PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بغض های تلخ



ملکوت* گامی تارهایی *
30-01-2011, 04:47
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_f_048m_d2eafad.gif
بوی غربت حنجره‏ات، جهانی را غریبانه به گریه می‏اندازد.

نفس‏های غریبانه‏ات، گریبانت را آغشته غریب‏ترین پیراهن‏ها کرده است.
در پیراهنت، غریب‏ترین یوسف‏ها گریه می‏کنند ستاره‏های آسمان، از چشم‏هایت لبریز شده‏اند. جهانی اندوه، خانه‏ات را لبریز کرده است. سقف خانه‏ات گریه می‏کند. فرداهای تنهایی‏اش را؛ شب‏هایی را که باید بی‏تو به خواب‏های سراسر کابوس برود، بی‏آنکه چشم‏هایت را در روشنایی کم‏سوی چراغ، بر پهنایش بچرخانی.
ذکر «أَمَّنْ یُجیبُ»، دیوارهای خانه را در تکان گریه می‏لرزاند.
ستاره‏های آسمان، یکی یکی از دهانت در کاسه‏ای از خون می‏افتند.
ماه، در صورتت خوابیده است. ماه، روشن و روشن‏تر می‏شود.
قطره‏های خون، صورت ماه را رنگ می‏کنند. ماه، سرخ‏تر و سرخ‏تر می‏شود؛ سرخ‏تر از گونه‏های بی‏رنگت، گونه‏های رنگ پریده آغشته به خونت.
نسیم در پیراهنت، زخم سینه‏ات را مویه می‏کند.
جهان از سرما می‏لرزد. بسترت در آتش تب می‏سوزد. گره گره به آخر جهان نزدیک‏تر می‏شوی. نفس‏های نیمه کاره‏ات، آغشته بهشتند؛ آغشته بوی خداوند، آغشته با ران، آغشته ابرهایی که بهارها را گریه می‏کنند؛ بهارهایی که با بغض‏های تلخ تو شکوفه خواهند داد.
در خاک بقیع، در بقیع بی‏بقعه، زیر گرمای سوزانی که عرق پرواز را بر بال‏های غربت کبوتران شعله می‏کشد.

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_f_048m_d2eafad.gif