PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کبوتران شکسته بال { اشعاری در وصف جانبازان}



عهد آسمانى
22-02-2011, 20:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

غيرت عباس

آنچه در آيين جانبازان ايران ديده ام
ديده اول، روشن از آيينه جان ديده ام

دست و پا گم گشتگان را تا به معراج حضور
در مناي عشق و سرمستي، سرافشان ديده ام

در شبستان ولا، رخسارشان مهتاب گون
هاله پيوند سحر از نور ايمان ديده ام

تا جوان را خرمي بخشند از لطف بهار
دامني رنگين تر از گل هاي عرفان ديده ام

تا برآيد از دل شب، آفتاب مردمي
مهر را بر گردشان آيينه گردان ديده ام

اين شقايق هاي سوزان را به صحراي جنون
سرخوش از پيمانه گلگون پيمان ديده ام

اين يکي را شب چراغ معبر آزادگي
آن يکي را مهر در صبح گريبان ديده ام

عزمشان چون صخره الوند، سخت و استوار
رزمشان در پهنه، رشک پور دستان ديده ام

اين يکي را آيتي زآيات رحمت يافتم
آن يکي را پرتوي ازنور قرآن ديده ام

اين شهيدان زنده اند و چشمه سار جانشان
غيرت دريايي از خون شهيدان ديده ام (1)

http://sl.glitter-graphics.net/pub/865/865485tq8a79ohxw.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/865/865485tq8a79ohxw.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/865/865485tq8a79ohxw.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/865/865485tq8a79ohxw.gif




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

عهد آسمانى
22-02-2011, 20:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

زلال عشق

نويسنده:سيمين دخت وحيدي

بزرگي تو در اين مختصر نمي گنجد
صعود روح تو در بال و پر نمي گنجد

شراب عشق زخمخانه ولا زده اي
که مستي تو دراين رهگذر نمي گنجد

وفا و همت و ايثارت اي بهار سخا
به هيچ دفتر و شعر و اثر نمي گنجد

مگو به وسعت دردت شبي بينديشم
به حجم طاقت من اين قدر نمي گنجد

چگونه وصف تو گويم در اين کلام حقير
که وصف عشق به گفتار در نمي گنجد

زلال عشقي و ايمان محض، متن يقين
حقيقت تو در اين مختصر نمي گنجد(2)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

عهد آسمانى
22-02-2011, 20:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

شعر تشيع

نويسنده:منيژه در توميان

يک عمر به دنبال کشيدم سر خود را
تا حفظ کنم ژرف ترين باور خود را

اي سرخ ترين حادثه شعر تشيع!
بايد که به خون رنگ کني خنجر خود را

با هفت کفن زنده ترين زنده عشقم
اي عشق به صف کن همه لشکر خود را!

بگذار که با همت مردانه بگويم
آتش زده ام دين و دل و دفتر خود را

هر چند اناالحق، قدم اول راه است
خوانديم از اول، همه آخر خود را(3)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)



پي نوشت :

1-فرهنگ شاعران جنگ و مقاومت، ص 244، پژوهش: محمد باقر نجف زاده، زمستان 1372، انتشارات کيهان، به نقل از: مجله جانباز، آبان 1370، ش 122، ص 17.
2-سيمين دخت وحيدي، همان، ص 316.
3-علي مکارمي نيا، بررسي اوزان شعري اشعار دفاع مقدس، انتشارات ترفند، 1382، ص 146.

منبع:اشارات شماره 123

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-06-2012, 22:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

شعر رضا نيكوكار درباره جانبازان شيميايي





















در و ديوار خانه مي‌ديدند آتشي را كه شعله ور مي‌شد
آتشي را كه آه در پي آه زاده سينه پدر مي‌شد

زير كپسولهاي اكسيژن سرفه مي‌كرد زندگي در تو
روزها همچنان ورق مي‌خورد باز زخم تو تازه‌تر مي‌شد

روي يك تخت چوبي بدحال، چشمهايي كه گودتر مي‌رفت
اشكهايي كه حلقه مي‌بستند، قرصهايي كه بي‌اثر مي‌شد

و تو با افتخار مي‌گفتي: «عشق تنها اميد انسان است ...»
همه روزها و شبهايت در همين واژه مختصر مي‌شد

صبح يك روز سرد پاييزي آخرين سرفه در فضا پيچيد
آخرين برگ از درخت افتاد ... پدر آماده سفر مي‌شد




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
07-06-2014, 05:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

میترسم آخر حاجت خود را نگیرم...
ناکام و از ره مانده در بستر بمیرم...

تا کی بسوزیم و بسازیم آخر این سان
چون شمع جامانده به گلزار شهیدان...

ای شوق در دل مانده ، ای رویای شیرین...
ای آرزوی روزهای خوب دیرین...

ما بی قراریم... چشم انتظاریم...
تا در رکاب یار دست از جان بشوییم...

یا نائبش فرمان دهد ، لبیک گوییم....
می آید آری... صبحی بهاری...

تا دشت را از خار و خس پس بگیرد...
تا کعبه را از بت پرستان پس بگیرد...



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
07-06-2014, 05:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74623768838654754443.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
20-10-2014, 07:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)




نرفته است که یک مشت خاک بردارد

بیاورد ... یا عکس از پلاک بردارد

کسی که مست میِ عشق می‌شود دیگر

چرا پیاله‌ای از خون تاک بردارد !؟

به سینه‌اش دارد یاد می‌دهد آنجا

رسید وقتی؛ چون غنچه چاک بردارد

بدون پاهایش رفته است تا پرده

ز روی خاطره‌ای هولناک بردارد

چفیّه ای هم تنها برای او کافیست

نیاز نیست که با خویش ساک بردارد

در اوج سجده کلنجار می‌رود با خود

چگونه سر از این خاکِ پاک بردارد

...
برای خاطر یک مشت استخوان این بیل

چقدر باید از این دشت خاک بردارد

شاعر : زین العابدین آذر ارجمند


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)

ملکوت* گامی تارهایی *
20-10-2014, 07:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)


گرچه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند
مادرت می گفت دکتـــرها جوابت کرده اند

مرگ تدریجی ست این دردی که داری می کشی
منتهـــا با قرص هـــای خواب ، خــوابت کرده اند


خواب می بینی که در "سردشتی" و "گیلان غرب"
خواب می بینـــی کــــه در آتش کبابت کرده اند


خواب می بینی می آید بوی ترش سیب کالپس
بــرای آزمــــایش انتخــــابت کـــرده اند


خواب می بینی که مسؤلان بنیاد شهید
بر در دروازه هـــای شهــر قـابت کرده اند


خواب می بینی کنـــار ِ صحن "بابا یادگار"
بمب ها بر قریه ی "زرده" اصابت کرده اند


قصر شیرینی، کـــه از شیرینی ات چیـزی نماند
یا پلی هستی که چون سر پل خرابت کرده اند؟


خوشه خوشه بمب های خوشه ای را چیده ای
باد ِ خاکـــی بـــا کدامین آتش آبت کرده اند؟


با کدامین آتش ای شمعی که در خود سوختی
قطــره قطـــره در وجـــود خـود مذابت کرده اند؟


می پری از خــواب و میبینی شهیـد زنده ای
با چه معیاری - نمی دانم - حسابت کرده اند


شاعر : اصغر عظيمي مهر


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68080696120021323483.gif)