PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگی طلبگی مرحوم حجت الاسلام و المسلمین مهندسی از زبان خودش :



نرگس منتظر
24-07-2011, 15:18
http://shiaupload.ir/images/nwxkj25sj5ka871rrp54.jpghttp://www.shiaupload.ir/images/42877741201259413266.gifhttp://shiaupload.ir/images/s0dyu9lrscukfsjzyg21.jpg


http://www.azha.ir/image/mohandesi/06.jpg


زندگی طلبگی مرحوم حجت الاسلام و المسلمین مهندسی از زبان خودش :


*لطفا درباره چگونگی ورود به حوزه علمیه برای شنودندگان رادیو معارف توضیح دهید؟



- بعد از تحصیلات دبیرستان در شهرستان آباده شیراز تصمیم بر ادامه تحصیل در دانشگاه داشتم و اصلا فكر طلبگی در من نبود برای آمادگی كنكور مصمم شدم به تهران بیایم درآن موقع مركز خوارزمی شماره یك از معروف ترین و معتبرترین مراكز آمادگی كنكور بود آن موقع شهریه به صورت ماهانه دریافت می شد من شهریه ماه اول را پرداخت كردم و مشغول به تحصیل در رشته ریاضی شدم بعد از گذشت یك ماه، ماه رمضان بود كه برگشتم آباده بعد از سپری شدن ماه رمضان تمایل به تحصیل در علوم دینی و طلبگی در خود احساس كردم هیچ مشوقی هم نداشتم و هرچه بنده فكر می كنم كه چه عاملی بصورت ظاهر در آن زمان طاغوت باعث شد كه به حوزه علاقمند شوم به صورت ظاهر پیدا نكردم بلكه به عكس موانع بسیار زیادی سر راه ما بود.

اما به لطف الهی كه واقعا من این طلبگی را لطف و عنایت خدای می دانم بدون هیچ مشوقی ، بدون هیچ پیشنهادی بدون اینكه كسی حتی به اندازه یك جمله بگوید كه برو دنبال طلبگی و یا اینكه فضای شهرمان فضای روحانیت باشد، حوزه های علمیه داشته باشد یا با كسانی كه رفیق روحانی یا طلبه داشته یا در فامیل یا بستگان روحانی داشته باشیم هیچ كدام از این عوامل نبود اما عنایت الهی بود مخالفت های بسیار زیادی انجام می گرفت از نزدیكان گرفته تا دوست و رفیق همشهری هركس كه از راه می رسید قربت الی الله نصیحت می كرد كه این كار را نكن، اگر با نصیحت نمی شد با متلك من را می خواستند از این تصمیم منصرف كنند.

بالاخره با عنایت خدای ما وارد نظام فكری حوزوی شدیم، خوب حالا مانع سربازی سر راه ما واقع شد و مجبور شدم باز دوسال سربازی را پشت سر بگذاریم و با فاصله های كه افتاد در اواخر سال 1353 وارد حوزه علمیه قم شدم و تقریبا از اوایل 1354 درس وبحث رسمی طلبگی من آغاز شد تا اكنون كه در خدمت شما هستم ادامه دارد.

*آیا برای ورود به حوزه علمیه با كسی مشورت كردید؟

-یادم هست در تهران بودیم یك روز با یكی از همشهریانم كه برای كلاس های كنكور رفته بودیم تهران به مسجدی برای نماز ظهر و عصر رفته بودیم خوب بچه شهرستان بودیم و درتهران خیلی احساس غربت می كردیم مسجد درنزدیكی دانشگاه تهران بود، نماز كه تمام شد من سر به سجده گذاشتم خیلی دلم شكست حالا این چه احساسی بود كه باید اینجا شكل می گرفت این ها مسائل ماورای این بحث ظاهری است آنجا این دعا بر زبان ما جاری شد "خدایا آنچه خیر و مصلحت ما هست انجام بگیرد" دقیقا همان شب بود بعد از مغرب وعشاء كه این فكر به ذهن ما افتاد و پیشنهاد دادم به دوستم كه بیا بجای اینكه اینجا كلاس ها را برویم چون یكسری فشارهای جانبی روی كار بود بریم شهرستان كه این فشارها را نداشته باشیم و كنكور مكاتبه ای باشد

آمدیم شهرستان در ایام ماه مبارك رمضان روحانی شهرمان آن موقع حاج آقای كرمانی بود ایشان بحث اعتكاف را برای اولین بار در آن شهرستان مطرح كردند یك فرهنگی كه اصلا با مردم مأنوس نبود هفت یاهشت نفر از بازاریان و حاجی های مسجد تصمیم گرفتند معتكف بشوند من هم خوب به عنوان جوانی كه علاقه به مسجدداشت رفتیم اجازه بگیرم كه آیا می توانم معتكف شوم ایشان گفتند بله چرا اجازه نیست خانه خدا است چه مانعی دارد بیاید ما هم رفتیم معتكف شدیم عجیب این است كه شبهای اعتكاف و شبهای احیای بود كه اعتكاف كرده بودیم به هیچ وجه دعای من این نبود كه در كنكور امسال موفق بشم مرتب دعا این بود كه آنچه خیر است برای ما پیش بیاید تا اینكه ماه مبارك رمضان گذشت من یك وقت حس كردم دنبال این مسئله هستم به یكی از همكلاسی ها و رفیق هایم گفتم بیا از روحانی شهر بریم سوال كنیم راجع به طلبگی ببنیم چه حال و هوای دارد خدا شاهد است هرچه حالا كه هیچ فكر می كردم چه مسئله ای باعث شد مطلبی كه اصلا هیچ سنخیت صوری و ظاهری با ما نداشت این فكر در ذهن ما شكل گرفت رفتیم یك مقدار سوالاتی در مورد روحانیت كردیم تا اینكه بالاخره رفتیم به سراغ این فكر و این تفكر شكل گرفت و هجمه و مخالفت ها به شدت شروع شد به صورتی كه در هرفضای كه من شركت می كردم اینها بود كه مورد هجمه و نصیحت یا تندی می كردند حتی جمع های تشكیل می شد كه موضوع و محور آن جلاسات تمسخر من و توهین كردن من بود كه من را منصرف كنند.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_68411255509534480187.gif

نرگس منتظر
24-07-2011, 15:19
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_68411255509534480187.gif





*واكنش خانواده شما در باره طلبگی چگونه بود؟
-یادم هست رفتم خدمت پدرم می خواستم این كه می خواهم بروم تحصیل علوم دینی كنم مطرح كنم نمی دانستم چگونه مطرح كنم پدر من از پارچه فروشان شهر بود و معروف بود به استخاره؛ آمدم در این فكر بودم حالا چگونه این فكر را در خانواده مطرح كنم بعد آمدم خدمت پدرم گفتم بیا از طریق استخاره وارد شوم گفتتم یك استخاره برای من بكنید استخاره را كرد و قرآن باز كرد گفت در نیتت مرددی خیلی مشخص نكردی كه می خواهی چكار كنی گفتم چطور گفت بین دو جریان كه یكی جریان رسالت انبیا است و یك جانب دیگر مسائل دنیا و تفرعون است و اسم و رسم دنیاست مشخص نكردی می خواهی چكار كنی من از همین فرصت استفاده كردم هی گفتم الله اكبر هی گفتم لااله الا الله گفتن كه فضا را ایجاد كنم برای پذیرش گفت بابا چیه مگر ؟ گفتم بابا من تصمیم گرفتم برای طلبگی تو ذهنم این است كه طلبگی بهتر است یا دانشگاه كه ایشان خندید گفت اینجور استخاره نمی گیرند كه طلبگی بهتر است یا دانشگاه قرآن باز كنند ولی خوب الان كه یك جریان كه كاملا رسالت انبیا است از همین فرصت استفاده كردم و ایشان اولین كسی كه موافقت كرد و مخالفت نكردند و ایشان به من گفتند كه با آگاهی انتخاب كردی یا اینكه احساس است یكسری مشكلات كه ایشان می دانست و اینها را برای من مطرح كرد گفت این مشكلات را دارد تحمل می كنی یا نه نمی گویم نرو می گویم با آگاهی برو گفتم نه من همه این ها را فكرش را كردم تا بالاخره به لطف الهی توفیق نصیب شد.


*آیا فضای خانوادگی و سابقه مذهبی باعث گرایش شما به حوزه علمیه شد؟
-از نظر خانوادگی این افتخار را داریم كه مذهبی بودیم ما از كودكی با قرآن و نماز و مسجد آشنا بودیم این نبود كه همیشه مسجد باشیم ولی می رفتیم اما در خانه ما اتاقی بودیم به عنوان نماز خانه قرار داده بود كه درآن مهر وجا نماز و تسبیح و فضای بود كه هركس می خواست نماز بخواند می رفت آنجا و عبادت می كرد.
اما فضای جامعه كه خوب فضای آلوده ای بود و این نكته را باید جوانان بدانند كه اگر احیانا فضای آلوده دارد این به معنای سلب اختیار انسان نیست كه بگویم چون جامعه خراب است پس من مجبورم كه خراب باشم نه این نیستعزت نفس مسئله ای زیبا و قشنگ است كه اگر آدم دین هم خیلی قوی ندارد ولی عزیز باشد برای خودش ارزش قائل باشد این كرامت را احساس كند این باعث می شود در فضای قشنگ قرار گیرد.
ما با آنكه جوان حزب اللهی انچنانی نبودیم نمازمان را می خواندیم روزه می گرفتیم بنده یادم هست از منزل كه می خواستیم برویم دبیرستان روزی چهار نوبت از جلوی سینما شهر رد می شدیم یك نوبت نشد كه ما برویم جلوی عكس های كزایی ببنیم و جالب این بود كه هیچ وحشت از خانواده نبود كه بگیم وحشت پدر هست مادر هست و خود ما دنبال این بحث نبودیم كه این ستاره سینما كیست اسمش چیه تصویرش كدام است می خواهم بگویم كه الان كه برخی جوانان ما می خواهند بهانه بگیرند كه چون وضع جامعه خراب است ما مجبوریم خراب باشیم این طور نیست


*جناب استاد مهندسی رابطه شما با جوانان چگونه است؟
-بنده معتقد هستم جوانان مبتذل نداریم نگاه من به جوانان بسیار مثبت است این نه به خاطر خوش آمد جوانان بگویم زیاد با جوانان ارتباط داشتم از اول طلبگی تا به الان در سطح جامعه ، دانشگاه ها و اكثر مشاوره های كه با جوانان دارم جوان های ما جوان های بسیار خوبی هستند منتها مسئله ای كه هست بعضا راهكار درست را نمی توانند تشخیص دهند نه این است كه زمینه های فاسد دارند انگیزه های بسیار خوب و قشنگ دارند اما استفاده بهینه از این انگیزه ها و سامان دهی به این درخواست های فطری و زیبا و قشنگی كه دارند متاسفانه در محیط جانبی ضعیف است بنابراین جوانان ما بسیار مثبت هستند یك مقداری می طلبد كه حمایت های فرهنگی و اخلاقی و تربیتی بشوند.
البته انسان هرچه با قرآن و نهج البلاغه ارتباط داشته باشد كم است و این نیست كه بگوید چرا كه اینها دو فضای محدود نیستند هرچه به آنها نزدیك شود و به ادبیات وحی و ولایت نزدیك بشود احساس می كند كمبود هایش بیشتر است و احساس می كند نیازش به این ارتباط بیشتر است.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_68411255509534480187.gif

نرگس منتظر
24-07-2011, 15:22
http://www.azha.ir/image/mohandesi/05.jpg



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_68411255509534480187.gif



*بفرماید كه شما از چه زمانی وارد حوزه تبلیغ شدید؟
- در روند كاری درس و بحث حوزوی از اول طلبگی فضای تبلیغی بوده در شهر و روستا و در مراكز مختلف و كم كم در رسانه ها در رادیو و تلویزیون برنامه های تبلیغی در سطوح مختلف داشتیم بیشتر كار طلبگی ما در حوزه تدریس بوده از اویل طلبگی به توصیه بعضی از بزرگان یادم هست در همان سال اول طلبگی وقتی آمدم وارد قم شدم بنا را بر این گذاشتیم كه خدمت برخی از بزرگان و راه رفته ها را برویم و از آنها نصیحتی را بطلبیم خدمت مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه رسیدیم خدمت مرحوم فلسفی در امر تبلیغ رسیدیم اساتید بزرگوارانی كه آن موقع از مشاهیر بودند رسیدیم و توصیه های كه این بزرگان داشتند استفاده می كردیم یكی از این توصیه ها این بود كه تدریس را از ابتدای امر طلبگی سعی كنید داشته باشید ما هم این توصیه را مد نظر گرفتیم.


*جناب استاد مهندسی ارتباط شما با دانشگاه به چه نحو بود؟
-در بحث دانشگاه هم دروس كه بحث های عمومی چه اخلاق و معارف و بحث های تخصصی از قبیل متون عرفانی و متون تفسیری ،فقه الحدیث ، درایت الحدیث این قبیل بحث ها با ماهیت طلبگی ما در تخصص های بعضی از رشته های علوم انسانی دانشگاه بوده این ها را بحث می كردیم هفته یك شب بحث تفسیر قرآن را داریم این ها مجموعه مباحثی بوده كه در فضای حوزوی انجام گرفته است.

*استاد نظر شما درباره تبلیغ دینی از رسانه های دیداری و شنیداری مانند رادیو معارف چیست؟
بطور قطع یكی از بسترهای كه دین را می تواند به مردم برساند بستر رسانه است در قدیم اینگونه نبود باید حتما چهره به چهره مطرح می شد یا بصورت مكتوب انجام می شد اما با پیشرفتی كه ابزار رسانه ای انجام داده و مسائل را به مخاطبان ارائه كرد.
خوب مسلما باید از این فرصت باید استفاده درست و كارشناسانه و صحیح بشود و بنده معتقد هستم كه باید كسانی كه شایستگی را دارند هرچه بیشتر از این فضای تبلیغی استفاده كنند.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_68411255509534480187.gif