!i! مهربانی را بیاموزیم !i!

[ملکوت* گامی تارهایی *]

مهربانی را بياموزيم
http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/r-rosec2.gif



مهربانی را بياموزيم
فرصت آيينه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد
می شود در عصر آهن
- آشناتر شد
سايبان از بيد مجنون ،
- روشنی از عشق
می شود جشنی فراهم کرد
می شود در معنی يک گل شناور شد



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redrose_md_clr.gif



مهربانی را بياموزيم
موسم نيلوفران در پشت در مانده است
موسم نيلوفران يعنی که باران هست
يعنی يک نفر آبی است
موسم نيلوفران يعنی
يک نفر می آيد از آن سوی دلتنگی



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gif



می شود برخاست در باران
دست در دست نجيب مهربانی
می شود در کوچه های شهر جاری شد
می شود با فرصت آيينه ها آميخت
با نگاهی
با نفس های نگاهی
می شود سرشار -
- از رازی بهاری شد



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gif



دست های خسته ای پيچيده با حسرت
چشم هايی مانده با ديوار روياروی
چشمها را می شود پرسيد
آسمان را می شود پاشيد
می شود از چشمهايش ...
چشمها را می شود آموخت
می شود برخاست
می شود از چارچوب کوچک يک ميز بيرون شد
می شود دل را فراهم کرد
می شود روشنتر از اينجا و اکنون شد



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gif



جای من خالی است
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دريغ اولين ديدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دريا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشيد نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را ؟!
من کجا از مهربانی چشم پوشيدم؟!



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gif



می شود برگشت
می شود برگشت و در خود جستجويی داشت
در کجا يک کودک دهساله در دلواپسی گم شد ؟!
در کجا دست من و سيمان گره خوردند؟!
می شود برگشت
تا دبستان راه کوتاهی است
می شود از رد باران رفت
می شود با سادگی آميخت
می شود کوچکتر از اينجا و اکنون شد
می شود کيفی فراهم کرد
دفتری را می شود پر کرد از آيينه و خورشيد
در کتابی می شود روييدن خود را تماشا کرد
من بهار ديگری را دوست می دارم



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/flow019.gif



جای من خالی است
جای من در ميز سوم ، در کنار پنجره خالی است
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکبها
جای من در چشمهای دختر خورشيد
جای من در لحظه های ناب
جای من در نمره های بيست
جای من در زندگی خالی است



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gifhttp://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/redSmCLR.gif



می شود برگشت
اشتياق چشم هايم را تماشا کن
می شود در سردی سرشاخه های باغ
جشن رويش را بيفروزيم
دوستی را می شود پرسيد
چشمها را می شود آموخت
مهربانی کودکی تنهاست
مهربانی را بياموزيم...



http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai//Poems/Mehrabani_files/heart3.gif (http://cad.ece.ut.ac.ir/~shojai/shereNo.htm)