PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خیال کرده ای!



حوریه بهشتی
01-10-2011, 17:34
باز بعد یک سلام صحبت از ملال کرده ای
اینکه سالها مرا به گردنت وبال کرده ای
سمت آسمان بی رمق کشانده حرف را
صحبت از پرنده از پریدنی محال کرده ای
اینقدر بجان تو بجان عشق حاشیه مرو
با من این همیشه ای که سالهای سال کرده ای
پشت چشم های بی طرف، نگاه بی تفاوتت
این دل غریب را به خون کشیده چال کرده ای
فکر کرده ای که کشته ای مرا تمام شد همین!!
باز مثل سایه در پی توام خیال کرده ای!!
من چرا برای دیدن تو بال بال می زنم
ای پرنده جان ! تو هیچ از خودت سئوال کرده ای؟
.
.
.
.
.
................................
حال تمام اهل محل سایه روشن است
تنگ است مثل من دل مردم برایتان


parvaneh2parvaneh2 parvanehparvaneh