PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قانون قضا در اسلام



صافات
23-10-2009, 17:41
http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/besm002.gif (http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/besm002.gif)



قانون قضا در اسلام

باتوجه به مسئله وحى ، كه محصول آن قرآن مجيد است ، و روايات و اخبارى كه دركتب معتبر حديث تدوين شده است ، و كتاب هاى ارزنده اى كه به عنوان كتب فقهى در سايه اجتهاد فقهاى جامع الشرايط نوشته شده است ، بايد گفت :

مكتب پر بهاى اسلام در كليّه ابعاد حيات ، كاملترين قوانين را به جامعه بشرى عطا فرموده است .يكى از مهم ترين ابعاد قانونى مكتب الهى ، « قانون قضا »است كه از هر قسمت آن نور عدالت جلوه گر است .

1 ـ منظور از قانون ، قوانين تشريعى نيست چرا كه مجتهد جاعل قانون نيست و قانونگذار تشريع ، شارع مقدّسا ست و وظيفه مجتهد تنها كشف آن حكم است ; بنابراين مجتهد هرگز از طرف خداىمتعال مجاز به جعل قانون نبوده و نيست .

سؤالى كه باقى مى ماند در موردمسائل مستحدثه است ; در چنين موردى وظيفه مجتهد تطبيق كليات بر جزئيات است و اگر بگونه اى بود كه به طوركلى شارع از آن ساكت بود يا مجتهد به آن نرسيده بود با استناد به آيه شريفه « رفع » وظيفه را ساقط مى كند .

به هرتقدير يكى از مهمترين وظايف مجتهدان رفع بن بست ها و مشكلات دينى است ، كه مكتب اسلام از آن بهره مند است ; اما اين جواز اجتهاد و لزوم تقليد به معناى جعل قانون نبوده و « جعل قانون » تنها وظيفه شارع است ، كه با نزول قرآن و ارسال پيامبران و امامان معصوم (عليهم السلام) بر آن اقدام كرده است و مجتهد از راه تسلط به اصول و مبانى اجتهاد ، قدرت و توان خود را درراه كشف آن قوانين به كار مى گيرد .

2 ـ « هر كه از پيامبر اطاعت كند ، درحقيقت از خدا اطاعت كرده »
قبل از هر چيز ، تذكر يك نكته مهم ضرورى است وآن اين كه ايمان به خدا و روز جزا ، به مؤمن اجازه ايجاد مزاحمت و مشكل براى مردم نمى دهد و سخت مى توان باور كرد كه مؤمن ، به حقوق اجتماعى ،سياسى ، مالى ، خانوادگى كسى تجاوز كند،تا براى رفع آن تجاوز ، نيازمراجعه به دستگاه قضايى باشد .




http://img29.picoodle.com/img/img29/5/11/25/f_flower289m_e76604b.gif

صافات
23-10-2009, 17:42
رسول گرامى اسلام در تعريف مؤمن چنين مى فرمايد :

مؤمن كسى است كه مردم او را بر جان و مال خود امين بدانند ، برمؤمن حرام است به مؤمن ستم كند ، يا از او بدگويى نمايد ، يا به شخصيت والاى او ضربه بزند و يا او را بدون علت از خود براند(1)

امام صادق (عليه السلام) نيز درباره مؤمن مى فرمايد :

مؤمن برادر مؤمن است ، اين دو ماننديك جسمند ، رنج اين يك ، رنج ديگرى است ، اگر چه دو روحند ولى از يك حقيقتند . شدت اتصال روح مؤمن به حق ، از اتصال شعاع خورشيد به خورشيدبيشتر است(2)

اميرمؤمنان على (عليه السلام) نيز فرمود :

مؤمن خونگرم وجوشنده با مؤمنان است(3) .

از مجموع رواياتى كه درباره مؤمن رسيده ،استفاده مى شود كه مؤمن :

اهل انصاف ، مساوات ، مواسات ، ايثارگرى ، فتوت ،جوانمردى ، گذشت ، كمك كننده ، حلاّل مشكلات ، قبول كننده حق ، رعايت كننده حق يتيم ، مراعات كننده حق همسايه ، درستكار ، راستگو ، با تقوا ;امين ، با ورع ، پرهيزكننده از مال حرام ، خوش قلب ، مهربان ، با محبت ،صابر ، متوكل ، وقور و حليم است .

چگونه ممكن است چنين انسانى دست به ظلم و تجاوز بزند ، و حق فردى از مسلمين رازير پا نهد ؟ راستى با اين صفاتى كه براى مؤمن شمرده اند ، هرگز چنين گمانى نمى رود ! !ولى ممكن است از طرف ديگران به حق او ظلم شود ، كه دراين صورت براى احقاق حقش قيام كرده و اگر نتوانست ، از قدرت دستگاه قضايى اسلام استفاده كرده و به حق خود خواهد رسيد .

اى كاش ! همه مردم به اصول وصفات عالى مؤمن پاى بند بودند ، تا اختلاف ، مشكل و تجاوز به حقى پيش نمى آمد ، و از اين راه به صرفه جويى بودجه دولت اسلام كمك شايانى مى شد .

اى كاش ! دو نفر كه در امر سياسى ، اجتماعى ، خانوادگى ، مالى ، حقوقى ، ارثى، شركتى و يا دوستى با هم اختلاف پيدا مى كردند ، براى حل دعوا به انصاف وعلم خود تكيه مى كردند ، كه بهترين عامل براى حل اختلاف و دعواست ;ژزيرا آنان كه به محكمه عدالت مى روند ، بهتر از قاضى مى دانند كه حق با كداميك از آنان است و در حقيقت در محكمه عدل ، دو عالم در برابر يك قاضى ، ناآگاه به حق طرفين قرار مى گيرند ! !

هر كس با هر كس هر اختلافى دارد ، اعم ازاختلاف زن و شوهر ، فروشنده و خريدار ، مالك و مستأجر ، دو شريك ، كشاورزبا كشاورز وارثان در سهم الارث ، دو غريبه با يكديگر ، و اهل هوا و هوس با حكومت اسلامى ، بهتر از همه مى دانند كه حق به جانب كداميك است ،



http://img29.picoodle.com/img/img29/5/11/25/f_flower289m_e76604b.gif

صافات
23-10-2009, 17:43
اگر به حكم قرآن و با تكيه بر انصاف و علم خود ، حق را به جانب صاحبش بدهند ، چه نيازى به برپا شدن محكمه و حكومت قاضى است ; بين بى ايمانى مردم و پايبندنبودن اهل دعوا به اصول اسلامى ، و علم و انصاف خود و گستردگى دادگاه ودادگسترى و نياز به قضات رابطه مستقيم وجود دارد .

بردبارى ،گذشت ،حلم وعفو ، آسان گيرى ، رعايت انصاف ، مخالفت با آز ، طمع و حرص ، مبارزه باهوا و هوس ، از بهترين عوامل حلّ مشكل و رفع اختلاف ، قبل از مراجعه به قاضى است .

راستى در اين زمينه چه مسئوليت سنگينى متوجه دستگاه هاى ارتباط جمعى از قبيل راديو ، تلويزيون ، و روزنامه هاست ; اين وسائل بايد با پخش مسائل عالى تربيتى،زمينه اختلافات ،دعواها ، ادعاهاى بى جا و تجاوز به حقوق ديگران را از بين ببرند ، و مردم را به گونه اى در راه خدا و اسلام قرار بدهند ، كه مردم نه اين كه چشم به حق ديگران نداشته باشند ; بلكه هركدام از آنها مدافع سرسختى جهت احقاق حق مظلوم شوند .بدون شك در دادگاه عدل قيامت ،

كارگردانان وسايل ارتباط جمعى ، بويژه در اين دوره كه دوره حكومت اسلام است و مى توان حداكثر بهره بردارى را در جهت نشر فرهنگ اسلاماز اين وسايل برد ، محاكمه سختى خواهند داشت ; اگر اوقات پر قيمت مردم رابه برنامه هايى پر كنند كه نه به سود دنياى آنان و نه به نفع آخرت ايشان باشد .

قرآن كريم ، احاديث جامع اسلامى و كتب فقهى فقيهان ، قوانين قضا رابه عاليترين شكل بيان كرده اند ، بدون شك بر پا شدن عدل را ، جز در سايه اجراى آن قوانين نبايد توقع داشت .

قوانين قضا ، حدود ، ديات ، قصاص ، جزا، تعزيرات ، يمين ، شهادات ، قاضى ، علم ، عدالت ، شهامت ، ايمان ، ، بينشو تقواى قاضى و بى طرفى او نسبت به طرفين دعوا ، و هم چنين عدالت شاهدان در دادگاه و تناسب جريمه ها با جرم ها ، از مهم ترين مباحث اصولى باب قضادر اسلام است كه نمونه اين واقعيات را بدون ترديد در هيچ مكتبى نمى توانيافت .

قانون قضا در اسلام براى حل مشكلات سياسى ، اجتماعى ، خانوادگى ،مالى ، اختلافات بين افراد وضع شده است ، و در صورت صحيح اجرا شدن ، دراسرع وقت به مشكلات خاتمه مى دهد .


برگرفته از کتاب بر بال اندیشه




http://img29.picoodle.com/img/img29/5/11/25/f_flower289m_e76604b.gif