PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : |♥|♥|♥| نظریات امام صادق علیه السلام در علوم مختلف |♥|♥|♥|



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-10-2009, 22:07
http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/besm05.gif



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64292882982755271486.jpg


نظریات علمی امام جعفر صادق علیه السلام





نظريه حضرت امام جعفرصادق(عليه السلام)راجع به ساختمان بدن انسان

حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) مثل ساير مسلمين ميگفت كه انسان از خاك آفريده شده است. فرق او با مسلمين ديگر اين بود كه راجع به آفرينش انسان از خاك چيزهايي مي گفت كه به عقل هيچ يك از مسلمين در آن عصر نمي رسيد .


در اعصار بعد هم هيچ مسلمان نتوانست راجع به ساختمان بدن انسان ، استنباطي چون حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) داشته باشد . و اگر كسي چيزي مي گفت مستقيم و غير مستقيم از شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) شنيده بود .

او مي گفت تمام چيزهائي كه در خاك هست در بدن آدمي وجود دارد .

اما بيك اندازه نيست و بعضي از آنها در بدن انسان خيلي زياد است و بعضي از آنها خيلي كم . در بين چيزهائي هم كه در بدن انسان زياد است ، مساوات وجود ندارد و بعضي از آنها از بعضي ديگر كمتر مي باشد .


او گفت چهار چيز است كه در بدن انسان زياد مي باشد و هشت چيز است كه در بدن انسان كم مي باشد و هشت چيز ديگر در بدن انسان خيلي كم است .

اين نظريه كه راجع بساختمان بدن آدمي از طرف آن مرد ابراز گرديده آنقدر غرابت دارد كه گاهي انسان فكر مي كند آيا همان طور كه شيعيان عقيده دارند حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) داراي علم امامت بوده و اين نظريه را از علم امامت استنباط كرده نه از علوم بشري .


زيرا ادراك ما نمي پذيرد كه يك عالم عادي كه از معلومات بشري بر خوردار مي باشد در دوازده قرن و نيم قبل بتواند بيك چنين واقعيت پي ببرد .

ليكن آيا امتياز نوابغ بر افراد عادي در اين نيست كه مغز آنها قادر به استنباط چيزهائي است كه ديگران نمي توانند استنباط كنند و چشم آنها در همان منطقه كه براي ديگران ظلمات جهل است چيزهائي مي بيند كه ديگران قادر بديدن آن نيستند .


اگر يك چنين مزيت وجود نداشته باشد چه تفاوت بين صاحبان عقول عادي و آنكس كه يك نابغه مي باشد موجود است.





http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-10-2009, 22:09
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif



حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از اين جهت نابغه بود كه عقلش چيزهائي را ادراك مي كرد كه ديگران قادر با دراكش نبودند و چشمش چيزهائي را ميديد كه ديگران نمي توانستند ببينند .


كساني هستند كه مي گويند تمام دانستني ها در شعور باطني هر كس هست . ولي بين شعور ظاهري افراد و شعور باطني آنها يك حجاب ضخيم وجود دارد . كه مانع از اين است كه افراد بتوانند عرصه نامحدود شعور باطني خود را ببينند . و از معلوماتي كه در آنجا هست استفاده نمايند و تفاوت يك نابغه با افراد عادي اين است كه او به عرصه نامحدود شعور باطني خود راه دارد و از معلوماتي كه در آنجا هست استفاده مي كند .


برگسون مي گفت كه يك اتم بهمان دليل كه از آغاز پيدايش خلقت يا از آغاز پيدايش كره زمين وجود داشته داراي تمام معلومات جهان است و بطريق اولي سلولهاي جاندار بدن انسان از تمام معلومات و تاريخ دنيا از روز بوجود آمدن سلول جاندار تا امروز آگاه مي باشد .

آنچه ديگران مي گفتند كه راه يافتن به عرصه نامحدود شعور باطني مي باشد برگسون فرانسوي ( جهش حياتي ) مي ناميد و مي گفت تفاوت يك نابغه با افراد عادي اين است كه ( جهش حياتي ) نابغه بيش از افراد عادي است و مي تواند از معلوماتي كه در حافظه سلولهاي بدنش وجود دارد استفاده نمايد .

حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) اعم از اينكه به عقيده شيعيان علم امامت داشته يا بنابر نظريه قائلين با شعور باطني خود مربوط بوده با بنا بر نظريه ( برگسون ) از جهش حياتي قوي خود استفاده مي نموده در مورد تشكيلات بدن انسان چيزي گفته كه ثابت مي كند در بين مردم زمان خود ، و مردم اعصار بعد ، در علم بدن شناسي منحصر بفرد ، بشمار مي آمده است .

زيرا بعد از دوازده قرن و نيم ، امروز نظريه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ علمي به ثبوت رسيده و در صحت آن ترديد وجود ندارد ، و حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) فقط اسم موادي را كه در بدن انسان وجود دارد نبرد .

ناگفته نماند همانطور كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت : هر چه در زمين هست در بدن انسان نيز وجود دارد .

آنچه در كره زمين هست از يكصد و دو عنصر بوجود آمده و اين يكصد و دو عنصر در بدن انسان وجود دارد .

اما ميزان بعضي از اين عناصر در بدن انسان آن قدر كم است كه تا امروز نتوانسته اند كه ميزان آن را بطور دقيق تعيين نمايند .

حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت هر چه در خاك هست در بدن آدمي وجود دارد و اين را نمي توان دليل بر نبوغ او دانست چون هر كس كه عقيده داشته باشد كه آدمي از خاك ساخته شده ، مي تواند بفهمد كه هر چه در خاك هست در بدن انسان نيز وجود دارد .

اما آنچه دليل بر نبوغ حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) مي باشد اين است كه گفت : از آنچه در خاك هست و در بدن انسان هم يافت مي شود. چهار قسمت زياد است و هشت قسمت كم تر از آن چهار قسمت و هشت قسمت ديگر خيلي كمتر از هشت قسمت اول. بطوري كه گفتيم امروز اين نظريه به ثبوت رسيده است .

آن هشت چيز كه بنا به گفته حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در بدن انسان خيلي كم است اين عناصر مي باشد :

موليبدن - سيليسيوم - فلوئور - کوبات - مانگانز - يد - مس - روي - آن هشت چيز كه در بدن انسان نسبت به هشت عنصر فوق بالنسبه زيادتر مي باشد عبارت است از :

منيزيم - سديم - پتاسيم - كلسيم - فسفر - كلر - گوگرد - آهن .
آن چهار عنصر كه در بدن انسان خيلي زياد مي باشد عبارت است از اكسيژن - كربن - هيدروژن - ازت .


برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)






http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-10-2009, 22:13
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif



پي بردن به اين عناصر در بدن انسان كار يك روز يا دو روز نبوده و اين كار از آغاز قرن هيجدهم ميلادي با كالبد شكافي شروع شد و دو ملت در كالبد شكافي پيشقدم گرديدند يكي ملت فرانسه و ديگري ملت اطريش .
در كشورهاي ديگر كالبد شكافي صورت نمي گرفت مگر به ندرت . در كشورهاي شرق كالبد شكافي وجود نداشت و در كشورهاي اروپائي كليساهاي ارتودوكسي و كاتوليكي و پروتستاني با كالبد شكافي مخالفت مي كردند .
اما در اطريش و فرانسه كالبد شكافي مي كردند بدون اينكه تظاهر به مخالفت با دستور كليسا بكنند . معهذا تا زمان (مارا) كالبد شكافي در كشور فرانسه توسعه يافت و تقريباً پنهاني بود .

مارا ، ضمن كالبد شكافي با كمك چند دانشمند ديگر فرانسوي از جمله ( لاووازيه ) معروف كه در سال 1894 ميلادي سرش را با گيوتين از بدن جدا كردند ، انساج بدن را تجزيه مي كرد تا اينكه بداند بدن آدمي از چه عناصري متشكل گرديده است .

بعد از مارا شاگردانش كار او را ادامه دادند و ضمن كالبد شكافي انساج بدن را تجزيه مي كردند و آن كار در تمام قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم ادامه يافت و وسعت پيدا كرد .

چون كالبد شكافي كه در آغاز قرن هيجدهم ميلادي تقريباً منحصر به فرانسه و اطريش بود در ساير كشورهاي اروپا و آنگاه در ممالك قاره هاي ديگر متداول گرديد و امروز جزء در بعضي از كشورها كه داراي دانشكده پزشكي و جراحي نيستند ، كالبد شكافي در همه جا متداول مي باشد ، هر جا كه كالبد شكافي هست راجع به عناصري كه بدن انسان از آنها متشكل شده تحقيق مي شود و گاهي نتيجه تحقيق دو مركز ، در ارقام جزئي با يكديگر اختلاف پيدا مي نمايد اما ارقام بزرگ اختلافي ندارند و تناسبي كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت در تمام كشورها در مورد تمام افراد سالم محفوظ است .

من باب مثال در تمام كشورها ، هر مرد و زن سالم كه وزن بدنش چهل و پنج كيلوگرم باشد 8/1 كيلو گرم كربن در بدنش موجود است . و گفتيم كه كربن يكي از چهار عنصر است كه به مقدار زياد در بدن انسان وجود دارد .

همچنين در بدن آن شخص چهل و پنج ساله 4/5 كيلو گرم هيدروژن وجود دارد . اما اگر شخص مبتلا به يك مرض مزمن بشود كه عضلات بدنش به تحليل برود يا اينكه بر اثر گرسنگي عضلات بدن دچار تحليل شود ، ميزان هيدروژن در بدنش اين اندازه نيست .

معهذا در تمام نژادهاي بشري اعم از سفيد و سياه و زرد و نژادهاي مخلوط ميزان چهار عنصر كه اكسيژن - کربن - هيدروژن - ازت - باشد در بدن انسان بيش از عناصر ديگر است .

بعد از اين چهار عنصر ميزان هشت عنصر ديگر كه در بالا ذكر شد كمتر از چهار عنصر مذكور مي باشد و از اين كه بگذريد ميزان هشت عنصر ديگر در بدن كمتر است .

اين تناسب در تمام انسانهاي سالم چه در منطقه قطبي زندگي كنند چه در منطقه استوائي مشروط بر اين كه وزن بدن و سن متساوي باشد ، برقرار است و مطالعات و تجربه هاي صد و پنجاه ساله يا بيشتر صحت نظريه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) را در مورد چيزهائي كه بدن انسان را تشكيل داده تأييد مي نمايد .

ادامه تجزيه انساج انساني ، چه آنها كه انساج مرده بشمار مي آيد و چه انساجي كه هنوز زنده است ( مثل چيزهائي كه در اعمال جراحي از بدن جدا مي شود ) از اين جهت ضرورت دارد كه بفهمند آيا تمام عناصري كه در دنياي زميني هست در بدن انسان وجود دارد يا نه ؟

هنوز بعضي از عناصر را در انساج عضلات يا استخوان ها نيافته اند اما حدس ميزنند كه آن عناصر در بدن هست و از اين جهت تا امروز كشف نشده كه به مقدار خيلي كم در بدن وجود دارد و آزمايشگاه ها نتوانسته اند هنوز بوجود آنها پي ببرند . اما چون پي بردن به چيزهاي كوچك در حال پيشرفت مي باشد اميدوار هستند روزي بتوانند تمام عناصر را در بدن انسان كشف كنند و نشان بدهند كه از هر عنصر چه اندازه در بدن آدمي هست و هر عنصر از لحاظ وظائف الاعضاء چه اثري در بدن انسان دارد و كاهش يا فقدان آن چه اثر مي كند .


برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)




http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-10-2009, 22:18
http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/besm04.gif



http://upload.tazkereh.ir/images/42594813523786344150.jpg



نظريه حضرت امام جعفرصادق(عليه السلام)راجع به سرعت نوروليزر

در مورد سرعت نور هم حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) نظريه اي ابراز كرده كه با توجه به عصر او بسيار جالب توجه مي باشد .

او گفت :كه سرعت نور كه بطرف چشم ما مي آيد فوري است و از انواع حركات است .

يك مرتبه ديگر اين نكته ذكر مي كنيم كه وسائل تكنيكي زمان اجازه نمي داد كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بتواند سرعت نور را اندازه بگيرد . ولي همين قدر كه گفت نور حركت است و سرعت آن فوري مي باشد ، تقريباً نظريه اي شبيه باين دوره راجع به نور گفته است .

روايتي از او نقل مي كنند كه خلاصه اش اين است كه روزي در محضر درس خود گفت :
نور قوي مي تواند اجسام سنگين را بحركت درآورد و نوري كه در طور سينا بر موسي آشكار گرديد .

از نورهائي بود كه اگر مشيت خداوند معلق مي گرفت كوه را بحركت در مي آورد ممكن است فكر كنيم .

بر طبق اين روايت حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) اساس تئوري ليزر را پيشگوئي كرده است .

بعقيده ما آنچه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) راجع به حركت و سرعت نور و اين كه نور از اشياء بچشم ما مي تابد گفت اهميتش زيادتر از تئوري ليزر بطور ساده است .

چون اين تئوري را قبل از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفته بودند ولي وي آنچه راجع به سرعت و حركت و تمركز نور و اينكه نور از اشياء به چشم ما مي تابد گفت مخصوص اوست .

از ازمنه قديم در بين اقوام مختلف اين عقيده وجود داشت كه نور مي تواند اجسام را بحركت در آورد .

در مصر قديم اين عقيده وجود داشت كه نور مي تواند از همه چيز بگذرد و اجسام را هم بحركت درآورد و حتي كوه مانع از عبور نور نيست .

به عقيده آنها انوار معمولي نمي تواند از كوه بگذرد و آنرا بحركت درآورد اما اگر نور قوي بوجود بيايد مي تواند از وسط كوه بگذرد يا آن را بحركت درآورد و اين بسته به تمايل نور قوي است كه از وسط كوه بگذرد تا آن را بحركت آورد .

راجع به علت فيزيكي اين نظريه در هيچ جا توضيحي گفته نشد اما در بين تمام اقوام قديم اين عقيده وجود داشته و مثل اين كه قبل از بوجود آمدن ادياني كه تاريخ آنها در دست مي باشد اين عقيده رائج بوده است .

چون قبل از اين كه نوع بشر داراي ادياني گردد كه امروز تاريخ آنها در دست مي باشد ، بجادوگري عقيده داشته و بين دين و جادوگري تفاوتي وجود نداشته و عقيده باين كه نور ، قادر است از حجاب ها بگذرد و اجسام را بحركت درآورد از جادوگري است .

از مبدأ اين عقيده جادوگري بدون اطلاع هستيم و آنهائي هم كه چيزي در اين خصوص گفته اند از روي فرض بوده است و مأخذي موجود نيست كه نشان بدهد اين عقيده در آغاز در كدام قوم بوجود آمد .

ازموضوع عقيده به انرژي بودن نور اگر بگذريم آنچه در تئوري حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) راجع به سرعت نور گفته شده همان است كه امروز مي دانند و سرعت حركت نور را ثانيه اي سيصد هزار كيلومتر محسوب كرده اند .

اين سرعت ، امروزه فوري نيست زيرا با موازين جديد علمي يك ثانيه مدتي است طولاني و سيصد هزار كيلومتر ، با توجه به مسافات نجومي فاصله اي كوتاه .

اما با موازين قديم ، سيصد هزار كيلومتر سرعت در يك ثانيه يك سرعت فوري بوده و از لحاظ استنباط سرعت سير نور هم حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) پيشقدم بشمار آمده است .


برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)



http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 03:28
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif







نظريه امام صادق عليه السلام در باره نور

يكي از بدايع علمي حضرت امام جعفر صادق عليه السلام نظريه او راجع به نور مي باشد . او گفته است كه نور از طرف اشياء بسوي چشم ما مي آيد و از آن نور كه از طرف هر شيء بسوي چشم ما مي آيد فقط قسمتي به چشم ما مي تابد و بهمين جهت ما اشياء دور را بخوبي نمي بينيم و اگر تمام نوري كه از يك شيء دور بسوي چشم مي آيد بديده برسد ما شيء دور را نزديك خواهيم ديد و اگر بتوان چيزي ساخت كه بدان وسيله تمام نوري را كه از يک شيء دور مي آيد به چشم تابانيد ، در صحرا شتري را كه در فاصله سه هزار ذرع مي چرد در فاصله شصت ذرعي خواهيم ديد يعني پنجاه بار آن را نزديكتر مشاهده خواهيم كرد .


اين تئوري بوسيله شاگردان حضرت امام جعفر صادق عليه السلام باطارف رفت و بعد از اينكه در جنگهاي صليبي تماس بين شرق و اروپا زياد شد به اروپا منتقل گرديد و در دانشگاههاي اروپا تدريس شد و يكي از مدرسين شناخته شده اين تئوري ( راجر - بيكون ) انگليسي استاد دانشگاه ( اوكسفورد ) در انگلستان بود .


تئوري او راجع به نور همان است كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام گفت و مثل حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اظهار کرد اگر چيزي بسازيم كه تمام نور اشياي دوردست را به چشم ما برساند ما آنها را پنچاه برابر نزديكتر خواهيم ديد .

همين نظريه بود كه سبب گرديد در سال 1608 ميلادي ( ليپرشي ) فلاماندي اولين دوربين را اختراع كرد . و همان دوربين است كه نمونه اي شد براي اينكه ( گاليله ) معروف ، بتواند دوربين فلكي خود را بسازد و او دوربين فلكي خود را در اولين ماه سال 1601 ميلادي بكار انداخت و در شب هفتم ژانويه با آن ستارگان آسمان را از نظر گذرانيد .


بطوري كه مي بينيم بين تاريخ ساختن دوربين از طرف مخترع فلاماندي و گاليله بيش از دو سال فاصله وجود ندارد و چون گاليله دوربين خود را در اولين ماه سال 1610 مورد استفاده قرار داد مي توان گفت كه از دو سال هم كمتر مي باشد . و لذا بعيد نيست كه فكر ساختن دوربين فلكي در يك موقع بخاطر هر دو رسيده باشد .


ولي نمي توان انكار كرد كه گاليله از دوربين مخترع فلاماندي پند گرفت و نقصي كه در آن دوربين بود در حدود امكان تكنيكي آن زمان رفع كرد و در شب هفتم ژانويه سال 1610 ميلادي باآن دوربين بنظاره آسمان مشغول شد .


گاليله پرورش يافته دانشگاه مشهور ( پادو ) واقع در كشور( پاتاويوم ) بود كه بعد ، موسوم به ( و ني تي ) شد و امروز كرسي آن را ( ونيز ) مي خوانند و در شرق كشور پاتاويوم يا و ني تي موسوم به ( بندقيه ) بود .


گاليله پرورش يافته دانشگاه مشهور ( پادو ) واقع در كشور ( پاتاويوم ) بود استاد رياضي شد و شب اول ، دوربين خود را متوجه ماه كرد و با حيرتي زياد ، مشاهده نمود كه ماه مثل زمين داراي سلسله جبال است و ديد كه كوههاي ماه بر دشت هاي قمر ، سايه مي اندازد و متوجه شد كه دنيا منحصر به زمين نيست بكله قمر هم دنيائي است .



اگر تئوري نور از طرف حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ابراز نمي شد آيا ( ليپرشي ) فلاماندي و گاليله مي توانستند دوربين فلكي بسازند و گاليله اجرام دنياي خورشيدي را مورد ترصيد قرار بدهد ؟ و با مشاهدات خود نظريه ( كوپرنيك ) و ( كپلر ) را مشعر بر اين كه اجرام دنياي خورشيدي از جمله زمين بدور خورشيد مي گردند تأييد نمايد ؟








http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 03:53
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif





اختراع دوربين فلكي از طرف گاليله طوري مردم را بوجد آورد كه سناتورهاي ونيز و حتي ( دوج ) يعني رئيس جمهور ونيز ، شائق شدند كه با آن اجرام دنياي خورشيدي را ببينند و گاليله دوربين خود را از پادو ، شهري كه دانشگاه معروف در آن بود ( و هست ) به ونيز آورد و آن را بر بالاي برج يكي از كليساها جا داد و سناتورهاي سالخورده در حالي كه زير بغلشان را گرفته بودند بر برج كليسا صعود مي كردند تا اين كه بتوانند در شب با آن دوربين ماه و ستارگان را ببينند.


وقتي از گاليله مي پرسيدند كه چه ميشود كه دوربين او اجرام آسماني را نزديك مي كند و مي توان با آن كوههاي قمر را ديد ، تئوري نور را كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام گفته بود تكرار مي كرد و مي گفت اين دوربين تمام نوري را كه از اجرام سماوي بسوي چشم مي تابد جمع آوري مي نمايد و در نتيجه آنچه در فاصله سه هزار قدمي است طوري نزديك به چشم مي رسد كه پنداري در فاصله شصت قدمي مي باشد .


ميدانيم كه بعد از اختراع گاليله چون مراحل عطارد و زهره و قمرهاي مشتري به چشم ديده شد ، چه تاثيري براي تأييد نظريه كوپر نيك و كپلر كرد .

نكته ديگري كه در تئوري حضرت امام جعفر صادق عليه السلام راجع به نور جلب توجه مي نمايد اين است كه وي گفت نور از طرف اشياء بسوي چشم انسان مي آيد در صورتي كه قبل از او مي گفتند كه روشنائي از طرف چشم بسوي اشياء مي رود .

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در اسلام اولين كسي است كه اين نظريه را رد كرد و گفت : نور از چشم بسوي اشياء نمي رود اين است كه ما در تاريكي چيزي را نمي بينيم در صورتي كه اگر نور از طرف چشم ما بسوي اشياء مي رفت در تاريكي همه چيز را ميديديم .


حضرت امام جعفر صادق عليه السلام گفت : براي اينكه بتوان چيزي را ديد بايد آن شيء روشن باشد و اگر خود روشن نيست بايد يك شيء نوراني بر آن بتابد و آن را روشن كند تا اينكه بتوان آنرا ديد .



برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)







http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 11:38
http://shiaupload.ir/images/44586329429947172556.png





نظريه حضرت امام جعفرصادق(عليه السلام)راجع به علل بعضي ازبيماريها


يکي از نظريه هاي امام جعفر صادق (عليه السلام) که نبوغ علمي او را به ثبوت مي رساند نظريه ايست که راجع به انتقال بيماري بوسيله بعضي از نورها داده است . امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت روشنائي هائي هست که اگر از يک بيمار بر يک شخص سالم بتابد ممکن است که آن شخص سالم را بيمار کند .

بايد توجه کرد که صحبت از هوا يا انتقال ميکروب ( که در نيمه اول قرن دوم هجري از آن بي اطلاع بودند ) نيست . بلکه صحبت از روشنائي است آنهم نه تمام روشنائي ها بلکه بعضي از انوار که اگر از شخص بيمار ، به شخص سالم بتابد ممکن است که وي را بيمار کند .

اين نظريه را علماي زيست شناسي و پزشکي از خرافات مي دانستند چون آنها عقيده داشتند که عامل انتقال بيماري از يک فرد بيمار به يک فرد سالم ، ميکروب است يا ويروس خواه وسيله انتقال بيماري حشرات باشند يا آب يا هوا يا تماس مستقيم دو فرد بيمار و سالم .

قبل از اين که بوجود ميکروب و ويروس پي ببرند وسيله انتقال بيماري ها را بوها ميدانستند و تمام اقداماتي که در قديم براي جلوگيري از سرايت امراض ميشد بر اساس جلوگيري از بوها بود تا اين که بوي بيماري واگير از يک بيمار به يک سالم نرسد و او را بيمار ننمايد .

در هيچ دوره ، هيچکس نگفت که بعضي از روشنائي ها اگر از بيمار بر سالم بتابد او را بيمار مي نمايد و اين گفته از جغفر صادق است .
گفتيم که جامعه دانشمندان اين نظريه را در عداد خرافات بشمار مي آوردند تا اين که تحقيقات علمي جديد ثابت کرد که اين نظريه ، حقيقت دارد و بعضي از انوار ، اگر از بيمار بسوي سالم برود و او را بيمار مي کند و اولين مرتبه در اتحاد جماهير شوروي به اين واقعيت پي بردند .

در شهر نوو-وو-وسيبيرسك واقع در شوروي كه يكي از مراكز بزرگ تحقيقات پزشكي و شيميائي و زيست شناسي شوروي مي باشد بطور علمي و غير قابل ترديد ثابت شد كه اولاُ از سلولهاي بيمار ، اشعه ساطع ميشود و ثانياً نوعي از اشعه كه از سلولهاي بيمار ساطع ميشود هر گاه بر سلول هاي سالم بتابد آنها را بيمار خواهد كرد. بدون اينكه كوچكترين تماس بين سلول هاي بيمار و سلولهاي سالم وجود داشته باشد و بي آنكه از سلوهاي بيمار ميكروب يا ويروس به سلولهاي سالم سرايت نمايند.

طرز عمل دانشمنداني كه در (نوو-وو-سيبيريسك )مشغول تحقيق بودند اين شكل بود:

آنها دو دسته از سلولهاي يك شكل ، از يك موجود زنده را (في المثل سلولهاي قلب ياكليه يايكي ازماهيچه هاي بدن را) انتخاب مي كردند و آنها را از هم جدا مي نمودند و مي ديدند كه از آن سلولها ، چند نوع (فوتون) ساطع ميشود و گفتيم که يک ذره از نور را به اسم فوتون مي خوانند و امروز توانائي علم براي مشاهده و تحقيق در اشعه آن قدر زياد شده كه ميتواند حتي يك فوتون را مورد تحقيق قرار بدهد.





http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 11:39
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif




دانشمندان سلول هاي دسته دوم را كه سالم بودند در دو محفظه قرار دادند جاندار را انتخاب نمودند و در دو قسمت جداگانه قرار دادند يكدسته از آنها را بيمار نمودند تا اينكه مشاهده كنند كه آيا در حال بيماري هم از سلولها اشعه ساطع ميشود يا نه ؟ و مشاهده کردند0 كه در حال بيماري نيز از سلولها فرتون ساطع ميشود.

دانشمندان سلولهاي دسته دوم را كه سالم بودند ، در دو محفظه قرار دادند كه يك محفظه از كوارتز بود و محفظه ديگر از شيشه .

كوارتز اين خاصيت را دارد كه هيچ نوع فوتون يعني هيچ نوع اشعه از آن عبور نميكند غير از اشعه ماوراي بنفش . شيشه معمولي اين خاصيت را دارد كه هر نوع فوتون يعني هر نوع اشعه از آن عبور مي کند غير از اشعه ماوراي بنفش .

بعد از مدت چندين ساعت كه سلول هاي سالم ، در دو محفظه كوارتزي و شيشه اي در معرض اشعه سلولهاي بيمار قرار گرفتند ، مشاهده شد كه آن قسمت از سلولهاي سالم كه در محفظه كوارتزي بودند بيمار شدند.

اما قسمتي از سلولهاي سالم كه در محفظه شيشه اي بودند بيمار نگرديدند .

كوارتز چون هيچ نوع اشعه، غير از اشعه ماوراي بنفش را عبور نمي داد سبب ميشد كه اشعه ماوراي بنفش به سلولهاي سالم برسد و در نتيجه آنها بيمار ميشدند .

اما شيشه همه نوع اشعه را عبور ميداد غير از اشعه ماوراي بنفش را و چون آن اشعه به سلولهاي سالم نمي تابيد آنها سلامت خود را حفظ مي كردند و بيمار نمي شدند .

بايد دانست كه تمام اشعه كه بسلول هاي سالم مي تابيد از سلول هاي بيمار ساطع مي شد اما سلولهاي سالم كه در محفظه شيشه اي بودند چون در معرض تابش اشعه ماوراي بنفش (ساطع از سلولهاي بيمار ) قرار نمي گرفتند ، لذا سالم مي ماندند .

اين آزمايش با بيماريهاي گوناگون و سلولهاي متشابه يا متفاوت در مدت بيست سال پنج هزار بار تكرار شد براي اين كه دانشمندان مركز تحقيقاتي ( نوو -وو -سيبيرسك ) نمي خواستند كه كوچكترين ترديد در نتيجه آزمايش وجود داشته باشد .

در هر پنج هزار آزمايش نتيجه كلي يكي بود و آن اينكه سلولهاي بيمار انواع اشعه را ساطع ميكنند از جمله اشعه ماوراي بنفش را ، ديگر اينكه هر گاه سلولهاي سالم در معرض اشعه ماوراي بنفشي كه از سلولهاي بيمار ساطع ميشود (نه اشعه ماوراي بنفش ديگر) قرار بگيرند بيمار ميشوند و ديگر اين كه بيماري آنها ، همان بيماري سلولهاي مريض مي باشد .






http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 11:40
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif




در تمام اين آزمايش ها كه مدت بيست سال طول كشيد ، بين سلولهاي سالم و سلولهاي بيمار ، هيچ نوع مجاورت و رابطه وجود نداشت تا اينكه تصور شود كه ويروس يا ميكروب از يك دسته به دسته ديگر سرايت مي كند و بر دانشمندان بعد از پنج هزار آزمايش محقق شد كه عامل ايجاد بيماري ، در سلولهاي سالم اشعه ماوراي بنفش است كه از سلولهاي بيمار ساطع ميشود و به آنها مي تابد .

اگر جلوي تابش اشعه ماوراي بنفش را از طرف سلولهاي بيمار بگيرند. سلولهاي سالم بيمار نمي شوند و يكي از خواص آنتي بيوتيكها ( داروهاي قاتل ميكروب و ويروس ) اين است كه از شدت ساطع شدن اشعه ماوراي بنفش بيمار ميكاهد تا اينكه پخش آن اشعه از طرف آن سلولها بدرجه اي ميرسد كه ديگر زيان بخش نمي باشد .

از آزمايش هائي كه دانشمندان شوروي كدرند اين نتيجه بدست مي آيد كه هر يك از سلولهاي بدن ما مانند يك فرستنده و گيرنده است كه اشعه ساطع مي كند و هم تحت تاثير اشعه قرار مي گيرد و آنها را ضيط مي نمايد و اگر اشعه اي كه ضبط ميكند از نوع ماوراي بنفش باشد و از يك سلول بيمار ساطع شود سلول سالم كه آن را دريافت مي نمايد بيمار خواهد شد .

اما اگر سلولي كه اشعه ماوراي بنفش را ساطع مي نمايد بيمار نباشد آن اشعه سبب بيماري سلولهاي سالم نمي شود .
در آزمايش هاي متعدد كه دانشمندان كردند اين نكته هم بثبوت رسيد كه هر گاه يك دسته از سلولهاي سالم ، بر اثر ( توكسين ) بيمار بشوند و اشعه ماوراي بنفش ساطع كنند اشعه آنها ، سلولهاي سالم را كه هيچگونه تماس با آنها ندارد بيمار ميكند .

توكسين عبارت است از زهري كه بعضي از موجوداتي كه در بدن ما هستند توليد مي كنند و عمل آنها از لحاظ بيمار كردن سلولهاي بدن با عمل ميكرب ها و ويروس ها تفاوت دارد . و يكي از چيزهائي كه بخصوص بعد از نيمه عمر كمك به توليد توكسين در بدن مي نمايد خوردن اغذيه زياد و مقوي است .

در هر حال توكسين كه زهر است سلولهاي سالم را بيمار ميكند . آزمايش شده كه سلولهائي كه بر اثر توكسين بيمار شده اند و اشعه ساطع مي كنند نيز سلولهاي سالم را با اشعه ماوراي بنفش بيمار مي نمايد منحصر به بيماريهاي ناشي از ميكروب و ويروس نيست بلكه بيماريهاي ناشي از توكسين ( زهر ) هم بوسيله تابانيدن اشعه ماوراي بنفش از سلولهاي بيمار بسلولهاي ديگر منتقل ميشود و آنها را بيمار ميكند .






http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 11:41
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif





محتاج به تفصيل نيست كه اين واقعيت علمي كه پنج هزار آزمايش در مدت بيست سال آن را به ثبوت رسانيده يك عرضه جديد در مقابل نيست شناسان و پزشكان ، براي معالجه بيماري ها مي گشايد .

آنهم بدو ترتيب اول اينكه بعد از بروز بيماري در عده اي از سلولهاي بدن ( في المثل چون بيماري سرطان ) مانع از تابش اشعه ماوراي بنفش از طرف سلولهاي بيمار بسوي سلولهاي سالم بشوند و در نتيجه مانع از توسعه بيماري گردند .

روش دوم پيشگيري مي باشد يعني نگذارند كه سلولها بيمار گردند تا اينكه با ساطع كردن اشعه ماوراي بنفش سلولهاي سالم را بيمار كنند .

قاعده كلي اين است كه در هر دوره كه يك روش جديد مداوا كشف ميشود ، اميدواري زياد بر محور آن روش تداوي بوجود مي آيد و تصور مي كنند كه تمام امراض را مي توان با آن روش مداوا كرد .

اينك كه علوم امروزي ثابت ميكند كه نظريه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) مشعر بر اين كه بعضي از روشنائي ها ، سبب بروز بيماري مي شود صحت دارد آيا مي توان فرض كرد بيماري هاي ساري كه ناگهان در يك نقطه بروز مي نمايد ناشي از نور مي باشد ؟

چون نور ماوراي بنفش بعد از اينكه از سلولهاي بيمار ساطع گرديد به اطراف پراكنده ميشود و آيا بهمين علت است كه گاهي در منطقه اي كه حتي تصور نمي توان كرد در آنجا يك مرض ساري بوجود بيايد ناگهان، بكنفر مبتلا به بيماري وبا ميشود .

محققين شوروي و آمريكا كه راجع به سرايت بيماري از سلول بيمار به سلول سالم توسط نور ماوراي بنفش تحقيق كرده اند هنوز نتوانسته اند بفهمند كه نحوه سرايت بيماري چگونه است . آنها يقين دارند نور ماوراي بنفش كه از سلول بيمار به سلول سالم مي تابد سبب بيماري سلول سالم ميشود .

ولي نمي دانند كه چگونه تابش آن نور ، در سلول سالم توليد بيماري مي نمايد و تا اين موضوع روشن نشود نمي توان قبول كرد كه بروز يك بيماري ساري و ناگهاني ، در منطقه اي كه تصور بروز آن نمي رود ناشي از تابش نور ماوراي بنفش است.

چون صحبت از سرايت بيماري توسط نور مارواي بنفش است و هنوز علم نمي داند كه چگونه نور ماوراي بنفش كه از يک سلول بيمار به يك سلول سالم مي تابد آن را بيمار ميكند بايد بگوئيم كه هنوز علم از يك قسمت از نحوه عمل ويروس در سلول سالم كه سبب بيماري آن سلول ميشود بدون اطلاع است .

علم ميداند كه ويروس در سلول جا مي گيرد و با سرعت رو به ازدياد مي گذارد و داروئي كه به بيمار داده ميشود ، كمك به نابودي ويروس مي كند ، معهذا در اين قسمت هم چيزهائي بر علم پنهان است .

چون علم هنوز نه سلول را بخوبي شناخته نه ويروس را و هنوز علم نمي داند كه سلول هاي بدن چگونه پير ميشوند و اگر ميدانست جلوي پيري را مي گرفت .






http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 11:41
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif





آنچه تا امروز بر اثر تحقيقات دانشمندان شوروي و آمريكا بثبوت رسيده اين است كه يك ( فوتون ) هم كه ذره اي از نور مي باشد اگر از ذرات نور ماوراي بنفش بشمار بيايد و از يك سلول بيمار ساطع گردد سبب بيماري سلول سالم مي شود .

اگر ما ميكروب را باندازه يك توپ فوتبال در نظر مجسم كنيم ويروس در قبال آن به اندازه يك ارزن است تا چه رسد به فوتون .

ولي همين ذره كوچك كه نسبت بيك ارزن، همچون ارزن است نسبت به يك توپ فوتبال ، شايد جرثومه اي از بيماري را با خود حمل مي نمايد و به سلول سالم مي رساند و گرنه آن سلول بيمار نمي شود و اگر فوتون ، جرثومه اي از بيماري را حمل نكند ، خود همان جرثومه است .

اين را ما از روي قياس مي گوئيم چون عقل ما مي گويد يك ذره از نور ، تا جرثومه اي از بيماري را حمل نكند يا خود آن جرثومه نباشد ، نمي تواند در يك سلول سالم بيماري توليد كند .

معهذا شايد بعد از اين كه علم بچگونگي توليد مرض از طرف فوتون پي برد شايد بفهميم كه علت توليد مرض بكلي غير از آن است كه ما فرض مي كرديم .

نظريه هاي بديع حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در علوم مختلف از جمله فيزيك محدود به آنچه تا اينجا گفته شد نيست و او در علوم ، از جمله در فيزيك نظريه هاي برجسته ديگر هم دارد كه علوم امروزي آنها را تاييد مي كند .

يكي از نظريه هاي بديع حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) اين است كه هر چه موجوديت ذاتي دارد غير از خداوند داراي ضد خود مي باشد ، اما بين ضدين تصادم بوجود نمي آيد و اگر تصادم بوجود بيابد ، بعيد نيست جهان ويران شود .



برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)





http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 12:05
http://shiaupload.ir/images/yqi62zrg9q5cv5p7mv4q.png









حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام)راجع به نور ستارگان چه گفت ؟




مبحثي وجود ندارد كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) راجع به آن اظهار نظر نكرده باشد و بعضي از نظريه هاي او بطوري كه تا اينجا ديديم دليل بر نبوغ علمي وي مي باشد .


از جمله راجع به نور ستارگان گفته است : كه در بين ستارگاني كه شب در آسمان مي بينيم ستارگاني هستند كه آن قدر نوراني مي باشند كه خورشيد در قبال آنها تقريباُ بي نور است .



اطلاعات محدود نوع بشر راجع به كواكب مانع از اين بود كه در زمان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) و بعد از او ، تا اين اواخر ، بواقعيت اين گفته پي ببرند و فكر مي كردند آنچه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) راجع به نور بعضي از ستارگان گفته دور از عقل و قابل قبول نيست و محال مي باشد كه اين نقطه هاي كوچك و نوراني كه موسوم به ستاره است آن قدر پر نور باشد كه خورشيد در قبال آنها بي نور جلوه كند .


امروز كه دوازده قرن و نيم از زمان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) مي گذرد ثابت شده كه آنچه آن مرد بزرگ گفت :
صحت دارد و در جهان ستارگاني است كه خورشيد ما در قبال نور آنها يك ستاره خاموش بشمار مي آيد .


اين ستارگان نوراني باسم ( كوآزر ) خوانده ميشود و بعضي از آنها تا زمين 9 هزار ميليون ( نه ميليارد ) سال نوري فاصله دارد و موجي كه امروز و امشب از آن ستارگان به چشم راديو تلسكوپ ها ميرسد 9 هزار ميليون سال در راه بوده تا اينكه بزمين رسيده است .


گفتيم (امروزوامشب) و ممكن است تصور كنند كه اشتباه مي كنيم چون در روز نمي توان ستارگان را ديد .


اما نديدن ستارگان در روز ، جزو موارد ضعف دوره اي بود كه نوع بشر راديو تلسكوپ نداشت و امروز با داشتن راديو تلسکوپهائي مانند راديو تلسكوپ ( آرسي بوئه ) واقع در ( پورتوريكو ) كه قطر آن سي صد متر است مي توانند هنگام روز هم ستارگان را ببينند .


روشنائي بعضي از اين ستارگان موسوم به ( كوآزر ) ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد ما مي باشد .


بايد بگوئيم كه در اين رقم نه اشتباه راه يافته نه اغراق .


واحد مقياس سنجش نور ستارگان از طرف منجمين نور خورشيد ماست .


بعضي از كوآزرها آن قدر نوراني است كه روشنائي آنها ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد ميباشد و لذا بدون اينكه دچار اغراق بشويم مي توانيم بگوئيم كه خورشيد ما در قبال يك كوآزر چون يك چراغ خاموش است وبراي اينكه ده هزار ميليارد برابرخورشيد بهتر در نظر مجسم شود مي توانيم عدد ( يك ) را بنويسيم و طرف راست آن شانزده صفر بگذاريم .


برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)






http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 12:23
http://shiaupload.ir/images/yqi62zrg9q5cv5p7mv4q.png






نظريه حضرت امام جعفرصادق(عليه السلام)راجع به قدرت هسته اي

يكي از نظريه هاي بديع حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام)اين است كه هرچه موجوديت ذاتي دارد غير از خداوند ، داراي ضد خود مي باشد اما بين ضدين تصادم بوجود نمي آيد و اگر تصادم بوجود بيابد، بعيد نيست جهان ويران شود .

تفاوت ماده با ضد ماده اين است كه در اتم هاي ماده (عناصر معمولي ) بارالكتريكي ( الكترون ) منفي است و بار الكتريكي ( پروتون ) در هسته اتم،مثبت . اما در ضد ماده بار الكتريكي ( الكترون ) مثبت است و بار الكتريكي ( پروتون ) در هسته اتم منفي .

هنوز كسي آزمايش نكرده كه هر گاه اتم هاي ماده با اتم هاي ضد ماده تصادم كند و انفجار بوجود بيايد چه خواهد شد .

هر چه راجع به اين انفجار گفته ميشود جنبه تئوري دارد و شبيه است به آنچه راجع به انفجار ( يا تفكيك ) اتمهاي اورانيوم قبل از تابستان سال 1944ميلادي مي گفتند كه هنوز آمريكا اولين بمب اتمي را در خود آن كشور آزمايش نكرده بود .

در آن موقع مي گفتند آزمايش بمب اتمي ممكن است تفكيك زنجيري بوجود بياوردو تمام عناصر كه در كره زمين هست تفكيك شود اما آن طور نشد و بعد از آنهم تا امروز با اين كه بدفعات بمبهاي اتمي و هيدروژني را منفجر كرده اند، عناصر در كره خاك منفجره نشده است .

اما بين انفجار بمب اتمي با انفجار ناشي از تصادم ماده و ضد ماده فرق وجوددارد .

چون وقتي يك بمب اتمي يا هيدروژني منفجر ميشود ، قسمتي كم از ماده مبدل به انرژي ميگردد و قسمت زياد ماده عاطل ميماند يعني مبدل به انرژي نميشود .

همه مي دانند كه قانون تبديل ماده به انرژي كه ( انشتين ) كشف كرد ايناست : ( انرژي مساوي است با جرم ضرب در مجذور سرعت سير نور ) .

طبق اين قانون اگر تمام آنچه در يك بمب اتمي يا يك بمب هيدروژني هست مبدلبه انرژي بشود نيروي زياد بوجود مي آيد و ( ژول ) دانشمند فيزيكي انگلستان كه اسمش روي يكي از مقياسهاي برق گذاشته شده و در قرن نوزدهم ميلادي ميزيست ميگفت : كه اگر يك كيلوگرم از ماده بطور كامل مبدل به انرژي شود و في المثل دود و خاكستر از آن بوجود نيايد ، جهان محو خواهد شد .

اما انشتين دانشمند فيزيكي قرن بيستم با كشف قانون تبديل ماده به انرژينشان داد که اين طور نيست و هر گاه يک کيلو گرم از ماده بطور کامل مبدلبه انرژي شود جهان نابود نمي گردد .


ولي تا امروز نوع بشر نتوانسته كه حتي بوسيله بمب هاي اتمي و هيدروژني ماده را بطور كامل مبدل به انرژي كند .

برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)







http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 12:35
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/besm_004.gif







نظرامام صادق(عليه السلام)راجع به زلزله

حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در دوازده قرن و نيم پيش راجع به نظام جهان چيزي گفته كه كوچكترين تفاوت با نظريه دانشمندان فيزيكي اين عصر ندارد .

حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت :

( وقتي در اوضاع دنيا بي نظمي مي بينيد و مشاهده مي كنيد كه ناگهان طوفان ميشود و سيل جاري مي گردد و زلزله خانه ها را ويران مي نمايد اين ها را دليل بر بي نظمي جهان ندانيد و آگاه باشيد كه هر يك از اين وقايع غير منتظره از يك يا چند قاعده ثابت و غير قابل تغيير اطاعت مي نمايد و بر اثر آن قواعد ثابت است كه اين وقايع روي ميدهد ).

امروز دانشمندان فيزيكي ( يعني علمائي كه فقط از قواعد رياضي پيروي مي كنند و غير از آن قواعد را علم نمي دانند ) همين عقيده را دارند و حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از اين لحاظ با دوازده قرن و نيم حق تقدم به شايستگي درخور احترام است .

علماي فيزيكي و زمين شناس مي گويند كه طوفان و زلزله و آتشفشاني كوه يك واقعه غير عادي نيست بلكه مطيع قوانين طبيعت است و زلزله از اين جهت در نظر ما غير عادي جلوه مي نمايد كه از قانون آن اطلاع نداريم .

در طول هزارها سال يكي از وقايع غير منتظره در نظر نوع بشر تغيير هوا بود و آن را ناشي از بي نظمي جهان ميدانست و فكر مي كرد كه نبايستي در وسط تابستان هوا يك مرتبه سرد شود .

ولي امروز تغيير هوا در نظر نوع بشر غير منتظره و ناشي از بي نظمي جهان نيست چون به قانون علمي تغيير هوا پي برده اگر چه هنوز نتوانسته بطور دقيق آن قانون را بفهمد معهذا مي تواند ( بخصوص از وقتي كه ماهواره ها اطراف كره زمين مي گردند ) تغيير هوا را پيش بيني نمايد .

وقوع زلزله و آتشفشان هم مثل تغيير هوا مي باشد و روزي كه انسان از قوانين آن دو اطلاع حاصل کرد مي تواند پيش بيني کند که زلزله در کجا و چه موقع حادث ميشود و كدام كوه در چه موقع آتشفشاني مي نمايد .

حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)به شاگردان خود گفت : آنچه بنظر مردم ناشي از بي نظمي جهان جلوه مي نمايد مطيع يك يا چند قاعده ثابت و غير قابل تغيير است . ثابت و غير قابل تغيير بودن قواعد جهان مودر تاييد تمام فيلسوفان متأله مي باشد .

آنها مي گويند كه تمام تغييراتي كه به چشم نوع بشر ميرسد فقط از دريچه ديدار و عقل اوست و از لحاظ خداوند هيچ چيز در جهان تغيير نمي كند براي اين كه خداوند داناي مطلق است و هر قانوني كه ايجاد كرده ابدي مي باشد .

بنا بر نظريه فيلسوفان خداشناس تغيبراتي كه در قوانين نشري بوجود مي آيد ناشي از جهل انسان است .

آدمي چون نمي تواند پيش بيني كند كه پنجاه سال ديگر وضع اجتماعي ( يا انفرادي ) او چه خواهد شد قوانين را فقط براي زمان حال وضع مي نمايد و پنجاه سال ديگر كه وضع انفرادي و اجتماعي بشر تغيير كرد قوانين را تغيير ميدهد .

ولي خداوند تمام قوانين هستي را در يك لحظه و براي هميشه وضع كرده زيرا چون دانا مي باشد هر نوع تحول را كه تا پايان هستي ( كه پايان ندارد ) بوقوع بپيوندد پيش بيني کرده و بر همين قياس تمام پيغمبران را كه برگزيده پيش بيني نموده و در آغاز ميدانسته كه در هر دوره باقتضاي آن زمان كدام يك از پيغمبران را بفرست .

نه فقط فيلسوفان خداشناس عقيده دارند كه قوانين جهان را ثابت مي دانند .

برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)





http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 13:05
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/besm_003.gif




نظريه حضرت امام جعفرصادق عليه السلام راجع به مولكولهاي آب وتجزيه آنها

در محضر درس حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) براي ادراك قوانين علوم ،تجربه هم بكار مي رفت و طبيعي است كه نبايد فكر بكنيم كه در محضر درس آن دانشمند بزرگ آزمايشگاهي مانند يكي از آزمايشگاههاي بزرگ امروزي وجود داشته و در آنجا قوانين فيزيكي و شيميائي را مورد آزمايش قرار مي دادند .


آزمايشگاه محضر درس حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) متناسب با زمان بوده اما ثابت مي كند كه آن دانشمند بزرگ در علوم فقط به تئوري اكتفا نمي كرده و تا آنجا كه امكان داشته تئوري را به محك تجربه مي زده است .

ديديم كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) متوجه شده بود كه هوا يك عنصر نيست و پي بردن باين موضوع بدون تجربه بعيد به نظر مي رسد .

براي شيعيان هيچ يك از علوم حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) غرابت ندارد . براي اينكه شيعيان وي را امام ميدانند و عقيده دارند كه او با علم امامت همه چيز را ميدانست و بر همين قياسي هيچ يك از معجزات حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در نظر آن ها غرابت ندارد و تمام معجزاتي را كه در كتب مورخين شيعه به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) نسبت داده اند بدون احتجاج مي پذيرند ولي مورخ بيطرف براي هر مورد علمي يا اعجاز احتجاج مي کند و نمي تواند بدون برهان بپذيرد .

مورخ بي طرف وقتي مي شنود كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت : كه هوا يك عنصر بسيط نيست بلكه از چند قسمت بوجود آمده و يك قسمت از آن سبب مي شود كه اشياء بسوزد و هم بعضي از اشياء را فاسد مي نمايد مي خواهد بفهمد كه چگونه وي باين موضوع پي برده بود .




http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 13:06
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif





اعجاز حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) اين نبود كه كوه را بحركت در آورد ( كه از لحاظ عقلائي قابل قبول نيست بلكه اعجاز او اين است كه در دوازده قرن و نيم قبل از اين بوجود اكسيژن در هوا پي برد و نيز در همان موقع پي برد كه در آب چيزي هست كه مي سوزد و به همين جهت گفت كه آب مبدل به آتش مي شود .

آنهائي كه مي گويند بر جسته ترين اعجاز يك پيغمبر كلام اوست ، مثل اينكه حرف بي اساس نمي زنند . چون ما كه امروز در تاريخ مي خوانيم كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) كوه ( صفا ) را بحركت درآورد و كوه به او نزديك گرديد و آنگاه دور شد نمي توانيم اين روايت را باور كنيم و نمي پذيريم . كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) اين اعجاز را كرده باشد .

اما وقتي مي شنويم كه او در نيمه اول قرن دوم هجري بوجود اكسيژن و هم بوجود هيدروژن ( درآب ) پي برده بود و در قلب خود تصديق مي نمائيم كه اين اعجاز است مي گويند که حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بوسيله پدرش که او هم مردي دانشمند بود بوجود هيدروژن در آب پي برد و بعد خود او فهميد كه در هوا اكسيژن وجود دارد .

متأسفانه ما نمي دانيم كه آيا او توانست اكسيژن و هيدروژن خالص بدست بياورد يا نه ؟

بظاهر پي بردن بوجود هيدروژن و اكسيژن خالص مستلزم اين است كه آنرا بدست بياورند و بدست آوردن هيدروژن خالص دشوارتر است از بدست آوردن اكسيژن خالص بود . چون اكسيژن بطور خالص در طبيعت ( درهوا ) هست اما هيدروژن بطور خالص در طبيعت نيست . بهمين جهت در ادوار اخير تا روزي كه آب را تجزيه نكردند نتوانستند هيدروژن خالص بدست بياورند .

انسان مبهوت مي شود كه چگونه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) يا پدرش امام محمد باقر (عليه السلام) بوجود گاز هيدروژن كه خالص آن در طبيعت نيست . و رنگ و بو و طعم ندارد پي برد .
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) يا پدرش نمي توانسته اند جز در آب بوجود هيدروژن پي ببرند و بدون تجزيه كردن آب نمي توانسته اند آنرا بشناسند .

تجزيه كردن آب هم مستلزم استفاده از جريان برق است زيرا بطور ديگر نمي توان آب را تجزيه نمود . و آيا يكي از آن دو توانسته بود از جريان برق براي تجزيه آب استفاده كند كه اين هم قابل قبول نيست و در اعصار جديد اولين كسي كه موفق به جداكردن هيدروژن از آب گرديد ( هانري - كاوانديش ) انگليسي است كه در سال 1810 ميلاي در سن هشتاد و يك سالگي زندگي را بدرود گفت .

او سالها براي تجزيه آب کوشش کرد و بعد از اينكه هيدروژن را بدست آورد اسمش را ( هواي قابل اشتعال ) گذاشت و اولين مرتبه كه هيدروژن را مشتعل كرد نزديك بود كه خود و خانه اش بسوزد .
كاوانديش در روز 27 ماه مه سال 1766 ميلادي شعله اي را بظرفي كه پر از گاز هيدروژن بود نزديك كرد و آن ظرف يك مرتبه مشتعل و منفجر شد و آتش باطراف پاشيد و دست ها و قدري از صورت دانشمند انگليسي سوخت و اگر اهل خانه بر اثر فرياد كاوانديش نمي دويدند و حريقي را كه بوجود آمده بود خاموش نمي كردند خانه و اثاث البيت مرد دانشمند مي سوخت و دانشمند انگليسي ، بدو علت اسم آن گاز را هواي قابل اشتعال گذاشت .



http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 13:06
http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif



اول اينكه با يك تجزيه تلخ بر او معلوم شد كه آن گاز مشتعل مي شود دوم اينكه قدما تصور مي كردند كه آب هواي مايع است آنها ميديدند كه وقتي آب حرارت مي بيند تبخير مي شود و به فضا مي رود و نيز ميديدند كه آب بشكل باران از فضا مي ريزد . و لذا فكر مي كردند كه آب چيزي نيست غير از هواي مايع . اين بود كه كاوانديش هم اسم آن گاز را هواي قابل اشتعال نهاد .

اسم هيدروژن به زبان عربي ( مولد الماء - بوجود آوردنده آب ) نامي است كه از طرف ( لاووازيه ) دانشمند معروف فرانسوي كه او را با گيوتين بقتل رسانيدند براي آن گاز انتخاب شد و تا وقتي ( لاووازيه ) آن اسم را وضع نكرد در كشورهاي اروپا آن گاز را ( هواي قابل اشتعال ) مي خواندند . گاز هيدروژن زماني كشف شد كه استفاده از نيروي برق آنقدر پيش رفته بود كه مي توانستند از آن براي تجزيه آب استفاده كنند .

اما در زمان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) استفاده از نيروي برق در حدود همان استفاده از كهر با و کاه بود كه جنبه سرگرمي و بازي را داشت و قطعه اي از كهربار را به يك پارچه پشمي مي ماليدند و به كاه نزديك مي كردند و كهربا پرهاي كاه را جذب مي نمود .

آيا حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) يا پدرش امام محمد باقر (عليه السلام) براي جداكردن هيدروژن از آب بوسيله اي پي برده بودند كه هنوز دانشمندان از آن بي اطلاعي هستند ؟ و آنها توانسته بودند با وسيله اي غير از جريان برق ، هيدروژن را از آب جدا كنند ؟

از روزي كه كاوانديش براي اولين بار موفق شد كه هيدروژن را بدست بياورد تا امروز وسيله جدا كردن هيدروژن از آب غير از جريان برق نبوده است و تا كنون دانشمندان نتوانسته اند كه جز باين وسيله هيدروژن را از آب جدا نمايند .
در چند سال اخير كه بر اثر آلودگي فضاي زمين بخصوص در امريكا كه خيلي احتياج به انرژي دارد اين فكر بوجود آمده كه از هيدروژن استفاده نمايند مسئله بكار بردن روشي غير از استفاده از برق براي تجزيه آب مطرح مي باشد ، اما هنوز وارد مرحله تحقيق نشده است .

بنابراين امام محمد باقر (عليه السلام) يا پسرش حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) كه بوجود هيدروژن پي بردند از جريان برق استفاده كردند تا بدان وسيله آب را تجزيه كنند يا با روشي كه هنوز بر دانشمندان معلوم نشده است توانستند هيدروژن خالص بدست بياورند و حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) يا پدرش با فلسفه نمي توانستند بوجود هيدروژن پي ببرند .

اگر حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از طرز تجزيه آب براي بدست آوردن هيدروژن آگاه بوده و از ابراز آن خودداري كرده بايد تصديق كرد كه كاري صواب كرده است زيرا مي بينيم كه جدا كردن هيدروژن از آب بجاي اينكه كمك به بهبود وضع زندگي بشر نمايد سبب اختراع بمب هيدروژني شده و اين سلاح چون اجل معلق بالاي سر نوع بشر ميباشد و هر لحظه ممکن است سقوط کند و منفجر شود و نوع بشر را نابود نمايد و اگر هيدروژن كشف نميشد بهتر از اين بود كه اين بلاي معلق براي نوع بشر بوجود بيايد .


برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)





http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-10-2009, 13:31
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/besm_003.gif




حضرت امام جعفرصادق(عليه السلام)گفت: پيرامون خودراآلوده نكيند

در دوره حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) صنايع ، در حدود افزارمندي بود و حتي كارخانه بشكل كارخانه هاي امروزي وجود نداشت و فلزات را در كوره هاي كوچك ذوب مي كردند و چون تمام فلزات حتي آهن ، با چوب ذوب ميشد آلودگي در محيط بوجود نمي آورد .

حتي اگر آهن را با ذغال سنگ ذوب مي نمودند باز ميزان توليدات باندازه اي نبود كه محيط را آلوده نمايد همچنانكه از آغاز قرن هيجدهم ميلادي توليد مقادير زياد آهن و پولاد در آلمان غربي و فرانسه و انگلستان و ساير كشورهاي اروپا شروع شد بدون اينكه محيط را آلوده نمايد در صورتي كه تمام كارخانه هاي ذوب آهن در يك لحظه خروج دود از دود كش كارخانه ها متوقف نمي گرديد .

معهذا محيط از دود ذغال سنگ آلوده نشد تا چه رسد به دوره حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) كه يكي از كارخانه هاي امروزي وجود نداشت و كسي ذغال سنگ نمي سوزانيد معهذا حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) مانند كسي كه وضع امروز را ببيند گفت ، آدمي بايد طوري زندگي نمايد كه پيرامون خود را آلوده نكند زيرا اگر آلوده نمايد روزي مي آيد كه زندگي بر او ، دشوار و شايد غير ممكن ميشود .

موضوع آلودگي محيط حتي در سي سال قبل هم وجود نداشت و اين موضوع از زماني شروع شد كه اولين بمب اتمي منفجر گرديد و در منطقه انفجار ، جو را آلوده كرد .

اگر بهمان انفجارهاي اوليه اكتفا ميشد محيط آلوده نمي گرديد ولي بعد از آن دولت هائي كه داراي سلاح اتمي بودند به آزمايش آن سلاح ادامه دادند و به موازات آن آزمايشها كارخانه هاي مولد برق با نيروي اتم بكار افتاد و آلودگي هوا از مواد پرتو افكن بيشتر شد .

در همان حال صنايع بخصوص در آمريكا و اروپا محيط را آلوده كرد و طوري آب بعضي از رودخانه ها مثل رود رن در اروپاي غربي آلوده گرديد كه نسل ماهي در آن بر افتاد همان طور كه در درياچه هاي بزرگ آمريكاي شمالي كه آب شيرين دارد نسل ماهي تقريباُ بر افتاده است و خطرناكتر از آلودگي هواي خشكي آلودگي آب اقيانوس ها مي باشد چون جانوران چند سلولي باسم ( پلانكتون ) كه در سطح اقيانوس مجاور هوا زندگي مي كنند و نود درصد اكسيژن را در كره خاك آنها تامين مي نمايند بر اثر آلودگي اقيانوس مي ميرند و با مرگ و نابودي آنها ميزان اكسيژن در هواي زمين به ده درصد امروزي تنزل مي كند و اين مقدار نه براي تنفس جانداران و از جمله انسان كافي است نه براي تنفس گياهان و در نتيجه نسل هاي گياه و جاندار در كره خاك منقرض ميشود.

اين يك تئوري نيست كه بگويند احتمال صدق و كذب آن مساوي ميباشد . بلكه يك محاسبه علمي است و با اين وضع كه امروز اقيانوسها آلوده ميشود پلانكتون در سطح اقيانوس ها تا پنجاه سال ديگر نصف مي شود و بهمان نسبت از ميزان توليدات اكسيژن كاسته خواهد شد .

طفلي كه امروز متولد مي شود در پنجاه سال ديگر ( اگر تا آن موقع زنده بماند ) وضع نفس كشيدنش مانند نفس كشيدن كوه پيمائي است كه بدون دستگاه تنفس در قله كوه هيماليا كه مرتفع ترين كوه دنيا است مشغول نفس كشيدن ميباشد .

پنجاه سال ديگر با ادامه آلوده شدن آب اقيانوس ها وضع نفس كشيدن تمام افراد بشر و جانداران ديگر شبيه به وضع كساني است كه در حال خفقان هستند .

در پنجاه سال ديگر كسي كه كبريت ميكشد تا اينكه سيگار خود را روشن كند با اجاقي را در خانه روشن نمايد آن كبريت مشعل نخواهد شد براي اينكه در هوا ، آن قدر اكسيژن نيست كه كبريت را مشتعل نمايد و اين گفته يك افسانه علمي نيست بلكه واقعيت است .



برگرفته از سايت ويژه امام صادق عليه السلام (http://emam_sadegh.jahanpayam.net/index.php)





http://shiaupload.ir/images/39139389262007913080.gif