seyed yasin
16-05-2011, 22:18
در قسمت سيام سريال پربيننده «مختارنامه»، داوود ميرباقري در روايتي احساسي، گلوي «حرمله» را پاره كرد تا مرهمي باشد بر ديدگان خونبار عاشقان «علي اصغر». اما اين روايت تا چه ميزان بر شواهد تاريخي استوار است؟
شب گذشته (جمعه شب) و در قسمت سيام مجموعه تلويزيوني مختارنامه، «حرملةبن كاهل» يكي از شقيترين قاتلان دشت كربلا و سرسختترين دشمن مختار به سزاي اعمال جنايتكارانهاش رسيد.
او كه دو مرتبه از دست مأموريان مختار ثقفي گريخته بود، اين بار توسط انبوهي از خونخواهان حسين عليه السلام محاصره شد تا مجبور به مبارزه با مختار باشد. حرمله و مختار، چهره در چهره هر دو با يك خنجر رو در روي هم قرار گرفتند تا بينندگان تلويزيوني، دوئلي به سبك فيلمهاي وسترن اسپاگتي را شاهد باشند. دوئلي كه به سود مختار به پايان رسيد و خنجر وي گلوي حرمله را دريد تا شايد آبي باشد بر دلهاي تفتيده همه آنهايي كه سالهاست بر گلوي چاكچاك طفل شيرخواره ميگريند.
اما جداي از تكنيكهاي سينمايي، آيا اين روايت با نقلهاي تاريخي همخواني دارد؟
با نگاهي به متون موجود، پاسخ سؤال «خير» است!
منهال بن عمرو (از شيعيان و ياران امام سجاد(ع) است) گويد: پس از زيارت خانه كعبه، از مكه عازم مدينه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسيدم. امام، از من پرسيد: منهال! از حرمله بن كاهل اسدي چه خبر؟ عرض كردم: هنگامي كه از كوفه آمدم، زنده بود ديدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند كرد و چنين فرمود:
«اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر النار؛ خدايا، سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش آتش را به او بچشان.»
آري، گرگصفتان كربلا، هركدام جنايتي بزرگ و فراموشناشدني مرتكب شده بودند، اما از نفرين امام سجاد(ع) معلوم ميشود، هيچكس به اندازه حرمله، دل امام و اهلبيت(ع) را به درد نياورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل ميكند: «هنگامي كه علياصغر، در دامن پدر هدف تير حرمله واقع شد، امام حسين(ع) دشمن را نفرين كرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمين؛ خدايا انتقام ما را از اينها بگير.»
شب گذشته (جمعه شب) و در قسمت سيام مجموعه تلويزيوني مختارنامه، «حرملةبن كاهل» يكي از شقيترين قاتلان دشت كربلا و سرسختترين دشمن مختار به سزاي اعمال جنايتكارانهاش رسيد.
او كه دو مرتبه از دست مأموريان مختار ثقفي گريخته بود، اين بار توسط انبوهي از خونخواهان حسين عليه السلام محاصره شد تا مجبور به مبارزه با مختار باشد. حرمله و مختار، چهره در چهره هر دو با يك خنجر رو در روي هم قرار گرفتند تا بينندگان تلويزيوني، دوئلي به سبك فيلمهاي وسترن اسپاگتي را شاهد باشند. دوئلي كه به سود مختار به پايان رسيد و خنجر وي گلوي حرمله را دريد تا شايد آبي باشد بر دلهاي تفتيده همه آنهايي كه سالهاست بر گلوي چاكچاك طفل شيرخواره ميگريند.
اما جداي از تكنيكهاي سينمايي، آيا اين روايت با نقلهاي تاريخي همخواني دارد؟
با نگاهي به متون موجود، پاسخ سؤال «خير» است!
منهال بن عمرو (از شيعيان و ياران امام سجاد(ع) است) گويد: پس از زيارت خانه كعبه، از مكه عازم مدينه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسيدم. امام، از من پرسيد: منهال! از حرمله بن كاهل اسدي چه خبر؟ عرض كردم: هنگامي كه از كوفه آمدم، زنده بود ديدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند كرد و چنين فرمود:
«اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر النار؛ خدايا، سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش آتش را به او بچشان.»
آري، گرگصفتان كربلا، هركدام جنايتي بزرگ و فراموشناشدني مرتكب شده بودند، اما از نفرين امام سجاد(ع) معلوم ميشود، هيچكس به اندازه حرمله، دل امام و اهلبيت(ع) را به درد نياورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل ميكند: «هنگامي كه علياصغر، در دامن پدر هدف تير حرمله واقع شد، امام حسين(ع) دشمن را نفرين كرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمين؛ خدايا انتقام ما را از اينها بگير.»