PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : (*(*(*(*ََََََمختصري از زندگي نامه علامه شيخ محمدتقي شوشتري *)*)*)*)



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:35
roz2هوالمحبوبroz2


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24177967890471500891.jpg



علامه شيخ محمد تقي شيخ شوشتري، فرزند شيخ محمدكاظم، فرزند شيخ محمدعلي، فرزند آيت اللـه شيخ جعفر شوشتري، در سال 1320هـ.ق (1281 خورشيدي) در نجف اشرف متولد شد و در سن 7سالگي خانواده ايشان به شوشتر بازگشتند.

مقدمات و سطح را نزد اساتيدي چون مرحوم سيد حسين نوري، سيد محمد علي امام و سيد علي اصغر حكيم گذراندند. پس از آن نيز با استفاده از كلاس درس اساتيدي چون آيت ا... محمدتقي شيخ الاسلام و آيت ا…سيد مهدي آل طيب و پدر خود، به درجه اجتهاد رسيدند.

ايشان در سال 1314شمسي، براي مخالفت با كشف حجاب، جلاي وطن كرده به عتبات مهاجرت نمودند و درحوزه هاي علميه نجف و كربلا به كسب علوم ومعارف اسلامي ادامه دادند.

علامه در شرح زندگي خود مي گويند: «محل تولد بنده نجف است، والدين مادرم اهل كرمان بودند در نجف ساكن و مجاور شده بودند و مادر بنده در نجف متولد شد.

پدرم نزد آقا سيد محمد كاظم يزدي و آخوند ملا كاظم خراساني، مشغول تحصيل بود و سپس به شوشتر آمدند. مدت كمي از زندگي ما در شوشتر نگذشته بود كه والده بنده فوت شد و بعد از مرگ والده نزد چندتن از آقايان مثل آقا سيد حسين نوري و آقا سيد مهدي آل طيب و…مشغول درس خواندن شدم.
زماني كه دوران بي حجابي در ايران آغاز شد روزي كه داشتند زنها را با طبل و علم كشف حجاب مي كردند بنده به عراق رفتم و حدود شش سال در آنجا ماندم، درعتبات كه بودم قاموس الرجال در دو جلد نوشتم، بعد چهار جلد شد، بعد مرتباً بر مطالبش اضافه كردم»

وي در ادامه شرح حال خود مي گويد:
«درعتبات كه بوديم كفران نعمت زياد مي شد، در مساجد و جاهاي ديگر نان و چيزهاي ديگر مي ريختند، من هم گاهي از آن نان به منزل مي بردم و ديگر نان نمي خريديم و با پول نان كتاب مي خريدم.»

علامه شيخ در سال 1320شمسي پس از سپري شدن دوران حكومت رضا شاه، به شوشتر بازگشتند و ضمن تدريس علوم اسلامي به تحقيقات خود نيز ادامه داده و طي 96 سال عمر پر بركت خويش آثار متعددي به جهان علم و ادب عرضه داشتند.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif





تاليفات علامه



-قاموس الرجال؛ مهمترين تأليف علامه شيخ مي باشد كه در 14 جلد نوشته شده و ايشان را به «صاحب قاموس الرجال» مي خوانند.
-النجعة في شرح اللعمه
-بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه
-آيات البينات في حقيه بعض المنامات
-الاربعون حديثا
-رساله در محاكمه بين شيخ صدوق و شيخ مفيد در يك مسأله كلامي
-الرساله المبصره في احوال البصيريه
-قضاء اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(ع)
-الاوائل
-البدايع
-رساله في تواريخ النبي و آلال
-اخبار الدخيله
-مقدمه توحيد مفضّل
و چندين كتاب خطي منتشر نشده




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41128924675310091629.jpg


برخي خصوصيات بارز علامه



شوق به مطالعه و نوشتن

يكي از خصوصيات بارز علامه شوق به قلم و نوشتن مي باشد. براي ايشان هيچ چيز به اندازه تأليف و تصنيف اهميت نداشت. لذا موفق به نوشتن كتابهايي ارزشمند و پرمايه در زمينه هاي مختلف شده اند.

دراين باره خود ايشان فرموده اند: «من هميشه با كتاب خواب مي رفتم و با كتاب بيدار مي شدم حتي مي رفتم داخل يك اتاقي، در را مي بستم كه كسي نيايد تا مطالعه كنم»



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif


شوق به عبادت

در اين باره ايشان گوي سبقت را از ديگران ربوده بودند. بجهت اينكه نماز خود را سر وقت و به جماعت در مسجد مي خواندند و شبها بعد از نماز براي مردم مسئله مي گفتند و مقيد به نوافل روزانه بودند و علاوه براينها صبح ها تا طلوع آفتاب در محراب مسجد، قرآن و دعا مي خواندند. در ايام نقاهت و كهولت سن نيز كه نمي توانستند به مسجد بروند، قسمت زيادي ازوقت خود را صرف تلاوت قرآن مي نمودند.
-بي توجهي به مظاهر دنيوي
شخصي مي گفت: در مجلس ختم شهداي تبريز كه در مسجد رسول شوشتر برگذار شده بود درخدمت ايشان بودم و متوجه شدم كه عباي ايشان وارونه است. عرض كردم، آقا عباي شما اين طور است اجازه دهيد كه آن را درست كنم، ايشان با متانت خاصي لبخند زدند و فرمودند: «كارش نداشته باش، چه كسي به من نگاه مي كند!»
-حسن برخورد
به گفته يكي از مريدان: يكي از مؤمنين به بنده گفته بود از حاج آقا برايش دعاي تقويت حافظه بگيرد، بنده مطلب را به حاج آقا گفتم، ايشان فرمودند مي نويسم ومي آورم. روز بعد كه حاج آقا به مسجد آمدند عرض كردم آقا دعا را آورديد؟ ايشان تبسمي كردند و گفتند: حاجي انشاء ا... دوتا مي نويسم، يكي براي خودم و يكي هم براي آن بنده خدا! ( معلوم شد كه آقا فراموش كرده اند)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif



محبوبيت عمومي

در حال حاضر كمتر خانه اي پيدا مي شود كه مزّين به تمثال شريف معظم له نباشد و در اكثر مغازه ها و اتومبيل ها عكس ايشان را به عنوان تبرك قرار مي دهند. چنانچه از حضرت علي (ع) روايت است كه «اگر كسي رابطه بين خود و خدايش را درست كند خداوند نيز رابطه اين شخص را با مردم درست كند»
در شوشتر در زمان حيات ايشان بيشتر عقدهاي ازدواج جهت تبرك توسط ايشان جاري مي شد.
-نمونه اي از تأثير قلم وصفاي باطن ايشان
شخصي مي گفت: «در زندگي برايم مشكلي پيش آمده بود، خدمت آقا شرفياب شدم و خواسته ام را عرض كردم و گفتم: آقا خواهشمندم بعد از نوشتن عريضه آن را با دست مبارك خودتان به آب بيندازيد. ايشان نيز پذيرفتند. شب همان روز حضرت حجت(ع) را در خواب ديدم كه عريضه ام به دست مبارك اوست، و بعد از مطالعه آن را امضاء نمودند، در اين وقت از خواب بيدار شدم. سه روز از اين قضيه گذشت كه حاجتم برآورده شد.»



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif


اطلاع از امور مخفي

شخصي تعريف مي كند: يكبار در بازار پول خود را گم كردم و مستاصل شدم با خود گفتم خوب است خدمت حاج شيخ بروم و جريان را بازگو كنم، شايد برايم فكري كردند. رفتم خانه حاج آقا و در زدم، آقا آمدند دم در، نگاهي به من كردند و به داخل خانه تشريف بردند، بعد از چند دقيقه، مجدداً آمدند و درست همان مقدار پول را كه گم كرده بودم را به من دادند و گفتند: اين…تومان پول را كه در بازار گم كرده اي بگير و صرف مسجد كن.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif


اجتناب ازتعريف
گفته اند كه شخصي خدمت شيخ شرفياب شد، شروع به تعريف و تمجيد از كتابها و شخصيت ايشان نمود.

بلافاصله آقا فرمودند: «اين حرفها را نزنيد، بنده خود را مي شناسم.»



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif




قضيه خواب شيخ در كربلا



حضرت آيت اللـه علامه شيخ فرموده اند:
شبي در خواب ديدم كه گويا در كربلا هستم و درست همان موقعي است كه حضرت ابا عبدا…(ع) در آن سرزمين اجلال فرمودند. دشمنان در مقابل آن حضرت صف آرايي كردند و اصحاب نيز مشغول گرفتن اجازه ميدان رفتن مي باشند، بنده نيز از آن حضرت اجازه گرفتم و به ميدان رفتم. ديدم هر چه دشمنان بر بدنم تير، نيزه وشمشير مي زنند اصلاً احساس درد نمي كنم و در اين وقت از خواب بيدار شدم.

بگفته حجت الاسلام والمسلمين ميرزا علي اكبر محدث شوشتري ( در كتاب ستاره درخشان شوشتر) شايد تعبير خواب معظم له علاوه بر تاييد علامه شوشتري توسط آن حضرت اين است كه معظم له خدمات شاياني به شر ع مقدس اسلام نموده و در اين راه با اينكه اشخاص زيادي اذيتش مي كنند و صدمه به او مي رسانند، لكن ايشان هراسي به خود راه نمي دهند و براي رسيدن به مقصود خود ازهيچ تلاشي دريغ نمي ورزند و براي تشيع و اسلام به راه خود ادامه مي دهند و تمام سختي ها را متحمل مي شوند.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif



نصيحتي عمومي


علامه در فرازي ديگر از كلامشان آورده اند:
انسان بايد هميشه خدا را در نظر داشته باشد. اگر انسان خدا را داشت، ديگر احتياج به هيچ كس نداشته و اگر خدا را نداشت بر فرض همه دنيا را هم داشت، از اول دنيا تا آخر دنيا سلطنت هم داشته باشد وقتي كه در گذشت مثل اينكه هيچ نبوده و معلوم است اگر خدا را نداشت، اهل هلاكت است و «ياَلْيتَنَي كُنْتُ تُراباً»خواهد گفت.
شاه با همه دنيا ساخته بود ولي با خدا نساخته بود.
«مَثَل الّذينَ اَتْخذوا مِنْ دون الله اولياء كمَثْلَ الَعْنكبوت اتّخذت بيتاً»
اگر تمام دنيا باشد هيچ به درد كسي نمي خورد، اگر كسي خدا را داشت و دنيايش هم خوب بود مثل حضرت سليمان و داوود كه سلطنت داشتند نه بر بشرتنها، بر وحوش و بر طيور، بر همه، به مصداق آيه «لاينبغي لاِحدٍ مِنْ بَعْدي» مرضي خداوندند. سلطنت آنها هم يك سلطنت خدايي بود. ولي اگر كسي دنيا را هم نداشته باشد مثل حضرت سيدالشهدا(ع) يا ذكريا كه مي گويند با ارّه او را بريدند و باز ضرري نكرد چون خدا را داشت.

سد الشهدا هم خدا را داشت كه با او آن رفتار را كردند، خداوند هم يك مقامي به او داد و حرم او را مثل خانه خودش قرار داد. در روز عرفات، اول خدا نگاه به زوار عرفه حسين(ع) در كربلا ميكند و بعد به آنها كه در عرفات هستند خداوند يك چنين مقامي عطا مي كند، چون امام حرمت خانه خدا را نگهداري كرد، و روز هشتم ذي الحجه كه از مكه حركت كرد خدمت ايشان عرض شد همه از اطراف و اكناف به خانه خدا ميآيند چرا شما خارج مي شود؟
فرمود اينها براي اينكه دنيايشان خوب بگذرد ميخواهند مرا بكشند، تا مرا نكشند، نمي توانند آن طور كه مي خواهند شهوتراني كنند و من نمي خواهم به واسطه ريختن خون من، هتك حرمت خانه خدا بشود.
در صورتي كه اگر حضرت را در آنجا شهيد مي كردند، حضرت خودش اقدامي به هتك نكرده بود اما اين اندازه هم راضي نشد. از اين جهت فرمودند اگر يك وجب از خانه خدا دورتر باشم، بهتر از اين است كه يك وجب از خانه خدا هتك بشود.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 03:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif



مراحل تحصیل
محمد تقی به تشویق پدر، به تحصیل علوم دینی می‌پردازد. «وی تحصیلات مقدماتی و مقداری از فقه و اصول را در نزد دانشمندان قزوین به پایان برده و آن گاه رهسپار قم می‌شود. در آنجا در حوزه درسی علامه محقق میرزای قمی حضور یافته و سپس به اصفهان می‌رود و از بزرگان این شهر، حكمت و كلام را فرا می‌گیرد. بالاخره به كربلا می‌آید و چند سالی در درس «صاحب ریاض» شركت جسته و بعد به ایران (تهران یا قزوین) باز می‌گردد.»[4]
استادان
2. پدرش ملا محمد ملائكه (متوفا: 1200 هـ . ق.)
2. ملا آقا بید‌ابادی (متوفا: 1197 هـ . ق.)
3. ملا علی نوری (متوفا: 1246 هـ . ق.)
4. آقا محمد باقر وحید بهبهانی (متوفا: 1205 هـ . ق.)
5. علامه سید علی طباطبایی اصفهانی حائری، معروف به «صاحب ریاض» (متوفا: 1231 هـ . ق.).
6. میرزا ابوالقاسم گیلانی قمی، معروف به «میرزای قمی» و «صاحب قوانین» (متوفا: 1231 هـ . ق.).[5]
7. علامه شیخ جعفر كاشف الغطاء (متوفا: 1228 هـ . ق.).
8. سید محمد طباطبایی، معروف به «سید محمد مجاهد» (متوفا: 1242 هـ . ق.).[6]
محمد تقی برغانی درباره شیخ جعفر كاشف الغطاء می‌گوید:
«روزی مرحوم شیخ جعفركاشف الغطاء وارد قزوین شد، وقت خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم. چون پاسی از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا می‌زند و می‌گوید: «برخیز و نماز شب به جای آر.» عرض كردم: «بلی بر می‌خیزیم.» شیخ رد شد و من دوباره خوابیدم. ناگهان صدایی به گوشم خورد؛ به دنبال آن روانه شدم. وقتی به نزدیك جایی كه سرو صدا می‌آمد رسیدم، دیدم جناب شیخ به تضرع و گریه و مناجات مشغول است و صدای ایشان چنان در من اثر گذاشت كه از آن شب تاكنون كه 25 سال می‌گذرد، هر شب بر می‌خیزم و به مناجات مشغول می‌شوم.»[7]




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2011, 05:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif




وفات
سرانجام صبحگاه روز 29/2/1374 مصادف با 19ذيحجه 1416قمري دعوت حق را لبيك گفته و درتاريخ 31/2/1374 پيكر مطهرشان با حضور انبوه مسلمانان مخلص و با ايمان كه از جاي جاي اين سرزمين پهناور گرد آمده بودند، با شكوه و جلال و صف ناپذيري تشييع گرديد و در كنار بقعه سيد محمد گلابي، در شوشتر به گنجينه خاك سپرده شد. روحش شاد و با اولياء محشور باد.

هم اكنون منزل شخصي علامه وقف كتابخانه آستان قدس رضوي مي باشد و آثار گرانبهايش نيز در اين كتابخانه و لوازم شخصي ايشان در اتاق شخصيش به همان صورت نگهداري مي شود و مرقد مطهرش هر روز پذيراي تعداد زيادي از زائرين مشتاق و دوستداران ايشان مي باشد.

همچنين همه ساله هفتم محرم، هيأت هاي عزاداري ضمن عزاداري براي سرور و سالار شهيدان به سمت مرقد علامه شيخ(ره) روانه شده و ياد آن محبّ اهل بيت را گرامي مي دارند.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
19-05-2014, 12:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06446504922111576937.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06446504922111576937.gif)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif



خورشيد خوزستان پس از عمري نور افشاني در آسمان دانش و دين بالاخره در 29 اردیبهشت سال 1374 غروب كرد و روزنامه‎ها با تيترهاي درشتي چون «حضرت آية الله العظمي شيخ محمد تقي شوشتري به ملكوت اعلي پيوست» خبر از وصالش دادند و شروع فصل فراق و هجرانِ فرهنگ دوستان را اعلام كردند.

چنين بود كه نابغه‎اي به خواست خويش رسيد و پرواز تا برِ دوست را آغاز كرد و اين بار نيز همگان در سوگ نشستند و افسوس كنان كه چرا تا زنده بود غريب و ناشناخته ماند و چرا پس از مرگ او را شناختيم زبان حال مردم بود. باري نوري كه از نجف تابيده بود بالاخره در شوشتر غروب كرد و دفينه‎اي ديگر در «مقام سيد محمد گلابي» و خاك پاك ايران زمين دفن شد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77169949263506112528.gif