توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا خداوند زن را برای آرامش مردها آفرید؟
ملکوت* گامی تارهایی *
02-05-2011, 01:01
آیه شریفة قرآن کریم که میفرماید:"ان کیدکُنّ عظیم"؛ آیا سبب سلب اطمینان و آرامش انسان از زن نمیشود؟ 1. در سوره یوسف، آیة 28 آمده است:"فَلَمَّا رَءَا قَمِیصَهُو قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُو مِن کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیم؛ هنگامی که ]عزیز مصر[ دید پیراهن او ]یوسف[ از پشت پاره شده، گفت:این از مکر و حیلة شما زنان است، چرا که مکر و حیلة شما زنان، عظیم است. 2. همانگونه که ملاحظه میشود، در این آیه شریفه، به بزرگی مکر زنان اشاره شده است، و این، بدان جهت است که خداوند از یک سو در وجود مردان، میل شدید و جذب شدن نسبت به زنان قرار داده است، و از سوی دیگر به منظور جلب میل مردان و مجذوب کردن آنها، ابزارها و تواناییهایی در زنان قرار داده که تا اعماق دل مردان راه یابند، به گونهای که با جلوههای فتنهانگیز و حالتهای سحرآمیز خود، دلهای آنان را تسخیر نموده، عقلشان را بربایند، و به گونهای که خود مردان هم متوجه نشوند، آنها را از راههایی به سوی خواستههای خود بکشانند.( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ج 11، ص 143، مؤسسه اعلمی. ) 3. در تاریخ و داستانهای تاریخی، مطالب فراوانی دربارة فتنهانگیزی برخی زنها نقل شده، و مطالعة همة آنها نشان میدهد که زنان هوسران، برای رسیدن به مقصود خود، نقشههایی میکشند که در نوع خود بینظیر است.( تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 9، ص 390؛ دارالکتب الاسلامیه. ) 4. بخشی از این جلوهگریها نیز، غریزی و طبیعی زن است و حکمت نهاده شدن آن در وجود زن، به وسیله خداوند، بدان جهت است که مردان به سوی زنان، رغبت کنند. روشن است که این غریزه، تنها باید در برابر شوهران ارضا شود؛ در غیر این صورت، برای زن، منع شرعی وجود دارد. 5. حتی اگر به این مطلب قائل شویم که چون آیة شریفه، از حیلة زنان سخن گفته و آن را رد هم ننموده است، پس این کیدورزی آنها مورد تأیید قرآن است، با این وجود، تأکیدهای مکرر در این آیه برای این هشدار تربیتی است که مردان تابع احساسات نباشند زیرا زنان بطور طبیعی در تأثیرگذاری بر اندیشه و احساس توانایی بسیار دارند و این هشدار نسبت به مردان مکّار نیز صادق میکند و مگر، انسانها با دیدن نیرنگبازان بزرگی چون معاویه و عمروعاص باید از مردان سلب اطمینان کنیم؟ پس 1ـ این حالت، طبیعی زنان است و بکار بردن آن تابع حکم شرع است. اگر در موارد گناه بکار برند حرام و اگر برای امور مشروع باشد مانعی ندارد. 2ـ و مردان نیز با آگاهی از وجود این حالت نه تنها نباید سلب اطمینان کنند و آرامش خود را از دست دهند بلکه باید در اداره زندگی از این روحیه بهره بگیرند و نسبت به برخورد با زنان نامحرم از اندیشه و تعقل خدادادی استفاده نمایند تا گرفتار احساسات زودگذر نشوند (http://www.jawab.ir/browse/807/qa/%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%AF%DA%A9%D9%86-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%B3%D8%A8%D8%A8-%D8%B3%D9%84%D8%A8-%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%86)
ملکوت* گامی تارهایی *
02-05-2011, 01:02
پرسش:با توجه به آیة شریفه که میفرماید:"یسبح للّه ما فیالسموات و ما فی الارض" همه اشیای زمین، خدا را تسبیح میکنند؛ پس وضعیت اشیای نجس چه میشود، آیا آنها نیز خداوند را تسبیح میکنند؟ 1. مشابه این آیه، در جاهای گوناگونی از قرآن کریم آمده است؛ برای نمونه در آغاز سوره تغابن میخوانیم:"یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِیالسَّمـَوَتِ وما فِی الاَرضِ لَهُ المُلکُ ولَهُ الحَمدُ وهُوَ عَلیَ کُلِّ شَیءٍ قَدیر"؛ آن چه در آسمانها و زمین است، برای خداوند تسبیح میگویند؛ مالکیت، حکومت و ستایش از آن اوست و او بر همه چیز تواناست." 2. تسبیح به معنای تنزیه و نفی هرگونه نقص. عیب و نیاز از ساحت مقدس خداوند است؛ از این رو، مفهوم آیاتی از این دست که به تسبیح همه موجودات، درباره وجود مقدس خداوند اشاره میکنند، آن است که همه آنها، خداوند را پاک و مبرّا از هر نقص و عیب و نیازی میدانند.( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ج 19، ص 144 و 263، مؤسسه اعلمی. ) 3. به دلیل آیاتی از قرآن کریم مانند:"و اِن مِن شَیءٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ ولـَکِن لا تَفقَهونَ تَسبیحَهُم" (اسری،44) هر موجودی، تسبیح و حمد او میگوید، ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید." نیز این موضوع را تأیید میکنند. منظور از تسبیح موجودات در این آیه شریفه، به معنای حقیقی آن است، نه مجازی. مفهوم مجازی تسبیح آن است که وجود هر موجود در آسمانها و زمین، حاکی از ایجاد کنندهای است که از هر نقصی پاک و به همة کمالات متصف است. چرا که اگر منظور از تسبیح موجودات، تسبیح به معنای مجازی خود بود؛ و یا این که خداوند را به زبان حال، تسبیح میگویند؛ چنین چیزی که برای مردم قابل درک است؛ ازاینرو، عبارت "لکن لا یفقهون تسبیحهم" بیدلیل بود؛ پس، تسبیح موجودات، نه تسبیح مجازی یا به زبان حال، بلکه تسبیحی حقیقی است، هرچند برای ما درک شدنی؛ نیست. همان گونه که در آیه دیگری بدان تصریح شده است:"قالوا اَنطَقَنَا اللّهُ الَّذی اَنطَقَ کُلَّ شَیءٍ" (فصلت،21)؛ همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده، ما را گویا ساخته است." 4. در روایات نیز تا اندازهای به شیوة تسبیح موجودات اشاره شده است که نمونههایی از آنها بیان میشود. الف ـ از امام محمد باقر7 روایتی نقل شده است که ایشان، وقتی صدای گنجشکان را که جیک جیک میکردند شنید، خطاب به ابوحمزه ثمالی فرمود:میدانی چه میگویند؟گفتم:نه، فرمود:پروردگار خود را تسبیح میکنند و از او قوت امروز خود را طلب مینمایند.( همان، ج 13، ص 122. ) ب ـ در روایتی عایشه از پیامبر نقل کرده است که وقتی رسول خدا9 بر من وارد شد و فرمود:ای عایشه!این دو بُرد مرا بشوی، عرض کردم:یا رسول الله!من دیروز آنها را شستم. فرمود:مگر نمیدانی لباس انسان خدای را تسبیح میکند و اگر چرک شود، تسبیحش قطع میشود.( همان. ) 5. با توجه به روایت اخیر میتوان استنباط نمود، چنانچه بر اشیای پاکی، نجاست و کثافت عارض شود، در این صورت، تسبیح آنها قطع میشود، ولی اشیا یا حیواناتی که آنها را نجس ذاتی میدانیم، آنها هم مانند موجودات دیگر تسبیح میگویند و دلیل بر استثنای آنها وجود ندارد. 6. با توجه به این که تسبیح اشیای اشاره شده در پرسش، تکوینی است؛ از این رو، نجس بودن موجودات فوق، در موضوع تسبیح خداوند، مشکلی ایجاد نمیکند. تسبیح تکوینی ـ به جز انسان ـ امری است که به گونه آفرینش موجودات وابسته است و اساساً، اراده و اختیار آنان در این جهت، نقشی ندارد، همچنین پاک و نجس بودن آنان که به دلیل معرفی شارع، به این صفت موصوف شدهاند، به این تسبیح تکوینی، ضرری وارد نمیآورد. پرسش: پاسخ: امیدوارم که در پناه خدا سالم و پیروز باشی. پرسشهای تو را که از آن سوی کوههای زیبای شمال فرستاده بودی خواندم. آفرین بر تو که میخواهی چیزهای تازهای از قرآن بدانی. حتماً در بابل هم کلاسهای قرآن تشکیل میشود. خوب است که تو هم در این کلاسها شرکت کنی و از همین سن و سال به یادگیری قرآن بپردازی. تو که در شمال زندگی میکنی حتماً دریا را زیاد دیدهای. قرآن هم مثل دریاست. آن قدر بزرگ است که هرچه در آن سفر کنی باز هم به انتهای آن نمیرسی. هرچه از قرآن هم بدانی باز کم است. از این حرفها که بگذریم به سؤالهای تو میرسیم. در پرسش اولت نوشته بودی که چرا خداوند قرآن را بر پیامبر نازل کرد؟دوست داری پاسخ سؤالت را از خود قرآن بشنوی؟در آیة 77 سورة نمل میخوانیم که:"به درستی که قرآن برای مؤمنان باعث هدایت و رحمت است." قرآن آمده تا به ما راه راست زندگی کردن را بیاموزد و ما را اهل بهشت کند. مثالی برایت میزنم تا پاسخ سؤالت را بهتر بفهمی. ببین خواهرم!فرض کن شب در خانه همراه خانواده مشغول خوردن شام هستید که یک دفعه برق میرود و همه جا تاریک میشود. در آن تاریکی حرکت کردن برای تو خیلی سخت است. شاید پایت را اشتباهی روی پای دیگران بگذاری یا حتی داخل سفرة غذا بشوی.
ملکوت* گامی تارهایی *
02-05-2011, 01:03
. امّا اگر چراغ قوّهای دستت بگیری یا شمعی روشن کنی دیگر اشتباه نمیکنی. با استفاده از نور چراغ همه جا را خواهی دید و راه خودت را پیدا خواهی کرد. قرآن هم مانند همان شمع و چراغ است. کسانی که به حرف قرآن گوش میکنند، راه خوب زندگی کردن را یاد میگیرند و با استفاده از نور قرآن، خود را بهشتی میکنند. دلیل نازل شدن قرآن هم همین است. پرسش دوّمت دربارة شیطان بود. این پرسش را به همراه پرسش سوّمت که دربارة فرشتگان بود، یکجا جواب میدهم. خدای بزرگ در دنیا موجودات زیادی آفریده است. این موجودات خیلی گوناگون هستند. یک دسته حیوانات هستند که تو بسیاری از آنها را با چشم خودت دیدهای. پرندهها، چهارپایان، ماهیها و خزندهها همه جزو حیوانات حساب میشوند. دستهای دیگر از آفریدههای خدا گیاهان و درختان هستند. گیاهان و درختان هم انواع زیادی دارند. حتماً تا حالا به جنگل رفتهای. اگر دقّت کنی میبینی گیاهان و درختان گوناگونی در جنگل وجود دارد. کوهها، دریاها، رودخانهها، دشتها و صحراها، چشمهها، ابرها و دیگر چیزهایی تو در اطرافت میبینی، همه را خدا آفریده است. از کره زمین که بگذریم در آسمانها هم چیزهایی زیادی وجود دارد که خدا آفریده است. ماه، خورشید و ستارهها هم جزو آفریدههای خدا هستند. همه چیزهایی که نام بردم تنها بخش کوچکی از آفریدههای خدا هستند. خداوند چیزهای دیگری را هم خلق کرده که ما نمیتوانیم آنها را ببینیم. یکی از مهمترین آفریدههای خدا فرشتهها هستند که ما انسانها نمیتوانیم آنها را ببینیم. فرشتهها مانند سربازانی هستند که در حکومت بزرگ خدا خدمت میکنند. آنها پیوسته در حال انجام وظایفی هستند که خدا بر عهدة آنها گذاشته است. بعضی آنها کارهای خوب و بد ما انسانها را مینویسند. بعضی ادارة حوادث دنیا را به عهده دارند. بعضی مأمورند که بندگان خوب را یاری کنند. فرشتهای مانند عزرائیل مأمور است که جان انسانها را بگیرد. خلاصه آن که هر کدام به کاری مشغولند و در گوشهای از این دنیای بزرگ انجام وظیفه میکنند. خدا فرشتهها را طوری آفریده که اصلاً گناه نمیکنند. آنها از صفات بدی مثل حسادت، تکبّر، کینه توزی پاک هستند. از اینجا به سؤال سوم تو میرسیم. خواهر من!شیطان جزو فرشتهها نبود. شیطان یک جنّ بود که به خاطر عبادت خدا توانست در بین فرشتگان قرار گیرد. او سالها در میان فرشتهها زندگی میکرد و به عبادت خدا مشغول بود. وقتی خدا حضرت آدم را آفرید از فرشتگان خواست که به آدم سجده کنند. همه فرشتهها حرف خدا را گوش کردند و برای حضرت آدم به سجده رفتند. اما شیطان نافرمانی کرد و به خاطر غرور و تکبّرش از قبول دستور خدا خودداری نمود. از آن به بعد خدا شیطان را از جمع فرشتگان بیرون راند ولی به او مهلت داد که تا قیامت هر کاری که میخواهد انجام دهد. شیطان هم که به حضرت آدم خیلی حسادت میکرد، تصمیم گرفت که تا قیامت به گمراه کردن انسانها که فرزند حضرت آدم هستند بپردازد. شیطان برای گمراه کردن انسانها سربازان زیادی دارد که انسانها را به انجام کارهای زشت و ناپسند وسوسه میکنند....
منبع:http://www.jawab.ir/browse/807/?page=725
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.