PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)



seyed yasin
09-02-2011, 19:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)



منبع مطالب كتاب داستانهاي اصول كافي جلدهاي 1و2 نوشته محمد مهدي اشتهاردي است

فرق بين عقل و ادب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


ابوهاشم (كه يكى از فقهاى اسلام در عصر امام رضا(ع ) و امام جواد(ع )... بود) مى گويد:
در محضر حضرت رضا(ع ) بوديم ، و افرادى نيز در آنجا بودند، سخن از عقل و ادب (نيروى انديشه و اخلاق اسلامى ) به ميان آمد، هر كسى چيزى مى گفت ، امام رضا(ع ) فرمود:
((عقل از عطاياى الهى است ، ولى ادب ،
(مربوط به انسان است كه آن ) را با رنج و زحمت ، تحصيل مى كند، بنابراين كسى كه در تحصيل ادب ، زحمت ، تحصيل مى كند، بنابراين كسى كه در تحصيل ادب ، زحمت و رنج كشيد، آن را بدست مى آورد، ولى كسى كه در كسب عقل رنج و زحمت بكشد، جز بر نادانى خود نمى افزايد))(يعنى اصل عقل ، از موهبتهاى خدادادى است ، و قابل كسب نيست ،
ولى امور اخلاقى و ارزشهاى انسانى ، قابل تحصيل است ، و مى توان با زحمت و رنج در تحصيل آن امور، به درجه عالى ادب رسيد)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
10-02-2011, 11:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
ابن سكيت اهوازى ، از دانشمندان بزرگ و مشهور عصر امام دهم حضرت هادى (ع ) بود، و از محضر آن حضرت و امامان ديگر بهره هاى وافر برده بود، او روزى از امام هادى (ع ) اين سئوال را كرد:
((خداوند چرا حضرت موسى (ع ) را با معجزه عصا و يد و بيضا و وسائل باطل كننده جادوى جادوگران فرستاد؟
و چرا حضرت عيسى (ع ) را با وسائل طبابت و درمان بيماريها (و شفاى دردمندان و بيماران جسمى ) فرستاد؟
ولى حضرت محمد پيامبر اسلام (ص ) را، با معجزه بيان و شيوا خطبه هاى غرا و سخنان دلنشين فرستاد؟))
امام هادى (ع ) در پاسخ فرمود: در عصر موسى (ع )، آنچه كه بيشتر رواج داشت ، جادوگرى قرار گيرد و بر آنها چيره شود فرستاد، او كارهايى كرد كه ساحران از انجام آن عاجز ماندند، و جادوهاى جادوگران را باطل كرد و به اين ترتيب ، حجت و برهان را بر آنها ثابت نمود.
و در عصر عيسى (ع )، بيمارى فلج و زمين گيرى زياد شده بود، و مردم به پزشك و درمان ، نياز شديد داشتند، از اين رو عيسى (ع ) در همين راستا، از جانب خدا چيزى آورد، كه پزشكهاى عصرش ، نظيرش را نداشتند، او به اذن خدا، مردگان را زنده مى كرد، كور مادر زاد را بينا مى نمود، اشخاص ‍ مبتلا به بيمارى پيسى را شفا مى داد و به اين ترتيب حجت را بر آنها ثابت نمود.
ولى حضرت محمد، پيامبر اكرم (ص ) در عصرى به پيامبرى مبعوث گرديد كه شيوه سخنورى و خطبه خوانى و شعر سرائى ، زياد شده بود، آن حضرت ، مطالب بلند پايه و دقيق با بيان رسا و شيوا آورد، كه بر آنها برترى داشت و به اين ترتيب حجت را بر آنها تمام كرد.
ابن سكيت : از پاسخ دلنشين امام هادى (ع )، قانع شد و عرض كرد: ((سوگند به خدا چنين پاسخى را از هيچكس نشنيده بودم )).
آنگاه ابن سكيت پرسيد: در اين زمان ، حجت خدا بر مردم چيست ؟
امام هادى (ع ) فرمود: ((آن حجت و دليل ، ((عقل )) است ، كه انسان به وسيله عقل ، رهبر راستين را مى شناسد و او را مى پذيرد، و رهبر دروغين را مى شناسد و او را تكذيب مى نمايد.
اين سكيت : هذا والله هو الجواب : ((سوگند به خدا پاسخ درست ، همين است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
13-02-2011, 15:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
اسحاق بن عمار مى گويد: به امام صادق (ع )عرض كردم : همسايه اى دارم ، بسيار نماز مى خواند و بسيار انفاق مى كند و بسيار به حج مى رود، و از او خلافى نسبت به خاندان رسالت ديده نشده است .
امام صادق (ع ) فرمود: عقلش چگونه است ؟ (يعنى آيا عقل اجتماعى و بينش دينى دارد؟)
گفتم :عقل ندارد، و از نظر فكرى در سطح پائين است .
آن حضرت فرمود: ((لا يرفع بذلك منه )) ((او كه عقل ندارد، درجه اش ‍ به خاطر آن اعمال نيك ، بالا نمى رود))


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
17-02-2011, 17:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
يكى از مسلمانان ، در وضو گرفتن ، وسوسه داشت ، چندين با اعضاء وضو را مى شست ، ولى به دلش نمى چسبيد و آن را نادرست مى خواند و تكرار مى كرد.
عبدالله بن سنان مى گويد: به حضور امام صادق (ع ) رفتم و از او ياد كردم ، گفتم : با اينكه او يك مرد عاقل است ، در وضو وسوسه مى كند.
امام صادق (ع ) فرمود: ((اين چه عقلى است كه در او وجود دارد، با اينكه از شيطان پيروى مى كند؟))
گفتم : چگونه از شيطان پيروى مى كند؟
فرمود: از او بپرس ، اين وسوسه كارى از كجا به او روى مى آورد؟، خود او جواب خواهد داد كه : ((از كار شيطان است ))
چرا كه او مى داند وسوسه و تزلزل درا اراده ، از القائات شيطان است ، زيرا خداوند(در قران در سوره ناس آيه 4، 5) مى فرمايد:
((من شر الوسواس الخناس - الذى يوسوس فى صدور الناس ))
پناه مى برم از شر وسوسه هاى شيطان مرموز، كه در سينه هاى انسانها وسوسه مى كند)) - ولى هنگام عمل بر اثر ضعف اراده ، قادر بر جلوگيرى از اطاعت شيطان نيست


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
25-02-2011, 11:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

ارزش تفكر عبرت آموز

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
حسن بن صيقل مى گويد: ((از امام صادق (ع ) پرسيدم : مردم از پيامبر روايت مى كنند ((انديشيدن يك ساعت ، بهتر از عبادت يك شب است ))، چگونه انديشه اى است ؟)).
امام صادق (ع ) فرمود: هنگامى كه انسان از كنار خرابه يا خانه (رها شده اى ) مى گذرد، بگويد:
((اين ساكنوك ، اين بانوك ، ما بالك لاتتكلمين ))
((آنها كه در ميان تو سكونت داشتند، كجايند؟ آنها كه تو را ساختند كجايند؟ چرا سخن نمى گوئى ؟
(به اين ترتيب ، هم امام ، آن روايت را تصديق فرمود، و هم چگونگى تفكر ارزشمند را بيان داشت ، و براستى كه چنين است ، فكرى كه مايه عبرت فكرى گر چه اندك باشد، بهتر از عبادات طولانى ، ولى سطحى و بى عمق خواهد بود).


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
15-03-2011, 12:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)


ارزش علم و دانش

علامه كيست ؟
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عصر رسول خدا(ص ) بود، روزى آن حضرت وارد مسجد شد ناگاه ديد گروهى در اطراف شخصى حلقه زده اند و به گفتار او گوش فرا داده اند، پيامبر (ص )، از آنها پرسيد: اين شخصيت كيست ؟
شخصى گفت : اين شخص ، ((علامه )) است
پيامبر (ص ) فرمود: علامه يعنى چه ؟
گفتند: علامه كسى است كه از همه بيشتر به نسبتها عرب و رخدادهاى بين انسانها، آگاهى دارد، و حوادث دوران جاهليت و اشعار مردم آن عصر را مى داند.
پيامبر (ص ) فرمود: ((اين گونه علم ، نه براى آن كسى كه آن را نمى داند زيانبخش است و نه براى آنكه آن را مى داند سودمند است ، سپس ‍ فرمود:
انما العلم ثلاثة : آيه محكمة ، او فريضة عادلة اوسنة قائمة و ما خلاهن فهو فضل .
يعنى : ((علم سودمند و علم شرع بر سه گونه است .
1- اصول عقائد(كه براهين آيات روشن قران ، بيانگر است .)
2- علم اخلاق (كه مركب از لشگر عقل و جهل است ، و بر انسان واجب است لشگر عقل را بپذيرد و از لشگر جهل ، عدول و دورى كند).
3- احكام شريعت و مسائل حلال و حرام ، و غير از اين سه علم ، زيادى است )).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
07-04-2011, 15:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

عصر رسول خدا(ص ) بود، مردى نزد رسول خدا (ص ) آمد و چنين پرسيد: (( علم و دانش ، يعنى چه ؟ )).
پيامبر (ص ) فرمود: يعنى ((سكوت كردن )).
او پرسيد: سپس چه معنى دارد؟
پيامبر(ص ) فرمود: ((گوش فرادادن ))
او پرسيد: سپس چه معنى دارد؟
پيامبر (ص ) فرمود: ((به خاطر سپردن ))
او پرسيد سپس چه معنى دارد؟
پيامبر (ص ) فرمود: ((عمل كردن به آن ))
او پرسيد: سپس چه معنى دارد، اى رسول خدا؟
پيامبر (ص ) فرمود:((انتشار نمودن آن ))

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
09-05-2011, 12:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)


ابان بن تغلب مى گويد: در حضور امام باقر(ع ) بودم ، شخصى مساءله اى پرسيد، و آن حضرت پاسخ آن را داد، سئوال كننده گفت : ((فقهاء چنين نگويند))
امام باقر (ع ) فرمود: واى بر تو، تو هرگز فقيهى ديده اى ؟
((ان الفقيه حق الفقيه : الزاهد فى الدنيا، الراغب فى الاخرة ، المتمسك بسنة النبى (ص )))
:((فقيه كامل كسى است كه : زاهد در دنيا، و شيفته آخرت ، و چنگ زننده به سنت پيامبر(ص ) باشد))


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
30-05-2011, 11:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)


عمربن حنظله مى گويد: از امام صادق (ع ) پرسيدم : ((دو نفر از خودمان در مورد ارث يا وام ، نزاع دارند، براى محاكمه و داورى ، نزد سلطان و قاضيات وقت (سلاطين جور) مى روند))، (آيا كار درستى مى كننند؟).
امام صادق (ع ) فرمود: ((كسى كه در موضوعى ، حق يا باطل نزد آنها براى محاكمه برود، همانند كسى است كه نزد طاغوت براى محاكمه رفته است ، و آنچه دستگاه طاغوتى ، حكم كند- گر چه حق مسلم باشد - آنچه مى گيرد مال حرام است ، زيرا آن را به حكم طاغوت گرفته است ، با اينكه خداوند در قران فرمان مى دهد كه به طاغوت ، كافر باشند، آنجا كه مى فرمايد:
((يريدون ان يتحا كموا الى الطاغوت و قد امروا ان يكفروا به .))
: ((مى خواهند محاكمه خود را نزد طاغوت ببرند، با اينكه خداوند آنها را ماءمور كرده كه به طاغوت ، كافر گردند)) (نساء - 60)
پرسيدم : پس اين دو نفر در نزاع خود به چه كسى مراجعه كنند؟)).
امام صادق (ع ) فرمود: نظر كنند به شخصى از خود شما كه حديث ما را روايت مى كند، و در حلال و حرام ما نظر مى افكند، و احكام ما را مى فهمد، حكميت و داورى او را بپذيرد، قد جعلته عليكم حاكما...
((همانا من او را حاكم شما قرار دادم ، اگر طبق دستور ما حكم داد، و يكى از آن دو نفر از او نپذيرفت ، حكم خدا را سبك شمرده ، و ما را رد كرده است ، و آنكه ما را رد كند، خدا او را رد كرده است ، و (گناه ) اين ، در مرز شرك به خدا است )).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
19-06-2011, 15:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)



يكى از منكران وجود خدا، نزد حضرت رضا(ع ) آمد، گروهى درمحضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود:
اگر حق با شما باشد - ولى چنين نيست - در اين صورت ما و شما برابريم ، و نماز و روزه و زكات و ايمان مابه ما زيان نخواهد رسانيد، و اگر حق باما باشد - چنانكه همين است - در اين صورت ما رستگاريمو شما زيانكار و در هلاكت خواهيد بود.
منكر خدا: به من بفهمان كه خدا چگونه است ؟ و در كجاست ؟
امام : واى بر تو، اين راهى كه مى روى غلط است ، خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى، توصيف شود، و او مكان را مكان كرد، بى آنكه خود دارى باشد، بنابراين ذات پاك خدا با چگونگى و مكان ، شناخته نمى شود و با هيچك از نيروى حس ، درك نمى شود، وبه هيچ چيزى تشبيه نمى گردد.
منكر خدا: اگر خدا با هيچيك از نيروهاى حس ، درك نمى شود، بنابراين او چيزى نيست .
امام : واى بر تو، اينكه نيروهاى حس تو از درك او عاجز هستند، او را انكار كردى ، ولى ما در عين آنكه نيروهاى حس ما از درك ذات پاك او، عاجز است ، به او ايمان داريم ، و يقين داريم كه او پروردگار ما است ، و به هيچ چيزى شباهت ندارد.
منكر خدا: به من بگو خدا از چه زمانى بوده است ؟
امام : به من خبر بدهكه خدا از چه زمانى نبوده است ، تا من به تو خبر دهم كه در چه زمانى بوده است .
منكر خدا: دليل بر وجود خدا چيست ؟
امام : من وقتى كه به پيكر خودم مى نگرم ، نمى توانم درطول عرض آن چيزى بكاهم با بيفزايم ، زيانها و بدى هايس را از آن دور سازم ، و سودش را به آن برسانم ، از همين موضوع يقين كردم كه اين ساختمان ، داراى سازنده است ، ازاين رو به وجود صانع(سازنده ) اعتراف كردم ، علاوه گردش ‍سيارات و پيدايش ها ابرها، وزيدن بادها، و سير خورشيد و ماه و ستارگان و نشانه هاى شگفت انگيز وآشكار ديگر را كه ديدم ، دريافتم كه اين گردنده ها، گرداننده دارد، و اين موجودات داراى سازندهو پردازنده مى باشند


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22180766395560203158.gif)

seyed yasin
12-07-2011, 16:23
در تورات نقل شده : موسى (ع ) در مناجات خود، به خدا عرض كرد: ((پروردگارا آيا تو نزديك هستى ، تا با تو (آهسته ) راز و نياز كنم ، با دور هستى ، تا فرياد كنم ؟))
خداوند به او وحى كرد: ((اى موسى ! من همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند)).
موسى (ع ) عرض كرد: در آن روزى كه پناهگاه براى كسى نيست ، (يعنى در روز قيامت ) چه كسى در پناه تو است ؟
خداوند فرمود: ((آنان كه مرا ياد كنند، من نيز آنها را ياد كنم ، و آنان كه به خاطر خشنودى با همديگر دوستى كنند، من نيز آنها را دوست دارم ، اينها(اين دو دسته ) همانهايند كه اگر خواسته باشم بلائى بر اهل زمين فرو فرستم ، آنها را ياد كنم ، و به خاطر وجود آنها، بلا را از اهل زمين دفع مى نمايم

seyed yasin
08-08-2011, 10:31
(شاگردان ، در محضر امام صادق (ع ) بودند، سخن از توحيد و خداشناسى به ميان آمد) شخصى گفت : الله اكبر (خدا بزرگتر است ).
امام : خدا از چه چيز بزرگتر است ؟
گوينده : خدا، از همه چيز بزرگتر است .
امام : تو با اين گونه تعريف براى جمله ((الله اكبر)) وجود خدا را محدود كردى (و با اشياء محدود مقايسه نمودى ).
گوينده : پس اين جمله را چگونه معنى كنم ؟
امام : در معنى ((الله اكبر)): ((خدا بزرگتر از آنست كه توصيف گردد)).
شخصى از امام صادق (ع ) پرسيد: معنى اين آيه چيست ؟
((كل شيى ء هالك الا وجهة ))
:(( همه چيز جز وجه خدا نابود مى شود)) (قصص - 88)
امام : مردم ، اين آيه را چگونه معنى مى كنند؟
پرسنده : مردم مى گويند: يعنى ((هر چيز جز وجه (چهره ) خدا نابود مى شود)).
امام : پاك و منزه است خدا (از اين نسبتها) بلكه منظور از ((وجه ))، راهى است كه به سوى خدا روند( يعنى دين خدا كه انسانها از اين طريق ، به سوى خدا تقرب جويند)

seyed yasin
03-09-2011, 10:40
عمروبن عبيد (استاد معتزلى ) از امام باقر(ع ) پرسيد: معنى كلمه ((غضب )) در اين آيه (81 طه ))چيست ؟
((و من يحلل عليه غضبى فقد هوى ))
:((منظور از اين غضب ، مجازات الهى است ، اى عمرو! اگر كسى (خشم خدا را به معنى حالتى كه عارض مى شود معنى كند و) بگويد: يعنى : خداوند از حالى به حال ديگر منقلب شد، خداوند را به صفت مخلوق ، توصيف نموده است ، و چنين معنى ، ناصحيح است زيرا چيزى خدا را عاجز و آزرده نمى كند، تا او را دگرگون سازد

seyed yasin
16-10-2011, 17:32
شخصى از خوارج (تندروهاى ضد امام )، به حضور امام باقر(ع ) رسيد و گفت : ((اى ابوجعفر! چه چيز را مى پرسى ؟))
امام : خداوند بزرگ را.
خارجى : آيا خدا را ديده اى ؟
امام : چشمها با مشاهده او را نمى بينند، ولى قلبها به حقيقت ايمان او را ديده اند، ذات پاك خدا با قياس و تشبيه شناخته نشود، و بوسيله حس ها درك نگردد، او شبيه انسانها نيست ، بلكه با نشانه هايش او را مى شناسد، او كه در قضاوتش ستم نمى كند، خدائى كه پرستش سزاوار او است ، و يكتا معبود جهانيان مى باشد.
آن مرد خارجى كه مجذوب بيان شيوا و عميق امام شده بود، از محضر امام بيرون رفت ، در حالى كه اين آيه را مى خواند:
((الله اعلم حيث يجعل رسالته ))
:(( خدا آگاهتر است كه مقام رسالت خود را در وجود چه كسى ، قرار دهد))
(انعام 124)

seyed yasin
28-01-2012, 12:26
(ابوشاكر ديصانى از دانشمندان معروف عصر امام صادق (ع ) بود، و در صف منكران توحيد قرار داشت ، و معقتد به خداى نور وخداى ظلمت بود و همواره مى كوشيد تا با بحثهاى كلامى، عقيده خود را ثابت كند، و اسلام را نقض نمايد، او بنيانگذار مكتبى به نام ديصانيه شده بود و شاگردانى داشت ، و حتى مديت (( هشام بن حكم )) از شاگردان او بود، در اينجا به يك نمونه از ايراد تراشى هاى او توجه كنيد: ابو شاكر به نظر خود ايرادى براى قرآن يافته بود، روزىبه هشام بن حكم (شاگرد بر جسته امام صادق ) گفت :در قرآن آيه اى وجود دارد كه عقيده ما (دوگانه پرستى ) را تصديق مى كند.هشام : كدام آيه را مىگوئى ؟ابو شاكر: آنجا كه (در آيه 84 سوره زخرف ) مى خوانيم :(( و هو الذى فى السماء اله و فى الارض اله )): (( و او كسى است كه در آسمان معبود است ودر زمين نيز معبود مىباشد )) ،بنابراين آسمان معبودىدارد، و زمين معبود ديگر.هشام مى گويد: من ندانستم چگونه به او پاسخ بگويم ، در آن سال به زيارت خانه خدا مشرف شدم ، و نزد امام صادق (ع ) رفتم و ماجرا را عرض ‍ كردم .امام صادق (ع ) فرمود: اين سخن بى دين خبيثى است ، هنگامى كه باز گشتى ،از او بپرس : نام تو در كوفه چيست ؟مى گويد: فلان .بگو: نام تو در بصره چيست ؟مى گويد: فلان ، سپس بگو: (( پروردگار ما نيز همين گونه است ، نام او در آسمان (( اله )) است و در زمين نيز نام او (( له )) است ، و همچنين در درياها، و در صحراها در هر مكانى ، اله و معبود، او است )) .هشام مى گويد: هنگامى كه باز گشتم ، به سراغ ابوشاكر رفتم ، و اين پاسخ را به او دادم ، گفت : (( اين سخن از تو نيست ، اين را از حجاز آورده اى )) (هذه نقلت من الحجاز)

seyed yasin
02-03-2012, 12:17
حمزة بن حمران مى گويد: نزد امام صادق (ع ) رفتم و عرض كردم: (( درباره استطاعت (اختيار و توانائى به انجام كارى يا ترك آن) سؤ ال كردم ، پاسخ مرا نداد، بار ديگر به حضورش رفتم و عرض كردم : (( در مورد استطاعت ، مطلبى به قلبم راه يافته ، كه جز آنچه از شما بشنوم ، آنمطلب در قلبم بيرون نمى رود )) .امام : آنچه در دلت هستبه تو زيان نمى رساند.حمزه : (( من عقيده دارم خداوند بندگانش را به چيزى كه اختيار و توان انجام يا ترك آن را ندارند، تكليف نمىكند، و همچنين به چيزى كه طاقتش ‍ را ندارند، امر و نهى نمىنمايد، و معتقدم كه بندگان جز به اراده و خواست و قضا و قدر خدا، انجام ندهند )) .امام : آن مذهبى كه من و پدرانم ، آن را پذيرفته ايم ، همين است

seyed yasin
03-06-2012, 16:18
يكى از اصحاب امام صادق (ع ) كه همواره به خدمت آن حضرت مى رسيد، مدتى غايب شد، روزى يكى از آشنايان او به حضور امام صادق (ع ) آمد، امام از پرسيد: ((فلانى كجاست ؟ حالش چطور است ؟)).
او در پاسخ به امام صادق (ع ) به گونه اى پاسخ داد كه گمان كرد، امام از وضع مالى آن شخص پرسيده است .
امام صادق (ع ) پرسيد: دينش چگونه است ؟
او در پاسخ گفت : ((دينش به گونه اى است كه شما دوست دارى )).
امام صادق (ع ) فرمود: هو والله الغنى : ((سوگند به خدا، او غنى و بى نياز است