ملکوت* گامی تارهایی *
10-08-2011, 18:29
http://khabar.khabaronline.ir/images/position28/2011/8/sshot-1.jpg
پیام بهارستان در شماره ۱۱ خود یادداشتی را با موضوع "تاریخچه مجله خواندنیها" به قلم سیدفرید قاسمی، مورخ مطبوعات ایران منتشر کرده است.
سید فرید قاسمی نوشته است:
مجله خواندنیها، شهریور ۱۳۱۹ در یک اتاق استیجاری در چهارراه سردر سنگی، دربند دکتر افشار، با اجاره ماهیانه ۱۹۰ ریال آغاز به کار کرد.
خواندنیها، مرداد ۱۳۵۸، که یک مؤسسه تدوینگر، چاپکار و ناشر مطبوعاتی، مستقر در ساختمان مالکانه مجهز خود با میلیونها تومان سرمایه، در خیابان فردوسی جنوبی، کوچه خواندنیها واقع بود، به تاریخ پیوست.
بانی و گرداننده ۳۹ ساله خواندنیها، علیاصغر امیرانی بیجاری گروسی کردستانی (۱۲۹۴ - ۱۳۶۰ ش) نام داشت که از پادویی به صحافی رسید و با پخشگری نشریه ایران باستان وارد عرصه مطبوعات ایران شد. عضویت هیات تحریریه نشریههای نسیم صبا و ایران باستان، او را به خبرنگاری روزنامه اطلاعات رساند.
جرقه نشر خواندنیها در ذهن امیرانی چنین آغازیدن گرفت که در واپسین سالهای حاکمیت پهلوی اول جمعهها مسابقههای اسبدوانی در تهران برگزار میشد و امیرانی برای روزنامه اطلاعات گزارش مسابقههای یاد شده را تهیه میکرد. استقبال بیش از حد تهراننشینان از آن مسابقهها، امیرانی را واداشت طرحی در اندازد و برای فروش بلیتهای مسابقه ابتکاری به خرج دهد. پس بنگاه زربخش را بنیاد نهاد و به مرور فروش بلیتهای مسابقههای اسبدوانی را به انحصار خود در آورد.
تماشاگران مسابقههای جمعه، بیش از ۲۴ ساعت به انتظار مینشستند تا عصر شنبه نام خریداران برنده بلیتها را در روزنامه اطلاعات بخوانند. امیرانی که شنبهها نظارهگر انتظار مردم در مقابل روزنامهفروشها بود به فکر فرو رفت تا نشریهای انتشار دهد و نامنامه برندگان را خود منتشر کند اما تولید محتوا در سال ۱۳۱۹ نیاز به مجوزهای گوناگون و گذر از سانسور انطباعات و شهربانی داشت. پس به فکر باز چاپ گُلچین چاپ کردههای روزنامهها و مجلهها که در آن روزگار نیازمند مجوز نبود افتاد و با شعار «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» خواندنیها را انتشار داد. خواندنیها هفت سال و شش ماه بدون پروانه انتشار منتشر شد. امیرانی درباره چگونگی گذر از روزگار بیمجوز میگفت: «شهریور ۱۳۱۹ درست ۲۵ سال داشتم و چون سن قانونی و رسمی برای اجازه انتشار و گرفتن امتیاز روزنامه و مجله آن وقتها سی سال بود ناچار شدم سیاست شترمرغی را در پیش بگیرم. مشهور است به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم، گفتند: بپر، گفت شترم، و با اجرای این سیاست هم خود را از زحمت پرواز خلاص کرد و هم از شر باربری.
من هم تا وقتی که سنم به سن قانونی برای تحصیل امتیاز نرسیده بود ناچار بودم برای جلوگیری از هرگونه اشکال و ایراد قانونی مجله را به صورت کتاب بدون تاریخ و شماره و حتی بدون ذکر نام مدیر و محل اداره منتشر کنم تا اگر کسی گفت چرا امتیاز نداری بگویم اینکه من منتشر میکنم مجله نیست بلکه کتاب است که هر چند وقت یک بار چاپ میشود، و اگر میگفتند چاپ کتاب احتیاج به اجازه اداره نگارش وزارت فرهنگ دارد میگفتم این نشریه کتاب نیست بلکه مجموعهای از مطالب چاپ شده سایر روزنامهها و مجلات که یکبار از سانسور اداره نامهنگاری شهربانی گذشته و نیاز به اجازه مجدد ندارد.» [i]
پیام بهارستان در شماره ۱۱ خود یادداشتی را با موضوع "تاریخچه مجله خواندنیها" به قلم سیدفرید قاسمی، مورخ مطبوعات ایران منتشر کرده است.
سید فرید قاسمی نوشته است:
مجله خواندنیها، شهریور ۱۳۱۹ در یک اتاق استیجاری در چهارراه سردر سنگی، دربند دکتر افشار، با اجاره ماهیانه ۱۹۰ ریال آغاز به کار کرد.
خواندنیها، مرداد ۱۳۵۸، که یک مؤسسه تدوینگر، چاپکار و ناشر مطبوعاتی، مستقر در ساختمان مالکانه مجهز خود با میلیونها تومان سرمایه، در خیابان فردوسی جنوبی، کوچه خواندنیها واقع بود، به تاریخ پیوست.
بانی و گرداننده ۳۹ ساله خواندنیها، علیاصغر امیرانی بیجاری گروسی کردستانی (۱۲۹۴ - ۱۳۶۰ ش) نام داشت که از پادویی به صحافی رسید و با پخشگری نشریه ایران باستان وارد عرصه مطبوعات ایران شد. عضویت هیات تحریریه نشریههای نسیم صبا و ایران باستان، او را به خبرنگاری روزنامه اطلاعات رساند.
جرقه نشر خواندنیها در ذهن امیرانی چنین آغازیدن گرفت که در واپسین سالهای حاکمیت پهلوی اول جمعهها مسابقههای اسبدوانی در تهران برگزار میشد و امیرانی برای روزنامه اطلاعات گزارش مسابقههای یاد شده را تهیه میکرد. استقبال بیش از حد تهراننشینان از آن مسابقهها، امیرانی را واداشت طرحی در اندازد و برای فروش بلیتهای مسابقه ابتکاری به خرج دهد. پس بنگاه زربخش را بنیاد نهاد و به مرور فروش بلیتهای مسابقههای اسبدوانی را به انحصار خود در آورد.
تماشاگران مسابقههای جمعه، بیش از ۲۴ ساعت به انتظار مینشستند تا عصر شنبه نام خریداران برنده بلیتها را در روزنامه اطلاعات بخوانند. امیرانی که شنبهها نظارهگر انتظار مردم در مقابل روزنامهفروشها بود به فکر فرو رفت تا نشریهای انتشار دهد و نامنامه برندگان را خود منتشر کند اما تولید محتوا در سال ۱۳۱۹ نیاز به مجوزهای گوناگون و گذر از سانسور انطباعات و شهربانی داشت. پس به فکر باز چاپ گُلچین چاپ کردههای روزنامهها و مجلهها که در آن روزگار نیازمند مجوز نبود افتاد و با شعار «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» خواندنیها را انتشار داد. خواندنیها هفت سال و شش ماه بدون پروانه انتشار منتشر شد. امیرانی درباره چگونگی گذر از روزگار بیمجوز میگفت: «شهریور ۱۳۱۹ درست ۲۵ سال داشتم و چون سن قانونی و رسمی برای اجازه انتشار و گرفتن امتیاز روزنامه و مجله آن وقتها سی سال بود ناچار شدم سیاست شترمرغی را در پیش بگیرم. مشهور است به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم، گفتند: بپر، گفت شترم، و با اجرای این سیاست هم خود را از زحمت پرواز خلاص کرد و هم از شر باربری.
من هم تا وقتی که سنم به سن قانونی برای تحصیل امتیاز نرسیده بود ناچار بودم برای جلوگیری از هرگونه اشکال و ایراد قانونی مجله را به صورت کتاب بدون تاریخ و شماره و حتی بدون ذکر نام مدیر و محل اداره منتشر کنم تا اگر کسی گفت چرا امتیاز نداری بگویم اینکه من منتشر میکنم مجله نیست بلکه کتاب است که هر چند وقت یک بار چاپ میشود، و اگر میگفتند چاپ کتاب احتیاج به اجازه اداره نگارش وزارت فرهنگ دارد میگفتم این نشریه کتاب نیست بلکه مجموعهای از مطالب چاپ شده سایر روزنامهها و مجلات که یکبار از سانسور اداره نامهنگاری شهربانی گذشته و نیاز به اجازه مجدد ندارد.» [i]