختن بگذارد
حُسن تو را خواست بیشتر کند، آنگاه

خواست ببیند بر آسمان قدمت را
زخم هات را شبیه غنچه تشنه

شور دلیرت مقدّر آمده این‌بار
غربت از این بیشتر که خواسته باشى

خاک به جام تو خیره مانده که ای کاش
شمع تنت را به انجمن بگذارد

نام تو و را چون خودش «حسن» بگذارد
ردی از آه تو بر چمن بگذارد

تا ابد به حال واشدن بگذارد
پای به یک صلح تن به تن بگذارد

کوفه برای علی وطن بگذارد
قدری از آن در دهان من بگذارد

مرتضی حیدری آل‌کثی

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/7_16.jpg

شكوه انتظار
12-01-2011, 00:50
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif


http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifسرو سبزپوشhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
شعری در رثای حضرت مجتبی
http://img.tebyan.net/big/1386/12/261011851933220211223115018893629894144134.jpg
شاهی که بود گوشه ‌نشینی شعار او
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
محنت قرین او شد و غم بود یار او
آن کو دمید صبح ازل از جبین او
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
شد تیره‌تر زشام ابد روزگار او
محکوم حکم دیو شد آن خسروی که بود
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
روح الامین چو بنده فرمانگزار او
موسی اگر به طور غمش می‌زدی قدم
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
بیخود شدی ز آه دل شعله بار او
یک باره‌گر مسیح بدید آنچه او بدید
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
می‌شد دوباره چرخ چهارم چو دار او
آن سرو سبزپوش چو گل سرخ روی شد
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
آری ز بس که خون جگر شد نگار او
روی حسن چو سبز شد از زهر غم فزود
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
تا شد سرشک دیده و دل جویبار او
طوبی نثار آن قد و قامت که بعد مرگ
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
از چار سو خدنگ سه پر شد نثار او
پرورده کنار پیمبر بد از نخست
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
محروم شد در آخر کار از کنار او
آن سروری که صاحب بیت‌الحرام بود
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
بیت‌الحرام بهر چه بر وی حرام بود
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

نرگس منتظر
12-01-2011, 08:38
http://img.tebyan.net/big/1383/01/73491431031984920589192151181255118122338.jpg
در ماتم کریم اهل بیت(ع)
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
مهرت به کاینات برابر نمی شود
داغی زماتم تو فزونترنمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدّر نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
ظلمی که بر تو رفت زبیداد اهل ظلم
بر صفحه خیال مصوّر نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
تنها جنازه تو شد آماج تیرکین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
دارم امید بوسه قبر تو در بقیع
امّا چه می توان که میسرّ نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید
ویران چرا بنای ستمگر نمی شود
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
آن را چه دوستی است " موّید " که دیده اش
از خون دل ز داغ حسن، تر نمی شود
" سید رضا موید "


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/8_12.jpg

شكوه انتظار
12-01-2011, 11:56
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifقربان آن دل و جگر پاره پاره‌اتhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
http://img.tebyan.net/big/1386/12/206232496642913994152181879686223189143.jpg
شعری در رثای حضرت مجتبی
ای ماه چرخ پیر و مهین پور عقل پیر
کز عمر سیر بودی و در بند غم اسیر
قربان آن دل و جگر پاره پاره‌ات
از زهر جانگداز و زدشنام و زخم تیر
ای در سریر عشق، سلیمان روزگار
از غم تو گوشه گیر ولی اهرمن امیر
از پستی زمانه و بیداد دهر شد
دیوی فراز منبر و روح‌الامین بزیر
میر حجاز پای سریر امیر شام!
ای کاش سرنگون شدی آن میر و آن سریر
الحاد گشته مرکز توحید را مدار
شد کفر محض حلقه اسلام را مدیر
دستان(1) ز چیست بسته زبان، در سخن غراب
ای لعل درفشان تو دلجوی و دلپذیر
یا للعجب ز مردم دنیا پرست دون
یوسف فروخته به متاعی بسی حقیر
ای دستگیر غمزدگان روز عدل و داد
دست ستم ز چیست تو را کرده دستگیر
تا شد همای سدره‌نشین در کمند غم(2)
عنقای قاف(3) شد ز الم دردمند غم
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif


1- دستان: منظور شاعر هزار دستان، بلبل است.
2- همای سدره‌نشین- حضرت جبرائیل (علیه‌السلام).
3- عنقای قاف: منظور سیمرغ است که در اساطیر مسکن و ماوای او را کوه قاف می‌‌دانند که بنابر اعتقاد گذشتگان کوهی بوده است محیط بر جهان آن روز. عنقای مغرب هم نامیده شده است.
آیة‌الله غروی اصفهانی

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
12-01-2011, 13:04
http://www.persianblog.ir/Avatar/24360.png?rnd=40555.0448650926
شهر،امروز پر از شیون هر مرد و زن است



مگر ای غم زدگان روز عزای حسن است

قصه‌ی جعده‌ی ملعونه و آن زهر جفا

گفت و گویی است که در هر گذر و انجمن است

نوبت عشرت اسماء معاویه رسید

شاد از مرگ سلیمان زمان،اهرمن است

همه دل هاست پر از غم،مگر امروز حسین

از غم مرگ حسن همدم رنج و مِحَن است

بهر زهرای حزین از خبر مرگ حسن

باغ فردوس برین،گوشه‌ی بیت الحزن است

گفت با زینب غم دیده حسن،در دم مرگ

بنشین در بر من،تا که مرا جان به تن است

خواهرا زهر جفا،کار مرا کرده تمام

اول درد تو و آخر عمر حسن است

می روم یک دم دیگر من از این دار فنا

به سوی جنت فردوس که مأوای من است

بعد از این جان تو و قاسم نیکو سِیَرَم

ز آنکه داماد حسین،آن شهِ گل پیرهن است

زینبا!روز فراق است اگر صبر کنی

سخنی با تو مرا هست که آخر سخن است

خواهرا خیز زجا زود برو ظشت بیار

که مرا خون دل از جور فلک در دهن است

من ندانم که در آن حال،به زینب چه گذشت

دید چون لَخت جگر از حسنش در لگن است

گفت ای وای که شد خاک عزا بر سر من

که حسن از بر من،عازم شهر و وطن است

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
12-01-2011, 14:47
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/e/ec/Imam-Hasana.s

اسیر ناله و در سوز وآهم
که دست مرگ بسته بارراهم
به خود میپیچم از این زهر کینه
خدایا خانه ام شد قتلگاهم

نمانده طاقت وصبر وتوانم
نمانده قوتی دربازوانم
رسان آبی لب خشک پدررا
عزیز فاطمه آرام جانم

غریب وخسته وبی غمگسارم
زسوز زهر دشمن بیقرارم
حلالم کن که در این شهر غربت
تورا تنهای تنها میگذارم

نرگس منتظر
12-01-2011, 15:51
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd.gif

من جگر پاره ی زهرایم و پاره جگرم
همه را یارم و خود از همه مظلوم‌ترم
خانـه‌ام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل
سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم
عمر من بود محرّم، همه روز و همه شب
قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم
لب فرو بستم و دیدم که اهانت می‌کرد
قاتـل مـادر مظلومه مـن بـر پدرم
با وجودی که خزان کُشت بهارانم را
طشت شد باغ گل و لاله ز خون جگرم
من که طاووس بهشتم به چه جرم و گنهی
سوختـه از شـرر دوزخیان بال و پرم؟
قسمتم بود به مسجد که ز طفلی هر روز
قاتـل مـادر خـود را سـر منبـر نگـرم
تا در آن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود
تیره شد صورت خورشید به پیش نظرم
مضطرب بـودم و لرزیدم و حیـران بودم
که چسان مادر خود را به سوی خانه برم
در همان لحظه که شد مادر من نقش زمین
مـن نگـه کـردم و او گفت خدایـا پسرم
«میثم» از آه تو گر سوخت جهان، نیست عجب
از شـرار جگـر و سـوز دلـت بـا خبـرم
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_29.gif

عهد آسمانى
12-01-2011, 16:21
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_14.jpg



غریب ترين كريم


من آن شمعم كه غربت گرد من پروانه مى ‏باشد
ز غمهايى كه من ديدم فلك ديوانه مى‏ باشد.
بلايايى كه من ديدم كسى دركش نخواهد كرد
غريبى من مظلوم چون افسانه مى‏ باشد
ميان دوستان تنها ترم تا بين دشمنها
برون خانه بر من امنتر از خانه مى‏ باشد
به دست لشگرم شد خيمه‏ ام غارت خدا داند
خيانت پيشه كرده خادم بيگانه مى‏باشد
به يك دينار و درهم مى ‏فروشند اقتدارم را
خوشا بر تو حسين جان لشگرت مردانه مى ‏باشد
معزالمومنين بودم مرا نام دگر دادند
مرا لبريز از زخم زبان پيمانه مى‏ باشد
چهل سال است بعد مادرم پاره جگر هستم
كنون اين زهر بر من دارويى جانانه مى‏باشد
به شهرى كه ندارد مرقدى بانوى مظلومه
مزار من به ياد مادرم ويرانه مى‏ باشد
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__30_.gif

عهد آسمانى
12-01-2011, 16:22
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
زهر كارگر


ز تو اى زهر ممنونم، كه خود را كارگر كردى
تو بار من، ببستى و محياى سفر كردى
زمين را چاك دادى بس كه كارى بودى و مهلك
تو اين با زمين كردى چه كارى با جگر كردى
دگر چشمم نمى ‏افتد به روى قاتل مادر

مرا راحت ز عمرى خوردن خون جگر كردى
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/52287252592204703522.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

عهد آسمانى
12-01-2011, 16:24
http://smiles.al-wed.com/smiles/13/anyaflower19.gif

در مصائب امام حسن مجتبی (علیه السلام)


کنید ماتمیان گریه در عزای حسن
که شد بلند به ماتم زنو لوای حسن
اگر گذشت محرم رسیده ماه صفر
حسینیان بخروشید در عزای حسن
پی تسلی زهرا ، خوش آنکه می گرید
گهی برای حسین و ، گهی برای حسن
ببرد بار ملالی حَسَن ، که بردن آن
ز ما سوا نتواند کسی ، سوای حسن
غمی که داشت حسن در دل حزین ، شرحش
ز من مجو که حَسَن داند و خدای حسن
کند به دشمن خود بهر حفظ دین ، بیعت
مقام حلم تماشا کن و رضای حسن
ز چشم اهل نظر سر زد آن عصا کز ظلم
فرو برد همان کور دل به پای حسن
چه دیده بود از او خصم او ، که دائم بود
به قصد جانِ به اندوه مبتلای حسن
فغان که رنگ زمرد زَ سوده الماس
پدید شد به لب لعل جانفزای حسن
به حق او بنگر جور چرخ و طغیانش
که بعدِ قتل ، عدو کرد تیر بارانش
http://smiles.al-wed.com/smiles/13/anyaflower19.gif

عهد آسمانى
12-01-2011, 16:26
http://smiles.al-wed.com/smiles/13/anyaflower19.gif

لاله ای بود که با داغ جگر سوخته بود
آتشی در دل سودا زده افروخته بود
شرم دارم که بگویم تن مسموم ترا
خصم با تیر به تابوت بهم دوخته بود
راز دل را همه با همسر خود می گویند
حَسن از همسر خودکامه خود سوخته بود
جگرش پاره شد از نیشتر زخم زبان
در لگن خون دلی ریخت که اندوخته بود
ارث مادر خود بُرد غم و رنج و محن
صبر و تسلیم و رضا از پدر آموخته بود

حسین اخوان کاشانی (تائب)
http://smiles.al-wed.com/smiles/13/anyaflower19.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-02-2011, 17:46
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__34_.gif

بت غم عشق تو تا يار دل زار من است
بهتر از خلد برين گوشه بيت الحزن است
نه غم حُور و نه انديشه جنّت دارم
از زمانى كه مرا بر سر كويت وطن است
قصّه عشق من و حُسن تو اى مايه ناز
نقل هر مجلس و زينتْ دِه هر انجمن است
بعد از اين ياد، كس از ليلى و مجنون نكند
حُسْن اگر حُسْن تو و عشق اگر عشق من است
توئى آن يوسف ثانى كه ز يك جلوه حُسن
محو ديدار تو صد يوسف گل پيرهن است
از پى ديدن رخسار تو موساى كليم
سال ها بر سر كويت به عصا تكيه زن است
آدم و نوح و سليمان و مسيحا و خليل
همه را مِهر ولاى تو به گردن رسن است
خلق گويند به من ، دلبر و معشوق تو كيست
كه تو را در غم او اين همه رنج و مِحَن است
چه بگويم كه نم از يم نتوان گفت كه آن ماه جبين
سرو سيمين بدن و خسرو شيرين سخن است
ثمر باغ رسالت ، گهر بحر وجود
والى مُلك ولايت ، ولىّ مؤ تمن است
اوّلين سبط و دوّم حجّت و سيّم سالار
چارمين عصمت حقّ و يكى از پنج تن است
نام ناميّش حسن ، خلق گراميّش حسن
پاى تا فرق حسن ، بلكه حسن در حسن است
روى حسن موى حسن بوى حسن خوى حسن
يك جهان جوهر حُسن است كه در يك بدن است

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/7_26.jpg

شكوه انتظار
01-02-2011, 17:57
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
خورشيد حريم اهل بيت است حسن
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
مجموع شميم اهل بيت است حسن
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
امشب تو از و هر آنچه خواهى بطلب
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
زيرا که کريم اهل بيت است حسن
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
در جود و کرم، دست خدا هست‏حسن
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
دست همه را وقت عطا بست‏حسن
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
نوميد نگردد کسى از درگه او
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
زيرا که او کريم اهل بيت است حسن
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_29.gif

شكوه انتظار
02-02-2011, 00:40
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif


سفره ی دستش کریم بود

http://img.tebyan.net/big/1388/11/116248872164517915411417013384171157193134254.jpg
یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
آن سیدی که سفره ی دستش کریم بود
خورشید بود و ماه از او نور میگرفت
تا بود ، آسمان و زمین را رحیم بود
سر می کشید خانه به خانه محله را
این کارهای هر سحر این نسیم بود


آتش زبانه می کشد از دشت سبز او
چون گلفروش کوچه ی طور کلیم بود
این چند روزه سایه ی یثرب بلند شد
چون حال آفتاب مدینه وخیم بود
http://img.tebyan.net/big%5c1384%5c01%5c10134213244230661191823158120111 744089203.jpg
حقش نبود تیر به تابوت او زدن
این کعبه در عبادت مردم سهیم بود
بی سابقه است حادثه اما جدید نیست
این خانواده غربتشان از قدیم بود
آقا ببخش قصد جسارت نداشتم
پای درازم از برکات گلیم بود
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_29.gif

شكوه انتظار
02-02-2011, 09:47
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
مثل ستاره‏اى سرگردان،
گرد مزارت مى‏گردم.
زمین امشب از انبوه تیرها، خون‏آلود است.
تو کدامین عهد را روز ازل بسته‏اى که حتى مزارت،
حتى کفنت، آماج ستم ستمگران است؟
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

نرگس منتظر
02-02-2011, 12:25
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__34_.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif)

ای مثل پدر بر تو شده، ظلم فراوان
مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان
ای ماهی دریا، به عزایت شده گریان

مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان

ای حضرت زهرا و علی را، ثمر دل
بی جرم و گنه، یار تو را آمده قاتل
آخر جگرت، پاره شد از زهر هلاهل

مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان

هر شب، به سر تربت بی‌شمع و چراغت
مرغ دل بشکسته‌ام آید، به سراغت
ممنوع بوَد، تا که کنم گریه ز داغت

مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان
در کودکی، از خصم چه آمد به سر تو؟
شد نقش زمین، مادر نیکو سیَر تو
یک عمر شد از جور فلک، خون جگر تو

مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان

پیش نگهت، دست علی را همه بستند
دستی، که نبی بوسه بر آن داد، شکستند
با تو همگان رشتۀ پیوند گسستند

مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان

یاران همگی از تو بریدند، حسن جان
حرمت ز تو پیوسته دریدند حسن جان
سجاده ز پای تو کشیدند حسن جان

مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif)

شكوه انتظار
02-02-2011, 18:38
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

تیشه های اشک

http://img.tebyan.net/big%5c1384%5c01%5c79372239158102141061792361797025 14185245.jpg
سکوت، زهر شد و در گلوی مجنون ریخت
دل شکسته لیلا از این مصیبت سوخت
به یاد خاطره های کریم آل عبا
تمام خاطره هایم در اوج غربت سوخت
سکوت گفتم و یادم سکوت او آمد
و زهر گفتم و یادم زهر خوردن او
و تیر آه به قلبم نشست و کردم یاد
ز تیرهای کفن دوز بسته برتن او
وراثتی است بلا شک غریب ماندن ما
چرا که غربت شیعه ز غربت زهراست

و بر غریب مدینه سزاست گرییدن
که پای ثابت این روضه حضرت زهراست
همان کسی که غریبانه باز مسموم است
به دست همسر خود در میان خانه خویش
پرستویی است مهاجر ولی شکسته پر است
و زخم خورده فتاده کنار لانه خویش
کسی که سبزترین جامه را به تن دارد
نگفت علت سبزی پیکرش از چیست
http://img.tebyan.net/big%5c1384%5c01%5c23719424510912443021524610215114 1232141591.jpg
و طشت داد شهادت غریب مطلق اوست
چرا که پاره جگر تر از او درعالم نیست
همان کسی که شنید به وقت کودکی اش
صدای یا ابتاه و شکستن در را
میان کوچه باریک بی شک این کودک
همان کسی است که برده به خانه مادر را
رسید دشمن بی شرم و سد راه نمود
و ابرهای سیه روی ماه پاره نشست

و با دو دست بزرگ و ضُمُخت و سنگینش
چنان به صورت او زد که گوشواره شکست
شکست آینه اش در هجوم سنگ ستم
خمید قامتش اما عبای مادر شد
و خورد خون دل و با کسی نگفت چه دید
آه جان به لب شد و آخر فدای مادر شد
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

شكوه انتظار
03-02-2011, 02:12
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_29.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

گشته ام بیمار غربت ، درد درمانم شده
همدمم در کنج عزلت ، آه سوزانم شده
مجتبایم ، آنکه از بی یاری و بی همدمی
آه ، تنها محرم اسرار پنهانم شده
می کنم در خانه خود هم به غربت زندگی
من ندانم با چه جرمی خانه ، زندانم شده ؟
مرد را در خانه ، همسر محرم راز است و من
محرم رازم دریغا قاتل جانم شده !
می خورم هر روز از زخم زبان خون جگر
هر شب از بی یاوری ، شام غریبانم شده
رهبر تنهای تاریخم ، که بیش از هر گناه
بیگناهی باعث رنج فراوانم شده
از همه نزدیکتر بر من که شده همسر، بزهر
میزبان روزه لبهای عطشانم شده
وارث صبر پدر گشتم که در طفلی به ظلم
مادرم نقش زمین در پیش چشمانم شده
با زبان حال می گویم ، که در دیوان عدل
مدرک مظلومی من ، قبر ویرانم شده
ظلم بی تکرار در تاریخ مظلومان دهر
قصّه بعد از شهادت ، تیر بارانم شده
کفت جدّم کور در محشر نخواهد آمدن
در جهان با معرفت ، چشمی که گریانم شده
دارد امید شفاعت در جزا بر مادرم
آنکه با اخلاص در دنیا ثنا خوانم شده
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_29.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-01-2012, 18:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76396501876411126831.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76396501876411126831.gif)


اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن ست
كز ثَرى تا به ثريّا همه بيت الحزن ست

پيرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك
گز غمش چاك ملك را به فلك پيرهن ست

قسمت آل عبا اى فلك از گردش تو
گوئيا درد و غم و رنج و بلا و محن ست

بشكنى گوهر دندان نبى گاه به سنگ
گاه بر بازوى حيدر ز جفايت رسن ست

گه دَرِ كينه به پهلوى بتول عَذرا
مى زنى، كينه بلى عادت چرخ كهن ست

گه بود خنجر خونخوار تو بر خلق حسين
گه ز تو سوده الماس به كام حسن ست

خاطرم از اَلَمِ اين يك، دارالالم ست
سينه ام از حَزَنِ آن يك، بيت الحزن ست

عرش از بوى يكى پر بود از ناقه چين
خاك از خون يكى پر ز عقيق يمن ست

هر كه گويد چو «طرب» مرثيه آل عبا
به يقين جنّت فردوس مر او را وطن ست


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86601353776386201875.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86601353776386201875.gif)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2012, 20:06
ریحانه رسول خدا


شعری برای حضرت مجتبی




آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است
افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است
آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
یاقوت خون زلعل لب او روان یکی است
آن لعل درفشان که زمرد نگار شد
داد از وفا به سوده الماس، جان، یکی است
آن نخل طور کز اثر زهر جانگداز
از فرق تا قدم شده آتش فشان یکی است
آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم
نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است
آن خضر رهنما که شد از آب آتشین
فرمانروای مملکت جاودان یکی است
آن نقطه بسیط محیط رضا که بود
حکمش مدار دائره کن فکان یکی است
آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد
هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است
چشم فلک ندیده بجز مجتبی کسی
شایان این معامله، آری همان یکی است
طوبی مثال گلشن آل‌عبا بود
ریحانه رسول خدا مجتبی بود


آیة‌الله غروی اصفهانی

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2012, 20:07
سرو سبزپوش




شعری در رثای حضرت مجتبی




http://img.tebyan.net/big/1386/12/261011851933220211223115018893629894144134.jpg



شاهی که بود گوشه ‌نشینی شعار او
محنت قرین او شد و غم بود یار او
آن کو دمید صبح ازل از جبین او
شد تیره‌تر زشام ابد روزگار او
محکوم حکم دیو شد آن خسروی که بود
روح الامین چو بنده فرمانگزار او
موسی اگر به طور غمش می‌زدی قدم
بیخود شدی ز آه دل شعله بار او
یک باره‌گر مسیح بدید آنچه او بدید
می‌شد دوباره چرخ چهارم چو دار او
آن سرو سبزپوش چو گل سرخ روی شد
آری ز بس که خون جگر شد نگار او
روی حسن چو سبز شد از زهر غم فزود
تا شد سرشک دیده و دل جویبار او
طوبی نثار آن قد و قامت که بعد مرگ
از چار سو خدنگ سه پر شد نثار او
پرورده کنار پیمبر بد از نخست
محروم شد در آخر کار از کنار او
آن سروری که صاحب بیت‌الحرام بود
بیت‌الحرام بهر چه بر وی حرام بود


آیة‌الله غروی اصفهانی

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2012, 20:07
اسیر محنت




در سوگ امام حسن مجتبی




http://img.tebyan.net/big/1386/12/2401031671432195109251152181756914928137181.jpg




شاهی که حکم بر فلک و بر ستاره داشت
آزرده شد چنان که ز مردم کناره داشت
عمری اسیر محنت و از عمر خویش سیر
جز صبر چون دچار بلا شد چه چاره داشت؟
حق خلافتش چو به ناحق گرفته شد
از سوز دل به رونق باطل نظاره داشت
گر می‌شنید کوه گران آنچه او شنید
از هم شکافت،‌گر چه دل از سنگ خاره داشت
آن دم که از سمند خلافت پیاده شد
شوریده بر سرادق او هر سواره داشت
چون در رسید خنجر برّان به ران او(1)
یک باره رفت اگر که نه عمر دوباره داشت
روی زمین مگر همه سینای طور بود
از بس که آه سینه شکافش شراره داشت
آن کس که بود رابطه حادث و قدیم
از زهر جانگزا جگری پاره پاره داشت
تنها نشد ز سوده الماس خون جگر
تا عمر داشت خون جگر را هماره داشت
خونابه غم از جگر اندر پیاله ریخت
یا غنچه گل از دهن شاخ لاله ریخت


1- هنگامی که امام حسن (علیه‌السلام) به همراه شیعیان و یاران خود قصد رفتن به مداین داشت و می‌خواست از تاریکی‌های ساباط مداین عبور کند مردی نابکار از قبیله بنی‌اسد که او را جراح بن سنان می‌گفتند ناگهان بیامد ولگام مرکب آن حضرت را گرفت و گفت: ای حسن! کافر شدی چنان که پدرت کافر شد و سپس مغولی که ظاهرا عصابی است که در میان آن تیغی برنده کار گذاشته‌اند به دست گرفت و برران مبارک آن سبط اکبر و امام معصوم (علیه‌السلام) زد که تا استخوان بشکافت. (ر. ک: باب چهارم منتهی الامال محدث قمی، صفحه14)
آیة‌الله غروی اصفهانی

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2012, 20:09
دوای صبر




شعری در رثای حضرت مجتبی





http://img.tebyan.net/big/1386/12/161552122662502441231111961832096210154189.jpg



هرگز کسی دچار محن چون حسن نشد
ور شد دچار آن همه رنج و محن نشد
خاتم اگر ز دست سلیمان به باد رفت
اندر شکنجه ستم اهرمن نشد
نوح نجی‌گر از خطر موج رنجه شد
غرقاب لُجّه غم بنیاد کن نشد
یوسف اگر چه از پدر پیر دور ماند
لیکن غریب و بی همه کس در وطن نشد
شمع ار چه سوخت از سرشب تا سحر ولی
خونابه دل و جگرش در لگن نشد
پروین نثار ماهرخی کانچه شد بر او
پروانه را ز شمع دل انجمن نشد
حقا که هیچ طایری از آشیان قدس
چون او اسیر پنجه زاغ و زغن نشد
جز غم نصیب آن دل و الا گهر نبود
جز زهر بهر آن لب شکر شکن نشد
دشنام دشمن آنچه که با آن جگر نمود
از زهر بی مضایقه با آن بدن نشد
از دوست آن چه دید ز دشمن روا نبود
جز صبر، دردهای دلش را دوا نبود


آیة‌الله غروی اصفهانی

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2012, 20:09
قربان آن دل و جگر پاره پاره‌ات





http://img.tebyan.net/big/1386/12/206232496642913994152181879686223189143.jpg



شعری در رثای حضرت مجتبی

ای ماه چرخ پیر و مهین پور عقل پیر
کز عمر سیر بودی و در بند غم اسیر
قربان آن دل و جگر پاره پاره‌ات
از زهر جانگداز و زدشنام و زخم تیر
ای در سریر عشق، سلیمان روزگار
از غم تو گوشه گیر ولی اهرمن امیر
از پستی زمانه و بیداد دهر شد
دیوی فراز منبر و روح‌الامین بزیر
میر حجاز پای سریر امیر شام!
ای کاش سرنگون شدی آن میر و آن سریر
الحاد گشته مرکز توحید را مدار
شد کفر محض حلقه اسلام را مدیر
دستان(1) ز چیست بسته زبان، در سخن غراب
ای لعل درفشان تو دلجوی و دلپذیر
یا للعجب ز مردم دنیا پرست دون
یوسف فروخته به متاعی بسی حقیر
ای دستگیر غمزدگان روز عدل و داد
دست ستم ز چیست تو را کرده دستگیر
تا شد همای سدره‌نشین در کمند غم(2)
عنقای قاف(3) شد ز الم دردمند غم



1- دستان: منظور شاعر هزار دستان، بلبل است.
2- همای سدره‌نشین- حضرت جبرائیل (علیه‌السلام).
3- عنقای قاف: منظور سیمرغ است که در اساطیر مسکن و ماوای او را کوه قاف می‌‌دانند که بنابر اعتقاد گذشتگان کوهی بوده است محیط بر جهان آن روز. عنقای مغرب هم نامیده شده است.

آیة‌الله غروی اصفهانی

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2012, 20:10
چراغ دل افروز مجتبی





شعری در رثای حضرت مجتبی






http://img.tebyan.net/big/1386/12/22021220341119222551541351366913822818224249.jpg



هرگز دلی ز غم چو دل مجتبی نسوخت
ور سوخت ز اجنبی دگر از آشنا نسوخت
هر گلشنی که سوخت ز باد سموم سوخت
از باد نوبهار و نسیم صبا نسوخت
چندان دلش ز سرزنش دوستان گداخت
کز دشمنان ز هر بد و هر ناسزا نسوخت
از هر خسی چو آن گل گلزار معرفت
شاخ گلی ز گلشن آل‌عبا نسوخت
جز آن یگانه گوهر توحید را کسی
ز الماس سوده لعل لب دلربا نسوخت
هرگز برادری به عزای برادری
در روزگار، چون شه گلگون قبا نسوخت
باور مکن دلی که چو قاسم به ناله شد
زان ناله پر از شرر وا ابا نسوخت
آن دم که سوخت حاصل دوران ز سوز زهر
در حیرتم که خرمن گردون چرا نسوخت
تا شد روان عالم امکان ز تن روان
جنبده‌ای نماند کزین ماجرا نسوخت
خاموش شد چراغ دل افروز مجتبی
افروخت شعله غم جانسوز مجتبی


آیة‌الله غروی اصفهانی

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-01-2012, 01:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28359292742257568535.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28359292742257568535.gif)

آنشب مدینه شاهد سحر بود
ماه صفر آماده از بهر سفر بود

آنشب شقایق خون به جام لاله مى ریخت
از ابشار دیده خود ژاله مى ریخت

آنشب سپیده جامه بر تن چاك میكرد
از روى لاله گرد غربت پاك میكرد

آنشب زمان از پرده دل داد میزد
مرغ حق از بیداد شب فریاد میزد

آنشب دل از داغ غم جانانه مى سوخت
برگرد شمعى بیمه جان پروانه مى سوخت

ام المصائب از مصیب دیده تر بود
در پیش او طشتى پر از لخت جگر بود

آنشب برادر نیشها را نوش میكرد
از حق سخن مى گفت و خواهر گوش میكرد

آنشب حسن بهر حسینش راز مى گفت
شرح بلا و كربلا را باز مى گفت

آنشب حسن را سینه بودى پر شراره
چشم حسینش بود و قلب پاره پاره

آنشب سرشك از دیده عباس مى ریخت
خون حسن از سوده الماس مى ریخت

آنشب دل قاسم خدا را یاد میكرد
فریاد از بى رحمى صیاد مى كرد

آنشب حدیث درد را با اه مى گفت
از روز عاشورا به عبد الله مى گفت


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64343140631250742547.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64343140631250742547.jpg)

نرگس منتظر
21-01-2012, 08:42
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__27_.gif

«مثل باران»
می‏خواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی
بعد از علی میراث‏دار مصطفی باشی
مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز
آمیزه‏ای از رحمت و جود و سخا باشی
زهری که بر کام تو جاری گشت، باعث شد
با نغمه سبز شهادت آشنا باشی
خون می‏چکید از پاره‏های پیکرت آقا!
اما نبودی شاهد کرب و بلا باشی...
آنها نفهمیدند، می‏دانی؟ خدا می‏خواست
پرورده دامان زهرا مجتبی باشی
سعیده خلیل ‏نژاد

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_14.jpg

نرگس منتظر
21-01-2012, 19:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10684818745409843461.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10684818745409843461.gif)[/URL]

چراغ معرفت

دست حق در دامن خود گوهری پرورده است
تا نماند از گهر، آغوش نُه دریا تهى
تا پس از حیدر، عَلَم سازد قد مردانگى
تا پس از او وارهاند خلق را از گمرهى
تا فرا راه بشر گیرد چراغ معرفت
ای گنه‌آلوده! اقیانوس رحمت چون حسن(ع)
بیشه آزادگى، شیر نری پرورده است
باز اقیانوس هستى، گوهری پرورده است
مادر ایام، مرد دیگری پرورده است
رهبر آزادمردان، رهبری پرورده است
آفتابى، اختر روشنگری پرورده است
در کنار خود، یم پهناوری پرورده است

محمد علی مجاهدی


[URL="https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42996859655792888745.jpg"]https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42996859655792888745.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10684818745409843461.gif)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
22-01-2012, 16:42
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

وقتی که خورشید ناگاه بگرفت
هم شب برآمد هم ماه بگرفت


سوگ نبوت آمد و داغ امامت
آتش گرفت از زهر کین روح کرامتمدینه مات از داغ حسن بود
طشتی پر از خون باغ حسن بود


از پاره های دل، غم او را بخوانید
وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید

او کز علی هم مظلوم تر بود
محصول صبرش خون جگر بود

غم های او از سینه های خسته پرسید
از تیرهای بر کفن بنشسته پرسید

آب ار ننوشید از جام شمشیر
عمرش سر آمد با زهر و با تیر

تابوت او از تیر دشمن پر درآورد
یارب چه ها این غم به روز خواهر آورد

آن کس که لطفش ما را طبیب است
قبرش غریب و نامش غریب است

یارب سلام ما نثار قبر پاکش
کی می شود تا شیعه سر ساید به خاکش؟




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

نرگس منتظر
22-01-2012, 21:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84464870095049264996.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84464870095049264996.gif)

ضریح گمشده

به ضریح گمشده سر نهم، شب خویش وقف دعا کنم

نه ملازمی و نه همدمی، مگر آنکه در شب بی کسی

چو شهید کوفه به چاه غم، پر و بال گریه رها کنم

به خدا که شمع شکسته ای، به بقیع جان من آورید

که به آستانه مجتبی، همه زخم کهنه دوا کنم

غم مجتبی کشدم به خون، که غریب خانه خویش بود

و من این ترانه غرق خون، به کدام واژه ادا کنم

من و حضرت، تو شکسته دل، که اگر عدو زندت به تیر

به فدای پیکر پاک تو، دل خود سپر به بلا کنم

اگر از غم تو نفس زنم، همه اشک و آتش و خون شوم

بکشم به خون همه را چنان، که مدینه کرب وبلا کنم

تو به خلق و خلت احمدی، تو صبور آل محمدی

غم کربلای دگر شود، چو زبان به زخم تو واکنم

تو جگر دریده و من غمین، من و داغ لحظه آخرین

به چه روی زینب خسته را، به عیادت تو صدا کنم؟

غلام رضا کافی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07834018876576053668.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07834018876576053668.gif)

شهیده
23-01-2012, 13:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59969225158424207893.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59969225158424207893.gif)

ألا ای آب...

الا ای آب، مهر مادر من
چرا افروختی پا تا سر من

اگر رفع عطش از من نکردی

چرا آتش زدی بر پیکر من

الا ای آب، آب زهرآلود
که بگرفت از تو پایان دفتر من

منم آن باغبان و خون دل ها
بود باغ گل نیلوفر من
من و طشتی پر از خون جگر کاش
نبیند حال من را خواهر من
زبان شکوه نگشایم که این امر
بود تقدیر من از داور من
اگر بستی کتاب عمر من باز
زدی چتر شهادت بر سر من
تو را ای آب با آتش در آمیخت
شرار کینه های همسر من
الا ای آب از دستی چکیدی
که سیلی زد به روی مادر من
اگر گریم از این گریم که سوزد
ز داغم قاسم آن یاس تَر من
حسینم ای کمال آرزویم
حسینم ای تمام باور من
برادر ای که در گفت و شنود است
نگاهت با نگاه آخر من
به دستت می سپارم قاسمم را
که باشد منظر او منظر من
برای کربلایت کن حفاظت
به جان اکبرت از اکبر من
"مؤید" را مقدر کن که باشد
گهی در پیش تو گه در بر من


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59969225158424207893.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59969225158424207893.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-12-2012, 17:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05298449690296413486.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05298449690296413486.gif)


ره ز جفا چو بر جگر مجتبی رسید
افغانِ جن و انس به عرش عُلی رسید

پر اضطراب و واهمه شد عالم وجود
هنگامه قیامت و ، یوم الجزا رسید

در هم شکست قائمه عرش کبریا
گوئی که روز نیستی ماسوی رسید

چشم فلک ز گریه به غراب خون نشست
اشک مَلک به طارم هفتم سما رسید

الماس جُعده کارگر افتاد ای درغ
آتش به جان حضرت خیر النّسا رسید

نعش امام شد هدف چوبه های تیر
یا فاطمه ! به نور دو چشمت چها رسید

بر حجت خدا ، چه ستمها ، چه ظلمها
زآن نا کِسان دور ز شرم و حیا رسید

در شهر خویش و خانه خود هم غریب بود
از بسکه ظلم و جور بر او ز آشنا رسید

مظلوم چون تو کیست ؟ که از ظلم همسرش
مسموم گشت و جان به لبش از جفا رسید

یا مصطفی ! ز روی تو هم کس نکرد شرم
نا مردمی ببین ز کجا تا کجا رسید

روز جزا جواب خدا را چه می دهند
آنان که ظلمشان به عزیز خدا رسید

سوز غمش به جان براتی شرر فگند
آتش به استخوانش ازین ماجرا رسید
محمد رضا براتی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-12-2012, 19:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79492289616153300941.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79492289616153300941.gif)



قربان آن دل و جگر پاره پاره‌ات
http://img.tebyan.net/big/1386/12/206232496642913994152181879686223189143.jpg

شعری در رثای حضرت مجتبی
ای ماه چرخ پیر و مهین پور عقل پیر کز عمر سیر بودی و در بند غم اسیر
قربان آن دل و جگر پاره پاره‌ات از زهر جانگداز و زدشنام و زخم تیر
ای در سریر عشق، سلیمان روزگار از غم تو گوشه گیر ولی اهرمن امیر
از پستی زمانه و بیداد دهر شد دیوی فراز منبر و روح‌الامین بزیر
میر حجاز پای سریر امیر شام! ای کاش سرنگون شدی آن میر و آن سریر
الحاد گشته مرکز توحید را مدار شد کفر محض حلقه اسلام را مدیر
دستان(1) ز چیست بسته زبان، در سخن غراب ای لعل درفشان تو دلجوی و دلپذیر
یا للعجب ز مردم دنیا پرست دون یوسف فروخته به متاعی بسی حقیر
ای دستگیر غمزدگان روز عدل و داد دست ستم ز چیست تو را کرده دستگیر
تا شد همای سدره‌نشین در کمند غم(2) عنقای قاف(3) شد ز الم دردمند غم
1- دستان: منظور شاعر هزار دستان، بلبل است.
2- همای سدره‌نشین- حضرت جبرائیل (علیه‌السلام).
3- عنقای قاف: منظور سیمرغ است که در اساطیر مسکن و ماوای او را کوه قاف می‌‌دانند که بنابر اعتقاد گذشتگان کوهی بوده است محیط بر جهان آن روز. عنقای مغرب هم نامیده شده است.

آیة‌الله غروی اصفهانی



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg)

یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
20-12-2012, 20:41
http://oshagholhosein.ir/up/images/12311_895-1326957455.jpg


وارث اندوه فاطمه علیه السلام


امشب دوباره چه شده است که سایه خسته شانه‏ هایت که بی‏ صدا می‏ لرزد، بر قبور قبرستان بقیع افتاده است! چه گریه غریبانه‏ ای!

پس از آن شب اندوهناک، که مادرت را به آغوش خاک‏ های من سپردند، همه غربت عالم در بقیع جمع شد و من کم کم عادت کردم به گریه‏ های بی‏صدای بچه‏ های فاطمه علیه السلام که جز در دل شب نمی‏ توانستند در وقت دیگر به زیارت قبر بی‏نام و نشان مادر بیایند.

هنوز جای پای بی‏ تابی‏های کودکانه حسین علیه‏ السلام و چادر بلند خواهر کوچکت، که بر خاک‏ها کشیده می‏شد، بر صفحه دل من باقی مانده است!

از اندوه قَلَندر همیشه بیدار شب‏های دلتنگ شهر هم که دیگر نمی‏ توان سخنی گفت، که با بقیع الفتی دیرینه داشت!

اما آمدن تو به بقیع، خود مرثیه‏ای دیگر بود که سوگوارِ خویش را می‏طلبید!

هر کس دیگری هم نمی‏دانست، من خوب می‏دانستم که طولی نخواهد کشید، تو، بغض کودکانه‏ات را پشت دیوارهای بقیع جا می‏ گذاری و با جگر شرحه شرحه، میهمان دایمی من خواهی شد! ولی امشب، تو با همه شب‏های تلخ عمرت فرق داری! گویی این چشم‏ها، جز اشک، حرف دیگری نیز برای گفتن دارند؛ حرفی از جنس خون جگر و طشت و لب‏های کبود! چه قدر زود پیر و شکسته شدی حسن‏ جان!

غم نخل‏های خونین فدک، موهایت را به سپیدی کشاند، یا داغ چادر خاکی مادر، در کوچه‏ های بی‏ کسی؟ امشب که آمدی، سایه‏ات خمیده‏ تر از خودت بود!

مثل کودکی‏ ات، کنار قبر ناپیدای فاطمه علیهالسلام نشستی و زانوانت را در بغل گرفتی و آن قدر بی‏صدا زیارت‏نامه عشق خواندی و گریستی، که حتی سکوت دل من هم شکست!

سرت را بالا آوردی و از پشت مژگان بارانی‏ ات، نگاهی به حرم جدّت که از دور نمایان بود، کردی و بعد، بقیع را از نظر گذراندی و تابوت غریبانه خویش را به چشم دیدی که از حرم رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم به سمت بقیع، با تیرهای جفا، مشایعت می‏شد.

آن نقطه که نگاهت را بر خود ثابت نگه داشته، همان مزاری است که حسین علیه ‏السلام ، با دستان خویش، برایت خواهد کند و همان جایی است که عباس علیه‏ السلام ، تیرهای خونین را از تابوتت بیرون خواهد کشید!
فقط خدا می‏داند که بر حسین علیه ‏السلام چه خواهد گذشت، وقتی با دیدن کفن خونینت، زخم کهنه دلش سر باز می‏کند و داغ سینه مجروح مادرت تازه می‏شود.

عباس علیه‏ السلام هم اگر زیر بازوی حسین علیه‏ السلام را بگیرد، باز هم کمرش در مصیبت تو خواهد شکست و قامتش خواهد خمید! مرثیه‏ خوانی او را از هم اینک می‏ شنوی که با تو زمزمه می‏کند:

«أأَدْهُنُ رَأسی اَطَیِّبُ مَحاسِنی و رأسک مَعْفُورٌ و أنت سَلیب / فَلَیْسَ حَریبا مَن اُصیبَ بمالِهِ و لکنَّ مَن دارءَ اَخاهُ حَریب».

«آیا موی سرم را روغن زنم و محاسنم را با عطر، خوشبو کنم، در حالی که سرت را روی خاک می‏ نگرم و تو را هم‏چون درخت شاخ و برگ ریخته می‏ بینم/ غارت‏زده، آن کسی نیست که مالش را ربوده باشند، غارت ‏زده کسی است که برادرش را در خاک بپوشاند.» و بی ‏آن‏که بخواهی، صحنه‏ ای از کربلا، پیش چشمت می‏آید که پس از ده سال عزای دل، محاسن حسین علیه‏ السلام ، به بوی خون گلوی علی اصغر علیه‏ السلام ،

معطر و خضاب می‏شود و ناخودآگاه دوباره زیر لب با خود نجوا می‏کنی «لا یوم کَیَومک یا اباعبداللّه‏» حسن جان! برخیز که تأخیر نابهنگام امشب تو، دریای دل زینب علیهالسلام را به توفان بی‏ قراری می‏ کشاند. او نیز می‏داند که شب‏های بقیع، پس از آمدن تو، بیش از پیش، غریب خواهد شد، اما همین یک امشب را در خلوت دل او باش تا برای آخرین بار، تو روضه گوشواره شکسته مادر را بخوانی و او با تو هم گریه شود!

اما غریبم! بقیع را ببخش که نه چراغی دارد تا بر مزار خاموشت بی فروزد و نه می ‏تواند سوگواران داغت را در خود پذیرا شود، تا زایر بی‏ کسی‏ هایت شوند؛ که اگر بقیع را شمع و زایری می‏ بخشیدند، قبر بی‏ نام و نشان مادرت، سزاوارتر بود برای زیارت و روشنایی!

اما گویا بر پیشانی تقدیر بقیع، خطوط غربت، نقش بسته و داغ مظلومیت!
بقیع، از هم اینک، چشم انتظار وارث اندوه فاطمه علیه السلام است!





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08745773398551304702.jpg)

حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*
20-12-2012, 23:25
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif

مهرت به كاينات برابر نمى شود
داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود

از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود
سنگ است هر دلى كه مكدّر نمى شود

ظلمى كه بر تو رفت ز بيداد اهل ظلم
در صفحه خيال مصوّر نمى شود

تنها جنازه تو شد آماج تير كين
يك ره شد اين جنايت و ديگر نمى شود

بى بهره از فروغ و لاى تو يا حسن
مشمول اين حديث پيمبر نمى شود

فرمود ديده اى كه كند گريه بر حسن
آن ديده كور وارد محشر نمى شود

دارم اميد بوسه قبر تو در بقيع
امّا چه مى توان كه ميسّر نمى شود

با اين ستم كه بر تو و بر مدفنت رسيد
ويران چرا بناى ستمگر نمى شود

آن را چه دوستى است «مؤيّد» كه ديده اش
از خون دل ز داغ حسن تر نمى شود

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif

(سيّد رضا مؤيّد)

حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*
20-12-2012, 23:26
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif

آه از مـصیـبـت حـَـسـن و حـال مـضـطـرش
اَحـشــای پــاره پــاره و، قــلــب مــکــدرش

آن دردها کـه در دل غـمگین نهفتـه داشـت
و آن زهــرهـا کـه در جـگــر افـروخـت آذرش

آن طـعـنـه‌ها کـه خورد ز دشمـن به زندگی
و آن تـیـرهـا کــه زد پـس مـردن بـه پـیکرش

یـک لـحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
بــعــد شـهـــادت پـــــدر و فـــوت مــــادرش

الله اکـبـر از لــب آبـــی کــه نـیــمــه شـب
نـوشــیــد و سـر زد از جــگــر الله اکــبــرش

ز الـمـاس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیـم
یـاقـوت کرد جـَزع و چـو بــیـجـاده، گـوهـرش

آهـی کـشید و طشت طلب کرد و خون دل
در طـشت ریــخـت نـزد ستـمدیده خواهرش

زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
گـویـی بـه خـاطـر آمـد از آن طـشت دیگـرش

چـنـدان کـشیده آه کــه آتـش گـرفـت چـرخ
چندان گریست خون که گذشت آب از سرش

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif

"ادیب الممالک فراهانی"امیری

حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*
20-12-2012, 23:27
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
تو کریم بن کریمی یا حسن

داری از زهرا نشان یا مجتبی
مهربانی دل رحیمی یا حسن

صاحب رزقی و جودت بی کران
ریزه خوار سفره ات هر انس و جان

آن قدر بخشنده ای محبوب من
بر سر خوان تو حاتم میهمان

از می کوثر چو آبم می دهی
بر خم زلفت چو تابم می دهی

آن قدر خوبی که هر چه بد کنم
با کریمی تو جوابم می دهی

تا خدا پرداخت جسم و جان وتن
پر نمودم از غم و رنج و محن

روی قلبم از ازل حک کرد او
هست این مخلوق مجنون الحسن

بی کس شهر پیمبر یا حسن
غربت تو همچو حیدر یا حسن

من چه گویم شرح دردت ای غریب
ای عصای دست مادر یا حسن

گریه کردن کار هر روز و شبت
آمده از گریه ها جان بر لبت

من نمی گویم که در کوچه چه شد
آن قدر گویم کمان شد زینبت

در میان کوچه دشمن راه بست
حرمت صدیقه زهرا شکست

آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد
بی تأمل مادرت از پا نشست

خیره مانده چشم هایت سوی در
داغ آن کوچه هنوزت بر جگر

تا زمانی که به دنیا زیستی
دیگر از آن کوچه ننمودی گذر

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*
20-12-2012, 23:30
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

سلام، غریب تر از هر غریب!


سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!

سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!

سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!

سلام، امام غریب من!




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*
20-12-2012, 23:42
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
تو کریم بن کریمی یا حسن

داری از زهرا نشان یا مجتبی
مهربانی دل رحیمی یا حسن

صاحب رزقی و جودت بی کران
ریزه خوار سفره ات هر انس و جان

آن قدر بخشنده ای محبوب من
بر سر خوان تو حاتم میهمان

از می کوثر چو آبم می دهی
بر خم زلفت چو تابم می دهی

آن قدر خوبی که هر چه بد کنم
با کریمی تو جوابم می دهی

تا خدا پرداخت جسم و جان وتن
پر نمودم از غم و رنج و محن

روی قلبم از ازل حک کرد او
هست این مخلوق مجنون الحسن

بی کس شهر پیمبر یا حسن
غربت تو همچو حیدر یا حسن

من چه گویم شرح دردت ای غریب
ای عصای دست مادر یا حسن

گریه کردن کار هر روز و شبت
آمده از گریه ها جان بر لبت

من نمی گویم که در کوچه چه شد
آن قدر گویم کمان شد زینبت

در میان کوچه دشمن راه بست
حرمت صدیقه زهرا شکست

آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد
بی تأمل مادرت از پا نشست

خیره مانده چشم هایت سوی در
داغ آن کوچه هنوزت بر جگر

تا زمانی که به دنیا زیستی
دیگر از آن کوچه ننمودی گذر

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-12-2012, 14:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19794045329150400218.gif



بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست

بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست

وقتی سکوتش این همه محشر به پا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست

در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست

کرب وبلا با آن همه داغ مصیبت
همپایه ی درد و بلای مجتبی نیست

طوری تمام هستی اش وقف حسین شد
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست

او جای خود دارد در این دنیا مجال ِ
رزم آوری بچه های مجتبی نیست

یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم
ما خاک پای خاک پای مجتبائیم

آیا شده بال و پرت افتاده باشد
در گوشه ای از بسترت افتاده باشد

آیا شده مرد جمل باشی و اما
مانند برگی پیکرت افتاده باشد

آیا شده در لحظه های آخرینت
چشمت به چشم خواهرت افتاده باشد

من شک ندارم که عروس فاطمه نیست
وقتی به جانت همسرت افتاده باشد

آیا شده سجاده ات هنگام غارت
دست سپاه و لشگرت افتاده باشد

مظلوم و تنها و غریب عالمین است
گریه کن غم های این بی کس حسین است

علی اکبر لطیفیان


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27735711276078274957.gif

نرگس منتظر
21-12-2012, 17:12
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_gerd__25_.gif


یا حسن مجتبی (ع)!

بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن

مشمول این حدیث پیمبر نمی شود

فرمود دیده¬ای که کند گریه بر حسن

آن دیده کور وارد محشر نمی شود


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/8_12.jpg

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
21-12-2012, 18:31
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/behtarenbaba/2.jpg



ریحانه رسول خدا

آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است
افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است

آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
یاقوت خون زلعل لب او روان یکی است

آن لعل درفشان که زمرد نگار شد
داد از وفا به سوده الماس، جان، یکی است

آن نخل طور کز اثر زهر جانگداز
از فرق تا قدم شده آتش فشان یکی است

آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم
نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است

آن خضر رهنما که شد از آب آتشین
فرمانروای مملکت جاودان یکی است

آن نقطه بسیط محیط رضا که بود
حکمش مدار دائره کن فکان یکی است

آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد
هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است

چشم فلک ندیده بجز مجتبی کسی
شایان این معامله، آری همان یکی است

طوبی مثال گلشن آل‌عبا بود
ریحانه رسول خدا مجتبی بود



آیة‌الله غروی اصفهانی

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif

شهاب منتظر
08-01-2013, 14:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45584630053874701109.gif


وقتی سخن از مدینه ، بعد از رسول خدا شد

احساس کردم دل من ، از قالب جان جدا شد


موضوع باغ فدک را ، با رأی داغ سقیفه

بگذار باشد حسابی از انتخاب خلیفه


حتّی غمی را که بشکست ، جام شکیب علی را

لحظه به لحظه عیان کرد ، رنگ سرشک ولی را


حتّی غمی را که دیدی ، آن شب به صحرا دمادم

با یاد زهرا نهان شد ، هم سنگ غم‌های عالم


هریک به نوعی مهم اند ، امّا مهم تر از آن ها

این نکته باشد، که دارد ، از حق و باطل نشان‌ها:


آن روز ، وقتی که بردند ، اسباب خیمه به غارت

آن روز ، وقتی ز پستی ، شد بر امامت جسارت


آن روز ، وقتی حسن را ، سردار جاهل رها کرد

راه خودش را ز راه حق و حقیقت ، جدا کرد


آن روز وقتی به ظلمت ، گشتند راضی جماعت

اسرار اصرار مردم ، شد برملا در خیانت


آن روز ، وقتی که قصد جان حسن را نمودند

یک تن از آنان مسلمان ، حتی به ظاهر نبودند


شد آن زمان آشکارا ، مفهوم غربت چه بوده ست

غربت ، نه تنها که حجم اندوه و محنت ، چه بوده ست


وقتی علی بود ، با خود ، یاران یک دل کمی داشت

جز چند هم‌خون کنارش ، کی "مجتبی" آدمی داشت؟!


یاری که دیدم کنارش ، در پایمردی امین بود

سالار مردان ، حسین و عباس امّ البنین بود


عمار اگر بود و مالک ، مقداد اگر بود و سلمان

فرزند حیدر به دشمن ، هرگز نمی داد میدان؟!


دردا ، دریغا ، دریغا ، فرزند زهرا ، چو زهرا

در بین دشمن رها شد ، تنهای تنهای تنها...


سیّد علی اصغر موسوی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/13567499674442883982.gif

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
08-01-2013, 16:49
سخن دارم سخن ها بامدینه
سخن از داغ هاى روى سینه
سخن از سوز و ساز و درد شیعه
سخن از دشمن نامرد شیعه
كجا یاراى گفتن در زبان است
كه سوز سینه ها آتش فشان است
مدینه باز كن لب بر سخن باز
به ما كن شكوه هاى خویش ابراز
بگو از رحلت پیغمبر عشق
بگو از درد هاى حیدر عشق
بگو از غربت مولاى عالم
پس از هجر نبىُ‏اللّه اعظم
بگو از كوچه هاى تنگ وباریك
بگو از گلشن ویران و تاریك
بگو از سیلى خصم ولایت
ز یاس پرپرِگلزار عصمت
بگو از سبز پوش كوچه هایت
ز داغ جان گداز مجتبایت
چرا شد پیكرش در پیش یاران
به جاى لاله باران تیر باران
مگر سمّى كه نوشید از عداوت
شد از آن قسمتش فیض شهادت
دل دشمن نشد راضى به این حد
كه باید تیر بر تابوت او زد
خدایااین مصیبت بس كه عظماست
توئى آگه چگونه حال زهراست
« امین » از این غم جان سوز فریاد
در این ماتم به مهدى تسلیت باد

( حاج رضا فلاح « امین » )

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37979252596449512146.jpg

شهادت امام حسن مجتبی (ع)تسلیت باد...

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
08-01-2013, 22:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45584630053874701109.gif





هرگز دلی ز غم چو دل مجتبی نسوخت

ور سوخت ز اجنبی دگر از آشنا نسوخت

هر گلشنی که سوخت ز باد سموم سوخت

از باد نوبهار و نسیم صبا نسوخت

چندان دلش ز سرزنش دوستان گداخت

کز دشمنان ز هر بد و هر ناسزا نسوخت

از هر خسی چو آن گل گلزار معرفت

شاخ گلی ز گلشن آل‌عبا نسوخت

جز آن یگانه گوهر توحید را کسی

ز الماس سوده لعل لب دلربا نسوخت

هرگز برادری به عزای برادری

در روزگار، چون شه گلگون قبا نسوخت

باور مکن دلی که چو قاسم به ناله شد

زان ناله پر از شرر وا ابا نسوخت

آن دم که سوخت حاصل دوران ز سوز زهر

در حیرتم که خرمن گردون چرا نسوخت

تا شد روان عالم امکان ز تن روان

جنبده‌ای نماند کزین ماجرا نسوخت

خاموش شد چراغ دل افروز مجتبی

افروخت شعله غم جانسوز مجتبی



آیة‌الله غروی اصفهانی




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37979252596449512146.jpg

شهاب منتظر
09-01-2013, 20:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35519982150365964237.gif


تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد

کار زهرست که بال و پر من می سوزد

بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم

از دم و بازدمم بستر من می سوزد

باز هم روی لبم قصّه ی مادر گل کرد

باز هم در نظرم مادر من می سوزد

بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»

عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد

چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی

خیمه هایی ست که دور و بر من می سوزد

دختری می دود و روی لبش این آواست:

عمّه دریاب مرا معجر من می سوزد

حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم

با تن له شده نیلوفر من می سوزد

در سراشیبی گودال در آغوش حسین

تن بی دست گل پرپر من می سوزد

آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:

قطره ای آب - خدا - حنجر من می سوزد

آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین

این طرف لطمه زنان خواهر من می سوزد


مسلم بشیری


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49044202320088537198.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
09-01-2013, 21:14
http://www.etudfrance.com/image/emam%20hasab%20sh.jpg




گل کرده در زمین، کرم آسمانیت
آغوش باز می رسد از مهربانیت


حالا بیا و سفره مینداز سفره دار
حالت خراب می شود و ناتوانیت


دارد مرا شبیه خودت پیر می کند
جان برده از تمام تنم نیمه جانیت


یوسف ترین سلاله ی تنها تر از همه
سبزی رسیده تا به لب ارغوانیت


این گرد پیری از اثر خاک کوچه است
بر موی تو نشسته ز فصل جوانیت

باید که گفت هیئت سیار مادری
خرج عزا شدی و خدای تو بانیت


زهر از حرارت جگرت آب می شود
می گرید از شرار غم ناگهانیت


زینب به پای تشت تو از دست می رود
رو می شود جراحت زخم نهانیت

آقای زهر خورده چرا تیر می خوری؟
چیزی نمانده از بدن استخوانیت


***محمد امین سبکبار***



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49044202320088537198.gif