PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رذائل اخلاقي ((رياکاري ))



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-01-2011, 02:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09979278039051359214.gif


ريا كارى

نقطه مقابل اخلاص «ريا» است، كه در آيات و روايات اسلامى از آن مذمت شده است و آن را عاملى براى بطلان اعمال و نشانه ‏اى از نشانه ‏هاى منافقان و نوعى شرك به خدا معرفى كرده ‏اند.رياكارى تخريب كننده فضائل اخلاقى و عاملى براى پاشيدن بذر رذائل در روح و جان انسانهاست. رياكارى اعمال را تو خالى و انسان را از پرداختن به محتوا و حقيقت عمل باز مى ‏دارد.

رياكارى يكى از ابزارهاى مهم شيطان براى گمراه ساختن انسانهاست.
با اين اشاره به آيات قرآن باز مى‏ گرديم و چهره رياكاران و نتيجه اعمال آنها را بررسى مى‏كنيم.

1- يا ايها الذين آمنوا لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى كالذى ينفق ماله رئاء الناس و لايؤمن بالله و اليوم الاخر فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا لايقدرون على شى‏ء مما كسبوا و الله لايهدى القوم الكافرين (سوره بقره، آيه 264)

2- فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه اح-دا (سوره كهف، آيه 110)

3- ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى يرآؤن الناس و لا يذكرون الله الا قليلا (سوره نساء، آيه 142)

4- و الذين ينفقون اموالهم رئاء الناس و لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر و من يكن الشيطان له قرينا فسآء قرينا (سوره نساء، آيه 38)

5- و لا تكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطرا و رئاء الناس و يصدون عن سبيل الله و الله بما يعملون محيط (سوره انفال، آيه 47)

6- فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون، الذين هم يرآؤن و يمنعون الماعون (سوره ماعون، آيات 4 تا7)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-01-2011, 02:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif






ترجمه:

1- اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد بخشش هاى خود را با منت و آزار باطل نسازيد همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى ‏كند و به خدا و روز رستاخيز ايمان نمى ‏آورد (كار او) همچون قطعه سنگى است كه بر آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهائى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاكها و بذرها را بشويد) و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند، آنها از كارى كه انجام داده‏ اند چيزى به دست نمى ‏آورند و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى ‏كند!

2- پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد بايد كارى شايسته انجام دهد و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند.

3- منافقان مى ‏خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مى‏ دهد و هنگامى كه به نماز بر مى ‏خيزند با كسالت‏ بر مى ‏خيزند و در برابر مردم ريا مى‏ كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى ‏نمايند.

4- و آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏كنند و ايمان به خدا و روز باز پسين ندارند (چرا كه شيطان رفيق و همنشين آنها است) و كسى كه شيطان قرين او باشد بد همنشين و قرينى دارد.

5- و مانند كسانى نباشيد كه از روى هوا پرستى و غرور و خود نمائى در برابر مردم از سرزمين خود (به سوى ميدان بدر) بيرون آمدند و (مردم را) از راه خدا باز مى ‏داشتند (و سرانجام شكست خوردند) و خداوند به آنچه عمل مى‏ كنند احاطه (و آگاهى) دارد.

6- پس واى بر نماز گزارانى كه، در نماز خود سهل انگارى مى‏ كنند، همان كسانى كه ريا مى‏ كنند، و ديگران را از وسائل ضرورى زندگى منع مى‏ نمايند!





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-01-2011, 03:05
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19u.gif


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif


شرح و تفسير

در نخستين آيه، منت گذاردن و آزار دادن و ريا كردن در يك رديف شمرده شده و همه آنها را موجب بطلان و نابودى صدقات (و اعمال نيك) معرفى مى‏ كند بلكه تعبيراتى از اين آيه نشان مى ‏دهد كه شخص ريا كار ايمان به خدا و روز آخرت ندارد؛ مى‏ فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد انفاقهاى خود را با منت و آزار باطل نكنيد!»
(يا ايها الذين آمنوا لات-بطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى) سپس اين‏گونه افراد را به كسى تشبيه مى‏ كنند كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى ‏نمايد و به خدا روز رستاخيز ايمان ندارد!
(كالذى ينفق ماله رئاء الناس و لايؤمن بالله و اليوم الاخر)

در ذيل آيه، مثال بسيار گويا و پر معنائى براى اين‏گونه اشخاص زده و مى‏ فرمايد: «مثل (كار) او همچون قطعه سنگى است كه بر آن قشر نازكى از خاك باشد (و بذرهائى در آن افشانده شود) و رگبار باران بر آن فرود آيد (و همه خاكها و بذرها را با خود بشويد و با خود ببرد) و آن را صاف (و خالى از همه چيز رها سازد)!» (فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا)

اين‏گونه اشخاص (به يقين) «از كارى كه انجام داده‏ اند بهره‏ اى نمى ‏گيرند و خداوند كافران را هدايت نمى‏ كند!» (لايقدرون على شى‏ء مما كسبوا و الله لايهدى القوم الكافرين)

در اين آيه تلويحا يك بار رياكاران را فاقد ايمان به خدا و روز قيامت معرفى كرده و يك بار به عنوان قوم كافر، و اعمال آنها را هيچ و پوچ و فاقد هرگونه ارزش مى‏ شمرد چرا كه بذر اعمالشان در سرزمين ريا كارى پاشيده شده كه هيچ‏گونه آمادگى براى رشد و نمو ندارد.اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه رياكاران خودشان همانند قطعه سنگى هستند كه قشر نازكى از خاك بر آن است و هيچ‏گونه بذر مفيدى را پرورش نمى ‏دهد؛ آرى! قلب آنها همچون سنگ و روحشان نفوذ ناپذير و اعمالشان بى ‏ريشه و نياتشان آلوده است.

جالب اين كه در آيه‏اى كه پشت‏سر اين آيه در همان سوره بقره آمده است اعمال خالصان و مخلصان را به باغى پر بركت تشبيه مى ‏كند كه بذر و نهال صالح در آن كاشته شده و باران كافى بر آن مى‏بارد و نور آفتاب از هر سو به آن مى‏ تابد و نسيم باد از هر طرف به آن مى وزد و ميوه و ثمره آن را مضاعف مى‏ سازد.

در دومين آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله را مخاطب قرار داده و دستور مى ‏دهد مساله توحيد خالص را به عنوان اصل اساسى اسلام به مردم برساند؛ مى ‏فرمايد: «بگو من بشرى همچون شما هستم (تنها امتياز من اين است كه) به من وحى مى‏ شود كه معبود شما تنها يكى است» (قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى انما الهكم اله واحد)

سپس نتيجه گيرى مى‏كند كه بر اين اساس، اعمال بايد از هر نظر خالص و خالى از شرك باشد و مى‏ فرمايد: «پس هر كس اميد به لقاى پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد و كسى را در عبادت پروردگارش شريك نسازد!» (فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احدا)

به اين ترتيب، شرك در عبادت، هم اساس توحيد را ويران مى ‏سازد و هم اعتقاد به معاد را؛ و به تعبير ديگر، گذرنامه ورود در بهشت جاويدان عمل خالص است.

قابل توجه اين كه در شان نزول اين آيه آمده است كه مردى به نام «جندب بن زهير خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد من كارهايم را براى خدا به ‏جا مى ‏آورم و هدفم رضاى اوست اما هنگامى كه مردم از آن آگاه مى‏شوند مسرور و شاد مى ‏شوم؛ پيامبر فرمود:

«ان الله طيب و لايقبل الاالطيب و لايقبل ما شورك فيه؛

خداوند پاك است و جز عمل پاك را نمى‏پذيرد و عملى كه غير او در آن شركت داده شود مقبول او نخواهد بود!» سپس آيه فوق نازل شد. [34]

در شان نزول ديگرى آمده است كه مردى خدمتش عرض كرد:
«من جهاد فى سبيل الله را دوست دارم و در عين حال دوست دارم مردم موقعيت مرا در جهاد بدانند». در اين هنگام آيه فوق نازل شد. [35]

شبيه همين معنى در مورد انفاق در راه خدا و صله رحم نيز نقل شده است. [36] و نشان مى ‏دهد كه آيه ‏بالا بعد از سؤالات گوناگون در مورد اعمال آلوده به اهداف غير خدائى نازل شده است و ريا كار به عنوان مشرك و كسى كه ايمان محكمى به آخرت ندارد، معرفى گرديده است.


در حديث ديگرى نيز از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم كه فرمود:
«من صلى يرائى فقد اشرك و من صام يرائى فقد اشرك و من تصدق يرائى فقد اشرك ثم قرء فمن كان يرجوا لقاء ربه ...؛

كسى كه نماز را به خاطر ريا بخواند مشرك شده و كسى كه روزه را براى ريا به جا آورد مشرك شده و كسى كه صدقه و انفاق را براى ريا انجام دهد مشرك شده سپس آيه: فمن كان يرجوا لقاء ربه ... را تلاوت فرمود».[37]

در سومين آيه، ريا را يكى از اعمال منافقان شمرده مى ‏فرمايد:
«منافقين مى‏خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مى‏ دهد و هنگامى كه به نماز مى‏ايستند از روى كسالت است و در برابر مردم ريا مى‏ كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى ‏كنند!»
(ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى يرآؤن الناس و لا يذكرون الله الا قليلا)

اين نكته قابل توجه است كه نفاق نوعى دوگانگى ظاهر و باطن است و رياكارى نيز شكل ديگرى از دوگانگى ظاهر و باطن مى‏باشد چرا كه ظاهر عمل الهى و باطن آن شيطانى و ريائى است و به خاطر جلب توجه مردم! بنابراين، طبيعى است كه ريا جزء برنامه منافقان باشد.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-01-2011, 03:08
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19u.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



در چهارمين آيه، اعمال ريائى را همرديف عدم ايمان به خدا و روز قيامت و همنشينى با شيطان شمرده مى ‏فرمايد:

«آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏ كنند و ايمان به خداوند و روز باز پسين ندارند (چرا كه شيطان رفيق و همنشين آنها است) و كسى كه شيطان قرين اوست‏ بد قرينى انتخاب كرده است»
(و الذين ينفقون اموالهم رئاء الناس و لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر و من يكن الشيطان له قرينا فسآء قرينا).

به اين ترتيب، رياكاران دوست شيطان و فاقد ايمان قاطع به مبدا و معاد هستند.
در پنجمين آيه، خداوند مسلمانان را از همسوئى با كفار كه اعمالشان رياكارانه و از روى هوا پرستى و خود نمائى بوده است نهى مى‏كند، مى‏ فرمايد:

«مانند كسانى نباشيد كه از سرزمين خود به خاطر هواپرستى و غرور و خودنمائى در برابر مردم بيرون آمدند! و مردم را از راه خدا باز مى‏داشتند و خداوند به آنچه عمل مى ‏كنند احاطه (كامل) دارد.»
(و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطرا و رئاء الناس و يصدون عن سبيل الله و الله بما يعملون محيط)

طبق قرائنى كه در آيه موجود است بتصديق مفسران، آيه اشاره به حركت سپاهيان قريش به سوى ميدان بدر است كه به هنگام خارج شدن از مكه آلات لهو و لعب و بعضى از خوانندگان و شراب همراه خود آوردند حتى اگر دم از بت پرستى مى ‏زدند آنهم رياكارانه و عملا براى جلب نظر بت پرستان بود.

بعضى ازمفسران نيزگفته ‏اند از آنجا كه بدر يكى‏از مراكز تجمع و از بازارهاى عرب بود و درعرض سال‏ گاهى در آنجا اجتماع مى‏ كردند، ابوجهل مخصوصا وسائل عيش و نوش را با خود برد و هدفش اين بود كه از همه كسانى كه با آنجا آشنا بودند زهر چشم بگيرد.

به هر حال قرآن مؤمنان را از اين گونه كارها نهى مى‏ كند و به آنها دستور مى ‏دهد كه با رعايت تقوا و اخلاص بر همه مشكلات غلبه كنند و سرنوشت رياكاران هوسباز و بى ‏تقوا را در ميدان بدر فراموش ننمايند.

در آخرين آيه‏ مورد بحث، باز هم از رياكارى به بيان ديگرى نكوهش مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «واى بر نماز گزارانى كه نماز را به دست فراموشى مى ‏سپارند و از آن غفلت مى ‏كنند، آنها كه ريا مى‏ كنند و مردم را از ضروريات زندگى باز مى ‏دارند» (فويل للمصلين، الذين هم عن صلاتهم ساهون ، الذين هم يرآؤن و يمنعون الماعون).

تعبير به «ويل» در قرآن مجيد در 27 مورد آمده است و غالبا در مورد گناهان بسيار سنگين و خطرناك است. به كار بردن، اين تعبير در مورد رياكاران نيز حكايت از شدت زشتى عمل آنها مى ‏كند.

از آنچه در آيات بالا آمد زشتى اين گناه و خطرات آن براى سعادت انسان آشكار مى‏ شود و بخوبى روشن مى ‏گردد كه يكى از موانع مهم تهذيب نفس و پاكى قلب و روح همين ريا كارى است كه نقطه مقابل آن خلوص نيت و پاكى دل است.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-01-2011, 03:08
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19u.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif


ريا در روايات اسلامى

در احاديث اسلامى فوق‏ العاده به اين مساله اهميت داده شده و رياكارى به عنوان يكى از خطرناكترين گناهان معرفى شده است كه به گوشه ‏اى از آن در ذيل اشاره مى‏شود:

1- در حديثى از پيغمبر اكرم مى ‏خوانيم:
«اخوف ما اخاف عليكم الريا والشهوة الخفية؛
خطرناكترين چيزى كه از آن بر شما مى ‏ترسم رياكارى و شهوت پنهانى است!» [38]
ظاهرا منظور از شهوت پنهانى همان انگيزه ‏هاى مخفى رياكارى است.

2- در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است:
«ادنى الرياء شرك؛
كمترين ريا شرك به خداست». [39]

3- باز از همان حضرت آمده است كه فرمود:
«لايقبل الله عملا فيه مقدار ذرة من رياء؛
خداوند عملى را كه ذره‏اى از ريا در آن باشد قبول نمى ‏كند!» [40]

4- در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است
«ان المرائى ينادى عليه يوم القيامة يا فاجر يا غادر يامرائى ضل عملك و حبط اجرك اذهب فخذ اجرك ممن كنت تعمل له؛
روز قيامت ‏شخص ريا كار را صدا مى ‏كنند و مى ‏گويند اى فاجر! اى حيله‏ گر پيمان شكن! و اى رياكار! اعمال تو گم شد و اجر تو نابود گشت‏ برو و پاداش خود را از كسى كه براى او عمل كردى بگير!» [41]

5- يكى از اصحاب مى‏ گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله را گريان ديدم، عرض كردم: چرا گريه مى‏كنيد؟ فرمود:
«انى تخوفت على امتى الشرك، اما انهم لايعبدون صنما و لا شمسا و لا قمرا و لا حجرا، و لكنهم يرائون باعمالهم؛
من بر امتم از شرك و چند گانه پرستى بيمناكم! بدانيد آنها بت نخواهند پرستيد و نه خورشيد و ماه و قطعات سنگ را، ولى در اعمالشان ريا مى ‏كنند (و از اين طريق وارد وادى شرك مى ‏شوند).[42]

6- در حديث ديگرى از همان حضرت صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:
ان الملك ليصعد بعمل العبد مبتهجا به فاذا صعد بحسناته يقول الله عزوجل اجعلوها فى سجين انه ليس اياى اراد بها؛
فرشته عمل بنده ‏اى را با شادى به آسمان مى‏ برد هنگامى كه حسنات او را به بالا مى‏ برد خداوند عزوجل مى‏ فرمايد آن را در جهنم قرار دهيد، او عمل خود را به نيت من انجام نداده است!»[43]

7- باز در حديث ديگرى از همان حضرت صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم:
«يقول الله سبحانه انى اغنى الشركاء فمن عمل عملا ثم اشرك فيه غيرى فانا منه برى‏ء و هو للذى اشرك به دونى؛
خداوند سبحان مى ‏فرمايد: من بى‏ نيازترين شريكانم، هركس عملى بجا آورد و غير مرا در آن شريك كند من از او بيزارم، و اين عمل از آن كسى است كه شريك قرار داده نه از آن‏من!» [44]





http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19u.gif



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-01-2011, 03:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_19.gif
اين هفت حديث پر معنى و تكان دهنده كه همه از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است بخوبى نشان مى ‏دهد گناه ريا به قدرى عظيم است كه چيزى با آن برابرى نمى ‏كند و اين به خاطر آثار بسيار بدى است كه ريا در فرد و جامعه و در جسم و روح انسان ايجاد مى ‏كند.

از امامان معصوم عليهم السلام احاديث تكان دهنده ‏اى ديده مى‏ شود، از جمله:
8- در حديثى از امام صادق عليه السلام مى ‏خوانيم كه از جدش نقل مى‏ كند:
«سياتى على الناس زمان تخبث فيه سرائرهم و تحسن فيه علانيتهم، طمعا فى ‏الدنيا لايريدون ما به عند ربهم يكون دينهم رياء، لايخالطهم خوف يعمهم الله بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلايستجيب لهم؛

زمانى بر مردم فرا مى ‏رسد كه باطن آنها آلوده و ظاهرشان زيبا است، و اين به خاطر طمع در دنيا مى‏ باشد، هرگز آنچه را نزد پروردگارشان است اراده نمى‏ كنند، دين آنها ريا است،و خوف خدا در قلبشان نيست، خداوند مجازاتى فراگير بر آنها مى‏ فرستد و آنها همچون فرد غريق او را مى‏ خوانند ولى دعاى آنان را اجابت نمى‏ كند!» [45]

9- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است:
«كل رياء شرك انه من عمل للناس كان ثوابه للناس و من عمل لله كان ثوابه على الله؛
هر ريائى شرك است، هر كس براى مردم عمل كند پاداش او بر مردم است، و هر كس براى خدا عمل كند ثوابش بر خداست!»[46]

10- در حديثى از امام اميرالمؤمنين عليه السلام :
«المرائى ظاهره جميل و باطنه عليل ...؛
ريا كار ظاهر عملش زيبا و باطنش زشت و بيمار است!»[47]

و نيز فرمود:
«ما اقبح بالانسان باطنا عليلا و ظاهرا جميلا؛
چه زشت است كه باطن انسان خراب و بيمار و ظاهرش زيبا باشد»! [48]

و در اين زمينه روايات از رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه هدى بسيار فراوان است.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-05-2012, 16:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif


فلسفه تحريم ريا

شايد افراد ظاهر بين هنگامى كه به اين روايات تكان دهنده نگاه مى ‏كنند از عظمت گناه ريا و آثار وحشتناك آن در شگفتى فرو روند و تصورشان اين باشد كه اگر عمل انسان خوب باشد چه فرق مى‏ كند نيت او هر چه مى ‏خواهد باشد، فرض كنيد انسانى بيمارستان، مسجد، جاده و پل يا مانند اينها براى رفاه مردم بسازد، نيتش هرچه باشد بالاخره عمل او نيكو است، به فرض كه قصدش رياكارى باشد خدمت او به مردم در جاى خود ثابت است. بگذاريم مردم كار خير و خدمت كنند نيتشان هر چه مى‏ خواهد باشد.

ولى اين اشتباه بسيار بزرگى است؛ زيرا :
اولا: هر عملى داراى دو نوع تاثير است: تاثيرى در خود انسان مى‏ گذارد، و تاثيرى در بيرون. رياكار با عمل خود درون خود را ويران مى‏ سازد و از مقام والاى توحيد دور مى ‏شود و در قعر دره شرك پرتاب مى ‏گردد؛ مردم را وسيله عزت و احترام خود مى ‏بيند و قدرت خدا را به دست فراموشى مى ‏سپارد و اين رياكارى كه نوعى بت پرستى است سر از مفاسد بيشمار اخلاقى در مى ‏آورد.

ثانيا: از نظر عمل بيرونى و خدماتى كه به ظاهر انجام داده و قصد او تظاهر و رياكارى بوده نيز جامعه دچار خسارت مى ‏شود چرا كه سعى او اين است كه ظاهر عملش را درست كند و اهميتى به باطن عمل نمى ‏دهد و چه بسا اين امر سبب مى‏ شود كه آن اسباب رفاه تبديل به اسباب عذاب براى مردم گردد و لطمه ‏هاى جبران ناپذيرى از آن ببينند.

به عبارت ديگر، هنگامى كه جامعه ‏اى عادت به رياكارى و تظاهر كند همه چيز او از محتوا تهى مى ‏شود، فرهنگ و اقتصاد و سياست و بهداشت و نظم و نيروهاى دفاعى همه تو خالى و تهى مى ‏گردد و همه جا به ظاهرسازى قناعت مى‏ كنند، دنبال خير و سعادت جامعه نيستند بلكه به سراغ چيزى مى ‏روند كه ظاهرجالبى داشته باشد، و اين طرز كار، ضربات هولناكى بر جامعه وارد مى‏ كند كه بر هوشمندان مخفى و پنهان نيست.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-05-2012, 16:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



نشانه‏ هاى رياكاران

بسيارى از افراد بعد از مطالعه و بررسى احاديث‏ بالا و مانند آن كه شديدترين تعبيرات را درباره رياكاران دارد در تشخيص موضوع ريا گرفتار وسوسه مى‏ شوند، البته جا دارد كه انسان در مورد ريا سختگير باشد، چرا كه نفوذ ريا در عمل بسيار مرموز و مخفى است، چه بسا انسان سالها عملى را انجام مى ‏دهد بعدا مى ‏فهمد كه عمل او ريائى بوده است.

مثل داستان معروفى كه درباره يكى از مؤمنين پيشين نقل مى‏ كنند كه نماز جماعت ساليان دراز را قضا كرد، و دليلش اين بود كه همه روز در صف اول مى ‏ايستاد، يك روز دير به جماعت آمد و در صفوف آخر ايستاد احساس كرد از اين جريان ناراحت است، چرا كه مردم او را در صفوف آخر مى ‏بينند، بايد هميشه در صف اول باشد!

ولى افراط و تفريط در اين مساله مانند همه مسائل، اشتباه و خطاست، بايد از علامات ريا پى به وجود آن برد و از آن پرهيز كرد، ولى وسواس غلط است.

علماى اخلاق در اين زمينه بحث هاى جالبى دارند؛ از جمله، مرحوم فيض كاشانى در «محجةالبيضاء» سؤالى به اين‏صورت طرح مى‏ كند: «اگر عالم و واعظ بخواهد بداند در وعظ خود صادق و مخلص است و رياكار نيست از كجا بداند؟»

سپس به پاسخ اين سؤال پرداخته مى‏گويد: «اين امر نشانه‏ هائى دارد، از جمله اين كه اگر واعظى بهتر از او و آگاه‏تر و مقبول‏ تر در ميان مردم پيدا شود خوشحال گردد و حسد او را به دل نگيرد، آرى! مانعى ندارد كه در مقام غبطه بر آيد و آرزو كند كه او مانند آن عالم و واعظ گردد (يا از او بهتر).

«نشانه ديگر اين كه اگر بزرگان و شخصيتها در مجلس او حضور يابند سخنانش تغيير نكند، و همه مردم را به يك چشم نگاه كند (و به خاطر جلب توجه آن عالم و اظهار فضل و كمال در پيشگاه او در سخنانش تغييرى حاصل نشود).

«نشانه ديگر اين كه اگر گروهى از مستمعين پشت‏سر او در كوچه و بازار به راه بيفتند خوشحال نباشد». [49]

بهترين محك براى شناخت اعمال ريائى از غير ريائى همان معيارهائى است كه در روايات اسلامى آمده است؛ از جمله:

1- در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى ‏خوانيم كه فرمود:
«اما علامة المرائى فاربعة: يحرص فى العمل لله اذا كان عنده احد و يكسل اذا كان وحده و يحرص فى كل امره على المحمدة و يحسن سمته بجهده؛

اما علامت رياكار چهار چيز است: هنگامى كه كسى نزد اوست تلاش مى ‏كند اعمال الهى انجام دهد و هنگامى كه تنها شد در انجام عمل كسل است! و در تمام كارهايش اصرار دارد مردم از او مدح و ستايش كنند، وسعى مى‏ كند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد». [50]

2- در حديث ديگرى همين معنى با تعبيرات جالب ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل شده است فرمود:
«للمرائى اربع علامات:
يكسل اذا كان وحده
وينشط اذا كان فى الناس
و يزيد فى العمل اذا اثنى عليه
وينقص منه اذا لم يثنى عليه؛

ريا كار چهار علامت دارد:
اگر تنها باشد اعمال خود را با كسالت انجام مى ‏دهد،
و اگر در ميان مردم باشد بانشاط انجام مى ‏دهد،
هرگاه او را مدح و ثنا گويند بر عملش مى‏ افزايد،
و هرگاه ثنا نگويند از آن مى‏ كاهد!» [51]

شبيه همين معنى از لقمان حكيم نيز نقل شده است. [52]











https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-05-2012, 16:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif




خلاصه، هركارى كه با انگيزه بهتر نشان دادن عمل در انظار مردم صورت گيرد، سبب نفوذ ريا در عمل است و اين انگيزه را هر چند مرموز باشد از دوگانگى برخورد انسان به اعمالى كه در خلوت و جلوت انجام مى‏ دهد مى ‏توان دريافت.

اين مطلب به اندازه‏اى ظريف و مرموز است كه گاه انسان براى فريب وجدان خود اعمال خود را در خلوت بسيار جالب انجام مى ‏دهد تا خود را قانع كند كه در اجتماع نيز همان‏گونه انجام دهد و دوگانگى در آن نباشد در حالى كه هم عملى را كه در اجتماع انجام مى ‏دهد ريا است و هم آن را كه در خلوت انجام داده آلوده به نوعى ريا است.

اما همان‏گونه كه در بالا نيز اشاره شد، افراط در اين مساله جايز نيست چرا كه ديده شده افرادى از نماز جماعت و وعظ و ارشاد بر سر منبر و تدريس و تصنيف كتاب محروم مى ‏شوند به اين عنوان كه مى ‏ترسيم عمل‏ ما ريائى باشد.

در روايات اسلامى نيز به اين مطلب اشاره شده است كه اگر انسان عملى انجام دهد و مردم از آن با خبر شوند و از آن مسرور گردد در حالى كه انگيزه او از آغاز ارائه به مردم نبوده ضررى به قصد قربت و عمل الهى او نمى ‏زند. [53]

از اينجا روشن مى‏شود كه تشويق نيكوكاران نسبت‏ب ه اعمال صالحى كه انجام داده‏ اند در يك مجلس عمومى يا در وسائل ارتباط جمعى به اين قصد كه ديگران نيز به اين كار تشويق شوند منع شرعى ندارد، بلكه از كارهائى است كه بزرگان هميشه انجام مى‏ داده‏ اند و اجر و پاداش انجام دهنده كار نيز ضايع نمى ‏شود، مشروط به اين كه انگيزه ‏اش از آغاز چنين مطلبى نبوده باشد.

در آيات قرآنى و روايات اسلامى نيز بارها تشويق به صدقات و خيرات پنهانى و آشكار شده است، و اين نشان مى‏ دهد كه انسان مى‏تواند با انجام اعمال صالحه بطور آشكار انگيزه‏ هاى الهى خود را نيز حفظ كند، و از ريا بركنار بماند.

در پنج آيه از قرآن مجيد تشويق به انفاق «سرا وعلانية» يعنى بخشش در پنهان و آشكار يا «سرا و جهرا» كه همان معنا را مى ‏دهد شده است. [54]

اصولا قسمتى از عبادات اسلامى بطور آشكار انجام مى ‏شود همانند نماز جمعه و جماعت و مراسم با شكوه حج خانه خدا و تشييع جنازه مؤمن و جهاد و امثال آن؛ درست است كه بايد انگيزه در تمام اينها الهى باشد ولى اگر گرفتار وسوسه شود همه اين اعمال را ترك مى ‏كند و اين نيز ضايعه بزرگى است.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-05-2012, 17:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif





طريق درمان ريا

راه مبارزه با ريا كارى، مانند همه اخلاق و اعمال مذموم و ناپسند، دو چيز است: نخست توجه به علل و ريشه ‏هاى آن براى خشكانيدن و نابود كردن آنها، و سپس مطالعه در پيامدهاى آن براى آگاه شدن از عواقب دردناكى كه در انتظار آلودگان به اين اخلاق مذموم است.

گفتيم ريشه ريا همان «شرك افعالى» و عدم توجه به حقيقت توحيد است.اگر پايه‏ هاى توحيد افعالى در درون جان ما محكم شود و بدانيم عزت و ذلت و روزى و نعمت‏ به دست‏ خداست و دلهاى مردم نيز در اراده و اختيار اوست هرگز به خاطر جلب رضاى اين و آن اعمال خود را آلوده به ريا نمى ‏كنيم!

اگر به يقين بدانيم كسى كه با خداست همه چيز دارد، و كسى كه از او جداست فاقد همه چيز است، و به مصداق :
«ان ينصركم الله فلا غالب لكم و ان يخذلكم فمن ذاالذى ينصركم من بعده؛
اگر خداوند شما را يارى كند هيچ كس بر شما غلبه نخواهد كرد و اگر دست از يارى شما بر دارد هيچ كس نمى ‏تواند شما را يارى كند!» [55]

و اگر به اين حقيقت قرآنى توجه كنيم كه تمام عزت نزد خدا و به دست‏ خداست:

«ايبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا؛
آيا كسانى كه با دشمنان خدا طرح دوستى مى ‏ريزند مى‏ خواهند عزت و آبرو نزد آنها كسب كنند، با اين كه همه عزتها از آن خداست!» [56]

آرى! اگر ايمان به اين امور در اعماق جان مستقر شود دليلى ندارد كه انسان براى جلب توجه مردم و كسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلود كند!

بعضى از علماى اخلاق گفته‏ اند ريشه اصلى رياكارى حب جاه و مقام است كه اگر آن را تشريح كنيم به سه اصل باز مى ‏گردد: علاقه به ستايش مردم، فرار از مذمت و نكوهش آنها، و طمع ورزيدن به آنچه در دست مردم است.سپس مثالى براى آن در مورد جهاد فى سبيل الله مى‏ زنند كه انسان گاه به جهاد مى ‏رود براى اين كه مردم از شجاعت و قهرمانى او سخن بگويند، و گاه به جهاد مى‏ رود تا او را به ترس و جبن متهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن غنائم جنگى قدم در ميدان مى ‏گذارد! تنها كسى مى‏ تواند از جهادش بهره بگيرد كه براى عظمت آئين حق و دفاع از دين خدا پيكار كند.

اين ‏از يك‏ سو، و از سوى ديگر، هنگامى كه انسان به آثار مرگبار رياكارى بينديشد كه:

ريا همچون آتش سوزانى است كه در خرمن اعمال انسان مى ‏افتد و همه را خاكستر مى‏ كند؛ نه تنها عبادات و طاعات انسان را بر باد مى‏ دهد بلكه گناه عظيمى است كه مايه روسياهى صاحب آن در دنيا و آخرت است.

ريا همچون موريانه ‏اى است كه ستون هاى كاخ سعادت انسان را از درون تهى مى‏ كند و بر سر صاحبش ويران مى ‏سازد.

ريا كارى نوعى كفر و نفاق و شرك است.

رياكارى شخصيت انسان را در هم مى‏كوبد و آزادگى و حريت و كرامت انسانى را از او مى ‏گيرد و بدبخت ترين مردم در قيامت رياكارانند!

توجه به اين حقايق، اثر باز دارنده مهمى بر رياكاران دارد.

اين نكته نيز قابل توجه است كه پنهان كردن نيت هاى آلوده به ريا، براى مدت طولانى ممكن نيست، و رياكاران غالبا در همين دنيا شناخته و رسوا مى ‏شوند و از لابه ‏لاى سخنان و رفتار آنها آلودگى نيت آنها فاش مى‏ شود، و ارزش خود را نزد خاص و عام از دست مى‏ دهند؛ توجه به اين معنى نيز اثر باز دارنده مهمى دارد.

لذتى كه از عمل خالص و نيت پاك به انسان دست مى ‏دهد با هيچ چيز قابل مقايسه نيست، و همين امر براى خلوص نيت كافى است.

بعضى از علماى اخلاق گفته ‏اند: يكى از طرق درمان عمل ريا اين است كه انسان تلاش براى پنهان نگاه داشتن عبادات و حسنات خود كند و به هنگام عبادت در را بر روى خود ببندد، و هنگام انفاق و كارهاى خير ديگر سعى بر كتمان آن نمايد تا تدريجا به اين كار عادت كند.

ولى اين به آن معنا نيست كه از شركت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعى ديگر خوددارى نمايد كه آن نيز ضايعه ‏اى است ‏بزرگ!




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-05-2012, 17:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



آيا نشاط در عبادت منافات با اخلاص دارد؟

اين سؤالى است كه بسيارى از خود مى ‏كنند كه بعد از انجام يك عبادت خوب احساس نشاط مى‏ كنيم آيا اين نشانه ريا نيست؟

و پاسخ آن اين است كه اگر سرچشمه نشاط توفيقى باشد كه خدا به او داده و نورانيت و روحانيتى باشد كه از ناحيه عبادات در وجود انسان حاصل مى‏ شود هيچ منافاتى با خلوص نيت ندارد.

آرى! اگر اين نشاط از مشاهده مردم از اعمال او حاصل گردد منافات با خلوص دارد هر چند موجب بطلان عمل نمى‏ شود مشروط به اين كه مقدار يا كيفيت اعمال خود را بر اثر مشاهده مردم به هيچ وجه تغيير ندهد.اين معنى در روايات اسلامى نيز آمده است:

در حديثى از امام باقر عليه السلام مى ‏خوانيم:
كه در پاسخ سؤالى كه يكى از يارانش در اين زمينه عنوان كرد و عرضه داشت كسى عمل خيرى انجام داده و ديگرى آن را مى‏ بيند و صاحب عمل خوشحال مى‏ شود، آيا اين معنى با خلوص نيت منافات دارد؟

فرمود:
لا باس، ما من احد الا و هو يحب ان يظهر له فى الناس الخير اذا لم يكن صنع ذلك لذلك! ؛
اشكالى ندارد، هر كسى دوست دارد كه در ميان مردم كار خير او آشكار گردد (و مردم او را به نيكوكارى بشناسند) مشروط بر اين كه عمل خير را براى اين هدف انجام نداده باشد. [57] (56)

در حديث ديگر مى ‏خوانيم كه «ابوذر» شبيه اين سؤال را از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نمود و عرض كرد انسان عملى براى خويش (به قصد قربت) انجام مى ‏دهد و مردم او را دوست مى‏ دارند؛ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«تلك عاجل بشرى المؤمن؛
اين بشارت سريعى است كه نصيب مؤمن (در دنيا) مى ‏شود». [58]








https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-12-2012, 13:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



تفاوت ريا و سمعه

در اينجا سؤال ديگرى مطرح است و آن اين كه در ميان ريا و سمعه چه تفاوتى وجود دارد؟ و آيا هر دو با خلوص نيت منافات دارد، و موجب بطلان عمل است؟!

در جواب عرض مى ‏كنيم: «ريا» آن است كه عمل را طورى انجام دهد كه ديگران ببينند و از اين طريق كسب وجاهت و موقعيت براى عمل كننده حاصل شود، ولى «سمعه» آن است كه عمل نيكى دور از چشم مردم انجام دهد به اين هدف كه بعدا به گوش مردم برسد و موقعيتى در جامعه براى او فراهم شود،

بنابراين هر دو عمل، انگيزه غير الهى دارد منتها يكى از طريق مشاهده به اطلاع مردم مى ‏رسد، و ديگرى از طريق شنيدن و اشتهار و در واقع هيچ تفاوتى از نظر فساد و بطلان عمل و فقدان قصد قربت و آلودگى نيت در ميان اين دو نيست.

ولى اگر سمعه را اين چنين تفسير كنيم كه فاعل در حين انجام عمل قصد قربت داشته بعدا كه مردم از آن آگاه مى‏ شوند و او را مى ‏ستايند شاد و خوشحال مى ‏شود، اين حالت‏به يقين موجب بطلان عمل نخواهد شد.

و هرگاه عملى را با قصد قربت انجام دهد و بعد به اين فكر بيفتد كه انجام آن را اينجا و آنجا بازگو كند تا كسب موقعيت كند (و اين كار را رياى بعد از عمل مى ‏نامند) موجب بطلان عمل نمى ‏گردد هرچند ارزش كار او را بسيار پائين مى ‏آورد و از نظر اخلاقى موجب انحطاط است.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
03-01-2013, 18:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



بعضى از بزرگان فقهاء چگونگى ورود ريا را در عمل انسان به ده صورت ترسيم كرده ‏اند:

اول: اين كه، انگيزه او بر عمل فقط ارائه به مردم باشد كه قطعا عمل او باطل است.

دوم: اين كه، هدفش هم خدا باشد و هم ريا و آن نيز موجب بطلان عمل مى ‏شود.

سوم: اين كه، تنها در بعضى از اجزاء واجب عمل خود قصد ريا كند مثل اين كه ركوع يا سجود نماز واجب را به قصد ريا انجام دهد اين نيز موجب بطلان عمل است هرچند محل تدارك آن جزء باقى باشد.

به همين جهت ريا را تشبيه به باطل شدن وضو هنگام نماز كرده ‏اند، هرچند احتياط آن است كه جزء ريائى را دوباره به‏ جا آورد و بعد از پايان، نماز را اعاده نمايد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-01-2013, 03:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif




چهارم: اين كه، در بعضى از اجزاء مستحب مانند قنوت قصد ريا كند و آن را نيز موجب بطلان عمل دانسته ‏اند.

پنجم: اين كه، اصل عمل براى خداست ولى آن را در مكانى (مانند مسجد) به‏ جا مى ‏آورد كه انگيزه الهى ندارد، آن هم موجب بطلان عمل است.

ششم: اين‏كه، درمورد زمان عمل، ريا مى‏كند؛ مثلا، اصل نماز بقصد خداست اما انجام آن در اول وقت به نيت ريا مى ‏باشد آن هم مانند رياى در مكان موجب فساد عمل است.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-01-2013, 02:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



هفتم: اين كه، در مورد بعضى از ويژگيها و اوصاف عمل قصد ريا دارد؛ مثل اين كه انجام نماز را با جماعت يا با حالت خضوع و خشوع به قصد ريا باشد هر چند نسبت به اصل نماز به راستى قصد خدا دارد، آن هم موجب بطلان عمل است؛ زيرا اين ويژگيها از اصل عمل جدا نيست و به تعبير ديگر اين اوصاف با موصوف خود متحد مى ‏باشد.

هشتم: اين كه، اصل عمل به نيت‏ خداست اما مقدمات آن جنبه ريائى دارد؛ مثل اين كه نماز را در مسجد به قصد خدا به جا مى ‏آورد ولى حركت به سوى مسجد به قصد ريا است، بسيارى از فقهاء اين نوع ريا را موجب بطلان عمل نمى ‏دانند زيرا مقدمات ريائى خارج از عمل بوده است، و قاعده فقهى نيز همين را اقتضا مى ‏كند.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-01-2013, 02:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



نهم: اين كه، بعضى از اوصاف بيرونى را به نيت ريا انجام مى‏ دهد، مثل اين كه اصل نماز را به قصد خدا انجام مى ‏دهد ولى انداختن تحت ‏الحنك را به قصد ريا، اين نوع ريا هر چند كار زشت و مذمومى است ولى موجب بطلان اصل عمل نمى‏ شود. [59]

دهم: اين كه انجام عمل فقط براى خداست ولى اگر مردم او را ببينند خوشحال مى ‏شود بى ‏آن كه هيچ تاثيرى در كيفيت انجام عمل داشته باشد اين قسم نيز موجب بطلان عمل نيست‏ب لكه در حقيقت ريا محسوب نمى ‏شود، زيرا ريا آن است كه انگيزه‏اى براى عمل شود.
در اينجا به پايان بحث ريا مى ‏رسيم هر چند در اينجا مباحث ديگرى نيز وجود دارد ولى براى پرهيز از اطاله سخن از آن صرف نظر مى‏ كنيم.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-01-2013, 02:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif



پى‏ نوشتها:

[34]. تفسير قرطبى، جلد 6، صفحه 4108، و 4109.
[35]. تفسير قرطبى، جلد 6، صفحه 4108، و 4109.
[36]. تفسير قرطبى، جلد 6، صفحه 4108، و 4109.
[37]. الدر المنشور (طبق تفسير الميزان، جلد 13، صفحه 407)
[38]. محجةالبيضاء، جلد 6، صفحه 141.
[39]. محجةالبيضاء، جلد 6، صفحه 141.
[40]. محجةالبيضاء، جلد 6، صفحه 141.
[41]. محجةالبيضاء، جلد 6، صفحه 141.
[42]. محجةالبيضاء، جلد 6، صفحه 141.
[43]. كافى، جلد2، صفحه 295.
[44]. ميزان الحكمه، جلد 2، صفحه 1017، چاپ جديد.
[45]. كافى، جلد 2، صفحه 296.
[46]. همان مدرك، صفحه 293.
[47]. امالى صدوق، صفحه 398 - غرر الحكم جلد 1، صفحه 60، شماره 1614.
[48]. غرر الحكم، جلد 2، صفحه 749، شماره 209.
[49]. محجةالبيضاء، جلد 6، صفحه 200.
[50]. تحف العقول، صفحه 17.
[51]. شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابى الحديد، جلد 2، صفحه 180.
[52]. خصال (مطابق نقل ميزان الحكمة، جلد 2، صفحه 1020 چاپ جديد).
[53]. وسائل الشيعه، جلد 1، ابواب مقدمة العبادات، باب 15، صفحه 55.
[54]. بقره - 274؛ رعد - 22؛ ابراهيم - 31؛ نحل - 75؛ فاطر -29.
[55]. سوره آل عمران، آيه‏160.
[56]. سوره نساء، آيه 139.
[57]. وسائل الشيعه، جلد 1، صفحه 55.
[58]. وسائل الشيعه، جلد 1، صفحه 55.
[59]. توجه داشته باشيد استحباب تحت الحنك در نماز ثابت نيست، آنچه در روايات معتبر آمده است مربوط به تمام حالات است و آن نيز در شرايط فعلى شبهه لباس شهرت دارد.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72438903584110292236.gif

محامین * یالثارات الحسین *
04-03-2013, 22:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63699876946379510139.gif




شخصى از بنى اسرائيل بيشتر وقتها همراه حضرت موسى(عليه السلام) بود، و احكام فقه و مسائل تورات را از ايشان فرا مى گرفت و به ديگران مى رساند و تبليغ دين مى كرد.

مدتى گذشت و حضرت موسى او را نديد.

روزى جبرئيل نزد موسى بود كه ناگاه ميمونى از پيش ايشان گذشت. جبرئيل گفت: آيا او را شناختى؟

موسی(ع) گفت: نه.

جبرئيل فرمود: اين همان شخصی است كه احكام تورات را از تو ياد مى گرفت! اين صورت ملكوتى و باطنى اوست در عالم آخرت.

موسى(ع) تعجب كرد و پرسيد: چرا به اين شكل در آمده؟

جبرئيل گفت: چون كه هدف او از تعليم و تعلّم احكام تورات اين بود كه مردم او را به عنوان فقيه و دانشمند به حساب آورند، هدف او خدا نبود و اخلاص نداشت، به همين دليل شكل و قيافه او در عالم آخرت مانند ميمون خواهد بود.





منابع:

داستانهاى پراكنده، ج4، ص 138

روايتها و حكايتها، ص 129





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63699876946379510139.gif