PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سر گذشت ارواح در برزخ(4)



مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-03-2011, 21:10
سر گذشت ارواح در برزخ(4)



نوشته حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با سرمایه گیری از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمده‌اند و امید آن است که منشأ تنبه و بیداری قرار گیرد.
آنچه در ادامه می‌آید متن کامل این کتاب است که به تناوب زمان تقدیم کاربران سایت می‌شود

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-03-2011, 21:11
در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود.
به نشانه ادب، سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم:
فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ.

پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟

در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونس این راه پرخطر. گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام. با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی.
من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. (بحارالانوار/ ج6 ب8) نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-03-2011, 21:12
آمدن گناه
آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار. گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. (بحارالانوار/ ج6 ب7) مگر آنکه...
رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟ گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟ گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی...

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-03-2011, 21:12
اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند.
گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد. (بحارالانوار/ ج6 ب8)
از ترس خودم را به نیک رساندم و محکم او را در برگرفتم. ناگهان او دست کثیف و متعفنش را بر گردنم آویخت و قهقهه زنان فریاد بر آورد: خوشحالم دوست من، خوشحالم و... و باز همان قهقهه مستانه اش را سرداد. ترس و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت. زبانم به لکنت افتاد و طپش قلبم شدت یافت و دیگر هیچ نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم، سرم بر زانوی نیک بود. اما با دیدن چهره خون آلود نیک غم عالم در دلم نشست. گمان کردم که آن هیکل متعفن یعنی گناه بر او فائق آمده و پیروز گشته. اما نیک که دانست چه در قلبم می گذرد، صورت بر صورتم نهاد و آهسته گفت: غم مخور، بالاخره توانستم پس از یک درگیری و کشمکش پرونده اش را بدهم و او را برای مدتی از تو دور سازم. (حکایت چهارم منازل الاخرة)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-03-2011, 21:12
برخواستم و در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، دست بر گردن نیک انداختم و گفتم: من دوست دارم تو همیشه در کنارم باشی. از آن شخص بد هیکل زشت رو بیزارم و ترسان. راستی که تنهایی به مراتب از بودن در کنار او، برایم لذت بخش تر است. چرا که وقتی گناه، در کنارم قرار می گیرد، وحشتی بزرگ به من دست می دهد. (میزان الحکمه/ ج5 ص 299)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-03-2011, 21:13
نیک با حالتی خاص گفت: البته او هم حق دارد که در کنار تو باشد، زیرا این چیزی است که خودت خواسته ای. با تعجب گفتم: من؟! من هرگز خواهان او نبودم. گفت: به هر حال هر چه باشد اعمال خلاف و گناه تو او را به این شکل درآورده است، و به ناچار بار دیگر او را در کنار خویش خواهی دید.
از این گفته نیک خجل زده شدم و سخت مضطرب، و در حالیکه صدایم به شدت می لرزید، پرسیدم: کی؟ کجا؟ گفت: شاید در مسیر راهی که در پیش داریم. گفتم: کدام راه؟ کدام مسیر؟ گفت: به واسطه بشارتی که نکیر و منکر به تو دادند(بحارالانوار/ ج6 ب 7. در اینصورت آن دو بشیر و مبشر نام دارند) جایگاه تو منطقه ای است در وادی السلام، و تو باید هر چه زودتر خودت را آماده سفر به آن مکان مقدس کنی.
گفتم: وادی السلام کجاست؟ گفت: مکانی است که هر مومنی را آرزوی رسیدن به آنجاست (میزان الحکمة/ ج1 ص 406) و بناچار بایستی از بیابان برهوت نیز بگذری، تا در مسیر راه از هر ناپاکی و آلودگی پاک گردی، و البته به واسطه رنج و مشقتی که خواهی برد، گناهانت ذوب خواهد شد. آنگاه با سلامت به مقصد خواهی رسید.
گفتم: برهوت چگونه جایی است؟ گفت: کافران و ظالمان در آن جای گرفته (میزان الحکمه/ ج1 ص 406) و عذاب برزخی می شوند.
آنگاه از من خواست که خود را برای آغاز این سفر پر مشقت آماده سازم.

معمار
24-03-2012, 16:01
برزخ همون عالم قبره

روایات رو که بررسی می کنیم به این نتیجه می رسیم که انسان در عالم قبر دچار فشار قبر میشود

و میزان و مدت آن نیز تابع میزان گناهان است . به همین جهت اختصاص به كفار و مشركین و جنایتكاران ندارد بلكه مؤمنان و نیكان نیز به اندازه گناهان كه از آنها سر زده ممكن است گرفتار فشار قبر شوند.

در سوره ای از قرآن مدت فشار قبر را برای کفار تا ابد معرفی می کند

در قرآن سوره غافر آیه 46 می فرماید:

النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیهْا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَاب
عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏ شوند و روزى كه قیامت برپا شود (مى ‏فرماید «آل فرعون را در سخت ‏ترین عذابها وارد كنید!

آیه مى ‏گوید آنها صبح و شام بر آتش عرضه مى ‏شوند اما در قیامت آنها را وارد اشد عذاب مى‏ كند، این به خوبى دلالت دارد كه عذاب اول عذاب برزخى است كه بعد از این دنیا و قبل از قیام قیامت است

تعبیر به" غدو" و" عشى" (صبح و شام) اشاره به دوام این عذاب است چنان كه مى‏ گوئیم فلان كس صبح و شام مزاحم ما است، یعنى همواره و همیشه

اما قرآن درباره برزخ افراد مومن می فرماید:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ( آل عمران آیه 169) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند

منظور از حيات و زندگى تو این آیه,حيات و زندگى برزخى است

نکته دوم:

پیامبر (ص) مى فرماید: «القبر روضة من ریاض الجنة أو حفرة من حفر النیّران»( بحار 6/ 205)
قبر یا باغی از باغ های بهشت است یا حفره ای از آتش جهنم

اگر انسان مومن باشد قبر برایش جایی پر نعمت می شود ولی اگر بی دین باشد قبر برایش جهنم می شود

البته:

روح انسان بعد از پایان زندگى این جهان، در اجساد لطیفى كه به آن بدن مثالى یا برزخى مى گویند، قرار مى گیرد. امام صادق (ع) مى فرماید: (فى ابدان كابدانهم-- بدن هاى برزخى مومنان، مانند بدن هاى دنیوى آن هاست)-- بحارالانوار، ج 6، ص 268

پس عذاب قبر و برزخ، هم روحى است و هم جسمى البته نه همین جسم دنیوى، بلكه مانند و مثال آن