نرگس منتظر
11-05-2011, 14:05
http://shiaupload.ir/images/tuxx8d1k327avtmk7s.gifhttp://shiaupload.ir/images/37012889034971399271.gifhttp://shiaupload.ir/images/tuxx8d1k327avtmk7s.gif
شهر شب بوهای شیمیایی
این روزها برای ملت ایران یادآور خاطراتی تلخ و شیرین است .
هویزه و سختی هایی که کشید! هویزه و جوان هایی که فدا کرد، هویزه و پیرانی داغدار و زجر کشیده و هویزه و کودکانی چشم به راه .
چشم به راه روزی که برایشان اثبات شود به کدامین گناه این همه داغ را متحمل شدند .
بأی ذنب قتلت
http://img.tebyan.net/big/1390/02/73497421878184816912552691311379144221.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1390/02/82152192179271291241852521424616724210190204.jpg)
هویزه، ای همیشه زنده در ذهن تاریخ! تو را می شناسم، با انبوه خاطرات سوخته و چشم های به آسمان دوخته ات.
نامت را تمام پونه های پرپر، قاصدک های قطع نخاع شده، میناهای مفقودالاثر و شب بوهای شیمیایی شده می دانند.
پنجره هایت، پلاک های شناسایی توست و خیابان هایت، خاطره ساز کوچه های دل تنگی است. خیابان هایت خاطره ساز است و کوچه هایت ترانه ساز، ای سرزمین زخم های حاصل خیز!
سلام بر تو! که هیچ سیم خارداری نتوانست پرندگان تو را از تو جدا کند، ای شهر میراژ و موشک!
هنوز رد پای کودکان و فرزندان تو، در سه نقطه چین های سرخ رنگ کوچه ها و خیابان ها جاری است و فریادهای پخش شده مردان تو در ذهن گلوله ها و دیوارها، گواه زنده بودن توست.
سلام، ای شهر باغچه های سوخته! ای بزرگ ترین همایش زخم و آتش!
دیوارهایت فرو ریختند، امّا محراب های تو در برابر خمپاره ها، خم به ابروان خویش نیاوردند.
چه قدر باشکوه هستی!
حتی موشک ها نیز در برابر عظمت و شکوه سرشار تو، سر به خاک می بردند و خویش را به خاک می انداختند.
زمین گرمت، هنوز بوی گندم زارهای سوخته را می دهد و خاک، حنا بسته خون نوعروسان به خاک افتاده توست و چشم آسمان، منور شده از ستاره های سوخته است.
تمام خیابان هایت به لاله ختم می شوند و تمام پنجره هایت بوی حنجره های سوخته را می دهد. سلام بر تو!
که هیچ فانتومی نتوانست دیوار صوتی را بر فراز آسمان تو بشکند؛ جز صوت دلنشین و آسمانی قرآن.
http://s11.rimg.info/f170aea0e24db94dba4d3521cebc7080.gif
شهر شب بوهای شیمیایی
این روزها برای ملت ایران یادآور خاطراتی تلخ و شیرین است .
هویزه و سختی هایی که کشید! هویزه و جوان هایی که فدا کرد، هویزه و پیرانی داغدار و زجر کشیده و هویزه و کودکانی چشم به راه .
چشم به راه روزی که برایشان اثبات شود به کدامین گناه این همه داغ را متحمل شدند .
بأی ذنب قتلت
http://img.tebyan.net/big/1390/02/73497421878184816912552691311379144221.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1390/02/82152192179271291241852521424616724210190204.jpg)
هویزه، ای همیشه زنده در ذهن تاریخ! تو را می شناسم، با انبوه خاطرات سوخته و چشم های به آسمان دوخته ات.
نامت را تمام پونه های پرپر، قاصدک های قطع نخاع شده، میناهای مفقودالاثر و شب بوهای شیمیایی شده می دانند.
پنجره هایت، پلاک های شناسایی توست و خیابان هایت، خاطره ساز کوچه های دل تنگی است. خیابان هایت خاطره ساز است و کوچه هایت ترانه ساز، ای سرزمین زخم های حاصل خیز!
سلام بر تو! که هیچ سیم خارداری نتوانست پرندگان تو را از تو جدا کند، ای شهر میراژ و موشک!
هنوز رد پای کودکان و فرزندان تو، در سه نقطه چین های سرخ رنگ کوچه ها و خیابان ها جاری است و فریادهای پخش شده مردان تو در ذهن گلوله ها و دیوارها، گواه زنده بودن توست.
سلام، ای شهر باغچه های سوخته! ای بزرگ ترین همایش زخم و آتش!
دیوارهایت فرو ریختند، امّا محراب های تو در برابر خمپاره ها، خم به ابروان خویش نیاوردند.
چه قدر باشکوه هستی!
حتی موشک ها نیز در برابر عظمت و شکوه سرشار تو، سر به خاک می بردند و خویش را به خاک می انداختند.
زمین گرمت، هنوز بوی گندم زارهای سوخته را می دهد و خاک، حنا بسته خون نوعروسان به خاک افتاده توست و چشم آسمان، منور شده از ستاره های سوخته است.
تمام خیابان هایت به لاله ختم می شوند و تمام پنجره هایت بوی حنجره های سوخته را می دهد. سلام بر تو!
که هیچ فانتومی نتوانست دیوار صوتی را بر فراز آسمان تو بشکند؛ جز صوت دلنشین و آسمانی قرآن.
http://s11.rimg.info/f170aea0e24db94dba4d3521cebc7080.gif