PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : **۞**از شيمي آموختم( متون ادبی)**۞**



عهد آسمانى
25-01-2011, 00:48
رسماً استعفا می دهم


بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم
و مسئوليتهای يک کودک هشت ساله را قبول می کنم.
parsto1
می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم
و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است.
...
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است،
چون می توانم آن را بخورم!

می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم
و با دوستانم بستنی بخورم .

می خواهم درون يک چاله آب بازی کنم
و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
parsto1
می خواهم به گذشته برگردم،
وقتی همه چيز ساده بود،
وقتی داشتم رنگها را،
جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را
ياد می گرفتم،
وقتی نمی دانستم که چه چيزهايي نمی دانم
و هيچ اهميتی هم نمی دادم .

می خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست
و همه راستگو و خوب هستند.
parsto1
می خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزی ممکن است
و می خواهم که از پيچيدگيهای دنيا بی خبر باشم .

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،
نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،
خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جريمه و ...
parsto1
می خواهم به نيروی لبخند ايمان داشته باشم،
به يک کلمه محبت آميز،
به عدالت،
به صلح،
به فرشتگان،
به باران،
و به . . .

اين دسته چک من، کليد ماشين،
کارت اعتباری و بقيه مدارک،
...مال شما...
parstoparsto1
من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .

parvaneh2parvaneh2parvaneh2parvaneh2parvaneh2

عهد آسمانى
25-01-2011, 00:54
از شيمي آموختم
parandeh2

من از چرخش الکترون ها به دور هسته آموختم که کل جهان به دور مرکز هستی می چرخد و از حرکت پیوسته ذرات چه ارتعاشی چه انتقالی یا دورانی که ثبات و سکون در آفرینش راه ندارد و پیوسته در مسیر تغییر و تحول و تکامل هستیم.
از شیمی آموختم که هر چه فاصله ما از مرکز افرینش وخالق هستی بیشتر باشد ما و نیستی ما آسانتر خواهد بود همانطوری که جدا کردن الکترون از دورترین لایه اتم آسانتر است.
از تلاش ذرات بی شعور برای پایدار شدن متعجب شدم و دریافتم که شعوری والا و اندیشه ای برتر در پس پرده هدایت گر نقش ها و طرح هاست از پیوند اتم ها برای پایدارشدن دریافتم که اتحاد در مرز پایداری است و از گازهای نجیب کامل شدن را رمز پایداری یافتم.
از بحث واکنشهای چند مرحله ای و زنجیری آموختم که ما ذره های حد واسط مراحل زندگی هستیم که در یک مرحله واکنش متولد می شویم و در واکنشی دیگر می میریم و هدف آفرینش و خلقت فراتر از تولید و مصرف ماست.

از بحث تعادل های شیمیایی و واکنشهای برگشت پذیر آموختم که جهان تعادلی است پویا و دینامیک که گرچه در ظاهر خواص ماکروسکوپی ثابت و یا متغییری دارد اما در درون در تکاپو و فعال است

... و از شیمی آموختم که از دست دادن فرصت ها واکنش های برگشت ناپذیری هستند که تکرار انها میسر نخواهد بود.
از شبکه بلور جامد های یونی آموختم که با وجود تضادها می توان چنان گرد هم آمد و پیوستگی ایجاد کرد که شبکه ای مقاوم در مقابل دماهای ذوب بالا بوجود آید..



نوشته :ا- عظيمي دانشجوي ارشد شيمي

ghalb3ghalb3ghalb3ghalb3ghalb3ghalb3ghalb3ghalb3

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
25-01-2011, 01:24
ghmgin ghmgin ghmgin ghmgin ghmgin

روزگار کودکي برنگردد دريغا

قيل و قال کودکي برنگردد دريغا

ghmgin ghmgin ghmgin ghmgin ghmgin

عهد آسمانى
25-02-2011, 09:13
گل رز2دادگاه حضرت آدم!گل رز



*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*


http://img.tebyan.net/big/1389/02/147229844418619778611450246188238922862.jpg

نامت چه بود؟ آدم
فرزند؟ من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت


محل تولد؟ بهشت پاک


اینك محل سكونت؟ زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی؟ امانت است


قدت؟ روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده؟ حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

روز تولدت؟ روز جمعه، به گمانم روز عشق


رنگت؟ اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه


چشمت؟ رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان


وزنت ؟ نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

جنست ؟ نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟ در كار كشت امیدم


شاكی تو ؟ خدا

نام وكیل ؟ آن هم خدا


جرمت؟ یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟ همین!!!!

حكمت؟ تبعید در زمین

همدست در گناه؟ حوای آشنا

ترسیده ای؟ كمی

ز چه؟ كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده؟ بلی


كه؟ گاهی فقط خدا


داری گلایه ای؟ دیگر گلایه نه؟، ولی ...

ولی چه ؟ حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

دلتنگ گشته ای ؟ زیاد


برای كه؟ تنها خدا


آورده ای سند؟ بلی


چه ؟ دو قطره اشك


داری تو ضامنی؟ بلی


چه كسی ؟ تنها كسم خدا



در آ خرین دفاع؟ می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

دعا1doaaashk1doaaدعا2


تهیه و تنظیم برای تبیان: زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان

ملکوت* گامی تارهایی *
06-03-2011, 01:33
گل من! قلبت را به خداوند سپار...

آن همه تلخی و غم،این همه شادی و ایمانت را...

گاهی از عشق گذر کن و دلت را بسپار به خداوندی که

خوب می داند گل من! سهم تو از دل چیست....

گاه دلتنگ شوی،گاه بی حوصله و سخت و غریب


و زمانی را هم،غرق شادی و پر از خنده و عشق...

همه را ای گل ناز،به خداوند سپار...

خاطرت جمع عزیز! که عدالت،خصلت مطلق اوست...


گل نازم! این بار چشم دل را وا کن!


دست رد بر دل هر غصه بزن...حرفهایت را

گرم و آرام و بلند،به خداوند بگو...

عشق را تجربه کن!


حرف نو را این بار،از لب شاد چکاوک بشنو!


قطره آبی بچکان بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!

گل من! در این سال که پر از روز و شب است

و پر از خاطره هایی تازه!


چشم دل را نو کن


و شبیه شب و شبنم غرق موسیقی باش!

لحظه ها میگذرندـتند و بی فاصله از هم...

مثل آن روز که انگار،گلم! هرگز از راه نرسید...!



...آری ای خوب قشنگ!


زندگی آمدن و رفتن نیست....

خاطره ها هستند،گاه شیرین و گهی تلخ و غریب!

بهتر آن است که در روز جدید

فکر را نو بکنیم،عشق را سر بکشیم

و دل تار غمین را بنشانیم سر سفره نور

خانه اش را بتکانیم و سپس

هر در و پنجره را،سوی چشمان خدا وا بکنیم...


روز نو آمده است! و بهار هم امسال


مثل هر سال از آغوش خدا می روید!

کاش این بار گلم!

..با دل گرم زمین عهد ببندیم،دگر

قدر بودنها را، خوبتر می دانیم...

و خدا را هر روز،از نگاه همگان می خوانیم...!


فاصله بسیار است بین خوبی و بدی...می دانم!!!


ولی ای ماه قشنگ!

آنچه در ما جاری است،این همه فاصله نیست!

چشمه گرم وصال است و عبور...

زندگی...میگذرد،تند و آسان و سبک...!

عاشق هم باشیم،عاشق بودن هم-

عاشق ماندن هم،عاشق شادی و هر غصه هم...



روز نو،هر روز است!


فکر را نو بکنیم...!

...عشق را سر بکشیم...!

زندگی، میگذرد....!تند،آسان و سبک!!!

بهار
06-03-2011, 17:23
بهار,بهار,چه اسم آشنایی ! آیا می دانید که طبیعت ,تنها یک بار می تواند بهار ی باشد,اما انسان ها همیشه وهمه جا,می توانند بهاری باشند و بمانند؟

بهار
07-03-2011, 04:15
"امروز کسی باش که واقعا ارزو داری"
مهربان وبا گذشت؛ساده وشفاف؛پاک وخالص؛با انعطاف ومددرسا ن رنج ونگرانی را کنار بگذار؛به لحظات زندگی چنان ارزش بده که آرزو داری امور از این پس همانطور به پیش بروند؛درک کن که با خود خواهی وخود پسندی دردجسمانی ورنج روانی را برای خود تدارک میبینی.
فقط یک روز بی ضررباش وبرای همگان مفید باش؛حقیقت رادریاب؛نیت کلام وگفتار کردارت راآرامش بده؛اگر باورت نکردند نهراس.
برناتوانی خود برای رسیدن به خواسته های مهرآمیزت غلبه کن؛همین امروز از بخشش آکنده شو؛کس نمی داند فردا چه در راه است؛زندگی کوتاه است.درگذشته هانمان؛نگران آینده نباش؛فقط یک روز لحظه های امروزت رابا امیدواشتیاق به سمت مسیری تازه وسپیدببر.
درتاریکی به دنبال چه می گردی؟چرانور رانمی جویی؟لااقل یک روز کسی باش که واقعا آرزو داری.
ghalb1ghalb1