PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : علم غیب از دیدگاه قرآن



ملکوت* گامی تارهایی *
23-10-2009, 00:42
غیب یعنی چیزی که از چشم عادی پنهان است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند، و آیاتی که در قرآن مجید مربوط به «علم غیب» است به طور کلی بر سه دسته است. دسته‏ی اول: آیاتی است که با تاکید بسیار و تعبیرات مختلفی علم غیب را مخصوص خداوند جهان معرفی می‏کند، مثلا می‏گوید: انما الغیب لله یعنی علم غیب مخصوص خداونداست. و نیز می‏گوید: لا یعلم من فی السموات و الارض الغیب الا الله یعنی در آسمانها و زمین هیچکس جز خداوند «غیب نمی‏داند» و باز می‏فرماید: «و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو» یعنی خزائن غیب منحصرا نزد خداوند است و جز او کسی به آنها دانا نیست تعبیراتی که دانستن غیب را در انحصار خداوند معرفی می‏کند در قرآن فراوان است، مثلا در موردی می‏گوید: لله غیب السموات و الارض یعنی غیب آسمانها و زمین از آن پروردگار است. و بالاخره بیش از شش مورد خداوند متعال را به وصف «عالم الغیب و الشهاده» یعنی داننده پنهان و آشکار توصیف می‏کند دسته دوم: آیاتی است که مفاد آنها این است که پیغمبران خدا «علم غیب» ندارند، در این آیات یا آنها خود به این موضوع تصریح می‏کنند یا از جریانی که قرآن درباره‏ی آنان نقل می‏کند این مطلب به دست می‏آید مثلا حضرت نوح می‏گوید: «و لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب» یعنی من به شما نمی‏گویم که گنجینه‏های خداوند نزد من است و نیز ادعا نمی‏کنم که «علم غیب» دارم. پیغمبر اسلام می‏گوید: و لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما مسنی السو یعنی اگر «علم غیب» می‏داشتم خیر بیشتری به دست می‏آوردم و هرگز ناراحتی و ضرری به من نمی‏رسید.

ملکوت* گامی تارهایی *
23-10-2009, 00:42
و نیز قل ما کنت بدعا من الرسل و ما ادری ما یفعل بی و لا بکم ان اتبع الا ما یوحی الی یعنی من نخستین پیغمبر خدا نیستم و پیش از من نیز پیغمبرانی به سوی مردم آمده‏اند و نمی‏دانم که درباره‏ی من و شما چه حوادثی پیش خواهد آمد و فقط از وحی الهی متابعت می‏کنم که آنچه را که به من وحی می‏رسد می‏دانم. قرآن کریم ضمن داستان آمدن فرشتگان به حضور حضرت ابراهیم (ع) به منظور اینکه به او مژده بدهند که خداوند بوی فرزندی به نام «اسحاق» می‏خواهد عنایت فرماید به این نکته تصریح می‏کنند که «حضرت ابراهیم» آنها را نشناخت و به منظور میهمان‏نوازی برای آنها غذا آورد و چون دید آنها به سوی آن غذا دست دراز نمی‏کنند، احساس ترس و ناراحتی کرد تا اینکه آنها اعلان کردند که ما: فرشتگان خدا می‏باشیم و برای ابلاغ بشارت آمده‏ایم.[1]. دسته‏ی سوم: آیاتی است که دلالت دارد برخی از انسانها از «علم غیب» بهره‏ای دارند، بخشی از این آیات مربوط به پیغمبران است و بخش دیگر آن شامل غیر پیامبران نیز می‏گردد از این قبیل است آیه‏ای که به این مضمون است و ما کان الله لیطلعکم علی الغیب و لکن الله یجتبی من رسله من یشاء[2] یعنی خداوند همه شما را از غیب آگاه نمی‏کند ولی برای این موضوع هر یک از پیغمبران خود را که بخواهد برمی‏گزیند و او را از علم غیب آگاه می‏سازد آیه‏ای که می‏گوید: عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول.[3] یعنی دانای غیب خداوند است و غیب خود را جز بر پیغمبری که او را انتخاب کند بر کسان دیگر آشکار نمی‏نماید و نیز آیه‏ای که مربوط به معجزات حضرت عیسی است به این مضمون: انی اخلق لکم من الطین کهئیه الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله و ابری الاکمه و الابرص و اخی الموتی باذن الله و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مومنین[4] یعنی من از گل مجسمه مرغی می‏سازم و در آن می‏دمم و آن بامر خدا مرغی می‏گردد، و کور مادرزاد و شخصی که به مرض برص مبتلا می‏باشد به امر خدا شفا می‏دهم و مردگان را به خواست خداوند زنده می‏گردانم و به شما خبر می‏دهم که در خانه‏های خود چه می‏خورید و چه ذخیره می‏کنید، این موضوعات نشانه‏ی حقانیت من است اگر اهل ایمان باشید. و از این قبیل است آیه‏ای که خطاب به پیغمبر اسلام است و می‏گوید «ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک.[5] یعنی شرح جریان یوسف (ع) از اخبار غیب بود که ما به تو وحی کردیم. از این دسته است آیاتی که مرتبه‏ای از «علم غیب» را برای همه متقین تثبیت می‏کند و در وصف آنها می‏گوید: «الذین یومنون بالغیب»[6] یعنی افراد با تقوی ایمان به غیب دارند که منظور از غیب در این مورد بهشت و دوزخ و صراط و میزان و برزخ است که از دیدگاه این جهان پنهان است و این نکته نیز روشن است که ایمان بعد از علم است و تا انسان نسبت به موضوعی علم پیدا نکند ایمان نمی‏آورد بنابراین افرادی که به غیب ایمان دارند علم به آن نیز دارند.

ملکوت* گامی تارهایی *
23-10-2009, 00:43
روش نتیجه‏گیری از قرآناین اشتباه است که ما در فهم معانی قرآن فقط به بعضی از آیات مربوط به یک موضوع توجه کنیم و آیات دیگری را که با همین موضوع ارتباط دارد نادیده بگیریم. و حال آنکه یکی از امتیازات روشن قرآن همانطور که حضرت امیرمومنان ( ع) می‏فرماید آنست که یشهد بعضه علی بعض[7] «یعنی برخی از آیات آن روشنگر آیات دیگر است» بنابراین لازم است در هر موضوع با توجه به این نکته‏ی مهم آیات را بررسی نمائیم. درباره علم غیب نیز اگر ما بخواهیم فقط به آیات دسته اول توجه کنیم قهرا دو دسته دیگر را نادیده گرفته‏ایم و این روش ابدا صحیح نیست. از اینرو با توجه به معانی سه دسته آیات که ذکر کردیم باید میان این آیات این طور جمع کنیم که: علم غیب بدو نوع تقسیم می‏شود: 1- علم غیب ذاتی و اصلی که مخصوص خداوند است و به جز او هیچ کس ذاتا علم غیب ندارد. 2- علم غیب کسبی یعنی علم غیبی که از طرف خداوند مستقیما داده نشده است اینگونه علم غیب را بشر هم می‏تواند داشته باشد با این بیان معنای هر سه دسته از آیات روشن می‏گردد زیرا دسته اول مربوط به علم غیب ذاتی است و دسته دوم و سوم به علم غیب کسبی مربوط می‏شود، آن آیات که می‏گوید علم غیب مخصوص خدا است و یا پیامبران می‏گویند ما آگاه به غیب نیستیم منظور از آنها این است که علم غیب اصلی مخصوص خداوند است. و معنای آن آیات که می‏گویند: خداوند هر که را بخواهد از غیب آگاه می‏کند و یا پیامبران یا احیانا غیر پیغمبران نیز ادعای علم غیب می‏کنند این است که: پس از اخبار خدا دیگران نیز از غیب آگاه می‏شوند و می‏توانند از غیب خبر بدهند نتیجه اینکه علم غیب ذاتا مخصوص خداوند است و اما علم غیب کسبی را برخی از انسانهای پاک نظیر پیامبران و امامان پس از اخبار خداوند می‏دانند. البته این نوع علم غیب مراتبی دارد که هر انسان پسندیده‏ی خداوند مرتبه و درجه‏ای از آن را طبق شایستگی و صلاحیت خودش دارا می‏باشد. --------------------------------------------------------------------------------1) سوره هود آیه 73 -68.2) سوره آل عمران آیه 179.3) سوره جن آیه 26 و 27.4) سوره آل عمران آیه 49.5) سوره یوسف آیه 102.6) سوره بقره آیه‏ی 3.7) نهج‏البلاغه خطبه 131.