ملکوت* گامی تارهایی *
19-02-2011, 06:20
http://s15.rimg.info/68df66ff9b208b3408b0b902101bfc5e.gif
فرهنگ و آداب و رسوم بشر در طول تاریخ از فراز و نشیب عقل و اندیشه و احساس و تجربه آدمی گذشته و تغییر و تکامل بسیار یافته است.
اکنون پارهای از رفتار و رسوم پیشینیان به وضوح، غیرانسانی شمرده میشود. گاه برخی از این عادات و کردار آنقدر غیرطبیعی است که امروزه هیچ ذهن و ضمیر سالمی نمیپذیرد که با عنوان و به بهانه شیوهای از شیوههای زندگی به تکرار آن اعمال دست زند.
شاید گذشتگانی که سیاهان را تنها به جرم رنگ پوستشان به بردگی گرفته و از بسیاری حقوق انسانی محروم میکردند، باور نداشتند که از جاده انسانیت دور میشوند و تنها خود را مجری فرهنگ و رسوم اجدادشان میدانستند. نیز خواستگاری که بدون توجه به احساسات، عواطف و امیال دختر جوان و خانواده او، همسر منتخبش را مخفیانه از قبیلهای دیگر میدزدید، به روش نیاکان پایبند بود. نزدیکتر بیاییم.
با به یاد آوردن این نمونههای تاریخی میتوان نتیجه گرفت که هنوز هم ممکن است اسیر آداب و رسوم و عاداتی باشیم که برای حفظ آنها هیچ علتی جز پایبندی گذشتگان به آن شیوهها وجود ندارد. شاید همواره نیازمند آن باشیم تا نور منطق و عقل نکتهسنج و رشدیافته امروز را بر برخی از این باورها افکنده و از گذرگاه شک عبورشان دهیم بدان امید که با حذف، تغییر و رشد این باورها و رفتار، زندگی انسانیتری داشته باشیم.
خانواده، مهمترین نهاد تربیتی انسان است که بهویژه در فرهنگ ما دارای اهمیت ویژهای است. چگونگی تشکیل این نهاد و آداب و رسوم نگهداری واداره آن بر پایه اصول و قوانین و آدابی است که بخشی از این قواعد نیازمند بازدید و تغییر و دوبارهسازی است به برخی از این موارد توجه کنیم:
1- خواستههای من و دیگر هیچ: معمولا چنین است که هرگاه صحبت از ازدواج به میان میآید فهرست بلندی از انتظارات و خواستههایی که از همسر داریم ردیف میکنیم. همیشه از جوانان میپرسیم توقعات شما از همسر آیندهتان چیست؟ یا به آنان توصیه میکنیم که هنگام انتخاب همسر، فلان معیارها را مورد توجه قرار دهند و کمتر به این میپردازیم که خود ما چگونه میتوانیم همسر شایستهای باشیم و یا به شیوههای گوناگون آموزشی و تربیتی به جوانان بیاموزیم که همسر مناسب و خواستنی باشند.
این کاستی تربیتی و فرهنگی موجب میشود که زنومرد با کوله باری از انتظار و توقع و خواسته پا به زندگی مشترک بگذارند و در طول شرایط متفاوت و فراز و نشیبهای آن بسیار کمتر از آنچه به ایرادگیری و انتقاد از طرف مقابل میپردازند، به نقد و ارزیابی رفتار خویش همت میگمارند و نقش خود را در ساختن رابطه موفق به فراموشی سپرده و از یاد میبرند که بخشی از شناخت ما از خودمان در پیچ و خم زندگی مشترک بهدست میآید و جا دارد که همگام با بهدست آمدن این شناخت، به اصلاح و بازبینی اخلاق و رفتار خویش بیندیشیم.
2 - از میان برداشتن حریم شخصی: بسیار شنیدهایم که به زن و مرد متاهل توصیه میشود که دور دوستان مجردش را خط بکشند، در حالی که هیچ حکم شرعی، عقلی، منطقی و یا انسانی، یکسان بودن شرایط تجرد یا تأهل را از شروط دوستی قرار نداده است و بریدن رشته الفت و مهر دو دوست همفکر تنها به جرم متاهلشدن منصفانه نیست.
قانون نانوشته دیگری که در معاشرتهای پس از زندگی مشترک وجود دارد این است که مرد یا زن (بیشترزنان)پس از ازدواج ملزم میشوند که با همسر دوست همسرشان، معاشرت و دوستی برقرار کنند.
فرهنگ و آداب و رسوم بشر در طول تاریخ از فراز و نشیب عقل و اندیشه و احساس و تجربه آدمی گذشته و تغییر و تکامل بسیار یافته است.
اکنون پارهای از رفتار و رسوم پیشینیان به وضوح، غیرانسانی شمرده میشود. گاه برخی از این عادات و کردار آنقدر غیرطبیعی است که امروزه هیچ ذهن و ضمیر سالمی نمیپذیرد که با عنوان و به بهانه شیوهای از شیوههای زندگی به تکرار آن اعمال دست زند.
شاید گذشتگانی که سیاهان را تنها به جرم رنگ پوستشان به بردگی گرفته و از بسیاری حقوق انسانی محروم میکردند، باور نداشتند که از جاده انسانیت دور میشوند و تنها خود را مجری فرهنگ و رسوم اجدادشان میدانستند. نیز خواستگاری که بدون توجه به احساسات، عواطف و امیال دختر جوان و خانواده او، همسر منتخبش را مخفیانه از قبیلهای دیگر میدزدید، به روش نیاکان پایبند بود. نزدیکتر بیاییم.
با به یاد آوردن این نمونههای تاریخی میتوان نتیجه گرفت که هنوز هم ممکن است اسیر آداب و رسوم و عاداتی باشیم که برای حفظ آنها هیچ علتی جز پایبندی گذشتگان به آن شیوهها وجود ندارد. شاید همواره نیازمند آن باشیم تا نور منطق و عقل نکتهسنج و رشدیافته امروز را بر برخی از این باورها افکنده و از گذرگاه شک عبورشان دهیم بدان امید که با حذف، تغییر و رشد این باورها و رفتار، زندگی انسانیتری داشته باشیم.
خانواده، مهمترین نهاد تربیتی انسان است که بهویژه در فرهنگ ما دارای اهمیت ویژهای است. چگونگی تشکیل این نهاد و آداب و رسوم نگهداری واداره آن بر پایه اصول و قوانین و آدابی است که بخشی از این قواعد نیازمند بازدید و تغییر و دوبارهسازی است به برخی از این موارد توجه کنیم:
1- خواستههای من و دیگر هیچ: معمولا چنین است که هرگاه صحبت از ازدواج به میان میآید فهرست بلندی از انتظارات و خواستههایی که از همسر داریم ردیف میکنیم. همیشه از جوانان میپرسیم توقعات شما از همسر آیندهتان چیست؟ یا به آنان توصیه میکنیم که هنگام انتخاب همسر، فلان معیارها را مورد توجه قرار دهند و کمتر به این میپردازیم که خود ما چگونه میتوانیم همسر شایستهای باشیم و یا به شیوههای گوناگون آموزشی و تربیتی به جوانان بیاموزیم که همسر مناسب و خواستنی باشند.
این کاستی تربیتی و فرهنگی موجب میشود که زنومرد با کوله باری از انتظار و توقع و خواسته پا به زندگی مشترک بگذارند و در طول شرایط متفاوت و فراز و نشیبهای آن بسیار کمتر از آنچه به ایرادگیری و انتقاد از طرف مقابل میپردازند، به نقد و ارزیابی رفتار خویش همت میگمارند و نقش خود را در ساختن رابطه موفق به فراموشی سپرده و از یاد میبرند که بخشی از شناخت ما از خودمان در پیچ و خم زندگی مشترک بهدست میآید و جا دارد که همگام با بهدست آمدن این شناخت، به اصلاح و بازبینی اخلاق و رفتار خویش بیندیشیم.
2 - از میان برداشتن حریم شخصی: بسیار شنیدهایم که به زن و مرد متاهل توصیه میشود که دور دوستان مجردش را خط بکشند، در حالی که هیچ حکم شرعی، عقلی، منطقی و یا انسانی، یکسان بودن شرایط تجرد یا تأهل را از شروط دوستی قرار نداده است و بریدن رشته الفت و مهر دو دوست همفکر تنها به جرم متاهلشدن منصفانه نیست.
قانون نانوشته دیگری که در معاشرتهای پس از زندگی مشترک وجود دارد این است که مرد یا زن (بیشترزنان)پس از ازدواج ملزم میشوند که با همسر دوست همسرشان، معاشرت و دوستی برقرار کنند.