PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩*۩ تدبر در قرآن ۩*۩



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
02-10-2009, 22:01
http://shiaupload.ir/images/dvmmwxzlkavj3uw9midd.gif (http://shiaupload.ir/images/dvmmwxzlkavj3uw9midd.gif)http://shiaupload.ir/images/rdrt2ccib791df47giy3.gif (http://shiaupload.ir/images/rdrt2ccib791df47giy3.gif)http://shiaupload.ir/images/8akc5pdfaswzcfo7q1m.gif (http://shiaupload.ir/images/8akc5pdfaswzcfo7q1m.gif)



http://shiaupload.ir/images/nusdp1erablcg181fn.jpg (http://shiaupload.ir/images/nusdp1erablcg181fn.jpg)





تدبّر، راه استفاده از قرآن‏

از مهم‏ترين راه‏هايى كه با طىّ آنهركس مى‏تواند بنابر ظرفيت وجودى، توان و همّت خود از معارف، آموزه‏ها، لطائف وحقائق قرآن استفاده كند، و معصومان‏عليهم السلام بر آن تكيه‏فراوان دارند، تدبّر درآيات قرآن است؛ به ويژه آياتى كه بيان كننده معارف مبدأ و معاد، عقائد، اخلاق،جامعه‏شناسى، جهان‏شناسى و انسان‏شناسى مى‏باشند و در بردارنده كليدى از كليدهاى گره گشاى مشكلات انسان در مسير به سوى خداوند متعال مى‏باشند.

معناى تدبّر

تدبّر از ريشه «دَبْر» به معناى پشت سرو عاقبت چيزى است. بنابراين، تدبّر به معناى انديشيدن در عاقبت كارها، عواقب امور ونتايج عملكردها است و نتيجه‏اش كشف حقائق و مسائلى است كه بدون آن انديشيدن، به دستآوردنش ميسّر نمى‏باشد.


به عبارت ديگر، «تدبّر» به معناى انديشه عميق و پياپى ومستمر در وراى ظاهر گفتارها، نوشته‏ها و اعمال انسان، براى روشن شدن چهره واقعى وظاهر شدن باطن امور مى‏باشد

(مفردات راغب، واژه دبر؛ الميزان، ج 5، ص 26 (20 جلدى عربى)؛ تفسير نمونه،ج، 4، ص 27.

تدبّر، يك معناى خاص‏تر از «تفكّر» دارد؛ چرا كه تدبّر، ژرفانديشى و دقّت‏نظر در نتايج، سرانجام‏ها، عواقب رفتارها، پديده‏ها، شيوه‏هاى زندگىو به طور كلّى نظر عميق انداختن به سرنوشت آينده انسان و جهانِ مربوط به اوست. واما تفكّر، معناى وسيعترى دارد؛ چرا كه در تفكّر، علاوه بر انديشيدن در عواقب وآثار و معلول‏ها، شامل انديشه در علل و اسباب و روابط پديده‏ها نيز مى‏شود. و بهطور خلاصه، تدبّر، دقّت پياپى در عواقب و نتايج امور است و اما تفكّر، انديشه درعلل و دلائل مى‏باشد.

(حجةالتفاسير، ج 2، ص 58؛ تفسير خسروى، ج 2، ص 250؛ تفسير عاملى، ج 3، ص 45؛ تفسير نمونه، ج 4، ص 27.)





http://shiaupload.ir/images/0tacrige28noy35v9q.gif (http://shiaupload.ir/images/0tacrige28noy35v9q.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
02-10-2009, 22:04
معناى تدبّر در آيات قرآن‏

و اما تدبّر در آيات قرآن كه هم از ناحيه خود قرآن به آن سفارش شده است‏(نساء / 82؛ محمّد / 24.) و هم از طرف معصومان‏عليهمالسلام بر آن تأكيد بسيار شده است، عبارت است از كاوش و دقّت نظر در كشف مفاهيم وروابط ناپيداى موجود در هريك از آيات و ارتباط آيات با يكديگر و ارتباط آيه‏اى ازيك سوره با آيه و آيات ديگر در سوره‏هاى ديگر.

تدبّر در قرآن؛ يعنى تلاوت آيات قرآن و عبور از الفاظ آن ورسيدن به عمق معنا، پيام‏ها، درس‏ها، انذارها، تبشيرها و رهنمودهاى آن؛ به طورى كه على‏عليه السلام مى‏فرمايد:

«تَدَبَّرُوا آياتِ القُرآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِفَإنَّهُ أَبْلَغُ الْعِبَرِ (غرر الحكم.)

در آيات قرآن تدبّر كنيد و به وسيله آن عبرت گيريد. چرا كه تدبّر در آن رساترين عبرت‏هاست.»

در اين روايت علوى، «تدبّر» با «اعتبار» قرين شده است و اين،نشان مى‏دهد كه تدبّر يك نوع تأمّل، دقّت نظر و انديشه در وسيله (كه همان آيات است)براى رسيدن به يك هدف بلند است.

از اين رو حضرت، كلام خود را به «ابلغ العبر» تعليلكرد تا بفهماند قرآن بهترين محلّ عبور است؛ عبور قارى قرآن از الفاظ و عبارت ورسيدن به عمق معانى و شناختِ موجباتِ سعادت و هدايت.




http://shiaupload.ir/images/0tacrige28noy35v9q.gif (http://shiaupload.ir/images/0tacrige28noy35v9q.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
02-10-2009, 22:07
بنابراين، حقيقتِ تدبّر در آيات قرآن همان تلاوت راستين آن است كه از قرائت آيات شروع و با تأمّل و تعمّق در معنا و پيام‏ها وخواسته‏ها، ادامه مى‏يابدو با تعهّد و التزام و عمل به مضامين آنها، ختم مى‏گردد.

همان طور كه امام باقرعليه السلام در مورد رعايت كنندگان حقّ تلاوت و به عبارتى تلاوت كنندگانحقيقى كه مراحل سه گانه قرائت، تأمّل و عمل را شامل مى‏شود و در آيه

«الذين آتيناهم الكتاب يتلونه حقّ تلاوته اولئك يؤمنون به»
(بقره / 121.) ذكر شده است،مى‏فرمايد:

(تلاوت كنندگان واقعى) كسانى هستند كه قرآنرا تلاوت مى‏كنند و در آن تفقّه و تأمّل عميق مى‏كنند و به احكام آن عمل مى‏كنند،به وعده‏هاى آن اميدوارند و از وعيد آن مى‏ترسند و به وسيله قصّه‏هاى آن عبرت مى‏گيرند و از اوامر آن، فرمان مى‏برند و از نواهى آن نهى مى‏پذيرند.

به خدا قسم! حقّ تلاوت، (تنها) حفظ كردن آيات و حروف آن و قرائت سوره‏ها و بخش‏هاى ده گانه وپنج گانه آن نيست تا حروف قرآن را حفظ كرده باشند و حدود آن را ضايع؛ بلكه حقّ تلاوت، همان تدبّر در آيات و عمل به احكام آن است.

خداوند تعالى مى‏فرمايد: «ماكتابى مبارك به سوى تو نازل كرديم تا در آيات آن تدبّر شود.»





http://shiaupload.ir/images/0tacrige28noy35v9q.gif (http://shiaupload.ir/images/0tacrige28noy35v9q.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-03-2011, 20:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69862150446175750807.jpg



تدبر در قرآن

بدان که تدبر از جمله آداب معنوی قرآن است. و ادب ها که تعلّق به قرآن می دارد، دو نوع است: صوری و معنوی، ظاهری و باطنی؛ و تاکسی به نسبت قرآنْ رعایت مجموع آداب ننماید، از فیض او بهره مند نشود:

از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف ربّ

ادب های ظاهری

بدان که ادب های ظاهری قرآن که قاری را رعایت آن باید نمود، ده است:

اول: طهارت: اگر قاری از مصحَف خوانَد بر وجهی که مَسِّ آن کند [باید طاهر باشد [و افضل آنکه با وضو باشد.

دوم: رو به قبله: جلوس به هیأت ادب و سکونْ رو به قبله کرده و سر در پیش افکنده و به خضوع و خشوعِ تمام متوجه گشته باشد.

سوم: رعایت ترتیل: یعنی حروف را از مخارج آن ادا نماید و محافظتِ وقوفْ لازم شِمُرد.

چهارم: افتتاح به استعاذه و تسمیه: استعاذه قبل از قرائت گوید در آغاز سوره و غیر آن، اما تسمیه در افتتاح سوره باید و بعضی در همه وقتْ تسمیه را احسن داشته اند.

پنجم: مراعات به جواب: و آن دو نوع است، فعلی و قولی. فعلی آن است که به وقت تلاوت آیه سجده، سجده کند، اما قولی، جواب بعضی آیات است بر وجهی که از تاریخ نقل کرده اند. [مثل آنکه هر جا «یا ایها الذین آمنوا» آمد، بگوید: لبیک].

ششم: بلند خواندن: بر وجهی که اِستماعِ نفسِ خود کند و در اسماعِ غیر، دو وجه است: جمعی به جهت اجتناب از ریا، آهسته خواندن را افضل دارند، و بعضی جهت آگاهی شنونده و تهییج شوق او به قرآنْ بلندْ خواندن، مناسب تر شمارند. و اصل در این هر دو باب، نیّت است چرا که جزای کرده هر کس به حسبِ نیت اوست.

هفتم: از مُصحَف خواندن: چه تلاوتْ عبادت است، و نظر در مُصحَف نیز از جمله عبادات است، و چون در عبادت مقترن شوند، هر آینه اجر قاری زیاده گردد. و در اخبار آمده که یک ختم از مصحف، با هفت ختم از حفظ در فضیلت برابر است و نظر کردن در خطّ مصحفْ مبارک است. یک نکته در آن است که چون در خط مُصحَف نظر کنند، توجه به تلاوتْ تمام تر باشد و دیگر حواس نیز از آن بهره مند برند.

هفتم: بُکا [و حزن] : و آن را زینت تلاوت گفته اند. بدان که در وقت قرائت، [حُزن و [گریه مستحب است. دلیل این عمل آن است تا سوز دل پدید آید چرا که منشاء آب چشم، سوز دل است.

نهم: تحسین و تزیین قرائت: چنانکه در حدیث آمده که قرآن را با اصوات و الحانِ خود زینت دهید. و مقرر است که تزیین آن موجب نشاط خاطر مستمع می گردد و مواد شوق و ذوق او رویْ به ازدیاد می نهد و مقصود از تلاوت و سماع آن، حصول ذوق است. [در این جا لازم است گفته شود که [حرمت قرآن در آن باشد که تحسینْ به تلحین نیانجامد، یعنی به الحانِ غنا نخوانند.

دهم: سخن ناگفتن: [صحبت نکردن] در اثنای قرائت و اشارت ناکردن و متوجه غیر ناشدن، و شنونده نیز به حکم قرآن که: «چون قرآن خوانند گوش فرا دهید و خاموش باشید» (اعراف: 204) خاموش باید بود و کلام حق سبحانه و تعالی به سمعِ قبول و گوشِ هوشْ استماع باید نمود، چه، شنودن حقیقی به جان و دل است نه به آب و گل.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35373361645991594485.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-03-2011, 20:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60320707964309737820.jpg

آداب باطنی

اول: رعایت امر و نهی: چه، قاری تا اوامر قرآن را مأمور نشود و از نواهی آن به کلّی دور نگردد، نور فیض کلام از روزنه سینه به خانه دل او در نتابد. و بزرگی گفته است: وعده «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» (بقره، 152) از قرآن می خوانی و مرکب غفلت در میدان هوی و هوس می رانی، نکته «واشکُرولی»

به تجویدی تمام ادا می نمایی و به قدمِ عصیانْ، بادیه کُفر و طغیان می پیمایی؛ «لا تَاْکُلُوا الرِّبا» (آل عمران، 130) تلاوت می کنی و در آن حالْ حساب سودِ درهم [و دینار] می گیری؛ «اَلا لَعْنَةُ اللّه ِ عَلَی الظّالِمینَ» (هود،18) بر زبان می رانی و به دلْ آزارِ برادرِ مسلمان می اندیشی؛ لاجرم از بارگاه رسالتْ توقیع خذلان و ضلالت تو چنین صادر می شود که «رُبَّ تالٍ لِلْقُرآنِ وَ القُرآنُ یَلْعَنُه» چه بسیار قاری قرآن که قرآن او را لعنت می کند.

دوم: تأمل در عظمت کلام الهی: و تدبر نمودن در عُلُوّ شأن و ملاحظه نمودنِ الطاف بی پایان خداوند تعالی با بندگان در نزول قرآن از عرش عزَّت و جلال به درجه فهم جمعیِ پریشان حال. عنایت رَبّانی نگر که معنی چنین کلامی که قائم به ذات پروردگار عظیم است، در طیّ حروف و اصوات، که از صفات بشریت است، بر شعور و درک خلق آشکار ساخته است. و اگر این کلام الهی در قالب حروف نبودی، عرش و کرسی در وقت ظهور کلام از رتبه ثبات و دوام ساقط شده، متلاشی گشتندی.

سوم: توجه به عظمت خدا: عظمت متکلم را در دلِ خود حاضر گردانیدن، و دانستن که این کلامِ بشر نیست و سخن خالقِ بشر است، چرا که تعظیم کلام، نشانه تعظیم متکلم است.

چهارم: حضور قلب: و ترک نفس و ترک خواطر؛ و چون صاحبْ همّتان، رویِ دل از وساوس نفسانی و هواجس شیطانی برتاختن، از توجه به شهود جمال قرآنْ صفایی تمام و ضیایی بر دوام یافتن. بعضی از بزرگان، چون آیتی یا سورتی خواندندی و دل حاضر نبودی، تکرار کردندی، چه، قرائت زبان بی حضور دلْ قالبی باشد بی جان.

پنجم: تدبر در معانی قرآن: و تفکر نمودن در معانی آن، چه نزد محققْ قرائتِ بی تدبّر اعتباری ندارد. معنی تدبر قرآن، تفکر و تأمل است در آن، تا وقتی که فکرْ بشناسد آنچه مقتضای الفاظ قرآن است از تأویل حسنه و معنی صحیح. و گفته اند: تدبرْ تفکر است در مواعظ قرآن تا به آن عبرت گیرند؛ و تدبُّرْ غواصی کردن است به مدد فکر در دریای قرآنی و بیرون آوردن جواهر حقایق و معانی.

و بزرگی گوید: با فهم ترین مردمان آن است که اسرارِ قرآنْ فهم کند و تدبُّر نماید، تا وقتی که یقین کند به آنکه اینْ کلامِ خداست. و حقیقت تدبّر آن است که تا فکر از هر آیتی یا سورتی فراخور استعداد خود بهره ای برندارد، به آیتی یا سورتی دیگر نقل نکند.

ششم: تحلیه: یعنی حال خود را به مفهومِ هر آیه، آرایشی مناسب دادن. مثلاً اگر آن آیه مشتمل بر اسما و صفات بود، لایقْ آن است که در معانی آن اسماء و صفاتْ تأملی بسزا واجب دانَد، تا اسراری که در ضمن هر یک از آن مندرج است بر وی کشف گردد؛ و اگر اشتمال آیه بر افعال الهی ظاهر باشد، لازم است که بر مناظر افعالِ جمالِ عظمتِ فاعلْ جلوه گر ببیند، و در قصص انبیا و رُسُل، ملاحظه عواقب امور و پایان احوال پیروان و منکران نماید [تا از منکران روی گردانَد] و از روی اخلاص و یقینْ کمرِ متابعتِ خاتم النبیین بندد.

هفتم: تخلیه: یعنی خالی کردن راه فکر از خَس و خاشاک خیالات فاسده و موانعِ فهمْ دور ساختن، و قاری قرآن باید در این زمان خود را از علوم زائد و صفات ذمیمه و تفسیر ظاهر و تعصبات کورکورانه برهانَد.

هشتم: تاثّر: یعنی دل قاری از آثار مختلفه که به حسب اختلاف معانی آیاتْ ظاهر می شود متأثر گردد؛ و به حسب هر یک از احوالْ چون توکُّل و رضا و صبر، او را وجدی و حالی پدید آید، و اگر چنین نباشد، بهره او از تلاوت، جز حرکت زبان نیست.

نهم: توجه: و آن توجه و تجرُّد باطن باشد در وقت قرائت از غیر حق و در این حالْ وجود مادونِ حق از غلبه نور قرآن در نظر قاریْ ناچیز نماید بر مثال مغلوب شدن نور ستارگان در زمان ظهور پرتو آفتاب.

دهم: ترقی: و آن عبارت است از آنکه قاری بر مصاعد همتْ مترقی گردد و به یاری پروردگار، به مدارج رفعت برآید. و درجات ترقی سه است:

اول: بنده با خود چنان تقدیر کند که قرآنْ بر خدای می خوانَد و حق سبحانه به او ناظر و کلام او را شنوا است و مقتضای جمال او در این درجه، تضرع و سؤال است و تواضع و ابتهال؛

دوم: آنکه به دیده دل در نگرد چنان بیند که خداوند با او خطاب می کند و به احسان و الطاف بی پایان، کلام خود را بر بنده می خوانَد؛

درجه سوم: بالاترین درجات است و در این مرتبه، انوار متکلم در آینه کلامْ ظاهر گردد و حقایق صفات از مناظرِ کلماتْ رُخ نماید، و از قرائت و قاری، نام و نشان نمانَد و به حقیقتْ، متکلم و سامع مر کلام حق را جز حق نیست.

پدیدآورنده: ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35373361645991594485.jpg