ملکوت* گامی تارهایی *
11-08-2011, 16:11
مناظره فضال بن حسن با ابو حنيفه
عصر امام صادق ـ علیه السّلام ـ و ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بود، ابوحنیفه در مسجد كوفه برای شاگردانش تدریس میكرد. یكی از شاگردان هوشمند امام صادق ـ علیه السّلام ـ به نام «فضّال بن حسن» با یكی از دوستانش گردش میكردند تا به آن مسجد رسیدند، دیدند جمعی در اطراف ابوحنیفه حلقه زدهاند، و او برای آنها درس میگوید، فضّال به دوست خود گفت: «من از اینجا نمیروم مگر اینكه ابوحنیفه را وادار كنم تا مذهب تشّیع را بپذیرد.»، آنگاه به طرف مجلس ابوحنیفه رفتند و در كنار شاگردان ابوحنیفه نشستند، در این هنگام فضّال مناظره و سؤالات خود را به ترتیب ذیل شروع كرد:
فضّال: ای پیشوا! من برادری دارم كه از من سالمندتر است، ولی پیرو مذهب شیعه است، من هرچه برای او دلیل بر افضلیّت ابوبكر میآورم، تا او را به مذهب خودم (تسنّن) جذب كنم دلائل مرا رد میكند، اكنون از شما استمداد میكنم، بفرمائید دلیل برتری ابوبكر و عمر بر علی ـ علیه السّلام ـ چیست، تا آن را به برادرم بگویم و او را قانع كنم.
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر مقدّم میداری با اینكه: در جنگها ابوبكر و عمر در حضور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بودند، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به جبهه میفرستاد، و این خود دلیل است كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنها را بیشتر دوست داشت و به حفظ جان آنها توجّه داشت.
فضّال: اتفاقاً همین سؤال را به برادرم تذكّر دادم، او در پاسخ من گفت: مطابق قرآن، علی ـ علیه السّلام ـ كه به جهاد و جنگ با دشمن میرفت، برتر است، زیرا در قرآن میخوانیم:
«وَفَضّلَ اللهُ الْمَجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ اَجْراً عَظِیماً» : « خداوند، مجاهدان را بر نشستگان برتری بزرگ عطا كرد» (سوره نساء، آیه 97)
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر برتر میدانی، با اینكه آن دو در كنار قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دفن شدهاند، ولی قبر علی ـ علیه السّلام ـ فرسخها از قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فاصله دارد! و این موقعیّت و افتخار، برای برتری آنها كافی است.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، برادرم در پاسخ گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النّبِیِّ اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَكُمْ» : «بدون اجازه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد خانه او نشوید» (سوره احزاب، آیه 53) روشن است كه قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خانه ملكی خودش بود، قطعاً آن حضرت چنین اجازهای به آنها نداده، و وارثین آن حضرت نیز اجازه ندادهاند.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه، مهریّهای را كه از همسرشان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ طلب داشتند، به جای آن از زمین آن حضرت گرفتند و هر كدام به پدر خود بخشیدند.
فضّال: اتّفاقاً همین پاسخ را به برادرم گفتم، او گفت: مگر قرآن نخواندهای كه خداوند به پیامبرش میفرماید:
«یا اَیّهَا النّبِیّ اِنا اَحْلَلْنا اَزْواجَكَ الّتیِ آتَیْتَ اُجُورَهُنّ» : «ای پیامبر ! ما همسرانت را كه مهریّههای آنها را پرداختهای بر تو حلال كردیم» (سوره احزاب، آیه 49).
بنابراین پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در زمان حیات خود، مهریّه همسرانش را داده است.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه (دختران ابوبكر و عمر) دو همسر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند، آنها به اندازه سهم ارث خود از آن خانه گرفتند، و آن را به پدران خود بخشیدند، و بر این اساس جنازه آنها در آنجا به خاك سپرده شد.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، او در پاسخ گفت: شما برادران اهل تسنّن اعتقاد دارید كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چیزی را برای بستگانش به ارث نمیگذارد و بر همین اساس، فدك را از حضرت زهرا ـ علیها السّلام ـ گرفتید، وانگهی اگر بپذیریم كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خود ارث میگذارد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هنگام رحلت نُه همسر داشت[1] ارث همه آنها یك هشتم از آن خانه خواهد شد، و اگر یك هشتم آن خانه را بر 9 نفر تقسیم كنیم،به هر نفری به اندازه «یك وجب در یك وجب» زمین میرسد نه به اندازه طول و عرض قامت یك انسان.
ابوحنیفه با شیندن این جواب، فرو ماند و با عصبانیّت به شاگردان خود رو كرد و گفت: اُخْرُجُوهُ فَاِنّهُ رافِضِیّ وَلا اَخَ لَهُ : «او را از مسجد بیرون كنید، زیرا او خودش رافضی (شیعه) است و برادری ندارد!![2]
مناظره فضال بن حسن با ابو حنيفه
عصر امام صادق ـ علیه السّلام ـ و ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بود، ابوحنیفه در مسجد كوفه برای شاگردانش تدریس میكرد. یكی از شاگردان هوشمند امام صادق ـ علیه السّلام ـ به نام «فضّال بن حسن» با یكی از دوستانش گردش میكردند تا به آن مسجد رسیدند، دیدند جمعی در اطراف ابوحنیفه حلقه زدهاند، و او برای آنها درس میگوید، فضّال به دوست خود گفت: «من از اینجا نمیروم مگر اینكه ابوحنیفه را وادار كنم تا مذهب تشّیع را بپذیرد.»، آنگاه به طرف مجلس ابوحنیفه رفتند و در كنار شاگردان ابوحنیفه نشستند، در این هنگام فضّال مناظره و سؤالات خود را به ترتیب ذیل شروع كرد:
فضّال: ای پیشوا! من برادری دارم كه از من سالمندتر است، ولی پیرو مذهب شیعه است، من هرچه برای او دلیل بر افضلیّت ابوبكر میآورم، تا او را به مذهب خودم (تسنّن) جذب كنم دلائل مرا رد میكند، اكنون از شما استمداد میكنم، بفرمائید دلیل برتری ابوبكر و عمر بر علی ـ علیه السّلام ـ چیست، تا آن را به برادرم بگویم و او را قانع كنم.
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر مقدّم میداری با اینكه: در جنگها ابوبكر و عمر در حضور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بودند، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به جبهه میفرستاد، و این خود دلیل است كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنها را بیشتر دوست داشت و به حفظ جان آنها توجّه داشت.
فضّال: اتفاقاً همین سؤال را به برادرم تذكّر دادم، او در پاسخ من گفت: مطابق قرآن، علی ـ علیه السّلام ـ كه به جهاد و جنگ با دشمن میرفت، برتر است، زیرا در قرآن میخوانیم:
«وَفَضّلَ اللهُ الْمَجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ اَجْراً عَظِیماً» : « خداوند، مجاهدان را بر نشستگان برتری بزرگ عطا كرد» (سوره نساء، آیه 97)
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر برتر میدانی، با اینكه آن دو در كنار قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دفن شدهاند، ولی قبر علی ـ علیه السّلام ـ فرسخها از قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فاصله دارد! و این موقعیّت و افتخار، برای برتری آنها كافی است.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، برادرم در پاسخ گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النّبِیِّ اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَكُمْ» : «بدون اجازه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد خانه او نشوید» (سوره احزاب، آیه 53) روشن است كه قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خانه ملكی خودش بود، قطعاً آن حضرت چنین اجازهای به آنها نداده، و وارثین آن حضرت نیز اجازه ندادهاند.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه، مهریّهای را كه از همسرشان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ طلب داشتند، به جای آن از زمین آن حضرت گرفتند و هر كدام به پدر خود بخشیدند.
فضّال: اتّفاقاً همین پاسخ را به برادرم گفتم، او گفت: مگر قرآن نخواندهای كه خداوند به پیامبرش میفرماید:
«یا اَیّهَا النّبِیّ اِنا اَحْلَلْنا اَزْواجَكَ الّتیِ آتَیْتَ اُجُورَهُنّ» : «ای پیامبر ! ما همسرانت را كه مهریّههای آنها را پرداختهای بر تو حلال كردیم» (سوره احزاب، آیه 49).
بنابراین پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در زمان حیات خود، مهریّه همسرانش را داده است.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه (دختران ابوبكر و عمر) دو همسر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند، آنها به اندازه سهم ارث خود از آن خانه گرفتند، و آن را به پدران خود بخشیدند، و بر این اساس جنازه آنها در آنجا به خاك سپرده شد.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، او در پاسخ گفت: شما برادران اهل تسنّن اعتقاد دارید كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چیزی را برای بستگانش به ارث نمیگذارد و بر همین اساس، فدك را از حضرت زهرا ـ علیها السّلام ـ گرفتید، وانگهی اگر بپذیریم كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خود ارث میگذارد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هنگام رحلت نُه همسر داشت[1] ارث همه آنها یك هشتم از آن خانه خواهد شد، و اگر یك هشتم آن خانه را بر 9 نفر تقسیم كنیم،به هر نفری به اندازه «یك وجب در یك وجب» زمین میرسد نه به اندازه طول و عرض قامت یك انسان.
ابوحنیفه با شیندن این جواب، فرو ماند و با عصبانیّت به شاگردان خود رو كرد و گفت: اُخْرُجُوهُ فَاِنّهُ رافِضِیّ وَلا اَخَ لَهُ : «او را از مسجد بیرون كنید، زیرا او خودش رافضی (شیعه) است و برادری ندارد!![2] [1] ـ كه عبارتند از: 1ـ عایشه، 2ـ حفصه، 3ـ امّسلمه، 4ـ امّحبیبه، 5ـ زینب، 6ـ میمونه، 7ـ صفیّه، 8ـ جُوَیریه، 9ـ سوده.
[2] ـ خزائن نراقی، ص 109؛ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 317، نشر اسوه.[1] ـ كه عبارتند از: 1ـ عایشه، 2ـ حفصه، 3ـ امّسلمه، 4ـ امّحبیبه، 5ـ زینب، 6ـ میمونه، 7ـ صفیّه، 8ـ جُوَیریه، 9ـ سوده.
[2] ـ خزائن نراقی، ص 109؛ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 317، نشر اسوه.
عصر امام صادق ـ علیه السّلام ـ و ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بود، ابوحنیفه در مسجد كوفه برای شاگردانش تدریس میكرد. یكی از شاگردان هوشمند امام صادق ـ علیه السّلام ـ به نام «فضّال بن حسن» با یكی از دوستانش گردش میكردند تا به آن مسجد رسیدند، دیدند جمعی در اطراف ابوحنیفه حلقه زدهاند، و او برای آنها درس میگوید، فضّال به دوست خود گفت: «من از اینجا نمیروم مگر اینكه ابوحنیفه را وادار كنم تا مذهب تشّیع را بپذیرد.»، آنگاه به طرف مجلس ابوحنیفه رفتند و در كنار شاگردان ابوحنیفه نشستند، در این هنگام فضّال مناظره و سؤالات خود را به ترتیب ذیل شروع كرد:
فضّال: ای پیشوا! من برادری دارم كه از من سالمندتر است، ولی پیرو مذهب شیعه است، من هرچه برای او دلیل بر افضلیّت ابوبكر میآورم، تا او را به مذهب خودم (تسنّن) جذب كنم دلائل مرا رد میكند، اكنون از شما استمداد میكنم، بفرمائید دلیل برتری ابوبكر و عمر بر علی ـ علیه السّلام ـ چیست، تا آن را به برادرم بگویم و او را قانع كنم.
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر مقدّم میداری با اینكه: در جنگها ابوبكر و عمر در حضور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بودند، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به جبهه میفرستاد، و این خود دلیل است كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنها را بیشتر دوست داشت و به حفظ جان آنها توجّه داشت.
فضّال: اتفاقاً همین سؤال را به برادرم تذكّر دادم، او در پاسخ من گفت: مطابق قرآن، علی ـ علیه السّلام ـ كه به جهاد و جنگ با دشمن میرفت، برتر است، زیرا در قرآن میخوانیم:
«وَفَضّلَ اللهُ الْمَجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ اَجْراً عَظِیماً» : « خداوند، مجاهدان را بر نشستگان برتری بزرگ عطا كرد» (سوره نساء، آیه 97)
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر برتر میدانی، با اینكه آن دو در كنار قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دفن شدهاند، ولی قبر علی ـ علیه السّلام ـ فرسخها از قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فاصله دارد! و این موقعیّت و افتخار، برای برتری آنها كافی است.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، برادرم در پاسخ گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النّبِیِّ اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَكُمْ» : «بدون اجازه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد خانه او نشوید» (سوره احزاب، آیه 53) روشن است كه قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خانه ملكی خودش بود، قطعاً آن حضرت چنین اجازهای به آنها نداده، و وارثین آن حضرت نیز اجازه ندادهاند.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه، مهریّهای را كه از همسرشان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ طلب داشتند، به جای آن از زمین آن حضرت گرفتند و هر كدام به پدر خود بخشیدند.
فضّال: اتّفاقاً همین پاسخ را به برادرم گفتم، او گفت: مگر قرآن نخواندهای كه خداوند به پیامبرش میفرماید:
«یا اَیّهَا النّبِیّ اِنا اَحْلَلْنا اَزْواجَكَ الّتیِ آتَیْتَ اُجُورَهُنّ» : «ای پیامبر ! ما همسرانت را كه مهریّههای آنها را پرداختهای بر تو حلال كردیم» (سوره احزاب، آیه 49).
بنابراین پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در زمان حیات خود، مهریّه همسرانش را داده است.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه (دختران ابوبكر و عمر) دو همسر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند، آنها به اندازه سهم ارث خود از آن خانه گرفتند، و آن را به پدران خود بخشیدند، و بر این اساس جنازه آنها در آنجا به خاك سپرده شد.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، او در پاسخ گفت: شما برادران اهل تسنّن اعتقاد دارید كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چیزی را برای بستگانش به ارث نمیگذارد و بر همین اساس، فدك را از حضرت زهرا ـ علیها السّلام ـ گرفتید، وانگهی اگر بپذیریم كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خود ارث میگذارد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هنگام رحلت نُه همسر داشت[1] ارث همه آنها یك هشتم از آن خانه خواهد شد، و اگر یك هشتم آن خانه را بر 9 نفر تقسیم كنیم،به هر نفری به اندازه «یك وجب در یك وجب» زمین میرسد نه به اندازه طول و عرض قامت یك انسان.
ابوحنیفه با شیندن این جواب، فرو ماند و با عصبانیّت به شاگردان خود رو كرد و گفت: اُخْرُجُوهُ فَاِنّهُ رافِضِیّ وَلا اَخَ لَهُ : «او را از مسجد بیرون كنید، زیرا او خودش رافضی (شیعه) است و برادری ندارد!![2]
مناظره فضال بن حسن با ابو حنيفه
عصر امام صادق ـ علیه السّلام ـ و ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بود، ابوحنیفه در مسجد كوفه برای شاگردانش تدریس میكرد. یكی از شاگردان هوشمند امام صادق ـ علیه السّلام ـ به نام «فضّال بن حسن» با یكی از دوستانش گردش میكردند تا به آن مسجد رسیدند، دیدند جمعی در اطراف ابوحنیفه حلقه زدهاند، و او برای آنها درس میگوید، فضّال به دوست خود گفت: «من از اینجا نمیروم مگر اینكه ابوحنیفه را وادار كنم تا مذهب تشّیع را بپذیرد.»، آنگاه به طرف مجلس ابوحنیفه رفتند و در كنار شاگردان ابوحنیفه نشستند، در این هنگام فضّال مناظره و سؤالات خود را به ترتیب ذیل شروع كرد:
فضّال: ای پیشوا! من برادری دارم كه از من سالمندتر است، ولی پیرو مذهب شیعه است، من هرچه برای او دلیل بر افضلیّت ابوبكر میآورم، تا او را به مذهب خودم (تسنّن) جذب كنم دلائل مرا رد میكند، اكنون از شما استمداد میكنم، بفرمائید دلیل برتری ابوبكر و عمر بر علی ـ علیه السّلام ـ چیست، تا آن را به برادرم بگویم و او را قانع كنم.
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر مقدّم میداری با اینكه: در جنگها ابوبكر و عمر در حضور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بودند، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به جبهه میفرستاد، و این خود دلیل است كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنها را بیشتر دوست داشت و به حفظ جان آنها توجّه داشت.
فضّال: اتفاقاً همین سؤال را به برادرم تذكّر دادم، او در پاسخ من گفت: مطابق قرآن، علی ـ علیه السّلام ـ كه به جهاد و جنگ با دشمن میرفت، برتر است، زیرا در قرآن میخوانیم:
«وَفَضّلَ اللهُ الْمَجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ اَجْراً عَظِیماً» : « خداوند، مجاهدان را بر نشستگان برتری بزرگ عطا كرد» (سوره نساء، آیه 97)
ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی ـ علیه السّلام ـ را بر ابوبكر و عمر برتر میدانی، با اینكه آن دو در كنار قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دفن شدهاند، ولی قبر علی ـ علیه السّلام ـ فرسخها از قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فاصله دارد! و این موقعیّت و افتخار، برای برتری آنها كافی است.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، برادرم در پاسخ گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النّبِیِّ اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَكُمْ» : «بدون اجازه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد خانه او نشوید» (سوره احزاب، آیه 53) روشن است كه قبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خانه ملكی خودش بود، قطعاً آن حضرت چنین اجازهای به آنها نداده، و وارثین آن حضرت نیز اجازه ندادهاند.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه، مهریّهای را كه از همسرشان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ طلب داشتند، به جای آن از زمین آن حضرت گرفتند و هر كدام به پدر خود بخشیدند.
فضّال: اتّفاقاً همین پاسخ را به برادرم گفتم، او گفت: مگر قرآن نخواندهای كه خداوند به پیامبرش میفرماید:
«یا اَیّهَا النّبِیّ اِنا اَحْلَلْنا اَزْواجَكَ الّتیِ آتَیْتَ اُجُورَهُنّ» : «ای پیامبر ! ما همسرانت را كه مهریّههای آنها را پرداختهای بر تو حلال كردیم» (سوره احزاب، آیه 49).
بنابراین پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در زمان حیات خود، مهریّه همسرانش را داده است.
ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه (دختران ابوبكر و عمر) دو همسر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند، آنها به اندازه سهم ارث خود از آن خانه گرفتند، و آن را به پدران خود بخشیدند، و بر این اساس جنازه آنها در آنجا به خاك سپرده شد.
فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، او در پاسخ گفت: شما برادران اهل تسنّن اعتقاد دارید كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چیزی را برای بستگانش به ارث نمیگذارد و بر همین اساس، فدك را از حضرت زهرا ـ علیها السّلام ـ گرفتید، وانگهی اگر بپذیریم كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خود ارث میگذارد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هنگام رحلت نُه همسر داشت[1] ارث همه آنها یك هشتم از آن خانه خواهد شد، و اگر یك هشتم آن خانه را بر 9 نفر تقسیم كنیم،به هر نفری به اندازه «یك وجب در یك وجب» زمین میرسد نه به اندازه طول و عرض قامت یك انسان.
ابوحنیفه با شیندن این جواب، فرو ماند و با عصبانیّت به شاگردان خود رو كرد و گفت: اُخْرُجُوهُ فَاِنّهُ رافِضِیّ وَلا اَخَ لَهُ : «او را از مسجد بیرون كنید، زیرا او خودش رافضی (شیعه) است و برادری ندارد!![2] [1] ـ كه عبارتند از: 1ـ عایشه، 2ـ حفصه، 3ـ امّسلمه، 4ـ امّحبیبه، 5ـ زینب، 6ـ میمونه، 7ـ صفیّه، 8ـ جُوَیریه، 9ـ سوده.
[2] ـ خزائن نراقی، ص 109؛ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 317، نشر اسوه.[1] ـ كه عبارتند از: 1ـ عایشه، 2ـ حفصه، 3ـ امّسلمه، 4ـ امّحبیبه، 5ـ زینب، 6ـ میمونه، 7ـ صفیّه، 8ـ جُوَیریه، 9ـ سوده.
[2] ـ خزائن نراقی، ص 109؛ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 317، نشر اسوه.