PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دوران خلافت مروان حکم



ملکوت* گامی تارهایی *
05-03-2011, 18:21
http://friends18.com/img/divider/0116.gif

۩۞۩ دوران خلافت مروان حکم ۩۞۩
------------------------------------------------------

1. کنگره­ جابیه
بیماری معاویه­ دوم(پسر یزید) و عدم توانایی در اداره­ جامعه­ اسلامی توسط وی و مرگ او در سال 64 ه.ق پس از گذشت سه ماه از خلافتش از یک سو و از طرف دیگر بیعت بسیاری از شهرهای اسلامی با عبدالله بن زبیر در مکه و نیز دو دستگی مردم شام در امر بیعت با خلیفه­ بعدی،[/URL] منجر به انهدام حکومت مرکزی و پراکنده شدن خاندان حاکم و در نتیجه کاسته شدن از نفوذ آن­ها گردید. در این اوضاع نابسامان سیاسی، بنی­امیه برای نجات خلافتشان از سقوط، گرد هم آمدند.
در این میان دو گروه برای به دست گرفتن قدرت با یکدیگر رقابت داشتند. گروه اول، حزب یمنی و قبیله­ کلبی بود که به دلیل هم پیمانی با معاویه در دربار اموی نفوذ داشت. رهبری این گروه بر عهده­ «حسان بن مالک» بود. (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40441#_ftn1)
گروه دوم، حزب قیسی بود. این گروه با رهبری «ضحاک بن قیس فهری» به جایگاهی دست یافت که می­توانست با حزب یمنی برای دستیابی به قدرت رقابت کند. ضحاک پس از سست شدن جایگاه خاندان اموی و قدرت­ گیری ابن زبیر، به عنوان نماینده­ وی در شام، از مردم این منطقه بیعت گرفت.
امویان که اوضاع را نابسامان دیدند، بر سر خلافت به جدال برخاستند و هوادارانشان به سه دسته تقسیم شدند:

(http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40441#_ftn3)
الف. حسان بن مالک، خالد بن یزید بن معاویه را تایید نمود.
ب. برخی از رهبران از جمله عبیدالله بن زیاد و حصین بن نمیر سکونی به مروان بن حکم گرویدند.
ج. گروه سوم از عمرو بن سعید بن عاص پشتیبانی کردند.


سرانجام طبق تصمیم بزرگان بنی­ امیه، کنگره­ ای در جابیه برگزار شد و درباره­ انتخاب خلیفه­ بعدی گفتگو کردند. ریاست این کنگره بر عهده­ حسان بن مالک بود. مروان به علت پیری و تجربه از اقبال بیشتری برخوردار بود؛ به طوری که در یک فرصت مطلوب به عنوان رئیس حکومت، انتخاب شد. برگزیدن وی از سوی کنگره به این شرط بود که خالد بن یزید که نامزد کلبی­ها بود، به عنوان ولیعهد تعیین شود به شرط آن که خلافت بعد از او به عمرو بن سعید برسد.[URL="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40441#_ftn6"] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40441#_ftn5)
بدین ترتیب پادشاهی از شاخه­ سفیانی به شاخه­ مروانی منتقل شد و با اتحاد میان اموی و یمنی، مشکل خلافت و حکومت حل شد.


http://friends18.com/img/divider/0108.jpg

ملکوت* گامی تارهایی *
05-03-2011, 18:31
2. جنگ مرج راهط

امویان با انتخاب مروان به عنوان خلیفه، قضیه را تمام شده می­دانستند؛ اما مشکل اصلی در این جا، کارشکنی و مخالفت قیسی­ها بود. " ضحاک " به عنوان نماینده­ قیسی­ها که موقعیت خود و ابن زبیر را در شام از دست رفته می­دید، به خشم آمده و دمشق را به سوی مرج راهط ترک کرد. از سوی دیگر نیز" نعمان بن بشیر " استاندار حمص و " زفر بن حارث "حاکم قنسرین آماده­ جنگ شده بودند. به همین خاطر مروان تصمیم گرفت تا شایستگی خود را در دفاع از خلافت از طریق نابود کردن ضحاک ثابت کند.

بدین گونه جنگ قبیلگی سختی میان طرفین در گرفت که منجر به غلبه بر دمشق و بیرون راندن کارگزاران ضحاک از آن جا شد و این نخستین پیروزی سیاسی برای مروان بود. سپس سپاهی را تدارک دید و برای سرکوبی ضحاک و اجتماع قیسی­ها به سمت مرج راهط حرکت کرد.
در نهایت نبرد سرنوشت سازی در ذی­ القعده سال 64 به مدت بیست روز میان دو طرف رخ داد که به پیروزی یمنی­ها بر قیسی­ها انجامید. ضحاک به همراه عده بسیاری از اشراف قیسی در شام کشته شد. زفر بن حارث کلابی بعد از جنگ به قرقیسا فرار و آن­جا را تصرف کرد و در همان جا پناه گرفت. هنگامی که سپاه مروان به سوی او رفت، از آن جا نیز گریخت و به سمت عراق حرکت کرد. همچنین نعمان بن بشیر به حمص فرار کرد؛ گروهی از مردم آن جا او را تعقیب کردند و او را کشتند." ناتل بن قیس " که از سوی ابن زبیر حاکم فلسطین بود فرار کرد و بدین ترتیب کار مروان در شام و فلسطین سامان یافت.


http://friends18.com/img/divider/0108.jpg

ملکوت* گامی تارهایی *
05-03-2011, 18:41
3. اقدامات مروان در سال 65 هجری


فتح مصر
چون ضحاك و اتباع او كشته شدند و كشور شام بنام مروان در آمد او مصر را قصد كرد كه در آن هنگام " عبدالرحمن بن جحدم قرشى " در آن جا بود و براى خلافت فرزند زبير دعوت و تبليغ میكرد. او با اتباع خود به مقابله مروان اقدام كرد و مروان، " عمرو بن سعيد "را برای مقابله با ابن جحدم به مصر اعزام نمود. وی توانست بر نیروهای مصری چیره شود و مروان بعد از دو ماه اقامت در مصر و مرتب کردن اوضاع اداری آن، پسرش " عبدالعزیز "را استاندار آن جا نمود و به شام بازگشت تا با خطر ابن زبیر مقابله نماید.[/URL]

تلاش برای باز گرداندن حجاز و عراق به حاکمیت امویان
مروان پس از بازگشت از سامان دادن به اوضاع مصر و بازگشت به شام، دو سپاه را برای مقابله با معارضانش تجهیز کرد:
یکی را به فرماندهی " حبیش بن دلیجه "(از فرماندهان معاویه در صفین و از فرماندهان یزید در فاجعه­ حره) به مدینه فرستاد که وی هنگام ورود به مدینه شکست خورد. (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40441#_ftn10)
لشگر دیگر را به فرماندهی " عبیدالله بن زیاد " به جزیره فرستاد. كار اين سپاه پايان دادن به قيام توابين و نيز نبرد با زفر بن الحارث در قرقيسيا بود. «زفر» با قوم خود (قيس) پیرو عبدالله بن الزبير بود؛ اما ابن زياد حدود يك سال يا قريب به يك سال به آنان نپرداخت و متوجه امور عراق بود. در اين ايام، مروان از دنیا رفت و پسرش " عبدالملك بن مروان " پس از او زمام كارها را به دست گرفت. او نيز ابن زياد را در همان مقام خود باقى گذاشت و او را فرمان داد كه به امر زفر و قيس بپردازد.[URL="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40441#_ftn12"]

گرفتن بیعت برای فرزندان خود
مروان پس از این­که توانست رضایت و موافقت کلبی ­های پشتیبان خالد بن یزید را مبنی بر عدم توانایی وی در ایستادگی در مقابل ابن زبیر جلب کند، قبل از اینکه در رمضان سال 65 بمیرد، خلافت را به فرزندانش عبدالملک و عبدالعزیز سپرد و آنچه را که در جابیه به تصویب رسیده بود، پشت سر گذاشت زیرا آن ضرورتی بود که دیگر وجود نداشت.


http://friends18.com/img/divider/0108.jpg

ملکوت* گامی تارهایی *
05-03-2011, 19:52
سبب مرگ مروان


علت مرگ مروان این بود که وقتى حسان با وی بيعت كرد و مردم شام نيز بيعت كردند، كسانى به مروان گفتند: «مادر خالد را به زنى بگير تا منزلت وى ناچيز شود و به طلب خلافت برنيايد.» او نيز مادر خالد را كه دختر " ابى هشام بن عتبه " بود، به زنى گرفت. يك روز خالد پيش مروان رفت، جمع بسيار به نزد وى بودند، خالد از ميان دو صف مى‏آمد. مروان گفت: «به خدا تا آن­جا كه مى‏دانم اين احمق است، بيا اى پسر زنى كه ... ش تر است!» و با به کار بردن کلماتی زشت تحقیرش می­کرد تا او را از چشم مردم شام بيندازد.


وقتی خالد ماجرا را به مادرش رساند، مادرش گفت: «خاموش باش که من زحمت او را از تو بر می دارم.»
بدین ترتیب زمانی که مروان نزد مادر خالد خوابیده بود، او را به وسیله­ بالشی خفه کرد و بدین سان زندگی ننگین و مرموز پسر حکم - که از آخرین افرادی بود که دوران پیامبر را درک کرده بود - پایان یافت .
تمامی سالهای زندگی مروان بن حکم ، مملو از حوادث مهم و سراسر فراز و نشیب بود. نام او پس از رحلت پیامبر در بسیاری از وقایع تاریخ اسلام به چشم میخورد.

نگاهی مختصر به زندگی مروان بن حکم قبل از خلافت

مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیة بن عبدمناف ، متولد سال دوم هجرت در مکه ، همراه با پدرش از کسانی بودند که رسول الله را مورد تمسخر قرار میدادند . پیامبر هر دوی آنان را نفرین کرد و از مدینه تبعید نمود .

شیخین ( ابوبکر و عمر ) نیز به تبعیت از فرمان پیامبر در زمان خلافتشان مروان و پدرش را به مدینه راه ندادند و حتی شفاعت عثمان هم برای بخشایش آنان نزد شیخین مؤثر واقع نشد.

در زمان خلافت عثمان بالاخره او و پدر ملعونش به مدینه راه پیدا کردند. از این زمان به بعد مروان تبدیل به یکی از مهره های کلیدی دستگاه خلافت شد . عثمان او را مباشر خود کرد و حتی دخترش را هم به همسری مروان درآورد.

بعد از قتل عثمان با جماعت جمل به عزم خونخواهی خلیفه مقتول همراه شد و در برابر امیرالمؤنین جنگید. او در این جنگ به اسارت گرفته شد . امام علی (ع) با شفاعت امام حسن (ع) او را رها کرد ولی بیعت او را نپذیرفت و فرمود:" دست او دست خیانت است ... "

پس از واقعه جمل او به معاویه ملحق شد و با عمروعاص و مغیره بعنوان مشاور معاویه را همراهی کرد . در جنگ صفین نیز بر علیه امام علی (ع) ، خلیفه اموی را همراهی کرد.
پس از صلح اجباری امام حسن(ع) و آغاز خلافت بنی امیه از سوی معاویه ، به حکومت مدینه منسوب شد و در طراحی نقشه شهادت امام مجتبی و تطمیع جعده جهت این کار، نقش مهمی داشت. سمت حساس و خطیر حکومت بر مدینه (شهری که مرکز تشیع در جهان اسلام و مسکن اهل بیت پیامبر محسوب میشد ) تا پایان عهد یزید در اختیار او بود و بدین ترتیب مروان همواره با بنی هاشم در رویارویی مستقیم بود و از هیچ ظلم و ستم در حق آل رسول الله فرو گذار نکرد.
لعنت خدا بر او و خاندان سفاکش باد ...



http://friends18.com/img/divider/0115.jpg