PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انواع پرستش و عبادت خداوند



عهد آسمانى
03-03-2011, 19:49
پرستش یا قولی است یا عملی. پرستش قولی عبارت است از یک سلسله جمله ها و اذکار که به زبان می گوییم، مانند قرائت حمد و سوره و اذکاری که در رکوع و سجود و تشهد نماز می گوییم و ذکر لبیک که در حج می گوییم. پرستش عملی مانند قیام و رکوع و سجود در نماز یا وقوف عرفات و مشعر و طواف در حج. غالبا عبادتها، هم مشتمل است بر جزء قولی و هم بر جزء عملی، مانند نماز و حج، که هم بر جزء قولی مشتمل اند و هم بر جزء عملی. گروهي از محققان، عبادت را به دو نوع روحي (قلبي) و بدني تقسيم كرده و عبادت اسلامي را، از نظر كمّي و كيفي، از عبادات ديگر آيين ها برتر دانسته اند. گروهي نيز عبادت را، از نظر چيستي و برداشت مردمان، به دوگونه عاميانه و عارفانه تقسيم كرده اند.

http://s18.rimg.info/99acf87d238a65efe4ccedc2afd0ff4d.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

عهد آسمانى
03-03-2011, 19:50
برداشت مسلمانان از آموزه هاي ويژه عبادت؛ مانند: نماز، روزه و حج به طوركلي بر دو گونه است:


1. عاميانه و كاسبانه
2. عارفانه و عاشقانه

در برداشت نخست، عبادت و پرستش، نوعي معامله و مبادله كار با فرداست. همان گونه كه كارگر در مقابل نيروي كارش مزد مي گيرد، اين گونه عابدان نيز در برابر رنج عبادت و پرستش، چشم داشت پاداش ومزد دارند. تنها تفاوت كارگر و اين گونه عبادت گران آن است كه كارفرما از نيروي كار بهره مي گيرد؛ ولي خدا كه كارفرماي مُلك و ملكوت است، به اطاعت آدميان نياز ندارند. اميرمؤمنان، علي (ع) مي فرمايد: خداوند، سبحانه و تعالي، موجودات را بيافريد و چون بيافريد از فرمانبرداريشان بي نياز بود و از نافرمانيشان در امان؛ زيرا نه نافرماني نافرمايان او را زياني رساند و نه فرمان برداري فرمان برداران سودي.(نهج البلاغه، ترجمه ي عبدالحميد آيتي، ج 1، ص 200، خ 184)

هويّت و چيستي عبادت عاميانه، همان اعمال بدني و حركات ظاهري است كه به وسيله زبان و ديگر اعضاء انجام مي گيرد. در برداشت عارفانه، عبادت، نردبان قرب به خداي سبحان، معراج انسان، مايه لقاي روان و پرواز به سوي كانون نامرئي هستي است. در پرتو پرستش، استعدادهاي روحي آدمي پرورش مي يابند، نيروهاي ملكوتي انسان ورزش مي كنند و روح بر بدن چيرگي مي يابد. در اين برداشت، عبادت عالي ترين واكنش انسان در برابر پديد آورنده جهان، اظهار عشق و اشتياق به كانون كمال و گام نهادن در جاده نيكبختي است. عبادت پيكري دارد و روحي. آنچه با زبان و ديگر اعضا انجام مي شود، جنبه جسماني عبادت است. مفهومي كه پرستشگر از عبادت دارد، انگيزه اي كه او را سمت عبادت مي كشاند، بهره اي كه از عبادت مي برد و نيز آن راهيابي اش به بساط قرب حق تعالي، عناصر تشكيل دهنده روح عبادت به شمار مي آيند.

http://s17.rimg.info/7faa6dd7c44b51966c89a2951a565a8c.gif

عهد آسمانى
03-03-2011, 19:52
علي (ع) عبادت را، به لحاظ انگيزه ها و اهداف عابدان، سه گونه مي داند:

1. عبادت تاجران (پرستش كاسب كارانه براي جلب منفعت)

2. عبادت بردگان (پرستش از روي ترس براي دفع ضرر و زيان)

3. عبادت آزادگان (پرستش آزاد از قيد سود و زيان و فقط براي شكر خداي سبحان)

گروهي، خدا را به شوق بهشت مي پرستند، اين عبادت بازرگانان است؛ گروهي خدا را از ترس عذابش مي پرستند، اين عبادت بردگان است؛ و گروهي خدا را براي سپاس گزاري مي پرستند، اين عبادت آزادگان است.( نهج البلاغه، ترجمه ي عبدالحميد آيتي، ج 2، ص 401، حكمت 229) دو نوع اول، ازشائبه شرك خفي و خود پرستي تهي نيست. دستيابي به درجه سوم، دشوار نيست. دو قسم اول، هويتي عاميانه دارد و قسم سوم، هويتي عارفانه و عاشقانه. عبادت عاميانه از نظر فقهي صحيح است؛ امّا بايد بكوشيم عبادت ما عارفانه شود. واكنش آزادگان كه از قيد بهشت و جهنم رهيده اند، در برابر خداي سبحان سپاس گزارانه و عارفانه است. نه از بيم آتش خدا را مي پرستند و نه به طمع بهشت. از نظر آنان، حتي اگر گناه كيفر نداشته باشد، شكر نعمت خداي متعال، انسان را ازمعصيت باز مي دارد.

امام علي (ع) مي فرمايد: اگر خداوند از نافرماني خود بيم نمي داد، واجب بود به شكرانه نعمت هايش نافرماني نشود.( نهج البلاغه، ترجمه ي سيد جعفر شهيدي، حكمت 290) عبادت از منظر اميرمؤمنان (ع) هويّتي عارفانه دارد. سخنان آن حضرت، سرچشمه برداشت عارفانه از عبادت است. سخنان رسول گرامي اسلام (ص) نيز تأييد كننده همين برداشت است. آن بزرگوار مي فرمايد: ارجمندترين مردمان كسي است كه عاشق عبادت باشد، آن را در آغوش كشد، با دلش دوستش بدارد و بدنش با آن پيوند تنگاتنگ داشته باشد و خود را براي عبادت فارغ البال سازد. چنين كسي پروا ندارد در دنيا با دشواري روبه رو گردد يا آساني (بحارالانوار، ج 67، ص 253). به طور كلي، عبادت براساس محبت خداي متعال بهترين عبادت است؛ زيرا كسي كه به انگيزه رهايي از دوزخ يا رهيابي به بهشت عبادت مي كند، مطلوب اصلي اش خدا نيست، و خدا را وسيله رسيدن به هدف قرار داده است. عشق به عبادت از آن سالكاني است كه هنوز به مقصد نرسيده اند و در ميان راه قرار دارند. وقتي كسي به عبادت دل مي بندد و از آن لذت مي برد، معلوم مي شود هنوز به مقصد نرسيده است. برترين مردم، آنانند كه به معبود عشق مي ورزند. پرستش واقعی، آن پرستشی است که در زمینه عشق پیدا می شود .

http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_251.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_251.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_251.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_251.gif

عهد آسمانى
03-03-2011, 19:52
پرستشهایی که از راه طمع یا ترس است از نظر اسلامی ارزش زیادی ندارد، یعنی ارزشش ارزش مقدماتی است و برای این است که بعد انسان به مرحله بالاتر برسد . مثل این است که انسان، بچه کوچک را با تهدید یا تطمیع به مدرسه می فرستد ولی نه از باب اینکه واقعا مدرسه رفتن امری است که قابل خرید و فروش است و باید مزدی به او داد . واقعا این جور نیست . آن، ارزش ذاتی دارد ولی از باب اینکه این ، بچه است و هنوز عقل و شعورش نمی رسد باید با نخودچی کشمش یا خریدن سه چرخه او را به مدرسه فرستاد .راهيان كوي دوست دو گونه اند: برخي خود مي روند و برخي را باتشريفات خاص مي برند. تعبير قرآن درباره حضرت ابراهيم (ع) چنين است: «َ قَال انِّي ذَاهِب الَي رَبِّي سَيَهْدِين(صافات ایه 99)من به سوي پروردگارم مي روم.

وقتي از ملاقات حضرت موسي (ع) سخن به ميان مي آيد، اين تعبير به كاررفته است: «وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَي لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَه رَبُّه قَال رَب أَرِنِي أَنْظُرْ الَيْك قَال لَن تَرَانِي وَلكِن انْظُرْ الَي الْجَبَل فَان اسْتَقَرَّ مَكَانَه فَسَوْف تَرَانِي فَلَمّا تَجَلّي رَبُّه لِلْجَبَل جَعَلَه دَكّاً وَ خَرَّ مُوسي صَعِقاً فَلَمّا أَفَاق قَال سُبْحَانَك تُبْت الَيْك وَ أَنَا أَوَّل الْمُؤْمِنِين(اعراف ایه 143)؛ و چون موسي به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا، خود را به من بنماي تا بر تو بنگرم. فرمود: «هرگز مرا نخواهي ديد، ليكن به كوه بنگر؛ پس اگر بر جاي خود قرار گرفت به زودي مرا خواهي ديد.» پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود، آن راريز ريز ساخت، و موسي بي هوش بر زمين افتاد، و چون به خود آمد گفت: «تو منزّهي! به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمنانم.»

چنان كه پيدا است، سخن از آمدن است: موسي به ملاقات ما آمد. درباره رسول گرامي اسلام حضرت محمّدبن عبدالله(ص) سخن از بردن است نه رفتن: «سُبْحَان الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِه لَيْلاً مِن الْمَسْجِدِ الْحَرَام الَي الْمَسْجِدِ الْاَقْصَي الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَه لِنُرِيَه مِن آيَاتِنَا انَّه هُوَ السَّمِيع الْبَصِيرُ(اسراء ایه1)؛ منزّه است آن (خدايي) كه بنده اش را شبانگاهي از مسجد الحرام به سوي مسجد الاقصي ـ كه پيرامون آن را بركت داده ايم ـ سير داد تا از نشانه هاي خود به او بنمايانيم، كه او همان شنواي بينا است. عبادت، درجات فراوان دارد كه برخي از آن ها هدف متوسط و بعضي هدف نهايي به شمار مي آيند. از سوي ديگر، كردار انسان محدود و شهودش نامحدود است.

بنابراين، عبادت هاي عملي محدودند و عبادت هاي شهودي نامحدود.در نگاه حضرت علي (ع)، عشق و اخلاص عناصر اصلي پرستش به شماره آيند. عبادت بدون عشق كامل نيست و بدون اخلاص پذيرفته نمي شود. نشانه اخلاص در عبادت هماهنگي درون و بيرون و كردار و گفتار انسان است. اميرمؤمنان (ع) مي فرمايد: و آن كسي كه نهان و آشكار و كردار و گفتار او دوگونه نَبُوَد، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جاي آورده.(نهج البلاغه، ترجمه ي سيد جعفر شهيدي، نامه ي 26) .

http://www.shiaupload.ir/images/44613978848878325491.gif