PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قشنگ کوچک



رایکا
20-09-2009, 20:49
قشنگ كوچك
گفت : كسی دوستم ندارد. میدانی چقدر سخت است این كه كسی دوستت نداشته باشد؟ تو برای دوست داشتن بود كه جهان را ساختی. حتی تو هم بدون دوست داشتن... !
خدا هیچ نگفت.
گفت : به پاهایم نگاه كن! ببین چقدر چندش آور است. چشم ها را آزار می دهم. دنیا را كثیف می كنم. آدم هایت از من میترسند. مرا میكشند برای اینكه زشتم. زشتی جرم من است.
خدا هیچ نگفت.
گفت : این دنیا فقط مال قشنگ هاست.مال گل ها و پروانه ها‚مال قاصدك ها‚ مال من نیست.
خدا گفت : چرا مال تو هم هست.
دوست داشتن یك گل‚ دوست داشتن یك پروانه یا قاصدك كار چندان سختی نیست. اما دوست داشتن یك سوسك‚ دوست داشتن تو كاری دشوار است.
دوست داشتن كاری است آموختنی؛ و همه رنج آموختن را نمی برند.
ببخش كسی را كه تو را دوست ندارد.زیرا كه هنوز مؤمن نیست. زیرا كه هنوز دوست داشتن را نیاموخته. او ابتدای راه است.
مؤمن دوست دارد. همه را دوست دارد.زیرا همه از من است. و من زیبایم. من زیبائیم‚ چشم های مؤمن جز زیبا نمیبینند. زشتی در چشم هاست. در این دایره هرچه كه هست‚نیكوست. آن كه بین آفریده های من خط كشید‚ شیطان بود. شیطان مسئول فاصله هاست.
حالا قشنگ كوچكم! نزدیكتر بیا و غمگین نباش.
قشنگ كوچك حرفی نزد و دیگر هیچگاه نیندیشید كه نازیباست

رایکا
03-10-2009, 17:50
چه زیباست طپش های زندگی وقتی با منی ، وقتی آرام ترنم باران را بر گونه هایم پاک می کنی ،
مرا در آغوش می گیری و می فشاری ، دستان گرمت را بر سرم می کشی و آرام نجوا می کنی و من پر از آرامش می شوم .
بر قلبم گره ای میزنی محکم ،بر پایم زنجیری آهنین و من را از محبت پر می کنی و من باز از تو می گریزم.
مرا از دوباره خلق می کنی ، همچون کودکی از دل مادر.چه زیباست آن تنهایی که تو در آن قدم می زنی و تمام تنهایی را پر از عطر نفسهایت می کنی و کودکانه در تمام تنهایی به دنبالت می گردم و چه کودکانه غافل می شوم ازبودنت در تمام تنهایی...
جای پایت هنوز بر خاطره هایم خیس است . هنوز بر جاست ثانیه ای که در پرتگاه زندگی عاشقانه دستم را گرفتی ،
هنوز شبنم اشک هایت که دلسوزانه برای لغزش هایم بر تن سرد یاس می ریخت را به یاد دارم. و من تلاش یاس را برای نگه داشتن شبنم هایت ندیدم.
مرا ببخش که آسان پلک هایم را بر نهادم و تو را ندیدم...