PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : امام مهدي عليه السلام در قرآن،چهار نكته حايز اهميت



عهد آسمانى
22-02-2011, 20:49
امام مهدي عليه السلام در قرآن،چهار نكته حايز اهميت
--------------------------------------------------------------------------------------------------


نويسنده:احمدی-فرزانه فرد
منبع: تنهاراه



السَّلامُ عليک يا تالي کتابِ اللهِ و ترجُمانَه ...
امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در قرآن

معرفت و شناخت، از موضوعات اساسي حيات بشري است و پس از معرفت خداوند به عنوان مبدأ همه¬ي موجودات، معرفت به حجّت¬هاي پروردگار که مظهر اسماء و صفات و آيينه¬ي جمال و جلال الهي هستند، بر همه¬ي معارف مقدّم است و حيات معنوي بشر به همين معرفت وابسته است.
براي معرفت امام منابع گوناگوني وجود دارد که قرآن اساسي¬ترين آن‌هاست. قرآن منبع مطمئني است که چون از وحي سرچشمه گرفته، هيچ‌گونه انحراف و نادرستي در آن راه ندارد و مورد اتّفاق همه¬ي فِرَق مسلمين است.
امام علي (عليه السلام) مي¬فرمايند:
«وَإعْلَمُوا أنَّهُ لَيسَ عَلَی أحَدٍ بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَةٍ و لا لأِحَدٍ قبلَ القرآنِ مِن غَنيٍ، فاسْتَشْفُوهُ مِن أدوائِکمُ وَ اسْتَعينوا بهِ عَلی لَأوائِکُم »؛1 «بدانيد که هيچ¬کس را پس از آموختن قرآن، نيازمندي نيست و هيچ¬کس را پيش از آموختن قرآن توانگري و بي‌نيازي نيست، پس شفاي دردهاي خود را از قرآن بخواهيد و در گرفتاري‌هايتان، از آن کمک بخواهيد.»
بنابراين بايسته است مسأله¬ي معرفت امام از نگاه قرآن کريم مورد بررسي قرار گيرد. پيش از پرداختن به بحث امام مهدي (عليه السلام) در قرآن، به نکاتي چند اشاره مي کنيم:


http://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2812%29.gifhttp://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2812%29.gifhttp://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2812%29.gifhttp://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2812%29.gif

عهد آسمانى
22-02-2011, 20:52
الف) جامعيّت قرآن


اين نکته بسيار روشن است که اگر بنا باشد ديني جاودانه باقي بماند، بايد کتاب قانون آن در همه‌ي عصر-ها، جامع و کامل باشد تا بتواند حضور خود را در تمام دوره¬هاي حيات بشري حفظ کند. لذا با توجّه به اين‌که دين اسلام جاودانه و هميشگي است، بايد کتاب وحي و قانون از جامعيتي بي¬نظير برخوردار باشد:
وَ نَزَّلنا عَلَيکَ الکِتابَ تِبياناً لِکُلِّ شَيءٍ؛2 و بر تو (اي پيامبر) نازل کرديم کتابي را که در آن تبيان هر چيزي که در هدايت انسان نقش دارد، صورت گرفته است.
قرآن خود را اين گونه معرفي مي کند که کتاب «تبيان» و «هدايت» است. «تبيان» صفت عام و فراگير قرآن است و کتابي که براي هدايت همه ي انسآن‌ها در همه¬ي زمآن‌ها نازل شده، شأنش اين است که بيان «کلِّ شَيء» را عهده دار باشد. البته واضح است که مراد از «کلِّ شَيء» همه¬ي چيزهايي است که به امر هدايت بشري که رسالت قرآن است بر مي‌گردد و در اين مورد، قرآن مسأله اي را در حوزه ي هدايت بشري فروگذار نکرده است.

http://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2811%29.gifhttp://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2811%29.gifhttp://s1.picofile.com/mine/Pictures/Veils/Veil%208/Veil%20%2811%29.gif

عهد آسمانى
22-02-2011, 20:53
ب) تفسير و تأويل


1- تفسير


يکي از راه¬هايي که مي¬توان به واسطه¬ي آن به درک واقعي و عميق مضامين و مفاهيم آيات الهي نايل شد و از معارف ارزشمند آن بهره¬مند گرديد، تفسير است. تفسير در کتب علوم قرآني چنين معني شده است:
«التَّفسيرُ کَشفُ القِناعِ عَنِ المُشکِلِ»؛3 «تفسير نقاب برداشتن از چهره¬ي الفاظ مشکل است.» به عبارت ديگر مراد از تفسير، مطالبي است که از الفاظ و ظواهر کلام الهي و با انديشه و ژرف¬نگري در آن‌ها به دست مي¬آيد و نشانگر مراد و منظور آيات قرآني است.

2- تأويل


گاهي آيات الهي حاوي حقايقي وراي الفاظ و ظواهر آن است که در مطالعه¬ي ابتدايي و اوليه به دست نمي¬آيد و تأمل و دقّت آدمي در آن‌ها نيز کارساز نيست؛ قرآن کريم در اين باره مي‌فرمايد: وما يعلم تأويله الّا الله والراسخونَفي العلمِ يقولونَ ءامنّا به ...4 «وتأويل آن راکسي جز خداوند نمي داندو راسخان در علم مي گويند به آن ايمان آورديم...» بلکه تنها روايات و گفتار معصومين‌(عليهم السلام) است که از آن‌ها پرده برمي¬دارد و اسرار آن‌ها را آشکار مي¬سازد. به اين مرحله از فهم آيات که دلالت به باطن قرآن دارد، تأويل مي¬گويند. پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي-فرمايند:
«ما فِي القُرآنِ آيَةٌ الاّ وَ لَها ظَهرٌ وَ بَطنٌ»؛5 «هيچ آيه-اي در قرآن نيست جز اين‌که داراي ظاهر و باطن است.» بنابراين براي بهره¬مندي جامع و شايسته، هم بايد به ظاهر قرآن «تفسير» آن توجّه کرد و هم از باطن آن «تأويل» استمداد جست.

http://s19.rimg.info/4830ae8cf3d4b4e1144b3bc7525c54c0.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

عهد آسمانى
22-02-2011, 20:53
ج) جايگاه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و ائمه‌ي اطهار‌(عليهم السلام)


شکّي نيست که کلام وحي و معارف بي¬کران الهي، اقيانوسي است که عقل و دانش ناقص و محدود بشري، توانايي درک و تحليل تعاليم و مفاهيم بلند و آسماني آن را به تنهايي، و به صورت کامل و صحيح ندارد و ناگزير از ياري افرادي است که خود از سرچشمة وحي و علم الهي بهره¬مند شده و توانايي لازم براي بيان حقايق آن را داشته باشند. اين فضيلت در وجود پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و اهل‌بيت معصومين‌(عليهم السلام) جلوه¬گر و متبلور شده است.
خداوند در اين رابطه خطاب به رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) مي¬فرمايد:
وَ اَنزَلنا اِلَيکَ الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِليهِم؛6 و ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کرديم تا آن‌چه را که به سوي مردم نازل شده است براي آن‌ها تبيين کني. 
نبي گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) نيز پس از خود، خاندان و اهل‌بيت عصمت خويش را عهده¬دار اين وظيفه سنگين و امر خطير معرفي مي¬فرمايند؛ چنان ¬که در حديث معروف ثقلين آمده است:
«اِنّي تارِکٌ فيکُمُ الثِّقلَينِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتي أَهلَ ‌بيَتي ...»؛7 «من در ميان شما دو چيز گران¬بها و ارزشمند باقي مي¬گذارم، کتاب خدا و عترت و اهل‌بيتم. و اگر به اين دو ثقل چنگ بزنيد و تمسک بجوييد هرگز گمراه نمي¬شويد و اين دو هيچ¬گاه از هم جدا نمي¬شوند تا در روز قيامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»
راز و رمز حيات و جامعيت قرآن، در هم¬گامي و همراهي آن، با عترت است. قرآن در کنار معصوم، عامل هدايت و مانع از گمراهي است. اين کتاب الهي در کنار تبيين معصوم، براي هميشه «هادي» است.
بنابراين توجّه به ديدگاه و بيانات امامان معصوم‌(عليهم السلام) در فهم و کشف مقصود آيات نقش کليدي ايفا مي¬کند.
اين مطلب از آيات ديگر قرآن نيز قابل استفاده است:
فَاسألوا أهلَ الذِّکرِ إن کُنتُم لا تَعلَمونَ؛8 اگر چيزي را نمي¬دانيد از اهل ذکر بپرسيد. 
در تفسير اين آيه آمده است: «نَحنُ أهلُ الذّکرِ وَ نَحنُ المَسئولُونَ»؛9 «منظور از اهل ذکر ماييم و ما کساني هستيم که مورد سؤال قرار مي¬گيريم.»
همچنين در تفاسير اهل سنت از ابن عباس نقل شده است: «هُوَ مُحَمَّدُ وَ علي وَ فاطمة وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ هُم أهلُ الذِّکرِ وَ العَقل وَ البَيانِ»؛10 «مراد از اهل ذکر، حضرت رسول(صلي الله عليه و آله وسلم)، امام علي (عليه السلام)، فاطمه، حسن و حسين‌(عليهم السلام) است. ايشان اهل ذکر و عقل و بيان مي¬باشند.»

http://s19.rimg.info/691f1f51c998b28662d0da246c1d406e.gif (http://shabahang20.blogfa.com/) http://s19.rimg.info/a0fef6d6faf93c2b45898ba9503dc8d0.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)http://s19.rimg.info/691f1f51c998b28662d0da246c1d406e.gif (http://shabahang20.blogfa.com/) http://s19.rimg.info/a0fef6d6faf93c2b45898ba9503dc8d0.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

عهد آسمانى
22-02-2011, 20:55
د) آيا نام امام مهدي (عليه السلام) در قرآن آمده است؟


در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: قرآن براي معرفي شخصيت¬ها از دو راه استفاده کرده است:

1- معرفي با اسم


نخستين راه اين است که شخصيت مورد نظر را با اسم معرفي و مطرح مي¬کند مانند: وَ ما مُحَمَّدٌ الاّ رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُل11«و محمد نيست مگر پيغمبري از طرف خدا که پيش از او نيز پيغمبراني بودند...»

2- معرفي با صفت و ويژگي


شيوه¬ي دوّم، معرفي با صفت و ويژگي است که در قرآن نمونه‌هايي دارد، از جمله اين¬که در مورد پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) آمده است:
الّذينَ يتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبیِّ الامّیِّ ... يَأمُرُهُم بِالمَعروف و يَنهاهُم عَنِ المُنکَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبِّاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِث ...؛12 کساني که از پيامبر تبعيت مي-کنند ... که پيامبر، ايشان را به کارهاي پسنديده دستور مي¬دهد و از کارهاي زشت و ناپسند، باز مي¬دارد و به ايشان امور پاکيزه را حلال و امور ناپسند را حرام کرده است. 
در معرفي ولي مؤمنان (عليه السلام) نيز از اين شيوه استفاده کرده است:
انَّما وَليُّکمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذينَ ءامَنوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعونَ؛13 صاحب امر شما خدا و رسول او و کساني¬اند که نماز را بر پا مي¬دارند و زکات مي¬پردازند درحالي¬که در رکوع باشند. 
شناساندن با صفت بهترين راه معرفي است. اين نوع معرفي راه را بر سودجويان مي¬بندد؛ در معرفي با اسم مي‌توان نام جعلي درست کرد؛ امّا بهره¬برداري از صفات کار آساني نبوده و قابل جعل نيست. از اين رو مي‌بينيم در جريان حضرت طالوت (عليه السلام)، خداوند متعال در آيه‌ي 248 سوره¬ي بقره، بعد از آن¬که ايشان را به اسم معرفي مي-کند، بلافاصله ايشان را با صفت و نشانه¬ي «تابوتٌ فيه سَکِينة» «صندوقي که داراي آرامش است»، معرفي مي¬کند تا جلوي هرگونه اشتباه احتمالي گرفته شود.
پس روشن شد که:
1- تنها راه معرفي، ذکر نام امام مهدي (عليه السلام) نيست، و حضرت از راه¬هاي ديگر (صفات) معرفي شده‌اند و قرآن به طرق ديگر به وجود ايشان و حکومت جهانيشان اشاره کرده است.
2- مصالحي در کار بوده که نام اهل‌بيت‌(عليهم السلام) در قرآن ذکر نشود که مهم‌ترين آن‌ها محفوظ ماندن قرآن از تحريف است.
پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، خ 176 .
2. نحل(16)، 89. .
3. علوم قرآني، ص 274 .
4. آل عمران (3)،7 .
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 94 .
6. نحل(16)، 44 .
7. ر.ک: کلينی، کافی، ج 1، ص 293، ح 3/ شيخ مفيد، الارشاد، ج 1، ص 231/ شيخ صدوق، امالی، ص 415، ح 15 .
8. نحل(16)،43 .
9. کلينی، کافی، ج 1، ص 210، ح 3 .
10. مکارم شيرازی، تفسير نمونه، ج 11، ص 244 .
11. آل¬عمران(3)، 144 .
12. اعراف (7)، 157 .
13. مائده (5)، 55 .

http://s19.rimg.info/a34b3ccb16835b3c66427a6929914341.gif (http://shabahang20.blogfa.com/) http://s19.rimg.info/a67ff71a22c4d7f2827fb0fb46b349e0.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)