خادمه زینب کبری(س)
27-01-2011, 18:53
پارادوکس در سبک هندی
roz2
متناقضنمایى در اشعار شعراى نامى سبک هندى (اصفهانی)
اشاره:
http://img.tebyan.net/big/1387/12/5561203209149217231491201151713724194119138.jpg
در این مقاله، پژوهنده روى تاریخچه نقیض در ادب پارسى دقیق شده و بسامد آن را در ادوار شعر پارسى (از دورههاى پیشین تا قرن معاصر) بررسى کرده، سپس به واجست نقیض در سبک هندى پرداخته و ویژگىهاى مهم آن را برشمرده، آنگاه تعریفى از نقیض (پارادوکس) به دست داده و به ذکر چند شاهد مثال بسنده کرده است. و بالاخره، نقیض را در برخى از صنایع لفظى و معنوى بررسى کرده است که عبارتند از: استعاره در نقیض، اسلوب معادله در نقیض، ایهام در نقیض، تتابع اضافات در نقیض، تشبیه در نقیض، تعدد در نقیض، تناسب در نقیض، حسامیزى در نقیض، عکس در نقیض و کنایه در نقیض.
نقیض، بر وزن فعیل، صفت است در معنى مخالف و ضد و در اصطلاح عبارت از صورت خیال یا تصویرى است که در آن از نظر منطقى تضاد وجود دارد. این تضاد لفظی، معنى اعجابانگیز و لطیفى به دست مىدهد. مانند این ابیات حافظ:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خرابآبادم
و
جمع کن به احسانى حافظ پریشان را اى شکنج گیسویت مجمع پریشانی
در بیت اول، “خرابآباد” ترکیبى متضاد الطرفین است و از نظر منطق، ناممکن؛ ولى در ادبیات توجیه دارد و مىگوییم آبادى آن هم خراب است و مقصود دنیا است.
در بیت دوم، “مجمع پریشان” ترکیبى و صورتى نقیض است، زیرا ممکن نیست د رآن واحد هم مجمع و هم پریشان باشد.
تاریخچه نقیض در ادب پارسی
نقیض بر وزن فعیل عربی، صفت است در معنى ضد و مخالف. در منطق، نقیض آن است که دو طرف نه جمع شوند و نه معدوم گردند مانند: حیات و ممات، هست و نیست، وجود و عدم. (فرهنگ فارسى معین)
اگر در تعبیرات عامه مردم دقت شود، هستههاى این نوع تصویر و تعبیر وجود دارد: “ارزانتر از مفت”، “هیچکس”، “مفت گران است”، “پر از خالی”، “خورش دل ضعفه”، “گشنهپلو” یا این تعبیر زیباتر عامه قدیم که مىگفتهاند: “فلان هیچکس است و چیزى کم” یا “فلان از هیچ دو جو کمتر ارزد”.
تناقض، معادل پارادوکس است که در فارسى به “بیان نقیضی” و “متناقضنما” نیز ترجمه شده است. زیبایى تناقض در این است که ترکیب سخن به گونهاى باشد که تناقض منطقى آن از قدرت اقناع ذهنى و زیبایى آن نکاهد. مانند این ابیات حافظ:
دولت فقر خدایا به من ارزانى دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
در این بیت، “فقر” به “دولت” تشبیه شده و این تصویر پارادوکسى و تلمیحى است به حدیث نبوى “الفقر فخری” (فقر، افتخار من است)، یعنى در همه حال خود را نیازمند حق دیدن و سربندگى بر آستان ایزد سودن.
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
“خلاف آمد” در معنى “ناسازگارى و ناموافق پیش آمدن” به کار رفته و “جمعیت” در معنى “آسودگى دل و خاطر” آمده است. پریشانى زلف معشوق، باعث آسودگى دل عاشق مىشود (هرچه زلف معشوق پریشان تر باشد، عاشق خوشحالتر است.)
http://www.shiaupload.ir/images/69379724564009184428.gif
roz2
متناقضنمایى در اشعار شعراى نامى سبک هندى (اصفهانی)
اشاره:
http://img.tebyan.net/big/1387/12/5561203209149217231491201151713724194119138.jpg
در این مقاله، پژوهنده روى تاریخچه نقیض در ادب پارسى دقیق شده و بسامد آن را در ادوار شعر پارسى (از دورههاى پیشین تا قرن معاصر) بررسى کرده، سپس به واجست نقیض در سبک هندى پرداخته و ویژگىهاى مهم آن را برشمرده، آنگاه تعریفى از نقیض (پارادوکس) به دست داده و به ذکر چند شاهد مثال بسنده کرده است. و بالاخره، نقیض را در برخى از صنایع لفظى و معنوى بررسى کرده است که عبارتند از: استعاره در نقیض، اسلوب معادله در نقیض، ایهام در نقیض، تتابع اضافات در نقیض، تشبیه در نقیض، تعدد در نقیض، تناسب در نقیض، حسامیزى در نقیض، عکس در نقیض و کنایه در نقیض.
نقیض، بر وزن فعیل، صفت است در معنى مخالف و ضد و در اصطلاح عبارت از صورت خیال یا تصویرى است که در آن از نظر منطقى تضاد وجود دارد. این تضاد لفظی، معنى اعجابانگیز و لطیفى به دست مىدهد. مانند این ابیات حافظ:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خرابآبادم
و
جمع کن به احسانى حافظ پریشان را اى شکنج گیسویت مجمع پریشانی
در بیت اول، “خرابآباد” ترکیبى متضاد الطرفین است و از نظر منطق، ناممکن؛ ولى در ادبیات توجیه دارد و مىگوییم آبادى آن هم خراب است و مقصود دنیا است.
در بیت دوم، “مجمع پریشان” ترکیبى و صورتى نقیض است، زیرا ممکن نیست د رآن واحد هم مجمع و هم پریشان باشد.
تاریخچه نقیض در ادب پارسی
نقیض بر وزن فعیل عربی، صفت است در معنى ضد و مخالف. در منطق، نقیض آن است که دو طرف نه جمع شوند و نه معدوم گردند مانند: حیات و ممات، هست و نیست، وجود و عدم. (فرهنگ فارسى معین)
اگر در تعبیرات عامه مردم دقت شود، هستههاى این نوع تصویر و تعبیر وجود دارد: “ارزانتر از مفت”، “هیچکس”، “مفت گران است”، “پر از خالی”، “خورش دل ضعفه”، “گشنهپلو” یا این تعبیر زیباتر عامه قدیم که مىگفتهاند: “فلان هیچکس است و چیزى کم” یا “فلان از هیچ دو جو کمتر ارزد”.
تناقض، معادل پارادوکس است که در فارسى به “بیان نقیضی” و “متناقضنما” نیز ترجمه شده است. زیبایى تناقض در این است که ترکیب سخن به گونهاى باشد که تناقض منطقى آن از قدرت اقناع ذهنى و زیبایى آن نکاهد. مانند این ابیات حافظ:
دولت فقر خدایا به من ارزانى دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
در این بیت، “فقر” به “دولت” تشبیه شده و این تصویر پارادوکسى و تلمیحى است به حدیث نبوى “الفقر فخری” (فقر، افتخار من است)، یعنى در همه حال خود را نیازمند حق دیدن و سربندگى بر آستان ایزد سودن.
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
“خلاف آمد” در معنى “ناسازگارى و ناموافق پیش آمدن” به کار رفته و “جمعیت” در معنى “آسودگى دل و خاطر” آمده است. پریشانى زلف معشوق، باعث آسودگى دل عاشق مىشود (هرچه زلف معشوق پریشان تر باشد، عاشق خوشحالتر است.)
http://www.shiaupload.ir/images/69379724564009184428.gif