PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زن در قصص قرآن كریم



شهیده
05-07-2011, 02:32
http://media.farsnews.com/Media/8906/ImageReports/8906221011/14_8906221011_L600.jpg


زن در قصص قرآن كریم

در میدان زندگی، زن از نظر حقوقی شخصیت انسانی، قلمرو و مسئولیت‌هایش با مرد یكسان است، مگر در آنجا كه اختلاف آن دو از لحاظ آفرینش و خلقت الهی سبب تفاوت استعدادهایش و عملش با مردان گردد به همین منظور در قصص قرآن كریم، زن به مثابه یك عنصر اصیل چهره می‌نماید. .انسانی است خردمند و رشدیافته كه امور را به ترازوی اندیشه می‌سنجد و نقش خویش را به عنوان یك انسان متفكر و سازنده جامعه ایفا می‌كند.[1]
از اراده‌ای سرسختانه بهره دارد كه با آن مرزها را می‌شكند و بندها را می‌گسلد تا خواست خویش را چنان كه باید تحقق بخشد.
بهترین نمونه این چهره، همسر فرعون است كه فریفته جاه و مقام و جلوه‌های فرعونی و مقهور شیطان نمی‌گردد و از قلمرو نفوذ فرعون می‌رهد و اقتدار او را از هم می‌درد و قرآن او را به عنوان الگوی زنان مثل می‌زند.

«و خدا بر كسانی كه ایمان آورده‌اند، زن فرعون را مثل می‌زند»[2]

و اما در مقابل، زنانی نیز هستند كه گاه با حق به ستیز بر می‌خیزند و از هدایت سر می‌پیچند.

«خدا برای كافران مثل زن نوح و لوط را می‌‌آورد كه هر دو در نكاح دوتن از بندگان صالح خداوند بودند ولی به آنها خیانت ورزیدند»[3]

در قصه‌های قرآنی، زن به حسب طبیعت مونث خویش در جستجوی زوج است، بی‌آنكه حیا و كبریای خود را فراموش نماید.
قرآن رفتار دختر شعیب(ع) را با حضرت موسی(ص) این‌گونه ترسیم می‌نماید:
«یكی از آن دو كه بر حیا راه می‌سپرد، نزد او آمده و گفت: پدرم تو را می‌خواند تا مزد آب دادنت را بدهد»[4]
به راستی این گام برداشتن چه زیبا ترسیم شده است. راه سپردن بر حیا و چه شگفت‌مندانه قرآن این صحنه را باز می‌آفریند، حیا را گستره‌ای می‌‌شمارد كه آن دختر روی آن گام بر می‌دارد.
او نه بر زمین، كه بر حیا گام می‌زند.
در دیگر جای قرآن كریم، زن را پادشاهی می‌یابیم صاحب جاه و حكمت.
این تجلی از پادشاه سبا است. وی الگوی یك زن حكمران است كه در جایگاه رهبری در هنگامه بحران، مقهور عواطف و احساسات خود نگردیده و با دلیری و بیداری با آن رویا رو می‌شد.
اگرچه در آثار هنری امروزی مثل: داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و ... زن پایه‌‌ای اصلی به عنوان عنصری فعال در جذب خواننده یا بیننده حضور دارد، اما در قصص قرآن كریم زن در جایی حضور دارد كه جایگاه اوست و درخور شان و منزلت اوست و هرگز بر شالوده خودنمایی، دیگر فریبی و ... عمل ننموده است تا عواطف و احساسات را از رهگذر زیبایی به سوی خویش معطوف سازد؛ مانند قصه اصحاب كهف، قصه عبد صالح و موسی(ص) و قصه ذوالقرنین. با این حال از همان زیبایی و تاثیر و نفوذی برخوردارند كه قصه یوسف دارد.
قرآن كریم در مجموع آیات مربوط به زنان جایگاه واقعی و اصیل زن و مقام و منزلت شایسته او را بیان می‌نماید و الگوهای رضای عملی زنان را برای ما ترسیم می‌نماید.
و چه زیباست تا هنرمندان و فعالان اجتماعی بتوانند از قرآن كریم الگو گرفته و در آ‌ثار خویش چهره واقعی و در خور زنان را به تصویر كشند.

برگرفته از: روزنامه رسالت شماره 6093
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عبدالكریم خطیب - زن در قصه‌های قرآن كریم
[2] . قرآن، تحریم / 11
[3] . تحریم / 10
[4] . قصص /


http://s17.rimg.info/1d70a79fa5e4370cc9f736783408f5a5.gif

یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
28-07-2012, 00:53
زن و فضايل الهي در قرآن




الف) فضيلت تقوي

يكي ازمسائل مورد بحث، اين است كه آيا زنان توانايي كسب فضايل را همچون مردان دارا ميباشند؟ به عبارتي علي رغم اينكه قرآن قواميت مرد بر زن را به اعتبار اينكه مسئوليت اقتصادي و تامين زن را به عهده دارد و حق ارث مردان دو برابر زن ميباشد(للذكر مثل حظ الاثنين) و يا اينكه جهاد بر مردان را واجب دانسته و از جهتي زنان در برخي از ايام از نماز و روزه معاف ميباشند،آيا از اين جهات به مقام و منزلت زن و توانايي وي در كسب تقوي خدشه‌اي وارد ميشود؟ اين شبهه در زمان پيامبر نيز براي مردان آن زمان پيش آمد. بطوريكه مرداني كه در جهاد شركت كرده بودند اظهار ميكردندكه بر زنان برتري دارند.جلال‌الدين سيوطي در كتاب شان نزول آيات نقل ميكند: "هنگامي كه آيه (للذكر مثل حظ الاثنين) نازل شد مردان گفتند: اميدواريم كه بر زنان بواسطه كارهاي خوبي كه انجام ميدهيم در آخرت برتري يابيم، همانطوري كه دراين دنيا در ميراث برتري داريم و سهم ما از ماترك دو برابر سهم زنان هستند. و بدين ترتيب زنان نزد پيامبر رفته از او تمناي جهاد كردند و گفتند ما دوست داريم كه ايزد متعالي براي ما هم جهاد مقرر فرمايد تا آن پاداشي كه مردان از جهاد نصيبشان ميشود ما را هم نصيب گردد. [1] (http://www.blogfa.com/Desktop/Post.aspx?action=edit&postid=170#_ftn1) بدين ترتيب خداوند اين آيه را نازل كرد: « ولاتتمنوا ما فضل الله به بعضكم علي بعض للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب ممااكتسبن... [2] (http://www.blogfa.com/Desktop/Post.aspx?action=edit&postid=170#_ftn2): آرزو مكنيد به آن چه خداوند بعضي از شمارا به بعضي ديگرافزوني داد. براي مردان بهره‌اي است از آنچه كسب ميكنند و از براي زنان هم ازآنچه كسب ميكنند بهره‌اي است. » و خداوند به اين ترتيب به بسياري ادعاها و شبهات خط بطلان كشيد. اين آيه به وضوح روشن ساخت كه هيچ برتري ذاتي براي مردان نسبت به زنان يا برعكس وجود ندارد. و به‌طور كلي ميتوانند بعضي بر بعضي ديگر فضليت داشته باشند و اين بعضي شامل مردان و زنان ميباشد. به عبارتي انسان‌ها ميتوانند در كسب فضليت‌ ها بر يكديگر پيشي گيرند و اين توانايي و پيشي‌گرفتن هم شامل مردان مي‌باشد وهم زنان.مسئله مورد توجه ديگر در آيهِ فوق اين است كه علي رغم اينكه تفاوت در طريقه كسب فضيلت و تلاش در راه خدا، براي زنان و مردان وجود دارد اما اين تفاوت هيچ امتيازي بر يكديگر ايجاد نميكند، و فقط شيوهِ عملكرد آنها با توجه به توانائي‌ها وويژگي‌هاي خاص‌شان متفاوت است. در آيه بعدي خداوند علت تفاوت‌ ها در زن و مرد بودن و در رنگ، نژاد و قبيله را همه و همه راهي براي كسب معرفت و شناسايي قلمداد ميكند، ودر واقع اين تفاوتها را دليل و بهانهاي براي تفاخر و برتري بر يكديگر ندانسته، واعلان ميكند كه برتري به تقوي است و در كسب آن براي انسانها هيچ استثنايي وجودندارد. « يا ايهاالناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائللتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم ان الله عليم خبير[3] (http://www.blogfa.com/Desktop/Post.aspx?action=edit&postid=170#_ftn3) : اي مردم همانا خلق كرديم شمارا از زن ومرد و قرار داديم شما را شاخه هايي و تيره هايي تا معرفت كسب كنيد و شناخته شويد همانا گرامي ترين شما نزد خدا باتقواترين شماست... » .