PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : .•*ஐ*•.*فروغ وحي* ويژه نامه عيد مبعث پيامبراعظم محمد مصطفي(ص)*.•*ஐ*•.



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 03:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81415648298571746926.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81415648298571746926.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49230581784666741535.pnghttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28000800871294162266.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03301851712007621045.gif

https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/mabas.aye.swf
http://shiaupload.ir/images/81098303074544742553.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 03:33
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1252935890_7614146_9786807_.gif

قال رسول ا لله محمد ابن عبد الله(صل الله عليه و اله ):

راس العقل بعد الايمان التودد الي الناس و اصطناع الخير الي کل بر و فاجر

اوج عقل بعد از دينداري دوستي با مردم و خوبي کردن به هر ادم نيک و بد است .

وسائل الشيعه ج16 ص 295

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1252935890_7614146_9786807_.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 03:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18196639477848498176.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18196639477848498176.gif)


و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود
زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود


سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی
که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود


امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را
یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود


هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد
و عزی غرق حیرت از خدا بودن پشیمان بود


حضور عرشیان را در حریم خود حرا حس کرد
که «اقرأباسم ربک» یا محمد ذکر آنان بود
شاعر: محمود شریفی




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28729178812057011899.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28729178812057011899.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 03:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22670024324145989343.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22670024324145989343.gif)




ghalb2آري ، امشب عشق است کز آسمان فرو می‏ریزدghalb2


به اهل مکه خبر دهید که از ارتفاع کوه، آبشاری جریان یافته است که نقطه تلاقیِ خدا با زمین خواهد شد.

مردی از عرب برمی‏ خیزد تا ردای سبز رسالت را از دوش خود، بر شهر یخ‏زده بت‏ها بکشد تا در پناه آیه‏ ها و سوره‏های نگاهش، روح منتظر بشر را به اشارتی، آسمانی کند.

به اهل مکه خبر دهید، مردی از بالا می‏آید تا قطره قطره، دریا را به جان قلب‏های سنگی بچشاند و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید و پرندگان ایمان، در تمام زمین، نامه‏رسانِ رسالت او خواهند شد.

ای اهل زمین! بگشایید انحنای بازوانِ خود را تا صراط مستقیم او را در آغوش گیرید!

امروز، شهادت می‏دهم که نیست خدایی جز او و محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله رسول و فرستاده خداست.

شهادت می‏دهم که سراپرده بهشت را به حرمت دستان امین محمد، بنا کرده ‏اند.

مبعث، سپیده ‏دمی است که خداوند، نامه سی جزئی خود را، به دست امین‏ترین بنده‏اش داد، تا دست زمین را به آسمان برساند.

محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ؛ یعنی انقلاب؛ یعنی صبحی که سیاهیِ بلال حبشی، روشن‏تر از آفتاب، در بلندای کعبه اذان می‏گوید و سنگ‏های تراشیده بت‏پرستان، در طبیعتِ لال خود فرو می‏ماند.

این صدای جبرئیل است که می‏گوید:
«اقرأ باسم ربک الذی خلق».

برخیز محمد!
پایداری در رسالت؛ رمز پیروزی تو
مبعث، پایان ماجرای دختران زنده ‏به‏ گور و آغاز تساوی سیاه و سپید، در قاموس محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله بود؛ او که قطره قطره، برخلاف جریان آب‏های زمانه حرکت می‏کرد.

آن روز، آغاز معرفی گل محمدی و ثبت‏ نام وسعت او، در واپسین شناسنامه عشق بود.

وقتی محمد صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله باشی، دیگر فرقی ندارد که سنگ و خاکستر، بر کوچه‏ های عبورت سرریز کنند یا نکنند. تو جاری می‏شوی، تا باران خود را بر همه بباری؛ گرچه خشم درهای بسته، راه را بر تو ببندد.

از آن روز، تو، مراد و مقصود تمام غزل‏های عاشقانه قرآن شدی، سَر و سِّر خدا با تو را در الف - لام - میم و یا ـ سین خواندم و بوئیدمت که می‏گفتی:

دل به دل راه ندارند در این شهر؛ چرا؟
کیست بر هم زند این شیوه معماری را؟

دهلیزهای سیاه جهل، از امشب در آفتاب عالم‏تاب محمدی، راهی به سپیده ‏دمان باز خواهد کرد و خدیجه و علی و محمد، در اولین نماز جماعتِ دنیا، سر تعظیم به خدای کعبه فرود خواهند آورد، تا به یگانگی خالق عشق، اقرار کنند.

دیری نخواهد پایید که صفوف موحدان، حلقه ‏های لبیک را به دور خانه دوست، بیارایند.

بارِ امانتی که آسمان، توانِ کشیدن آن را نداشت، بر دوش نازنینِ احمد از صفین به اُحد و از تبوک به جمل و خیبر کشیده خواهد شد.

آوای بخوان بخوانِ او
می‏ریزد از غار،
صدای گفت‏گو می‏ریزد ازآسمان..

می‏گفت فرشته:
اقرأ باسم ربک
اري ، امشب عشق است کز آسمان فرو می‏ریزد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44371999697578394675.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44371999697578394675.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 04:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41745744927193530244.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41745744927193530244.gif)


سفير سعادت

مکه، یک کوه تاریخی دارد و این کوه یک آشنای صمیمی. اگر این کوه از مکه و این آشنا از آن کوه گرفته شود، این شهر می‏ماند با حرارت آتشین، زمین‏های سوزان و کوه‏های افسرده رنگ و سیاه‏ رو.

کوه نور را به مکه بدهید و محمد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله را در غار حرای آن جای دهید، آن گاه مکه همه چیز می‏شود.

مرکز نهضت اسلامی می‏گردد، بزرگ‏ترین شهرهای دنیا را زیر سلطه و نفوذ خود درمی‏آورد و نیز زیارتگاه میلیاردها انسان در طول قرن‏ها می‏شود که لبیک گویان به سویش می‏ شتابند و رستاخیز موعود را با جامه ‏های سپید خود در این عالم جلوه‏ گر می‏سازند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 04:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60007999208099516469.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60007999208099516469.gif)




نور باران کوه نور

اینک در روند نهضتِ پیامبران، از نقطه عطفی باید یاد کرد که زمینه ‏ساز تولدی دوباره برای تاریخ، جامعه، دین و فرهنگ است.

سخن از برخاستن انسانی است که در دعوت حیات‏بخش خود، مرز نمی‏ شناسد. او پرتو مهر گسترده الهی و آورنده پیام عدالت، آزادی و رهایی انسان از نادانی و تاریکی است.

محمد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله از آن‏روز که خویشتن را شناخت، از شرک و سلطه و جهل و خرافه و خشونت نفرت داشت و با احساس بیگانگی با وضع موجود، به دگرگونی بنیادی تاریخ، جامعه و انسان می‏اندیشید.

او از هر بدی و پلیدی رویگردان بود؛ به همین دلیل، بخشی از روزهای سال را در کوه نور و غار حرا در خلوت با خدا به مناجات می‏گذراند.

سرانجام آن شبِ شب ستیز فرا رسید و کوه نور با کلام وحی نور باران شد.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77283158715772034990.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77283158715772034990.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 04:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38409708645813676152.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38409708645813676152.gif)


مأموریت الهی

بدون تردید روبه‏رو شدن با فرشته وحی، آمادگی خاصی می‏طلبد و تا روح شخص بزرگ و نیرومند نباشد، تاب تحمل بار پیامبری و ملاقات با فرشته را نخواهد داشت.

«امین قریش» این آمادگی را از راه عبادت‏های طولانی، تفکرهای همیشگی و عنایات خاص الهی به دست آورده بود.

به نقل بسیاری از تاریخ نگاران سیره‏نویس، پیش از بعثت، رؤیاهایی می‏دید که مانند روز روشن دارای واقعیت بود.

تا اینکه فرشته وحی، جبرئیل امین در برابر او قرار گرفت و گفت: «بخوان».

محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله پاسخ داد: «من توانایی خواندن ندارم».

جبرئیل سه بار خواسته ‏اش را تکرار کرد و پس از بار سوم، ناگهان حضرت احساس کرد می‏تواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند و این آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر به شمار می‏رود، قرائت کند:
«بخوان به نام پروردگارت که [موجودات را] آفرید...».

در این زمان، محمد صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله به انجام رسالتی الهی مأمور گردید.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26699779750820154726.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26699779750820154726.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 04:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12008719535815735747.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12008719535815735747.gif)



شالوده بعثت

مهم‏ترین عنصری که از ابتدا اصلی بی‏بدیل در دعوت پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله بود و علت اصلی ریشه مقاومت قریش و سران مکه در برابر دعوت جدید نیز به شمار می‏رفت، «اصل توحید» در ابعاد و جنبه‏ های گوناگون آن بود.

هر چند در ظاهر ابتدا مضمون این دعوت برای بزرگان قریش چندان آشکار نبود و تصور می‏شد محمد صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله به دنبال ریاست خود است، ولی به زودی هدف و انگیزه پیام دعوت آشکار گردید.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_56769e2b3kmecs1a.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 04:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75407784873950217184.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75407784873950217184.gif)


رسالت جهانی

از روزی که انسان بر روی زمین خاکی پا نهاده، نبوت آغاز شده است و تا واپسین لحظه زندگی انسان ادامه خواهد داشت.

گرچه سلسله پیامبران با خاتم آنها حضرت محمد مصطفی صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله پایان میافته است، ولی رسالت جهانی آن حضرت هیچ‏گاه پایان نخواهد یافت؛ زیرا نیاز انسان به هدایت، همیشگی است.

رسالت الهی و هدایت آسمانی همراه با تکامل زندگی اجتماعی روبه کامل شدن بوده، تا به آخرین رسول رسیده است که از هر نظر تأمین کننده تمام خواسته‏ های انسان باشد.

رسالت جهانی رسول گرامی اسلام صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ، بزرگ‏ترین تحول و نقطه عطف تاریخ بشر کنونی است. هیچ حادثه‏ ای بزرگ‏تر از آن و هیچ نعمتی عظیم‏تر از آن برای بشر از طرف خدای سبحان ارزانی نشده است. رسالت حضرت، زمینه ساز ایجاد تحول ژرف و نظم نوین اعتقادی و سیاسی در جامعه بشری به شمار می‏آید.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_divfeathers.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 04:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27872641584136825608.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27872641584136825608.gif)


اهداف بعثت

الف) تزکیه
یکی از اهداف مهم و اصلی در بعثت حضرت محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ، تزکیه است تا انسان را از شرک به توحید و نیز ترک اخلاق و رفتار ناپسند فراخواند. دو گرایش، یکی به سوی فضیلت و دیگری به طرف رذیلت در نهاد انسان قرار داده شده است. دو راهبر نیز او را راهنمایی می‏کنند؛ یکی به سوی ملکوت و نورانیت و دیگری به سوی تباهی و ظلمت.

پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله انسان را به سوی پاکی و پرهیزکاری هدایت می‏کند و با آموزه‏های الهی، از آلودگی کفر و نفاق که بدترین آلودگی‏ هاست، نجات می‏دهد و از پستی‏ها و ذلت گناه و تباه شدن می‏ره اند.

قرآن کریم این هدف اساسی را این‏گونه تبیین کرده است:
«او خدایی است که از بین مردم پیامبری برانگیخت تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند و آنان را تزکیه نماید و کتاب و معارف به آنان آموزش دهد».

نیز در آیه‏ای دیگر، خداوند خطاب به رسول خاتم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله می‏فرماید:
«کتاب آسمانی بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی‏ها به سوی نور رهنمود باشی».

ب) تربیت

یکی از مهم‏ترین برنامه‏های پیامبر گرامی اسلام، تربیت انسان‏هاست. تربیت به معنای فراهم کردن زمینه‏ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهای انسان در جهت مطلوب است. او باید زمینه ‏ها را برای شکوفایی استعدادهای «خلیفه اللّه‏» شدن آماده کند که ابعاد گوناگونی دارد. او باید انسان‏ها را آماده کند تا از نظر علمی بهترین رابطه را با خدای خود، با هم‏نوع خود، با قوانین و مقررات اجتماعی، با خانواده و با خود داشته باشند تا بتوانند مورد سجده فرشتگان قرار گیرند.

یکی از دانشمندان فرانسوی می‏گوید: «بزرگ‏ترین قانون اصلاح و تربیت، همان دقایقی است که به نام وحی، قسمت به قسمت بر محمد صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشر است».

پیامبر والامقام اسلام در مدت کوتاهی، انسان‏هایی بزرگ مانند علی علیه‏السلام ، زهرا علیهاالسلام ، سلمان فارسی، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد.

ج) اتمام حجت

یکی از اهداف بعثت، اتمام حجت بر انسان است؛ زیرا بدون تردید عاقبت انسان به دو مقصد رستگاری و تباهی می‏انجامد. در فرجام کار بشر، سخن از پاداش و کیفر است. کیفر بدون اتمام حجت، از نظر عقل ناپسند است.

باید ابتدا راه از بیراهه مشخص گردد، آن‏گاه اگر کسی بیراهه رفت و با قهر و غضب الهی مواجه شد، دلیل و برهان برضد خدای سبحان نداشته باشد. قرآن کریم در تشریح علت آشکار شدن راه حق از باطل می‏فرماید:
«تا انسانی که راه تباهی را انتخاب کرده، با آگاهی از عاقبت سوء آن باشد و آنکه راه رستگاری را پیش گرفته نیز با علم و آگاهی باشد».
با مبعوث شدن پیامبر خدا، حجت بر مردم تمام شده، زیرا آن حضرت مشعلدار هدایت است. اگر کسی به پیام و دعوت او توجه نکرد و بیراهه رفت و دچار کیفر و عذاب شد، خود بر خویشتن ظلم کرده و از طرف خدا هیچ ستمی اِعمال نشده است.
مبارزه با استبداد و انحصارطلبی، گسترش حق و عدالت، خردورزی و تفکرانگیزی، برابری انسان‏ها و سعادت و نیک‏بختی بشر، از دیگر اهداف بعثت به شمار می‏آید.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_89160542907236355984a.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 12:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04022552985876913028.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04022552985876913028.jpg)

مبعث، فصل شکفتن گل بوستان رسالت

سلام بر مبعث، بهاری‏ترین فصل پهنه گیتی.

سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت.

سلام بر سالار قافله عشق،محمود، احمد،

حضرت محمد صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله .

محمد صلی‏ الله ‏علیه‏و‏آله عصاره آفرینش،

خلاصه خلقت و قاموس همه ارزش‏هاست.

وارث یکصد و بیست و چهار هزار «فضیلت» است.

مردی که دروازه‏های نور را به روی بشر گشود

و عطر رویش وجودش، باغستان گران‏قدر توحید را

به سبزه و گُل و میوه آراست.

پیامبر ما که بر او هزاران درودباد

هدف آفرینش، عصاره خلقت،

یادگار بزرگ خداوند،

و اُسوه ‏ای برای همه آزاد مردان ونیکان جهان است.

هیچ کس چون او خدا را نشناخت

و چون او در راه اعتلای کلمه حق دردرا جان نخرید.

پس بیایید مانیز که پیرو آن عزیزیم،

پیامبرگونه زندگی کنیم ورسول ‏وار بیندیشیم؛

باید بکوشیم فاصله ‏ها را با آن حضرت کم کنیم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43873068142337703121.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43873068142337703121.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 12:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36699243443309172338.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36699243443309172338.jpg)
اعمال شب بیست و هفتم

شب مبعث از شب‌های مبارکی است و برای آن چند عمل ذکر شده است:
1- شیخ در مصباح فرموده روایت شده از حضرت ابوجعفر امام جواد علیه السلام كه فرمود در رجب شبى است كه بهتر از هر چیزی است که آفتاب بر آن می‌تابد و آن شب بیست و هفتم رجب است كه در صبح آن پیغمبر خدا صَلَّى الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید. و هر کس از شیعیان ما در آن شب اعمال را انجام دهد، اجر عمل در شصت سال را می‌برد. خدمت آن حضرت عرض شد كه عمل در آن شب چیست؟


فرمود: بعد از نماز عشاء، سحر پیش از نیمه شب بیدار شو و دوازده ركعت یعنی شش نماز دو رکعتی اقامه کن. (که در هر ركعت حمد و سوره‌اى از سوره‌هاى كوچك و یا مفصّل که سوره مفصل از سوره محمّد است تا آخر قرآن) پس از اتمام نماز؛ سوره حمد را هفت مرتبه و مُعَوَّذَتَیْن هفت مرتبه، توحید و قُلْ یا اَیُّها الْكافِرُونَ را هر كدام را هفت مرتبه و اِنّا اَنْزَلْناهُ و و آیة الكرسى هر كدام را هفت مرتبه بخوان و بعد از اتمام این سوره‌ها، دعای ذیل خوانده شود:


اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ شَریكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُكَ بِمَعاقِدِ عِزِّكَ عَلَى اَرْكانِ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِكْرِكَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِكَلِماتِكَ التّامّاتِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ .
پس از این دعا کرده و عرض حاجت به بارگاه احدیت داشته باشید.


2- انجام غسل در این شب مستحب است.
3- اقامه نمازی که در شب نیمه رجب ذکر شد.
4- زیارت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

كه افضل اعمال در این شب است و از براى آن حضرت در این شب سه زیارت ذکر شده است كه در باب زیارات در مفاتیح الجنان آمده است.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05615892955505429806.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05615892955505429806.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 12:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg)

شب بیست و هفتم رجب خود را نجف برسانید

روایت شده است که ابو عبدالله محمد بن بطوطه كه یكى از علماء اهل تسنن است و در ششصد سال پیش از این زمان زندگی می‌کرده است در سفرنامه خود كه معروف است به "رحله ابن بطوطه" داستان ورود خود از مكه معظمه به نجف اشرف در روضه و قبر مبارك مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام را ذکر کرده است و گفته اهل این شهر تمامى رافضى(شیعه) هستند و از براى این روضه مباركه كراماتى ظاهر شده از جمله آن كه در شب بیست و هفتم ماه رجب كه نام آن شب نزد اهل آنجا " لَیْلَةُ الْمَحْیا " است که از عراقین و خراسان و بلادِ فارس و رُوم هر شَل و مفلوج و زمینگیرى (بیمار) كه هست، قریب سى چهل نفر در آنجا جمع مى‌شوند.

این مبتلایان را نزد ضریح مقدّس می‌برندو مردم منتظر خوب شدن و برخاستن آنها می‌شوند . بعضى ذكر مى‌گویند و بعضى قرآن تلاوت مى‌كنند و بعضى تماشاى روضه مى‌كنند تا آن كه نصف یا دو ثلث از شب بگذرد.

آن وقت جمیع این مبتلایان و زمینگیران كه نمى‌توانستند حركت بكنند برمی‌خیزند در حالی كه صحیح و تندرست مى‌باشند و بیماری در آنها دیده نمی‌شود آنها در آن حال مى‌گویند «لا اِلهَ اِلا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلَىُّ وَلىُّ اللهِ» و این امری مشهور است.



البته من خودم آن شب را در آنجا درك نكردم لكن از افرادی ثقه كه بر سخن اعتماد داشتم، شنیدم و نیز در مدرسه‌اى كه مهمانخانه آن حضرت است، دیدم سه نفر زمین گیر كه قادر بر حركت نبودند یكى از اهل روم و دیگرى از اهل اصفهان و سومى از اهل خراسان بود از آنها پرسیدم چگونه شما خوب نشده‌اید و اینجا مانده‌اید؟
گفتند ما به شب بیست و هفتم نرسیده‌ایم و همین جا مانده‌ایم تا شب بیست و هفتم آینده كه شفا بگیریم.
شیخ عباس می‌گوید مبادا استِبْعاد كنى این مطلب را چرا که معجزات و كرامات بسیاری از این مشاهد مشرّفه بروز كرده و به تواتر رسیده و قابل شمارش نیست. در ماه شوّال گذشته یعنی سال هزار و سیصد و چهل و سه در حرم مطهر حضرت ثامن الائِمّة امام رضا علیه السلام سه نفر زن كه هر كدام به سبب مرض فلج زمین گیر شده بودند و اطبّاء و دكترها از معالجه آنها عاجز شده بودند شفا یافتند و این معجزات از آن قبر مطهّر بر همه واضح و آشكارا گردید مانند نمودار شدن خورشید در آسمان مثل باز شدن دَرِ دروازه نجف اشرف بر روى عرب‌هاى بادیه و به حدّى این مطلب واضح بود كه نقل شد دكترهایى كه مطلّع بر مرض‌هاى آن زن‌ها بودند تصدیق نمودند با آن كه در این باب خیلى دقیق بودند بلكه بعضى از آنها تصدیق خود را بر شفاء آنها نوشتند.


5- شیخ كفعمى در بلد الامین آورده كه در شب مبعث این دعا را خوانده شود:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُكَ بِالتَّجَلِىِ الاْعْظَمِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَالْمُرْسَلِ الْمُكَرَّمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَغْفِرَلَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ. اَللّهُمَّ بارِكْ لَنا فى لَیْلَتِنا هذِهِ الَّتى بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها وَ بِكَرامَتِكَ اَجْلَلْتَها وَ بِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها.
اَللّهُمَّ فَاِنّا نَسْئَلُكَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ وَالسَّیِّدِ اللَّطیفِ وَالْعُنْصُرِ الْعَفیفِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَجْعَلَ اَعْمالَنا فى هذِهِ اللَّیْلَةِ و َفى سایِرِ اللَّیالى مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنا مَغْفُورَةً وَ حَسَناتِنا مَشْكُورَةً وَ سَیِّئاتِنا مَسْتُورَةً وَ قُلوُبَنا بِحُسْنِ الْقَوْلِ مَسْرُورَةً وَاَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْكَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَةً.
اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَرى وَلا تُرى وَ اَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى وَ اِنَّ اِلَیْكَ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى وَ اِنَّ لَكَ الْمَماتَ وَالْمَحْیا وَ اِنَّ لَكَ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.
اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُبِكَ اَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى وَ اَنْ نَاتِىَ ما عَنْهُ تَنْهى. اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُكَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ نَسْتَعیذُبِكَ مِنَ النّارِ فَاَعِذْنا مِنْها بِقُدْرَتِكَ وَ نَسْئَلُكَ مِنَ الْحُورِ الْعینِ فَارْزُقْنا بِعِزَّتِكَ وَاجْعَلْ اَوْسَعَ اَرْزاقِنا عِنْدَ كِبَرِ سِنِّنا وَ اَحْسَنَ اَعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا وَاَطِلْ فى طاعَتِكَ وَ ما یُقَرِّبُ اِلَیْكَ وَ یُحْظى عِنْدَكَ وَ یُزْلِفُ لَدَیْكَ اَعْمارَنا وَ اَحْسِنْ فى جَمیعِ اَحْوالِنا وَ اُمُورِنا مَعْرِفَتَنا وَلا تَكِلْنا اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا وَ تَفَضَّلْ عَلَیْنا بجَمیعِ حَوایِجِنا لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَابْدَاْ بِاباَّئِنا وَ اَبْناَّئِنا وَ جَمیعِ اِخْوانِنَا الْمُؤْمِنینَ فى جَمیعِ ما سَئَلْناكَ لاِنْفُسِنا یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظیمِ وَ مُلْكِكَ الْقَدیمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَغْفِرَلَنَا الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِنَّهُ لا یَغْفِرُ الْعَظیمَ اِلا الْعَظیمُ. اَللّهُمَّ وَ هذا رَجَبٌ الْمُكَرَّمُ الَّذى اَكْرَمْتَنا بِهِ اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَكْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ فَلَكَ الْحَمْدُ یا ذَاالْجُودِ وَالْكَرَمِ فَاَسْئَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْكْرَمِ الَّذى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّكَ فَلا یَخْرُجُ مِنْكَ اِلى غَیْرِكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَ اَنْ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِكَ وَالاْمِلینَ فیهِ لِشَفاعَتِكَ. اَللّهُمَّ اهْدِنا اِلى سَواَّءِ السَّبیلِ وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَكَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ وَ مُلْكٍ جَزیلٍ فَاِنَّكَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الْوَكیلُ. اَللّهُمَّ اقْلِبْنا مُفْلِحینَ مُنْجِحینَ غَیْرَ مَغْضُوبٍ عَلَیْنا وَلا ضاَّلّینَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُكَ بِعَزاَّئِمِ مَغْفِرَتِكَ وَ بِواجِبِ رَحْمَتِكَ السَّلامَةَ مِنْ كُلِّ اِثْمٍ وَالْغَنیمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ. اَللّهُمَّ دَعاكَ الدّاعُونَ وَ دَعَوْتُكَ وَسَئَلَكَ السّاَّئِلُونَ وَسَئَلْتُكَ وَ طَلَبَ اِلَیْكَ الطّالِبُونَ وَ طَلَبْتُ اِلَیْكَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الثِّقَةُ وَالرَّجاَّءُ وَ اِلَیْكَ مُنْتَهَى الرَّغْبَةِ فِى الدُّعاَّءِ.
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلِ الْیَقینَ فى قَلْبى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالنَّصیحَةَ فى صَدْرى وَ ذِكْرَكَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عَلى لِسانى وَ رِزْقاً واسِعاً غَیْرَ مَمْنُونٍ وَلا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنى وَ بارِكْ لى فیما رَزَقْتَنى وَاجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَ رَغْبَتى فیما عِنْدَكَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
پس به سجده برو و بگو:

اَلْحَمْدُلله الَّذى هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ وَ خَصَّنا بِوِلایَتِهِ وَ وَفَّقَنا لِطاعَتِهِ.

سپس صد مرتبه ذکر شُكْراً شُكْراً گفته شود.
پس سر از سجده بردار و بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى قَصَدْتُكَ بِحاجَتى وَاعْتَمَدْتُ عَلَیْكَ بِمَسْئَلَتى وَ تَوَجَّهْتُ اِلَیْكَ بِاَئِمَّتى وَ سادَتى. اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ وَ اَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَ اَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فى زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

و این دعا را سیّد براى روز مبعث ذكر كرده است .







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50965314659838950670.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50965314659838950670.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 12:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59674943830878865179.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59674943830878865179.jpg)

اعمال روز بیست و هفتم

از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است كه حضرت رسول اکرم صلَّى الله علیه و آله در آن روز به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل به پیغمبرى بر آن حضرت نازل شد و از براى آن چند عمل است:


1- غسل .
2- روزه گرفتن و آن یكى از چهار روزى است كه در تمام سال روزه گرفتنش امتیاز دارد و برابر است با روزه هفتاد سال.
3- بسیار صلوات فرستادن .
4- زیارت حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین علیهماالسَّلام.


5- شیخ در مصباح از رَیّان بن الصّلت روایت نموده است كه امام جواد علیه السلام در زمانی كه در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم را روزه گرفت و همه اصحاب آن حضرت نیز روزه گرفتند و ما را امر فرمود كه دوازده ركعت نماز اقامه کنیم (شش نماز دو رکعتی مثل نماز صبح) و بعد از فراغ از نمازها، هر یك از حمد و توحید و مُعَوَّذَتین چهار مرتبه و " لا اِلهَ اِلا اللهُ واللهُ اَكْبَرُ وَ سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ" چهار مرتبه، اللهُ اللهُ رَبِّى لا اُشْرِكُ بِهِ شَیْئا چهار مرتبه و لا اُشْرِكُ بِرَبِّى اَحَدا چهار مرتبه، خوانده شوند.



6- شیخ از جناب ابوالقاسم حسین بن رُوح رَحَمهُ اللهُ روایت کرده كه در این روز دوازده ركعت نماز مى‌خوانى یعنی 6 نماز دو رکعتی مثل نماز و بین هر دو رکعت دعای ذیل خوانده شود:

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ شَریكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتى یا صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتى یا نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا كافِىَّ فى وَحْدَتى یا اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَكَ الْحَمْدُ و اَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتى فَلَكَ الْحَمْدُ وَ اَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَكَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَ آمِنْ رَوْعَتى وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَ تَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذى كانُوا یُوَعَدُونَ. پس از قرائت دعا، هر یك از سوره‌های حمد، توحید، مُعَوَّذَتَیْن، قُلْ یا اَیُّهَا الْكافِرُونَ، اِنا اَنْزَلناهُ، آیة الكرسى را هفت مرتبه بخوان و بعد از آن ذکرهای " لا اِلهَ اِلا اللهُ واللهُ اَكْبَرُ وَ سُبْحانَ اللهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ هفت مرتبه، و " اللهُ اللهُ رَبَّى لا اُشْرِكُ بِهِ شَیْئا" هفت مرتبه گفته شوند. سپس دعا کرده و از خداوند حاجت طلب کن .



7- در اقبال و در بعضی از نسخ مصباح آمده است كه مستحب است در این روز دعای زیر خوانده شود:

یا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ و َضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ یا مَنْ عَفى وَ تَجاوَزَ اُعْفُ عَنّى وَ تَجاوَزْ یا كَریمُ.
اَللّهُمَّ وَ قَدْ اَكْدَى الطَّلَبُ وَ اَعْیَتِ الْحیلَةُ وَالْمَذْهَبُ وَ دَرَسَتِ الاْمالُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ اِلاّ مِنْكَ وَحْدَكَ لا شَریكَ لَكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیْكَ مُشْرَعَةً وَ مناهِلَ الرَّجاَّءِ لَدَیْكَ مُتْرَعَةً و اَبْوابَ الدُّعاَّءِ لِمَنْ دَعاكَ مُفتَّحَةً وَالاِْسْتِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مُباحَةً وَ اَعْلَمُ اَنَّكَ لِداعیكَ بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَ للصّارِخِ اِلَیْكَ بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ وَ اَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى جُودِكَ وَالضِّمانِ بِعِدَتِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمّا فى اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ وَ اَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاْعْمالُ دُونَكَ وَ قَدْ عَلِمْتُ اَنَّ اَفْضَلَ زادِ الرّاحِلِ اِلَیْكَ عَزْمُ اِرادَةٍ یَخْتارُكَ بِها وَ قَدْ ناجاكَ بِعَزْمِ الاِرادَةِ قَلْبى وَ اَسْئَلُكَ بِكُلِّ دَعْوَةٍ دَعاكَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ اَمَلَهُ اَوْ صارِخٌ اِلَیْكَ اَغَثْتَ صَرْخَتَهُ اَوْ مَلْهُوفٌ مَكْرُوبٌ فَرَّجْتَ كَرْبَهُ اَوْ مُذْنِبٌ خاطِئٌ غَفَرْتَ لَهُ اَوْ مُعافىً اَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ عَلَیْهِ اَوْ فَقیرٌ اَهْدَیْتَ غِناكَ اِلَیْهِ وَ لِتِلْكَ الَّدعْوَةِ عَلَیْكَ حَقُّ وَ عِنْدَكَ مَنْزِلَةٌ اِلاّ صَلَّیْتَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَضَیْتَ حَوائِجى حَوائِجَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ هذا رَجَبٌ الْمُرَجَّبُ الْمُكَرَّمُ الَّذى اَكْرَمْتَنا بِهِ اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَكْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ یا ذَاالْجُودِ وَالْكَرَمِ فَنَسْئَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْكْرَمِ الَّذى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّكَ فَلا یَخْرُجُ مِنْكَ اِلى غَیْرِكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِكَ وَالاْمِلینَ فیهِ بِشَفاعَتِكَ اَللّهُمَّ وَاهْدِنا اِلى سَواَّءِ السِّبیلِ وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَكَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ فَاِنَّكَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الوَكیلُ وَالسَّلامُ عَلى عِبادِهِ المُصْطَفَیْنَ وَ صَلَواتُهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ.
اَللّهُمَّ وَ بارِكَ لَنا فى یَوْمِنا هَذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ وَ بِكَرامَتِكَ جَلَّلْتَهُ وَ بِالْمَنْزِلِ (الْعَظیمِ) الاْعْلى اَنْزَلْتَهُ صَلِّ عَلى مَنْ فیهِ اِلى عِبادِكَ اَرْسَلْتَهُ وَ بِالْمَحَلِّ الْكَریمِ اَحْلَلْتَهُ.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلوةً داَّئِمَةً تَكُونُ لَكَ شُكْراً وَ لَنا ذُخراً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا یُسراً وَاخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ اِلى مُنْتَهى آجالِنا وَ قَدْ قَبِلْتَ الْیَسیرَ مِنْ اَعْمالِنا وَ بَلَّغْتَنا بِرَحْمَتِكَ اَفْضَلَ آمالِنا اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىءٍ قَدیرٌ وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ .
شیخ عباس قمی می‌گوید كه این دعا را حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در آن روزى كه آن جناب را به سمت بغداد حركت دادند و آن روز بیست و هفتم رجب بود، خواند .







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68108684542026219530.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68108684542026219530.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
29-06-2011, 12:56
ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه

http://img.tebyan.net/big/1384/06/4249365822931103128223841651245092224165.jpg


بعد از این كه به اوضاع و احوال عصر جاهلیت پرداختیم و نیز به فلسفه بعثت انبیاء واقف گشتیم، حال باید ببینیم كه این برانگیختن انبیاء چه نتایجی را به همراه داشته است. گروهی به رسالت و دعوت او كافر شده و سزاوار جنگیدن، كشتن و شكنجه جاوید شدند. گروهی نیز در ظاهر اسلام را قبول نموده ولی در دل اسلام را نپذیرفته و منافق شدند. با اسلام ظاهری خون آنها محفوظ شده و احكام اسلامی در مورد مسلمانان در این دنیا در مورد آنان جاری شد. ولی در آخرت به جهت نفاق در پائین ترین طبقات جهنم جاوید هستند.




و گروهی در ظاهر و باطن مسلمان شده و هم كار خوب و هم كارهای بد انجام دادند. این دسته ممكن است بدون رفتن به جهنم به بهشت بروند.
گروهی هم علاوه بر داشتن صفات گروه فوق عمل صالح انجام داده و كارهای خیر زیادی انجام دادند. پروردگار به این دسته بهشت هایی كه در آن نهرهایی جریان دارد، وعده داده است. اینان هیچ عذاب و مجازات هایی نمی بینند. خداوند گناهان آنها را بخشیده و بدی هایشان را به چند برابر خوبی تبدیل می كند.
و عده ای علاوه بر داشتن خصوصیات دسته قبل به منظور نزدیكی به خدای متعال به تزكیه نفس از اخلاق رذیله و آراستن آن به اخلاق عالی پرداخته كه خدا نیز آنها را به خود نزدیك و مقام ارجمندی به آنها عنایت می كند. و گروهی علاوه بر داشتن خصوصیات دسته قبل، با فكر و ذكر و تلاش بسیار زیاد پروردگارشان را شناخته و آنگاه خالص از هرگونه شركی، او را یكتا دانسته، او را دوست داشته و با بذل هر چه غیر اوست به او نزدیك شدند و مشتاق دیدار او گردیدند. خداوند نیز آنان را به خوبی قبول و به خود نزدیك و تمامی حجاب ها را از آنها برداشت. جمال خود را به آنان نشان داد و آنان نیز با دیده و قلب بدون هرگونه حجابی آن را دیدند، آنان را به پیامبر(ص) و آل او(ع) ملحق نموده و در جایگاه صدق در كنار آنان و در نزد پادشاه مقتدر جای داد. آنانند سبقت گیرندگان و نزدیك شدگان، دوستان پیامبران و شهدا.(19)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08853785676478455468.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
29-06-2011, 12:57
حضرت علی علیه السلام در باب نتایج بعثت انبیاء علیهم السلام سخنانی را فرموده اند كه به آنها می پردازیم.
" فانظروا إلی مواقع نعم الله علیهم حین بعث الیهم رسولاً فعقد بملته طاعتهم ... ولا تقرع لهم صفاة."؛ حال به نعمت های بزرگ الهی كه به هنگامه بعثت پیامبراسلام(ص) بر آنان فرو ریخت بنگرید، كه چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! چگونه نعمت های الهی بال های كرامت خود را بر آنان گستراند، و جویبارهای آسایش و رفاه برایشان روان ساخت! و تمام بركات آیین حق، آنها را در برگرفت!
در میان نعمت ها غرق گشتند، و در خرمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حكومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند، و به حكومتی پایدار رسیدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند، و سلاطین روی زمین گردیدند، و فرمانروای كسانی شدند كه در گذشته حاكم بودند، و قوانین الهی را برای كسانی اجرا می كردند كه مجریان احكام بودند، و در گذشته كسی قدرت در هم شكستن نیروی آنان را نداشت، و هیچ كس خیال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند.(20)
در خطبه ای دیگر می فرماید:
" و قد بلغتم من كرامة تعالی لكم منزلة... ولا لكم علیه إمرة."؛ مردم! از سرنعمت بعثت پیامبر و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده اید كه حتی كنیزان شما را گرامی می دارند، و به همسایگان شما محبت می كنند، كسانی برای شما احترام قائلند كه شما از آنها برتری نداشته و بر آنها حقی ندارید.(21)
امام علی علیه السلام در فرازی دیگر در مورد دلجویی پیامبراكرم (ص) می فرماید:
" فان الله سبحانه بعث محمداً(ص) و لیس احد من العرب... حتی أخرج الحق من خاصرنه."؛ پس از ستایش پروردگار، همانا خداوند سبحان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مبعوث فرمود، در روزگارانی كه عرب كتابی نخوانده و ادعای وحی و پیامبری نداشت. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند، و پیش از آن كه مرگشان فرا رسد آنان را به رستگاری رساند. با خستگان مدارا كرد، و شكسته حالان را زیربال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود، جز آنان كه راه گمراهی پیمودند. و در آنها خیری نبود. همه را نجات داد، و در جایگاه مناسب رستگاری، استقرارشان بخشید، تا آن كه آسیاب زندگی آنان به چرخش درآمد، و نیزه شان تیز شد. به خدا سوگند! من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست، و همه رهبری اسلام را فرمانبردار شدند، در این راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسیدم، و خیانت نكردم، و سستی در من راه نیافت. به خدا سوگند! درون باطل را می شكافم تا حق را از پهلویش بیرون كشم.(22)
حضرت در خطبه ای دیگر این نكته را متذكر می شوند كه پیامبراكرم صلوات الله علیه در زمانی ظهور نمودند كه هیچ پیامبر دیگری حضور نداشته است. " أرسله علی حین فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پیامبر(ص) را هنگامی فرستاد كه پیامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته های دوستی و انسانیت از هم گسسته بود. پس پیامبر(ص) به میان خلق آمد در حالی كه كتاب های پیامبران پیشین را تصدیق كرد، و با " نوری" هدایتگر انسانها شد كه همه باید از آن اطاعت نمایند، و آن، نور قرآن كریم است.(23)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08853785676478455468.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
29-06-2011, 12:58
ویژگی های اسلام (http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=12940#ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه (2))

" ثم ان هذا الإسلام دین الله الذی اصطفاه لنفسه... وضعوه مواضعه."؛ همانا این اسلام، دین خداوندی است كه آن را برای خود برگزید، و با دیده عنایت پروراند، و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد. پایه های اسلام را بر محبت خویش استوار كرد، و ادیان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار كرد، و با سربلند كردن آن، دیگر ملت ها را بی مقدار كرد، و با محترم داشتن آن، دشمنان را خوار گردانید، و با یاری كردن آن دشمنان سرسخت را شكست داد، و با نیرومند ساختن آن اركان گمراهی را در هم كوبید، و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب كرد، و آبگیره های اسلام را پرآب كرد.
خداوند اسلام را به گونه ای استحكام بخشید كه پیوندهایش نگسلد، و حلقه هایش از هم جدا نشود، و ستون هایش خراب نگردد، در پایه هایش زوال راه نیابد، درخت وجودش از ریشه كنده نشود، زمانش پایان نگیرد، قوانینش كهنگی نپذیرد، شاخه هایش قطع نگردد، راه هایش تنگ و خراب نشود، و پیمودن راهش دشوار نباشد، تیرگی در روشنایی آن داخل نشود، و راه راست آن كجی نیابد، ستونهایش خم نشود، و گذرگاهش بدون دشواری پیمودنی باشد، در چراغ اسلام خاموشی، و در شیرینی آن تلخی راه نیابد.
اسلام ستون های استواری است كه خداوند( پایه های) آن را در دل حق برقرار، و اساس و پایه آن را ثابت كرد، اسلام چشمه ساری است كه آب آن در فوران، چراغی است كه شعله های آن فروزان، و نشانه همیشه استواری است كه روندگان راه حق با آن هدایت شوند؛ پرچمی است كه برای راهنمایی پویندگان راه خدا نصب گردیده، و آبشخوری است كه وارد شوندگان آن سیراب می شوند. خداوند نهایت خشنودی خود را در اسلام قرار داده، و بزرگ ترین ستون های دینش، و بلندترین قله اطاعت او در اسلام جای گرفته است، اسلام در پیشگاه خداوند، دارای ستون هایی مطمئن، بنایی بلند، راهنمایی همیشه روشن، شعله ای روشنی بخش، برهانی نیرومند، و نشانه ای بلند پایه است، كه در افتادن با آن ممكن نیست! پس اسلام را بزرگ بشمارید، از آن پیروی كنید، حق آن را اداء نمایید، و در جایگاه شایسته خویش قرار دهید.(24)
امیرالمومنین علیه السلام در توصیف اسلام می فرماید:
" و بین حججه، من ظاهر علم، و باطن حكم. لا تفنی غرائبه... فیه شفاء المستشفی، و كفایة المكتفی."؛ اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است. نوآوری های آن پایان نگیرد و شگفتی هایش تمام نمی شود. در اسلام بركات و خیرات چونان سرزمین های پرگیاه در اول بهاران فراوان است، و چراغهای روشنی بخش تاریكی ها فراوان دارد، كه دَرِ نیكی ها جز با كلیدهای اسلام باز نشود، و تاریكی ها را جز با چراغ های آن روشنایی نمی توان بخشید. مرزهایش محفوظ، و چراگاه هایش را خود نگهبان است هر درمان خواهی را درمان، و هر بی نیازی طلبی را كافی است.(25)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44978406005778499583.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
29-06-2011, 12:59
اسلام؛ نورهدایت


"الحمدالله الذی شرع الإسلام فسهل شرائعه لمن ورده ... والجنه سبقته."؛ ستایش خداوندی را سزاست كه راه اسلام را گشود، و راه نوشیدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود. ستون های اسلام را در برابر ستیزه جویان استوار كرد و آن را پناهگاه أمنی برای پناه برندگان، و مایه آرامش برای وارد شوندگان قرار داد.
اسلام، حجت و برهان برای گویندگان، و گواه روشن برای دفاع كنندگان، و نور هدایتگر برای روشنی خواهان، و مایه فهمیدن برای خردمندان، و عقل و درك برای تدبیركنندگان، و نشانه گویا برای جویندگان حق، و روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده، پند پذیری برای عبرت گیرندگان، عامل نجات و رستگاری برای تصدیق كنندگان، و آرامش دهنده تكیه كنندگان، راحت و آسایش توكل كنندگان، و سپری نگهدارنده برای استقامت دارندگان است.
اسلام روشن ترین راه ها است، جاده هایش درخشان، نشانه های آن در بلندترین جایگاه، چراغ هایش پرفروغ و سوزان، میدان مسابقه آن پاكیزه برای پاكان، سرانجام مسابقه های آن روشن و بی پایان، مسابقه دهندگان آن پیشی گیرنده و چابك سوارانند.
برنامه این مسابقه، تصدیق كردن به حق، راهنمایان آن، اعمال صالح، پایان آن، مرگ، میدان مسابقه، دنیا، مركز گردآمدن مسابقه دهندگان، قیامت، و جایزه آن بهشت است.(26) پی نوشت ها:

19. المراقبات، ص161.

20. خطبه 192، ص397.
21. خطبه 106، ص197.
22. خطبه 104، ص 193.
23. خطبه 158، ص 295.
24. خطبه 198، ص 417.
25. خطبه 152، ص 281. 26. خطبه 106، ص197.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44978406005778499583.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
29-06-2011, 13:01
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد



http://img.tebyan.net/big/1384/06/732401574222850252223697324324512918268233.jpg

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد


نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد


به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا

فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد


به صدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست

گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
طربسرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد


لب از ترشح می پاک کن برای خدا

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد


کرشمه تو شرابی به عارفان پیمود

که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد


چو زر عزیز وجودست شعر من آری

قبول دولتیان کیمیای این مس شد


خیال آب خضر بست و جام کیخسرو

به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد


ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که حافظ از این راه برفت و مفلس شد

http://s19.rimg.info/af34974bf77adb31edade0c419bb45b2.gif

lotus
29-06-2011, 15:39
http://up.iranblog.com/Files/2bdc846b03f4416fbdee.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2011, 16:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42286777465770088806.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42286777465770088806.jpg)

مبعث ، عید ختم ناامیدی

مبعث، عید بزرگ نجات ازسرگردانی،

عید ختم ناامیدی،
عید تمایز عدل و ستم،
عید بیداری و آگاهی،
و عید تعهد وهدایت بزرگ الهی است.

در این روز شریف بود که پیامبر رحمت
پس از چهل سال عبادت
وراز و نیاز به درگاه خداوند،
شایسته ابلاغ رسالت شد
و زمزم وحی،
در عمق جانش به جوشش درآمد
و آفاق را سیراب کرد.

در این روز، پیامبر امین،
با فرمان «اقرأ» بشر را
در آغوش پر مهر دیانت قرار داد
و دامنه بعثتش، تا همیشه تاریخ گسترده شد
و نام مبارکش، زینت‏بخش ملک و ملکوت گشت.

اینک پس از پانزده قرن،
سخن و تعلیم آن یگانه هستی،

هم‏چنان می‏درخشد، می‏تابد،
می‏سازد و پرورش می‏دهد.

از این رو، بعثت، نقطه عطفی
در زندگی سراسر عزت پیامبر امین بود

که آیات الهی را
بر گوش جان انسان‏هاترنم کرد

و جهل و جور، شرک و بت‏پرستی را
از صحنه زندگی دور ساخت.




http://shiaupload.ir/images/78994031697866428934.gif (http://shiaupload.ir/images/78994031697866428934.gif)

م.رستمیان
29-06-2011, 20:02
دلم می خواهد هر روز پنجره اتاقم رو به مسجد النبی باز شود و هر شب

دیدگانم متبرك به گنبدی سبز رنگ شود ...

دلم می خواهد هر روز

كبوترهای دلم همبازی كبوترهای خاك آلود قبرستان بقیع باشد و میعاد

شبانه ام با دل ، پشت نرده های سبز رنگ قبرستان بقیع باشد و

دلم می خواهد بار دیگر سیر ببینم ، باب بیت الاحزانش را ...

دلم می خواهد كاروانی پشت بقیع برایم بخواند :



اینجا بقیع عشق است ، گنبد چرا ندارد ؟

هر كس نبوسد این خاك، در كعبه جا ندارد

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
29-06-2011, 20:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg)
به اهل مکه خبر دهید،
مردی از بالا می‏آید تا قطره قطره،
دریا را به جان قلب‏های سنگی بچشاند
و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید
و پرندگان ایمان، در تمام زمین،
نامه‏رسانِ رسالت او خواهند شد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81415648298571746926.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81415648298571746926.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28000800871294162266.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81415648298571746926.gif)

شكوه انتظار
29-06-2011, 20:56
http://s18.rimg.info/a8fea56921d5590295169e44f7be851e.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

مؤلفه های دوران جاهلیت


http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gifفلسفه بعثتhttp://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif

سرآغاز تاریخ اسلام از روزی شروع شد كه پیامبراسلام صلی الله علیه و آله در خلوت با محبوب، در دل غاری كه در دامن كوهی در شمال مكه بود، راز و نیاز می كرد. گویا غار حراء هنوز هم پژواك مناجات پیامبراكرم را در قطعه قطعه سنگ ریزه های خود به یادگار حمل می كند و در گوش عاشقان حضرت كه در آن وادی قدم می گذارند؛ نجوا می كند.


http://img.tebyan.net/big/1384/06/14025415364181536244153238234158230183102255.jpg


روزی از روزهایی كه پیامبراكرم(ص) در غار مشغول مناجات و دلدادگی بود، صدایی شنید:
" یا محمد اقرا"؛ او شگفت زده گفت: چه بخوانم؟ شنید: ای محمد!
" اقرا باسم ربك الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربك الاكرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم."( علق/5-1)؛بخوان به نام پروردگارت كه - جهان را- آفرید. همان كه انسان را از خون بسته ای خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمی دانست، یاد داد.
حضرت جبرائیل به حضرت محمد صلوات الله علیه فرمود:" ارسلنی الله الیك لیتخذك رسولاً؛ خداوند مرا به سوی تو فرستاده است، تا تو را پیامبر این امت قرار دهم.(1)
حضرت رسول اكرم(ص) هر ساله مدتی به كوه حرا(2) می رفت و به عبادت و راز و نیاز و تفكر می پرداخت تا این كه روزی شنید فرشته ای به او گفت: ای محمد! بخوان. محمد (ص) گفت: چه بخوانم؟ فرشته آیات آغازین سوره علق را بر وی قرائت كرد و پیامبر(ص) نیز آنها را خواند.(3)
هرگاه سخن از رخداد واقعه ای به میان می آید ناخودآگاه به دنبال فلسفه و علل ایجاد آن می گردیم. در باب بعثت نیز علت را جویا می شویم كه چه نیازی به وجود پیامبران بوده است؟
در نفس انسان نیازها و غرایز گوناگونی قرار داده شده است كه همگی طالب ارضاء و هدایت صحیح هستند. خداوند متعادل برای هدایت انسان، بهترین ابزار را در اختیار او قرار داده و امكانات متعددی به او عطا نموده است، تا هم بتواند نیروی خود را صرف ارضای نفسانیات كند و هم با امكانات و نیروی داده شده، بر خواهش های نفسانی غلبه كند و كشش های درونی را تحت نظم و ضابطه درآورد. دو راهنما نیز در اختیار او قرار داده است تا حق را از باطل و سرّه را از ناسرّه متمایز كند؛ یكی در درون انسان كه عقل است و دیگری پیامبران الهی كه ایشان از طریق وحی دستورات را برای انسان بازگو می كنند تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزند و حدود و مقررات آن را نیز روشن نمایند، چون عقل دارای خطا و نقصان است. برترین هادی، آن است كه دارای مقام عصمت و مرتبط با وحی باشد و تنها راه آن بعثت انبیاء است. پس بعثت بزرگ ترین نعمت خداوند بر بشر است و جا دارد كه خداوند بر این نعمت منت گذارد و این احسان و نیكویی را به رخ آنان بكشد، چنان كه می فرماید:
" لقد من الله علی المومنین اذا بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین."( آل عمران/164)؛ خداوند بر مومنان منت نهاد - نعمت بزرگی بخشید- هنگامی كه در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت كه آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهی آشكار بودند. در این آیه خداوند بر بشر نسبت به این نعمت بزرگ منت می گذارد. ممكن است این تصور پیش بیاید كه منت گذاری، كار صحیحی نیست، چرا خداوند در این امر منت می گذارد؟ مگر بعثت چه ویژگی هایی دارد و هدف از آن چیست؟
واژه منت از " منّ" به معنای چیزی است كه با آن وزن می كنند( سنگ كیلو). و نیز به معنای نعمت سنگین و باعظمت نیز به كار می رود. بنابراین هر نعمت سنگین و گرانبهایی را منت گویند. كاربرد این واژه دو گونه است: قولی و فعلی.(4)
اگر كسی عملا نعمت بزرگی به دیگری بدهد، این همان منت عملی است كه بیشتر در مسائل تربیتی و هدایتی و معنوی كاربرد دارد و پسندیده و ارزنده است. كه برخی گفته اند: این منت مختص به خدای متعال است. اگر كسی كار كوچك خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ دیگری بكشد و آن را بزرگ جلوه دهد، كاری است بسیار زشت، كه این از منت های بشری است. در نتیجه، منت گذاری بر بخشیدن نعمتهای بزرگ كه از جمله آنها نعمت رسالت است، منتی زیباست و " منّ الله" یعنی " انعم الله"، خداوند نعمت بزرگی بخشید و در اختیار مومنان قرار داد. چنان كه در جای دیگر خداوند به خطر هدایت كردن انسانها به ایمان، بر آنها منت می گذارد." بل الله یمن علیكم ان هداكم للایمان."( حجرات/17)
اگر مسلمانان به خاطر پذیرفتن اسلام، مشكلات و خسارت های زیادی متحمل شده اند، نباید فراموش كنند كه خداوند بزرگ ترین نعمت را در اختیار آنها گذاشته و پیامبری مبعوث كرد تا انسان ها را تربیت كند و از گمراهی ها باز دارد. بنابراین هر اندازه برای حفظ این نعمت بزرگ تلاش و كوشش شود و هر بهایی پرداخته شود، باز هم ناچیز است.(5)
تا اینجا از هدف اصلی بعثت آشنا شدیم. نگارنده در این مقاله قصد دارد كه مبحث بعثت را از منظر امیرالمومنین علیه السلام، او كه اولین پاسخ دهنده به ندای پیامبراكرم(ص) بود و اولین و جوانترین تسلیم شده اوامر الهی بود را بررسی نماید كه قطعاً زیباترین تعاریف و تفاسیر را از این واقعه بزرگ تاریخی دارد.

http://www.shiaupload.ir/images/38017006857880830705.gif

شكوه انتظار
29-06-2011, 20:58
http://www.shiaupload.ir/images/38017006857880830705.gif

مؤلفه های دوران جاهلیت

انسان باید در مورد ایام جاهلیت و دوره قبل از بعثت اندیشه كند و ببیند مردم به كجا رسیده بودند. عده ای یهودی، عده ای مسیحی و عموم مردم بت پرست بودند. احكام اسلام را ترك كرده، از اخلاق انسانی جدا شده و با خلق و خوی درندگی و صفات حیوانات خو گرفته بودند. كارشان به جایی رسیده بود كه دختران را زنده به گور كرده و بدین طریق پیوندها را می بریدند. به چیزهای باطل افتخار كرده، از عدل جدا شده و حقوق یكدیگر را از بین می بردند. قدرتمندان را بر ناتوانان مسلط نموده، انسان های شریف را از بین برده، با علماء دشمنی كرده و از حكیمان وحشت داشتند. بساط علم را برچیده، خوبی بردباری و علم را انكار كرده، قطع رحم نموده و شبیه چهارپایان شده و قمار می كردند؛ شراب نوشیده، عقل خود را زیر پا گذاشته و فرزندان خود را می كشتند. شهرها را خراب كرده، نیكی ها را فراموش نموده، شریعت های الهی را از بین برده، سرمایه ها را نابود كرده و مرتكب كارهای زشت می شدند.
خودپسندی و تكبر در میان آنها رواج پیدا كرده و به بی صبری افتخار می كردند فحشاء و منكرات را روش خود ساخته و سخنان باطل ( مانند دروغ، شهادت ناحق) می گفتند. پیامبران را كشته و اولیای خدا را از میان خود بیرون می كردند. بدكاران را حاكم بر خود نموده و كسانی را كه اصل و نسب درستی نداشتند اطاعت می نمودند.
شیطان را عبادت، خدا را به خشم آورده و آتش دوزخ را برافروخته بودند. و در اثر این امور امواج خشم و غضب پروردگار به تلاطم آمده و نزدیك بود عالم نابود شده و تازیانه غضب خدا آنها را به جهنم براند، یا همانطور كه مشغول كارهایشان هستند آنها را در هم كوبیده و نابود كند كه عنایت پروردگار برای تمام كردن حجت و كامل كردن رحمت شامل حالشان گردیده و خاتم پیامبران(ص) را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان و نشانی برای هدایت باشد. آنها را از تاریكی ها خارج كرده و به نور رساند. نادانی آنان را به علم، گمراهیشان را به هدایت، هلاكتشان را به نجات، ستم آنان را به عدل و كم خردیشان را به عقل، نیاز آنان را به بی نیازی، ذلتشان را به عزت، خرابیشان را به آبادانی و خواری آنان را به سلطنت مبدل نموده و كفرشان را به ایمان، جهنمشان را به امیدواری، اسارت آنان را به رهایی و بندگی آنان را به آزادگی تبدیل نماید.(6)
حضرت علی علیه السلام گاهی در خطبه های خود به اعراب آن زمان یادآوری می كردند كه قبل از ظهور اسلام چه اعتقاداتی داشتند و چگونه زندگی می كردند. چرا كه گاهی غرور وجود آنها را فرا می گرفت و فراموش می كردند كه از بركت وجود اسلام به آن عزت و سربلندی نائل شده بودند. حضرت علی علیه السلام در یكی از خطبه ها می فرماید:
" والناس فی فتن انجذم فیها حبل الدین... و جاهلها مكرم."؛ خدا پیامبراسلام را زمانی فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دین پاره شده و ستون های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بی نور، و كور دلی همگان را فراگرفته بود. خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید؛ ایمان بدون یاور مانده و ستون های آن ویران گردیده و نشانه های آن انكار شده، راه های آن ویران و جاده های آن كهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت می كردند و به راه های او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند. با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشكار و پرچم او برافراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگدمال كرده و با سم های محكم خود نابودشان كرده و پا برجا ایستاده بود.
اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه (كعبه) و بدترین همسایگان ( بت پرستان) زندگی می كردند. خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشك بود؛ در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود.(7)
حضرت در جای دیگر می فرماید:
" ثم ان الله سبحانه بعث محمداً(ص) بالحق حین دنا من الدنیا... و شرفاً لأنصاره."؛ سپس خداوند سبحان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را هنگامی مبعوث فرمود كه دنیا به مراحل پایانی رسیده، نشانه های آخرت نزدیك، و رونق آن به تاریكی گراییده و اهل خود را به پا داشته، جای آن ناهموار، آماده نیستی و نابودی، زمانش در شرف پایان، و نشانه های نابودی آن آشكار، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگی آن شكسته، و اسباب حیات در هم ریخته، پرچم های دنیا پوسیده، و پرده هایش دریده، و عمرها به كوتاهی رسیده بود. در این هنگام خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ابلاغ كننده رسالت، افتخار آفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مایه سربلندی مسلمانان، و عزت و شرافت یارانش قرار داد.(8)
حضرت علی علیه السلام در خطبه ای دیگر از بعثت به موقع پیامبراكرم صلوات الله علیه می فرماید كه:
" بعثه والناس ضلال فی حیرة و حاطبون فی فتنة... و الموعظة الحسنة."؛ خدا پیامبراسلام را به هنگامی مبعوث فرمود كه مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوا و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تكبر، به لغزش های فراوانشان كشانده بود، و نادانی های جاهلیت پست و خوارشان كرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود. پس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را كرد، و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حكمت و موعظه نیكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.(9)
حضرت در فرازی دیگر زمان جاهلیت را اینگونه توصیف می فرماید:
" أرسله علی حین فترة من الرسل و طول هجعة من الأمم واعتزم من الفتن ... تمرها الفتنة، و طعامها الجیفة، و شعارها الخوف، و دثارها السیف."؛ خدا پیامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پیامبران پیشین مدت ها گذشته، و ملت ها در خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فراگرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می كشید و دنیا، بی نور و پر از مكر و فریب گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از میوه آن خبری نبوده، آب حیات فرو خشكیده و نشانه های هدایت كهنه و ویران شده بود. پرچم های هلاكت گمراهی آشكار و دنیا با قیافه زشتی به مردم می نگریست، و با چهره ای عبوس و غم آلود با اهل دنیا روبرو می گشت. میوه درخت دنیا در جاهلیت فتنه، و خوراكش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بیرون شمشیرهای ستم حكومت داشت.(10)




http://img.tebyan.net/big/1384/06/135791121724516116481163130771951331107187.jpg



http://s18.rimg.info/a8fea56921d5590295169e44f7be851e.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif)
http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gifفلسفه بعثتhttp://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_192308701656859261281520642533113343.jpg


پس از قرن ها تحقیق و بررسی درباره مسائل دینی، هنوز پرده از اسرار بسیاری از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آیات قرآن می توان استفاده كرد كه بعثت پیامبران الهی، به ویژه پیامبراسلام صلی الله علیه و آله دارای اهدافی می باشد. با توجه به آیات الهی به برخی از اهداف بعثت انبیاء اشاره می نمائیم.
خداوند در آیه ای می فرماید:" هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین." (جمعه/2)
اوست خدایی كه میان عرب امی پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا تلاوت كند و آنها را پاك سازد و شریعت و احكام كتاب آسمانی و حكمت الهی بیاموزد با آن كه پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی بودند.
اولین نكته در این آیه بحث تلاوت آیات الهی است. "یتلوا" از واژه تلاوت به معنای پیروی كردن در حكم و خواندن منظم آیات الهی همراه با تدبر است. پیامبراسلام صلی الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا نمودن گوش دل و افكار مردم با این آیات، آنها را آماده تربیت می نماید، كه مقدمه تعلیم و تربیت است.
دومین نكته بحث تربیت است. یكی از مهمترین برنامه های پیامبراسلام صلوات الله علیه و آله و سلم تربیت انسانهاست. تربیت به معنای فراهم كردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب است. او باید زمینه ها را برای انسانها آماده كند تا از نظر عملی بهترین رابطه را با خدای خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعی ( حكومت و سیاسات)، با خانواده خود( حقوق خانوادگی) و با نفس خود( اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منجی بشریت است. یكی از دانشمندان فرانسوی می گوید:" بزرگترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقی است كه به نام وحی، قسمت به قسمت بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشر است."(11)
پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مدتی كوتاه، انسان هایی بزرگ، مانند علی علیه السلام، زهرا علیهاالسلام، سلمان فارسی، ابوذر، مقداد و... را تربیت كرد. حضرت محمد صلوات الله علیه كاشف معدن های نهفته انسانیت بود. زیرا" الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه"؛ مردم مانند معدن های طلا و نقره هستند.
انسان دارای استعدادهای نهفته است كه برای بهره وری صحیح باید آنها را كشف كرد تا به ارزش حقیقی خود دست یابند.
كلمه" یزكیهم" از ماده " زكوة" به معنای رشد و زیادی است،(12) كه در این جا به معنای تربیت و پاكسازی است و شامل پاك شدن از آلودگی های اعتقادی، اخلاقی و رفتاری می باشد.
اهمیت اخلاق و تزكیه نفس بر كسی پوشیده نیست و جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهی ها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزی ها و... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزشها و مكارم اخلاقی است. حضرت رسول اكرم صلوات الله علیه هدف از بعثت خود را كامل كردن مكارم اخلاق بیان كرده است:
" بعثت لا تمم مكارم الاخلاق"؛ من برای كامل كردن فضایل اخلاقی مبعوث شده ام.(13)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
از طرف دیگر خدای جهان ابزار ترقی و تكامل هر موجودی را در نهاد آن گذارده، و آن را به منظور پیمودن راههای تكامل با وسائل گوناگونی مجهز نموده است. همچون ریشه های نهال كوچكی كه حداكثر فعالیت خود را به منظور رسانیدن موادغذایی به كار انداخته، و پاسخ نیازمندی های آن را می دهند.
هرگاه ما بخواهیم این موضوع را در قالب مسائل علمی بریزیم، باید بگوئیم: "هدایت تكوینی" كه نعمت و فضل عمومی دستگاه آفرینش است، شامل حال تمام موجودات جهان اعم از نبات و حیوان و انسان است." الذی أعطی كل شیء خلقه ثم هدی."
ولی این هدایت فطری و تكوینی برای موجودی مثل انسان، كه گل سرسبد موجودات است كافی نیست. زیرا انسان غیر از زندگی مادی، زندگانی دیگری دارد كه اساس حیات واقعی او را تشكیل می دهد.
انسان ساده نخستین غارنشین و پاك فطرت، كه كوچكترین انحرافی در خلقت او رخ نداده بود، به اندازه انسان اجتماعی نیاز به تربیت نداشت، ولی هنگامی كه بشر گام فراتر نهاد، و زندگی دسته جمعی آغاز كرد و فكر تعاون و همكاری در زندگی او حكمفرما شد؛ انحرافاتی كه لازمه تصادمات و برخوردهای اجتماعی است در روح او پدید آمد، و خوی های زشت و افكار غلط، افكار فطری را عوض كرده و اجتماع را از توازن و تعادل، بیرون برد.
این انحرافات، خالق جهان را بر آن داشت كه مربیانی را برای تنظیم برنامه اجتماع و تقلیل مفاسدی كه اثر مستقیم اجتماعی بودن انسان را؛ اعزام بدارد، تا با مشعل فروزان" وحی" اجتماع را، به راه راست، كه سعادت همه جانبه آنان را تضمین می نماید، بكشانند.(14)
مسأله مهم در زندگی فرد و جوامع ، مسأله معیارهای سنجشی، و نظام ارزشی حاكم بر فرهنگ آن جامعه است. زیرا تمام حركتها در زندگی فردی و جمعی از همین نظام ارزشی سرچشمه می گیرد، و برای آفریدن این ارزش ها است.
اشتباه یك قوم و ملت در این مسأله، و روی آوردن به ارزشهای خیالی و بی اساس، كافی است كه تاریخ آنها را به تباهی بكشد، و درك ارزشهای واقعی و معیارهای راستین محكم ترین زیربنای كاخ سعادت آنها است.
دنیا پرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهای مادی و نفرات خود می دانند حتی معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهارچوب تصور می كنند.
روی این جهات نخستین و مهمترین گام اصلاحی انبیاء درهم شكستن این چارچوبه های ارزشی دروغین بود، آنها با تعلیماتشان این معیارهای غلط را در هم ریختند، و ارزش های اصیل الهی را جانشین آن ساختند و یك" انقلاب فرهنگی" محور شخصیت را از اموال و اولاد و ثروت و جاه و شهرت قبیله و فامیل به تقوا و ایمان و عمل صالح مبدل ساختند.
قبل از آن كه در محیط عربستان تعلیمات حیات بخش اسلام و قرآن ظهور كند بر اثر حاكمیت نظام ارزشی زور و زر محصول آن محیط مشتی غارتگر زورگو همچون" ابوسفیان ها" و " ابوجهل ها" و " ابولهب ها" بود.
اما از همان محیط بعد از انقلاب نظام ارزشی " مسلمانها" و " ابوذرها" و " مقدادها" و " عمار یاسرها" برخاستند. این ها همه برای این است كه ارزش های دروغین جای ارزشهای واقعی انسانی را نگیرد.(15)


حال به تفسیر فلسفه بعثت از دیدگاه حضرت علی علیه السلام می پردازیم. حضرت در خطبه ای فلسفه بعثت را رهایی مردم از پرستش دروغین بت ها ذكر می كند و می فرماید:
" فبعث الله محمداً(ص) بالحق لیخرج عباده.... واحتصد من احتصد بالنقمات."؛ خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایی بخشیده به پرستش خود راهنمایی كند، و آنان را از پیروی شیطان نجات داده به اطاعت خود كشاند، با قرآنی كه معنی آن را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند كه نمی دانستند، و به پروردگار، اعتراف كنند پس از انكارهای طولانی اعتراف كردند، و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنایی نداشتند به درستی بشناسند.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_divfeathers.gif

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg)
پس خدای سبحان در كتاب خود بی آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نمایاند، و از قهر خود ترساند، و این كه چگونه با كیفرها ملتی را كه باید نابود كند از میان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.(16)
حضرت امیر علیه السلام در جای دیگر در مورد كیفیت زمان بعثت حضرت رسول اكرم صلوات الله علیه می فرماید:
"إلی أن بعث الله سبحانه محمداً رسول الله (ص) لانجازعدته... فقبضه الیه كریما(ص)."؛ تا این كه خدای سبحان، برای وفای به وعده خود، و كامل گردانیدن دوران نبوت، حضرت محمد( كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد؛ پیامبری كه از همه پیامبران، پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواسته های گوناگون، و روش های متفاوت بودند، عده ای خدا را به پدیده ها تشبیه كرده و گروهی نام های ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت می دادند، و برخی به غیر خدا اشاره می كردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله محمد صلی الله علیه و آله و سلم از گمراهی نجات داد و هدایت كرد، و از جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاری ها و مشكلات رهایی بخشید و كریمانه قبض روح كرد.(17)
http://img.tebyan.net/big/1384/06/21199153522936157233632111719831167162.jpg

حضرت در خطبه ای دیگر فلسفه نبوت عامه را اینگونه بیان می نمایند:


" واصطفی سبحانه من ولده أنبیاء أخذ علی الوحی میثاقهم ... و خلقت الأبناء."؛ خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهلیت بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند، و شیطان مردم را از معرفت خدا بازداشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هرچند گاه، متناسب با خواسته های انسان ها، رسولان خود را پی در پی اعزام كرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمت های فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احكام الهی، حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندی های پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه های قدرت خدا را معرفی كنند؛ مانند: سقف بلند پایه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمین در زیر پای آنها، و وسائل و عوامل حیات و زندگی، و راه های مرگ و مردن، و مشكلات و رنج های پیركننده، و حوادث پی در پی، كه همواره بر سر راه آدمیان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پیامبر، یا كتابی آسمانی، یا برهانی قاطع، یا راهی استوار، رها نساخته است، پیامبرانی كه با اندك بودن یاران، و فراوانی انكاركنندگان، هرگز در انجام وظیفه كوتاهی نكردند. بعضی از پیامبران، بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند و برخی دیگر را پیامبران گذشته معرفی كردند. بدین گونه قرن ها پدید آمد، و روزگاران سپری شد؛ پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.(18)

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_divfeathers.gif



پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 18، ص206.

2. " حرا" نام كوهی است كه در شمال مكه قرار دارد. در نقطه شمالی آن غاری است كه ارتفاع آن به قدر یك قامت انسان است. قسمتی از داخل غار با نور خورشید روشن می شود و قسمت های دیگر آن در تاریكی است.
3. تلخیص التمهید، ج1، ص62.
4. مفردات راغب، واژه" من".
5. مجمع البیان، ج2، ص875.
6. المراقبات، آیة الله حاج میرزا جواد ملكی تبریزی، صص160-159- 158.
7. نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه2، ص43.
8. خطبه 198، ص417.
9. خطبه 95، ص179.
10. خطبه 89، ص151.
11. درمنگهم، دانشمند فرانسوی، به نقل از بعثت نبوی، ص283.
12. مفردات راغب، واژه "زكا".
13. بحارالانوار، ج70، ص 372.
14. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج1، صص314- 313.
15. تفسیرنمونه، ج 18، ص111.
16. خطبه147، ص269.


17. خطبه1، ص39.

18. همان.

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gifره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif
http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gifره آورد بعثتhttp://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif

http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gifویژگی های اسلامhttp://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif

http://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif اسلام؛ نورهدایتhttp://www.shiaupload.ir/images/15718024697706429974.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

ره آورد بعثت
بعد از این كه به اوضاع و احوال عصر جاهلیت پرداختیم و نیز به فلسفه بعثت انبیاء واقف گشتیم، حال باید ببینیم كه این برانگیختن انبیاء چه نتایجی را به همراه داشته است. گروهی به رسالت و دعوت او كافر شده و سزاوار جنگیدن، كشتن و شكنجه جاوید شدند. گروهی نیز در ظاهر اسلام را قبول نموده ولی در دل اسلام را نپذیرفته و منافق شدند. با اسلام ظاهری خون آنها محفوظ شده و احكام اسلامی در مورد مسلمانان در این دنیا در مورد آنان جاری شد. ولی در آخرت به جهت نفاق در پائین ترین طبقات جهنم جاوید هستند.

http://img.tebyan.net/big/1384/06/4249365822931103128223841651245092224165.jpg


و گروهی در ظاهر و باطن مسلمان شده و هم كار خوب و هم كارهای بد انجام دادند. این دسته ممكن است بدون رفتن به جهنم به بهشت بروند.
گروهی هم علاوه بر داشتن صفات گروه فوق عمل صالح انجام داده و كارهای خیر زیادی انجام دادند. پروردگار به این دسته بهشت هایی كه در آن نهرهایی جریان دارد، وعده داده است. اینان هیچ عذاب و مجازات هایی نمی بینند. خداوند گناهان آنها را بخشیده و بدی هایشان را به چند برابر خوبی تبدیل می كند.
و عده ای علاوه بر داشتن خصوصیات دسته قبل به منظور نزدیكی به خدای متعال به تزكیه نفس از اخلاق رذیله و آراستن آن به اخلاق عالی پرداخته كه خدا نیز آنها را به خود نزدیك و مقام ارجمندی به آنها عنایت می كند.
و گروهی علاوه بر داشتن خصوصیات دسته قبل، با فكر و ذكر و تلاش بسیار زیاد پروردگارشان را شناخته و آنگاه خالص از هرگونه شركی، او را یكتا دانسته، او را دوست داشته و با بذل هر چه غیر اوست به او نزدیك شدند و مشتاق دیدار او گردیدند. خداوند نیز آنان را به خوبی قبول و به خود نزدیك و تمامی حجاب ها را از آنها برداشت. جمال خود را به آنان نشان داد و آنان نیز با دیده و قلب بدون هرگونه حجابی آن را دیدند، آنان را به پیامبر(ص) و آل او(ع) ملحق نموده و در جایگاه صدق در كنار آنان و در نزد پادشاه مقتدر جای داد. آنانند سبقت گیرندگان و نزدیك شدگان، دوستان پیامبران و شهدا.(19)
حضرت علی علیه السلام در باب نتایج بعثت انبیاء علیهم السلام سخنانی را فرموده اند كه به آنها می پردازیم.
" فانظروا إلی مواقع نعم الله علیهم حین بعث الیهم رسولاً فعقد بملته طاعتهم ... ولا تقرع لهم صفاة."؛ حال به نعمت های بزرگ الهی كه به هنگامه بعثت پیامبراسلام(ص) بر آنان فرو ریخت بنگرید، كه چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! چگونه نعمت های الهی بال های كرامت خود را بر آنان گستراند، و جویبارهای آسایش و رفاه برایشان روان ساخت! و تمام بركات آیین حق، آنها را در برگرفت!
در میان نعمت ها غرق گشتند، و در خرمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حكومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند، و به حكومتی پایدار رسیدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند، و سلاطین روی زمین گردیدند، و فرمانروای كسانی شدند كه در گذشته حاكم بودند، و قوانین الهی را برای كسانی اجرا می كردند كه مجریان احكام بودند، و در گذشته كسی قدرت در هم شكستن نیروی آنان را نداشت، و هیچ كس خیال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند.(20)
در خطبه ای دیگر می فرماید:
" و قد بلغتم من كرامة تعالی لكم منزلة... ولا لكم علیه إمرة."؛ مردم! از سرنعمت بعثت پیامبر و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده اید كه حتی كنیزان شما را گرامی می دارند، و به همسایگان شما محبت می كنند، كسانی برای شما احترام قائلند كه شما از آنها برتری نداشته و بر آنها حقی ندارید.(21)
امام علی علیه السلام در فرازی دیگر در مورد دلجویی پیامبراكرم (ص) می فرماید:
" فان الله سبحانه بعث محمداً(ص) و لیس احد من العرب... حتی أخرج الحق من خاصرنه."؛ پس از ستایش پروردگار، همانا خداوند سبحان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مبعوث فرمود، در روزگارانی كه عرب كتابی نخوانده و ادعای وحی و پیامبری نداشت. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند، و پیش از آن كه مرگشان فرا رسد آنان را به رستگاری رساند. با خستگان مدارا كرد، و شكسته حالان را زیربال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود، جز آنان كه راه گمراهی پیمودند. و در آنها خیری نبود. همه را نجات داد، و در جایگاه مناسب رستگاری، استقرارشان بخشید، تا آن كه آسیاب زندگی آنان به چرخش درآمد، و نیزه شان تیز شد. به خدا سوگند! من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست، و همه رهبری اسلام را فرمانبردار شدند، در این راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسیدم، و خیانت نكردم، و سستی در من راه نیافت. به خدا سوگند! درون باطل را می شكافم تا حق را از پهلویش بیرون كشم.(22)



حضرت در خطبه ای دیگر این نكته را متذكر می شوند كه پیامبراكرم صلوات الله علیه در زمانی ظهور نمودند كه هیچ پیامبر دیگری حضور نداشته است.
" أرسله علی حین فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پیامبر(ص) را هنگامی فرستاد كه پیامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته های دوستی و انسانیت از هم گسسته بود. پس پیامبر(ص) به میان خلق آمد در حالی كه كتاب های پیامبران پیشین را تصدیق كرد، و با " نوری" هدایتگر انسانها شد كه همه باید از آن اطاعت نمایند، و آن، نور قرآن كریم است.(23)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
ویژگی های اسلام
http://www.img.ville2fes.com/images/53766Mohammad%20PSSL.jpg

" ثم ان هذا الإسلام دین الله الذی اصطفاه لنفسه... وضعوه مواضعه."؛ همانا این اسلام، دین خداوندی است كه آن را برای خود برگزید، و با دیده عنایت پروراند، و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد. پایه های اسلام را بر محبت خویش استوار كرد، و ادیان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار كرد، و با سربلند كردن آن، دیگر ملت ها را بی مقدار كرد، و با محترم داشتن آن، دشمنان را خوار گردانید، و با یاری كردن آن دشمنان سرسخت را شكست داد، و با نیرومند ساختن آن اركان گمراهی را در هم كوبید، و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب كرد، و آبگیره های اسلام را پرآب كرد.
خداوند اسلام را به گونه ای استحكام بخشید كه پیوندهایش نگسلد، و حلقه هایش از هم جدا نشود، و ستون هایش خراب نگردد، در پایه هایش زوال راه نیابد، درخت وجودش از ریشه كنده نشود، زمانش پایان نگیرد، قوانینش كهنگی نپذیرد، شاخه هایش قطع نگردد، راه هایش تنگ و خراب نشود، و پیمودن راهش دشوار نباشد، تیرگی در روشنایی آن داخل نشود، و راه راست آن كجی نیابد، ستونهایش خم نشود، و گذرگاهش بدون دشواری پیمودنی باشد، در چراغ اسلام خاموشی، و در شیرینی آن تلخی راه نیابد.
اسلام ستون های استواری است كه خداوند( پایه های) آن را در دل حق برقرار، و اساس و پایه آن را ثابت كرد، اسلام چشمه ساری است كه آب آن در فوران، چراغی است كه شعله های آن فروزان، و نشانه همیشه استواری است كه روندگان راه حق با آن هدایت شوند؛ پرچمی است كه برای راهنمایی پویندگان راه خدا نصب گردیده، و آبشخوری است كه وارد شوندگان آن سیراب می شوند. خداوند نهایت خشنودی خود را در اسلام قرار داده، و بزرگ ترین ستون های دینش، و بلندترین قله اطاعت او در اسلام جای گرفته است، اسلام در پیشگاه خداوند، دارای ستون هایی مطمئن، بنایی بلند، راهنمایی همیشه روشن، شعله ای روشنی بخش، برهانی نیرومند، و نشانه ای بلند پایه است، كه در افتادن با آن ممكن نیست! پس اسلام را بزرگ بشمارید، از آن پیروی كنید، حق آن را اداء نمایید، و در جایگاه شایسته خویش قرار دهید.(24)
امیرالمومنین علیه السلام در توصیف اسلام می فرماید:



" و بین حججه، من ظاهر علم، و باطن حكم. لا تفنی غرائبه... فیه شفاء المستشفی، و كفایة المكتفی."؛ اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است. نوآوری های آن پایان نگیرد و شگفتی هایش تمام نمی شود.
در اسلام بركات و خیرات چونان سرزمین های پرگیاه در اول بهاران فراوان است، و چراغهای روشنی بخش تاریكی ها فراوان دارد، كه دَرِ نیكی ها جز با كلیدهای اسلام باز نشود، و تاریكی ها را جز با چراغ های آن روشنایی نمی توان بخشید. مرزهایش محفوظ، و چراگاه هایش را خود نگهبان است هر درمان خواهی را درمان، و هر بی نیازی طلبی را كافی است.(25)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg




- اسلام؛ نورهدایت
"الحمدالله الذی شرع الإسلام فسهل شرائعه لمن ورده ... والجنه سبقته."؛ ستایش خداوندی را سزاست كه راه اسلام را گشود، و راه نوشیدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود. ستون های اسلام را در برابر ستیزه جویان استوار كرد و آن را پناهگاه أمنی برای پناه برندگان، و مایه آرامش برای وارد شوندگان قرار داد.
اسلام، حجت و برهان برای گویندگان، و گواه روشن برای دفاع كنندگان، و نور هدایتگر برای روشنی خواهان، و مایه فهمیدن برای خردمندان، و عقل و درك برای تدبیركنندگان، و نشانه گویا برای جویندگان حق، و روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده، پند پذیری برای عبرت گیرندگان، عامل نجات و رستگاری برای تصدیق كنندگان، و آرامش دهنده تكیه كنندگان، راحت و آسایش توكل كنندگان، و سپری نگهدارنده برای استقامت دارندگان است.
اسلام روشن ترین راه ها است، جاده هایش درخشان، نشانه های آن در بلندترین جایگاه، چراغ هایش پرفروغ و سوزان، میدان مسابقه آن پاكیزه برای پاكان، سرانجام مسابقه های آن روشن و بی پایان، مسابقه دهندگان آن پیشی گیرنده و چابك سوارانند.
برنامه این مسابقه، تصدیق كردن به حق، راهنمایان آن، اعمال صالح، پایان آن، مرگ، میدان مسابقه، دنیا، مركز گردآمدن مسابقه دهندگان، قیامت، و جایزه آن بهشت است.(26)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

پی نوشت ها:

19. المراقبات، ص161.
20. خطبه 192، ص397.
21. خطبه 106، ص197.
22. خطبه 104، ص 193.
23. خطبه 158، ص 295.
24. خطبه 198، ص 417.
25. خطبه 152، ص 281.
26. خطبه 106، ص197.

شكوه انتظار
29-06-2011, 21:13
http://img.tebyan.net/big/1383/06/7720469233208421931781272296810412513059172.jpg
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heartani2.gifبعثتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heartani2.gif


امید انسان به فردایی روشن است.

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heartani2.gifبعثتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heartani2.gif

نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است.
http://img.tebyan.net/big/1389/04/20100701170400144_04.jpg

عهد آسمانى
29-06-2011, 22:36
ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد
دل رمیده ما انیس ومونس شد
نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد
ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا

فدای عارض نسرین وچشم نرگس شد

بعثت‏» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهى، فساد و تباهى است.وسزاوار منت‏گذارى خداوند و در بردارنده حكمت و تربيت است.

محمد به مرز چهل سالگی رسیده بود او هر ساله سه ماه رجب وشعبان ورمضان را در غار حرا ( كوهى در شمال مكه ) به عبادت می گذرانید .

آن شب، شب بيست و هفتم رجب بود که محمددرغار حرا مشغول راز و نياز با خالق محبوب بود، صداي خجسته و با صلابتي را شنید که او را امر به خواندن کرد . بعد از سه مرتبه پيامبر نيز با او خواند ؛ بخوان، بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. همان كه انسان را از خون بسته ‏اى خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسيله قلم تعليم نمود و به انسان آنچه را نمى‏دانست، ياد داد.

آري چه شروع زيبا و کاملي . اين آيات از خواندن، خلقت، کيفيت خلقت، شکر و سپاس، علم و دانش و... سخن گفته است، گويي باور خلقت اگر با علم و دانش عجين شود، انسان را به اوج آگاهي مي رساند.

هنگامي كه از غار پايين مي آمد زير بار عظيم نبوت و خاتميت، به جذبه الوهي عشق بر خود مي لرزيد از اين رو وقتي به خانه رسيد به خديجه كه از دير آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت:
مرا بپوشان، احساس خستگي و سرما مي كنم!
و چون خديجه علت را جويا شد گفت:
آنچه امشب بر من گذشت بيش از طاقت من بود،‌امشب من به پيامبري برگزيده شدم!
خديجه كه از شادماني سر از پا نمي شناخت، در حالي كه روپوشی پشمي و بلند بر قامت او مي پوشانيد گفت:
من مدتها پيش در انتظار چنين روزي بودم مي دانستم كه تو با ديگران بسيار فرق داري، اينك به پيشگاه خدا شهادت مي دهم كه تو آخرين رسول خدايي و به تو ايمان مي آورم.
پس از آن علي كه در خانه محمد بود با پيامبر بيعت كرد.

بعد از آن پیامبر اکرم (ص) از جانب خداوند مأموریت یافت تا خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کند که این دعوت از دو جهت حائز اهمیت بود :
1- دعوت اقوام می توانست در شروع کار پشتوانه خوبی باشد واگر آنها دعت پیامبر (ص) را لبيک مي گفتند، شايد کفار مکه جرأت آن همه جسارت را به خود نمي دادند.
2- خانواده و اقوام اولين زير ساختاري است که بايد اصلاح شود تا جامعه روند اصلاحي خود را زودتر طي کند.
با مطالعه در آيات قرآن هدف ارسال رسولان به خوبي مشخص مي شود و آن دستيابي مردم به فهم و درک اجتماعي براي اقامه عدل و قسط است. از بين بردن شرک ، احسان به والدين ، وفا به عهد الهي، عدم خيانت به مال يتيم ، اجتناب از همه زشتي ها، ممانعت از آدمي کشي ، صدق و راستي و دوري از دروغ ، ممانعت از فرزندکشي و...

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:20
http://shiaupload.ir/images/47890624870993830901.gif
http://www.img.ville2fes.com/images/53766Mohammad%20PSSL.jpg
http://shiaupload.ir/images/47890624870993830901.gif
روزهای بهاریِ ایمان،
در خزانِ خرافات و غفلت،
دست و پا می زد و نغمه بندگی فرزندان اسماعیل،
در قهقهه شوم شیاطین، می پژمرد.
سال ها می گذشت و چشم انتظاریِ کعبه،
برای حج عارفانه ابراهیم خلیل،
در حضورِ سردِ بتان سنگی، غریب می ماند.
چه دختران بی گناه که در گورِ جهل پدران خود خفتند و چه بردگان و پابرهنگانی که زیر تازیانه ستم سلاطین،
آهسته و بی صدا پوسیدند!
همه آن چهل سال، تنها نیایش ها و دل گویه های تو بود که در پوستِ نازک شب رشد می کرد و بر تمام خشت هایِ مکه،
طراوت حضورِ خدا را می رویاند.
مهتاب فیروزه ای زمزمه های تو بود که از کنج خلوتِ غار حرا بیرون می تراوید و تا آسمان تنها و بی پناه مکه، قد می کشید.
http://shiaupload.ir/images/47890624870993830901.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
ویژگی های پیامبراکرم صلوات الله علیه


http://img.tebyan.net/big/1383/06/53187193791223115521985107211358850224115.jpg

" بعثت برای این است كه اخلاق مردم، نفوس مردم، ارواح و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد." امام خمینی (ره)

پیامبر در قرآن
خدای متعال در قرآن كریم پیامبر خود را با چهار صفت بسیار مهم به مردم معرفی می كند:


" لقد جائَكم رَسولٌ مِن انفسِكم عَزیزٌ عَلیهِ مَا عَنِتمْ حَرِیصٌ عَلیكم بالمُؤمِنِین رَوُفٌ رَحیم."( توبه/ 128)


- مردمی است:

چون از مردم است به همه دردها و مشكلات آنان آشنا است؛ " مِنْ اَنفُسِكم" - دلسوز است:از هر گونه ناراحتی و رنج و زیان مردم سخت ناراحت می شود؛ "عَزیزعلیه مَا عَنتم"
- علاقه زیادی به مردم دارد:عشق بسیار به خیر و سعادت و پیشرفت و بزرگی و مجد و هدایت مردم دارد؛ "حَریصٌ عَلیكم"
- مهربان و رئوف است:نسبت به مؤمنین مهربانی و رأ فت خاصی دارد؛ " بِالمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیم"
پیامبراز زبان خودش
قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله : ما خَلقَ الله خَلقاً اَفضلَ مِنّی، ولا اَكرَمَ عَلَیه مِنی؛ خداوند كسی را برتر از من وهمچنین عزیزتر از من خلق نكرده است. (1)


طبق بیان قرآن و روایاتِ منقول از ائمه معصومین پیامبراكرم صلوات الله علیه دارای ویژگی های اخلاقی زیر است، اخلاق برجسته و عظیم، امین، عادل، شجاع، رحیم، حلیم، متواضع، متوكل، باحیا، صبور و شكیبا، زاهد و عابد، فاقد خشم و غضب شخصی.قال رسول الله صلی الله علیه و آله : " بعثتُ لِلحِلمِ مَركَزا وَ لِلعِلمِ مَعْدنا وَ لِلصَّبر مَسكَناً"؛ برانگیخته شدم كه، مركز حلم و معدن علم و مسكن صبر باشم. (2) پیامبراکرم صلوات الله علیه هدف از بعثت خود را این گونه بیان می نماید:
" بعثت لا تمم مکارم الاخلاق"؛ من برای کامل کردن فضایل اخلاقی مبعوث شده ام.(3)
پیامبر در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام

امیرالمؤمنین، پـیامبراكـرم صلی الله علیه و آله را بـا اوصاف بسیار زیبایی به مردم معرفی می كند:

" طبِیبٌ دَوّارٌ بِطبّهِ، قَد اَحكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ اَحْمَی مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِكَ حَیْثُ الحَاجَة اِلَیه، مِن قـلوبٍ عُمْی وَ اذانٍ صُمّ وَ اَلسِنةٍ بُكمٍ، مَتتبعٌ بِـدَ وَائِهِ مَـوَاضِعَ الغـفلَةِ وَ مَواطِنَ الحَیرَة."(4)
امیرالمؤمنین فرمود: پیامبر؛
- پزشک سیّاراست: او برای درمان بیمارانش حركت می كند و خود به سراغ آنان می رود.



- متخصص و درد شناس است:دردهـا را بـه خـوبی تشخیص می دهد، حتی بیماری های روحی و روانی را می شناسد.
- نسخه های شفابخش دارد: نسخه های او تمام بیماری ها، حتی قـلب های كـور و گـوش های سنگین و زبان های لال را شفا می دهد و با داروی خود به دنبال بیماران غافل و سرگردان است.


اعمال شب و روز مبعث

شب مبعث، بسیار مبارك می باشد،
در روایات آمده كه اجر عبادت شیعیان در این شب برابر است با اعمال شصت سال.
اما روز بیست وهفتم رجب روزی است كه حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله در غار حرا به رسالت مبعوث شد و برای این روز چند عمل است:
ـ غسل.
ـ روزه: كه برابری می كند با روزه هفتاد سال و یكی از چهار روزی است كه در تمام سال برای روزه گرفتن امتیاز دارد.
ـ بسیار صلوات فرستادن بر پیامبر و آل ایشان.
ـ زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهماالسلام.
http://shiaupload.ir/images/13395654587287934071.gif


پی نوشت ها:


1- عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 262. ِ
2- سنن النبی، ص 63، ح 19.
3- بحارالانوار، ج70، ص 372.
4- نهج البلاغه، خطبه 108.

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
http://omidomidi.persiangig.com/image/MiladRasool1.jpg
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gifبعثت پیامبراکرم (ص) و اهداف آنhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif

«بعثت‏» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهى، فساد و تباهى است. و سزاوار منت‏گذارى خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است. بحث درباره آن گسترده و عمیق و از زوایاى مختلف قابل بررسى است.
این نوشتار تلاش دارد تا این مطالب را به صورت بسیار فشرده، مورد پژوهش قرار دهد:
الف - آغاز بعثت.
ب - نخستین آیات نازل شده.
ج - منت‏گذارى خداوند به خاطر نعمت‏بزرگ بعثت.
د - فلسفه و اهداف بعثت.

http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gifالف - آغاز بعثت http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif
سرآغاز تاریخ اسلام از روزى شروع مى‏شود که پیامبراسلام صلى الله علیه و آله درخلوت محبوب، در دل غارى که در دامن کوهى در شمال مکه بود، صدایى شنید:
«یامحمد اقرا» ; اى محمد! بخوان! (او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: اى محمد!
«اقرا باسم ربک الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم.» (۱) ;
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید. همان که انسان را از خون بسته‏اى خلق کرد. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى‏دانست، یاد داد. (۲)
جبرئیل به حضرت محمد صلى الله علیه و آله فرمود:
«ارسلنى الله الیک لیتخذک رسولا» (۳)
خداوند مرا به سوى تو فرستاده است، تا تو را پیامبر این امت قرار دهم.
حضرت محمد صلى الله علیه و آله هرساله مدتى به کوه «حرا» (۴) مى‏رفت و به عبادت و راز و نیاز و تفکر مى‏پرداخت تا این که روزى فرشته‏اى به او گفت: اى محمد! بخوان! محمد صلى الله علیه و آله گفت: چه بخوانم؟ فرشته آیات آغازین سوره علق را بر وى قرائت کرد و پیامبر صلى الله علیه و آله نیز آن‏ها را خواند. (۵)
تاریخ نگاران با آن که تلاش فراوان در ثبت رویدادهاى تاریخ اسلام، به ویژه تاریخ زندگى پیامبراسلام صلى الله علیه و آله داشته‏اند، تا آن جا که به جزئیات رفتارها، روش‏ها و منش‏هاى آن حضرت اشاره نموده‏اند، امابسیار جاى تاسف است که برخى از رویدادهاى مهم و اساسى، مانند: تاریخ ولادت، مبعث و معراج، مکان معراج، تاریخ رحلت، تاریخ تغییر قبله و موارد دیگر با دقت ثبت نشده و اختلاف‏هایى را میان مورخان برانگیخته است که شاید منشا اختلاف را بتوان در اغراض سیاسى یا بى‏توجهى به مسائل موجود، اجتهادهاى شخصى و از همه مهمتر، روگردانى از ابواب علم پیامبر صلى الله علیه و آله و نیاموختن مفاهیم از سرچشمه زلال اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و موارد دیگر جستجو نمود.
آغاز بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله چه زمانى است؟ دیدگاه معروف و مورد اتفاق شیعه امامیه ۲۷ رجب است. اما در میان دانشمندان اهل‏سنت، در زمان دقیق آن اختلاف زیادى است. برخى از اهل‏سنت مبعث را در رمضان و برخى دیگر در ربیع الاول دانسته‏اند. در مورد روز مبعث نظرهاى متفاوتى ارائه شده است:

۱- ۱۷ رمضان: طبرى در تاریخ الرسل و الملوک و ابن سعد در طبقات الکبرى (۶) به این قول اشاره نموده‏اند.
۲- ۱۸ رمضان: ابن اثیر در الکامل فى التاریخ (۷) این دیدگاه را به ابوقلابه عبدالله بن زید جرمى - از محدثان اهل سنت - نسبت داده و طبرى (۸) نیز بدان اشاره نموده است.
۳- ۱۹ رمضان: ابن اثیر به این دیدگاه نیز اشاره نموده است. (۹)
۴- ۲۰ رمضان: یعقوبى در تاریخ خود روایت کرده است که ده روز مانده به آخر رمضان، در روز جمعه پیامبر صلى الله علیه و آله مبعوث شد. (۱۰)
۵- ۲۴ رمضان: طبرى در این باره چنین مى‏نویسد: «وقال آخرون: بل انزل لاربع وعشرین لیله خلت منه‏» (۱۱) ; برخى گفته‏اند: قرآن در شب ۲۴ رمضان نازل شده است.
۶- ۲۵ رمضان: علامه طباطبایى (۱۲) این دیدگاه را به برخى از محققان و مفسران اهل سنت نسبت مى‏دهد.
منشا اشتباه این چند دیدگاه که آغاز نزول نخستین آیات قرآن را ماه رمضان مى‏دانند، این است که قائلین، میان زمان بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله و زمان نزول دفعى قرآن به عنوان کتابى کامل و مستقل خلط کرده‏اند; چون آن‏ها براى تاریخ بعثت‏به آیاتى استدلال کرده‏اند که ناظر به نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان مى‏باشد. (۱۳) زیرا خداوند مى‏فرماید:
«انا انزلناه فى لیله القدر» (۱۴) «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم‏» و نیز مى‏فرماید: «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن‏» (۱۵) «ماه رمضانى که قرآن در آن نازل شده است.»
بنابراین قرآن در شب قدرى که در ماه رمضان است، نازل شده است.
این استدلال صحیح نیست; زیرا این آیات ناظر به نازل شدن تمام قرآن به عنوان یک کتاب مستقل و کامل است که از آن، به «نزول دفعى‏» تعبیر مى‏کنند; درحالى که در آغاز بعثت تنها چند آیه به رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شده است، (پنج آیه آغازین سوره علق) که خود آغاز «نزول تدریجى‏» است. درنتیجه، زمان نزول قرآن با زمان نازل شدن تمام قرآن به عنوان کتابى کامل و مستقل فرق دارد.
۷- ۳ ربیع الاول: حلبى این نظر را روایت کرده است. (۱۶)
۸- ۸ ربیع الاول: ابن اثیر از ابن‏عبدالبر نقل کرده است: بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله در روز دوشنبه ۸ ربیع الاول درسال ۴۱ از عام الفیل بوده است. (۱۷)
۹- ۱۰ ربیع الاول: مسعودى مى‏نویسد: چون رسول خدا صلى الله علیه و آله به ۴۰ سالگى رسید، در روز دوشنبه ۱۰ ربیع الاول خداى عزوجل او را برهمه مردم مبعوث کرد. (۱۸)
۱۱- ۱۲ ربیع الاول: این، نظر کسانى است (۱۹) که بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را در روزى که پیامبر به چهل سالگى رسید، دانسته‏اند و چون تولد آن حضرت بنا به دیدگاه اکثر اهل سنت، ۱۲ ربیع الاول است، بعثت آن حضرت نیز در همین روز است.
۱۲- ۲۷ رجب: این، دیدگاه معروف شیعه است که عده‏اى (۲۰) از دانشمندان ادعاى اجماع و اتفاق علماى مذهب شیعه برآن را نیز نموده‏اند و به دلایلى، صحیح‏ترین دیدگاه مى‏باشد. از جمله این که روایاتى از امامان معصوم علیهم السلام در این زمینه وارد شده است که ضمن تعیین تاریخ بعثت، به اعمال مستحبى مانند روزه در این روز نیز سفارش شده که نمایشى از عظمت و گرامى‏داشت این روز است.
امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:
«و لا تدع صیام یوم سبعه و عشرین من رجب فانه هو الیوم الذى انزلت فیه النبوه على محمد و ثوابه مثل ستین شهرا» (۲۱)
روزه ۲۷ رجب را ترک نکنید;
زیرا روزى است که نبوت برمحمد صلى الله علیه و آله نازل شده است و ثواب روزه آن روز مانند ۶۰ ماه روزه گرفتن است.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
امام رضا علیه السلام مى‏فرماید:
«خداوند محمد صلى الله علیه و آله را جهت رحمت جهانیان به نبوت برگزید. کسى که در این روز روزه بگیرد، خداوند روزه ۶۰ ماه را براى او ثبت مى‏کند.» (۲۲)
در وسائل الشیعه ۷ روایت در این زمینه ذکر شده است. (۲۳)
روایاتى از اهل سنت نیز همین تاریخ را تایید مى‏کنند، از جمله در سیره حلبى از ابوهریره نقل شده است که گفت: کسى که روز ۲۷ رجب را روزه بگیرد، خداوند ۶۰ ماه روزه، براى او ثبت مى‏کند. «و هو الیوم الذى نزل فیه جبراییل على‏النبى صلى الله علیه و آله بالرساله و اول یوم هبط فیه جبرائیل‏» (۲۴) ; و این، همان روزى است که جبرئیل برپیامبر صلى الله علیه و آله به خاطر رسالت نازل شد و نخستین روزى بود که او فرود آمد.
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gifب - نخستین آیات http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif
هماهنگى آغاز بعثت‏با نازل شدن نخستین آیات قرآن کریم، باعث‏شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث‏به بررسى و تعیین نخستین آیات نازل شده برپیامبر صلى الله علیه و آله بپردازند. دیدگاه‏هایى در این باره وجود دارد که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:
۱- پنج آیه نخست‏سوره علق.
۲- سوره فاتحه الکتاب. (۲۵)
۳- سوره مدثر. (۲۶)
دیدگاه نخست پرطرفدارترین دیدگاه در میان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث مى باشد. از میان مورخان; مسعودى (۲۷) ، ابن‏هشام (۲۸) ، ابن‏اثیر (۲۹) ، طبرى (۳۰) ، و یعقوبى در کتاب‏هاى خود و از میان مفسران شیعه، صاحبان تفاسیر: تبیان، مجمع البیان، المیزان، نمونه و از میان مفسران اهل‏سنت; صاحبان تفاسیر: طبرى (که حدود یازده روایت در این باره ذکر مى‏کند.) ، درالمنثور، انوارالتنزیل و اسرارالتاویل (معروف به تفسیر بیضاوى) و تفسیرالقرآن العظیم جزو طرفداران این نظریه هستند.
از میان کتاب‏هاى علوم قرآنى مى‏توان به «الاتقان (۳۱) » ، «التمهید فى‏علوم القرآن (۳۲) » ، «البرهان (۳۳) » ، و... اشاره نمود.
افزون بر آن که، مضمون آیات نخست‏سوره علق نیز این دیدگاه را تایید مى‏کند; چون رسالت و نبوت که از بزرگ‏ترین نعمت‏هاى الهى است، در این سوره با اسم رب شروع مى‏شود و از آفرینش، دانش و قلم که مهم‏ترین مفاهیم و معارفند، در این سوره سخن به میان مى‏آید.
مهم‏ترین دلیل این است که روایات رسیده از امامان معصوم علیهم السلام آیات آغازین سوره علق را نخستین آیات نازل شده در غار حرا مى‏دانند. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «اول ما نزل على رسول الله صلى الله علیه و آله بسم الله الرحمن الرحیم، اقرا باسم ربک...» (۳۴) ; نخستین چیزى که بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شد، «...اقرا باسم ربک...» بود.
امام هادى علیه السلام نیز فرمود: جبرئیل به محمد صلى الله علیه و آله گفت:
«اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربک الذى خلق.» (۳۵)
طبرى (۳۶) از علماى اهل سنت در تفسیر خود، ۱۱ روایت و سیوطى (۳۷) ۱۵ روایت نقل مى‏کند، مبنى براین که در آغاز بعثت نخستین آیات سوره علق بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شده است.
طرفداران دیدگاه دوم اندک است. صریح‏ترین کسى که در این زمینه سخن گفته، «زمخشرى‏» در تفسیر «کشاف‏» (۳۸) است: «اکثرالمفسرین على ان الفاتحه اول ما نزل‏» ; بیشتر مفسران برآنند که سوره فاتحه نخستین چیزى است که بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد.
با آن که بیش‏تر مفسران دیدگاه اول را پذیرفته‏اند، نسبت دادن این قول به بیش‏تر مفسران، ناصحیح به نظر مى‏رسد.
دیدگاه سوم روایتى است که از جابر (۳۹) نقل شده است. اگرچه هرکدام از این دو دیدگاه ممکن است طرفداران اندکى نیز داشته باشند، اما در برابر سیل نظریات مورخان و مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و نیز روایات فراوانى که به برخى از آن‏ها اشاره شد و نیز ادعاى اجماع امت (۴۰) مسلمان - چنان چه برخى ادعا کردهاند، نسبت‏به دیدگاه اول - به سادگى نمى‏توان آن را رها کرد و از کنار آن گذشت.
ممکن است‏با تحلیلى دقیق‏تر گفته شود که این سه دیدگاه باهم تفاوتى ندارند وبدین صورت قابل جمع هستند که آیات خست‏سوره علق اولین آیاتى است که برپیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد و سوره فاتحه نخستین سوره کاملى است که پس از آن، نازل شد و سوره مدثر نخستین سوره‏اى است که پس از فترت وحى نازل شد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gifج - بعثت و منت http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif
در نفس انسان نیازها و غرایز گوناگونى قرار داده شده است که همگى طالب ارضا و هدایت صحیح هستند. خداوند متعال براى هدایت انسان، بهترین ابزار را دراختیار او قرار داده و امکانات متعددى به او عطا کرده است، تا هم بتواند نیروى خود را صرف ارضاى نفسانیات کند و هم با امکانات و نیروى داده شده، جلو خواهش‏هاى نفسانى را بگیرد و کشش‏هاى درونى را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نیز در اختیار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمایز کند; یکى در درون انسان که عقل است - اگر چه ابزارهاى ظاهرى مانند محسوسات و اندام‏هاى حسى نیز درهدایتگرى این راهنما دخالت دارند. - و دیگرى پیامبران الهى که این راهنما از طریق وحى براى انسان فرستاده مى‏شود تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزد و حدود و مقررات آن را نیز روشن نماید، چون عقل داراى خطا و نقصان است. برترین هادى، آن است که داراى مقام عصمت و مرتبط با وحى باشد; تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت‏بزرگ‏ترین نعمت‏خداوند بربشراست و جادارد که خداوند براین نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویى را به رخ آنان بکشد، چنان که مى‏فرماید:
«لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین‏» (۴۱)
خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت‏بزرگى بخشید)، هنگامى که درمیان آن‏ها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برآن‏ها بخواند و آن‏ها را پاک کند و کتاب و حکمت‏بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.
خداوند در آیه فوق به خاطر بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله برمؤمنان منت مى‏نهد و این نعمت‏بزرگ و معنوى را به رخ آنان مى‏کشد.
ممکن است کسى تصور کند که منت گذارى، کار صحیحى نیست، چرا خداوند در این جا منت مى‏گذارد؟ مگر بعثت چه ویژگى هایى دارد و هدف از آن چیست؟
واژه منت از «من‏» به معناى چیزى است که با آن وزن مى‏کنند (سنگ کیلو) . و نیز به معناى نعمت‏سنگین و باعظمت نیز به کار مى‏رود. بنابراین هر نعمت‏سنگین و گرانبهایى را منت گویند. کاربرد این واژه دو گونه است: قولى و فعلى (۴۲) . اگر کسى عملا نعمت‏بزرگى به دیگرى بدهد، این همان منت عملى است که بیشتر در مسائل تربیتى و هدایتى و معنوى کاربرد دارد و پسندیده و ارزنده است. که برخى گفته‏اند: این منت مختص به خداى متعال است. اگر کسى کار کوچک خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ دیگرى بکشد و آن را بزرگ جلوه دهد، کارى است‏بسیار زشت، که این از منت‏هاى بشرى است. در نتیجه، منت‏گذارى بربخشیدن نعمت‏هاى بزرگ که از جمله آن‏ها نعمت رسالت است، منتى زیباست و «من الله‏» یعنى انعم الله; خداوند نعمت‏بزرگى بخشید و در اختیار مؤمنان قرار داد. چنان که در جاى دیگر خداوند به خاطر هدایت کردن انسان‏ها به ایمان، بر آن‏ها منت مى‏گذارد. «بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان‏» (۴۳) . اگر مسلمانان به خاطر پذیرفتن اسلام، مشکلات و خسارت‏هاى زیادى متحمل شده‏اند نباید فراموش کنند که خداوند بزرگ‏ترین نعمت را در اختیار آن‏ها گذاشته و پیامبرى مبعوث کرد تا انسان‏ها را تربیت کند و از گمراهى‏ها باز دارد. بنابراین هر اندازه براى حفظ این نعمت‏بزرگ تلاش و کوشش شود و هر بهایى پرداخته شود، بازهم ناچیز است. (۴۴)
بنابراین مى‏توان گفت: منت‏بر دو قسم است: پسندیده و نا پسند. منت پسندیده مانند منت در آیه مورد بحث و نیز منت‏خداوند بر هدایت کردن مؤمنان به سوى ایمان (سوره حجرات، آیه ۱۷) و نیز مانند منت‏خداوند بر موسى و هارون (سوره صافات، آیه ۱۱۴) به خاطر نبوت، رسالت و نجات آن‏ها و منت‏گذارى خداوند بر حضرت یوسف به خاطر به حکومت رسیدن او (سوره یوسف، آیه ۹۰) و منت ناپسند و نکوهیده مانند منت‏گذارى و به رخ کشیدن انفاق، که باطل کننده انفاق نیز مى‏باشد. (سوره بقره، آیه ۲۶۲) و به رخ کشیدن اسلام و ایمان به خداوند یا پیامبر (یا دیگران) (سوره حجرات، آیه ۱۷) . از آن جا که کارهاى انسان در برابر عظمت‏خداوند و کارهاى او بسیار ناچیزاست، هرگونه منت گذارى انسان‏ها بر یکدیگر و بر خداوند ناپسند است. «اللهم اجرللناس على یدى الخیر و لا تمحقه بالمن‏» (۴۵)
چرا خداوند فرمود: «على المؤمنین‏» و نام مؤمنان را به تنهایى آورده است، با این که بعثت پیامبر براى هدایت عموم بشر است؟ شاید بدین جهت‏باشد که هدایت پیامبران از جهت تاثیر و نتیجه تنها متوجه مؤمنان است که از این نعمت‏بزرگ بهره‏مند مى‏شوند و آن را به خود اختصاص مى‏دهند. (۴۶)
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gifد- فلسفه و اهداف بعثت http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif
پس از قرن‏ها تحقیق و بررسى درباره مسائل دینى، هنوز پرده از اسرار بسیارى از آن‏ها برداشته نشده است، که از جمله آن‏ها اسرار نهفته نبوت و بعثت است; اگرچه از ظواهر آیات قرآن مى‏توان استفاده کرد که بعثت پیامبران الهى، به ویژه پیامبراسلام صلى الله علیه و آله داراى اهدافى مى‏باشد که بیان خواهد شد و تنها در آیه مورد بحث که خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهم‏ترین آن‏ها اشاره شده است:
«یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه‏»
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif۱- تلاوت آیات الهى http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif
«یتلو» از واژه «تلاوت‏» به معناى پى‏درپى آوردن، پیروى کردن و خواندن با نظم است، (۴۷) که شامل پیروى کردن در حکم وخواندن منظم آیات الهى همراه باتدبر نیز مى‏شود، گویا تلاوت کننده از آیات پیروى کرده یا حروف و کلمات را در پى یکدیگر قرار داده است. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افکار مردم با این آیات، آن‏ها را آماده تربیت مى‏نماید، که مقدمه تعلیم و تربیت است.
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif۲- تربیت http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/goleroz.gif
یکى از مهم‏ترین برنامه‏هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیت انسان‏هاست. تربیت‏به معناى فراهم کردن زمینه‏ها و عوامل براى به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهاى انسان در جهت مطلوب است. (۴۸) او باید زمینه‏ها را براى شکوفا نمودن استعدادها آماده کند، استعدادهاى خلیفه الله شدن که داراى ابعاد مختلف است. او باید انسان‏ها را آماده کند تا از نظر عملى بهترین رابطه را با خداى خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعى (حکومت و سیاسات)، باخانواده خود (حقوق خانوادگى) و با نفس خود (اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند. پیامبر صلى الله علیه و آله منجى بشریت است. یکى از دانشمندان فرانسوى مى‏گوید: «بزرگ‏ترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقى است که به نام وحى، قسمت‏به قسمت‏بر محمد صلى الله علیه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشراست.» (۴۹)
پیامبراسلام صلى الله علیه و آله در مدتى کوتاه، انسان هایى بزرگ، مانند على علیه السلام زهرا علیها السلام سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد. حضرت محمد صلى الله علیه و آله کاشف معدن‏هاى نهفته انسانیت‏بود. زیرا «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه‏» ; مردم مانند معدن‏هاى طلا و نقره هستند.
انسان داراى استعدادهاى نهفته است که براى بهره‏ورى صحیح از آن، نیاز به کشف آن مى‏باشد تا به ارزش حقیقى خود دست‏یابد.
کلمه «یزکیهم‏» از ماده «زکوه‏» و زکآء» به معناى رشد و زیادى است (۵۰) ، که در این‏جا به معناى تربیت و پاکسازى است و شامل پاک شدن از آلودگى‏هاى اعتقادى، اخلاقى و رفتارى مى‏باشد. اگرچه واژه تربیت ازماده «ربو» نیز به معناى افزایش و نمو است، اما در قرآن کریم مفهوم تهذیب نفس با واژه تزکیه آمده است:
«قد افلح من زکیها» (۵۱)
«قد افلح من تزکى‏» (۵۲)
«رستگار شد کسى که خود را تزکیه کرد.»
که در جنبه‏هاى روحى و معنوى است. واژه تربیت در قرآن در جنبه‏هاى جسمانى و مادى به کار رفته است، نظیر:
«الم نربک فینا ولیدا» (۵۳)
«آیا در دوران کودکى تو را در میان جمع خود تربیت نکردیم؟»
که سخن فرعون است که خود را مربى موسى معرفى مى‏کند، یعنى از نظر جسمانى و امکانات مادى تو را بزرگ کردم. اهمیت اخلاق و تزکیه نفس برکسى پوشیده نیست. جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهى‏ها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزى‏ها و... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزش‏ها و مکارم اخلاقى است. پیامبراسلام صلى الله علیه و آله‏هدف از بعثت‏خود را کامل کردن مکارم اخلاق بیان کرده است:
«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق‏» (۵۴)
من براى کامل‏کردن فضایل اخلاقى مبعوث شده‏ام.
یکى از دانشمندان فرانسوى مى‏گوید: «اى محمد! اى آورنده قرآن! کجایى؟ بیا و دست ما را بگیر و به باغ و صحرا و چمن و به هر جایى که خواهى ببر. تو اگر ما را به میان دریا ببرى، خواهیم رفت، زیرا تو عالم به حیات و زندگى ما هستى!» (۵۵)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif
_________________________________________________
۱- سوره علق، آیه ۵- ۱.
۲- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۶.
۳- همان، ص ۱۸۴.
۴- «حرا» نام کوهى است که در شمال مکه قرار دارد. در نقطه شمالى آن غارى است که ارتفاع آن به قدر یک قامت انسان است. قسمتى از داخل غار با نور خورشید روشن مى‏شود و قسمت‏هاى دیگر آن در تاریکى است. (ر.ک: فرازهایى از تاریخ پیامبراسلام (ص)، ص ۹۲) .
۵- تلخیص التمهید، ج ۱، ص ۶۲.
۶- طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۱۹۲; تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴۴ و الکامل فى‏التاریخ، ج ۲، ص ۳۰.
۷- الکامل فى‏التاریخ، ج ۲، ص ۳۰.
۸- تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴۴.
۹- الکامل فى‏التاریخ، ج ۲، ص ۳۰.
۱۰- تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۳۰.
۱۱- تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۲۲.
۱۲- تفسیرالمیزان، ج ۲، ص ۱۹.
۱۳- همان; سیره نبویه، ج ۱، ص ۲۳۹ و تلخیص التمهید، ج ۱، ص ۶۸.
۱۴- سوره قدر، آیه ۱.
۱۵- سوره بقره، آیه ۱۸۵.
۱۶- سیره حلبى، ج ۱، ص ۳۸۴.
۱۷- تاریخ پیامبراسلام (ص)، آیتى، ص ۸۴.
۱۸- همان، ص ۸۴، به نقل از: «التنبیه و الاشراف‏» ، ص ۱۹۸.
۱۹- التمهید، ج ۱، ص ۶۸، به نقل از سیره حلبى، ج ۱، ص ۲۳۸.
۲۰- از جمله: علامه مجلسى در بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۱۹۰ واز معاصرین: آیه‏الله سبحانى، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۲۳۲ و آیه‏الله معرفت در تلخیص التمهید، ج ۱، ص ۶۶.
۲۱- وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۲۹، ابواب صوم مندوب، باب ۱۵.
۲۲- فروع کافى، ج ۴، ص ۱۴۹.
۲۳- وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۲۹، براى اطلاع بیش‏تر به کتاب «موسوعه‏التاریخ الاسلامى‏» ، شیخ محمدهادى یوسفى غروى، ج ۱، ص ۳۸۰ مراجعه شود.
۲۴- سیره حلبى، ج ۱، ص ۳۸۴.
۲۵- مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۰.
۲۶- همان.
۲۷- مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۸۲.
۲۸- سیره نبوى، ج ۱، ص ۲۳۹.
۲۹- الکامل فى‏التاریخ، ج ۲، ص ۳۲.
۳۰- تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴۵.
۳۱- الاتقان، سیوطى، ج ۱، ص ۹۵.
۳۲- تلخیص التمهید، ج ۱، ص ۸۴.
۳۳- برهان، بدرالدین زرکشى، ج ۱، ص ۲۰۶.
۳۴- اصول کافى، ج ۲، ص ۶۲۸.
۳۵- بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۰۶.
۳۶- جامع البیان فى‏تاویل القرآن (تفسیر طبرى)، ابوجعفر محمدبن طبرى، ج ۱، ص ۶۴۶.
۳۷- درالمنثور، سیوطى، ج ۵، ص ۵۶۲.
۳۸- کشاف، زمخشرى، ج ۴، ص ۷۷۵.
۳۹- صحیح مسلم، شرح النووى، ج ۲، ص ۲۰۵.
۴۰- تلخیص التمهید، ج ۱، ص ۷۸.
۴۱- سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
۴۲- مفردات راغب، واژه «من‏» .
۴۳- سوره حجرات، آیه ۱۷.
۴۴- مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۷۵.
۴۵- ۴۶- ۴۷- تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۱۵۸; مفاتیح الجنان، دعاى مکارم الاخلاق; مجمع البیان، ج ۱، ص‏۴۲۹; مجمع البیان، ج ۲، ص‏۸۷۵;
۴۸- تعلیم و تربیت اسلامى، (مبانى و روش‏ها)، ص ۴.
۴۹- در منگهم Dermnghem ، دانشمند فرانسوى، به نقل از بانک تکبیر (بعثت‏بنوى)، ص ۲۸۳.
۵۰- مفردات راغب، واژه «زکا» .
۵۱- سوره شمس، آیه ۸.
۵۲- سوره اعلى، آیه ۱۴.
۵۳- سوره شعراء، آیه ۱۸.
۵۴- بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۷۲.
۵۵- ژان ژاک روسو، j.j. Rosseey ، دانشمند معروف فرانسوى، به نقل از بانک تکبیر (بعثت نبوى) .

شكوه انتظار
30-06-2011, 01:54
http://shiaupload.ir/images/47890624870993830901.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05026743781141854994.jpg
http://shiaupload.ir/images/47890624870993830901.gif
بی‏تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می‏گردد.
آنک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله طنین انداخته است .
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می‏شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...
مردی از نسل ابراهیم،
به پیامبری مبعوث می‏شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت‏ها پاک سازد.
پیامبری می‏آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد.
پیامبری بی‏تاب از کوه فرود می‏آید که جبرئیل را در افق روشن دیده است.
پیامبری که در رساندن پیام وحی به مردمان دریغ نمی‏ورزد.
آن‏گاه، محمّد رسول‏اللّه‏ در عرش طنین می‏اندازد:
یا محمّد!
خداوند چه‏قدر تو را دوست می‏داشت که افلاک را به خاطر تو آفرید.
ای که جان پاکت، زحمت درس و مشق نبرد بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهی.
آری! «هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»
سلام بر تو ای پیامبر که بشر را از گمراهی آشکارش نجات دادی و در راه هدایت خلق خدا، به جان کوشیدی و احکام شریعت خداوند را برقرار ساختی!
سلام بر تو که آیین یکتاپرستی را احیا کردی!
و خدا را سپاس می‏گوییم که پیامبری چون تو را برای ما فرستاده است.
http://shiaupload.ir/images/47890624870993830901.gif

عهد آسمانى
30-06-2011, 08:57
http://www.3jokes.com/images/2009/Data/mabas/3Jokes_Besat%20%2811%29.jpg


به به که چه روز خرم آمد
مبعوث نبی اکرم آمد
از بعثت او جهان جوان شد
گیتی چو بهشت جاودان شد

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_12e4ceafe5fa2bd1e2d30d493a797b5f.jpg
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از منظر امام صادق (علیه السلام)
در طول تاریخ بشریت، کم تر انسانى وجود دارد که مانند پیامبراسلام تمام خصوصیات زندگى اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت‏شده‏باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم کتابى که خود حافظ اوست (۱) و بدون‏هیچ تغییرى تا قیامت‏باقى است‏با زیباترین عبارات و کامل‏ترین‏بیانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى‏ترین صفات ستوده است.
خداوند متعال مى‏فرماید: «انک لعلى خلق عظیم‏»; (۲) اى پیامبر!
تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى.
نیز مى‏فرماید: «محمد رسول‏الله و الذین معه اشداو على الکفاررحماء بینهم. » (۳) محمد(ص) فرستاده خداست و کسانى که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت‏محمد(ص) سخن گفته‏اند.
اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق سیماى آن شخصیت‏بى‏نظیر و در یکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفى زندگى،مبارزات و آموزه‏هاى آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار بر آنیم تا گوشه هایى از زندگى و شخصیت‏حضرت‏محمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشینیم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_181131890215146743583155942.gif
تولد نور
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید (۴) نیز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمان‏ها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و على را آفریدم...». (۵)
ثقه‏الاسلام کلینى(ره) مى‏نویسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادت‏حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر)بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مى‏بینى آنچه را من‏مى‏بینم؟
دیگرى گفت: چه مى‏بینى؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏آن‏ها گفت:
چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت:
از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد، خواهد بود (۶)
نام‏هاى پیامبر
کلبى، از نسب شناسان بزرگ عرب مى‏گوید: امام صادق(ع) از من‏پرسید: در قرآن چند نام از نام‏هاى پیامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نام‏هاى پیامبر اکرم در قرآن‏آمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، یس، نون، مزمل، مدثر، رسول‏و ذکر.
سپس آن حضرت براى هر اسمى آیه‏اى تلاوت فرمود. نیز فرمود:
«ذکر» یکى از نام‏هاى محمد(ص) است و ما (اهل‏بیت) «اهل ذکر»هستیم. کلبى! هر چه مى‏خواهى از ما سؤال کن.
کلبى مى‏گوید: (از ابهت صادق آل محمد(ع‏» به خدا سوگند! تمام‏قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (۷)
برخى چهارصد نام و لقب پیامبر(ص) که در قرآن آمده است، را برشمرده‏اند. (۸)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_150194520716217014920035908647162175069.jpg
عظمت نام محمد(ص)
جلوه نام محمد(ص) براى امام صادق(ع) به گونه‏اى بود که هر گاه‏نام مبارک حضرت محمد(ص) به میان مى‏آمد، عظمت و کمال رسول‏خدا(ص) چنان در وى تاثیر مى‏گذاشت، که رنگ چهره‏اش گاهى سبز وگاهى زرد مى‏شد، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیزنا آشنا مى‏نمود. (۹)
امام صادق(ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مى‏فرمود: جانم‏به فدایش. اباهارون مى‏گوید: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفیاب‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده‏ام.
عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود:
خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخاب‏کرده‏اى؟ گفتم: او را محمد نامیده‏ام.
امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورت‏مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه‏هاى مبارکش به‏زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا(ص)باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدى به او نرسان! بدان! در روى زمین‏خانه‏اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آن‏خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.
سیماى محمد(ص) (۱۰)
امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائى‏اش، «هند بن ابى‏هاله‏» (۱۱) که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت، در خواست‏نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران(ص) را براى وى توصیف‏نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در دیده‏هابا عظمت مى‏نمود، در سینه‏ها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مویش‏نه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید و روشن، پیشانیش گشاده،ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده، در وسط بینى برآمدگى‏داشت، ریشش انبوه، سیاهى چشمش شدید، گونه هایش نرم و کم‏گوشت.دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏رفتن با وقار حرکت مى‏کرد. وقتى به چیزى توجه مى‏کرد به طور عمیق‏به آن مى‏نگریست، به مردم خیره نمى‏شد، به هر کس مى‏رسید سلام‏مى‏کرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود.
براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمى‏شد. براى خدا چنان غضب‏مى‏نمود که کسى او را نمى‏شناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود،برترین مردم نزد وى کسى بود که، بیشتر مواسات و احسان و یارى‏مردم نماید...» (۱۲)
سعدى با الهام از روایات، در اشعار زیبایى آن حضرت را چنین‏توصیف نمود:
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید به اعتدال محمد قدر فلک را کمال ومنزلتى نیست در نظر قدر با کمال محمد وعده دیدار هر کسى به قیامت لیله اسرى شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسى وعیسى آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گیتى مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابد پیش دو ابروى چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب دید جمالش خواب نمیگیرد از خیال محمد سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد (۱۳)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_00.gif
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:«الذین ءاتینهم الکتب‏یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم‏یعلمون‏» (۱۴)
کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم، او را همچون فرزندان خودمى‏شناسند; (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مى‏کنند.
امام صادق(ع) فرمود:«یعرفونه کما یعرفون ابناءهم‏» زیراخداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث،مهاجرت، و اصحابش را چنین توصیف نمود:
«محمد رسول‏الله و الذین‏معه اشداء على الکفار رحماء بینهم...»
محمد(ص) فرستاده خداست; و کسانى که با او هستند در برابر کفارسرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آن‏ها را در حال‏رکوع و سجود مى‏بینى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او راطلبند. نشانه آن‏ها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این،توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... . (۱۵)
امام صادق(ع) فرمود: این، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوث‏نمود اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند اما نسبت‏به اوکفر ورزیدند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهم‏ما عرجوا کفروا به‏» (۱۶) هنگامى که این پیامبر نزد آن‏ها آمد که(از قبل) او را شناخته بودند، به او کافر شدند. (۱۷)
خداوند متعال در قرآن کریم، در وصف پیامبر(ص) مى‏فرماید: «و ماارسلناک الا رحمه للعالمین‏» (۱۸) ما تو را جز براى رحمت جهانیان‏نفرستادیم. قرآن نیز مى‏فرماید:اشداء على الکفار رحماءبینهم...»،
در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دوچگونه با هم جمع مى‏شوند؟
توجه به این آیه براى طرفدارى اندیشه تسامح و تساهل ضرورى است.
آیا ممکن است کامل‏ترین انسان، که با کامل‏ترین کتاب آسمانى براى‏هدایت تمام جهانیان مبعوث گردیده است در مقابل دشمنان دین هیچ‏عکس العملى جز مهربانى نداشته باشد؟!
براى اداره جامعه دینى و بقاى آن باید در مقابل دشمنان دین‏ایستاد شدت عمل نسبت‏به کافران و مبارزه با آن‏ها براى از بین‏بردن موانع هدایت عین رحمت است.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_48321300928742477253.gif
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله مى‏گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول‏خدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر ازمحمد(ص) نیافرید (۱۹)
امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا(ص) را به‏معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعداو را همراهى نمى‏کرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل، در چنین حالى‏مرا تنها مى‏گذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جایى‏قدم گذاشته‏اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و بیش از تو بشرى به آن‏جا راه نیافته است (۲۰)
معمر بن راشد مى‏گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: یک نفریهودى خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت:
آیا تو برترى یا موسى بن عمران; آن پیامبرى که خدا با او تکلم‏کرد و تورات و انجیل را بر او نازل نمود، و به وسیله عصایش‏دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند ولکن(در جوابت) مى‏گویم که حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه‏کند، گفت: «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى‏»،خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم که مرا عفو نمایى.
خداوند نیز توبه‏اش را پذیرفت. حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن دردریا ترسید گفت «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لماانجیتنى من‏الغرق‏»; خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏مى‏کنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:«اللهم انى اسالک بحق محمد وآل محمد لما انجیتنى منها»; خدایا! به حق محمد و آل محمد ازتو مى‏خواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس‏نمود گفت: «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتنى‏»;خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى‏نمایم که مراایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انک انت‏الاعلى‏» (۲۱) نترس. مسلما تو برترى.
اى یهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مى‏کرد و به‏من و نبوت من ایمان نمى‏آورد. ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى(ع) که‏زمان خروجش عیسى بن مریم براى یارى او فرود مى‏آید و پشت‏سر اونماز مى‏خواند. (۲۲)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
سیاستمدارى پیامبر(ص)
در عرف جهانى امروز «سیاست‏» را به معناى نیرنگ و دروغ براى‏کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف مى‏کنند، اما «سیاست‏» در لغت،به معناى «اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است‏». خداوندمتعال پیامبر خاتم(ص) جانشینان بر حق او، ائمه معصومین را ازبهترین سیاستمداران شمرده است در زیارت جامعه، در وصف ائمه‏علیهم السلام که پرورش یافتگان مکتب نبوتند، آمده است: «وساسه‏العباد».
فضیل بن یسار مى‏گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که به بعضى ازاصحاب قیس ماصر فرمود: خداوند عز و جل پیغمبرش را تربیت‏کرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود:
«انک لعلى خلق عظیم‏»; تو بر اخلاق عظیمى استوارى. سپس امر دین‏و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به‏عهده بگیرد، سپس فرمود: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم‏عنه فانتهوا» (۲۳) ، آنچه را رسول خدا براى شما آورد، بگیرید،(و اجرا کنید) و از آنچه نهى کرد، خود دارى نمایید. رسول‏خدا(ص) استوار، موفق و موید به روح القدس بود و نسبت‏به سیاست‏و تدبیر خلق هیچ گونه لغزش و خطایى نداشت و به آداب خدا تربیت‏شده بود،... . (۲۴)
زهد و وارستگى
حضرت محمد(ص) هرگز نسبت‏به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان‏نداد و به آن، توجهى نکرد. آن حضرت براى هدایت مردم و رساندن‏آن‏ها به سعادت دنیا و آخرت وارد عرصه سیاست‏شد.
امام صادق(ع) مى‏فرماید: روزى رسول خدا(ص) در حالى که محزون‏بود، از منزل خارج شد فرشته‏اى بر او نازل شد، در حالى که کلیدگنج‏هاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص)، این‏کلیدهاى گنج‏هاى زمین است. پروردگارت مى‏فرماید: این کلیدها رابگیر و در گنج‏هاى زمین را باز کن و آنچه مى‏خواهى از آن استفاده‏نما. بدون این که نزد من ذره‏اى از آن‏ها کم شود.
پیامبر(ص) فرمود: دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد.
کسانى دور آن جمع مى‏شوند که عقل ندارند.
فرشته گفت: به آن خدایى که تو را به حق مبعوث نمود! وقتى درآسمان چهارم کلیدها را تحویل مى‏گرفتم، همین سخن را از فرشته‏دیگرى شنیدم. (۲۵)
ابن سنان مى‏گوید: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پیامبر(ص) آمد،در حالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن‏حضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از لیف خرما تکیه نموده بود،که بر گونه‏هاى گلگونه‏اش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که‏جاهاى اثر کرده را مسح مى‏نمود، گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان‏ایران و روم) هرگز چنین راضى نمى‏شوند و بر حریر و دیبامى‏خوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!
پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آن‏ها برتر و گرامى‏تر هستم. من‏کجا و دنیا کجا! مثال زورگذر بودن دنیا، مثال شخصى است که بردرختى سایه دار عبور مى‏کند، لحظه هایى از سایه درخت استفاده‏مى‏کند و وقتى سایه تمام شد، از آن جا کوچ مى‏کند و درخت را رهامى‏کند. (۲۶)
هیچ زمینه‏اى از زندگى پیامبر(ص) نیست، مگر این که امام صادق(ع)در آن زمینه سخنانى با ارزش دارد.
به عنوان حسن ختام، به ذکر خطبه‏اى از آن حضرت در توصیف‏پیامبر(ص) اکتفا مى‏کنیم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1159521914415869311818321317436602001595.jpg
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
برد بارى، وقار و مهربانى خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و کارهاى‏زشت مردم مانع نشود که دوست‏ترین و شریف‏ترین پیغمبرانش، یعنى‏محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم بر گزیند.
محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت‏اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان‏کردند و حکمیان در وصفش اندیشه نمودند، او پاکدامنى بى نظیر،هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مکه بود.
حیا صفت او بود و سخاوت طبیعتش، بر متانت‏ها و اخلاق نبوت سرشته‏شده بود. اوصاف خویشتن دارى‏هاى رسالت‏بر او مهر شده بود تا آن‏گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید وحکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امت‏پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تاپدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدرى او را به پدر دیگر تحویل داداصل و نسبش به ناپاکى آمیخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروع‏پلید نگشت. ولادتش در بهترین طایفه، گرامى‏ترین نواده (بنى‏هاشم)، شریف‏ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید، پسندید و انتخاب کرد سپس کلیدهاى دانش وسرچشمه‏هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت‏بربندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابى را بر او نازل کرد، که بیان و توضیح هر چیزى درآن است و آن را به لغت عربى، بدون هیچ انحرافى قرار داد، به‏امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دینش را آشکار ساخت و واجباتى‏را لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان کرد. آن‏هارا براى مردم آشکار نمود و آن‏ها را آگاه ساخت. آن حضرت در آن‏امور، راهنمایى به سوى نجات و نشانه‏هاى هدایت‏به سوى خدامى‏باشد.
رسول خدا(ص) رسالتش را تبلیغ کرد، ماموریتش را آشکار ساخت،بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانید وبه خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامه‏ها و انگیزه‏هایى که براى مردم پى ریزى نمود و مناره‏هایى که نشانه‏هاى آن را بر افراشت، براى امتش خیر خواهى کرد، وآن‏ها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق وبه راه هدایت دلالت کرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت‏نسبت‏به مردم دلسوز و مهربان بود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
------------------------------------------------------------------------------- .
۰- بحار الانوار، ج‏۱۷، ص ۳۰،
۱- هند بن ابى هاله، فرزند حضرت خدیجه(س) از شوهر قبلى اش بودکه در خانه پیامبر اسلام رشد و نمو نمود.
۲- بحار الانوار، ج‏۱۶، ص ۱۴۷۱۴۸.
۳- کلیات سعدى، فصل طیبات، ص‏۵۳۳ ۵۳۲.
۴- بقره، آیه‏۱۴۶.
۵- فتح، آیه‏۲۹.
۶- بقره، آیه‏۸۹.
۷- تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۳۸ و ج ۵، ص‏۷۷.
۸- انبیاء، آیه‏۱۰۷.
۹- اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۲، ص ۳۲۵.
۰- همان، ص ۳۲۱.
۱- طه، آیه ۶۸.
۲- بحار الانوار، ج‏۱۶، ص‏۳۶۶. به نقل از جامع الاخبار،ص ۹۸.
۳- حشر، آیه‏۷.
۴-اصول کافى،ج ۲ ص ۵ و ۶.
۵-بحارالانوار،ج ۱۶ ص ۲۶۶.
۶-بحارالانوار،ج ۱۶ ص ۲۸۲ و ۲۸۳.
۷-اصول کافى ج ۲ ۳۳۲ و ۳۳۳.

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/goleroz1..gifاحادیث پیامبر(ص) در خصوص نماز http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/goleroz1..gif

۱) معراج مؤمن
الصلوه ، معراج المؤمن
نماز، معراج مؤمن است. کشف الاسرار، ج ۲، ص .۶۷۶ سرالصلوه ، ص ۷، اعتقادات مجلسی ، ص ۲۹
۲) نماز نور مؤمن
الصلوه نور المؤمن
نماز نور مؤمن است. شهاب الاخبار، ص .۵۰ نهج الفصاحه ، ص ۳۹۶
۳) نشانه ایمان
الصلوه علم الایمان
علامت و نشانه ایمان نمازاست. شهاب الاخبار، ص ۵۹
۴) نماز ستون دین
الصلوه عماد دینکم
نماز، پایه و ستون دین شماست . ( میزان الحکمه ، ج ۵، ص ۳۷۰ )
۵) پرچم اسلام
الصلاه علم الاسلام
نماز، پرچم اسلام است ( کنز العمال ، ج ۷، ص ,۲۷۹ حدیث ۱۸۸۷ )
۶) نماز وسیله تقرب مؤمن
ان الصلوه قربان المؤمن
همانا نماز خواندن وسیله نزدیکی مؤمن به خداست
کنز العمال ، حدیث ۱۸۹۰۷
۷) جایگاه نماز
موضع الصلوه من الدین کموضع الرأس من الجسد
جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است. کنز العمال ، ج ۷، حدیث ۱۸۹۷۲
۸) کلید نماز
الوضوء مفتاح الصلاه
وضو کلید و وسیله افتتاح نماز است (نهج الفصاحه ، حدیث ۱۵۸۸ )
۹) سجده بر خاک
جعلت لی الارض مسجدا و طهورا
همانا زمین برای من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است. وسائل الشیعه ، ج ۳،ص ۵۹۳
۱۰) نماز کامل با پرداخت زکات
لا تتم صلاه الا بزکوه
نماز کسی کامل نمی شود مگر با پرداخت زکات.
بحار الانوار، ج ,۹۶ ص ۲۹
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
۱۱) قرائت قرآن در نماز
قراءه القران فی الصلاه افضل من قراءه القران فی غیرالصلاه
قرائت قرآن در نماز افضل است از غیر نماز
مستدرک الوسائل ، ج ۱، ص ۲۹۲
۱۲) سوره حمد، عطیه الهی
اعطانی الله - عز و جل - فاتحه الکتاب
خداوند سوره حمد را به من عطا کرده است
امالی شیخ صدوق ، ص ۱۱۷
۱۳) رکوع و سجود ناقص
و لا صلاه لمن لا یتم رکوعها و سجودها
نمازگزاری که رکوع و سجودش را ناقص انجام دهد، آن نمازش ، نماز نیست
بحار الانوار، ج ,۲۹ ص ۱۹۸
۱۴) طولانی کردن سجده
و اذا اردت ان یحشرک الله معی فاطل السجود بین یدی الله الواحد القهار
و اگر خواستی خداوند تو را با من محشورسازد، سجده در پیشگاه خدای یکتای قهار را طولانی کن
بحار الانوار، ج ,۸۵ ص ۱۶۴
۱۵) مقدمه نماز
و لکل شی ء انف و انف الصلاه التکبیر
برای هرچیزی مقدمه ای است و مقدمه نماز، تکبیر است
)وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۶(
۱۶) خشوع زینت نماز
الخشوع زینه الصلاه
خشوع ، زینت و زیورنماز است
)بحار الانوار، ج ,۷۷ ص ۱۳۱ (
۱۷) خشوع چیست
ما الخشوع ؟ قال : التواضع فی الصلاه و ان یقبل العبد بقلبه کله علی ربه
از پیامبر اکرم (ص ) سؤال شد: خشوع چیست ؟ فرمود:فروتنی و خاکساری درنماز و این که بنده با تمام قلبش به سوی خدا برود
)بحار الانوار، ج ,۸۴ ص ۲۶۴ (
۱۸) نماز و حضور قلب
لیس لک من صلاتک الا ما احضرت فیه قلبک
نیست برای تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد
) بحار الانوار، ج ,۸۴ ص ۲۵۹(
۱۹) چهار بخش نماز
بنیت الصلوه علی اربعه اسهم سهم منهااسباغ الوضوء، و سهم منها الرکوع وسهم منها السجود و سهم منها الخشوع
نماز برچهار بخش بنا شد:
۱. گرفتن وضوی کامل
۲. رکوع
۳. سجود
۴. خشوع
)مستدرک الوسائل ، ج ۱، ص ۲۶۵(
۲۰) حضور در عبادت
اعبد الله کأنک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک
عبادت کن خداوند تعالی را، چنانچه گویا او را می بینی ، و اگر تو اورانمی بینی او تو را می بیند
( نهج الفصاحه ، ص .۶۵ سر الصلوه ، ص .۲۶ مکارم الاخلاق ، ص ۴۵۹ )
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
30-06-2011, 11:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67447057797140991264.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67447057797140991264.gif)
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است
که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی
و جهل پیشگی دفن شده بود.
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/goleroz1..gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/goleroz1..gifمبعث اشرف الانبياء والمرسلين مبارکhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/goleroz1..gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/goleroz1..gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04523682393123831312.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04523682393123831312.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 13:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09199221985925992031.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09199221985925992031.jpg)

بعثت، نوید تزکیه انسان

بعثت، پایه‏گذار حکومت صالحان درعرصه خاک است.

بعثت، سحرگاه امامت و ولایت است.

بعثت، نوید تزکیه انسان‏های شایسته از زشتی‏هاست.

بعثت، عید انسان‏های جویای حق و عدالت است.

بعثت، جشن بزرگ مستضعفان،محرومان،

ستم‏دیدگان و بی‏ یاوران است.

بعثت، روز عزت ارزش‏هاست.

بعثت، نعمت خدا برانسان‏هاست.

پیام خیزش انسان از خاک بر افلاک است.

در این روز، خداوند نهر عدالت را

در بوستان حیات بشر جاری ساخت

و گل‏های ایمان را در گلستان جان

حضرت محمدصلی‏ الله‏علیه‏و‏آله شکوفا کرد.

بعثت، گل‏های ایمان را بر شوره‏زار

دل‏های سرد وخفته اعراب رویاند

و خرافات و اوهام را از سرزمین حجاز،

به زباله‏دان تاریخ سپرد.

اینک نیز پیام‏های ماندگار بعثت،

که از منبع وحی سرچشمه می‏گیرد،

رهگشای ما رهروان آن پیامبر نیک‏سرشت و نکوکار است

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36763658038489509688.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36763658038489509688.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 13:40
http://shiaupload.ir/images/30461999124799455821.jpg (http://shiaupload.ir/images/30461999124799455821.jpg)

پرتو اشعه بعثت

در پیام بعثت، فطرت پاک و زلال انسانی را یافتيم

و رهایی تن و جان را در محتوای ندای پیامبر شناختیم.

بر همین اساس است که مقام معظم رهبری

درباره آثار بعثت چنین می‏فرماید:

«هیچ حادثه ‏ای از قبیل انقلاب‏های بزرک،

مرگ‏ها و حیات‏های ملّت‏ها، پدید آمدن اشخاص بزرگ ،

از بین رفتن اشخاص بزرگ،

ظهور مکتب‏های گوناگون،

اهمیتش برای بشریت به اندازه بعثت‏های انبیانیست.

هم‏چنان که امروز شما می‏بینید،

ماندگارترین شکل‏های فکر و ذهن آحاد بشر،

همان شکل‏هایی است که ادیان به آن‏ها داده‏ اند

و تا ابد هم همین‏طور خواهد بود.

اگرچه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند

که مستقیما خود را در پرتو اشعه بعثت نبی اکرم قرار نداده ‏اند،

یعنی غیر مسلمان‏ها،

اما همان‏ها هم از برکات این بعثت،تاکنون منتفع شده ‏اند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84657604582064525380.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84657604582064525380.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 13:45
http://shiaupload.ir/images/64024414663962222427.jpg (http://shiaupload.ir/images/64024414663962222427.jpg)



مهم‏ترین پیام بعثت

مهم‏ترین پیام بعثت، یکتا پرستی و تزکیه نفس است.

بعثت، وحی را واسطه زمین و آسمان قرار داد

و انسان‏ها را ازسرگردانی در وادی ظلمت و تحیر وارهاند.

بر همین اساس است که حضرت امام خمینی رحمه‏الله می‏فرمایند:

«انگیزه بعثت، نزول وحی... و نزول قرآن است

و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند

و نفوس مصّفا بشوند، از این ظلماتی که درآن‏ها موجود است

تا این‏که بعد از این‏که مصّفا شدند،

ارواح و اذهان آن‏ها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.

انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان‏ها نجات دهد

ما تزکیه کنیم خودمان را،

نفوس خودمان را مصّفا کنیم...

گر این توفیق برای همگان حاصل شد،

دنیا یک نوری می‏شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق .

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16172828140510852303.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16172828140510852303.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 17:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26577662555552169288.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26577662555552169288.jpg)



بعثت در كلام مولاي متقيان

شبه جزيره عربستان جداي از اينکه داراي انسجام واقتدار حکومتي نبود،

انواع جرم ها، جنايت ها، خرافات و ... در آن موج مي زد.

هرچند که بيان مفصل موقعيت اجتماعي، سياسي،

اخلاقي و اقتصادي به درازا مي کشد

واين مطلب چيزي است که کتب معتبر تاريخي

و اشياء کشف شده باستاني برآن صحه مي گذارد،

اما در اينجا جمله اي از امام علي(ع)

در وصف مردمان آن روزگار را مي آوريم

که ازهر متني گوياتر است:



" خداوند محمد(ص) را براي هشدار به جهانيان فرستاد

در حاليکه امين قرآن است.

و شما مردم عرب بدترين دين را در بدترين سرزمين ها داشتيد،

در سرزميني که سنگلاخ و غرق در مارهاي زهرآلود بود

زندگي مي کرديد، آب کثيف مي نوشيديد،

غذاي خشک و خشن مي خورديد،

خون يکديگر را مي ريختيد،

به خويشاوندانتان اعتنا نمي کرديد،

بت ها در ميان شما نصب شده

و گناهان شما را محاصره کرده بود.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54181195532827469876.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54181195532827469876.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 17:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34981660346584998004.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34981660346584998004.jpg)

بعثت در کلام امام خميني رحمة الله عليه
پرچم‏دار اسلام راستین،

حضرت امام خمینی رحمة‏ الله درباره بعثت چنین فرموده است:

«بعثت رسول خدا برای این است که

راه رفع ظلم را به مردم بفهماند؛

راه این که مردم بتوانند با قدرت‏های بزرگ مقابله کنند.

بعثت برای این است که اخلاق مردم را،

نفوس مردم را، ارواح مردم را،

تمام این‏ها را از ظلمت‏ها نجات بدهد.

ظلمات را به کلی کنار بزند

و به جای او نوربنشاند.

ظلمت جهل را کنار بزند

وبه جای او نور علم بیاورد.

ظلمت ظلم را به کناربزند

و به جای او عدالت بگذارد...

وراه او را به ما فهمانده است.

فهمانده است که تمام مردم،

تمام مسلمین برادر هستند

و باید با هم وحدت داشته باشند؛

تفّرقه نداشته باشند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 17:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59444738909923904496.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59444738909923904496.jpg)


بعثت در کلام مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری،

حضرت آیت‏اللّه‏ خامنه‏ای درباره بعثت چنین فرموده است:

«مسأله بعثت و پدید آمدن این حادثه،

مهم‏ترین مسأله‏ای است که در طول عمر طولانی بشریت،

برای او اتفاق افتاده است.

در سرنوشت انسان و تاریخ بشر،

هیچ حادثه‏ای به قدر این حادثه مؤثر نبوده

و هیچ لطفی از طرف پروردگار،

به عظمت این لطف،

بر انسان‏ها وجود نداشته

و امروز آن‏چه ازشعار ما در دنیا مطرح است،

همان پیام‏ها و شعارهای بعثت است.

مثل شعار عدالت اجتماعی،

آزادگی، علم و دانش، ترقی و تعالی .

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40559018407582574565.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40559018407582574565.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 18:15
http://shiaupload.ir/images/34414168682234108264.jpg

http://www.shiaupload.ir/images/06486784461874905638.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/06486784461874905638.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/06486784461874905638.gif

بعثت

، امید انسان به فردایی روشن است.

بعثت

نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است.

http://upload.tazkereh.ir/images/08352351175417051973.gifبعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک بادhttp://upload.tazkereh.ir/images/08352351175417051973.gif

http://www.shiaupload.ir/images/06486784461874905638.gifhttp://www.upload.tazkereh.ir/images/95415259091121686820.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/06486784461874905638.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/06486784461874905638.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 18:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12494244128517791282.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12494244128517791282.jpg)

پیامبری که من دیدم

مى‏گفت:
«على! من را جز خدا و تو نمى‏شناسند».1
شخصیت محمد(ص) را تنها از نگاه امیرمومنان (ع) مى‏توان جست و بس.
مبعث پیامبر بهانه ‏اى است كه قطعه‏هاى از زندگى پیامبر، را در آیینه او بنگریم.
محمد (ص) همچون انبیاء گذشته، از بهترین خاندان و گرامیترین دودمان بدنیا آمد.
روز ولادت اش با كرامتى عظیم همراه بود؛ «كَرِیماً مِیلادُهُ». 2
خدا او را برگزید از درختى كه رستنگاه پیامبران است و چراغدانى پرنور براى روشنى جهان؛ 3
هرگاه آفریدگان را به دو فرقه كرد ، او را در بهترین گروه در آورد. 4
علی(ع) مى‏فرماید:
«خداوند پیامبران را در بهترین ودیعتگاهها به ودیعت نهاد و در شریف‏ترین قرارگاهها جاى داد . آنان را از صلبهایى كریم به رحمهایى پاكیزه منتقل فرمود.
هرگاه یكى از ایشان از جهان رخت بربست دیگرى براى اقامه دین خدا جاى او را گرفت . تا كرامت نبوت از سوى خداوند سبحان نصیب محمد (ص) گردید . او را از نیكوترین خاندانها و عزیزترین دودمانها بیرون آورد ، از درختى كه پیامبرانش را از آن آشكار نموده بود و امینان وحى خود را از آن برگزیده بود». 5
براى محمد(ص) فرشته‏اى گماشته شد، تا این مامور الهى، او را به سوى خیرات و اخلاق خوب هدایت كند و امیرمومنان (ع) از وجود این فرشته اینگونه خبر مى‏دهد:
«خداوند از آن زمان كه رسول خدا از شیر بازگرفته شد بزرگترین فرشته اش را قرین وى ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نیك سوق دهد».6
محمد(ص) در هر سال یك ماه در غار حرا مى‏ماند، ماه رمضان بهترین موسم براى خلوت او با خدایش بود. تا به تنهایى به عبادت پردازد؛ البته همیشه تنها نبود و على (ع) انیس غار و صفاى خلوتش بود.
«هر سال در حراء زمانى چند خلوت مى‏گزید. من او را مى‏دیدم و جز من كسى وى را نمى‏دید». 7
27 رجب بود و نخستین نور وحى بر قلب محمد(ص) تابید و بعثت آغاز شد.
او برگزیده خدا گردید، براى یك ماموریت مهم و بى مانند.
على (ع) از شنیده‏هاى خود در آن فضا چنین مى‏گوید:
«نور وحى و رسالت را به چشم مى‏دیدم و بوى نبوت را مى‏شنیدم. هنگامى كه وحى نازل مى‏شد صداى ناله شیطان را مى‏شنیدم . مى‏پرسیدم یا رسول الله ، این صداى چیست ؟ مى‏گفت كه صداى شیطان است ، از اینكه او را بپرستند، نومید شده است . تو هم مى‏شنوى ، هر چه من مى‏شنوم و مى‏بینى آنچه من مى‏بینم ، جز آنكه تو پیامبر نیستى ولى تو وزیر منى ، تو به راه خیر مى‏روى». 8
پیامبر (ص) بود و 2 یار ؛
اسلام بود و 2 مسلمان ؛
«روزگارى جز خانه‏اى كه رسول الله ( ص ) و خدیجه و من در آن مى‏زیستیم ، اسلام را بر روی کره خاک دیگر خانه‏اى نبود»9

1) محمد تقى مجلسى، روضةالمتقین،ج‏13، ص‏273.
2) نهج البلاغه، خطبه 1.
3) خطبه 108.
4) خطبه 214
5) خطبه 94.
9-6) خطبه 192.



http://www.shiaupload.ir/images/38017006857880830705.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 18:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26577662555552169288.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26577662555552169288.jpg)


حرا در هاله ای از نور




خلوت غار حرا را آشوبى بر آشفته است ، نسیم آسمانى همراز روحى گشته كه مانوس با آسمان است ، ستاره اى كه با فروغش آتشكده ها را به دست غروب سپرد و كنگره هاى كاخ استبداد كسرى را فرو ریخت ، اینك پیام رسالت نجوا می كند. راهى از نور در امتداد آسمان تا زمین مكه و افق تا افق ، فرشتگان صف در صف از جبرئیل تا میكائیل و غار حراء در هاله اى از نور، با خورشیدى در میان ، جبرئیل ارام بر زمین گام میگذارد، زمین حریر گون میشود، نبض زمان تند میزند، شب مى گریزد، چلچراغ هستى به استقبال مى شتابد، سفیر وحى دفتر مى گشاید، امین را میخواند كه : محمد بخوان ! نگار درس ناخوانده با بهت به سفیر می نگرد: چه بخوانم ؟

بخوان بنام خدایى كه خلق از او پیدا شد و این خلق از او دانا شد.

بدینسان حرا با حریم رسالت ، كعبه امال عشاق میشود و اولین قطره از دریاى بزرگ وحى درون غار ریزش میكند و غار به پهناى دریا می شود.

فروغ نگاهش گرما بخش ساقه هاى شكننده و ظریفى میشود كه زیر خروارها، خاك جاهلیت خرد میشدند. خنكناى گواراى كلامش ، آتش نمرودیان را به خاكستر مى نشاند.

بد بیضائى او بساط سحر و كفر و عناد درهم مى ریزد، دم مصطفائیش ، عطر خوشبوى زندگى مى پراكند، دلهاى فرو مرده در انتظار قاصد بیداریند.

ارى محمد (ص ) قاصد بیدارى دلها می شود، ارى محمد (ص ) عازم پیكار با بت ها میشود.

نور رسالت مصطفى بر بوستان على علیه السلام و فاطمه علیها السلام مى تابد و كوثر وجود فاطمه علیها السلام عطیه هاى هدایت را بر دنیاى ناقص و ابتر مردمان مى بخشاید صراط مستقیم با نور ترسیم میشود، از حسن و حسین علیه السلام تا مهدى (عج ) رایت رسالت از بعثت محمد (ص ) تا میلاد وارث بر چكاده بلند امامت به اهتزاز مى آید و میلاد قائم (عج ) بر گوش بازنشسگان از حقیقت سیلى مى نوازد.

حضور حجت ، پاى بهانه گیرى را به زنجیر میكشد، انسان براى گریز از خسران دل ! ولایت ولى عصر مى سپارد تا با استمداد از ابا صالح در زمره صالحین باشد.

صاحب از وراى زمان و اعصار و تاریخ ، جانها را تصاحب میكند.

بعثت و حضور محمد (ص )، فروغ چشمان كم سوى منتظران سوخته در هجران منتظر قائم میشود و عزیز مصر را به كنعان وجود مى خواند.

اینك همان چشمان كه به التماس نجات بر استان حرا مى نگریست در افق اعلى به انتظار آمدن منجى كه وارث بزرگ بعثت است لحظه شمارى مى كند.

ارى مهدى خواهد آمد، منتقم خواهد آمد و به اسم رب كتاب قطور رحمت و محبت را بر تمام كائنات خواهد خواند.

برگرفته از:از عاشورا تا غدیر، محمد عسكرى








https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52926960708450163717.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52926960708450163717.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64159865750830436100.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64159865750830436100.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52926960708450163717.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52926960708450163717.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 19:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47727260195504782673.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47727260195504782673.jpg)


صدایی از پس دیوار زمان

هنوز پس از چهارده قرن، صدایت را می شنوم

صدای روشنت را، از پس دیوارهای قرون

صدای ضجه بت ها را، که می شکستی شان

و صدای انسانیت را، که با تو نفسی تازه یافته بود و از زیر گورهای جهالت و خروارها خاک تعصب و بی ریشگی به سمت آسمان وحی پلک می گشود و حقیقت انسان را مشاهده می نمود.

صدایت را می شنوم که بر پیکر صخره های سنگی موهوم و بت های جاهلی لرزه افکنده.

هنوز نسیم پیامت می وزد که آتش نمرودیان را خاموش ساخت و طرحی از گلستان حقیقت انداخت.

از حرا پایین بیا و «قولوا لااله الاالله تفلحوا» را دوباره فریاد کن؛

تا زمین زیر گام هایت دوباره جان بگیرد تا این بار، عصر منجمد آهن و ابررایانه و موشک، در برابر خورشید نگاه تو ذوب شود؛ تا لات و عزا‌های نوپدید، جاودانگی پیام تو را باور کنند و در خود فرو ریزند.
صدایت را هنوز می شنوم؛

دوباره بیا و از شکستن بگو و از ساختن

از عطر بال جبرئیل بگو و از وحی

از پرواز بگو و از رسیدن

از عشق بگو و از لاهوت

از ملکوت

زمان در انتظار انقلابی بزرگ است و به دنبال آن انقلابی بزرگ،

که پس از چهارده قرن غفلت و دلواپسی، لابه لای همه هیاهوهای مدرن

از تو می گوید، از عشق، از انسان، از خدا

او می آید تا انسانیت، نفسی دوباره یابد و بار دیگر انسان خفته در زیر خروارها جهل و تعصب رها شود از خود

هنوز از پس دیوار قرون، صدایت را می شنوم

و صدای او را که صدای توست؛ که سرشار از عطر خوش وحی است؛ که مژده آمدنش را خود داده ای

او که پیام آشنای حرا را، دوباره در جان مان جلا می بخشد

اینک در سایه سار نامت ایستاده ایم و بعثت را دوباره فریاد می کشیم

و از دوردست، چشم براه غبار سواری هستیم که می آید

از حرای غیبت، و پرچم سبز توحید بر دوش

او می آید و زمین زیر گام هایش جانی دوباره می گیرد....

برگرفته از: پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09918746358115348163.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09918746358115348163.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 20:02
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/001/0009108%20%2812%29.jpg




دلم تنگِ پیامبر است

فکر کن یک صبحی لیوان چایی به دست بنشینی روی صندلی همیشگیت، پایت را گیر بدهی به لبه‌ی جلو، دکمه‌ی کامپیوتر را بزنی و مثل همیشه منتظر موجی از رنگ و تصویر و خبر بمانی. منتظر قتل‌ها، دروغ‌ها، رسوایی‌ها، کلیک، یک هورت چای، اینترت و ناگهان روی صفحه‌ات، فقط نوشته شود: «ای فرزند آدم»
فکر کن ایمیلت را باز کنی و کسی پیام گذاشته باشد:«پس به کجا می روید؟» 1
می چسبد؟ نه؟
کی گفته آدم وسط عصر «دگمه‌ها و صفحه‌ها» دلش تنگ پیامبری نمی‌شود؟ دلتنگ یکی که ماموریت داشته باشد دل بسوزاند. یکی که رسالتش این باشد که زنجیر و قلاده‌های مرا باز کند.2
این درست که من الآن سراپا لای بندها هستم سراپا غل و قلاده. آن‌قدر به بندها عادت دارم که نمی‌دانم قبل از تنیدن آنها چه بوده‌ام. و اصولا یک فرضی هست که اگر این‌ها را بردارند، من آن زیر مجسمه‌ای شکسته و خرد باشم و در جا فرو بریزم. همه‌ی این‌ها درست، ولی هوسش که هست
هوس پیامبری مبعوث بر من که به او گفته باشند: «پیدایش کن، خیلی تنهاست.» هوس این که یکی با چشم‌های دلسوز و هراسان، مهربان نگاهم کند. به جا نیاورد. ناباورانه چشم بمالد و بعد گریه‌اش بگیرد: «پسر آدم چه بلایی سرت آمده؟»
هوس یکی که با دهان باز از بهت، خیره بماند به تن بنفش و روح آماس کرده‌ی من، به زخم‌های چرک ریز و تاول‌هایم زیر بندها و حلقه‌ها. یکی که بیاید جلو، تک تک حلقه‌ها را بر دارد، تیغ‌ها را جدا کند، زخم‌ها را بشوید و لای هقهقی غمگین بپرسد: «کی تو را از پروردگارت جدا کرد؟»3
این روزها به آمدنش نیاز ندارم؟
حتی توی خواب خیلی سنگین هم آدم هوس یکی را می‌کند که مامور باشد با ظرافت، حتماً با ظرافت، او را بیدار کند. گیرم کلی ناز کنم و خودم را بزنم به خواب، از سر لج تا لنگ قیامت بخوابم، حتی توی همین وضع هم خیلی حال می‌دهد یکی آمده باشد که با لطف مرا بیدار کند.
گیرم از ترس روشنایی تندی که از پنجره‌ی گشوده می‌ریزد، چشم باز نکنم، حتی توی همین حال هم صدای ماموری مهربان لذت دارد. صدای یکی که دست می‌کشد بر سر روح و به نجوا می‌گوید: «پاشو برویم» من غلت می‌زنم، خمیازه می‌کشم و پشت می‌کنم به او و او باز زمزمه می‌کند:« به زمین چسبیدی؟»4 هراسان می‌پرسد:« به همین جا راضی شدی؟»5

باید برگردد، نه؟ خیلی لازمش داریم. باید دوباره مبعوثش کنند. دور شده. کلمه شده. تاریخ شده. رفته لای کتابها. می‌روم پی او، در کوه‌ها، سنگ‌ها، غارها. به هر غاری می‌رسم تار عنکبوت بسته، آشیانه‌ی یک جفت پرنده‌ی بیابانی هست و چوپان یتیمی که ناگهان به نام او خوانده باشد نیست.
نیست چون من هنوز غریبه‌ام. چون او از شهر نادان‌ها شبانه گریخته. چون من خود را به خواب زده‌ام و نوازش کاری برایم نمی‌کند. چون انسان حوصله‌ی فراخ پیامبران بزرگ را سرریز کرده است.
می‌نشینی روی صندلی، لیوان چایی به دست. با حس تنهایی و هوس داشتن «برادری بزرگ». اسمش را می‌دهی به نرم افزار جستجوگر :« محمد(ص)». خیلی محمد هست. کدامشان را می‌خواهی؟ محمدی که زیر سنگینی بار کلمات فرود آمده، مدهوش روی سنگ‌ها افتاده. (این در توضیحات یافته‌های نرم افزار نیست.) چون ما از این زاویه به رنجی که کشیده، فکر نکرده‌ایم. آدم اگر بخواهد از وزن چیزی مظنه داشته باشد، باید یک بار مشابهش را یا حالا تکه‌ای از آن را بلند کرده باشد.
من و تو مدتهاست وزن سبک الهامی را هم حس نکرده‌ایم چه رسد به این که... چند وقت است به دلمان چیزی برات نشده؟ چطور قرار است بفهمیم او زیر بارش کلمات بزرگ چه حالی داشته؟
گفته‌اند وقتی وحی فرود می‌آمد، شانه‌هایش خم می‌شد، جوری که انگار شیء سنگینی روی آن نهاده‌اند. سر پائین می‌انداخت و چون سر بلند می‌کرد؛ تمام پیشانی خیس عرق بود. این تازه مال وقتی بود که وحی با واسطه‌ی جبرئیل می‌آمد. گفته‌اند هر بار کلمه‌ها بی‌واسطه می‌آمدند، از حال می‌رفت.
گفته‌اند از حرا فرود آمد. چون بیدی باد دیده می‌لرزید. رسید خانه. خدیجه(سلام‌الله علیها) هرچه عبا و پتو در خانه بود انداخت روی دوش‌های او. هنوز از پس لرزه‌های بی‌سواد خواندن رها نشده، دوباره کلمه فرود آمد: «ای که در پارچه‌ها خود را پیچیده‌ای برخیز و هشیارشان کن» 6
چه تکلیف دشواری خدا از شاگرد محبوبش می‌خواهد. فکر کن بایستد آن‌جا تنها با شانه‌هایی نحیف و خدا در گوشش نجوا کند: «بگو به بندگانم که من نزدیکم. صدایم اگر کنند جواب می‌دهم» 7. معلوم است بی‌هوش می‌شود. اما ما از رنج این واسطه‌ی نجوا چه می‌فهمیم؟
1. فاین تذهبون. سوره تکویر
2. یضع عنهم اصرهم... سوره مائده
3. ما غرک بربک الکریم. سوره انفطار
4. اثاقلتم الی الارض. سوره توبه
5. ارضیتم بالحیوة الدنیا. سوره توبه
6. یا ایها المدثر قم فانذر. سوره مدثر
7. و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب. سوره بقره
برگرفته از: مجله همشهری جوان




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95632141133948039431.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95632141133948039431.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 22:18
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/001/0009108%20%2817%29.jpg
اني بعثت لاتم مكارم الاخلاق

من مبعوث شدم تا اخلاق نيك را بر پا دارم

گوشه‏اى ازاخلاق عظيم
پيامبر گرامى اسلام صلى الله و عليه و آله


روزهايى بس شيرين و به ‏ياد ماندنى و تاريخ ساز پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص ‏توصيف و تعريف كرد.

او هرگز در اين واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏ كاملى كه تمام افلاك و موجودات را خدا به خاطر او آفريد واگر او نبود، هيچ چيز نبود.

«لولاك لما خلقت الافلاك‏» و الا انسانى كه تا قاب قوسين او ادنى بالا رفت و به جايى رسيد كه‏ جبرئيل آن ملك مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد و با صراحت‏ به او عرض كرد:
اگر يك مو بالاتر روم به نور تجلى ‏بسوزد پرم. ولى رسول الله رفت و به جايى رفت كه نه در خرد آيد و نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخيال! اوست كسى كه‏ خدايش درباره ‏اش فرمود: «

و انك لعلى خلق عظيم‏» پس مابه جاى ‏اينكه حرفى بزنيم كه نه آغازش و نه انجامش ما را به جايى ‏مى‏رساند چرا كه جز آفريده ‏اش و برادرش كسى او را نخواهد شناخت ‏«يا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفك الا الله و انا» پس روا است كه لب فرو بنديم وسخن كمتر گوئيم.

بيائيم در اين سخن ربانى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را داراى منشى سترگ واخلاقى عظيم معرفى مى‏كند بيانديشيم و از زبان روايت نمى از اين‏ اقيانوس پرفيض برگيريم.

شايد برخى عزيزان به كار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگيرند كه قرآن فرمود: «و لكم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏».

جمله ‏هايى كوتاه در منش و روش زندگى حضرت بيان مى‏شود كه هم ‏بركت است و پر مايه بركتى است و هم برنامه به زيستى وخدا پسندانه:
1) آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود كه متن روايت او را«خاضع الطرف‏» مى‏نامد يعنى به زمين نگاه مى‏كرد و سر را كمتر بالا مى‏برد، اين چنين با وقار و متين... با ادب و فروتن.

چنان‏ در برابر خالقش خاضع و خاشع بود كه بيشتر سرفرود مى‏آورد و كمتر سر را بلند مى‏كرد چه پيوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏ديد و لحظه ‏اى ‏بلكه كمتر از لحظه‏ اى هم از ياد و ذكر خدا غافل نبود.



http://www.shiaupload.ir/images/70998678984874721069.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 22:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76733282528017379176.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76733282528017379176.jpg)


2) يكى ديگر از نشانه ‏هاى بارز تواضع و خوى نيكويش اين بود كه ‏به هر كه مى‏رسيد، پيش قدم در سلام كردن بر او بود، سلام كه خود تحيت اسلامى است و پيامبر آن را به ما ياد داده، خود نيز بيش ازهمه و پيش از همه به آن عمل مى‏كرد و قبل از آنكه ديگرى بر او سلام كند، او خود سلام مى‏كرد.

هرگز پيامبر ملاحظه نمى‏كرد كه آن ‏فرد بزرگ است‏ يا كوچك، دانشمند است ‏يا بى‏سواد، ثروتمند است ‏يا فقير.

آرى حضرت آنقدر عظمت داشت كه بر همه افراد بدون ملاحظه‏ هاى ‏اسمى، شغلى، خطى، مسئوليتى، مالى و... سلام مى‏كرد و او با اينكه بزرگترين از هر نظر بود بر كوچكترين انسانها از هر نظر سلام مى‏كرد و بيشتر براى اينكه ما را به اين سنت‏ حسنه ‏تشويق كند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش يك حسنه.

3) پيامبر هرگز بدون جهت ‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏ بيشتر جنبه موعظه و پند داشت، يا مطلبى را مى‏آموخت و يا به معروف و خيرى امر مى‏كرد و يا از شر و منكرى مردم را باز مى‏داشت، تمام ‏سخنانش سودمند و يك كلمه، نه بلكه يك حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود، زيرا خوب مى‏دانست كه: «و ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد» وانگهى پيامبر اسوه است و الگو و اوست انسان كامل.

پيامبر كسى ‏است كه نخستين آفريده پروردگار، نور مباركش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از اين نور كامل چيزى تراوش نمى‏كند جز نور، وهرچه مى‏گويد گفته خدا است «و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى ‏يوحى‏».

4) و پيامبر هرگز از ذكر خدا غافل نمى‏شد. در روايت است: «ولايجلس و لايقوم الا على ذكر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذكر و ياد خدا.

پيامبر در هر آن قرين و همنشين ذكر خدا بود چه بر زبان آورد و چه در دل گويد. او خود ذكر خدا را كفاره مجلس ‏مى‏دانست و اعلام مى‏داشت كه اگر در مجلسى ياد خدا نباشد يا ذكرى ‏از اهل بيت كه آن نيز ياد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر و وبال است و نحس است و شوم.

و اگر حضرت مى‏ خنديد از تبسم تجاوز نمى‏كرد «جل ضحكه التبسم‏» زيرا قهقهه و خنده با صدا با شئون ‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان كامل و چه رسد به اشرف‏ مخلوقات.



http://www.shiaupload.ir/images/26935201180602906516.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 22:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97909413049556460380.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97909413049556460380.jpg)


5) يكى ديگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت اين بود كه هر وقت‏ وارد مجلس مى‏شد، هر جا كه جاى خالى بود مى‏نشست، مانند خود خواهان يا نادانان نبود كه دنبال صدر مجلس هستيم، و خيال‏ مى‏كنيم كه بايد بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا كه انسان والا مى‏نشيند والا است نه آنكه انسان والا بايد در جاى والا نشيند.

عزيزانم! قطعا اين از تواضع است كه انسان در جايى كه خالى‏است‏ بنشيند و هرگز منتظر نباشد كه ديگران در برابرش قد علم ‏كنند و برخيزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند.

اين حالت ‏بدون ترديد برخاسته از هواى نفس است و تكبر كه بايد زدوده شود و گاهى بلكه بيشتر به خاطر عقده ‏هاى درونى و محروميت‏هاى ديرينه ‏است كه شخص مى‏خواهد از اين راه خودى را نشان دهد!!

6) پيامبر اكرم صلى الله و عليه وآله آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هيچ گاه فرياد نمى‏زد و صدا را بلند نمى‏كرد.

و مجلس آن حضرت نيز از چنان آرامشى ‏برخوردار بود كه عين ادب و تواضع است و كسى در مجلس پيامبر بلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتك‏» و دستور هم همين بود كه‏ كسى صدايش را بالاتر از صداى رسول الله نكند «لاترفعوا اصواتكم ‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذا مجلسش بسيار آرام و با وقار بود كه حتى صداى به هم زدن بال ‏پرنده به گوش مى‏رسيد.

7) «لايقطع على احد كلامه‏» هرگز سخن كسى را قطع نمى‏كرد و تا شخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام ‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت.

و چنان اصحابش را تربيت كرده ‏بود كه هرگاه لب مباركش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساكت‏ مى‏شده و سراپا گوش مى‏شدند «كان على رووسهم الطير» و هرگاه ‏سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آنكه سخنانشان با هم تزاحم كند، با هر يك به نوبت‏ حرف مى‏زد.

8) نكته ديگرى كه بسيار جالب و ارزنده است و بايد مد نظر قرارگيرد اين است كه حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد يكسان نگاه ‏مى‏كرد «و كان يساوى فى النظر والاستماع للناس‏».

بايد سخنگويان محترم اين مطلب را دقت كنند كه يكسان و مساوى در حال حرف زدن به اين طرف و آن طرف نگاه كنند زيرا اين نكته‏ ظريف اخلاقى است كه در نگريستن به افراد(هنگام صحبت كردن)انسان‏ فرق بين اين و آن نگذارد و همه را به يك ديد بنگرد كه ‏اميدواريم در موارد ديگر نيز اين تساوى و يكسان ‏نگرى حفظ شود.

راستى چه زيبا است تربيت رسول الله! بنابراين، هر كه ‏بخواهد بيشتر به پيامبر نزديك گردد، بايد رفتار و اخلاقش را با آن حضرت نزديكتر كند.

9) «و كان يجالس الفقراء و يواكل المساكين‏» او نه تنها با مالداران و دارايان مجالست مى‏كرد بلكه با فقرا و مستمندان نيزهمنشين بود. بلكه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بيشتر لذت مى‏برد و اگر با ثروتمندان مى‏نشست ‏به خاطر هدايت كردن آنان بود نه چيز ديگر.




http://www.shiaupload.ir/images/64278506000570347499.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 22:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30312917359927772410.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30312917359927772410.jpg)

10) هرگاه پيامبر مى ‏خواست ‏به مجلس وارد شود و با مردم ‏برخورد كند، خود را طبق موازين اسلامى آرايش مى‏داد يعنى درآينه مى‏نگريست و موهاى خود را شانه مى‏زد .

و چنين در روايت آمده ‏است «و كان ينظر فى المرآه و يتمشط‏» و نه تنها حضرت لباس ‏تميز و مرتب مى‏پوشيد و محاسن مبارك را شانه مى‏زد بلكه پيوسته ‏بوى خوش عطر از حضرت از مسافتى دور استشمام مى‏شد.

بگذريم ‏كه خود حضرت خوشبو بود و بوى خوشش دوست و دشمن را جذب مى‏كرد، كه همواره از عطر نيز استفاده مى‏نمود.

راوى مى ‏گويد: قبل ازآنكه حضرت به مسجد وارد شود، ما خبردار مى‏شديم زيرا بوى عطرش‏ از مسافتى به مشاممان مى‏خورد و متوجه ورود حضرت مى‏شديم.

خود حضرت نيز مى‏فرمايد: «ان الله يحب من عبده اذا خرج الى اخوانه‏ان يتهيا لهم و يتجمل‏» خداوند دوست دارد كه بنده ‏اش هرگاه‏ مى‏خواهد با برادرانش ملاقات كند، خود را آماده كند و براى آنها آرايش نمايد.

اسلام دستور آراستن داده است نه مانند برخى ساده لوحان كه باموهاى ژوليده و لباس نامرتب مى‏آيند و خيال مى‏كنند اين از زهد است. نه! اين از زهد اسلامى كاملا به دور است.

زهد اين است كه به ‏دنيا و ملذاتش دل نبنديم نه اينكه صوفى منشانه زندگى كنيم وژوليده سيما در ميان مردم حاضر شويم!

11) پيامبر اگر سواره بود هرگز نمى‏پذيرفت كه شخصى همراه وهمگام او پياده راه رود. از او مى‏خواست كه بر مركبش در كنارش ‏سوار شود و اگر قبول نمى‏كرد يا امكان نداشت، به او مى‏فرمود:

از من جلوتر برو تا من در پس تو آيم و به تو برسم. اين چه عظمت ‏و بزرگوارى است انسان‏ها را سرگردان مى‏كند و به حيرت وا مى‏دارد.

12) اگر سه روز مى‏گذشت و دوستش يا برادر دينى‏اش را نمى‏ديد ازاو سؤال مى‏كرد، پس اگر به مسافرت رفته بود برايش دعا مى‏كرد واگر در شهر بود حتما از احوالش تفقد مى‏نمود و به زيارتش مى‏رفت ‏واگر بيمار بود به عيادتش مى‏شتافت.

13) پيامبر آنقدر مهمان نواز بود و مهمانش را احترام و تقدير مى‏كرد كه هرگاه كسى بر او وارد مى‏شد، حضرت متكا و مسند خود را به او مى‏داد و اگر نمى‏پذيرفت آنقدر اصرار مى‏كرد تا قبول كند.




http://www.shiaupload.ir/images/87678316737244741284.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 22:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49134186949748349170.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49134186949748349170.jpg)

14) حضرت ضمن اينكه بسيار هيبت داشت، براى اينكه حاضرين از ديدارش هراس نكنند و ديدارش آنان را نرنجاند، گاهى شوخى مى‏كرد و لطيفه ‏اى در حد ميزان شرعى مى‏گفت كه هيبتش حاضران را به ‏وحشت نياندازد و جرات سخن گفتن را از آنان سلب نكند.

بويژه ‏اگر مى‏يافت كه يكى از يارانش ناراحت و غمگين است ‏با او شوخى ‏مى‏كرد تا غمش را بزدايد. و اصلا پيامبر آن گونه با افراد سخن مى‏گفت كه مناسب با وضعيت علمى و حالت روانى آنان بود.

در روايت‏ آمده است: «و كان يخاطب جلساءه بما يناسب‏» و به اندازه عقل و دركشان با آنان سخن مى‏ گفت و مى ‏فرمود:
«ما پيامبران ماموريت‏ داريم كه با مردم به اندازه عقولشان سخن بگوئيم‏» .

15) مى ‏فرمود: «اكرم اخلاق النبيين و الصديقين البشاشه اذاتراووا و المصافحه اذا تلاقوا» برترين اخلاق پيامبران و رادمردان خوشروئى است هنگامى كه به هم مى‏رسند و مصافحه و دست‏ دادن به يكديگر است هنگامى كه با هم ملاقات مى‏كنند و لذا هر وقت‏ پيامبر مسلمانى را مى‏ديد فورا با او مصافحه مى‏كرد و به او دست ‏مى‏داد و بر اين امر بسيار تاكيد مى‏نمود.

در روايت است كه‏ هرگاه دو مؤمن به هم مى‏رسند و مصافحه كنند گناهانشان مى‏ريزد مانند برگ درختان(در فصل خزان).

اين بود چند جمله كوتاه ولى پرفايده از سيره و منش ‏پيامبر كه براى استفاده عموم عرض شد تا شايد در اين ايام مبارك كار گيريم و دلها را از رشك و حسد و زيغ و رين پاك كنيم و گذشته ‏ها را به خاطر خدا ناديده ‏بگيريم .

از لغزش‏هاى برادرانمان بگذريم(كه خود نيز بسيار لغزش ‏داريم) وقلبها را از كينه و عداوت دور سازيم و با هم چنانكه خدا و رسولش خواهد برادروار زندگى كنيم و اگر از ديگرى انتقاد داريم تلاش كنيم كه انتقادمان سازنده و برادرانه باشد نه كينه ‏توزانه و انتقام‏ گرانه.

باشد كه روح رسول الله صلى الله و عليه و آله و فرزند برومندش حضرت بقية الله الاعظم ارواحناه لتراب مقدمه الفدا از ما خشنود گردد.



http://www.shiaupload.ir/images/13992764123976641440.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2011, 22:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08999637065926501957.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08999637065926501957.jpg)


مبعث در کلام فاطمه زهرا علیهاالسلام

همگان بدین معترفند که هیچ کس مانند خاندان پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله که در درک اسرار بعثت، یگانه همه روزگاران و در شیوایی و رسایی سخن، سرآمد همگان بوده اند، نتوانسته حق مطلب را درباره بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله ادا کند. از این رو شایسته است اسرار بعثت را درکلام دختر ایشان بجوییم: «پروردگار بزرگ، به پایان همه کارها دانا بود و بر دگرگونی های روزگاردر محیط بینا و به سرنوشت هر چیزی آشنا. محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او باد، دید که هر فرقه ای دینی گزیده و هرگروه در روشنایی شعله ای خزیده و هر دسته به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که می شناسند از خاطر سترده اند. پس خدای بزرگ تاریکی ها را به نور محمد روشن ساخت و دل ها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده هایی را که بر دیده ها افتاده بود، به یکسو انداخت.»



بعثت در حجاز؛ بهترین انتخاب

گزینش حجاز، پیش از هر سرزمین دیگری می توانست معجزه بودن دین اسلام را نشان دهد. اگر بعثت در سرزمینی با فرهنگ و تمدنی کهن روی می داد، چه بسا در تحلیل آیندگان، آن گونه که باید به حقیقت راهی یافته نمی شد و چه بسا گمانه های آینده، آن دین را نتیجه قمری چنان تمدنی می دانستند. پس باید سرزمینی انتخاب می شد که فاقد تمدنی کهن باشد. گذشته از این، بزرگ ترین دین و عظیم ترین روشنی، باید با عمیق ترین جاهلیت و تاریکی مواجه باشد و آن تاریکی و جهل در حجاز شکل گرفته بود. شاید اگر دین در فضایی روشن تر رخ می نمود، سیاهی روزافزون حجاز آن را به مخاطره می انداخت و با مشکل مواجه می کرد. پس باید اول لایه های عمیق جهالت شکافته و ظلمت مطلق شکسته می شد و این جز در حجاز ممکن نبود.



آخرین درس خد ا

سرانجام شب انتظار به پایان رسید و سپیده وصل با پیامی به نام خدا، عالم امکان را نورباران ساخت. ابعاد پهناور روح پیامبر بزرگ ما محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ، این امانت سنگین را بر شانه های جان خویش دریافت، رازهای الهی را بر صحیفه ضمیر خویش نگاشت و آن گاه مدرسه ای فراتر از مکان و خارج از زمان برای نبی اکرم صلی الله علیه و آله بنیان نهاد. اسلام، آخرین درس خدا و مجموع همه درس های ایزدی خطاب به انسان است. پیامبر صلی الله علیه و آله آخرین و کامل ترین اسوه و آموزگار ایمان و عشق است. قرآن، آخرین صحیفه هدایت و رستگاری است و انسان بی هیچ حجاب و پرده ای رویاروی حجت بالغه حق قرار گرفته است؛ بعثت، جشن کمال است ؛ جبرئیل، پیام آور کمال؛ محمد صلی الله علیه و آله ، تجلی کمال؛ اسلام، درس کمال و آدمیان، مخاطب این کلام و کمال. مبعث فرخنده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، خجسته ترین لحظه هدایت انسان و یادآور لحظه ناب اتصال خاک و افلاک و سخن گفتن خدا با انسان هاست.




http://www.shiaupload.ir/images/89164432766375147049.gif

عهد آسمانى
30-06-2011, 23:02
نزول اولین وحی

به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:
"بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که به‌وسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمی‌دانست، آموخت."
همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره نمود. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می‌گوید: "صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: "یا رسول الله این ناله چیست؟" فرمود: "این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است." سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اضافه فرمود: "تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را که من می‌بینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک کار من هستی و از راه خیر جدا نمی‌شوی."
همانطور که قبلاً نیز بیان شد، حضرت علی (علیه السلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت‌گزینی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه حضرت بوده‌اند و این سخن امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه نیز به طور خاصی بیان می‌دارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاریخی بیان می‌نماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (علیه السلام) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68597262442975666719.gif

محمدی
01-07-2011, 01:31
عید مبعث یکی از زیباترین روزهای خداست ، روزی که خداوند بهترین و آخرین پیامبرش رو به نبوت رساند ، تا او با بیان جامع ترین احکام و برنامه ها، اتمام حجتی دیگر برای انسانها ارائه نماید ، تا انسان ، دیگر در روز محشر ، بهونه ای نداشته باشه که مثلا اگه من راه اشتباه رفتم علتش این بود که خدایا دستوراتت رو به گوش ما نرسونده بودی و من نمیدونستم !

برای همین خداوند در آیه 165 سوره نساء میفرماید که من رسولانم را فرستادم تا برای شماها اتمام حجت کنند تا دیگه بهونه ای نداشته باشید!

رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا(النساء/165)
پيامبراني که بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتي براي مردم بر خدا باقي نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکيم است.

حالا ببینیم در کنار بیان دستورات الهی برای مردم ، که از طریق وحی به ایشان می رسید ، وظیفه اصلی رسول مکرم اسلام محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) چی بود !

جواب این مطلب رو خود رسول خدا(ص) فرموده اند :

قَالَ النَّبِيِّ ص : إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ (مستدرك‏الوسائل ج 11 ص 187)
فرمودند : همانا به تحقیق جز این نیست که من مبعوث شدم ، برای اینکه مکارم اخلاق را به تمام و کمال برسانم!

بر اساس همین حدیث شریف میتونیم ادعا کنیم ، که اصلا هدف از ، رعایت واجبات و محرمات ، رسیدن به مکارم اخلاقه ، که در رأس آن ، معرفت داشتن به خدای متعال و انجام تکالیفیه که او به عنوان خالق بر مخلوقات واجب نموده !

و شاید برای همین هم بود ، که خداوند متعال تزکیه و پاک سازی باطن از رذائل رو ، مقدّم بر تعلیم قرآن و دستورات الهی معرفی می فرماید:

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ(الجمعة/2)
و (خداوند متعال) کسي استکه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت که آياتش را بر آنها مي‌خواند ، و آنها را (در ابتدا) تزکيه مي‌کند و (سپس) به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مي‌آموزد هر چند پيش از آن در گمراهي آشکاري بودند!

به امید اینکه به برکت عید سعید مبعث ، خداوند خیر و زیبایی دنیا و آخرت را نصیبمان بگرداند.

عید مبعث بر شما مبارک باد.

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-07-2011, 03:31
http://www.iau-gonabad.ac.ir/images/custom/mabas1.jpg



ارتباط عاطفي و کريمانه پيامبر اعظم(ص)


يکي ديگر از سيره اجتماعي رسول اعظم برقراري ارتباط کريمانه با مردم است .
خداوند متعال در قرآن کريم به پيامبرش فرمان مي دهد « واخفظ جناحک لمن اتبعک من المومنين »66 پرو بال مرحمت بر پيروان با ايمانت با تواضع بگستران .
اين تعبير کنايه از برخورد توأم با محبت و ملاطفت با مردم است همانگونه که پرندگان هنگامي که مي خواهند به جوجه هاي خود اظهار محبت کنند آنان را زير بال و پر مي گيرند .
در سيره پيامبر اکرم نقل شده است « کان رسول الله بهم رحيما و عليهم عطوفا »67 لذا پيامبر رحمت اگر کسي به مسجد نمي آمد احوال آنان را مي پرسيد و اگر مريض مي شد به عيادت آنان مي رفت و اگر مشکلي برايش پيش مي آمد در صددرفع آن اقدام مي نمود .
« کان رسول الله يتعاهد الانصار و يعود هم و يسأل عنهم » 68
حضرت ابراهيم هم در برخورد با عموي بت پرست خود از واژه عاطفي پدرم استفاده نمود و با لحن ملايمي فرمود : « سلام عليک ساستغفرلک ربي انه کان بي حفيا »69 سلام بر تو ، من از خدا براي تو آمرزش مي طلبم که خداي من بسيار در حق من مهربانست .
حضرت علي (ع) درباره سيره پيامبر مي فرمايد : « اذا تفقد الرجل من اخوانه ثلاثه ايام سأل عنه فان کان غائباً دعاله و ان کان شاهداً زاره و ان کان مريضاً عاده »70
هر کسي از برادران ديني اش را سه روز نمي يافت سراغ او را مي گرفت اگر غائب و در سفر بود برايش دعا مي کرد و اگر شاهد و حاضر در شهر بود به ديدارش مي شتافت و اگر بيمار بود به عيادتش مي رفت .



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_76p.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-07-2011, 14:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27872641584136825608.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27872641584136825608.gif)


قرآن و انگیزه‏ ی بعثت


با بررسی آیات قرآن و روایات پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام به دست می‏آید كه انگیزه بعثت و اهداف آن در دو پایه خلاصه می‏شود:


1- نفی معبودهای باطل و عوامل سقوط.

2- پیمودن راه‌های تكامل در ابعاد گوناگون كه اساس آن اعتقاد به یكتایی و بی‏همتایی خداست.

ولی در پرتو تجزیه و تحلیل آیات و روایات، می‏توان به ده انگیزه و هدف از اهداف و انگیزه‏های بعثت اشاره كرد كه عبارتند از:




1- اتمام حجّت،

چنان كه در آیه 165 سوره نساء می‏خوانیم:
«رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاّ یَكُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ؛
پیامبرانی كه بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجّتی برای مردم بر خدا باقی نماند) و بر همه اتمام حجّت شود.»)




2 ـ رفع اختلاف،

چنان كه در آیه 213 سوره بقره می‏خوانیم:
«كانَ النّاسُ اُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرینَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْكُمَ بَیْنَ النّاسِ فیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ؛
مردم در آغاز یك دسته بودند و تضادی در میانشان وجود نداشت، به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد، و اختلافات و تضادهایی در میان آن‏ها رخ داد در این حال خداوند پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند، و كتاب آسمانی كه به سوی خود دعوت می‏كرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم در آن‏چه اختلاف داشتند، داوری كند.»




3- قیام به عدالت

چنان كه در آیه 25 حدید می‏خوانیم:
«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ؛
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل كردیم، تا مردم قیام به عدالت كنند.»




4- آزادی و آزادگی، و رهایی از امور بیهوده و خرافات

چنان‏كه در آیه 157 سوره اعراف می‏خوانیم:
«اَلَّذِین یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ ... وَ یَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَ الاَغْلالَ الَّتی كانَتْ عَلَیْهِمْ؛ كسانی كه از فرستاده خدا پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی می‏كنند ... پیامبری كه بارهای سنگین و زنجیرهایی را كه بر آنها بود از دوش و گردنشان، برمی‏دارد. منظور از زنجیر در این‏جا عبارت است از: زنجیر جهل و نادانی، بت‏پرستی و خرافات، انواع تبعیضات و بی‏عدالتی‏ها، قوانین نادرست، و اسارت و استبداد در چنگال طاغوت‏ها است




5 ـ هدایت، امر به معروف و نهی از منكر و رهایی از ظلمت‏ها و كشیدن انسان‏ها به سوی نور

چنان‏كه در آیه 1 و 5 ابراهیم، و 16 مائده و 175 اعراف آمده، از جمله در آیه یك سوره ابراهیم می‏خوانیم:
«الـر * كِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْكَ لِتُخْرجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ؛
این كتابی است كه بر تو ای پیامبر نازل كردیم، تا مردم را از تاریكی‏های (شرك و ظلم و جهل) به سوی روشنایی (ایمان، عدل و آگاهی) به فرمان پروردگارشان درآوری.»




6 ـ آموزش كتاب و حكمت

چنان كه در آیه 2 سوره جمعه می‏خوانیم:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِیّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ؛
خداوند كسی است كه در میان جمعیّت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت كه آیاتش را بر آنها می‏خواند، و آنها را تزكیه می‏كند، و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت می‏آموزد.»




7 ـ تهذیب و پاك‏سازی

چنان كه در آیه 2 جمعه (آیه قبل) همین مطلب ذكر شده است.




8 ـ آزادی انسان‏ها از زیر یوغ طاغوت‏ها و استكبار

چنان‏كه در آیه36 نحل می‏خوانیم:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُواللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ؛
ما در هر امّتی رسولی برانگیختیم كه خدای یكتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب كنید.»




9ـ تقویت و ارتقاء تفكّر و اندیشه صحیح و والا

چنان كه امام كاظم علیه السلام فرمود:
«مابَعَثَ اللّهُ اَنْبِیائَهُ وَ رُسُلَهُ اِلی عِبادِهِ اِلاّ لِیَعْقِلُوا عَنِ اللّهِ ... وَاَكْمَلُهُمْ عَقْلاً اَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ؛
خداوند پیامبران و رسولان را به سوی بندگانش مبعوث نكرد، مگر این كه از جانب خدا تعقل كنند و بیندیشند و از این سو، بر معلومات و ارتقاء فكری خود بیفزایند.»


10- تكمیل و ارتقاء ارزش‏های اخلاقی،

چنان كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«اِنَّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخْلاقِ؛
همانا به پیامبری برانگیخته شده‏ ام تا ارزش‏های اخلاقی را به كمال برسانم.»

امید كه در پرتو بعثت از تمام فرهنگ‏های بیگانه، رهایی یابیم و جسم و جان خود را با تعالیم انبیا ـ خصوصا پیامبر بزرگ اسلام ـ شست و شو دهیم.

منبع:
پایگاه سراج ، محمّد محمّدی اشتهاردی






http://www.shiaupload.ir/images/32750664519705534551.gif

عهد آسمانى
01-07-2011, 20:52
فلسفه بعثت


سرآغاز تاريخ اسلام از روزي شروع شد كه پيامبراسلام صلي الله عليه و آله در خلوت با محبوب، در دل غاري كه در دامن كوهي در شمال مكه بود، راز و نياز مي كرد. گويا غار حراء هنوز هم پژواك مناجات پيامبراكرم را در قطعه قطعه سنگ ريزه هاي خود به يادگار حمل مي كند و در گوش عاشقان حضرت كه در آن وادي قدم مي گذارند؛ نجوا مي كند. پس از قرن ها تحقيق و بررسي درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسياري از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آيات قرآن مي توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلي الله عليه و آله داراي اهدافي مي باشد. با توجه به آيات الهي به برخي از اهداف بعثت انبياء اشاره مي نمائيم.
خداوند در آيه اي مي فرمايد:" هوالذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين." (جمعه/2)
اوست خدايي كه ميان عرب امي پيغمبري بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحي خدا تلاوت كند و آنها را پاك سازد و شريعت و احكام كتاب آسماني و حكمت الهي بياموزد با آن كه پيش از اين همه در ورطه جهالت و گمراهي بودند.
اولين نكته در اين آيه بحث تلاوت آيات الهي است. "يتلوا" از واژه تلاوت به معناي پيروي كردن در حكم و خواندن منظم آيات الهي همراه با تدبر است. پيامبراسلام صلي الله عليه و آله با خواندن آيات پروردگار و آشنا نمودن گوش دل و افكار مردم با اين آيات، آنها را آماده تربيت مي نمايد، كه مقدمه تعليم و تربيت است.
دومين نكته بحث تربيت است. يكي از مهمترين برنامه هاي پيامبراسلام صلوات الله عليه و آله و سلم تربيت انسانهاست. تربيت به معناي فراهم كردن زمينه ها و عوامل براي به فعليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاي انسان در جهت مطلوب است. او بايد زمينه ها را براي انسانها آماده كند تا از نظر عملي بهترين رابطه را با خداي خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ايقاعات)، با قوانين و مقررات اجتماعي ( حكومت و سياسات)، با خانواده خود( حقوق خانوادگي) و با نفس خود( اخلاق و تهذيب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گيرند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم منجي بشريت است. يكي از دانشمندان فرانسوي مي گويد:" بزرگترين قانون اصلاح و تعليم و تربيت همان حقايقي است كه به نام وحي، قسمت به قسمت بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده و امروز به نام قرآن در بين بشر است."(11)
پيامبراسلام صلي الله عليه و آله و سلم در مدتي كوتاه، انسان هايي بزرگ، مانند علي عليه السلام، زهرا عليهاالسلام، سلمان فارسي، ابوذر، مقداد و... را تربيت كرد. حضرت محمد صلوات الله عليه كاشف معدن هاي نهفته انسانيت بود. زيرا" الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه"؛ مردم مانند معدن هاي طلا و نقره هستند.
انسان داراي استعدادهاي نهفته است كه براي بهره وري صحيح بايد آنها را كشف كرد تا به ارزش حقيقي خود دست يابند.
كلمه" يزكيهم" از ماده " زكوة" به معناي رشد و زيادي است،(12) كه در اين جا به معناي تربيت و پاكسازي است و شامل پاك شدن از آلودگي هاي اعتقادي، اخلاقي و رفتاري مي باشد.
اهميت اخلاق و تزكيه نفس بر كسي پوشيده نيست و جوامع مختلف به آن نيازمندند، زيرا تنها راه نجات از گمراهي ها، فسادها، جهل، جنگ و خونريزي ها و... در پرتو اخلاق صحيح و آراسته شدن به ارزشها و مكارم اخلاقي است. حضرت رسول اكرم صلوات الله عليه هدف از بعثت خود را كامل كردن مكارم اخلاق بيان كرده است:
" بعثت لا تمم مكارم الاخلاق"؛ من براي كامل كردن فضايل اخلاقي مبعوث شده ام.(13)
http://publicrelations.tums.ac.ir/UserFiles/Image/foto/FARHANGI/mabas5.jpg
از طرف ديگر خداي جهان ابزار ترقي و تكامل هر موجودي را در نهاد آن گذارده، و آن را به منظور پيمودن راههاي تكامل با وسائل گوناگوني مجهز نموده است. همچون ريشه هاي نهال كوچكي كه حداكثر فعاليت خود را به منظور رسانيدن موادغذايي به كار انداخته، و پاسخ نيازمندي هاي آن را مي دهند.
هرگاه ما بخواهيم اين موضوع را در قالب مسائل علمي بريزيم، بايد بگوئيم: "هدايت تكويني" كه نعمت و فضل عمومي دستگاه آفرينش است، شامل حال تمام موجودات جهان اعم از نبات و حيوان و انسان است." الذي أعطي كل شيء خلقه ثم هدي."
ولي اين هدايت فطري و تكويني براي موجودي مثل انسان، كه گل سرسبد موجودات است كافي نيست. زيرا انسان غير از زندگي مادي، زندگاني ديگري دارد كه اساس حيات واقعي او را تشكيل مي دهد.
انسان ساده نخستين غارنشين و پاك فطرت، كه كوچكترين انحرافي در خلقت او رخ نداده بود، به اندازه انسان اجتماعي نياز به تربيت نداشت، ولي هنگامي كه بشر گام فراتر نهاد، و زندگي دسته جمعي آغاز كرد و فكر تعاون و همكاري در زندگي او حكمفرما شد؛ انحرافاتي كه لازمه تصادمات و برخوردهاي اجتماعي است در روح او پديد آمد، و خوي هاي زشت و افكار غلط، افكار فطري را عوض كرده و اجتماع را از توازن و تعادل، بيرون برد.
اين انحرافات، خالق جهان را بر آن داشت كه مربياني را براي تنظيم برنامه اجتماع و تقليل مفاسدي كه اثر مستقيم اجتماعي بودن انسان را؛ اعزام بدارد، تا با مشعل فروزان" وحي" اجتماع را، به راه راست، كه سعادت همه جانبه آنان را تضمين مي نمايد، بكشانند.(14)
مسأله مهم در زندگي فرد و جوامع ، مسأله معيارهاي سنجشي، و نظام ارزشي حاكم بر فرهنگ آن جامعه است. زيرا تمام حركتها در زندگي فردي و جمعي از همين نظام ارزشي سرچشمه مي گيرد، و براي آفريدن اين ارزش ها است.
اشتباه يك قوم و ملت در اين مسأله، و روي آوردن به ارزشهاي خيالي و بي اساس، كافي است كه تاريخ آنها را به تباهي بكشد، و درك ارزشهاي واقعي و معيارهاي راستين محكم ترين زيربناي كاخ سعادت آنها است.
دنيا پرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهاي مادي و نفرات خود مي دانند حتي معيار شخصيت در پيشگاه خدا را در اين چهارچوب تصور مي كنند.
روي اين جهات نخستين و مهمترين گام اصلاحي انبياء درهم شكستن اين چارچوبه هاي ارزشي دروغين بود، آنها با تعليماتشان اين معيارهاي غلط را در هم ريختند، و ارزش هاي اصيل الهي را جانشين آن ساختند و يك" انقلاب فرهنگي" محور شخصيت را از اموال و اولاد و ثروت و جاه و شهرت قبيله و فاميل به تقوا و ايمان و عمل صالح مبدل ساختند.
قبل از آن كه در محيط عربستان تعليمات حيات بخش اسلام و قرآن ظهور كند بر اثر حاكميت نظام ارزشي زور و زر محصول آن محيط مشتي غارتگر زورگو همچون" ابوسفيان ها" و " ابوجهل ها" و " ابولهب ها" بود.
اما از همان محيط بعد از انقلاب نظام ارزشي " مسلمانها" و " ابوذرها" و " مقدادها" و " عمار ياسرها" برخاستند. اين ها همه براي اين است كه ارزش هاي دروغين جاي ارزشهاي واقعي انساني را نگيرد.(15)

http://publicrelations.tums.ac.ir/UserFiles/Image/foto/FARHANGI/mabas4.jpg
حال به تفسير فلسفه بعثت از ديدگاه حضرت علي عليه السلام مي پردازيم. حضرت در خطبه اي فلسفه بعثت را رهايي مردم از پرستش دروغين بت ها ذكر مي كند و مي فرمايد:
" فبعث الله محمداً(ص) بالحق ليخرج عباده.... واحتصد من احتصد بالنقمات."؛ خداوند حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت ها رهايي بخشيده به پرستش خود راهنمايي كند، و آنان را از پيروي شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند، با قرآني كه معني آن را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگي خدا را بدانند كه نمي دانستند، و به پروردگار، اعتراف كنند پس از انكارهاي طولاني اعتراف كردند، و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايي نداشتند به درستي بشناسند.
پس خداي سبحان در كتاب خود بي آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نماياند، و از قهر خود ترساند، و اين كه چگونه با كيفرها ملتي را كه بايد نابود كند از ميان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.(16)
حضرت امير عليه السلام در جاي ديگر در مورد كيفيت زمان بعثت حضرت رسول اكرم صلوات الله عليه مي فرمايد:
"إلي أن بعث الله سبحانه محمداً رسول الله (ص) لانجازعدته... فقبضه اليه كريما(ص)."؛ تا اين كه خداي سبحان، براي وفاي به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوت، حضرت محمد( كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد؛ پيامبري كه از همه پيامبران، پيمان پذيرش نبوت او را گرفته بود، نشانه هاي او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاري كه مردم روي زمين داراي مذاهب پراكنده، خواسته هاي گوناگون، و روش هاي متفاوت بودند، عده اي خدا را به پديده ها تشبيه كرده و گروهي نام هاي ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت مي دادند، و برخي به غير خدا اشاره مي كردند. پس خداي سبحان، مردم را به وسيله محمد صلي الله عليه و آله و سلم از گمراهي نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايي بخشيد. سپس ديدار خود را براي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم برگزيد، و آنچه نزد خود داشت براي او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامي داشت، و از گرفتاري ها و مشكلات رهايي بخشيد و كريمانه قبض روح كرد.

منبع: http://www.lankarani.org (http://www.lankarani.org/)
http://www.tebyan.net/Archive/SpecialOccasions/Religious/Year1384/2005/9/1/12939.htm (http://www.tebyan.net/Archive/SpecialOccasions/Religious/Year1384/2005/9/1/12939.html)

نرگس منتظر
02-07-2011, 15:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/88832953118625201536.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04022552985876913028.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04022552985876913028.jpg)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/88832953118625201536.gif



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51010503369987480668.gif
آفتاب حق


خورشید عشق را، ره شام و زوال نیست
بر هر دلی که تافت، در آن دل ضلال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
در آسمان دلبری و آستان عشق
نور جمال دلبر ما را مثال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
هر دم چو مهر نور فشاند به خاطرم
تا شوق اوست، جان و دلم را ملال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
با نام احمد است که دل زنده می شود
دل را بیازمای که کاری محال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
ای آفتاب حق که تویی ختم مرسلین
با روشنیّ روی تو، بدر وهلال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
حد کمال و حکمت و انوار معرفت
تنها تویی وغیر تو حدّ کمال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
تا تو شفیع خلقی و دریای رحمتی
امید عفو هست و نشان وبال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
در صحنه حیات و به طومار کائنات
آیین پاک منجی ما را همال نیست
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)
ما عاشقان و پیرو راه محمدیم
بهتر ازین طریقت و راه و روال نیست


http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/41.gif (http://zibasazi.bahar-20.com/)

"محمدرضا خزائلی"



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51010503369987480668.gif