PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلیل علاقه شدید یک دختر به دختر



رایکا
11-10-2009, 18:41
یکی‌از مسائلی‌که‌در ایام‌نوجوانی‌و جوانی‌مطرح‌است‌، افراط در دوستی‌ومحبت‌به‌هم‌سالان ‌است‌. متأسفانه‌این‌حالت‌در شما دیده‌می‌شود ( حتی به حدی که نمی توانید با او یک رابطه عدی داشته باشید و به طور عادیسخن گویید.) دستور اسلام‌میانه‌روی‌در رفاقت‌و مهرورزی‌است‌. امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "با دوست‌مورد علاقه‌ات‌به‌مدارا دوستی‌کن‌؛شاید روزی‌دشمنت‌گردد، و در اظهار بی‌مهری‌نسبت‌به‌کسی‌که موردخشمت‌قرار گرفته‌مدارا کن‌؛ شاید روزی‌دوستت‌شود".(1)
محبت‌افراطی‌پیامدهای‌نا واری‌دارد که‌توجه‌به‌آن‌ها می‌تواند تاحد زیادی‌در تعدیل‌محبت‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌اثرش‌آن‌است‌ک ‌وابستگی ‌شدید روحی‌ایجاد کند. توصیه ما آن‌است‌که‌هر چه‌زودتر این‌وابستگی‌را کم‌کنید، زیرا هر چه‌رابطه‌شما با دوستتان‌ناگستنی‌باشد،سرا نجام‌باید روزی‌از هم‌جدا شوید. در دوران‌تحصیلی‌در کنار یکدیگرهستید اما پس‌از فراغ‌از تحصیل‌و تشکیل‌خانواده‌، ناگزیر باید همدیگررا ترک‌نمایید. از طرفی‌با گزینش‌همسر بخش‌عظیمی‌از محبت‌و عاطفة‌شما به‌سمت‌همسرتان‌گسیل‌خوا هد شد. بنابراین‌عقل‌و منطق‌حکم‌می‌کند رابطة‌دوستی‌را که‌سرانجامی‌چنان‌دارد، از ابتدا تعدیل‌کنیم‌تا به‌افسردگی‌و روان‌پریشی‌مبتلا نشویم‌ .
نکته‌دیگر که‌در تعدیل‌دوستی‌بسیار مؤثر است‌، تقویت‌محبت‌و عشق‌به‌معشوق‌واقعی‌است . امام‌سجاد (ع‌) عرض‌می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌که‌شیرینی‌محبت‌تو را چشیده‌و جز تو کسی‌را طلب‌کرد؟!".(2)

رایکا
11-10-2009, 18:42
نکته‌دیگر که‌در تعدیل‌دوستی‌بسیار مؤثر است‌، تقویت‌محبت‌و عشق‌به‌معشوق‌واقعی‌است . امام‌سجاد (ع‌) عرض‌می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌که‌شیرینی‌محبت‌تو را چشیده‌و جز تو کسی‌را طلب‌کرد؟!".(2)
محبتی‌که‌در راستای‌محبت‌به‌خدا نباشد، سرابی‌بیش‌نیست‌. قلب‌مانند ظرفی‌است‌که‌بیش‌از یک‌چیز در آن‌جای‌نمی‌گیرد. اگر در آن‌آب‌باشد، دیگر نمی‌توان‌درون‌آن‌سرکه‌ یخت‌مگر این‌که‌از آب‌خالی‌شود. اگر در قلب‌، محبوبی‌غیر از خداوند منان‌باشد، دیگر محبت‌الهی‌معنی‌ندارد. از قدیم‌گفته‌اند: یک‌دل‌، دو دوستی‌بر نمی‌دارد. قرآن‌مجید بر این‌نکته‌تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل‌الله‌لرجل‌من‌قلبین فی‌جوفه‌؛ خداوند در درون‌انسان‌دو قلب‌قرار نداده‌است‌".(3)
امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌خدا آتشی‌است‌که‌به‌هیچ‌چیز می‌گذرد مگر این‌که‌او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌هیچ‌چیز با محبت‌به‌پروردگار برابری‌نمی‌کند. با شناخت‌خدا همة‌محبت‌ها از دل‌انسان‌خارج‌می‌شود. منقول‌است‌که‌چون‌زلیخا ایمان‌آورد، یوسف‌با اوازدواج‌کرد، ولی‌از یوسف‌کناره‌گرفت‌و به‌عبادت‌مشغول شد. وقتی‌یوسف‌دلیلش‌را جویا شد گفت‌: ای‌پیغمبر خدا! من‌تو را وقتی‌دوست‌داشتم‌که‌خدای ‌تو را نشناخته‌بودم‌، اما چون‌او را شناختم‌همة‌محبت‌ها را از دل‌خود بیرون‌کردم‌.(5)

رایکا
11-10-2009, 18:43
نظامی‌گنجوی‌شاعر معروف‌می‌گوید: در پایان‌امر که‌لیلی‌مریض‌شد،به‌مادر ش‌وصیت‌کرد و گفت‌: پیام‌مرا به‌مجنون‌برسان‌و به‌او بگو: اگر خواستی‌به‌کسی‌علاقه‌پید ا کنی‌، به‌موجودی‌که‌با یک‌تب‌ازبین‌می‌رود دل‌نبند.(6)
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است ، زیرا همهآفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خداباشد.
به جهان خرماز آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه‌بیش‌تر به‌عبادات‌و دعاها، از جمله‌خواندن‌دعای‌شعبانی ‌و خمسة‌عشر و حضور قلب‌در نماز و استمداد از عنایات‌الهی‌،احساسات‌خو را نسبت‌به‌دوستتان‌تعدیل‌ن مایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، قصار 260.
2. مفاتیح الجنان، مناجات المحبین.
3. احزاب (33) آیة 4.
4. معراج السعاده، ص 571.
5. همان، ص 584.
6. جوادى آملی، اسرار عبارت، ص 94، به نقل از دیوان نظامى گنجوی.

به نقل از مرکز ملی پاسخگویی به سوالات (http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/1048)