seyed yasin
07-04-2011, 17:45
اخيرا من لوله كشي را به منظور انجام تعميرات در يك خانه قديمي استخدام كردم تنها پس از يك روز كاري , پنجر شدن يكي از چرخهاي خودروي او باعث شد تا او چند ساعت زمان كار خود را از دست بدهد , پس از آن دريل برقي او سوخت و سپس وانت قديمي او روشن نشد , همانطوري كه او را به خانه مي رساندم , او مانند يك سنگ ساكت و بي حركت نشسته بود .
هنگامي كه به منزل رسيديم او از من دعوت كرد تا با خانواده او آشنا شوم , همانطوري كه به سوي در ورودي خانه در حركت بوديم , او پاي يك درخت كوچك كمي مكث نمود و انتهاي شاخه اش را با دو دست لمس كرد, به مجرد باز شدن دستانش او به طور حيرت انگيزي دگرگون شد , صورت آفتاب سوخته ي وي با خنده اي شكفت , او دو فرزند كوچكش را محكم در آغوش گرفت و همسرش را بوسيد.
به هنگام خداحافظي او مرا تا اتومبيلم همراهي نمود, هنگامي كه ما از آن درخت عبور كرديم , از روي كنجكاوي از او درباره كاري كه با آن درخت انجام داده بود پرسيدم و او پاسخ داد:
"آه آن را مي گويي؟! آن درخت مشكلات من است!... مي داني , من نمي توانم مشكلات شغلي ام را از بين ببرم , اما از يك چيز مطمئنم , آن مشكلات متعلق به منزل , همسر و فرزندانم نيستند , پس هر شب قبل از ورود به خانه آنها را به درختي كه ديدي مي آويزم و صبح به هنگام رفتن سر كار مجدداً آنها را بر مي دارم جالب اينجاست كه وقتي صبح آنها را بر مي دارم, ديگر آنها به سنگيني كه شب قبل داشتند, نيستند
هنگامي كه به منزل رسيديم او از من دعوت كرد تا با خانواده او آشنا شوم , همانطوري كه به سوي در ورودي خانه در حركت بوديم , او پاي يك درخت كوچك كمي مكث نمود و انتهاي شاخه اش را با دو دست لمس كرد, به مجرد باز شدن دستانش او به طور حيرت انگيزي دگرگون شد , صورت آفتاب سوخته ي وي با خنده اي شكفت , او دو فرزند كوچكش را محكم در آغوش گرفت و همسرش را بوسيد.
به هنگام خداحافظي او مرا تا اتومبيلم همراهي نمود, هنگامي كه ما از آن درخت عبور كرديم , از روي كنجكاوي از او درباره كاري كه با آن درخت انجام داده بود پرسيدم و او پاسخ داد:
"آه آن را مي گويي؟! آن درخت مشكلات من است!... مي داني , من نمي توانم مشكلات شغلي ام را از بين ببرم , اما از يك چيز مطمئنم , آن مشكلات متعلق به منزل , همسر و فرزندانم نيستند , پس هر شب قبل از ورود به خانه آنها را به درختي كه ديدي مي آويزم و صبح به هنگام رفتن سر كار مجدداً آنها را بر مي دارم جالب اينجاست كه وقتي صبح آنها را بر مي دارم, ديگر آنها به سنگيني كه شب قبل داشتند, نيستند