اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
06-03-2011, 18:50
بیماری تسویف
تسویف بیماری خطرناکی است که اغلب مردم به آن مبتلا هستند، ولی از آن بیخبرند.
به عبارت دیگر بیماری تسویف وقتی دامنگیر انسان شود، کار امروز به فردا و کار فردا به پس فردا و ... مؤکول میشود و عمر در سایه این بیماری به بطالت و وقت گذرانی کشیده میشود. در این هنگام انسان همیشه به دنبال وقت مناسبی برای انجام عمل خود بر میآید ولی هیچگاه آن وقت فرا نمیرسد. فرصتها به دنبال هم از دست میروند و گرانبهاترین سرمایه انسان که همانا عمر اوست در حالی به پایان میرسد که او توشهای از آن برنداشته است. دردناکتر آنجاست که انسان میتوانست آن فرصت را در راه خدا و برای خدا سپری کند.
این بیماری فکر بسیاری از بزرگان را به خود مشغول داشته است و شعرا نیز درباره آن اشعار فراوانی سرودهاند و از آن افسوس خورده و هشدارها دادهاند. امامان ما نیز از آن سخن گفتهاند، تا جایی که اشک و آه و ناله و ندبه برای ابتلا به آن داشتهاند و در ادعیهی آداب آموز خود و درخواستهایشان از خداوند، خلاصی از آن را طالب شدهاند.
تسویف؛ کلید کید شیطان
تسویف کلید کیدهای شیطان برای بازداشتن از رشد و تکامل انسان است. کلیدی که شیطان با وعدههای بیاساس کار خیر را به تأخیر میاندازد.
در کلمات نورانی امام علی(ع) آمده است:
لاتغتروا بالمنی و خدع الشیطان و تسویفه فإن الشیطان عدوکم، حریص علی أهلاکم
که فریب خدعهها و نیرنگهای شیطان را نخورید که او درصدد است تا شما را به تسویف بکشاند، چرا که او در کمین هلاکت و نابودی شماست.
امیرالمؤمنین با سرزنش کسانی که کار خیر را به موقع انجام نمیدهند، میفرماید: کل معالج یسأل الانظار و کل مؤجل یتحلل بالتسویف؛ کسانی که فرصت ندارند، به دنبال فرصتند و از خدا مهلت میطلبند تا بندگی و عبادت کنند و کسانی که فرصت دارند، با بهانه جویی کار را به تأخیر میاندازند.
امام علی(ع) یکی از معضلات جامعه اسلامی را مبتلا شدن علما و دانایان به این بیماری میداند و میفرماید: جاهلان شما به مرض زیاده روی وعالمان شما به بیماری تسویف گرفتارند؛ جاهلکم مزداد و عالمکم مسوف...
این بیماری جامعه را از مرز اعتدال و توازن دور و به ورطه افراط و تفریط سوق میدهد.
کار را به وقت مناسب مؤکول کردن و به دنبال فرصت استثنایی و طلایی گشتن و بهانه تراشی در انجام عمل؛ بیماری است که در صورت شیوع آن جامعه به تعطیلی و تنبلی کشیده شده و در نتیجه به عقبماندگی تمدن اسلامی منجر میشود. به عنوان نمونه اگر اصلیترین کار برای طلبه و دانشجو به بهانههای مختلف به تأخیر افتد؛ روزی به بهانه دلتنگی، روز دیگر به بهانهی وضعیت نابسامان اقتصادی و یک روز نیز به بهانه نامطلوب بودن شرایط مطالعه و ...، و بالاخره با امید به این که یک روز مشکلات و معضلات حل میشود و دلتنگیها برطرف میگردد و امور اقتصادی سامان مییابد؛ فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهد و عاقبت چارهای جز خارج شدن از حوزه و دانشگاه با دست خالی را ندارد. اما به راستی آیا روزی فرا خواهد رسید که از مشکلات و نابسامانیها و دغدغههای ذهنی و فکری خبری نباشد؟! هرگز!!
وعدهی فردا و پس فردای تو انتظار حسرت آید وای تو...
آنان که با این بیماری به مبارزه برخاستند و آن را علاج نمودند؛ به درجات بالای علمی و عملی رسیدند و آنها که در دامش گرفتار شدند، از هر نوع پیشرفت بیبهره و محروم ماندند. رمز فرمان به تعجیل در امر خیر در دستورات دینی ما، برای آن است که تأخیر آفت میآفریند و به دنبالش هزاران مانع باز دارنده میآید تا کار خیر به سامان نرسد. جدیّت و تلاش علمی و عملی بزرگان و مدیریت زمان از سوی آنها مدّعای ما را به ثبت میرساند.
بیان حکایتی از حالات امیرمؤمنان پیشوای حق بین ما بیانگر اهتمام آن امام همام به راه نداشتن تسویف در سیره و زندگی اوست. در یکی از شبها مال فراوانی را به محضرش آوردند، حضرت در همان لحظه فرمان تقسیم آنها را داد. بعضی از کسانی که در دام تسویف گرفتار بودند، عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! الان شب است، این کار را به فردا مؤکول کن. امیرالمؤمنین که شتاب در امر خیر را نیکو میدانست، فرمود: آیا ضمانت میکنید که تا فردا زنده بمانم؟! در پاسخ گفتند: این امر به دست ما نیست. پس آن حضرت شمعی طلبید و شبانه خود اموال را تقسیم کرد و به صاحبانش که فقرا و ایتام بودند، رسانید.
ساقیا عزت امروز به فردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر...
تسویف بیماری خطرناکی است که اغلب مردم به آن مبتلا هستند، ولی از آن بیخبرند.
به عبارت دیگر بیماری تسویف وقتی دامنگیر انسان شود، کار امروز به فردا و کار فردا به پس فردا و ... مؤکول میشود و عمر در سایه این بیماری به بطالت و وقت گذرانی کشیده میشود. در این هنگام انسان همیشه به دنبال وقت مناسبی برای انجام عمل خود بر میآید ولی هیچگاه آن وقت فرا نمیرسد. فرصتها به دنبال هم از دست میروند و گرانبهاترین سرمایه انسان که همانا عمر اوست در حالی به پایان میرسد که او توشهای از آن برنداشته است. دردناکتر آنجاست که انسان میتوانست آن فرصت را در راه خدا و برای خدا سپری کند.
این بیماری فکر بسیاری از بزرگان را به خود مشغول داشته است و شعرا نیز درباره آن اشعار فراوانی سرودهاند و از آن افسوس خورده و هشدارها دادهاند. امامان ما نیز از آن سخن گفتهاند، تا جایی که اشک و آه و ناله و ندبه برای ابتلا به آن داشتهاند و در ادعیهی آداب آموز خود و درخواستهایشان از خداوند، خلاصی از آن را طالب شدهاند.
تسویف؛ کلید کید شیطان
تسویف کلید کیدهای شیطان برای بازداشتن از رشد و تکامل انسان است. کلیدی که شیطان با وعدههای بیاساس کار خیر را به تأخیر میاندازد.
در کلمات نورانی امام علی(ع) آمده است:
لاتغتروا بالمنی و خدع الشیطان و تسویفه فإن الشیطان عدوکم، حریص علی أهلاکم
که فریب خدعهها و نیرنگهای شیطان را نخورید که او درصدد است تا شما را به تسویف بکشاند، چرا که او در کمین هلاکت و نابودی شماست.
امیرالمؤمنین با سرزنش کسانی که کار خیر را به موقع انجام نمیدهند، میفرماید: کل معالج یسأل الانظار و کل مؤجل یتحلل بالتسویف؛ کسانی که فرصت ندارند، به دنبال فرصتند و از خدا مهلت میطلبند تا بندگی و عبادت کنند و کسانی که فرصت دارند، با بهانه جویی کار را به تأخیر میاندازند.
امام علی(ع) یکی از معضلات جامعه اسلامی را مبتلا شدن علما و دانایان به این بیماری میداند و میفرماید: جاهلان شما به مرض زیاده روی وعالمان شما به بیماری تسویف گرفتارند؛ جاهلکم مزداد و عالمکم مسوف...
این بیماری جامعه را از مرز اعتدال و توازن دور و به ورطه افراط و تفریط سوق میدهد.
کار را به وقت مناسب مؤکول کردن و به دنبال فرصت استثنایی و طلایی گشتن و بهانه تراشی در انجام عمل؛ بیماری است که در صورت شیوع آن جامعه به تعطیلی و تنبلی کشیده شده و در نتیجه به عقبماندگی تمدن اسلامی منجر میشود. به عنوان نمونه اگر اصلیترین کار برای طلبه و دانشجو به بهانههای مختلف به تأخیر افتد؛ روزی به بهانه دلتنگی، روز دیگر به بهانهی وضعیت نابسامان اقتصادی و یک روز نیز به بهانه نامطلوب بودن شرایط مطالعه و ...، و بالاخره با امید به این که یک روز مشکلات و معضلات حل میشود و دلتنگیها برطرف میگردد و امور اقتصادی سامان مییابد؛ فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهد و عاقبت چارهای جز خارج شدن از حوزه و دانشگاه با دست خالی را ندارد. اما به راستی آیا روزی فرا خواهد رسید که از مشکلات و نابسامانیها و دغدغههای ذهنی و فکری خبری نباشد؟! هرگز!!
وعدهی فردا و پس فردای تو انتظار حسرت آید وای تو...
آنان که با این بیماری به مبارزه برخاستند و آن را علاج نمودند؛ به درجات بالای علمی و عملی رسیدند و آنها که در دامش گرفتار شدند، از هر نوع پیشرفت بیبهره و محروم ماندند. رمز فرمان به تعجیل در امر خیر در دستورات دینی ما، برای آن است که تأخیر آفت میآفریند و به دنبالش هزاران مانع باز دارنده میآید تا کار خیر به سامان نرسد. جدیّت و تلاش علمی و عملی بزرگان و مدیریت زمان از سوی آنها مدّعای ما را به ثبت میرساند.
بیان حکایتی از حالات امیرمؤمنان پیشوای حق بین ما بیانگر اهتمام آن امام همام به راه نداشتن تسویف در سیره و زندگی اوست. در یکی از شبها مال فراوانی را به محضرش آوردند، حضرت در همان لحظه فرمان تقسیم آنها را داد. بعضی از کسانی که در دام تسویف گرفتار بودند، عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! الان شب است، این کار را به فردا مؤکول کن. امیرالمؤمنین که شتاب در امر خیر را نیکو میدانست، فرمود: آیا ضمانت میکنید که تا فردا زنده بمانم؟! در پاسخ گفتند: این امر به دست ما نیست. پس آن حضرت شمعی طلبید و شبانه خود اموال را تقسیم کرد و به صاحبانش که فقرا و ایتام بودند، رسانید.
ساقیا عزت امروز به فردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر...