توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩ |♥|♥|♥| ۩ غیبت ۩ |♥|♥|♥| ۩
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:30
نويسنده:آيت الله مجتبى تهرانى
movazeb bash
غيبت بر چند قسم است:
1. گفتارى
غيبت گفتارى مشهورترين نوع غيبت است، يعنى انسان، نقص برادر مؤمنش را به ديگران بگويد.
2. نوشتارى
شخص، عيبى را كه مىخواهد بگويد، بنويسد؛ در اين صورت به جاى شنونده، خواننده وجود دارد.
3. كردارى
فرد عيب ديگرى را با نمايش به ديگران بفهماند.
4. كنايى
كسى با استفاده از جملههايى كنايى، عيوب ديگرى را در غياب او به ديگران بفهماند؛ جملههايى مثل «خدا را شكر كه به ما رياست نداد» يا «از بىحيايى به خدا پناه مىبرم» كه كنايه از بىلياقتى و بىحيايى شخص غايب هستند.
5. اشارهاى
يعنى با اشارهاى دست و ساير اعضا، عيب ديگرى را بازگويد كه اشاره مىتواند لفظى يا عملى باشد.
روايت شده كه زنى وارد خانه پيامبر (ص) شد و ميهمان عايشه بود. وقتى برخاست و رفت، عايشه با دستش اشاره كرد و با اين اشاره مىخواست بگويد كه او كوتاه قد بود. حضرت فرمود:
قد اغتبتها.
تو از آن زن غيبت كردي. [1]
انواع عيب و نقص
در مباحث پيشين آورده شد: غيبت آن است كه انسان پشت سر برادر يا خواهر مؤمنش عيب يا نقصى را كه نزد مردم معروف نبوده يا شنونده نمىداند، باز گويد.
حال بايد به بحث از انواع و چگونگى اين عيب و نقص پرداخته شود.
عيب ونقص اقسامى دارد كه عبارتند از:
1. نقص روانى و نفسانى: مانند آن كه شخص به رذيلهاى مانند حسد يا تكبر مبتلا باشد و پشت سر او يه اين رذايل اشاره شود.
2. نقص بدنى: مانند آن كه شخص بيمارى يا نقص عضوى دارد كه كسى از آن آگاه نيست.
3. نقص دينى: مثل آن كه شخص در نماز سستى كند و در جايى كه او حضور ندارد، اين عيب را مطرح كنند.
4. نقص مالى: مانند آن كه پشت سر مؤمن آبرومندى كه توانايى مالى ندارد، سخنانى دال بر فقر و ناتوانى مالى او به زبان آورده شود يا به طريقى ديگر فهمانده شود. اين عمل اگر از روى دلسوزى هم باشد، غيبت به شمار مىآيد.
5. نقص نسبى: مانند آن كه بگويد پدر يا اجداد فلان شخص، خسيس يا فاسق يا... بوده اند.
برخى بزرگان، بيان نقص هاى موجود در لباس، خانه و ساير متعلقات شخص را نيز غيبت به شمار آوردهاند. [2]
پي نوشت ها:
[1]. قالت عايشه دخلت علينا امراه فلما ولت او مأت بيدى أنها قصيره. فقال النبى (ص) قد اغتبتها. ورام بن ابى فراس: مجموعه ورام، ج 1، ص 118.)
[2]. فيض كاشانى: المحجه البيضاء، ج 5، ص255.
منبع:اخلاق الهى (آفات زبان ) ج4 ص 33
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:32
پيامدهاى زشت غيبت
غيبت، پيامدهاى زشت و آزار دهندهاى براى غيبت شونده و غيبت كننده به بار خواهد آورد كه آن ها را به دو دسته دنيايى و آخرتى تقسيم كرده اند.
الف. پيامدهاى زشت غيبت در دنيا
1. ريختن آبرو و شكستن حريم: غيبت كننده با رفتار ناروايش آبروى ديگران رابه خطر مى اندازد، از اين رو خداوند هم آبروى او را در معرض خطر قرار مى دهد و او را در اين دنيا رسوا مى كند.
امام صادق (ع) فرمود: لاتَغتَب فَتغتَب وَلاتَحفَر لاَخيكَ حُفَره فَتَقَعَ فيها. [1]
غيبت نكن كه مورد غيبت واقع مى شوى و براى برادرت گودالى نكن كه خود در آن خواهى افتاد.
روايت به اين معنا است كه اگر از كسى غيبت كنند، از آن ها نيز غيبت خواهند كرد، چون وقتى غيبت كنند كه عيب و نقص ديگران را آشكارا سازد، ديگران نيز درصدد رسوا كردن او برخواهند آمد.
رسول گرامى اسلام، حضرت محمد (ص) مى فرمايد: يا مَعشَرَ من اسلم بلسانه و لم يخلص الايمان الى قلبه لاتذموا المسلمين و لاتتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته يفضحه فى بيته. [2]
اى كسانى كه به زبان اسلام آورده ايد و ايمان در دل هاى شما خالص و بى شائبه نشده است! مسلمانان را سرزنش، واسرار آن ها را دنبال نكنيد، همانا كسى كه عيب هاى مردم را بجويد، خداوند عيب هاى او را دنبال مى كند، و هر كس خدا دنبال اسرار و عيوبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى كند.
2. ايجاد دشمنى : ازآن جا كه غيبت، آبروى مؤمنى را مى ريزد، اورا دشمن غيبت كننده مى كند. همچنين دوستان كسى كه از او غيبت شده، به غيبت كننده به ديده دشمنى مى نگرند؛ هر چند ديدشان درباره كسى كه نقصش بيان شده است نيز عوض شود؛ پس غيبت كننده، هم خشم پروردگار و هم خشم بندگان او را برمى انگيزد.
امير مؤمنان على (ع) فرمود: اياك و الغيبه فانها تمقتك الى الله و الناس و تحبط اجرك. [3]
از غيبت بپرهيز؛ چون موجب مى شود مورد خشم و دشمنى خدا و مردم قرار گيرى و پاداشت نابود شود.
3. سلب اعتماد: اگر انسان عيب برادر مؤمنش را بگويد، اعتماد ديگران را از او، و حتى از خودش سلب مى كند؛ زيرا ديگران به اين باور مى رسند كه او شخص مطمئنى نيست و اسرار اشخاص را فاش مى سازد.
هر آن كو برد نام مردم به عار
تو خير خود از وى توقع مدار
كه اندر قفاى تو گويد همان
كه پيش تو گفت از پس مردمان [4]
اگر حس اعتماد در افراد افزايش يابد، جامعه منسجم و يكپارچه مى شود، در حالى كه اگر غيبت در جامعه رشد كند، انسجام جامعه در معرض خطر قرار مى گيرد.
4. تبليغ زشتىها: از آن جا كه غيبت، بيان عيب ونقص شخص يا باز گفتن كار زشت او در غياب او است، با اين رفتار، زشتى آن عمل ناپسند از بين مى رود؛ چنان كه اگر شنونده، در مقابل غيبت كننده سكوت اختيار كرده، عكس العملى نشان ندهد، باعث مى شود او در انجام اين كار جسارت وجرأت بيش ترى يابد و زشتى غيبت را درك نكند، همچنين، زشتى و قبحى كه عمل بازگو شده، پيش از غيبت، نزد شنونده داشته است، شكسته يا دست كم ضعيف مى شود.
حضرت صادق (ع) مى فرمايد:
من قال فى مؤمن ما رأته عيناه و سمعته اذناه فهو من الذين قال الله عز و جل ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه فى الذين امنوا لهم عذاب اليم. [5]
هر كس درباره مؤمنى ، آن چه (از عيب و نقص او را)كه با چشم ديده يا با گوش شنيده است باز گويد، از كسانى است كه خداوند عز و جل درباره آنان مى فرمايد: همانا كسانى كه دوست دارند زشتى ها در بين كسانى كه ايمان آورده اند، منتشر شود، براى ايشان عذابى دردناك است.
پس غيبت با پيامدهاى زشتى چون سلب اعتماد و ايجاد دشمنى و كينه و ريختن آبرو، سلامت جامعه انسانى را در معرض خطر قرار داده، به نابودى مى كشاند.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:33
ب. پيامدهاى آخرتى و معنوى غيبت
1. نابود كننده دين: غيبت موجب نابودى دين است.
پيامبر اكرم (ص) درباره غيبت مى فرمايد:
الغيبه اسرع فى دين الرجل المسلم من الاكله فى جوفه. [6]
اثر غيبت در دين شخص مسلمان سريع تر از بيمارى خوره [7] است كه وارد بدن مى شود؛
يعنى غيبت، دين انسان را به سرعت از بين مى برد.
2. مانع پذيرش اعمال نيك: غيبت باعث مى شود عمل و رفتار شايسته انسان تا چهل روز مورد پذيرش درگاه احديت قرار نگيرد. در روايات مكرر اشاره شده كه وضو، نماز و روزه شخص غيبت كننده باطل است؛ البته مقصود از باطل بودن در اين جا، بطلان فقهى نيست، به اين معنا كه عبادت فرد، انجام نشده است و به دليل انجام ندادن فريضه، مورد توبيخ قرار گيرد؛ بلكه منظور، خالى بودن اين رفتار از اثرى است كه اعمال صالح و رفتار شايسته بايد روى فرد بگذارد. اعمال صالح، سازنده سعادت و بهشت و بازدارنده از دوزخ و عذاب الهى هستند، اما درصورتى كه بر روح انسان اثر نگذارند، مانع رفتن او به جهنم نمى شوند به اين معنا كه از ارتكاب گناهان جلوگيرى نخواهند كرد وسازنده روح انسان نخواهند بود.
رسول گرامى (ص) فرمود:
من اغتاب مسلما او مسلمه لم يقبل الله تعالى صلاته و لاصيامه اربعين يوما و ليله الا ان يغفر له صاحبه. [8]
هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند خداوند متعال نماز و روزه او را تا چهل شبانه روز نمى پذيرد مگر آنكه شخص غيبت شده، از آن فرد بگذرد.
من اغتاب مسلما فى شهر رمضان لم يوجر على صيامه. [9]
كسى كه در ماه رمضان از مسلمانى غيبت كند، پاداشى براى روزه اش به او داده نمى شود.
در روايت آمده است كه روزى حضرت رسول دستور داد مسلمانان روزه بگيرند و بدون اجازه من افطار نكنند. هنگام مغرب، همه براى افطار كردن از حضرت اجازه گرفتند. شخصى خدمت پيامبر آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! دو تا از دختران من روزه گرفته اند، براى افطاركردن آن ها اجازه بفرماييد. حضرت پاسخ نداد. براى بار دوم درخواستش را تكرار كرد، باز هم از پيامبر چيزى نشنيد. بار سوم حضرت فرمود: آن ها روزه نبودند. چگونه روزه بوده كسى كه در اين روز گوشت هاى مردم را خورده است. به آن ها بگو اگر روزه بوده اند، قى [10] كنند. آن ها شروع به قى كردند و از دهانشان لخته هاى گوشت بيرون آمد، پس آن مرد نزد پيامبر بازگشت و ماجرا را گفت. پيامبر (ص) فرمود: سوگند به آن كسى كه جان محمد در دست او است، اگر اين لخته ها در شكم ايشان باقى مى ماند، آتش آن ها را دربر مى گرفت. [11]
هم چنين غيبت، نورانيتى را كه از وضو حاصل مى شود، از بين مى برد.
2. انتقال نيكىها: غيبت موجب انتقال نيكى هاى شخص غيبت كننده، به نامه اعمال كسى كه از او غيبت شده است، مى شود.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
يوتى باحد يوم القيامه يوقف بين يدى الله و يدفع اليه كتابه فلايرى حسناته فيقول الهى ليس هذا كتابى فانى لاارى فيها طاعتى فقال ان ربك لايضل و لاينسى ، ذهب عملك باغتياب الناس، ثم يوتى بآخر و يدفع اليه كتابه فيرى فيها طاعات كثيره فيقول الهى ما هذا كتابى ، فانى ما عملت هذه الطاعات، فيقول ان فلانا اغتابك فدفعت حسناته اليك. [12]
شخصى را روز قيامت به پيشگاه الهى مى آورند و نامه عملش را به او مى دهند. متوجه مى شود از كارهاى خوب او در نامه عملش خبرى نيست. مى گويد: خدايا! اين نامه عمل من نيست. من در آن عبادت هايم را نمى بينم به او گفته مى شود: خداوند هيچ گاه كار كسى را فراموش و عوض نمى كند. اعمال تو با غيبت كردن از بين رفته است، ديگرى را مى آورند و نامه عملش را به او مى دهند. مى بيند كه خوبى هاى بسيارى در آن وجود دارد. مى گويد: خدايا! من چنين طاعاتى را انجام نداده ام. به او گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد، در نتيجه حسنات او به تو رسيد.
4. تأخير پاداش و تقديم مجازات: حضرت صادق (ع) مى فرمايد:
اوحى الله تعالى عز و جل الى موسى بن عمران (ع): المغتاب ان تاب فهو آخر من يدخل الحنه و ان لم يتب فهو اول من يدخل النار. [13]
خداوند متعالى بر موسى بن عمران (ع) وحى كرد: غيبت كننده اگر توبه كند (و حلاليت بطلبد)آخر كسى است كه وارد بهشت مى شود و اگر موفق به توبه نشود، نخستين كسى است كه وارد جهنم مى شود.
5. عذاب قبر (مجازات عالم برزخ): مجازات غيبت كننده پس از اين دنيا، با ورود او به عالم برزخ آغاز مى شود. از ابن عباس روايت شده: عذاب القبر ثلاثه اثلاث، ثلث للغيبه [14]
عذاب قبر به سه بخش تقسيم مى شود: يك سوم آن مربوط به غيبت است
6. تجسم زشت در روز قيامت: حضرت صادق (ع) از پدران معصومش (ع) چنين روايت مى فرمايد:
من اغتاب إمرأ مسلما أ جاء يوم القيامه يفوح من فيه رائحه انتن من الجيقه يتأذى به اهل الموقف. [15]
كسى كه از فرد مسلمانى غيبت كند، روز قيامت در حالى كه از دهانش بويى بدتر از بوى مردار به مشام مى رسد، مى آيد كه اهل محشر از آن اذيت مى شوند.
هان كه بوياى دهانتان خالق است
كى برد جان غير آن كو صادق است
واى آن افسوسى اى كش بوى گير
باشد اندر گور، منكر يا نكير
نه دهان دزديدن امكان زان مهان نه دهان خوش كردن از دارو دهان [16]
7. خروج از ولايت الهى: پيشواى ششم (ع) ضمن گفتارى طولانى فرمود: و من اغتابه بما فيه فهو خارج عن ولايه عن ولايه الله تعالى ذكره داخل فى ولايه الشيطان. [17]
كسى كه درباره آن چه در برادر مؤمنش هست، غيبت كند، از سرپرستى خدا خارج و به حكومت (سرپرستى ) شيطان وارد مى شود.
پس غيبت در بعد معنوى اش باعث مى شود كه به رشته دوستى ميان خالق و مخلوق، ضربه وارد شود. انسان وقتى تحت حكومت پروردگار باشد، همه اعمالش در محور خواسته هاى خدا قرار مى گيرد و رنگ الهى مى يابد، اما وقتى تحت حكومت و سرپرستى شيطان باشد، كارهايش رنگ شيطانى مى گيرد و از اوج عظمت به حضيض ذلت سقوط مى كند.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:34
آثار زيباى ترك غيبت
تا اين جا آثار و پيامدهاى زشت غيبت بررسى شد تا انسان زيان هاى آن را بداند و براى ترك آن آماده شود، اما ترك اين عمل، آثار زيبايى دارد كه در روايات متعدد به آن اشاره شده است.
حضرت صادق (ع) به هشام بن سالم فرمود:
انه لا ورع انفع من تجنب محارم الله و الكف عن اذى المؤمنين و اغتيابهم. [18]
هيچ «ورعى » سودمندتر از دورى از حرام هاى الهى و بازداشتن نفس از «اذيت كردن مؤمنان و غيبت كردن از آن ها» نيست.
«ورع» در معناى عامش با «تقوا» يكى است و در معناى خاصش «ترك مشتبهات» [19] است.
در تفسير اين روايت مى توان گفت: اگر ترك غيبت، «ملكه» روح انسان شود، يكى از سودمندترين ورع ها را به دست خواهد آورد.
در روايات ديگرى هم به صورت مطلق آمده است: «اگر انسان از زبان خود مراقبت كند و آبروى ديگران را نريزد، خداوند هم در قيامت از لغزش هاى او چشم مى پوشد»، كه غيبت نيز از مصاديق بارز اين روايت است.
حضرت زين العابدين (ع) مى فرمايد:
من كف نفسه عن اعراض الناس اقال الله نفسه يوم القيامه [20]
كسى كه زبانش را از (ريختن) آبروى مردم باز دارد، خداوند در روز قيامت از گناهان او چشم مى پوشد.
روايات ديگرى هم نشان دهنده ارتباط مستقيم غيبت نكردن و ايمان هستند، يعنى اين مطلب را بيان مى كنند كه اگر كسى زبانش را از بدگويى باز دارد، ايمانش پايدار مى ماند.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
لايستقيم ايمان عبد حتى يستقيم قلبه و لايستقيم قلبه حتى يستقيم لسانه، فمن استطاع منكم ان يلقى الله سيحانه و هو نقى الراحه من دماء المسلمين و اموالهم، سليم اللسان من اعراضهم فليفعل. [21]
ايمان بنده پايدار و پابرجا نمى ماند، مگر اين كه دلش پابرجا و پايدار بماند و دلش هم (در اين راه ايمانى) پايدار نمى ماند، مگر زبانش پايدار بماند؛ پس كسى از شما كه مى تواند خدا را ملاقات كند در حالى كه دستش به خون و اموال برادران مسلمانش آلوده نباشد و زبانش متعرض آبروى برادران ايمانى اش نشود، اين كار را بكند.
رواياتى ديگر در باب صدقه وجود دارند كه غيبت را هم دربر مى گيرند، چرا كه هر عضوى از اعضاى بدن ما صدقه اى دارد و صدقه زبان، ترك گفتار زشت است كه شامل خوددارى از غيبت نيز مى شود.
رسول خدا (ص) نيز مى فرمايد:
امسك لسانك فانها صدقه تصدق بها على نفسك. [22]
جلو زبانت را بگير (و غيبت نكن) كه همين (جلوگيرى تو) صدقهاى است كه با زبانت بر خويش مى دهى.
در برخى روايات ترك غيبت برتر از بسيارى عبادت هاى مستحب شمرده شده است.
حضرت (ص) در بيان ديگرى فرمود:
ترك الغيبه احب الى الله عز و جل من عشره الاف ركعه تطوعا. [23]
ترك غيبت نزد خداوند عزيز و بزرگ، از ده هزار ركعت نماز مستحبى ، محبوب تر است.
الصائم فى عباده و ان كان نائما على فراشه ما لم يغتب مسلما. [24]
كسى كه روزه مى گيرد، در حال عبادت است؛ اگر چه در بستر خويش خواب باشد؛ به شرط اين كه از برادر ايمانى اش غيبت نكند.
هر عضو را بدان كه به تحقيق روزهاى است
تا روزه تو روزه بود نزد كردگار
اول نگاه دار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نيفكند از عشق خويش خار
ديگر ببند گوش ز هر ناشنودنى
كز گفت و گوى هرزه شود عقل تار و مار
ديگر زبان خويش كه جاى ثناى او است
از غيبت و دروغ فرو بند استوار [25]
در روايت ديگرى از رسول خدا (ص) چنين نقل شده است:
الجلوس فى المسجد انتظار الصلاه عباده ما لم يحدث. قيل: يا رسول الله و ما يحدث؟ قال: الاغتياب. [26]
نشستن داخل مسجد در انتظار نماز، عبادت است؛ به شرط اين كه فرد سخنى نگويد (و سكوت كند). گفته شد: اى رسول خدا! منظور چه سخنى است؟ حضرت فرمود: «غيبت».
گاه ترك اين رفتار ناپسند عامل ورود انسان به بهشت معرفى شده است.
ست خصال ما من مسلم يموت فى واحده منهن الا كان ضامنا على الله ان يدخله الجنه: رجل نيته ان لايغتاب مسلما فان مات على ذلك كان ضامنا على الله [27]
شش خصلت است كه هيچ مسلمانى با يكى از آن ها نمى ميرد، مگر آن كه خداوند تعهد كند او را وارد بهشت كند، فردى كه نيت او اين باشد از برادر ايمانى اش غيبت نكند؛ پس اگر بر اين نيت بميرد، خداوند متعهد است او را وارد بهشت كند.
ترك غيبت، خير و نيكى در دنيا و آخرت را در پى خواهد داشت.
حضرت باقر (ع) فرمود: ما در كتاب حضرت على (ع) اين روايت را يافتيم كه پيامبر اكرم (ص) بر بالاى منبر فرمود:
و الذى لا اله الا هو ما اعطى مومن قط خير الدنيا و الاخره الا بحسن ظنه بالله و رجائه له و حسن خلقه و الكف عن اغتياب المومنين. [28]
سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست، هيچ گاه خيرى در دنيا و آخرت نصيب مؤمنى نشد، مگر به سبب خوش گمانى اش به خدا و اميدوارى به او و خوش اخلاقى و ترك غيبت درباره برادران ايمانى.
از سوى ديگر مى فرمايد:
و الذى لا اله الا هو لايعذب الله مومنا بعد التوبه و الاستغفار الا بسوء ظنه بالله و تقصيره من رجائه و سوء خلقه و اغتيابه للمومنين. [29]
سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست، خداوند هيچ مؤمنى را پس از توبه و استغفار كيفر نمى كند، مگر به سبب بدگمانى اش به خدا و كوتاهى در اميد به او و بداخلاقى و غيبت كردن از برادران ايمانى>.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:41
لغزش بزرگ
نويسنده:محمود فتحعلي خاني
آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با ديگران بسيار آشكار است. از جمله اعمالى كه روابط انسانها را سست و سرد مىكند و منشأ گناهان ديگر مىگردد غيبت است. عبارت است از ياد كردن ديگرى به چيزى كه اگر باخبر شود خوش نمىدارد؛ يعنى نقص كسى را نزد ديگران به قصد نكوهش ذكر كردن. اين نقص ممكن است جسمانى يا اخلاقى يا رفتارى باشد؛ البته بايد در نزد عرف نقص قلمداد شود. غيبت صرفا به وسيله گفتار نيست، بلكه نوشتن و اشاره كردن نيز مشمول عنوان غيبت است.
از پيامبر اكرم(ص) روايت شده است:
هل تدرون ما الغيبة؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم قال: ذكرك اخاك بما يكره. قيل أرأيت ان كان فى اخى ما اقول؟ قال: ان كان فيه ما تقول فقد اغتبته و ان لم يكن فيه فقد بهته؛ (368)
پيامبر پرسيدند: آيا مىدانيد غيبت چيست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: ياد كردن توست برادرت را به آن چه خوش نمىدارد. پرسيده شد: حتى اگر آن چه مىگويم در برادرم باشد باز هم غيبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مىگويى در او باشد غيبتش را كردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
از امام كاظم (ع) روايتى نقل شده است كه حدود غيبت را روشن مىكند:
من ذكر رجلا من خلفه بما هو فيه مما عرفه الناس لم يغتبه و من ذكره من خلفه بما هو فيه مما لا يعرفه الناس اغتابه، و من ذكره بما ليس فيه فقد بهته؛ (369)
كسى كه ديگرى را در غيابش به عيبى كه مردم از آن باخبرند ياد كند، غيبت او را نكرده است و كسى كه ديگرى را در غيابش به عيبى ياد كند كه مردم از آن بىخبرند، غيبت او را كرده است و كسى كه او را به عيبى كه در او نيست ياد كند به او بهتان زده است.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:42
آثار غيبت
غيبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غيبت كننده با غيبت شوندگان تأثير منفى مىگذارد. كسى كه از او غيبت شده است وقتى آگاه شود كه در مجلسى از او به زشتى يا بدى ياد شده است از غيبت كننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرويش مىداند. غيبت كننده با تعرض به آبروى ديگرى او را از موقيعت اجتماعىاش ساقط مىكند و اين كار در حالى انجام مىگيرد كه او از آن چه دربارهاش مىگويند بىخبر است و نمىتواند براى پوشيده ماندن عيوبش اقدام كند. خداوند در قرآن كريم پس از نهى از غيبت، تشبيه رسايى براى نماياندن زشتى آن آورده است.
لا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان يأكل لحم اخيه ميتا فكر هتموه؛ (370)
و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن كراهت داريد.
اين آيه نشان مىدهد كه غيبت كننده به برادر مؤمن خود آسيبى مىزند كه او از آن غافل است. در حالى كه خوردن معمولا عملى است كه با التذاذ توأم است غيبت كردن كارى نفرتانگيز است. غيبت اگر چه به انگيزه التذاذ صورت مىگيرد، ولى با آگاه شدن از واقعيت آن نه تنها لذت بخش نيست كه بسيار ناخوشايند است. اين ناخوشايندى را همگان درك مىكنند، همان گونه كه همه ناخوشايندى خوردن گوشت برادر مرده خويش را درك مىكنند.
اثر دوم غيبت اثرى اجتماعى است كسانى كه شنونده غيبت هستند همواره اين احتمال را مىدهند كه غيبت كننده در غياب آنان نيز از عيوبشان سخن گويد. در نتيجه رابطه آنان با غيبت كننده تضعيف مىشود. در صورتى كه غيبت زياد صورت گيرد محيط اجتماع امنيت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسيارى از اهداف دين از طريق ايجاد پيوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احكامى را وضع كرده است تا مردم از طريق تعاون و مشاركت در هدف و مسير به آن اهداف دست يابند. اين تعاون و همكارى نيازمند خوشبينى متقابل مردم است. غيبت از جمله گناهانى است كه محيط را براى ايجاد همدلى نامناسب مىكند و رسيدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى كه غيبت كننده از زشتىهاى اخلاقى ديگران ياد كند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىريزد و محيط را از نظر اخلاقى آلوده مىكند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عيناه و سمعته اذناه فهو من الذين قال اللَّه عزوجل: ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب اليم؛ (371)
كسى كه درباره مؤمنى آن چه به چشم ديده و به گوش شنيده بگويد، از جمله كسانى است كه خداوند فرمود: كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آوردهاند، شيوع پيدا كند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومين اثر غيبت در رابطه انسان با خداست. كسى كه غيبت مىكند از فرمان خدا سرپيچى كرده است و كيفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشايند خواهد داشت؛ زيرا نيكىهاى او همه به آتش اين عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغيبة حرام على كل مسلم و انهالتأكل الحسنات كما تأكل النار الحطب؛ (372)
غيبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آينه نيكىها را مىسوزاند چنان كه آتش هيزم را مىسوزاند.
دشوارى كار غيبت كننده از آن روست كه جبران گناهش وابسته به رضايت كسانى است كه غيبت آنها را كرده است.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل اللَّه صلاته و لا صيامه اربعين يوما و ليلة الا ان يغفر به صاحبه؛ (373)
كسى كه غيبت زن و مرد مسلمانى را كند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذيرد، مگر آن كه برادرش او را ببخشايد.
اگر غيبت كننده موفق به توبه شود و غيبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشيد؛ ولى گناه غيبت چنان بزرگ است كه خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود كه اگر غيبت كننده توبه كند آخرين كسى است كه به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نكند اولين كس خواهد بود كه به آتش در مى آيد. (374)
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:43
شنيدن غيبت
غيبت گناهى است كه غيبت كننده به تنهايى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غيبت در تحقق اين گناه سهيم است؛ مگر آن كه با غيبت كننده مخالفت كند و او را از غيبت باز دارد و در جايى كه نمىتواند با او مخالفت نمايد و او را از غيبت منع كند بايد از شنيدن غيبت خوددارى نمايد و در قلب خويش با غيبت كننده مخالف باشد.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
من رد الخلايق عن عرض اخيه بالغيب كان حقا على اللَّه ان يرد عن عرضه يوم القيامة؛ (375)
كسى كه مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غياب او باز دارد بر خداوند است كه در روز قيامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در اين باره فرمودند:
من اغتيب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنيا و الاخره و من لم ينصره و لم يدفع عنه و هو يقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنيا و الاخره؛ (376)
كسى كه چون برادر مؤمنش را در نزد او غيبت كنند او را يارى دهد خداوند او را در دنيا و آخرت يارى مىدهد و كسى كه او را يارى نكند و بدگويى را از او دفع ننمايد در حالى كه بر يارى او تواناست، خداوند او را در دنيا و آخرت خوار خواهد كرد.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:44
بهتان
با توجه به مطالبى كه درباره غيبت گفته شد، معناى بهتان معلوم است. بهتان عبارت است از نسبتى كه به مسلمانى داده مىشود و در او نيست و او از ان نسبت ناخشنود مىشود.
پيامبر اكرم(ص) درباره بزرگى اين گناه فرمودند:
من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فيه ما ليس فيه اقامه الله على تل من نار حتى يخرج مما قاله فيه؛ (377)
كسى كه به زن و يا مرد مؤمنى بهتان زند يا درباره او چيزى گويد كه در او نيست خداوند او را بر تلى از آتش مىنهد تا از آن چه درباره او گفته است خارج شود از عهده گناهش برآيد.
بهتان گناهى است كه همه نتايج سوء غيبت را داراست، زيرا موجب ناامنى اخلاقى جامعه مىشود. با رواج بهتان هيچ كس درباره آبروى خود در ايمنى نخواهد بود. كسى كه مؤمنى را به ارتكاب عملى خلاف متهم مىكند آبروى او را مىبرد. بىخبرى كسى كه به او تهمت مىزنند از بىخبرى كسى كه غيبت او را مىكنند بيشتر است، زيرا غيبت شنونده از عيوب خود آگاه است ولى كسى كه به او تهمت مىزنند عملى را به او نسبت دادهاند كه او مرتكب نشده است و روح او از آن بىخبر است. بنابراين ظلمى كه با تهمت بر كسى روا داشته مىشود، بسيار بزرگ است.
هر چقدر عملى كه به يك مؤمن نسبت داده مىشود زشتتر باشد، آسيبى كه به آبروى او وارد مىشود بيشتر است. ولى به هر حال كسى كه بهتان مىزند به خود و خدا و ديگران خيانت كرده است.
در قرآن كريم آمده است.
و من يكسب خطيئة او اثما ثم يرم به بريئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبينا؛ (378)
و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است.
در آياتى كه پيش از اين آيه آمده است از تهمت زنندگان با اين تعابير ياد شده است: الذين يختانون انفسهم و خواناً اثيما.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:45
سخن چينى
سخن چينى يا نميمه يعنى سخنى را كه كسى درباره ديگرى گفته است براى او باز گفتن، يعنى سخنى را گوينده در ذم ديگرى گفته است به نزد شخص مورد مذمت بردن.
اين عمل از آن جهت كه سخن چين، سخنى را كه گفته شده است انتقال مىدهد و چيزى بر آن نمىافزايد، همچون غيبت است.
پيامبر اكرم(ص) درباره سخن فرمودند:
لا يدخل الجنة نمام؛ (379)
هيچ سخن چينى وارد بهشت نمىشود.
و نيز در عبارتى ديگر فرمودند:
ان ابغضكم الى اللَّه تعالى المشاؤون بالنميمه المفرقون بين الاخوان؛ (380)
مبغوضترين شما نزد خداوند متعال راهيان به سخن چينى هستند كه بين برادران جدايى مىافكنند.
سخن چينى همچون غيبت موجب سستى روابط ميان برادران مؤمن مىشود و آرامش اجتماع را از ميان مىبرد.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:45
عيبجويى
عيبجويى يعنى در كمين شناخت عيوب ديگران بودن اين عمل به هر انگيزهاى كه باشد زيان آور است. اگر عيبجويى به انگيزه شايع كردن عيوب ديگران باشد آزار و آسيب به ديگران است و از باب ايذاء مؤمن نادرست است و موجب سردى روابط اجتماعى و احساس ناامنى در جامعه مىشود و اگر به اين انگيزه باشد كه شخص صاحب عيب را مورد سرزنش قرار دهد روابط فرد عيبجو با صاحب عيب سرد و ناسالم مىشود. عيبجويى حتى اگر صرفا براى شناخت عيوب ديگران باشد باز هم ناپسند است؛ زيرا اعتماد فرد عيبجو به ديگران اندك و سوءظن او به ديگران زياد مىشود و دچار تنهايى و انزوا خواهد شد. فرد عيبجو از برقرارى ارتباط صميمى با ديگران محروم است. اين محروميت او را از فوايد روابط برادرانه محروم مىكند و خداوند نيز كه پوشاننده عيوب ديگران است، از آشكار شدن عيب بندگانش ناخشنود خواهد بود.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
لا تتبعوا عثرات المسلمين، فانه من يتبع عثرات المسلمين يتبع اللَّه عثراته، و من تتبع اللَّه عثراته يفضحه؛ (381)
لغزشهاى مسلمين را پىگيرى نكنيد، زيرا كسى كه در پى لغزش مسلمين باشد خداوند لغزشهايش را پى مىگيرد و كسى كه خداوند لغزشهايش را پى گيرد خدا او را مفتضح مىكند.
در جستجوى كشف عيوب ديگران بودن يعنى درخواست كردن كشف چيزى كه پوشيده ماندنش مقصود ستارالعيوب است، و اين مخالف با سنت خداست. بسا كه آگاهى از عيوب ديگران، موجب عادى شدن عيوب و گناهان در چشم انسان شود و زشتى گناه را نزد عيبجويان اندك سازد. پس بهتر است كه هر كس در جستجوى عيوب خويش و اصلاح آنها باشد.
من نظر فى عيب نفسه اشتغل عن عيب غيره؛ (382)
كسى كه به عيب خويش بنگرد از عيوب ديگران منصرف مىشود.
اميرالمؤمنين(ع) درباره برخورد با گناهكاران، سخن جامعى دارند كه در اين جا نقل مىكنيم:
و انما ينبغى لاهل العصمة و المصنوع اليهم فى السلامة ان يرحموا اهل الذنوب و المعصية و يكون الشكر هو الغالب عليهم و الحاجز لهم عنهم، فكيف بالعائب الذى عاب اخا و عيره ببلواه. اما ذكر موضع ستر اللَّه عليه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذى عابه به. و كيف يذمه بذنب قد ركب مثله، فان لم يكن ركب ذلك الذنب بعينه فقد عصى الله فيما سواه مما هو اعظم منه و ايم اللَّه لئن لم يكن عصاه فى الكبير و عصاه فى الصغير لجرأته على عيب الناس اكبر.
يا عبداللَّه، لا تعجل فى عيب احد بذنبه فلعله مغفور له، و لا تأمن على نفسك صغير معصية فلعلك معذب عليه، فليكفف من علم منكم عيب غيره لما يعلم من عيب نفسه، و ليكن الشكر شاغلا له على معافاته مما ابتلى به غيره؛ (383)
بر كسانى كه گناه ندارند و از سلامت دين برخورداند، سزاست كه بر گناهكاران و نافرمانان رحمت آرند و شكر اين نعمت بگذارند چندان كه اين شكرگزارى آنان را مشغول دارد و به گفتن عيب مردمان وانگذارد. تا چه رسد به عيبجويى كه برادر را نكوهش كند و به آن چه بدان گرفتار است سرزنش كند. آيا به خاطر ندارد كه خدا چگونه بر او بخشيد و گناهان او را كه از گناهى كه بدان ديگرى را سرزنش مىكند بزرگتر بود پوشايند. چگونه او را به گناهى سرزنش مىكند كه خود مانند آن را مرتكب شده است و اگر چنان گناهى نداشته گناهان ديگرى داشته كه از آن گناه بزرگتر است و به خدا سوگند اگر گناهى كه كرده بزرگ نيست و گناهى كوچك است جرأت او را بر گفتن زشتى مردمان بايد گناهى بزرگتر شمرد.
اى بنده خدا در عيبگيرى كسى كه گناهى كرده است شتاب مكن زيرا اميد مىرود كه آن گناه را بر او ببخشند و بر گناه كوچك خود ايمن مباش! شايد كه تو را بر آن عذاب كنند پس اگر از شما كسى عيب ديگرى را دانست بر زبان نراند به خاطر عيبى كه در نزد خود مىداند و شكر بر كنار ماندن از گناه او را باز دارد از آن كه ديگرى را كه به گناه بزرگتر گرفتار است بيازارد.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
عهد آسمانى
15-01-2011, 16:46
يارى و همكارى
اگر انسان مؤمن دل خويش را از بدگمانى پاك سازد و حسد و دروغ و غيبت را به دور اندازد، مىتواند به ديگران يارى رساند و در تعقيب اهداف اجتماع مشاركت كند. بنابراين پاكسازى دل و رفتار از موانع سازگارى با ديگران مقدمه مناسب براى سازگارى را فراهم مىكند و سازگارى بيشتر مردم با هم جامعه را يك پارچه به سوى اهداف مشترك حركت مىدهد يارى به ديگران و همكارى براى اهداف مشترك هم از لحاظ عقلى پسنديده است و هم دين بر خوبى آن تأكيد بسيار دارد.
درباره اهميت يارى مؤمنان امام باقر(ع) فرمودند:
من بخل بمعونة اخيه المسلم و القيام له فى حاجة، الا ابتلى بالقيام بمعونة من يأثم عليه و لا يؤجر؛ (384)
كسى كه در يارى و اقدام به رفع حاجت برادر مسلمانش كوتاهى كند، مبتلا به يارى كسى كه بر او گناه مىكند مىشود و پاداشى نمىيابد.
اهميت اهتمام به امور مسلمين، چنان است كه پيامبراكرم(ص) فرمودند:
من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم؛ (385)
كسى كه صبح كند و به امور مسلمين اهتمام نكند. مسلمان نيست.
و نيز از ايشان روايت شده است:
من قضى لاخيه المؤمن حاجة، فكانما عبداللَّه دهره؛ (386)
كسى كه نيازى از برادر مؤمنش را برآورد گويا همه عمر خود را عبادت كرده است.
خداوند متعال در قران كريم مسلمانان را به همكارى با يكديگر در كارهاى نيك دعوت فرموده است و از آنان خواسته است كه در راه ايمان و آخرت، و بر اساس تقواى الهى همكارى كنند:
و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان؛ (387)
و در نيكوكارى و پرهيزكارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد.
parvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvaneparvanep arvane
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.