ملکوت* گامی تارهایی *
05-10-2011, 17:05
http://www.khabaronline.ir/Images/News/Smal_Pic/12-7-1390/IMAGE634533410808109969.jpg
آخرین جلسه جنگ در تاریخ 12/5/67 با حضور حضرت آیت الله خامنه اى، محسن رضایى فرماندهى کل سپاه و مجید مختارى، برگزار شد.
در آخرین سفر حضرت آیتالله خامنهاى به جبهههاى جنگ در زمان حضور ایشان در اهواز که با حملات هوایى دشمن به مراکز حساس صنعتى و اقتصادى کشور همزمان بود، جلسهاى با حضور ایشان و فرمانده کل سپاه برگزار شد که طى آن، موضوعات متعددى از جمله وضعیت اجراى قطعنامه 598، ماموریت نیروهاى بسیج حاضر در جبههها و آینده صدام مطرح شد.
*آیتالله خامنهاى: در طرح دبیرکل، یک روز مشخصى را جهت مذاکره براى تبادل اسرا معین کردهاند. 21 روز پس از شروع تبادل اسرا است و تا 81 روز به طول مىانجامد. پس از آن، مذاکرات آغاز مىشود و کمیته تشخیص متجاوز به موازات سایر کارها از همان روز اول، تشکیل مىشود؛ یعنى تشکیل کمیته تعیین متجاوز همان روز است و این نکته جالى است.
*محسن رضایى: پس معلوم است که آمریکا صدام را نمىخواهد.
*آیتالله خامنهاى: آمریکایىها نمىخواهند به صدام کمک کنند.
*محسن رضایى : یا حداقل مىخواهند از او به عنوان یک اهرم فشار استفاده کنند.
*آیتالله خامنهاى: در حال حاضر، روسها صدام را تقویت مىکنند.
*محسن رضایى: این طرح منافقین به احتمال زیاد با روسها هماهنگ بوده است.
*آیتالله خامنهاى: بله، به احتمال زیاد. عرض کنم ما دیشب که از شما جدا شدیم، نامه استاندار را پیش من آوردند. عصرى حاج احمدآقا مىخواست با من تماس بگیرد، موفق نشده بود. یعنى من برنامه داشتم و آمده بودم در مسجد پادگان گلف و با رؤساى ادارات استان ملاقات داشتم. هنگامى که برگشتم، گفتند حاج احمد آقا تماس گرفته بود. خلاصه پس از دو سه بار تماس، ایشان پیام امام را به استاندار دادهاند و آقاى میردامادى نیز پیام را براى من فرستادند. ایشان نوشته است که متن پیوست را جناب حاج احمدآقا قصد داشتند به جنابعالى (آیتالله خامنهاى) منعکس کنند ولى موفق به پیدا کردن شما نشدند، با توجه به فوریت مساله، مطلب را تلفنى براى بنده قرائت کردند که عینا تقدیم مىگردد. البته من نگفتم که به امام بگویند، ما با خود احمدآقا در میان گذاشتیم که یک فشارى ایجاد کند، اما احمدآقا گفت که من بروم به امام بگویم و ببینم نظر ایشان چیست. متن پیام این است: "حضرت حجتالاسلام خامنهاى دامت افاضاته. پس از سلام، پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند که به هیچ وجه به خاک عراق حمله نکنید. حتى گلولهاى به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتى که بمباران کردند، شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتى که آنها حمله کردند و زمینى را تصرف کردند شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کردهام که قبول قطعنامه تاکتیکى نیست، حمله نقض آن است. قبل و بعد آتشبس ندارد.
*آیتالله خامنهاى: الان عراقىها کجا هستند؟
*محسن رضایى: از فکه آمدند، چسبیدهاند به روخانه دویرج و تا عین خوش و موسیان حضور دارند.
*آیتالله خامنهاى: میمک هم دست آنهاست؟
*محسن رضایى: بله، انشاءالله باید از این وضعیت دربیاییم، باید حداقل یک برنامهریزى یکساله یا دو ساله داشته باشیم.
*آیتالله خامنهاى: برنامه ریزى براى مرزها؟
*محسن رضایى: بله، برنامه ریزى دفاعى، اصلاح، ترمیم، توسعه، بازسازى و آمادگى نیروها. کار بدون برنامه همه چیز را از بین مىبرد. آقاى موسوى (نخست وزیر) هم که آمده بود، به ایشان هم گفتیم.
*آیتالله خامنهاى: جلسه چطور بود به جایى رسید؟
*محسن رضایى: خیلى چیزها را یادداشت کردند، بچهها که هم معترض بودند و خیلى اعتراض داشتند بعضىها اصلا صحبت نکردند، گفتند ما حرفى نداریم، ولى انعکاس مسایل خوب بود. بچهها (فرماندهان لشکرها) خیلى خوب توانستند مشکلاتشان را جا بیندازند و کمبودها را منعکس کنند. ما آنجا گفتیم نباید زمان را از دست بدهیم و بعد ببینیم کارى انجام نشده است.
*آیتالله خامنهاى: حالا این نیروها را چه باید بکنیم، اگر آتش بس شود، چه برنامهاى براى آنها دارید؟
*محسن رضایى: اگر آتش بس شود باید بروند.
*آیتالله خامنهاى: به اعتقاد بنده اگر اینها برگردند دو ضرر دارد: یکى اینکه اینها خودشان احساس بدى مىکنند و دیگر اینکه یک نیروى حاضر و آمادهاى از دست خواهد رفت، در حالى که مىشود کارى کرد که این اینها از دست نروند. نه اینکه اینجا بمانند، بلکه از آنها طبق برنامه مشخصى استفاده شود. طرح کدبندى نیروهاى شهرى برنامه خوبى است. کدگذارى گردانى را روى اینها انجام دهیم، مثل تیپ الغدیر؛ یعنى پانزده گردان از آنها را جدا کنیم و در یک مکان معین چند روز باهم زندگى کنند و همدیگر را خوب بشناسند. شغل، اسم گردان و فرمانده گردان را خوب آشنایى پیدا کند ماموریتشان مشخص شود و سپس به شهرشان برگردند. سپاه مىتواند مانند رابطون براى نگهدارى خطوط هر سال یک گردان را به منطقه بیاورد. اصلا در اسلام هم رابطون یعنى مرزداران، فقط مرزدارى مىکنند، چه امر جالبى است؛ چون این نیروها تا جنگ است که بروند دنبال کارشان، در حالى که مىشود به آنها گفت ما در طول سال به نیرو نیاز داریم. سپاه از قبل بگوید براى نگهدارى از مرز به این تعداد نیرو نیاز است و این گردانها با ماموریت سرزمینى برگردند. در این حالت دو کار انجام شده است. هم ارتباط آنها با سپاه نزدیکتر شده است و هم شما براى مرزدارى واحدهاى منظمى درست کردهاید. در حال حاضر، این کار آسانتر و سهلتر انجام مىگیرد.
آخرین جلسه جنگ در تاریخ 12/5/67 با حضور حضرت آیت الله خامنه اى، محسن رضایى فرماندهى کل سپاه و مجید مختارى، برگزار شد.
در آخرین سفر حضرت آیتالله خامنهاى به جبهههاى جنگ در زمان حضور ایشان در اهواز که با حملات هوایى دشمن به مراکز حساس صنعتى و اقتصادى کشور همزمان بود، جلسهاى با حضور ایشان و فرمانده کل سپاه برگزار شد که طى آن، موضوعات متعددى از جمله وضعیت اجراى قطعنامه 598، ماموریت نیروهاى بسیج حاضر در جبههها و آینده صدام مطرح شد.
*آیتالله خامنهاى: در طرح دبیرکل، یک روز مشخصى را جهت مذاکره براى تبادل اسرا معین کردهاند. 21 روز پس از شروع تبادل اسرا است و تا 81 روز به طول مىانجامد. پس از آن، مذاکرات آغاز مىشود و کمیته تشخیص متجاوز به موازات سایر کارها از همان روز اول، تشکیل مىشود؛ یعنى تشکیل کمیته تعیین متجاوز همان روز است و این نکته جالى است.
*محسن رضایى: پس معلوم است که آمریکا صدام را نمىخواهد.
*آیتالله خامنهاى: آمریکایىها نمىخواهند به صدام کمک کنند.
*محسن رضایى : یا حداقل مىخواهند از او به عنوان یک اهرم فشار استفاده کنند.
*آیتالله خامنهاى: در حال حاضر، روسها صدام را تقویت مىکنند.
*محسن رضایى: این طرح منافقین به احتمال زیاد با روسها هماهنگ بوده است.
*آیتالله خامنهاى: بله، به احتمال زیاد. عرض کنم ما دیشب که از شما جدا شدیم، نامه استاندار را پیش من آوردند. عصرى حاج احمدآقا مىخواست با من تماس بگیرد، موفق نشده بود. یعنى من برنامه داشتم و آمده بودم در مسجد پادگان گلف و با رؤساى ادارات استان ملاقات داشتم. هنگامى که برگشتم، گفتند حاج احمد آقا تماس گرفته بود. خلاصه پس از دو سه بار تماس، ایشان پیام امام را به استاندار دادهاند و آقاى میردامادى نیز پیام را براى من فرستادند. ایشان نوشته است که متن پیوست را جناب حاج احمدآقا قصد داشتند به جنابعالى (آیتالله خامنهاى) منعکس کنند ولى موفق به پیدا کردن شما نشدند، با توجه به فوریت مساله، مطلب را تلفنى براى بنده قرائت کردند که عینا تقدیم مىگردد. البته من نگفتم که به امام بگویند، ما با خود احمدآقا در میان گذاشتیم که یک فشارى ایجاد کند، اما احمدآقا گفت که من بروم به امام بگویم و ببینم نظر ایشان چیست. متن پیام این است: "حضرت حجتالاسلام خامنهاى دامت افاضاته. پس از سلام، پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند که به هیچ وجه به خاک عراق حمله نکنید. حتى گلولهاى به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتى که بمباران کردند، شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتى که آنها حمله کردند و زمینى را تصرف کردند شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کردهام که قبول قطعنامه تاکتیکى نیست، حمله نقض آن است. قبل و بعد آتشبس ندارد.
*آیتالله خامنهاى: الان عراقىها کجا هستند؟
*محسن رضایى: از فکه آمدند، چسبیدهاند به روخانه دویرج و تا عین خوش و موسیان حضور دارند.
*آیتالله خامنهاى: میمک هم دست آنهاست؟
*محسن رضایى: بله، انشاءالله باید از این وضعیت دربیاییم، باید حداقل یک برنامهریزى یکساله یا دو ساله داشته باشیم.
*آیتالله خامنهاى: برنامه ریزى براى مرزها؟
*محسن رضایى: بله، برنامه ریزى دفاعى، اصلاح، ترمیم، توسعه، بازسازى و آمادگى نیروها. کار بدون برنامه همه چیز را از بین مىبرد. آقاى موسوى (نخست وزیر) هم که آمده بود، به ایشان هم گفتیم.
*آیتالله خامنهاى: جلسه چطور بود به جایى رسید؟
*محسن رضایى: خیلى چیزها را یادداشت کردند، بچهها که هم معترض بودند و خیلى اعتراض داشتند بعضىها اصلا صحبت نکردند، گفتند ما حرفى نداریم، ولى انعکاس مسایل خوب بود. بچهها (فرماندهان لشکرها) خیلى خوب توانستند مشکلاتشان را جا بیندازند و کمبودها را منعکس کنند. ما آنجا گفتیم نباید زمان را از دست بدهیم و بعد ببینیم کارى انجام نشده است.
*آیتالله خامنهاى: حالا این نیروها را چه باید بکنیم، اگر آتش بس شود، چه برنامهاى براى آنها دارید؟
*محسن رضایى: اگر آتش بس شود باید بروند.
*آیتالله خامنهاى: به اعتقاد بنده اگر اینها برگردند دو ضرر دارد: یکى اینکه اینها خودشان احساس بدى مىکنند و دیگر اینکه یک نیروى حاضر و آمادهاى از دست خواهد رفت، در حالى که مىشود کارى کرد که این اینها از دست نروند. نه اینکه اینجا بمانند، بلکه از آنها طبق برنامه مشخصى استفاده شود. طرح کدبندى نیروهاى شهرى برنامه خوبى است. کدگذارى گردانى را روى اینها انجام دهیم، مثل تیپ الغدیر؛ یعنى پانزده گردان از آنها را جدا کنیم و در یک مکان معین چند روز باهم زندگى کنند و همدیگر را خوب بشناسند. شغل، اسم گردان و فرمانده گردان را خوب آشنایى پیدا کند ماموریتشان مشخص شود و سپس به شهرشان برگردند. سپاه مىتواند مانند رابطون براى نگهدارى خطوط هر سال یک گردان را به منطقه بیاورد. اصلا در اسلام هم رابطون یعنى مرزداران، فقط مرزدارى مىکنند، چه امر جالبى است؛ چون این نیروها تا جنگ است که بروند دنبال کارشان، در حالى که مىشود به آنها گفت ما در طول سال به نیرو نیاز داریم. سپاه از قبل بگوید براى نگهدارى از مرز به این تعداد نیرو نیاز است و این گردانها با ماموریت سرزمینى برگردند. در این حالت دو کار انجام شده است. هم ارتباط آنها با سپاه نزدیکتر شده است و هم شما براى مرزدارى واحدهاى منظمى درست کردهاید. در حال حاضر، این کار آسانتر و سهلتر انجام مىگیرد.