ملکوت* گامی تارهایی *
11-08-2011, 16:30
بسمه تعالي
الســَّـلامُ عَليــکَ أيَّتُهَا الصِّـدِّيقَه الشَّـهيـدَه
مدارک شهـــادت حضرت زهـــرا (س) در کتب اهل سنت
1- ابن قتيبه
2-ابن شهر آشوب سروي
3-أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني
4-ذهبي مورخ مشهور
5-عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت
يعقوبي
6-احمدبن يحيي معروف به «بلاذري»
7-ابن ابي الحديد معتزلي
8-شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسي
ظلم و ستم در حق تنها بازماندة رسول خدا، حضرت زهرا سلام الله عليها و شهادت آن بانوي يگانه، حقيقتي غير قابل انکار و از مسلّمات تاريخ اسلام است. به گونه اي که هيچ فردي را ياراي انکار و رد آن نيست، چرا که مورخان و محدثان عامه و خاصه علارغم فشارها و محدوديت هايي که در طول تاريخ همواره متوجه ايشان بوده است، باز هم به گونه هاي مختلف و بيان هاي گوناگون به آن پرداخته اند به طوري که هر انسان محقق و بدون تعصب با مراجعه به مصادرِ متقن و منابعِ دست اول مسلمانان، اعم از شيعه و سني آن را خواهد يافت.
در اين مختصر برآنيم تا با آوردن چند نمونه از تصريحات علما و بزرگان اهل سنت، از هر گونه استبعاد و رد کردن اين وقايع تلخ تاريخي، و هرگونه شبه افکني در ميان جوانان جلوگيري کنيم.
به اميــد ظهور و فــرج هر چــه زودتـر منـتقــم اهل بيــت عصـــمت و طـهارت،
حضــرت حجه ابن الحسن العسکري عجل الله تعالي فرجه الشريف.
* ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيب? دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشته ي سال 276 هجري، در کتاب خود بنام "الامامة والسياسة"جلد اول صفحه ي 12، چاپ سوم، 2جلد در يک مجلّد، تحت عنوان"کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه" (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت:
"همانا روزي ابوبکر از عده اي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که "هيزم حاضر کنيد" و خطاب به اهل خانه گفت:
«قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي کشم»
شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا مي داني در اين خانه فاطمه است؟!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!
* باز در همان کتاب جلد 1 صفحه ي 13 با ذکر سند مي گويد:
...پس از چندي که گذشت عمر به ابوبکر گفت بيا تا نزد فاطمه عليها السلام برويم، چرا که ما او را به غضب درآورده ايم.
پس به اتفاق يکديگر نزد فاطمه عليها السلام رفته واز او اجازه ي ورود گرفتند، لکن فاطمه عليها السلام به آنها اجازه ي ورود نداد، ناچار نزد علي عليه السلام آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آنها را بر فاطمه عليها السلام وارد کرد.
پس همين که آن دو نزد فاطمه عليها السلام نشستند، فاطمه عليها السلام صورت خود را به ديوار برگرداند. در اين هنگام آن دو به فاطمه عليها السلام سلام کردند، لکن او جواب سلام آنها را نداد، لذا ابوبکرشروع به سخن کرده و گفت:
اي حبيبه ي رسول خدا آيا ما در مورد ارث پيامبر و همچنين در مورد شوهرت تو را به غضب در آورديم؟
فاطمه عليها السلام گفت:
چه مي شود تورا، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد صلي الله عليه وآله ارث نبريم!
سپس فاطمه گفت: آيا اگر حديثي از پيامبر را به ياد شما بياورم قبول مي کنيد، و به آن اعتقاد پيدا مي کنيد؟
عمر و ابوبکر گفتند:آري.
پس فاطمه گفت: شما را به خدا قسم آيا از پيامبر نشنيديد که مي گفت:
«رضايت فاطمه، رضايت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضي کند مرا راضي کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است».
عمر و ابوبکر گفتند: آري از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيديم.
فاطمه عليها السلام گفت:
پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد مي گيرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآورديد و مرا راضي نکرديد، و هرگاه پيامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکايت خواهم کرد.
در اين هنگام، ابوبکر شروع به گريه کرد در حالي که فاطمه عليها السلام مي گفت:
بخدا قسم تو را (ابوبکر) در هر نمازي که بخوانم نفرين خواهم کرد.
* ابن شهر آشوب سروي (درگذشتهي سال 588هجري) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه ي 132 از کتاب المعارف ابن قتيبه دينوري در بيان ذکر اولاد فاطمه سلام الله عليها چنين نقل مي کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از:
حسن ،حسين، زينب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه ي قنفذ کشته شد.
لازم به تذکر است که در چاپ هاي امروزي کتاب المعارف ابن قتيبه چنين آمده است:
پس علي داراي چند فرزند شد به نام هاي حسن، حسين، ام کلثوم و زينب کبري؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علي در سن کودکي به هلاکت رسيد!
الســَّـلامُ عَليــکَ أيَّتُهَا الصِّـدِّيقَه الشَّـهيـدَه
مدارک شهـــادت حضرت زهـــرا (س) در کتب اهل سنت
1- ابن قتيبه
2-ابن شهر آشوب سروي
3-أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني
4-ذهبي مورخ مشهور
5-عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت
يعقوبي
6-احمدبن يحيي معروف به «بلاذري»
7-ابن ابي الحديد معتزلي
8-شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسي
ظلم و ستم در حق تنها بازماندة رسول خدا، حضرت زهرا سلام الله عليها و شهادت آن بانوي يگانه، حقيقتي غير قابل انکار و از مسلّمات تاريخ اسلام است. به گونه اي که هيچ فردي را ياراي انکار و رد آن نيست، چرا که مورخان و محدثان عامه و خاصه علارغم فشارها و محدوديت هايي که در طول تاريخ همواره متوجه ايشان بوده است، باز هم به گونه هاي مختلف و بيان هاي گوناگون به آن پرداخته اند به طوري که هر انسان محقق و بدون تعصب با مراجعه به مصادرِ متقن و منابعِ دست اول مسلمانان، اعم از شيعه و سني آن را خواهد يافت.
در اين مختصر برآنيم تا با آوردن چند نمونه از تصريحات علما و بزرگان اهل سنت، از هر گونه استبعاد و رد کردن اين وقايع تلخ تاريخي، و هرگونه شبه افکني در ميان جوانان جلوگيري کنيم.
به اميــد ظهور و فــرج هر چــه زودتـر منـتقــم اهل بيــت عصـــمت و طـهارت،
حضــرت حجه ابن الحسن العسکري عجل الله تعالي فرجه الشريف.
* ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيب? دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشته ي سال 276 هجري، در کتاب خود بنام "الامامة والسياسة"جلد اول صفحه ي 12، چاپ سوم، 2جلد در يک مجلّد، تحت عنوان"کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه" (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت:
"همانا روزي ابوبکر از عده اي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که "هيزم حاضر کنيد" و خطاب به اهل خانه گفت:
«قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي کشم»
شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا مي داني در اين خانه فاطمه است؟!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!
* باز در همان کتاب جلد 1 صفحه ي 13 با ذکر سند مي گويد:
...پس از چندي که گذشت عمر به ابوبکر گفت بيا تا نزد فاطمه عليها السلام برويم، چرا که ما او را به غضب درآورده ايم.
پس به اتفاق يکديگر نزد فاطمه عليها السلام رفته واز او اجازه ي ورود گرفتند، لکن فاطمه عليها السلام به آنها اجازه ي ورود نداد، ناچار نزد علي عليه السلام آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آنها را بر فاطمه عليها السلام وارد کرد.
پس همين که آن دو نزد فاطمه عليها السلام نشستند، فاطمه عليها السلام صورت خود را به ديوار برگرداند. در اين هنگام آن دو به فاطمه عليها السلام سلام کردند، لکن او جواب سلام آنها را نداد، لذا ابوبکرشروع به سخن کرده و گفت:
اي حبيبه ي رسول خدا آيا ما در مورد ارث پيامبر و همچنين در مورد شوهرت تو را به غضب در آورديم؟
فاطمه عليها السلام گفت:
چه مي شود تورا، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد صلي الله عليه وآله ارث نبريم!
سپس فاطمه گفت: آيا اگر حديثي از پيامبر را به ياد شما بياورم قبول مي کنيد، و به آن اعتقاد پيدا مي کنيد؟
عمر و ابوبکر گفتند:آري.
پس فاطمه گفت: شما را به خدا قسم آيا از پيامبر نشنيديد که مي گفت:
«رضايت فاطمه، رضايت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضي کند مرا راضي کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است».
عمر و ابوبکر گفتند: آري از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيديم.
فاطمه عليها السلام گفت:
پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد مي گيرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآورديد و مرا راضي نکرديد، و هرگاه پيامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکايت خواهم کرد.
در اين هنگام، ابوبکر شروع به گريه کرد در حالي که فاطمه عليها السلام مي گفت:
بخدا قسم تو را (ابوبکر) در هر نمازي که بخوانم نفرين خواهم کرد.
* ابن شهر آشوب سروي (درگذشتهي سال 588هجري) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه ي 132 از کتاب المعارف ابن قتيبه دينوري در بيان ذکر اولاد فاطمه سلام الله عليها چنين نقل مي کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از:
حسن ،حسين، زينب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه ي قنفذ کشته شد.
لازم به تذکر است که در چاپ هاي امروزي کتاب المعارف ابن قتيبه چنين آمده است:
پس علي داراي چند فرزند شد به نام هاي حسن، حسين، ام کلثوم و زينب کبري؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علي در سن کودکي به هلاکت رسيد!