PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : •``::``•ويژه نامه ولادت فرخنده اسوه وفا ، ادب وايثار،حضرت اباالفضل(ع)•``::``•



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 01:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70288793406203223759.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_b_056.pnghttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43923568229597352216.gif
http://www.shiaupload.ir/images/90796435751823363449.gif

https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/veladat.h.abbas.aye.swf

http://www.shiaupload.ir/images/90796435751823363449.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 02:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48199038264865579225.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48199038264865579225.gif)




حضرت امام صادق(ع) فرموده اند:

کان عمّنا العباس نافذ البصیرة صلب الایمان، جاهد مع ابى عبداللّه
وابلى بلاءً حسناً و مضى شهیداً؛

عمویم عباس دائماً داراى بینش نافذ و عمیق بود.
و ایمانى محکم و پایدار و در رکاب امام حسین عليه السلام جهاد نمود
و نیکو مبارزه کرد تا به شهادت رسید.

اعیان الشیعه، سید محسن امین، 1403، ج 7، ص 430،


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94116352293354066348.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 02:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04093669710287217291.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04093669710287217291.gif)




ghalb1خجسته ميلاد اسوه عشق و ادب و ايثار ماه بني هاشم ، ghalb1

ghalb1سقاي دشت كربلا ، حضرت اباالفضل العباس عليه السلام ghalb1

ghalb1و گراميداشت روز جانباز بر شيعيان جهان ghalb1

ghalb1و جانبازان اين پرستوهاي غريب شكسته بال ghalb1

ghalb1و بزرگ مردان سرافراز ايران اسلامي مبارك باد ghalb1


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58955565513621238785.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58955565513621238785.gif)
http://www.shiaupload.ir/images/78029952420844638150.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58955565513621238785.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58955565513621238785.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 02:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99887689282724042866.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99887689282724042866.gif)



شـب بــه كـــاخ مـــرتــضـى ماهى پدیدار آمده
ماهى كه پیش نور وى خورشید و مه تار آمده

ماهـــى كــه بــر حســن صـــدهـا خریدار آمده
اى طـــالــب دیـــدار مــه هنـــگام دیـدار آمده

فــلاكیـــانـــش سر بـه سر حیران رخسار آمده
اكو نور بخش عالم و، هـــم نـــور الانــوار آمده

چه عباس آن كـه در حشمــت امیر راستین آمد
چــه عبــاس آن كـه از همّت پناه مسلمین آمد

چه عباس آن كه از اصل و نسب از دوره هاشم
چــو جــان مـرتضى و حُسن خیرالمرسلین آمد


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86202911506631618615.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 02:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18217401451175940914.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18217401451175940914.gif)



میلادت مبارک!
پیش از تو هیچ ماهی قدم بر خاک نگذاشته بود.
پیش از تو مرد شب‌های نخلستان کوفه،
مضطرب خورشیدِ معصوم خویش بود
که چگونه تنها بماند در توفان خونین آینده،
ولی اینک تو آمده‌اى. اینک ماه، پشت و پناه خورشید است...
اینک دست‌های شهر آشوبت، دلگرمیِ بی‌پایان کربلا خواهند شد.


آه ای نو رسیده! از همین آغاز، تو مرد به ‌دنیا آمده‌اى.
کودک نیستی انگار.
مهیّا برای سرکوب کردن فتنه‌ها، پا به عالم نهاده‌ای
و علی در رخسار نوظهور تو، خویش را خواهد دید
و دست‌هایت را شایسته عرصه‌های ستیز و نبرد خواهد یافت.

پدر را تماشا کن
تو فرزند تمام رشادت‌و غیرت او هستى.
از پدر بیاموز، صبر و استقامت و مهر را از او فرا بگیر.
این شیر شرزه پیکار و این قلب کبوتریِ غمگسار عالم، پدر توست.

او قرار است در تو تجلّی کند، شبیه پدر باش.
شبیه ذوالفقاری که باطل را همواره نوید مرگ است
و حق را مژده تداوم و تجدید. شبیه سینه شکیبایی
که اندوه هیچ غریبی را تاب نمی‌آورد
و هیچ مظلومی را تنها رها نمی‌کند.

آه ای مرد فردای عطش!
گویا تو علی هستی که امروز متولد شده...
امروز پدرت، چاه‌های عالم را از اشک خونینش سیراب می‌کند.
فردا تو دریاهای هستی را شرمنده لب‌های تشنه خودخواهی کرد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38413224415561331596.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 03:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71815113155889293308.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71815113155889293308.gif)





ghalb2عباس يعني ....ghalb2

parandehعباس یعنی تا شهادت یکه تازی parandeh2

parandehعباس یعنی عشق، یعنی پاکبازیparandeh2

parandehعباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق parandeh2

parandehیعنی مسیر سبز پر پیچ و خم عشقparandeh2

parandehجوشیدن بحر وفا ، معنای عباس parandeh2

parandehلب تشنه رفتن تا خدا، معنای عباسparandeh2

parandehبی لب نهادن لب به جام باده عشق parandeh2

parandehبی کام نوشیدن تمام باده عشقparandeh2

parandehاین است مفهوم بلند نام عباس parandeh2

parandehدر ساحل بی ساحلی، آرام عباسparandeh2


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99191133929166496560.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99191133929166496560.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 03:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42595565641870264257.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42595565641870264257.gif)



ولادت با سعادت ماه بني هاشم

در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمومنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت.
اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند.
ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/56757109745329387496.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/56757109745329387496.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 03:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41929577263889384156.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41929577263889384156.gif)



دوران کودکي حضرت عباس عليه السلام

در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏نهاد. او از دانش و بينش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تكامل و پويايى فرزندش فرمود:



ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏گيرد، از من معارف فرا گرفت.



در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏كنم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.



پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه كه على(ع) با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏فرمود: دستان عباس در راه يارى حسين(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اينرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاكدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.



در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاويد آفريد.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91668871823865057276.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91668871823865057276.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 04:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20084748018731847661.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20084748018731847661.gif)




مقام و منزلت قمر بني هاشم در نگاه اهل بيت عليهم السلام

اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم.


در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.


در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.


روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از ا سب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:‌(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است.
امام زمان (ع)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس (ع) را چنين مورد خطاب قرار مي دهند:

السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.

امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم وجور و دشمني به شهادت رساندند.



آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.








https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99871730046831906625.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99871730046831906625.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 04:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25328339585821312810.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25328339585821312810.gif)





ايثار و فداکاري حضرت عباس عليه السلام

با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس (ع) از ائمه عليهم السلام رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود.



حضرت عباس (ع) فرزند كسي است كه آيه ( و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.


فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.
در جايي ديگر، علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي نمايد و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.


علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.
حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟


جواب اين است كه معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود. براساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت (ع) آنچه اعمال نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام (ص) كه فرمود:
(ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين) شايد ناظر به اين معنا باشد.



در ضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. به عنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا (ع) در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است.


آري حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/56082775826549261675.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 04:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31816076159082189409.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31816076159082189409.jpg)


القاب عباس بن علي ، حضرت اباالفضل عليه السلام

1. قمر بنى ‏هاشم
بهره‏ مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ‏ساز اين لقب است.

2. باب الحوائج
كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هايش را برآورده مى‏سازد.

3. طيار
بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

4. الشهيد
شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ‏ساز اين لقب است.

5.سقا
دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.

6. عبد صالح
لقبى كه حضرت صادق(ع) در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام عليك ايها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

7. سپه سالار
صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.

8. پرچمدار و علمدار
يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.

9. ابوقربه (صاحب مشك)،

10.عميد (ياور دين خدا)،

11.سفير (نماينده حجت ‏خدا)،

12.صابر (شكيبا)،

13.محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)،

14.مواسى (جانباز و مدافع حق)،

15.مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقبهاى ابوالفضل است.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77382842917348509168.gif

شكوه انتظار
05-07-2011, 09:20
http://shiaupload.ir/images/19464548403852910202.gif
عباس!
ای صبر و قرار بی قراران
امّید دل امیدواران
دانی که گر از عطش بمیرم
یک قطره ز دیگری نگیرم
ساغر نزنم ز دست هر کس
من دست تو می شناسم و بس
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77382842917348509168.gif

شكوه انتظار
05-07-2011, 09:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77382842917348509168.gif
جمال حق ز سر تا پاست عباس
به یكتایى قسم، یكتاست عباس

خدا داند كه از روز ولادت
امام خویش را مى‏خواست عباس

علم در دست، مشك آب بر دوش
كه هم سردار و هم سقاست عباس

نه در دنیا بود باب الحوائج
شفیع خلق در عقباست عباس

هنوز از تشنه كامان شرمگین است
ببین در علقمه تنهاست عباس

اگرچه زاده ام‌البنین است
ولیكن مادرش زهراست عباس
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77382842917348509168.gif

شكوه انتظار
05-07-2011, 10:06
http://shiaupload.ir/images/66803602279016253118.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_untitled11.gif

پنداری دروغ نیست که بگوییم او مادری دلاور و پاک‌سرشت به پاکی فرشته‌ها داشت.
لافی گزاف نیست که بگوییم پدرش علی نام داشت و بردن این نام کافی است تا بدانیم از نسل کیست؟

جنت و رضوان و حور و کوثر،
همگی آیت و نشانه‌ای از خوی وی است.
او آبشاری است که از کوهی استوار چون على،
در طبیعتی چون ام‌البنین جاری شد و در سرشاری از عطش سوخت.

قهرمان نهر علقمه که شمس و قمر از نور جمالش خجل می‌شوند، افسانه و اساطیر نبود؛
مردی بود که مثل یک عَلَم هیچ وقت بر زمین نماند.

لقب «اَسَدُ الله الْغالِبْ» را چون علی بر او نهادند تا دوباره حمله‌های حیدری در میدان‌ها تکرار شوند

و هنوز بعد از این همه سال، زیر نور مهتاب،
چهره‌اش در زلالی آب می‌لرزد؛
گویی تنها بعد از خدا از آب می‌ترسد.
مردی که افسانه نیست.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49962402780148153772.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2011, 21:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41036047776939410445.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41036047776939410445.jpg)



اول دفتر عشق


نقش نام ابا الفضل


مي زنم از سر عشق


مي ز جام ابا الفضل



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43562520995021336059.gif
قمر بني هاشم ، سردار کربلا ،
ساقي دشت نينوا ، علمدار سپاه ثارالله ،
قهرمان نامي عاشورا ، انسان بي مانند
و شخصيت والاقدري هستن
که پس از حضرت « اباعبدالله »
در دانش و بينش از همه پيشتاز تر ،
در اطاعت و عبادت از ديگران ممتازتر ،
در شجاعت و شهامت از همه سلحشورتر
و در دفاع از حريم آل الله از همه پرشور تر بودند .

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43562520995021336059.gif

نرگس منتظر
05-07-2011, 22:10
http://s17.rimg.info/7de2f52d7e092eb3600c2b41a224e24b.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07542608975087747418.gifhttp://s17.rimg.info/7de2f52d7e092eb3600c2b41a224e24b.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90470833628454667970.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11159740554432287057.gif

ای ماه سه آفتاب عباس
عشقی تو و عشق ناب عباس

آئین امام دوستی را
دادی تو به شیخ و شاب عباس

بودی تو کتاب حُسن و افسوس
صد پاره شد این کتاب عباس

آقای شباب اهل جنّت
نور دل بو تراب عباس

با نغمه جان من فدایت
کرده است تو را خطاب عباس

با موکت عصمت و امامت
هم محمل و هم رکات عباس

ای ماه سپهر خون که گردید
بر گرد تو آفتاب عباس

آنجا که زتاب عشق می‌ریخت
گلبرگ رخت گلاب عباس

هر قطره خون دست و فرقت
شد چشمه انقلاب عباس

ای روح سکینه، جان زینب
بر پیکر اضطراب عباس

میداد به اهل یت اطهار
دیدار صبر و تاب عباس

در گریه بسی سؤال دارند
طفلان نخورده آب عباس

برخیز و بده سؤالشان را
با زخم سرت جواب عباس

اصغر زعطش نبرده خوابش
رفتی تو چرا بخواب عباس

برخیز و دوباره آب بردار
کن سوی حرم شتاب عباس

از شرم لبان تشنه، او
شد آب،‌ دلش کباب عباس

با لذت تشنگی گذشتی
از دجله و شط آب عباس

کلب ره تو (مؤیدم) من
ای فخر بنی کلاب عباس

سوگند به زینبت که بر من
لطف آور و رخ متاب عباس

-----------------------------------------
شعری از سید رضا مؤید خراسانی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90470833628454667970.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11159740554432287057.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
05-07-2011, 22:49
http://www.shiaupload.ir/images/56708627771999485672.jpg



setarehsetarehghalb2setarehghalb2setarehsetareh



http://www.shiaupload.ir/images/44462975352569898385.jpg

عهد آسمانى
06-07-2011, 10:00
پسر ماهروی من!


عاطفه خرّمی


لبخندت، جان پدر را تازه می کند، کودک من!
پلک هایت را آرام باز کن؛ می خواهم چشم هایت را تماشا کنم.
این چشم ها، تماشایی ترین دریای غیرت و عشق و مردانگی می شوند.
کودک من! گل نورس من!
دست هایت را به من بسپار! این دست ها، متبرک ترین پل استجابت می شوند. این دست ها، قیامتی به پا می کنند که قامت بیداد را درهم می شکنند.
اسطوره تاریخ می شدند و مثنوی موزون ایثار را در شاهنامه ذهن بشر حک می کنند.
پسرکم! پسرماهروی من!
بگذار پیشانی ات را ببوسم؛ بوی بهشت، مستم می کند.
بگذار صورت به صورتت بگذارم و برایت قصّه ای بگویم که تو «ابوالعجائب» آن می شوی.
به حکم عشق، به نام خدا و به رسم جانبازی، سینه خط را پاره پاره می کنی و مشک همیشه سرشارت را از جرعه های حقیقت پر می کنی.
از درد و عطش واهمه ای به خود راه مده!
بر جاده ای اقتدا کن که گام های برادرت را لمس کرده باشد.
دست هایت را در دست های او گره می زنم و می دانم این پیوند، تو را بال در بال ملائک پرواز می دهد.
می دانم ذوالفقار من شایسته دست های توست؛ اسب مردانگی را زین کن! تاریخ تو را تماشا می کند و علقمه، در عاشورای سال 61 هجری تو را به انتظار نشسته است.
پسرکم! کودک ماهروی من!
پلک هایت را آرام ببند! آرامش گهواره، گوارایت باد! می دانم خواب حسین علیه السلام را می بینی.


http://www.emdadgaran.com/includes/FCKeditor/upload/T-ImamH-S-A85-02%283%29.jpg

عهد آسمانى
06-07-2011, 10:01
دستان تو...

سیدعبدالحمید کریمی

ای سنّت وفا!
ای چشمه زلال ادب!
ای فانوس دریایی ساحل حسین علیه السلام در توفان خاکستری عاشورا!
نگهبان نسترن و یاسی و پاسبان خیمه الماس؛
در هجوم سهمگین پیچک ها
در مِهِ غلیظِ مترسک ها
و دستان تو،
پشت و پناه اقاقی،
ای به خیمه ها ساقی!
و دستان تو
«باب الحوائج» کبوترها،
ای شکوفه شجاعت حیدر!
نیلوفر وفا و سخاوت مادر!
هنوز رجز رسای تو در تار و پود فرات جاری است:
وَ اللَّهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا یَمِینی
اِنِّی أحامِی اَبَّدا عنْ دِینی
هنوز، وصیت تو، هر ساله بر ما جبرئیل می شود که:
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمنده لعل لب عطشان حسین است
آقا!
آب آور حرم!
نگهبان خیمه ها! پشت و پناه حسین! امیر دل زینب!




کاش می گشتم فدای دست تو
تا نمی دیدم عزای دست تو

خیمه های ظهر عاشورا هنوز
تکیه دارد بر عصای دست تو

یک چمن گل های سرخ نینوا
سبز می گردد به پای دست تو

گلشنی از لاله های زخم شد
ابتدا تا انتهای دست تو

رود شد، دریا شد اقیانوس شد
چشمه ای از ماجرای دست تو

می شود آن سوی اقیانوس رفت
تا خدا با ناخدای دست تو


http://www.askquran.ir/images/smilies/Graphic/Graphic%20%2861%29.gif



http://www.roze.ir/images/h__abbas/abofazel_02.jpg

عهد آسمانى
06-07-2011, 10:01
http://yarane-mahdi.persiangig.com/ax-weblog3/ya-abalfazl.jpg (http://yarane-mahdi.persiangig.com/ax-weblog3/ya-abalfazl.jpg)


تو متولد شدى، ولی نخست دست‌هایت به دنیا آمدند. دست‌هایت که پیش از تولد تو در تمام هستی زبانزد بوده‌اند. دست‌هایت که دست استغاثه تمام عالم به سوی آن‌هاست. دست‌هایت که تاریخ را ساخته‌اند... خدا نخست دست‌هایت را آفرید... به آن دست‌های توفانی عاشقانه نگاه کرد و گفت: «این دست‌ها بهترین دست‌های عالمند...» آنگاه تمام افلاک در برابر دست‌هایت به سجده افتادند. تمام فرشتگان بر دست‌هایت بوسه زدند و خدا گفت: «برای این دست‌ها مردی خواهم آفرید که نامش را در آسمان‌ها دست به دست خواهند برد...» و خدا تو را آفرید، برای آن دست‌های بی‌بدیل ... دست‌های معجزه‌گر... .

دست‌هایت را دوست می‌دارم که با دست‌های خدا نسبت دارند و از ازل با ثارالله بیعت کرده‌اند؛ دست‌هایی که تنها برای حمایت از آفتاب به زمین ‌آمده‌اند برای آنکه پسر خورشید روی زمین باشند. از تو تنها به همین دست‌ها کفایت می‌کنیم و گره‌های کور روزگارمان را به آستانه مهر این دست‌ها می‌آوریم تا گشوده شوند. تا نمک‌گیر شویم... تا از نو ایمان بیاوریم... به تو... به عشقی که تو را این‌گونه شهره عالم کرد... و به خدایی که این عشق را آفرید... .

تو را عشق به این روز انداخته ای ماه! تو را عشق چنین سرفراز کرده... وقتی که سایه به سایه خورشید، تمام راه‌های سخت را بپیمایى، وقتی که چشم از خورشید برندارى، وقتی که خویش را وقف او کنى، وقتی که تمام هستی‌ات را در دست‌هایت بگذارى، تمام خودت را در دست‌هایت بریزی و آن دست‌ها را به سوی عشق دراز کنى، این‌گونه خواهی شد. این‌گونه که خدا دست‌هایت را در آغوش می‌گیرد و آنگاه تمام قدرت بی‌منتهایش را به دست‌های تو می‌بخشد. آنگاه تمام درهای بسته، تمام قفل‌های ناگشودنی و تمام گره‌های کور، با دست‌های تو گشوده خواهد شد ای باب‌الحوائج

http://s3.rimg.info/d1ac965957bfb72be3f445abbec2e741.gif

عهد آسمانى
06-07-2011, 10:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24891317986342122975.gif
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین

اکشف کروبنا بحق اخیک الحسین(ع)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24891317986342122975.gif

شكوه انتظار
06-07-2011, 11:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00727343788736970574.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00727343788736970574.jpg)
میلادت مبارک! پیش از تو هیچ ماهی قدم بر خاک نگذاشته بود. پیش از تو مرد شب‌های نخلستان کوفه، مضطرب خورشیدِ معصوم خویش بود که چگونه تنها بماند در توفان خونین آینده، ولی اینک تو آمده‌اى. اینک ماه، پشت و پناه خورشید است... اینک دست‌های شهر آشوبت، دلگرمیِ بی‌پایان کربلا خواهند شد.







آه ای نو رسیده! از همین آغاز، تو مرد به ‌دنیا آمده‌اى. کودک نیستی انگار. مهیّا برای سرکوب کردن فتنه‌ها، پا به عالم نهاده‌ای و علی در رخسار نوظهور تو، خویش را خواهد دید و دست‌هایت را شایسته عرصه‌های ستیز و نبرد خواهد یافت.
پدر را تماشا کن. تو فرزند تمام رشادت‌و غیرت او هستى. از پدر بیاموز، صبر و استقامت و مهر را از او فرا بگیر. این شیر شرزه پیکار و این قلب کبوتریِ غمگسار عالم، پدر توست.
او قرار است در تو تجلّی کند، شبیه پدر باش. شبیه ذوالفقاری که باطل را همواره نوید مرگ است و حق را مژده تداوم و تجدید. شبیه سینه شکیبایی که اندوه هیچ غریبی را تاب نمی‌آورد و هیچ مظلومی را تنها رها نمی‌کند.
آه ای مرد فردای عطش!
گویا تو علی هستی که امروز متولد شده... امروز پدرت، چاه‌های عالم را از اشک خونینش سیراب می‌کند. فردا تو دریاهای هستی را شرمنده لب‌های تشنه خودخواهی کرد.
زنی که بعد از فاطمه غم‌خوار فرزندان علی شد، زنی که حیدر کلید خانه خویش را به دست‌های امین او سپرد، ولی خاکساری‌اش هرگز نگذاشت که خود را مادر فرزندان زهرا بنامد؛
این زن، مادر توست. آه عباس! چگونه تو را آموزگار ادب نخوانیم؟ چگونه اسطوره ادب نباشى، حال آنکه مادرت آن بانوی شاعر و ادیب تجسم والای عشق و معرفت و ادب است.
شیرزنی که علی به پشتوانه فرزندان غیور او، حسین خویش را به عاشورا سپرد و دلخوش بود که عشق تنها نمی‌ماند. تو فرزند اویى. فرزند ام‌البنین ... . فرزند ابوتراب. پس امروز زینب به شوق میلاد تو سجده شکر می‌گزارد و تو را دوست می‌دارد، همان‌گونه که مادرت را دوست داشته. زینب، از آتیه سرافرازانه تو به خوبی خبر دارد؛ زیرا دامان زنی را که تو را به دنیا آورده است، به نیکی می‌شناسد.
این همه فضیلت و کمال در تو عجیب نیست؛ زیرا دانش و حکمت، میراث خاندان توست و حکمتِ ‌الهی از سینه علی در دل تو جاری شده و این‌همه فقه و دانش را در تو آفریده.
مگر نه اینکه تو برادر زینبی؟ مگر نه اینکه زینب، عقیله بنی‌هاشم است و عقل و دانش هیچ مردی با خرد والای او هرگز برابری نکرده است.
پس تو که برادر او هستى، چگونه دانشمند زاده نشوى؟
وقتی زینب کنار گهواره تو زانو بزند تا نگاهت کند، زینبی که تمام عالم پیش پایش به ادب زانو می‌زنند؛
وقتی زینب برایت دعا کند؛ وقتی قلب مهربانش روز و شب با تو سخن بگوید و بی‌قرار دیدار آینده دلاوری تو باشد، تو عباس خواهی شد؛ شیر یکه‌تاز میدان نبرد و همای تیزپرواز آسمان عشق و معرفت. مردی که دانش و حکمت او هم‌تراز رشادت و دلاوری و غیرت اوست. مردی که در لباس جنگ، با دلی رحیم، یاور تمام بنی‌‌هاشم است.
مردی که در پس شکوه و هیبت دشمن‌ستیزش، قلبی به لطافت دریا در سینه نهفته دارد. مردی که او را حامی بانوان می‌نامند؛
حامی زنان بنی‌هاشم...،
زنان پرده‌نشینی که به ‌دنبال محبوب و مقتدا و امام خویش راهی کربلا می‌شوند و ناگاه تمام سختی‌های روزگار یکباره بر سرشان فرود می‌آید. این زنان دل‌شکسته تو را دارند عباس.
وقتی که شرم و مهر و حیا نگذارد از لحظه‌های جانکاه عاشورا نزد امامشان شکایت برند، تنها،
نگاهی از سوی دل کبوتری تو کافی ا‌ست تا تسلای‌دردهایشان باشد.
کافی است رقیه به سمت تو تنها چشم بدوزد تا بدانی که دیگر تاب تشنگی ندارد. آنگاه زمین و زمان را به هم بدوزی تا چشمه چشمه رود از زیر پای او جاری شود و سیرابش کند.
سکینه تنها اگر در دلش نام تو را ببرد،
هر کجا که باشى، به سوی او پر می‌کشی تا حاجتش را برآورى. در این میانه، زینب که جای خود دارد. زینب که تمام عشق توست و تمام عشقش تویی.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)

شكوه انتظار
06-07-2011, 11:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)
«الا یا ایها السابقی، ادر کاسا و ناولها»

که عشق ... ،
این بار می‏خواهد بیافشاند،
تمام نور خود را در قدوم سبز عباس.
چه بشارتی!

خبرش کنید؛
علی علیه‏السلام را خبر کنید که به پایان رسید،
انتظار. اینک این عباس علیه‏السلام است؛
ماهتاب آسمان ولایت که از پرتو عنایات نبوی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و انعکاس قرابت علوی علیه‏السلام تا همیشه تاریخ در آسمان کربلا می‏درخشد و راهیان سرزمین نور را با تبسّم آسمانی خویش؛
بدرقه می‏کند.
خوشا نسیمی از دیار عنایتش که تشنگی غربت از کام جهان زدوده و غبار غم از دل بشوید!
بوالفضایل‏اش خوانند تا سپهسالار فتوّت را به فضیلتی بشناسند که بی‏بدیل و بی‏نظیر است؛
آنجا که تشنه‏کامی شهادت را به زلال عافیت ترجیح می‏دهد تا عظمت فتوت و وفا را به نمایش بگذارد.
تشنگی را به بهای عشق، به جان می‏خرد و سرافرازی خویش را در درس مولا علیه‏السلام می‏آزماید. او فرزند علی علیه‏السلام ست و فرزند خاتون سرافراز مدینه،
ام البنین علیهاالسلام .
او وارث شجاعت علی علیه‏السلام ،
صداقت زهرا علیهاالسلام و کرامت حسن علیه‏السلام است؛
وارث تمام فضایل.
تنها زبان ذوالفقار نیاموخته؛
که عارف تمام دقایق هستی‏بخش عشق است؛
عشقی که عظمت کبریایی او را تا جایی اوج داده که عرش،
مقابل فتوت مرامش تعظیم می‏کند و بهشت از تکرار نامش به وجد می‏آید. او مشکل‏گشای تمام گره‏های فرو خورده در کلاف زمان است.
پدر مروت را چه نیازی به توصیف که دریای کرمش را پایانی نیست و اقیانوس اجابتش،
مسلمان و غیرمسلمان را شربت شفا نوشانده است.
«غیرت»،

واژه‏ای است که حرمت خویش را از نام «عباس» گرفته است.
دل دریایی‏اش را جز «صبر»،
دارویی تسکین نمی‏بخشید و اندوه بی‏قراری‏اش را جز پرتو جمال آسمانی «برادر» نمی‏زدود.
... سال‏ها گذشته است؛
اما هنوز زمزمه‏های فطرت را که آکنده از شعر وفاداری است، می‏شود شنید که تکرار می‏کند:
«الا یا ایها الساقی، ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول،
ولی افتاد مشکل‏ها!»
مولا جان، ابوفاضل!

کریم باوفا،
آقا ابوالفضل خداوند سخا،
آقا ابوالفضل

دلی دارم که نذر مرقد توست ببر تا کربلا،
آقا ابوالفضل!

مولا جان!
آمدی تا جهان، خالی از جلوه فتوت تو نباشد.
آمدی تا ماهتاب، به زیبایی فانی خویش بنالد.
میلادت مبارک!
دست ما و دامان کرمت، یا باب الحوائج.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)

شكوه انتظار
06-07-2011, 12:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)
علم و معرفت حضرت ابوالفضل عباس عليه السلام در دوران كودكى

http://img.tebyan.net/big/1390/04/635642531781671283488634321156120254218.jpg
محقق دانشمند مرحوم سيد عبدالرزاق مقرم در كتاب (العباس) مى نويسد: در روايتى كه از امامان معصوم عليه السلام به ما رسيده ، فرمودند:
ان العباس بن على زق العلم زقا

همانا عباس فرزند على عليه السلام علم را چون غذا در كودكى از پدرش وارد جانش نموده است .(1)
سپس مى نويسد: "اين تعبير، تشبيه بسيار لطيفى است زيرا هرگاه كبوترى غذا را نرم و گوارا كند و به بچه اش بخوراند، به آن تعبير به (زق ) مى شود، اين بيان حاكى است كه حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در دوران خردسالى ، از پستان مادرش علم و حكمت را چون شير، شيره جانش ‍ نموده، و در دامان علم و حكمت، رشد و نمو نموده و داراى علم لدنى بوده است "(2)
و نيز در شان حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام گفته شده :
انه كان من فقها اولاد الائمه
حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از عالمان فقيه فرزندان امامان علهيم السلام مى باشد. و دانشمندان و محدثان بزرگ در شانش گفته اند:
هو البحر من اى النواحى اتيته
فلجته المعروف و الجواد ساحله
حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از هر كرانه كه به جانبش آيى ، دريايى است كه موج‌هايش نيكى ها است و كرانه آن سرشار از سخاوت و كرم است .(3) روزى على عليه السلام به ابوالفضل العباس عليه السلام كه در دوران كودكى به سر مى برد، فرمود: بگو"يك " عباس گفت : "يك " حضرت على عليه السلام فرمود بگو "دو" عباس در پاسخ گفت :
"استحيى ان اقول باللسان الذى قلت واحدا، اقول اثنان ، من با آن زبانى كه يك گفته ام و به يكتايى خدا اقرار نموده ام شرم مى كنم كه بگويم : دو و از دايره يكتايى خدا خارج گردم"
فقبل على عينيه حضرت على عليه السلام دو چشمان حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام را بوسيد(4). طبق پاره اى از روايات، حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در اين هنگام پنج سال داشت. بر همين اساس، امام صادق عليه السلام در شان عباس عليه السلام فرمود:
كان عمنا العباس نافذا البصيره
عموى ما، عباس بصيرت نافذ (چشم تيز بين و عمق نگر) داشت.(5)
نيز بر همين اساس ، مرحوم علامه محمد باقر بيرجندى مى نويسد: ان العباس من اكابر الفقها و افاضل اهل البيت، بل انه عالم غير متعلم و ليس فى ذلك منافاه لتعلم ابيه اياه همانا عباس عليه السلام از فقهاى بزرگ و از برجستگان خاندان نبوت بود، بلكه او دانشمند درس نخوانده بود و اين مطلب منافاتى با علم آموزى پدرش حضرت على عليه السلام به او ندارد.(6)
http://img.tebyan.net/big/1390/04/174202974230962487023961352471319619873.jpg

علامه مامقانى نيز مى نويسد:

و قد كان من فقها اولاد الائمه ، حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از فقهاى فرزندان امامان عليهم السلام بود.(7) مسلم است كه حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از اكابر و افاضل فقها و علماى اهل بيت عليهم السلام بوده و معلوم است كسى كه در پرتو آفتاب ولات و در مدرسه امامت حضرت على بن ابيطالب عليه السلام و حضرت امام حسن و حضرت امام حسين عليهاالسلام تربيت شده و كسب علم و نورانيت نموده است، درك مقام و مرتبه فضل او براى ما ميسر نيست .
يك دهن خواهم به پهناى فلك
بگويم وصف آن رشك ملك
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)

پي نوشت‌ها:
1. عين اين تعبير را يزيد درباره امام سجاد عليه السلام نمود، آنگاه كه در مسجد جامع دمشق شام ، مردم به يزيد اصرار كردند اجازه بدهد تا امام سجاد عليه السلام به بالاى منبر براى سخنرانى برود يزيد اجازه نمى داد و علت آن را چنين گفت : (انه من اهل بيت قد زقوا العلم زقا) امام سجاد عليهم السلام از خاندانى است كه علم و كمال را (مانند پرنده اى كه دانه ها را به دهان جوجه اش مى گذارد) با تمام وجود از خاندان خود به كام خويش آورده است . (بحار، ج 45، ص 138)
2.اقتباس از فرسان الهيجاء: ج 1، ص 192
3. همان ص 191 و 189 بنابراين شخصيت حضرت عليه السلام صرفنظر از ماجراى كربلا نيز ممتاز بود و در مقياس با فرزندان ديگر على عليهم السلام مثلا محمد حنفيه نيز برترى داشت .
4. مستدرك الوسائل : ج 2، ص 635، العباس عبدالرزاق مقرم ، ص 92
5.فرسان الهيجاء: ج 1، ص 191، تنقيح المقال : ج 2، ص 70
6.الكبريت الاحمر: ج 2، ص 45
7. تنقيح المقال : ج 2، ص 128


منبع:
چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس (عليه‌السلام)؛ جلد دوم
على ربانى خلخالى

شكوه انتظار
06-07-2011, 12:11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)
ادب حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام در دوران كودكى

http://img.tebyan.net/big/1390/04/21117812715198173197135323586133162631540.jpg
يكى از فضايل والاى انسانى و اسلامى، رعايت ادب است. ادب در برابر بزرگان و مقدسات و در همه موارد زندگى، زينت اخلاق بوده و از عوامل و اركان مهم شخصيت معنوى انسان است. اميرمومنان على عليه‌السلام ضمن سفارش به فرزندش امام حسن عليه‌السلام در فراگيرى ادب ، فرمود:
يا بنى ! الادب لقاح العقل ، و ذكا القلب و عنوان الفضل
پسرم ادب ، مايه بارور شدن عقل و بيدارى قلب و سرلوحه فضل و بزرگوارى است. نيز فرمود: من اخر عدم ادبه ، لم يقدمه كثافه حسبه كسى كه بى ادبى ، او را عقب انداخت ، عظمت و كثرت فاميل، او را به جلو نخواهد انداخت(1) نيز فرمود: لا ميراث كالادب ، هيچ ارثى ارزشمندتر از ادب نيست(2) بر همين اساس حضرت على عليه‌السلام فرزندانش را بخوبى تربيت كرد، و آنها از باادبترين افراد جامعه خود بودند. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام از همين مكتب درخشان، درس ادب آموخته بود، كه از ويژگي‌هاى زندگى سراسر درخشان وى ادب او در همه دوران‌هاى زندگيش از كودكى تا آخر عمر بود. در اين زمينه نظر شما را به چند نمونه زير جلب مى كنيم :
1. روايت شده: حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام بدون اجازه در كنار امام حسين عليه‌السلام نمى نشست، و اگر پس از اجازه مى نشست، مانند عبد خاضع دو زانو در برابر مولايش مى نشست.(3)
2. روايت شده: در طول 34 سال عمر حضرت ابوالفضل العباس ‍ عليه‌السلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسين عليه‌السلام برادر خطاب نكرد، بلكه با تعبيراتى مانند سيدى، مولاى، يابن رسول الله، آقاى من ، سرور من ، اى پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا مى زد، جز در آخرين ساعت عمر، در آستانه شهادت ، كه صدا زد: (برادر، برادرت را درياب !)اين تعبير نيز يك نوع ادب بود، زيرا بيانگر آن بود كه برادرت رسم برادرى را با بهترين وجه ادا كرد، اكنون تو نيز اى برادر، با مهر برادرى به من بنگر! در كتاب مستطرف الاحاديث آمده است : روزى امام حسين عليه‌السلام در مسجد آب خواست. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام كه در آن هنگام كودك بود، بى آنكه به كسى بگويد باشتاب از مسجد بيرون آمد. پس از چند لحظه ديدند، ظرفى را پر از آب كرده و با احترام خاصى ظرف آب را به برادرش امام حسين عليه‌السلام تقديم مى كند. روز ديگر، خوشه انگورى را به او دادند. او با اينكه كودك بود، با شتاب از خانه بيرون آمد، پرسيدند: كجا مى روى ؟ فرمود:(مى خواهم اين انگور را براى مولايم حسين عليه‌السلام ببرم )(4)
http://img.tebyan.net/big/1390/04/145879515391191131582001303320010114216121.jpg
در همان خردسالى حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام حضرت امام على عليه‌السلام توجه خاصى به ادب وى داشت و او را به تلاش‌ها و كارهاى مهم و سخت مانند كشاورزى، تقويت روح و جسم، تيراندازى و شمشير زنى و ساير فضايل اخلاقى، تعليم و عادت داده بود. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام گاهى در كنار پدر مشغول كشاورزى و باغدارى و نخلستان‌ها بود و زمانى احاديث و برنامه هاى اسلام را در مسجد به ديگران مى آموخت و به تهيدستان و بينوايان كمك مى كرد. او به برادران و خواهرانش احترام شايان مى نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مى كوشيد و در يك كلام، بازوى پرتوان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بود. سخن حضرت على عليه‌السلام در زبان، سيماى حضرت امام حسن عليه‌السلام در چهره، و خون حضرت امام حسين عليه‌السلام را در رگ‌ها داشت .(5)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)

پي نوشت ها:
1.غرر الحكم : كلمه 513
2.نهج البلاغه : حكمت 51
3.معالى السبطين : ج 1، ص 443
4. شخصيت ابوالفضل العباس عليه السلام از: عطايى خراسانى ، ص 116 - 117
5.اقتباس از پرچمدار نينوا، تحليلى از زندگانى حضرت عباس عليه‌السلام ، اثر دانشمند محترم نويسنده درد آشنا و دلسوز، مروج مكتب قرآن و اهل بيت عليهم السلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى اشتهاردى .


منبع: چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس (عليه‌السلام )، جلد دوم ؛ على ربانى خلخالى

شكوه انتظار
06-07-2011, 12:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
رمـز جـاودانـگـي ابـوالفـضل العباس

http://img.tebyan.net/big/1390/04/162331701251451571041032162093771503293219.jpg
ابـوالفـضل العباس (عليه السّلام) به عنوان بزرگترين سردار يگانه اي که انسانيت در قـهـرمـانـي‌هـاي نـادر و ديـگـر صـفـات بـرجـسـتـه اش کـه زبـانـزد مـلل جـهـان اسـت، هـمـانـنـدي براي او نمي‌شناسد، در عرصه تاريخ اسلامي، ظاهر شد. ابوالفضل در روز عاشورا ايستادگي فوق العاده و اراده استوار و وصف ناپذيري از خود نشان داد و با قلبي مطمئن و آرام و عزمي نيرومند، لشکري بود شکست ناپذير. سپاه ابن زيـاد را هـراسـان کـرد و نه تنها از نظر روحي ، بلکه در ميادين رزم نيز آنان را شکست داد.
قهرماني هاي ابوالفضل در گذشته و حال، مورد گفتگوي مردم بوده است .
آنـان هرگز نديده اند يک تنِ سنگين از غم و اندوه، بر لشکر درهم فشرده مجهز به آلات جنگي، شامل دهها هزار پياده و سواره که همچنان تقويت مي‌شود، بتازد و خسارات سنگيني به آنان و ادوات جنگي شان وارد کند.
مـورّخـان دربـاره شـجـاعت آن حضرت در روز عاشورا مي‌گويند که: هر گاه به لشکري حـمـله مي‌کرد، در حالي که يکديگر را زير پا له مي‌کردند و دلهايشان پريشان شده و هـراس مـرگ بـر آنـان سـايـه افـکـنـده بـود و از تـرس، راه خـود را گم کرده بودند، از برابرش مي‌گريختند و کثرت جمعيت به آنان سودي نمي‌بخشيد.
شـجاعت و ديگر ويژگي‌هاي ابوالفضل نه تنها موجب سرافرازي و افتخار وي و مسلمانان اسـت، بـلکه هر انسان پايبند انسانيت و ارزش‌هاي انساني را به تکريم و بزرگداشت، وادار مي‌کند.
عـلاوه بـر قـهـرمـانـي‌هـاي شـگـفـت آور، حـضـرت ، نـمـونـه کـامل صفات و گرايشهاي بزرگ بود، شهامت، نجابت، بلندمنشي، وفاداري، همدردي و هـمـگـامي در ايشان مجسم شده بود. حضرت با برادرش امام حسين (عليه السّلام) در سخت تـريـن روزهـاي رنـج و مـحـنـت، همدرد و همگام بود و رنج او را با خود تقسيم کرد. جان را فداي برادر نمود و با خون خود او را حمايت کرد. به طور قطع، چنين همدلي و همراهي جز از کـسـانـي کـه خـداونـد دلهـايـشـان را بـراي ايمان آزموده و بر هدايتشان افزوده باشد، ساخته نيست .
ابوالفضل العباس (عليه السّلام) در رفتار با برادرش امام حسين (عليه السّلام) حقيقت بـرادريِ صـادقـانـه اسلامي را به نمايش گذاشت و همه ارزشها و الگوهاي آن را آشکار کرد. هيچ يک از انواع ادب، احسان و نيکي نماند، مگر آنکه حضرت آن را درباره امام رعايت کـرده و بـه کـار بست. از جمله زيباترين جلوه‌هاي مواسات و برادري آن بود که در روز عـاشـورا پـس از آنـکـه بـر آب فـرات دسـت يـافـت ، مـشتي آب برگرفت تا عطش خود را فـرونـشـانـد و قـلب سـوزان چـون اخـگـرش را خـنـک کند، ناگهان در آن لحظات هولناک، تـشنگي برادرش امام حسين و اهل بيتش (عليهم السّلام) را به ياد آورد، شرافت نفس و علوّ طـبـع، او را بـه ريـخـتـن آب واداشت و همدردي خود را در آن محنت کمرشکن نيز با برادرش نشان داد.
صـفـحات تاريخ ملت‌ها و امت‌ها را بنگريد، آيا چنين برادري صادقانه خواهيد يافت؟! به کارنامه شريفان و نجيب زادگان دنيا نگاه کنيد آيا چنين ايثار و نجابتي را خواهيد ديد؟!
اللّه اکبر!
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

شكوه انتظار
06-07-2011, 12:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
اين چه رحمت و چه محبت و دوستي است ! انسانيت با تمامي ارزشها و آرمانها در برابر چنين فـداکـاري و جـانبازي حضرت، در راه امام حسين ( عليه السّلام ) سرفرود مي‌آورد و عظمت حضرت را پاس مي‌دارد.
آنـچـه مـوجـب عـظمت جانبازي ابوالفضل در راه امام حسين ( عليه السّلام ) و ياري اوست، آن است که اين جانبازي به انگيزه برادري، خويشي، پيوند خوني و ديگر اعتبارات مرسوم ميان مردم صورت نگرفت، بلکه به انگيزه خدايي و با خلوص نيت، در راه پروردگار بود. ايمان حقيقي با ذات حضرت، عجين شده بود و يکي از عناصر بارز ايشان به شمار مي‌رفت .
http://img.tebyan.net/big/1390/04/413121022418765205107159239922071682472212.jpg
حضرت ، اين نکته را هنگامي که دست راستش (که منبع خير و برکت بود) از تن جدا شد با خواندن اين رجز بيان کرد:" به خدا سوگند! اگر دست راستم را قطع کنيد، من همچنان از دينم و امامِ درست باورم ، حمايت خواهم کرد".(1)
رجـزهـا در آن زمان نمايانگر اهداف ، اعتقادات و ارزشهايي بودند که رجز خوان به خاطر آنـهـا پـيـکـار مي‌کرد و شـهـيد مي‌شد. رجز حضرت عباس ( عليه السّلام ) به صراحت و روشـنـي نـشـان مي‌دهد کـه ايـشـان بـراي دفـاع از ديـن و ارزشـهـاي اصـيـل اسـلامـي ـ که در حکومت سياه امويان در معرض خطر قرار گرفته بود ـ و حمايت از امـام مـسـلمين ، ريحانه رسول خدا( صلّي اللّه عليه و آله) امام حسين (عليه السّلام) اولين مـدافـع کـرامت انساني مي‌جنگيد. اين عوامل، حضرت را به جانبازي برانگيخت و نه عاملي ديـگـر. رمـز جـاودانـگـي و پـايـنـدگـي و عـظـمـت جـانـبـازي حـضـرت در طول قرنها و نسلها، همين است .
ابوالفضل العباس ( عليه السّلام ) در راه تحقق آرمانهاي والا که پدر آزادگان، برادرش امام حسين (عليه السّلام) بانگ آنها را سر داده بود، شهيد شد. از مهمترين خواسته‌هاي امام، برپايي حکومت قرآن در شرق، گسترش عدالت ميان مردم و توزيع بهره‌هاي زمين بر آنـان بـود؛ زيـرا نـعـمـتـهـاي الهـي بـه گـروهـي خـاص تـعـلّق نـدارد. ابوالفضل براي بازگرداندن آزادي و کرامت مسلمانان، گسترش رحمت اسلامي ميان مردم و نـعـمت بزرگ اين دين که نابودي ظلم و ستم را هدف خود ساخته بود و ايجاد جامعه اي که در آن هرگز ترس و هراس جايي نداشته باشد، به شهادت رسيد.
ابـوالفـضـل، مـشـعـل آزادي و کـرامت را برگرفت، کاروانهاي شهيدان را به عرصه‌هاي شرف و ميدانهاي عزت ، راهبري کرد و پيروزي را براي ملتهاي مسلمان که زير چکمه‌هاي جور و ستم دست و پا مي‌زدند به ارمغان آورد.
ابـوالفـضـل بـراي حـاکـمـيت کلمة اللّه در زمين به ميدانهاي جهاد شتافت ؛ همان کلمه و پيامي که راه زندگي کريمانه را به مردم نشان مي‌دهد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
پي نوشت ها:
1- واللّه ان قـطـعـتـم يـمينى
انى احامى ابداً عن دينى

منبع:
زنـدگـانـي حـضـرت ابـوالفـضـل العباس عليه السلام
علّامه محقق حاج شيخ باقر شريف قرشي
ترجمه : سيّد حسن اسلامي

نرگس منتظر
06-07-2011, 12:22
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifماه بنی هاشمhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gif


http://img.tebyan.net/big/1386/05/19612511825310935182392017422065390190.jpg


مادر، ام البنین، چهار پسر داشته است، یکی از یکی زیباتر، رشیدتر، باصلابت تر و با شکوه تر.
سالهای سال پای این سروها نشسته است. هر چهار را به خون جگر آب داده است، پرورده است…
از میان این چهار، عباس، سر آنهاست؛ گل آنهاست و ماه آسمان آنهاست.
و اما عباس، تنها ماه آسمان خانه ام البنین نیست، ماه آسمان بنی هاشم است؛ بنی هاشمی که همه، به زیبایی شهره اند و به رشادت مشهور.
ابروانشان پیوسته است، چشمانشان درشت، مشکی، سرشار از صلابت و جذبه و محبت، با سایه بانی بلند از مژگان سیاه.

بدنها همه متناسب و تنومند، قدها همه رشید، دستها همه استوار و اجزای اندام همه موزون و بی عیب و نقص، و در میان این همه، برتری یافتن، ممتاز شدن و چون ماه نو مشارالیه همگان قرار گرفتن، کاری سخت است و چیزی افزون می طلبد.
و عباس دارنده این فزونی است؛ آنقدر که به هنگام عبور او از کوچه و بازار مدینه، همگان واله و شیدا و خیره می مانند و بعضی بی اختیار، «و ان یکاد» می خوانند.
«ماه بودن» بی همانند عباس، دوست و دشمن را هماره به تواضع واداشته است. دوست را از سر محبت و دشمن را از سر صلابت، خویش را از سر جمال و بیگانه را از سر جلال.
مادرش افتخار زنان بنی هاشم، ام البنین، و پدرش برترین پدر عالم، علی است(ع).
بنابراین عباس، برادر حسین(ع) است و هر دو فرزند علی مرتضایند(ع) و طبیعی است که یکدیگر را برادر خطاب کنند و حسین(ع) همیشه او را برادر می خواند و حسن(ع) نیز و زینب و ام کلثوم هم –علیهماالسلام.
اما عباس، هیچگاه حسین(ع) را برادر خطاب نمی کند و نه آن سه دیگر را، برادر و خواهر.
در مقابل حسین(ع) بال می گسترد و هر بار او را با الفاظی چنین می خواند:
- سید من! آقای من! مولای من ! امام من! فرزند رسول من!
و در مقابل زینب:
- بانوی من! سرور من! پیامبرزاده من!
و این یکی از ظرائف و شگفتی های «ادب» عباس است در مقابل حسین برادر، حسین رهبر و اهل بیت پیامبر علیهم السلام.
و همیشه در توجیه این ادب ظریف، پاسخی مودبانه تر و ظریف تر در آستین دارد:
حسین(ع)- جانم به فدایش- فرزند فاطمه(س) است، دختر پیامبر، و من فرزند فاطمه(س) نیستم. اگر چه مفتخرم به فرزندی علی(ع)، اما مادر او برترین زن عالم امکان است، فاطمه (س) است، من چگونه او را برادر بخوانم؟
یا باید او را تا خودم پایین بیاورم، یا خود را تا او بلند بشمرم و برادر خطاب کنم، حاشا که این هر دو خلاف ادب است و جسارت به ساحت مقدس حسین(ع).
راستی فرزندان حسین(ع)؛ سکینه و رقیه هم، او را عمو خطاب می کنند و او بال در می آورد از شنیدن این لفظ، آنقدر که از فراز دشمنان تا فرات پرواز می کند... ولی او حسین(ع) را برادر خطاب نمی کند.
اما در تمام طول عاشورا و در همه ارض کربلا فقط یک جا هست، یک لحظه هست که ناگاه لفظ برادر بر زبان عباس جاری می شود:
- اخی! ادرک اخاک!
برادر! برادرت را دریاب!
اینجا کجاست؟ این لحظه چه لحظه ای است؟

این درست است که عباس، در این لحظه در نهایت استیصال است. دشمن او را محاصره کرده و فهیمده است که او قصد جنگیدن ندارد؛ فقط می خواهد مشک آب را، بار امید را، به مقصد خیمه ها برساند و این به دشمن جسارت بخشیده است؛ آنقدر که هر دو دست او را بریده اند، عمودی آهنین بر فرقش فرود آورده اند، مشک امیدش را متلاشی کرده اند، سر و رو و چشم و اندام او را، غرق تیر و نیزه ساخته اند و او را از اسب به زیر افکنده اند.
اینها همه درست، ولی هیچکدام سبب نمی شوند که عباس از آن ادب معهود خود عدول کند و حسین (ع) را برادر بخواند.
تنها یک چیز می تواند در آن لحظه غریب، عباس را مجاز یا وادار به اداری لفظ برادر کرده باشد و آن اینکه:
فاطمه- سلام الله علیها- در آن لحظه غریب، در آن محاق مظلومیت با سر و موی آشفته حضور یافته باشد، سرعباس را پیش از آنکه به زمین بیفتد، بر دامن گرفته باشد و گفته باشد:
فرزندم! پسرم! عباسم!
مادری فاطمه، فرزندی عباس ... جواز ادای لفظ برادر...
برادر! برادرت را دریاب!

منبع:
شجاعی، سید مهدی، ادب در کربلا، صص7-10




http://s19.rimg.info/635343aa91c39f0d859f9cbc35824eae.gif

نرگس منتظر
06-07-2011, 12:27
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_57531768875323002043.gif

میلاد با سعادت سلطان عشق حضرت سید الشهدا (ع)
و
روز پا سدار امیر عشق حضرت عباس بن علی (ع)
و
روز جانباز و شور عشق حضرت سیدالساجدین

بر تمام محبان مبارکباد



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_57531768875323002043.gif

شهیده
06-07-2011, 13:56
http://static1.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/11-07-0/006b0079982444f4ee9af1e94d19c260-300

شهیده
06-07-2011, 14:23
http://static1.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/11-07-0/006b0079982444f4ee9af1e94d19c260-300


حضرت اباالفضل؛ الگوی جانبازی

چهره‎ی یک سرباز فداکار و جان بر کف وقتی به خوبی آشکار می‎شود که برای دفاع از ارزش‎های خود، بدون هیچگونه چشم‎داشتی تلاش می‎کند.

این چهره هنگامی سرمشق جانبازی است که در روزگار تنهایی، پایبندی او به ارزش‎ها و اعتقادات، مانع از زمین گذاشتن سلاحش می‎شود.

او در چنین شرایطی می‎کوشد برخلاف بی وفایی دیگران و کوشش دشمن برای از هم گسیختن صفوف مبارزان به وسیله تهدید، تطمیع و تبلیغات سوء، بر مرام خود پافشاری کند و پرچم وفاداری را بر زمین نگذارد.

سرباز فداکار اگر چه مرگ را پیش چشمان خود می‎بیند، نمی‎ترسد و همچنان با روحیه عالی به مبارزه خویش ادامه می‎دهد.

خون چنین سربازی، بزرگترین تضمین برای بقای ارزش‎ها و معتقدات او است؛ زیرا سبب چشم‎های خواب آلوده و فطرت‎های غبار گرفته می‎شود.

حرکت و حضور حضرت عباس(علیه‎السلام) در این نهضت و شهادت او در راه رسیدن به هدف عالی خود، گویای بزرگی حماسه و عرفان اوست.

او که در آغاز حرکت، بی وفایی یاران را دیده بود، از حرکت و پویایی باز نایستاد؛ چرا که از کودکی برای جانبازی در راه حق، آموزش دیده بود.

هم او بود که باران تیر و سیل شمشیرها در آخرین لحظات، سبب ایستایی او نگردید و از مبارزه، آن هم با دستانی که جدا شده بود، باز ننشست و هم چنان مشک را به سینه می‎فشرد؛
هم او بود که رمز بقای خود و آیین خود را در فنای خویش جست و جو می‎کرد و سرانجام نیز بدان دست یافت.

"ابوالفضل هادی منش"

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_9e5.gif

شهیده
06-07-2011, 15:24
دروصف مردان خدایی

http://ts4.mm.bing.net/images/thumbnail.aspx?q=1053017777951&id=f539c7a89382791eae19dd224361e97d&url=http%3a%2f%2fwww.askdin.com%2fgallery%2fimages %2f514%2f1_162644_orig.jpg

فاش نیوز - به مناسبت روز ولادت حضرت ابوالفضل(ع)وروز جانبازاین سروده را به همه جانبازان عزیزیکه هنوز با دردو رنج شیرین جانبازی می سازند وخم به ابرو نمی آورند تقدیم می کنیم:


کاش من هم شیمیایی می شدم
در هوای تو هوایی می شدم

کاش «موجی» می شدم بی ادعا
غرق اوهام خدایی می شدم

دیدگانم را به «ترکش» می زدم
لایق این روشنایی می شدم

می فتادم روی مین بی دست و پا
عاشق بی دست و پایی می شدم

می نهادم سر به پایت تا ابد
مرده بودم مومیایی می شدم

بین مرگ و زندگی پل می زدم
باعث این آشنایی می شدم

چون شهیدان در پگاهی دلنشین
من فدایی من فدایی می شدم

دل به درییای محبت می زدم
قطره قطره کربلایی می شدم

یاد آن روزی که در وادی عشق
محو مردان خدایی می شدم
بهروزساقی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43562520995021336059.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-07-2011, 22:37
http://shiaupload.ir/images/80074899252066148852.png (http://shiaupload.ir/images/80074899252066148852.png)


حضرت عباس عليه السلام .......

زندگانى حضرت ابوالفضل(ع)

دائرة ‏المعارفى است كه چگونه زیستن

و آگاهانه رفتن را به ما مى ‏آموزد

و فرصت دستیابى به مقام آدمیت را هموار مى‏سازد.

از رهگذر تربیت حضرت عباس(ع)،

پرتوى از فروغ معنویت امام على(ع)

و جلوه‏اى از روشنى ولایت ام ‏البنین علیها السلام

در پرورش فرزند، نصیب انسان مى‏ شود

و آینه‏ اى از روشنایى فضایل حضرت ابوالفضل (ع)

دیدگان آدمى را نورانى مى ‏كند.

با هم به مدینه مى ‏رویم

تا از كوچه بنى ‏هاشم

به سراى امیرمؤمنان عليه السلام پاى دل گذاریم

و از آغازین لحظه ‏هاى زندگانى پور دلبندش

حضرت عباس عليه السلام با او همراه شویم.

http://www.shiaupload.ir/images/64847905169720121586.gif

شكوه انتظار
07-07-2011, 00:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32092549818630693523.gif


عالم سراپا ناز شد

اي عاشقان اي عاشقان عالم سراپا ناز شد
سيمرغ قاف عشق را هنگامه پرواز شد

ز اسرار خلقت بهر ما افشا هزاران راز شد
کلک جهان آراي حق آماده اعجاز شد

از فرط شادي و شعف عفو گنه آغاز شد
باب الحوائج آمد و درهاي رحمت باز شد

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده

از دامن ام البنين ماهي به يثرب سر زده
کز حُسن رويش طعنه‎ها بر خسرو خاور زده

پهلو به پهلوي علي مانند شير نر زده
گلبوسه‎ها بر دست او داماد پيغمبر زده

از بهر ياري حسين تکبير از دل بر زده
پرچم عليه دشمنان بر قله باور زده

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده

سرچشمه آب بقا جوشد ز چشم مست او
گردد فدائي حسين از چشم مستي هست او

عفو گناه ما کند خالق به ناز شصت او
دل بر حسينش بسته او نازم به بند و بست او

هستي دهد در راه حق هستي شود پا بست او
تا دين نيفتد از بها افتد ز پيکر دست او

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده

او آمده تا خويش را سر مست شيدايي کند
کز مستي و شيدايي‎اش بر خلق آقايي کند

در کربلاي پر بلا جنگي تماشايي کند
در خدمت پير عطش لب تشنه سقايي کند

صدها هزاران درد را درمان ايمائي کند
ز انفاس گرم خويشتن کار مسيحائي کند

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده

از روز اول مايه عز و وقار زينب است
در کربلاي پر بلا او پاسدار زينب است

در موقع اندوه و غم او غمگسار زينب است
اهل حرم را محرم و آئينه‎دار زينب است

پشت و پناه و همدم و همکار و يار زينب است
هر جا که نام زينب است او در کنار زينب است

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده

پرچم فراز دين حق پرورده مولاست او
چون در شجاعت رهبري بي باک و بي پرواست او

همسنگر آزادگي با يوسف زهراست او
باب الحوائج در جهان بر خلق ما فيهاست او

غيرت بسان قطره و در مرتبت درياست او
ناموس حق را حامي و غارتگر دلهاست او

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده

باشد حسين فاطمه چون شمع و او پروانه‎اش
جان مي‎کند ايثار او چون او بود جانانه‎اش

کرب و بلا ميخانه و او ساقي ميخانه‎اش
حق از مي قالوا بلي پر مي‎کند پيمانه‎اش

آب فرات آمد به جوش از نعره مستانه‎اش
آزادمردي زنده شد از همت مردانه‎اش

ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
"ژوليده نيشابوري"


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62222692904236681997.gif)

نرگس منتظر
07-07-2011, 13:49
عباس؛ الگوی رشادت و شجاعت

http://img.tebyan.net/big/1387/11/56240151712257915920146243247616471204120.jpg

آنگونه که از منابع تاریخی بر می‎آید حضرت عباس(علیه‎السلام) دارای ورزیدگی اندام و تناسب اعضایی بوده که بیانگر توان جسمی بالای او بوده است که تا اندازه‎ای از ویژگی‎های ارثی او بوده است. چرا که هم پدر او از ابرپهلوانان عرب به شمار می‎رفته و هم خاندان مادری او گرُد میدان بوده‎اند. مادر او ام‎البنین، از خانواده شجاع و دلاور بود.
از دیگر دلایل این قدرت جسمی، افزودن بر فرآیند ارثی، این بوده که او از کودکی با ورزش و چالاکی انس داشت. ورزش و کار در مزرعه و آموزش‎های نظامی دست به دست هم داد و از عباس (علیه‎السلام)، جوانی نیرومند و شجاع ساخت.
نقل شده است روزی امیرمؤمنان حضرت علی(علیه‎السلام) در مسجد نشسته بود و مردم را پند می‎داد. مردی اعرابی وارد مسجد شد. سلام کرد و صندوقی را که همراه داشت، بر زمین گذاشت و به حضرت گفت: «ای پیشوای من! پیش‎کشی برای شما آورده‎ام.» آنگاه صندوقچه را گشود و شمشیری آب دیده و منحصر به فرد را از آن بیرون آورد و به حضرت تقدیم کرد.
در همین هنگام، حضرت عباس (علیه‎السلام) که نوجوانی رشید بود، وارد شد و پس از سلام، با ادب در گوشه‎ای ایستاد. نگاهش در برق شمشیر گره خورد. حضرت علی(علیه‎السلام) متوجه علاقه و شگفت‎زدگی عباس شد و از او پرسید: «پسرم دوست داری این شمشیر برای تو باشد؟»

عباس، با شادی پاسخ داد: «آری، پدر!» حضرت، برخاست و با دست خود، شمشیر را بر بلندای قامت استوار او حمایل کرد. سپس به برازندگی شمشیر بر اندام رشید و تناور فرزندش نگریست و اشک بر محاسن سفیدش جاری شد.

حاضران پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! چرا گریه می‎کنید؟»
حضرت فرمودند: «روزی را می‎بینم که او با این شمشیر، نفس دشمن را در سینه حبس می‎کند و بی امان بر آنان می‎تازد و سرانجام به شهادت می‎رسد.» (1)
درخشش او در جنگ‎های گوناگون به ویژه کربلا، یادآور نبردهای پیروزمندانه حضرت علی(علیه‎السلام) بود.

او با سه تن از شجاعانِ دشمن، قهرمانانه می‎جنگد و هر سه را به هلاکت می‎رساند.

نخستین آنان که دو زره نفوذناپذیر پوشیده، کلاهخودی بزرگ بر سر نهاده و نیزه‎ای بلند در دست گرفته بود وقتی به میدان آمد، نیزه‎اش را به حمایل سینه حضرت فرود کرد. حضرت عباس(علیه‎السلام) سرِ نیزه او را گرفت و پیچانید و از دستش بیرون آورد و او را با نیزه خودش هلاک کرد. (2)
و این رشادت کسی است که هم اعتقاد قوی دارد و هم تسلیم ولی و امام خود است.

پی‎نوشت‎ها:
1. مولد العباس بن علی علیه السلام، ناصری، محمدعلی، ص 61.
2. کبریت الاحمر، محمدباقر البیرجندی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1377، هـ ق، ص 387.
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .




http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div24/WebPageContent/1457748iipjrf1zem.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

شكوه انتظار
07-07-2011, 15:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif
فرزند علی ، فاطمه را نور دو عینی
سقا و سپهدار و علمدار حسینی
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
تقدیم برادر شده چشم و سر و دستت
بوسیده علی دست تو در روز الستت
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
گریان ز غمت زینب کبراست اباالفضل
در علقمه زوار تو زهراست اباالفضل
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
میر سپه و ماه منیر اسدالله
شمشیر حسینی تو و شیر اسدالله
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
نازند به بازوی تو در عرصه پیکار
زهرا و حسین و حسن و حیدر کرار
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
سقا شده در خیمه سرا چشم سکینه
برخیز و بده آب به گل های مدینه
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
چون دید حسین بن علی محو خدایت
فرمود شود جان برادر به فدایت
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
تنها نه به صحرای بلا یار حسینی
حتی به صف حشر علمدار حسینی
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
در کرببلا مظهر ایثار و شجاعت
در روز جزا دست تو اسباب شفاعت
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
در بحر ولایت دُر نایاب حسینی
هم قبله حاجاتی و هم باب حسینی
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
افسوس که با تیر جفا چشم تو بستند
افسوس که پیشانی و فرق تو شکستند
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
افسوس که خون بر جگر اُم بنین شد
قرآن حسین بن علیعلیهماسلام نقش زمین شد
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
شش ماهه به خیمه ز عطش تاب ندارد
سقای حسین بن علی آب ندارد
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
برخیز و ببین اشک امام شهدا را
داغ تو شکسته کمر خون خدا را
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
تو ماه بنی هاشم و شمع شهدایی
در کرب و بلا حامی مصباح هدایی
ای مظهر غیرت یا حضرت عباس
ای ساقی عترت یا حضرت عباس
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14322207423743621482.gif

عهد آسمانى
07-07-2011, 17:43
http://shiaupload.ir/images/t8l75mhc10bha6lo1ik.jpg





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32357402322696245749.gif


حضرت عباس در کلام معصومان

كلام معصومان علیهم السلام درباره شخصیت‏ حضرت ابوالفضل(ع) طلوعى دیگر از معرفت در آسمان دل ها مى‏آفریند. نخست در محضر دخت آفتاب حضرت زهرا(س) مى‏نشینیم و از آن هنگام مى‏گوییم كه در هنگامه قیامت، رسول اكرم اسلام (ص)، على(ع) را مى‏طلبد و مى‏فرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو آنچه براى شفاعت [گناهكاران] در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر كند.

پاك بانوى آفرینش در جواب حضرت مى‏فرماید: اى امیرمؤمنان، دو دست ‏بریده پسرم عباس براى مقام شفاعت من كافى است.

امام سجاد (ع) در سخنى كوتاه، بلنداى عظمت مقام عمویش ابوالفضل(ع) را چنین بیان مى‏كند:

خداوند عمویم عباس بن‏ على را رحمت كند؛ به تحقیق كه ایثار و جانبازى كرد؛ جنگ ‏نمایانى كرد و خود را فداى برادرش ساخت تا دستانش قطع شد. خداوند در برابر این فداكارى به سان عمویش جعفر طیار دو بال به او عنایت كرد تا به یارى آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز كند.


همانا عباس نزد خداوند تبارك و تعالى مقامى دارد كه تمامى شهیدان، در روز قیامت، بر او غبطه مى‏خورند و رسیدن به آن مقام را آرزو مى‏كنند.

امام صادق(ع) در عباراتى روشن و معرفت‏ آموز عمویش عباس بن‏ على(ع) را صاحب صفات زیر مى‏شمرد:

1. بصیرت نافذ؛ 2. بینش عظیم؛ 3. ایمان بسیار و محکم؛ 4. جهاد در محضر امام حسین(ع)؛ 5. جانبازى و ایثار؛ 6. شهادت در راه امام خود؛ 7. تسلیم در برابر جانشین رسول خدا(ص)؛ 8. تصدیق امام حسین(ع)؛ 9. وفادارى؛ 10. خیرخواهى امام؛ 11. تلاش تا آخرین حد و ...





" سلام بر ابوالفضل، عباس، پور امیرمؤمنان(ع)؛ آن كه جان خود را نثار برادرش كرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فداى برادرش شد. او كه نگهبان بود و بسیار كوشید تا آب را به لب تشنگان برساند و دو دستش در جهاد فى سبیل‏الله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن ‏رقاد و حكیم بن ‏طفیل طائى را از رحمت‏ خویش دور سازد.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32357402322696245749.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-07-2011, 00:03
http://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gifhttp://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gifhttp://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gifhttp://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gif
جمال حق ز سر تا پاست عباس
به یكتایى قسم، یكتاست عباس
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
خدا داند كه از روز ولادت
امام خویش را مى‏خواست عباس
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
علم در دست، مشك آب بر دوش
كه هم سردار و هم سقاست عباس
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
نه در دنیا بود باب الحوائج
شفیع خلق در عقباست عباس
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
هنوز از تشنه كامان شرمگین است
ببین در علقمه تنهاست عباس
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gifhttp://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
http://shiaupload.ir/images/70917567946236374623.gif
اگرچه زاده ام‌البنین است
ولیكن مادرش زهراست عباس

http://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gifhttp://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gifhttp://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gifhttp://shiaupload.ir/images/47068862307257897593.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-07-2011, 02:07
http://shiaupload.ir/images/19464548403852910202.gif


http://sl.glitter-graphics.net/pub/1006/1006254luundo82q3.gif
کسی از نام اباالفضل اگر دم بزند
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
عشق پیدا شود و خیمه به عالم بزند
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
دل، همان بس که به باغ تو شکوفا شود و
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
چشم بگذار که در وصف تو شبنم بزند
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
دست، هنگامه نقّاشی تو آه کشد
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
عشق، بگذار قرار همه بر هم بزند
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
دیده از نام اباالفضل چراغان شود و
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
تکیه بر کوچه آیین محرّم بزند
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
یک توسل به تو کافی است دری باز شود
http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif
عشق پیدا شود و خیمه به عالم بزند





http://shiaupload.ir/images/99674186508468911251.gif




http://shiaupload.ir/images/19464548403852910202.gif