PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دین شناسی



رایکا
31-10-2009, 14:59
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



لزوم تحصیل معرفت
احتمال وجود مبدا و معاد مستلزم لزوم جستجو و تحصیل معرفت دینی است , زیرا اگر جهان خالقی علیم و حکیم داشته باشد , و مرگ پایان زندگی انسان نباشد و خالق انسان از خلقت او هدفی داشته و برای او برنامه ای مقرر کرده , و تخلف از آن موجب شقاوت ابدی باشد , فطرت و سرشت آدمی ایجاب می کند که به این احتمال هر چند ضعیف باشد , به حساب عظمت و اهمیت محتمل ترتیب اثر بدهد , تا کار را به وسله تحقیق به نفی یا اثبات یکسره کند, چنان که اگر احتمال بدهد سیم برق اتصالی پیدا کرده , که بر فرض اتصال , زندگی او طعمه حریق می شود آرام نمی گیرد تا یقین کند خطری او را تهدید نمی کند.




http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:00
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



نیاز انسان به دین حق
انسان موجودی است مرکب از تن (جسم) و روان (روح) و عقل و هوی (خواسته) و در اثر این ترکیب , فطرت او در جستجوی سعادت مادی و معنوی و رسیدن به کمال مقصود از هستی خویش است. و از طرفی حیات هر فردی از افراد انسان دو بعد دارد ؛ فردی و اجتماعی ؛ مانند هر عضوی از اعضای بدن که گذشته از زندگانی خاص خود , تاثیر و تاّثر متقابل با بقیه اعضا دارد. از این رو انسان نیازمند برنامه ای است که تضمین کننده سعادت مادی و معنوی و حیات فردی و اجتماعی او باشد و چنین برنامه ای دین حق است که احتیاج به آن ضرورت فطرت انسان است. ( نظر اسلام در قرآن: (سوره روم آیه 30: پس به پا دار روی خود را برای دین در حالی که مستقیم در آن باشی به توحید , این فطرت خداست که مردم را بر آن آفریده است.)) و برای هر موجودی کمالی است که رسیدن به آن کمال به جز تبعیّت از سنّت و آیینی که برای تکامل و تربیت او معیّن شده میّسر نیست, و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست. ( نظر اسلام در قرآن: (سوره طه, آیه 50: گفت: پروردگار ما آن کسی است که به هر چیزی آفرینش آن را داد و سپس آن را هدایت کرد.))




http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:00
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



اثر دین در زندگی شخصی
زندگی انسان متن و حاشیه و اصل و فرعی دارد , اصل و متن خود اوست و حواشی و فروع آن , آنچه به او تعلق دارد ؛ مانند مال , مقام فرزند حب ّ ذات و علایق ذات , زندگی آدمی را با دو آفت غم و اندوه , و نگرانی و ترس به هم آمیخته , غم و غصه برای آنچه ندارد تا به او برسد , و ترس و نگرانی که مبادا حوادث روزگار آنچه را دارد از او بگیرد . ایمان به خدا هر دو آفت را ریشه کن می کند ,چون ایمان به خداوند عالم و قادر و حکیم و رحیم او را وادار به انجام وظایفی می کند که برای او مقرر شده است , و با انجام وظایف بندگی می داند خداوند به عنایت حکمت و رحمت , او را به آنچه خیر و سعادت اوست وصل , و از آنچه مایه شر و شقاوت اوست باز می دارد . بلکه با یافتن حقیقتی که هر حقیقتی در برابر او مجاز است , و هر چه غیر اوست سرابی است که نمایش آب است , گمشده ایی ندارد , و با ایمان به خدا آنچه فانی و ناپایدار است برای او جاذبه ایی ندارد. ( نظر اسلام در قرآن : ( سوره نحل آیه 96: آنچه نزد شماست پایان یابد و آنچه نزد خداست پاینده است.)) بنابراین از نداشتن آن ها غم و غصه ایی ندارد. ( نظر اسلام در قرآن : سوره یونس آیه 62 , 63 , 64: ( همانا اولیا الله نه ترسی بر آنان است و نه محزون می شوند , آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و پرهیزکارند برای آنهاست بشارت در زندگی دنیا و آخرت , تبدیلی برای کلمات خدا نیست , آن همان رستگاری عظیم است.)) هایی هست که از شادمانی ظفر به علایق مادی و افسردگی از نرسیدن به آنها حاصل می شود , و لنگر , ایمان است که در طوفان این امواج به مومن ایمان و آرامش می دهد .( نظر اسلام در قرآن : ( سوره حدید , ایه 23 : ( تا ذریغ نخورید " اندوهگین نشوید " بر آنچه از شما فوت شده و نه شاد شوید بدانچه به شما آمده است .))( نظر اسلام در قرآن : ( سوره رعد , آیه 28 : ( آنان که ایمان آوردند و مطمئن می شود دل های آن ها به ذکر خدا , آگاه باشید که به یاد خدا , آرام می شود دل ها.))





http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:01
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



اثردین در زندگی اجتماعی
انسان دارای و غضبی است که با غریزه افزون طلبی به هیچ حدی محدود نیست , اگر شهوت مال بر او غلبه کند گنجینه های زمین او را قانع نمی کند و اگر شهوت مقام بر او چیره شود حکومت زمین او را کفایت نمی کند. می خواهد پرچم قدرت خود را در کرات دیگر برافرازد. مثال قرآنی: ( سوره غافر ایه 36 و 37 : ( و گفت فرعون ؛ یا هامان ! بنیاد کن برای من برجی شاید برسم به اسباب , اسباب آسمان ها)) هوای سرکش انسان با شهوت شکم و دامن و مال و مقام و استخدام قوه غضب برای اقناع هوس ِ پایان ناپذیر خود هیچ مرزی نمی شناسد , و از پایمال کردن هیچ حقی صرف نظر نمی کند؛ و نتیجه حیات انسان با چنین شهوتی جز فساد و با چنان غضبی جز خونریزی و خانمان سوزی نخواهد بود. زیرا قدرت فکر آدمی با شکستن طلسم اسرار طبیعت و استخدام قوای آن برای رسیدن به آمال نفسانی نامحدود خود , زندگی انسان بلکه کره زمین را که مهد حیات بشر است به نابودی می کشاند. نظر اسلام در قرآن : ( سوره روم آیه 41 : ( ظاهر شد فساد در بیابان و دریا بدانچه دستهای مردم فراهم کرد.)) قدرتی که نفس سرکش را مهار و شهوت و غضب انسان را تعدیل و حقوق فرد و جامعه را تضمین و تامین می کند , ایمان به مبدا و معاد و ثواب و عقاب است , که با اعتقاد به خداوندی که همیشه همراه انسان است و مجازاتی که حتی از اعمال کم انسان هم غافل نشده , آدمی به هر خیری وادار و از هر شری برکنار خواهد بود. و جامعه بر مبنای تصالح در بقا و برکنار از تنازع در بقا به وجود خواهد آمد.




http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:02
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



شرف علم به اصول دین
فطرت انسان عاشق علم است , زیرا آنچه انسان به او انسان است عقل است و میوه عقل علم است , از این رو اگر به جاهلی بگویند : جاهلی , با اینکه می داند غمگین می شود , و اگر به او نسبت علم بدهند مسرور می شود. اسلام که دین فطرت است نسبت علم را به جهل , نسبت نور به ظلمت و حیات به موت قرار دادهاست. (این است و جز این نیست که آن نوری است که واقع می شود در قلب آن کس که خداوند تبارک و تعالی بخواهد او را هدایت کند.)( بحارالانوارجلد 1 صفحه 255) ولی باید دانست هر چند هر علمی بالذات شریف است , لیکن مراتب شرافت علوم به اموری مختلف می شود. مثلا شرف علم به شرف موضوع و نتیجه و روش استدلال , در آن علم تفاوت پیدا می کند , چنانکه انسان شناسی از گیاه شناسی اشرف است , به نسبت شرف انسان بر گیاه ! و علمی که سلامت زندگی انسان را بیمه کند اشرف است از علمی که سلامت مال او را تامین می کند , به نسبت شرف زندگی بر مال و علمی که بر مبنای برهان نظر می دهد اشرف است از علمی که بر مبنای فرضیه نتیجه می شود , به نسبت یقین بر گمان بنابراین اشرف علوم علمی است که موضوع آن خداست , ولی با این ملاحظه که نسبت شرف خداوند متعال به غیر او نسبت اقیانوس به قطره , و نسبت خورسید به ذره نیست ! بلکه نسبت غیرمتناهی به متناهی است.(سوره طه آیه 111: و خوار شدند چهرها برای حی قیوم) و ثمر و نتیجه آن ایمان و عمل صالح است که وسیله سعادت انسان در دنیا و آخرت و تامین حقوق فرد و جامعه است. (سوره نحل آیه 125: آن کس که کردار شایسته کند از مرد یا زن و حال آنکه مومن باشد , هر آینه او را زنده می کنیم به حیات پاکیزه) و مبنای آن بر علم و برهان و پیروی نکردن از ظن و گمان است. (سوره اسرا آیه 36: و پیروی نکن آنچه را نیست بدان علمی برای تو) (سوره یونس آیه 36: و هر آینه گمان بی نیاز نکند از حق چیزی را) با ملاحظه آنچه گذشت وضوح این حدیث شریف آشکار می شودکه: (همانا برترین فرائض و واجب ترین آنها بر انسان معرفت پروردگار و اقرار برای او و بندگی اوست.)
الف شناخت خدا
ب - اقرار به بندگی
ج - بندگی خدا




http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:02
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



شرط رسیدن به معرفت و ایمان به خداوند متعال
انسان در مقابل هر پدیده ایی در جستجوی پدید آورنده آن است , و فطرت آدمی تشنه پیدا کردن سرچشمه وجود خود است. ولی باید دانست که گوهر ایمان و معرفت خداوند متعال که ارزشمندترین جواهر گنجینه علم و معرفت است به اقتضای قاعده عدل و حکمت نصیب کسی که آلوده به ظلم به ایمان و معرفت خداوند است نخواهد شد , زیرا حکمت را به نااهلان دادن ظلم به حکمت و از اهل دریغ کردن ظلم به اهل حکمت است. و باید دانست که اعتقاد به نبود مبدا و معاد ممکن نیست مگر آنکه انسان احاطه به تمام هستی و سلسله علل معلومات پیدا کند , و مبدا و معاد را نیابد و تا چنین ادراک محیطی محقق نشده , یقین به نبود مبدا و معاد محال است ؛ بلکه آنچه ممکن است نداستن مبدا و معاد است. بنابراین مقتضای عدل و انصاف آن است که کسی که شک در وجود خداوند دارد , قولا و عملا به مقتضای شک عمل کند. مثلا اگر کسی احتمال وجودی می دهد که در صورت وجدان او سعادت جاوید و در صورت فقدان او شقاوت ابدی نصیبش شود ؛ وظیفه عقلی او آن است که به قلب و زبان آن را انکار نکند , و در مقام عمل به قدری که توان دارد در جستجوی او کوشش کند , و در مقام وظایف عملی رعایت احتیاط نماید , که مبادا خداوندی باشد و تخلف از فرمان او شقاوت ابدی را در پی داشته باشد , همچنان که اگر احتمال سمی در لذیذ ترین غذاها بدهد به وظیفه عقلی خود از خوردن آن غذا امتناع خواهد ورزید. هر شاکّی در وجود خدا به این عدل که واجب عقلی اوست عمل کند بی شک به معرفت و ایمان خواهد رسید. (سوره عنکبوت آیه 169: و آنان که جهاد کردند در ما هر آینه هدایت می کنیم البته آنان را به راه های خودمان) وگرنه با آلودگی به ظلم به این حقیقت معرفت آن قدوس متعال میسر نخواهد شد . ( سوره بقره آیه 269: خدا حکمت را به هر کس که می خواهد می دهد و به هر کس حکمت داده شود , خیر بسیار به او داده شده است.) (سوره ابراهیم آیه 27: و گمراه می کند خدا ظالمان را و می کند خدا هر چه بخواهد.)




http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:03
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



راه های رسیدن به ایمان به خدا
راههای رسیدن به ایمان به خداوند متعددند : برای اهل الله دلیل بر او و وسیله معرفت او خود اوست (سوره فصلت آیه 53: آیا کفایت نمی کند به پروردگار تو که او بر همه چیز گواه است) (بحار الانوار – امام علی (ع) : ای کسی که بر ذات خودت به ذات خودت دلالت کردی) و برای غیر آن –ازجهت اختصار- به چند راه اشاره می کنیم : الف : هر گاه انسان به خود و آنچه در حیطه ادراک اوست بنگرد و هر جزیی از آن را ملاحظه کند , می یابد که نبودن آن ذره محال نیست , و بود و نبود آن ممکن است , و ذات آن نه ضرورت وجود و نه ضرورت عدم دارد. ( یعنی الزاما آن ذره مجبور نیست وجو داشته باشد یا وجود نداشته باشد, به عباراتی اگر ذره هست دلیل بر اجبار نیست یا عکس آن.) و هر چیزی که بود و نبودش ممکن است محتاج به سببی است که او را موجود کند , مانند دو کفه ترازوی همسنگ که ترجیح یک کفه بر کفه دیگر بدون عامل خارجی ممکن نیست , با این تفاوت که وجود ممکن وابسته به سبب وجود , و عدم آن به نبود سبب وجود است, و چون وجود هر جزئی از اجزای جهان محتاج به دهنده وجود است , آن دهنده وجود یا خود اوست و یا همانند او از سایر موجودات , اما خود او با آنکه دارنده وجود نیست چگونه می تواند آنچه را که ندارد بدهد , و اما همانند او که همچون او نتواند به خود هستی دهد , چگونه می تواند به غیر خود هستی ببخشد , و این حکم که بر هر جزیی از جهان جاری است , بر کل جهان هم جاری است. چنان که وجود فضایی روشن که از خود روشنی ندارد , دلیل بر وجود مبدایی برای این روشنایی است که به خود روشن باشد نه به غیر, چه اگر چنین مبدایی نباشد ممکن نیست فضایی روشن شود , زیرا آنچه در ذات خود تاریک است محال است به خود روشنی بخشد تا چه رسد به غیر. به این جهت وجود کائنات و کمالات وجود –مانند حیات و علم و قدرت-دلیل بر وجود حقیقتی است که وجود و حیات و علم و قدرت او به خود اوست و وابسته غیر نیست.



http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:04
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



(سوره طور آیه 35: آیا آفریده شدند از غیر چیزی یا ایشانند آفریینندگان؟) (بحارالانوار جلد3,صفحه36: مردی بر علی بن موسی الرضا (ع) وارد شد , پس گفت : یابن روسول الله دلیل بر حدوث عالم چیست؟ حضرت فرمود : تو نبودی بعد بود شدی, و هر آینه دانستی که همانا خودت خود را به وجود نیاوردی و نه آنکس که مثل تو است تو را به وجود آورده است.) بنا به مطالب مذکور ؛ پس به ضرورت عقل هر چه نبوده موجود شده , باید وجود آورنده و سازنده ایی داشته باشد که عدم و نیستی در ذات او راه ندارد. از این رو تمام تطوّرات و پدیده های جهان , دلیل وجود پدید آورنده ایست که پدید آورنده ندارد , و مصنوعات و مخلوقات خالقی است که مصنوع و مخلوق نیست. ب: اگر در بیابانی ورقی پیدا شود که حروف الفبا بر آن به ترتیب از الف تا یاء نوشته شده باشد , ضمیر هر انسانی شهادت می دهد که نقش حروف و ترتیب آنها اثر ادراک و فهم است, و اگر تالیف کلمه را از آن حروف , و تالیف کلام را از کلمات ببینند به نسبت دقت تالیف و ترکیب به دانش و بینش نویسنده ایمان می آورد , و از نظم و دقت گفته و نوشته بر علم و حکمت گوینده و نویسنده استدلال می کند , آیا ترکیب یک گیاه از عناصر اولیه آن از جمله بندی یک سطر کتاب که دلیل غیر قابل انکار بر علم نویسنده است کمتر است؟! آیا چه علم و حکمتی است که در آب و خاک مایه پوسیدن و مرگ پوست دانه را فراهم کرده و مغز آن را به به حیات گیاهی زنده می کند؟! ریشه را قدرتی می دهد که زمین را بشکافد و در ظلمت خاک قوت و غذای گیاه را جذب کند , و در هر قسمت از سفره خاک قوت درختان مختلف را مهیّا کرده , که هر گیاهی و درختی غذای مخصوص خود را بیابد , و ریشه هر درختی را طوری قرار داده که جز قوت مخصوص خود را که میوه مخصوص آن درخت را می دهد جذب نکند , و با قوه جاذبه زمین مبارزه کند , و آب و غذا را به ساقه و شاخه بفرستد , و مقارن با فعالیّت ریشه در دل خاک برای جستجوی غذا و آب , فعالیت ساقه در فضا برای تهیّه نور و هوا شروع می شود و هر چه کوشش شود ریشه ایی را که برای فرو رفتن در اعماق خاک ساخته شده و ساقه ای را که برای سرکشیدن به فضا ساخته شد از آن سنّت حکیمانه باز دارند و بر عکس , ریشه را به جانب فضا و ساقه را به زیر خاک ببرند ؛ آن دو با قانون شکنی مبارزه می کنند , و مسیر طبیعی خود را می پیمایند



http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)

رایکا
31-10-2009, 15:05
http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)



.(سوره احزاب آیه 62: و هرگز برای سنّت خدا تبدیلی نمی یابی) تنها تامل در آفرینش یک درخت و عروقی که از ریشه آن به هزاران برگ با نظامی بهت انگیز کشیده شده , و قدرتی که به هر سلولی از سلول های برگ داده شده که آب و غذای خود را به توسط ریشه از اعماق زمین جذب کند کافی است که انسان ایمان به علم و حکمت نامتناهی بیاورد. به هر گیاهی و درختی که بنگریید از ریشه مسوه اش تا آیت علم و قدرت و حکمت حق است ؛ و سر سپرده در مقابل ایینی است که برای پرورش آن مقدر شده است.( سوره رحمن آیه 6 : و گیاه و درخت سجده می کنند.) همچنان که تامل در زندگی هر حیوانی نیز راهنمای آدمی به خداست. ابوشاکر دیصانی بر امام ششم (ع) وارد شد , و گفت : یا جعفر بن محمّد . مرا بر معبود من دلالت کن , طفل صغیری با تخم مرغی بازی می کرد , امام (ع) آن تخم مرغ را گرفت و فرمود : ای دیصانی این حصاری است مکنون, پوستی غلیظ دارد , و زیر پوست غلیظ پوست رقیقی است , و زیر آن پوست رقیق طلای مایعی و نقره روانی است که هیچ یک به یکدیگر مخلوط نمی شود , نه از اندرون این حصار محکم مصلحی بیرون آمده تا خبر از اصلاح آن بدهد و نه از بیرون مفسدی بر آن وارد شده تا خبر از فساد آن بدهد , نه کسی می داند این تخم مرغ برای نر یا برای ماده آفریده شده است. آیا آن حصار محکم از ماده آهکی تصفیه شده را که در آن اسراری نهفته است , کدام تدبیر ساخته که از دانه هایی که مرغ می خورد جدا کرده , و در تخمدان او همچون مأمنی برای پرورش جوجه فراهم کرده , و در آن نطفه را مانند گوهری در صدف جا داده , و چون جوجه از مادر جداست و در دوران جنینی رحمی نیست که از آن غذا بگیرد , غذای او را در همان حصار در کنار او آماده کرده است ؛ و بین جدار آهکی غلیظ و جوجه و غذای او , پوست لطیفی را که از غلظت آن حصار آسیبی به جوجه و غذای او وارد نشود قرار داده, و در آن عرصه تاریک و ظلمانی اعضا و قوای جوجه از استخوان ها و عضلات و عروق و اعصاب و حواس که تنها مطالعه در ساختار چشم آن حیوان محیّر العقول است هر یک را به جای خود به وجود آورده و چون باید برای ارتزاق , دانه ها را از لای سنگ ها و خاک تهیه کند , دهان او را به منقاری از جنس شاخ مجهز می کند که از برخورد با سنگ های زمین آسیب نبیند , و برای این که رزق او فوت نشود , چینه دانی به او داده که هر دانه را که پیدا می کند از دست ندهد و در آن محفظه نگهداری کند که به تدریج به هاضمه تحویل دهد , و پوست او را بال و پر می پوشاند و به این وسیله از سرما و گرما و آسیب ها و آزار جانوران آن پوست لطیف را حفظ می کند. گذشته از ضروریات و واجبات زندگی حیوان از مستحبّات هم که آرایش ظاهر اوست غفلت نمی کند ؛ و آن بال و پر را به رنگ های دل پذیر رنگ آمیزی می کند , که امام (ع) فرمود: " شکافته می شود و همانند رنگ های طاووسها نمایان می گردد.



http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/989/989321gyey13hzit.gif)